🔸۶ دلیل برای رفع مسدودسازی توییتر
▫️#امیر_ناظمی
١. #توییتر منبع دریافت اخبار
▫️بر اساس نظرسنجی ایسپا سال۹۸ #اینترنت (شامل شبکههای اجتماعی و سایتهای خبری) برای ۲۷.۳٪ از مردم اصلیترین منبع خبر است؛ در حالی که شبکههای ماهوارهای سهم ۷.۸٪ دارند.
https://vrgl.ir/CMg6w
▫️#امیر_ناظمی
١. #توییتر منبع دریافت اخبار
▫️بر اساس نظرسنجی ایسپا سال۹۸ #اینترنت (شامل شبکههای اجتماعی و سایتهای خبری) برای ۲۷.۳٪ از مردم اصلیترین منبع خبر است؛ در حالی که شبکههای ماهوارهای سهم ۷.۸٪ دارند.
https://vrgl.ir/CMg6w
ویرگول
⚛️۶ دلیل برای رفع مسدودسازی توییتر
به ۶ دلیل مسدودسازی توئیتر به نفع نیست
#سینما
🔸از جشنواره دیروز، تا جشنواره آیندهساز
▫️یادداشت امیر ناظمی؛ معاون وزیر و رییس سازمان فناوری اطلاعات
#امیر_ناظمی در یادداشتی به مناسبت آغاز جشنواره بینالمللی سی و سوم فیلمهای کودکان و نوجوان نوشته است: اگر به استقبال نوآوریها نرویم، تنها مجوز حذف شدن خودمان را امضا کردهایم...... عملیاتیشدن ایده جشنواره مجازی از مشکلات زیرساختی، مانند اتصال دفاتر با پهنای باند مناسب، شروع میشد تا همراهی پلتفرمهای پخش فیلم، تا مشکلات مربوط به حقوق مالکیت فکری و ترس از سرقت.... متن کامل یادداشت:
https://icff.ir/6858
🔸از جشنواره دیروز، تا جشنواره آیندهساز
▫️یادداشت امیر ناظمی؛ معاون وزیر و رییس سازمان فناوری اطلاعات
#امیر_ناظمی در یادداشتی به مناسبت آغاز جشنواره بینالمللی سی و سوم فیلمهای کودکان و نوجوان نوشته است: اگر به استقبال نوآوریها نرویم، تنها مجوز حذف شدن خودمان را امضا کردهایم...... عملیاتیشدن ایده جشنواره مجازی از مشکلات زیرساختی، مانند اتصال دفاتر با پهنای باند مناسب، شروع میشد تا همراهی پلتفرمهای پخش فیلم، تا مشکلات مربوط به حقوق مالکیت فکری و ترس از سرقت.... متن کامل یادداشت:
https://icff.ir/6858
جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان
یادداشت رییس سازمان فناوری اطلاعات در آغاز جشنواره۳۳ | از جشنواره دیروز، تا جشنواره آیندهساز
معاون وزیر و رییس سازمان فناوری اطلاعات در یادداشتی به مناسبت آغاز جشنواره سیوسوم عنوان کرد: اگر ما به استقبال نوآوریها نرویم، تنها مجوز حذف شدن خودمان را امضا کردهایم. به گزارش ستاد اطلاعرسانی جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان،...
🔸بگذارید آموزش دم بکشد
▫️#امیر_ناظمی
🔹داستان یک پژوهش
در پژوهشی، یک کتاب را یکبار به صورت چاپی به یک گروه و بار دیگر همان را به صورت الکترونیکی به گروهی دیگر دادند. در نسخه الکترونیکی البته لینکهایی بر روی برخی جملات و واژهها برای مطالعات بیشتر قرار داده شده بود (چیزی مثل ویکیپدیا).
پرسش آن بود که کدام کتاب تاثیر بهتری برای آموزش دارد؟
پاسخ البته به صورت یکطرفهای نشان داد که کتاب چاپی!
این آزمایش چندین بار دیگر تکرار شد و نتایج همان بود! پس لطفا برای فرزندانتان که این روزها با ابزار الکترونیکی مشغول آموزش هستند، کتابهای چاپی را برگردانید!
▫️حافظه کارگر
حافظه آدمی دو نوع حافظه کوتاهمدت و بلندمدت دارد؛ و البته یک حافظه سوم به نام حافظه کارگر (Working Memory). حافظه کوتاهمدت احساسات و افکار ما برای چند ثانیه است؛ و بلندمدت انبار خاطرات و دانش ما.
اما حافظه کارگر است که آگاهی ما را در هر لحظه شکل میدهد و البته این آگاهی را برای انبار به سمت حافظه بلندمدت میفرستد. این حافظه کارگر اگر همزمان درگیر چند مساله مختلف باشد یا از این شاخه به آن شاخه بپرد؛ در عمل نمیتواند چیزی برای ذخیرهسازی و انبارشدن به حافظه بلندمدت بفرستد.
همین «تقسیم کردن توجه به موضوعات مختلف»، نتیجهاش در ذهن ما میشود: هیچ! پس کافی است کتاب الکترونیک یا ویکیپدیایی علمی را در نظر بگیرید که ما یا کودک ما مشغول مطالعهاش است. اگر حواس خود را به موضوعات مختلف پرت نکنیم و بر آن تمرکز نیابیم؛ قدرت حافظهمان تحلیل میرود. خوبی کتاب چاپی همان است که حواس ما را به چیزهای دیگر پرت نمیکند.
این مساله برای بزرگسالان و کودکان هر دو مشترک است؛ اما برای کودکان چالش آن مساله دیگری نیز هست:
کارآیی مغز ما بر اساس پیوندهای سیناپسی است که مسیرهای عصبیاش را شکل میدهد. مسیرهایی که احتمالا تا ۲۰ سالگی به مرور تکمیل میشود. مشکل عدم تمرکزی که به واسطه ابزارهای دیجیتالی پدید آمده است، در حقیقت فرصت شکلگیری این مسیرهای حیاتی در مغز را کاهش میدهد.
▫️آزمایشهای دیگر
در آزمایشی دیگر یک مقاله در خصوص مقایسه دو نظریه یک بار چاپی و بار دیگر به صورت ویکیپدیایی و با امکان کلیک کردن روی موضوعات مرتبط فراهم شد.
فرض پژوهشگران آن بود که در این حالت افرادی که مقاله را الکترونیکی میخوانند؛ از آنجایی که امکان کنکاش و جستجو در خصوص آن موضوع را دارند؛ آن را عمیقتر درک خواهند کرد.
اما این انتظار درستی نبود!
در آزمایش دیگری در کنار متن مقاله، یک فیلم یا فایل صوتی در خصوص آن متن نیز گذاشته شده بود. اما افزوده شدن فیلم میزان درک مطلب را کاهش داده بود!
