عرصه‌های‌ ارتباطی
3.68K subscribers
29.9K photos
3.06K videos
879 files
6.01K links
🔸عرصه‌های‌ ارتباطی
▫️کانال رسمی یونس شُکرخواه
Agora | The official Telegram channel of Younes Shokrkhah
https://t.iss.one/boost/younesshokrkhah
🔹اکانت اینستاگرام من:
https://www.instagram.com/younesshokrkhah
Download Telegram
عرصه‌های‌ ارتباطی
#سینماویژن 🔸 جنبش‌های فیلمسازی ▫️نوشته فیلیپ سیمپسون* ▫️ترجمه #یونس_شکرخواه یک جنبش #فیلمسازی در کپنهاگ در ۱۳ مارس ۱۹۹۵ پا به عرصه وجود گذاشت. بیانیه این گروه مجموعه‌ای از قوانین و یک پیمان پاکدامنی است که چهار #کارگردان آن را امضا کرده‌اند. @younesshokrkhah
در نگاه اول، مدرک وجود یک جنبش می‌تواند کمی یا کیفی باشد.
در مورد سینمای #موج‌نو، جنبه کمی ماجرا این است که بیش از صد کارگردان، نخستین فیلم خود را در فرانسه در فاصله سال‌های ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۱ ساخته‌اند. این پدیده در آن دوران در نشریه اکسپرس تحت عنوان موج نو (la novelle vague) بازتاب یافت.
اما از لحاظ کیفی، بسیاری از این فیلم‌ها نیز سبک و دستمایه‌های خلاق داشتند و این سبک‌های تازه در واقع شیوه‌های رایج و حاکم بر صنعت سینمای فرانسه را به چالش می‌خواند. این چالش‌ها در آثار انتقادی برخی از کارگردانان نمود بیشتری داشته است.
#لاول معتقد است شخصیت‌های فیلم‌های موج نو جنبه‌های اجتماعی ندارند و عمدتاً بر #ارتباطات چهره‌به‌چهره متکی هستند و همین ویژگی به خوبی آثار گسست و فاصله گرفتن سینمای موج نو را از سینمای ماقبل خود به خوبی به نمایش می‌گذارد. اما آنچه در اینجا تضاد برانگیز است، حضور جنبه‌ای آشکار است که تفاوت بین شخصیت‌ها را بیان می‌کند.
می‌توان در عین حال برای نمونه به سینمای نئورئالیستی ایتالیا یا به سینمای نوین آلمان اشاره کرد که در این صورت نیز تفاوت عمده‌ای از لحاظ میزان اهمیت وجود ندارد.
از سوی دیگر فیلم‌های موج نو با سینمای سنتی (cinema du papa) همزیستی مسالمت‌آمیزی داشتند و حتی نوعی تداوم را نیز به نمایش گذاشتند. این ویژگی در سینمای پس از جنگ ایتالیا و سینمای فعلی دانمارک نیز وجود دارد.
لاول چند عامل حاکم بر الگودهی به #سینما را که از خارج فیلم‌ها عمل می‌کنند، این چنین فهرست می‌کند:
🔸زیبایی‌شناسی:
🔹هجوم فیلم‌های آمریکایی پس از جنگ و شیفتگی نسبت به پدیده‌های آمریکایی
🔹رابطه سینما و سایر هنرها. در فرانسه این رابطه قوی‌تر است و میزان مخاطبانی که سواد سینمایی بالا دارند، بسیار چشمگیر است.
🔹منتقدان موج نو نشریه #کایه_‌دو_سینما (cahiers du cinema) که معتقد بودند سنت سینمای فرانسه پس از جنگ منحرف شده و از نفس افتاده است.
🔸اقتصاد:
🔹ماهیت پیش‌بینی‌ناپذیر صنعت سینما در تولید، توزیع و نمایش خارج از مدل همگرای عمودی هالیوود که در آن سرمایه‌ گذاری‌های سنگین صورت می‌گیرد.
🔹از آنجا که این ماهیت، کم و بیش صورت ثابتی دارد، صنعت سینمای فرانسه اکنون با بحران مواجه است.
🔹اراده سیاسی که باعث مداخله دولت در تولید و پخش فیلم می‌شود.
این فهرست جامع نیست و تنها به عرصه‌های پژوهشی اشاره می‌کند که باید عمیق‌تر بررسی شود و در این صورت، درک روشن‌تری از عوامل و فرایندهای هر جنبش فیلمسازی به دست می‌دهد. در هر حال، اگرچه ویژگی‌های موج نو به سینمای فرانسه محدود می‌شود، برخی از این ویژگی‌ها هم کاربردهای گسترده‌تری یافته‌اند.