در حقیقت مغز ما یک بار شناختی (Cognitive Load) مشخص دارد؛ یعنی ظرفیتی که حافظه کارگر برای انتقال فهم یا احساسات یا یادگیریش به آن حافظه بلندمدت دارد. در صورتی که ما مدام به کنکاش بیشتر بپردازیم و مدام با کلیک کردن بر روی موضوعات مرتبط از صفحهای به صفحهای دیگر برویم؛ از متن اصلی دور میافتیم؛ و این امر بیشتر از بار شناختی ما خواهد بود. همانطور که فیلم کمکآموزشی چنین میکند؛ و نتیجه میشود: یادگیری بیکیفیت!
▫️گاهی بگذاریم چایی دم بکشد!
یادگیری مثل دم کشیدن چایی زمان میخواهد. ابزارهای متصل به اینترنت اگرچه امکان زیادی را برای دانشآموز ایجاد میکنند؛ اما دانشی در ذهن او نمینشیند. باید فرصت دم کشیدن چایی را بدهیم. این دم کشیدن نیاز به زمان دارد؛ زمانی با توجه کامل؛ و این همان چیزی است که ابزارهای دیجیتال از دانشآموزان دریغ کردهاند.
آموزش الکترونیکی هنوز نوظهور است و برای شناختن ابعاد آن نیاز داریم به مراقبت زیاد. حتما در روز در زمانی مشخص دانشآموز را به خواندن کتابهای چاپی تشویق کنید؛ ابزارهای هوشمند جانشین آنها نیستند؛ بلکه مکمل آنها هستند.
پ.ن.: برای مطالعه بیشتر در خصوص ویژگیهای مغز و تاثیر آن بر ذهن کتاب «کمعمقها: اینترنت با مغز ما چه میکند؟» نوشته «نیکلاس کار» پیشنهاد میشود.
اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.
@I_D_Network
@ShareNovate
▫️#امیر_ناظمی
🔹داستان یک پژوهش
در پژوهشی، یک کتاب را یکبار به صورت چاپی به یک گروه و بار دیگر همان را به صورت الکترونیکی به گروهی دیگر دادند. در نسخه الکترونیکی البته لینکهایی بر روی برخی جملات و واژهها برای مطالعات بیشتر قرار داده شده بود (چیزی مثل ویکیپدیا).
پرسش آن بود که کدام کتاب تاثیر بهتری برای آموزش دارد؟
پاسخ البته به صورت یکطرفهای نشان داد که کتاب چاپی!
این آزمایش چندین بار دیگر تکرار شد و نتایج همان بود! پس لطفا برای فرزندانتان که این روزها با ابزار الکترونیکی مشغول آموزش هستند، کتابهای چاپی را برگردانید!
▫️حافظه کارگر
حافظه آدمی دو نوع حافظه کوتاهمدت و بلندمدت دارد؛ و البته یک حافظه سوم به نام حافظه کارگر (Working Memory). حافظه کوتاهمدت احساسات و افکار ما برای چند ثانیه است؛ و بلندمدت انبار خاطرات و دانش ما.
اما حافظه کارگر است که آگاهی ما را در هر لحظه شکل میدهد و البته این آگاهی را برای انبار به سمت حافظه بلندمدت میفرستد. این حافظه کارگر اگر همزمان درگیر چند مساله مختلف باشد یا از این شاخه به آن شاخه بپرد؛ در عمل نمیتواند چیزی برای ذخیرهسازی و انبارشدن به حافظه بلندمدت بفرستد.
همین «تقسیم کردن توجه به موضوعات مختلف»، نتیجهاش در ذهن ما میشود: هیچ! پس کافی است کتاب الکترونیک یا ویکیپدیایی علمی را در نظر بگیرید که ما یا کودک ما مشغول مطالعهاش است. اگر حواس خود را به موضوعات مختلف پرت نکنیم و بر آن تمرکز نیابیم؛ قدرت حافظهمان تحلیل میرود. خوبی کتاب چاپی همان است که حواس ما را به چیزهای دیگر پرت نمیکند.
این مساله برای بزرگسالان و کودکان هر دو مشترک است؛ اما برای کودکان چالش آن مساله دیگری نیز هست:
کارآیی مغز ما بر اساس پیوندهای سیناپسی است که مسیرهای عصبیاش را شکل میدهد. مسیرهایی که احتمالا تا ۲۰ سالگی به مرور تکمیل میشود. مشکل عدم تمرکزی که به واسطه ابزارهای دیجیتالی پدید آمده است، در حقیقت فرصت شکلگیری این مسیرهای حیاتی در مغز را کاهش میدهد.
▫️آزمایشهای دیگر
در آزمایشی دیگر یک مقاله در خصوص مقایسه دو نظریه یک بار چاپی و بار دیگر به صورت ویکیپدیایی و با امکان کلیک کردن روی موضوعات مرتبط فراهم شد.
فرض پژوهشگران آن بود که در این حالت افرادی که مقاله را الکترونیکی میخوانند؛ از آنجایی که امکان کنکاش و جستجو در خصوص آن موضوع را دارند؛ آن را عمیقتر درک خواهند کرد.
اما این انتظار درستی نبود!
در آزمایش دیگری در کنار متن مقاله، یک فیلم یا فایل صوتی در خصوص آن متن نیز گذاشته شده بود. اما افزوده شدن فیلم میزان درک مطلب را کاهش داده بود!
در حقیقت مغز ما یک بار شناختی (Cognitive Load) مشخص دارد؛ یعنی ظرفیتی که حافظه کارگر برای انتقال فهم یا احساسات یا یادگیریش به آن حافظه بلندمدت دارد. در صورتی که ما مدام به کنکاش بیشتر بپردازیم و مدام با کلیک کردن بر روی موضوعات مرتبط از صفحهای به صفحهای دیگر برویم؛ از متن اصلی دور میافتیم؛ و این امر بیشتر از بار شناختی ما خواهد بود. همانطور که فیلم کمکآموزشی چنین میکند؛ و نتیجه میشود: یادگیری بیکیفیت!
▫️گاهی بگذاریم چایی دم بکشد!
یادگیری مثل دم کشیدن چایی زمان میخواهد. ابزارهای متصل به اینترنت اگرچه امکان زیادی را برای دانشآموز ایجاد میکنند؛ اما دانشی در ذهن او نمینشیند. باید فرصت دم کشیدن چایی را بدهیم. این دم کشیدن نیاز به زمان دارد؛ زمانی با توجه کامل؛ و این همان چیزی است که ابزارهای دیجیتال از دانشآموزان دریغ کردهاند.
آموزش الکترونیکی هنوز نوظهور است و برای شناختن ابعاد آن نیاز داریم به مراقبت زیاد. حتما در روز در زمانی مشخص دانشآموز را به خواندن کتابهای چاپی تشویق کنید؛ ابزارهای هوشمند جانشین آنها نیستند؛ بلکه مکمل آنها هستند.
پ.ن.: برای مطالعه بیشتر در خصوص ویژگیهای مغز و تاثیر آن بر ذهن کتاب «کمعمقها: اینترنت با مغز ما چه میکند؟» نوشته «نیکلاس کار» پیشنهاد میشود.
اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.
@I_D_Network
@ShareNovate
ویرگول
بگذارید آموزش دم بکشد!