برای مثال، #جفری_نوول_اسمیت (۱۹۸۵) و #توماس_السزر (۱۹۷۶) معتقدند #نئورئالیسم و #سینمای‌نوین آلمان از جنبه‌های گوناگون، واکنشی در برابر سینمای آمریکایی هستند.
#دگم۹۵ نیز پاسخی به جلوه‌های ویژه سینمای آمریکاست و پایه‌گذاران آن معتقدند شکل فعلی سینمای دانمارک و موج نو ـ هرچند در زمانی متفاوت ـ دیگر رمقی نداشته‌اند.
اگرچه مدل #لاول پیشرفته‌تر از خلاصه‌ای است که در اینجا ارائه شد، به هر حال جزئیات کمی مربوط به دوره مورد بررسی در آن دیده نمی‌شود.
تحلیل موشکافانه‌تر #السزر از فضای اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ ـ که باعث ظهور سینمای آلمان و سینمای نوین آن شد ـ شباهت‌های فراوانی با مدل لاول دارد و از جزئیات بیشتری برخوردار است.
السزر در مورد وجود جنبش یا گروهی متحد در سینمای آلمان، شک و تردید دارد و شاید دلیل این شک و تردید طولانی‌تر بودن این جنبش نسبت به #جنبش_موج‌نو و همچنین پراکندگی جغرافیایی آن باشد.
با وجود این و به رغم نبود جزئیات کمی در مدل لاول، تحلیل او بحث را از توجه ماده و صرف به شباهت‌های مربوط به سبک که در فیلم‌های دوره‌های مشابه وجود دارد، دور می‌سازد.
*PHILIP SIMPSON
@younesshokrkhah
عرصه‌های‌ ارتباطی
#سینما #تاریخ #آمریکا #کتاب 🔸دنیای کتاب و سینما پس از قتل جورج فلوید افزایش اعتراض‌ها به کشته شدن #جورج_فلوید به دست پلیس در #آمریکا نه تنها واکنش به موضوع #نژادپرستی را در جهان برانگیخت بلکه برای بسیاری انگیزه‌ای شد برای کسب دانش درباره این موضوع از طریق…
#سینما #تاریخ #آمریکا #کتاب
🔸دنیای کتاب و سینما پس از قتل جورج فلوید
از ده کتاب پرفروش #آمازون در هفته گذشته، هفت کتاب درباره مبارزه علیه نژادپرستی، تاریخ نژادپرستی و روایت افراد از تجربیات خود در این‌باره بود.
از میان فیلم‌ها و مستندهای ساخته شده درباره موضوع نژادپرستی، یک ‌#فیلم_مستند بیشتر مورد توجه قرار گرفت. تا جائیکه #نتفلیکس، توزیع‌کننده این مستند اخیرا در وب‌سایت و #یوتیوب آن‌را به صورت رایگان در اختیار مخاطبان قرار داد و دوشنبه شب در واشنگتن، پایتخت آمریکا پس از تظاهرات، مردم معترض دسته‌جمعی در کپیتال هیل به تماشای این مستند نشستند.
این مستند #سیزدهمین (13th) نام دارد و به کارگردانی #ایوا_دورونی در سال ۲۰۱۶ برای اولین‌بار اکران شد. این فیلم در سال ۲۰۱۷ جایزه #اسکار بهترین فیلم مستند را کسب کرد.
🔹 سیزدهمین به چه موضوعی می‌پردازد؟
ایوا دورونی در مستند سیزدهمین از طریق مصاحبه با کارشناسان و افراد مختلف و با ترکیبی از تصاویر آرشیوی و اطلاعات تاریخی به راه‌گریزی اشاره می‌کند که در متمم سیزدهم قانون اساسی ایالات متحده راه را برای اعمال نژادپرستی و برده‌داری از نوعی دیگر باز کرده است.
مستند سیزدهمین در واقع به فرآیند تاریخی و قانونی #حبس_انبوه و #بیگاری زندانیان #سیاهپوست و #رنگین‌پوست در ایالات متحده و #مجرم‌سازی از آنان در سال‌های پس از اعلامیه لغو #برده‌داری و حتی پس از #جنبش_حقوق‌مدنی_سیاهپوستان تا حال حاضر می‌پردازد.