امیر ناظمی داستان یک پژوهشدر پژوهشی، یک کتاب را یکبار به صورت چاپی به یک گروه و بار دیگر همان را به صورت الکترونیکی به گروهی دیگر داد…
🔸دنیای محدود بازیگران محدود
▫️#امیر_ناظمی
کشوری را فرض کنید که هدفاش «شکست دادن فقر» است و کشور دیگری ساخت جامعهای با «حق برخورداری از نیازهای اولیه زندگی».
به نظر میرسد اولی در شکست فقر ناکام میماند؛ اما دومی میتواند به نتیجه برسد! چطور میشود چنین ادعایی کرد؟
تفاوت این دو هدف فراتر از تفاوت واژهها است. وقتی رهبران سازمان یا جامعهای از جمله نخست استفاده میکنند در حقیقت در حال افشاء مجموعهای از پیشفرضهایی هستند که همان پیشفرضها برای ناکامی کافی است.
🔹#بازی_محدود
وقتی «شکست دادن فقر» هدف میشود؛ در حقیقت گوینده دنیا را مانند یک بازی فوتبال یا جنگ میبیند؛ یعنی رویدادی که با سوت یک داور آغاز و با سوتی دیگر پایان مییابد.
اما واقعیت جهان چنین نیست. در حقیقت ما در دنیای بازیهای نامحدود (Infinite Game) زندگی میکنیم؛ یعنی در دنیایی که مدام بازیهایی انجام میشود و مدام ما میبریم یا میبازیم. در حقیقت در دنیای واقعی داوری با سوت پایان ننشسته است.
کافی است شما یک روز صبح به همه شهروندان یک گونی نان بدهید و یک شغل یک روزه در شهرداری؛ آیا میشود گفت این جامعه سیر و شاغل است؟
کسی که میگوید «شکست دادن فقر» به شما تلقین میکند که این بازی سوت پایان دارد؛ در حالی که در دنیای واقعی ممکن است بارها فقر به کمترین نرخ برسد اما فردایش به صورت انفجاری افزایش یابد.
▫️دشمنمحوری
مشکل دوم آن شعار این است که تلاش دارد با ساخت یک دشمن مشترک به نام فقر مساله را سادهسازی میکند. در حقیقت در چشمانداز دومی یعنی «حق برخورداری» همزمان ۱) کرامت انسانی، ۲) پیچیدگی مساله و وابستگی آن به شرایط و ۳) طیفی بودن هدف (فازی بودن) مورد توجه قرار میگیرد.
به همین دلیل هدف دوم، الهامبخش و شورانگیز است.
🔹#بازی_نامحدود
در حقیقت در دنیای واقعی ما چیزی به نام «پیروزی» یا «شکست» نداریم. در حقیقت عمر بازی فراتر از عمر محدود بازیگران است. نامحدود دیدن بازی همان جایی است که ما را ترغیب به بلندمدتنگری میکند.
شاید جامعهای چشمانداز خود را «شماره یک دنیا» بودن میداند؛ اما چنین چیزی بیمعناست! چون نهایتا پایداری آن است که اهمیت دارد.
در حقیقت گروههایی که دنیا را دنیای بازیهای محدود میدانند، از ۳ ویژگی #اعتماد، #همکاری و #نوآوری نمیتوانند بهره ببرند. تنها در بازی نامحدود این ۳معنادار میشود؛ وقتی ما از نگاه فوتبالی یا جنگی به موضوعات اجتماعی و اقتصادی دست برداریم.
حالا چشمها را ببندید و فکر کنید به تمامی هدفهایی که میتواند به گونهای دیگر برایمان تعریف شود.
▫️پ.ن.: مثال و مفاهیم استفادهشده در این یادداشت از کتاب بازی نامحدود نوشته #سایمون_سینک بهره گرفته شده است.
▫️#امیر_ناظمی
کشوری را فرض کنید که هدفاش «شکست دادن فقر» است و کشور دیگری ساخت جامعهای با «حق برخورداری از نیازهای اولیه زندگی».
به نظر میرسد اولی در شکست فقر ناکام میماند؛ اما دومی میتواند به نتیجه برسد! چطور میشود چنین ادعایی کرد؟
تفاوت این دو هدف فراتر از تفاوت واژهها است. وقتی رهبران سازمان یا جامعهای از جمله نخست استفاده میکنند در حقیقت در حال افشاء مجموعهای از پیشفرضهایی هستند که همان پیشفرضها برای ناکامی کافی است.
🔹#بازی_محدود
وقتی «شکست دادن فقر» هدف میشود؛ در حقیقت گوینده دنیا را مانند یک بازی فوتبال یا جنگ میبیند؛ یعنی رویدادی که با سوت یک داور آغاز و با سوتی دیگر پایان مییابد.
اما واقعیت جهان چنین نیست. در حقیقت ما در دنیای بازیهای نامحدود (Infinite Game) زندگی میکنیم؛ یعنی در دنیایی که مدام بازیهایی انجام میشود و مدام ما میبریم یا میبازیم. در حقیقت در دنیای واقعی داوری با سوت پایان ننشسته است.
کافی است شما یک روز صبح به همه شهروندان یک گونی نان بدهید و یک شغل یک روزه در شهرداری؛ آیا میشود گفت این جامعه سیر و شاغل است؟
کسی که میگوید «شکست دادن فقر» به شما تلقین میکند که این بازی سوت پایان دارد؛ در حالی که در دنیای واقعی ممکن است بارها فقر به کمترین نرخ برسد اما فردایش به صورت انفجاری افزایش یابد.
▫️دشمنمحوری
مشکل دوم آن شعار این است که تلاش دارد با ساخت یک دشمن مشترک به نام فقر مساله را سادهسازی میکند. در حقیقت در چشمانداز دومی یعنی «حق برخورداری» همزمان ۱) کرامت انسانی، ۲) پیچیدگی مساله و وابستگی آن به شرایط و ۳) طیفی بودن هدف (فازی بودن) مورد توجه قرار میگیرد.
به همین دلیل هدف دوم، الهامبخش و شورانگیز است.
🔹#بازی_نامحدود
در حقیقت در دنیای واقعی ما چیزی به نام «پیروزی» یا «شکست» نداریم. در حقیقت عمر بازی فراتر از عمر محدود بازیگران است. نامحدود دیدن بازی همان جایی است که ما را ترغیب به بلندمدتنگری میکند.
شاید جامعهای چشمانداز خود را «شماره یک دنیا» بودن میداند؛ اما چنین چیزی بیمعناست! چون نهایتا پایداری آن است که اهمیت دارد.
در حقیقت گروههایی که دنیا را دنیای بازیهای محدود میدانند، از ۳ ویژگی #اعتماد، #همکاری و #نوآوری نمیتوانند بهره ببرند. تنها در بازی نامحدود این ۳معنادار میشود؛ وقتی ما از نگاه فوتبالی یا جنگی به موضوعات اجتماعی و اقتصادی دست برداریم.
حالا چشمها را ببندید و فکر کنید به تمامی هدفهایی که میتواند به گونهای دیگر برایمان تعریف شود.
▫️پ.ن.: مثال و مفاهیم استفادهشده در این یادداشت از کتاب بازی نامحدود نوشته #سایمون_سینک بهره گرفته شده است.
🔸ریشههای یک روز بد برای مادر
▫️#امیر_ناظمی
🔹یک روایت
#فرشته_حسینی بازیگر سینما و یکی از افغانستانیهای میهمان ایران (که دوست دارم از این پس «هموطنهای افغانستانی» بنامم؛ هرچند نگاه سیاسی غلط بنامدش) در صفحه اینستاگرام خود از مشکلات دریافت سیمکارت تلفن همراه توسط مادرش مینویسد. یادداشت او به سرعت در شبکههای اجتماعی بازنشر میشود و حتی افرادی مانند سید حسن خمینی درباره آن مینویسند.
وزیر ارتباطات، آدری جهرمی، موضوع را پیگیری میکند و نتیجه:
۱-ممنوعیتی برای خرید سیمکارت توسط هموطنهای افغانستانی وجود ندارد.
۲-فروشنده برای دریافت پول بیشتر از فروش سیمکارت سر باز زده است.
۳-همان شب سیمکارت برای ایشان صادر میشود.
🔹ریشههای پنهان روایت
این روایت کوتاه اما آشکارکننده ۴ ویژگی فرهنگی-اجتماعی است که مرور آن درساموزیهایی برای آینده ایران خواهد داشت:
١. تنزل اخلاقی: اگرچه یک رویداد قابل تعمیم به کل نیست؛ اما تکرار آن، حداقل ما را با این شک روبهرو میسازد که «چرا اخلاق در این روزگار خریداری ندارد؟» پرسشی که در حقیقت پاسخ است!
٢. ریشههای نژادپرستی: فروشنده بر بال نژادپرستی سوار میشود و احساس میکند که هموطن افغانستانی، احتمالا ابزار دادخواهی کمتری دارد و احتمالا سکوت او فرصتی خواهد بود برای سوءاستفاده و حقکشی. بهرسمیتشناسی مساله مهاجرت و تدوین مقرراتی خاص برای این هموطنها یک ضرورت اجتماعی است.
٣. صدای بلند شبکههای اجتماعی: شبکههای اجتماعی در حال تغییر شیوههای حکمرانی هستند. حکمرانی که تا دیروز بلندگوی یکطرفه خود را داشت، امروز صدای شهروند را میشنود و میتواند به او پاسخ دهد؛ میتواند تصحیح کند، میتواند پیگیری حقوق شهروندان باشد.
دشمنی با شبکههای اجتماعی را گاهی باید در همین فضا جستجو کرد. وقتی مدیری توانایی شنیدن یا واکنش سریع را ندارد؛ باید بدیهی تصور کنیم که دشمن شبکه اجتماعی شود!
۴. سرمایه پایین اجتماعی حکمرانان در ایران: روایت بالا به سرعت در شبکههای اجتماعی نشر میشود. شاید اگر در کشوری دیگر چنین روایتی منتشر میشد، بخش عمدهای از مخاطبان از همان ابتدا به رفتار غیرقانونی فروشنده اشاره میکردند؛ اما در ایران این روایت «غیرقانونی بودن فروش سیمکارت به هموطن افغانستانی» باورپذیر است؛ نه فقط برای شهروندان، بلکه برای سیاستمداران هم!
باورپذیری این روایت نشانه بزرگی است از یک ادراک اجتماعی: «قوانین در ایران عادلانه نیست و تبعیض گروههای کمبرخوردار و اقلیت بدیهی است!»
این پیشفرض، گویا نه صرفا به این روایت تعلق دارد، و نه محدود به هموطنهای افغانستانی است.
🔹برای توسعه
برای توسعه ما نیاز به تغییر هر ۴ عامل بالا داریم:
١. توسعه اخلاقی جامعه
٢. گذار از نادیده گرفتن حقوق اقلیتها
٣. مهارت بهرهگیری از شبکههای اجتماعی
۴. افزایش سرمایه اجتماعی
روایت «امروز، روز خوبی برای مادرم نبود» روایت هر روزه است اگر به ریشههای ۴گانه بالا پرداخته نشود.
▫️بهاشتراک بگذارید تا آفریده شود
@ShareNovate
▫️پاسخ اینستاگرامی آذری جهرمی:
https://tinyurl.com/y6ew9n7t
▫️#امیر_ناظمی
🔹یک روایت
#فرشته_حسینی بازیگر سینما و یکی از افغانستانیهای میهمان ایران (که دوست دارم از این پس «هموطنهای افغانستانی» بنامم؛ هرچند نگاه سیاسی غلط بنامدش) در صفحه اینستاگرام خود از مشکلات دریافت سیمکارت تلفن همراه توسط مادرش مینویسد. یادداشت او به سرعت در شبکههای اجتماعی بازنشر میشود و حتی افرادی مانند سید حسن خمینی درباره آن مینویسند.
وزیر ارتباطات، آدری جهرمی، موضوع را پیگیری میکند و نتیجه:
۱-ممنوعیتی برای خرید سیمکارت توسط هموطنهای افغانستانی وجود ندارد.
۲-فروشنده برای دریافت پول بیشتر از فروش سیمکارت سر باز زده است.
۳-همان شب سیمکارت برای ایشان صادر میشود.
🔹ریشههای پنهان روایت
این روایت کوتاه اما آشکارکننده ۴ ویژگی فرهنگی-اجتماعی است که مرور آن درساموزیهایی برای آینده ایران خواهد داشت:
١. تنزل اخلاقی: اگرچه یک رویداد قابل تعمیم به کل نیست؛ اما تکرار آن، حداقل ما را با این شک روبهرو میسازد که «چرا اخلاق در این روزگار خریداری ندارد؟» پرسشی که در حقیقت پاسخ است!
٢. ریشههای نژادپرستی: فروشنده بر بال نژادپرستی سوار میشود و احساس میکند که هموطن افغانستانی، احتمالا ابزار دادخواهی کمتری دارد و احتمالا سکوت او فرصتی خواهد بود برای سوءاستفاده و حقکشی. بهرسمیتشناسی مساله مهاجرت و تدوین مقرراتی خاص برای این هموطنها یک ضرورت اجتماعی است.
٣. صدای بلند شبکههای اجتماعی: شبکههای اجتماعی در حال تغییر شیوههای حکمرانی هستند. حکمرانی که تا دیروز بلندگوی یکطرفه خود را داشت، امروز صدای شهروند را میشنود و میتواند به او پاسخ دهد؛ میتواند تصحیح کند، میتواند پیگیری حقوق شهروندان باشد.
دشمنی با شبکههای اجتماعی را گاهی باید در همین فضا جستجو کرد. وقتی مدیری توانایی شنیدن یا واکنش سریع را ندارد؛ باید بدیهی تصور کنیم که دشمن شبکه اجتماعی شود!
۴. سرمایه پایین اجتماعی حکمرانان در ایران: روایت بالا به سرعت در شبکههای اجتماعی نشر میشود. شاید اگر در کشوری دیگر چنین روایتی منتشر میشد، بخش عمدهای از مخاطبان از همان ابتدا به رفتار غیرقانونی فروشنده اشاره میکردند؛ اما در ایران این روایت «غیرقانونی بودن فروش سیمکارت به هموطن افغانستانی» باورپذیر است؛ نه فقط برای شهروندان، بلکه برای سیاستمداران هم!
باورپذیری این روایت نشانه بزرگی است از یک ادراک اجتماعی: «قوانین در ایران عادلانه نیست و تبعیض گروههای کمبرخوردار و اقلیت بدیهی است!»
این پیشفرض، گویا نه صرفا به این روایت تعلق دارد، و نه محدود به هموطنهای افغانستانی است.
🔹برای توسعه
برای توسعه ما نیاز به تغییر هر ۴ عامل بالا داریم:
١. توسعه اخلاقی جامعه
٢. گذار از نادیده گرفتن حقوق اقلیتها
٣. مهارت بهرهگیری از شبکههای اجتماعی
۴. افزایش سرمایه اجتماعی
روایت «امروز، روز خوبی برای مادرم نبود» روایت هر روزه است اگر به ریشههای ۴گانه بالا پرداخته نشود.
▫️بهاشتراک بگذارید تا آفریده شود
@ShareNovate
▫️پاسخ اینستاگرامی آذری جهرمی:
https://tinyurl.com/y6ew9n7t
🔸حل مسائل بهدرد نخور
▫️#امیر_ناظمی
ما به وفور مشغول حل مسائلی هستیم که هیچ ارزشی ندارند!
در حقیقت ما حل مساله را به خوبی انجام میدهیم؛ اما این حل مساله هیچ ارزشی ندارد چون مساله ارزشی نداشته است!
🔹پدر حل مسائل بهدردنخور
#آرتور_پدریک یکی از مشهورترین مخترعان چیزهای بیخود در جهان است. پدریک از ۱۹۶۲ تا ۱۹۷۶ تقریبا هر ماه یک اختراع ثبت کرد تا با ۱۶۲ اختراع ثبتشده یکی از پراختراعترینهای جهان باشد. البته او خدای اختراعات به درد نخور بود.
تقریبا او هیچ اختراعی نداشت که تبدیل به محصولی تولیدی شود. الهه اغلب اختراعاتش گربهاش بود به نام #جینجر! مثلا جینجر یک همسایه داشت به نام #بلکی و پدریک دوست نداشت تا بلکی از دریچه در وارد خانهاش بشود؛ ولی میخواست جینجر وارد بشود؛ پس دست به یکی از اختراعاتش زد!
البته او از اخبار جهانی نیز خیلی متاثر بود و مدیریت جهانی را هم در اختراعاتش مدنظر داشت؛ به همین دلیل اختراعاتی در خصوص بازدارنگی هستهای در دوران جنگ سرد داشت! مسائلی به دردنخور از یک چالش جهانی بزرگ را انتخاب میکرد!
البته پدریک به ما نشان داد که اختراعات همیشه امور به درد بخوری نیستند.
🔹درس۱: مسائل مهمتر از پاسخها
این که ما منابع و توان خود را صرف چه اموری کنیم؛ مهمتر از موفقیت ما در حل آن مساله است! ما اغلب غرق در #حل_مسائل میشویم؛ اما واقعیت آن است که باید قبل از حل مساله از خودمان بپرسیم آیا این مساله شایسته حلکردن است! و البته پرسش دوم دیگری که باید از خود بپرسیم که آیا حل این مساله در حوزه دانشی ماست؟
بسیاری از تلاشها (و البته در دنیای سازمانیهای دولتی سامانهها) پاسخهایی درست و فنی را برای مسائلی ایجاد میکنند که اساسا یا مهم نیستند یا پاسخشان در جایی دیگر است.
مثلا اختراع سامانهای برای کنترل قیمت کالاهای عرضهشده بر روی پلتفرمها توسط دولت، مصداق همان پاسخهای درست برای پرسشهای اشتباه است؛ در حقیقت پاسخ را باید در دنیای عرضه و تقاضا و علم اقتصاد جستجو کرد؛ نه در دنیای کدهای صفر و یک! با سامانه مساله اقتصاد حل نمیشود!
🔹درس۲: فرمگرایی کشنده!
تمامی اختراعات پدریک، همهی ویژگیهای یک اختراع را داشتند. آنها پاسخهایی نوآورانه و امکانپذیر بودند. اما همین #فرمگرایی است که امروز پایه بسیاری از قواعد اداری کشور ما را شکل میدهد.
تمرکز بر فرمگرایی زاییده واقعیت جامعهای است که در آن به صورت مستمر خبرگی حذف شده است. در اغلب حوزهها با حذف خبرگانی که #سرمایههای_نمادین دارند؛ ناچار به سمت فرمگرایی حرکت شده است.
خبرگان اغلب به دلیل ویژگیهای فردی یا نظرات شخصیشان از طرف نهادهای رسمی نادیده انگاشته شدهاند و به همین دلیل است که جانشین آنها فرمگرایی سربرآورده است. بر اساس فرمگرایی است که تعداد اختراعات ثبتشده یک پژوهشگر میشود میزان اعتبار او و میتوان حدس زد که پدریک در ایران با این رزومه و تعداد اختراعات میتوانست به عنوان دانشمند برجستهای شناخته شود.
🔹سخن پایانی
شناخت و انتخاب مساله مهمتر از #روش_حل_مساله است. مهمترین نیاز ما دیدن درست مسائل است. نه تنها مهارت فرزندان ما باید دیدن مسائل باشد به جای تمرکز صرف بر حل مسائلی که معلم به آنها میدهد؛ بلکه بیش از آنها سیاستمداران و کنشگران مدنی نیاز به دیدن درست مساله دارند؛ به جای تمرکز بر راهحلهایی که یک سرش راه انداختن سامانه یا کنترل آنلاین رفتار شهروندان باشد!
همانطور که اصلیترین مشکل امروز ایران، نبود #سرمایه_اجتماعی است؛ و با هیچ سامانه یا ابزار الکترونیکی نمیشود انتظار حل مشکلات یا توسعه یا رفتار توسعهگرایانه داشت!
در حقیقت حل درست یک مساله اشتباه، ما را از توسعه دورتر میکند!
بهاشتراک بگذارید تا آفریده شود
@ShareNovate
▫️#امیر_ناظمی
ما به وفور مشغول حل مسائلی هستیم که هیچ ارزشی ندارند!
در حقیقت ما حل مساله را به خوبی انجام میدهیم؛ اما این حل مساله هیچ ارزشی ندارد چون مساله ارزشی نداشته است!
🔹پدر حل مسائل بهدردنخور
#آرتور_پدریک یکی از مشهورترین مخترعان چیزهای بیخود در جهان است. پدریک از ۱۹۶۲ تا ۱۹۷۶ تقریبا هر ماه یک اختراع ثبت کرد تا با ۱۶۲ اختراع ثبتشده یکی از پراختراعترینهای جهان باشد. البته او خدای اختراعات به درد نخور بود.
تقریبا او هیچ اختراعی نداشت که تبدیل به محصولی تولیدی شود. الهه اغلب اختراعاتش گربهاش بود به نام #جینجر! مثلا جینجر یک همسایه داشت به نام #بلکی و پدریک دوست نداشت تا بلکی از دریچه در وارد خانهاش بشود؛ ولی میخواست جینجر وارد بشود؛ پس دست به یکی از اختراعاتش زد!
البته او از اخبار جهانی نیز خیلی متاثر بود و مدیریت جهانی را هم در اختراعاتش مدنظر داشت؛ به همین دلیل اختراعاتی در خصوص بازدارنگی هستهای در دوران جنگ سرد داشت! مسائلی به دردنخور از یک چالش جهانی بزرگ را انتخاب میکرد!
البته پدریک به ما نشان داد که اختراعات همیشه امور به درد بخوری نیستند.
🔹درس۱: مسائل مهمتر از پاسخها
این که ما منابع و توان خود را صرف چه اموری کنیم؛ مهمتر از موفقیت ما در حل آن مساله است! ما اغلب غرق در #حل_مسائل میشویم؛ اما واقعیت آن است که باید قبل از حل مساله از خودمان بپرسیم آیا این مساله شایسته حلکردن است! و البته پرسش دوم دیگری که باید از خود بپرسیم که آیا حل این مساله در حوزه دانشی ماست؟
بسیاری از تلاشها (و البته در دنیای سازمانیهای دولتی سامانهها) پاسخهایی درست و فنی را برای مسائلی ایجاد میکنند که اساسا یا مهم نیستند یا پاسخشان در جایی دیگر است.
مثلا اختراع سامانهای برای کنترل قیمت کالاهای عرضهشده بر روی پلتفرمها توسط دولت، مصداق همان پاسخهای درست برای پرسشهای اشتباه است؛ در حقیقت پاسخ را باید در دنیای عرضه و تقاضا و علم اقتصاد جستجو کرد؛ نه در دنیای کدهای صفر و یک! با سامانه مساله اقتصاد حل نمیشود!
🔹درس۲: فرمگرایی کشنده!
تمامی اختراعات پدریک، همهی ویژگیهای یک اختراع را داشتند. آنها پاسخهایی نوآورانه و امکانپذیر بودند. اما همین #فرمگرایی است که امروز پایه بسیاری از قواعد اداری کشور ما را شکل میدهد.
تمرکز بر فرمگرایی زاییده واقعیت جامعهای است که در آن به صورت مستمر خبرگی حذف شده است. در اغلب حوزهها با حذف خبرگانی که #سرمایههای_نمادین دارند؛ ناچار به سمت فرمگرایی حرکت شده است.
خبرگان اغلب به دلیل ویژگیهای فردی یا نظرات شخصیشان از طرف نهادهای رسمی نادیده انگاشته شدهاند و به همین دلیل است که جانشین آنها فرمگرایی سربرآورده است. بر اساس فرمگرایی است که تعداد اختراعات ثبتشده یک پژوهشگر میشود میزان اعتبار او و میتوان حدس زد که پدریک در ایران با این رزومه و تعداد اختراعات میتوانست به عنوان دانشمند برجستهای شناخته شود.
🔹سخن پایانی
شناخت و انتخاب مساله مهمتر از #روش_حل_مساله است. مهمترین نیاز ما دیدن درست مسائل است. نه تنها مهارت فرزندان ما باید دیدن مسائل باشد به جای تمرکز صرف بر حل مسائلی که معلم به آنها میدهد؛ بلکه بیش از آنها سیاستمداران و کنشگران مدنی نیاز به دیدن درست مساله دارند؛ به جای تمرکز بر راهحلهایی که یک سرش راه انداختن سامانه یا کنترل آنلاین رفتار شهروندان باشد!
همانطور که اصلیترین مشکل امروز ایران، نبود #سرمایه_اجتماعی است؛ و با هیچ سامانه یا ابزار الکترونیکی نمیشود انتظار حل مشکلات یا توسعه یا رفتار توسعهگرایانه داشت!
در حقیقت حل درست یک مساله اشتباه، ما را از توسعه دورتر میکند!
بهاشتراک بگذارید تا آفریده شود
@ShareNovate
🔸شفافسازی فیلترینگ
▫️#امیر_ناظمی
#فیلترینگ مسالهای پیچیده و بغرنج است؛ و مثل هر مساله پیچیده دیگری پر است از موضعگیریها. فیلترینگ اما میتواند ابزار خوبی برای سیاستورزان باشد. سیاستورزانی که مایلند از یک مساله پیچیده و بغرنج ابزاری سیاسی بسازند تا با آن به تسویه حساب سیاسی بپردازند.
برای مقابله با #پوپولیسم تنها ابزار آگاهی است. به همین دلیل هم لازم است به واقعیت پدیده فیلترینگ در ایران نگاه شود. یکی از ابزارهای این روزها "پوپولیسم مطالبهگری" است؛ یعنی جایی که مطالبهگری از فرد غیرمسوول یا موضوعی غیرواقعی، تبدیل به ابزار پوپولیسم میشود. به همین دلیل ضرورت دارد تا مشخص شود که فرآیند فیلترینگ چگونه روی میدهد؟ یعنی دستور فیلترینگ را چه کسی یا کسانی میتوانند صادر کنند و فرآیند چگونه اعمال میشود.
▫️دستور فیلترینگ
قبل از هر چیز باید مشخص شود که یک #اپ یا #سایت چگونه در ایران محدودسازی میشود؛ یعنی چه کسی یا سازمانی میتواند دستور فیلترینگ یا اختلال دهند.
بر اساس قوانین و مقررات فعلی مرجع اصلی فیلترینگ در ایران "کارگروه تعیین مصادیق" است. کارگروهی که دبیرخانه آن در قوه قضائیه و در دادستانی است. کافی است به سایت internet.ir مراجعه کنید تا در آن نیز اطلاعات لازم را به دست آورید. این کمیته دارای اعضائی از دولت، مجلس، قوه قضائیه و نهادهای دیگر است. ۱۲ عضو دارد که نیمی از آنها مربوط به وزارتخانهها و نهادهای دولتی است و نیمی دیگر از سایر نهادهای حاکمیتی هستند.
اما واقعیت آن است که اساسا در این کارگروه فیلترینگ سایتها به صورت تکتک مورد رایگیری قرار نمیگیرند. بر اساس یک مصوبه یا بهتر بگوییم یک توافق در سال ۹۰ راههای میانبری برای فیلترینگ ایجاد شده است که بر اساس ۵ عضو (که ۳ مورد از خارج از دولت و ۲ مورد از طرف دولت است) با تطبیق مصادیق کلی به سایتها، برای فیلترینگ راه سادهتر و میانبری دارند. نکته مهم آن است که #وزارت_ارتباطات تنها یک رای از آن ۱۲ رای را دارد.
اما در کنار این مرجع کلیدی برای فیلترینگ مسیرهای دیگری نیز وجود دارد که این مسیرها اغلب برای موضوعات بسیار کلان سابقه استفاده دارند. یکی از مراجعی که میتواند در خصوص موضوعات کلان تصمیمگیری نماید "شورای عالی امنیت ملی" است. هرچند در این دولت مصوبهای مبنی بر فیلترینگ توسط این شورا صادر نشده است.
در کنار این دو مسیر، "شورای عالی فضای مجازی" این قدرت قانونی را برای فیلترینگ برخودار است. این شورا نیز شورایی فراقوهای و اعضاء آن از هر ۳ قوه و نیروهای مسلح و افراد حقیقی است. تعداد اعضاء دولت در این شورا کمتر از نصف است.
اما یکی از راههای شایع دیگر "حکم قضایی" دادگاه است. این مسیر البته تنها مربوط به ایران نیست و در همه کشورها حکم دادگاه میتواند محدودسازی را اعمال کند؛ البته بنا به شرایطی که بسیار مهم است. از جمله آنکه آیا شکایت یک فرد میتواند منجر به محدودیت دسترسی عامه مردم شود یا نه؟. از آنجایی که بنا بر قوانین کشور حکم دادگاه نیز لازمالاجراست، این حکم میتواند برای اجرا به مجریان ابلاغ شود. نمونه قابل توجه آن حکم فیلترینگ تلگرام بر اساس "حکم قضایی" بوده است که نهایتا همواره نیز مورد این پرسش قرار دارد که آیا این حکم از وجاهت قانونی لازم برخوردار بوده است یا نه؟
در میان راههای فوق نه تنها وزارت ارتباطات چیزی بیش از یک رای در شوراهایی با بیش از ۱۲ عضو را ندارد، بلکه در خصوص رای دادگاه اساسا هیچ رایی ندارد. به این ترتیب ارتباط دادن فیلترینگ به وزارت ارتباطات تنها یک بازی رسانهای از سوی کسانی است که قدرت واقعی در فیلترینگ و مسدودسازی را دارند.
▫️اجرای فیلترینگ
یکی دیگر از اطلاعات نادرست اما گسترده در میان #افکار_عمومی اجرای فیلترینگ توسط وزارت ارتباطات است. تصور عامیانه اعمال فیلترینگ به صورت متمرکز توسط وزارت ارتباطات است.
اما واقعیت آن است که اجرای فیلترینگ به صورت توزیعیافته در دست اپراتورها و شرکتهای مخابراتی ارائهدهنده #خدمات_اینترنتی است. به عبارت دیگر مسوولیت اجرای فیلترینگ بر عهده شرکتهای مخابراتی و از طریق تجهیزات آنان است.
به این ترتیب است که ابتدا حکم صادرشده از طریق مراجع فوق (خارج از وزارت ارتباطات) به این شرکتها (خارج از وزارت ارتباطات) ابلاغ شده، سپس آنها موظف به پیادهسازی سیاست هستند.
تاسفبارتر اقدام اخیر اپراتورهای #موبایل در ایجاد اختلال در خصوص #کلابهاوس بوده است. امری که حتی فرآیندهای ذکر شده در بخش پیشین را طی نکرده است و به صورت خودسرانه توسط برخی تصمیم گرفته شده و توسط اپراتورهایی نیز اعمال شده است.
▫️چرا به وزارت ارتباطات حمله میشود؟
وزارت ارتباطات بهترین قربانی برای حمله افکار عمومی به مساله فیلترینگ است. به دلایل زیر:
۱- فرار از مسوولیتپذیری: برخی از روشهای فیلترینگ مورد اشاره ساختاری شورایی با قابلیت رایگیری دارند.
▫️#امیر_ناظمی
#فیلترینگ مسالهای پیچیده و بغرنج است؛ و مثل هر مساله پیچیده دیگری پر است از موضعگیریها. فیلترینگ اما میتواند ابزار خوبی برای سیاستورزان باشد. سیاستورزانی که مایلند از یک مساله پیچیده و بغرنج ابزاری سیاسی بسازند تا با آن به تسویه حساب سیاسی بپردازند.
برای مقابله با #پوپولیسم تنها ابزار آگاهی است. به همین دلیل هم لازم است به واقعیت پدیده فیلترینگ در ایران نگاه شود. یکی از ابزارهای این روزها "پوپولیسم مطالبهگری" است؛ یعنی جایی که مطالبهگری از فرد غیرمسوول یا موضوعی غیرواقعی، تبدیل به ابزار پوپولیسم میشود. به همین دلیل ضرورت دارد تا مشخص شود که فرآیند فیلترینگ چگونه روی میدهد؟ یعنی دستور فیلترینگ را چه کسی یا کسانی میتوانند صادر کنند و فرآیند چگونه اعمال میشود.
▫️دستور فیلترینگ
قبل از هر چیز باید مشخص شود که یک #اپ یا #سایت چگونه در ایران محدودسازی میشود؛ یعنی چه کسی یا سازمانی میتواند دستور فیلترینگ یا اختلال دهند.
بر اساس قوانین و مقررات فعلی مرجع اصلی فیلترینگ در ایران "کارگروه تعیین مصادیق" است. کارگروهی که دبیرخانه آن در قوه قضائیه و در دادستانی است. کافی است به سایت internet.ir مراجعه کنید تا در آن نیز اطلاعات لازم را به دست آورید. این کمیته دارای اعضائی از دولت، مجلس، قوه قضائیه و نهادهای دیگر است. ۱۲ عضو دارد که نیمی از آنها مربوط به وزارتخانهها و نهادهای دولتی است و نیمی دیگر از سایر نهادهای حاکمیتی هستند.
اما واقعیت آن است که اساسا در این کارگروه فیلترینگ سایتها به صورت تکتک مورد رایگیری قرار نمیگیرند. بر اساس یک مصوبه یا بهتر بگوییم یک توافق در سال ۹۰ راههای میانبری برای فیلترینگ ایجاد شده است که بر اساس ۵ عضو (که ۳ مورد از خارج از دولت و ۲ مورد از طرف دولت است) با تطبیق مصادیق کلی به سایتها، برای فیلترینگ راه سادهتر و میانبری دارند. نکته مهم آن است که #وزارت_ارتباطات تنها یک رای از آن ۱۲ رای را دارد.
اما در کنار این مرجع کلیدی برای فیلترینگ مسیرهای دیگری نیز وجود دارد که این مسیرها اغلب برای موضوعات بسیار کلان سابقه استفاده دارند. یکی از مراجعی که میتواند در خصوص موضوعات کلان تصمیمگیری نماید "شورای عالی امنیت ملی" است. هرچند در این دولت مصوبهای مبنی بر فیلترینگ توسط این شورا صادر نشده است.
در کنار این دو مسیر، "شورای عالی فضای مجازی" این قدرت قانونی را برای فیلترینگ برخودار است. این شورا نیز شورایی فراقوهای و اعضاء آن از هر ۳ قوه و نیروهای مسلح و افراد حقیقی است. تعداد اعضاء دولت در این شورا کمتر از نصف است.
اما یکی از راههای شایع دیگر "حکم قضایی" دادگاه است. این مسیر البته تنها مربوط به ایران نیست و در همه کشورها حکم دادگاه میتواند محدودسازی را اعمال کند؛ البته بنا به شرایطی که بسیار مهم است. از جمله آنکه آیا شکایت یک فرد میتواند منجر به محدودیت دسترسی عامه مردم شود یا نه؟. از آنجایی که بنا بر قوانین کشور حکم دادگاه نیز لازمالاجراست، این حکم میتواند برای اجرا به مجریان ابلاغ شود. نمونه قابل توجه آن حکم فیلترینگ تلگرام بر اساس "حکم قضایی" بوده است که نهایتا همواره نیز مورد این پرسش قرار دارد که آیا این حکم از وجاهت قانونی لازم برخوردار بوده است یا نه؟
در میان راههای فوق نه تنها وزارت ارتباطات چیزی بیش از یک رای در شوراهایی با بیش از ۱۲ عضو را ندارد، بلکه در خصوص رای دادگاه اساسا هیچ رایی ندارد. به این ترتیب ارتباط دادن فیلترینگ به وزارت ارتباطات تنها یک بازی رسانهای از سوی کسانی است که قدرت واقعی در فیلترینگ و مسدودسازی را دارند.
▫️اجرای فیلترینگ
یکی دیگر از اطلاعات نادرست اما گسترده در میان #افکار_عمومی اجرای فیلترینگ توسط وزارت ارتباطات است. تصور عامیانه اعمال فیلترینگ به صورت متمرکز توسط وزارت ارتباطات است.
اما واقعیت آن است که اجرای فیلترینگ به صورت توزیعیافته در دست اپراتورها و شرکتهای مخابراتی ارائهدهنده #خدمات_اینترنتی است. به عبارت دیگر مسوولیت اجرای فیلترینگ بر عهده شرکتهای مخابراتی و از طریق تجهیزات آنان است.
به این ترتیب است که ابتدا حکم صادرشده از طریق مراجع فوق (خارج از وزارت ارتباطات) به این شرکتها (خارج از وزارت ارتباطات) ابلاغ شده، سپس آنها موظف به پیادهسازی سیاست هستند.
تاسفبارتر اقدام اخیر اپراتورهای #موبایل در ایجاد اختلال در خصوص #کلابهاوس بوده است. امری که حتی فرآیندهای ذکر شده در بخش پیشین را طی نکرده است و به صورت خودسرانه توسط برخی تصمیم گرفته شده و توسط اپراتورهایی نیز اعمال شده است.
▫️چرا به وزارت ارتباطات حمله میشود؟
وزارت ارتباطات بهترین قربانی برای حمله افکار عمومی به مساله فیلترینگ است. به دلایل زیر:
۱- فرار از مسوولیتپذیری: برخی از روشهای فیلترینگ مورد اشاره ساختاری شورایی با قابلیت رایگیری دارند.
#کتاب 🔸هیچوقت مبارزه تمام نمیشود
▫️#امیر_ناظمی
استارتآپهای رشدیافته که به آنها مقیاسیافته (Scale-up در برابر Start-up) هم میگویند و امروز تبدیل به شرکتهای بزرگ فناوری اطلاعات شدهاند، یا همانهایی که ما امروز به نام #یونیکورنها میشناسیم، هر کدام یک روایت داستانی جذاب هم هستند. روایتی که اغلب یک وجه مشترک هم دارند: روایت رقابت یک نو با یک کهنه! داستان #نتفلیکس هم مشابه با تمام آنهای دیگر روایتی است از رویارویی یک ایده نو با یک ایده کهنه در عرصه فیلم کرایهای. در یک سو #بلاکباستر پیر و کهنه است و در سوی دیگر نتفلیکس نو. البته کافی است کمی به عقبتر برگردیم تا ببینیم خود بلاکباستر هم روزی همان نو بوده است در برابر سینماداران کهنه.
کتاب #وقتخوب_نتفلیکس روایت این مبارزه است به قلم #جیتا_کیتینگ که #آسا_گودرزی هم آن را ترجمه کرده است. این کتاب از مجموعهای است به سردبیری #حامد_عنقا....
https://tinyurl.com/k2m23s4c
▫️#امیر_ناظمی
استارتآپهای رشدیافته که به آنها مقیاسیافته (Scale-up در برابر Start-up) هم میگویند و امروز تبدیل به شرکتهای بزرگ فناوری اطلاعات شدهاند، یا همانهایی که ما امروز به نام #یونیکورنها میشناسیم، هر کدام یک روایت داستانی جذاب هم هستند. روایتی که اغلب یک وجه مشترک هم دارند: روایت رقابت یک نو با یک کهنه! داستان #نتفلیکس هم مشابه با تمام آنهای دیگر روایتی است از رویارویی یک ایده نو با یک ایده کهنه در عرصه فیلم کرایهای. در یک سو #بلاکباستر پیر و کهنه است و در سوی دیگر نتفلیکس نو. البته کافی است کمی به عقبتر برگردیم تا ببینیم خود بلاکباستر هم روزی همان نو بوده است در برابر سینماداران کهنه.
کتاب #وقتخوب_نتفلیکس روایت این مبارزه است به قلم #جیتا_کیتینگ که #آسا_گودرزی هم آن را ترجمه کرده است. این کتاب از مجموعهای است به سردبیری #حامد_عنقا....
https://tinyurl.com/k2m23s4c
ویرگول
هیچوقت مبارزه تمام نمیشود!
زیستن در اکوسیستم استارتآپی یعنی هر روز برای یک مبارزه باید آماده باشی و مبارزه تمامی ندارد این روایت موفقیت نتفلیکس در کتاب وقت…
#سینما🔸چرا همه سریالبین شدهاند
▫️از فیلم به سریال
▫️#امیر_ناظمی
چند سالی است که فیلم خوب کمتر پیدا میشود؛ اما تا دلتان بخواهد سریال است که تولید میشود و اتفاقا مورد پسند بینندگان و منتقدان هم قرار میگیرد. کافی است به فهرست برترینهای IMDB مراجعه کنید تا متوجه شوید که سریالها جای فیلمها را در بالای فهرست گرفتهاند
https://tinyurl.com/bdd3ke9w
▫️از فیلم به سریال
▫️#امیر_ناظمی
چند سالی است که فیلم خوب کمتر پیدا میشود؛ اما تا دلتان بخواهد سریال است که تولید میشود و اتفاقا مورد پسند بینندگان و منتقدان هم قرار میگیرد. کافی است به فهرست برترینهای IMDB مراجعه کنید تا متوجه شوید که سریالها جای فیلمها را در بالای فهرست گرفتهاند
https://tinyurl.com/bdd3ke9w
ویرگول
⚛️چرا همه سریالبین شدهاند!
درآمد اصلی ترافیک اینترنت منجر به تغییر در ذائقهی تولیدکنندگان از فیلم به سریال شده است