این مستند با بخش‌هایی از فیلم صامت «تولد یک ملت» ساخته #دیوید_وارک_گریفیث که در سال ۱۹۱۵ منتشر شد آغاز می‌شود، فیلمی که در آن سیاهپوستان آمریکایی را افرادی بدوی، بزهکار و متجاوز و اعضای سازمان نژادپرست #کوکلوس‌کلان را مبارزانی دلاور نشان می‌دهد. سازمانی که اگرچه در آن سال‌ها تمام شده به حساب می‌آمد اما پس از اکران این فیلم جان دوباره گرفت.
سیزدهمین علاوه بر نشان دادن نقش احزاب سیاسی و روسای جمهوری از #دمکرات و #جمهوریخواه در این روند سیستماتیک نژادپرستی و مجرم‌سازی از سیاهپوستان به نقش #صنعت‌_زندان و لابی‌های سرمایه‌داری در قانون‌سازی در راستای این فرآیند تاریخی اشاره می‌کند.
ایوا دورونی در این مستند تنها با کارشناسان و فعالان لیبرال مسلک و چپ‌گرایی چون #آنجلا_دیویس یا #هنری_لوئیس_گیتس و #ون_جونز مصاحبه نکرده، او به سراغ محافظه‌کارانی نظیر #نوت_گینگریچ، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا از حزب جمهوریخواه در سال‌های ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۹ و #گروور_نورکویست، فعال سیاسی جمهوریخواه نیز رفته است.
این افراد در کنار برخی دیگر از چهره‌های سیاسی دمکرات در این مستند به اشتباهات خود و یا حزب متبوعشان در فرآیند حبس انبوه و رشد صنعت زندان اذعان می‌کنند.
مستند سیزدهمین در ابتدای روایت خود به پایان #جنگ‌های‌داخلی_آمریکا و تصویب قانون منع برده‌داری می‌پردازد. زمانیکه ایالت‌های جنوبی منبع اصلی درآمدزایی و نیروی کار خود یعنی #بردگان را از دست دادند و در همین زمان بود که راه گریز #متمم_سیزدهم قانون اساسی ایالات متحده به کمک آنها آمد.
🔹متمم سیزدهم قانون اساسی آمریکا چه می‌گوید و راه گریز آن کدام است؟
"نه به برده‌داری و نه به کار اجباری مگر آنکه برای مجازات فردی که در ایالات متحده و یا حوزه صلاحیت قضایی آن به درستی محکوم شده باشد.
این بند اول متمم سیزدهم قانون اساسی ایالات متحده است. قانونی که به صورت رسمی برده‌داری در آمریکا را غیرقانونی و ممنوع کرد. پیش از تصویب این متمم هنوز برده‌داری در برخی ایالت‌ها قانونی بود اما منع قانونی آن به معنای پایان نژادپرستی، آزار سیاهپوستان و از بین رفتن تبعیض نشد بلکه با استفاده از راه گریز این متمم یعنی بخش "مگر آنکه فرد مجرم باشد" بسیاری از سیاهپوستان با اتهامات جزئی بازداشت و روانه زندان برای بیگاری و کار اجباری شدند.
به گفته کارشناسان، این مستند نشان می‌دهد که با روی کار آمدن دولت‌های مدرن از #نیکسون تا #ریگان، #جورج_بوش پدر و حتی #بیل_کلینتون، چگونه روند مجرم‌سازی و غیرانسانی نشان دادن چهره سیاهپوستان در آمریکا وارد عرصه سیاست و ابزار رای آوری نامزدهای انتخاباتی شد.
در همین حال زندان‌ برای در خدمت گرفتن "مجرمان" و کسب درآمد از کار رایگان اجباری تبدیل به صنعتی عظیم و قدرتمند شد که در لابی‌های سیاسی و قانون‌گذاری نقش اساسی دارد.
این مستند که در سال ۲۰۱۶ به روی صحنه رفت در پایان صحنه‌هایی از کمپین‌های انتخاباتی #دونالد_ترامپ و رفتار او و هوادارانش با شهروندان سیاهپوست را نشان می‌دهد.
#سینماویژن
🔸آشنایی با جنبش‌های فیلمسازی
▫️نوشته #فیلیپ_سیمپسون*
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
یک جنبش فیلمسازی در کپنهاگ در ۱۳ مارس ۱۹۹۵ پا به عرصه وجود گذاشت. بیانیه این گروه مجموعه‌ای از قوانین و یک پیمان پاکدامنی است که چهار کارگردان آن را امضا کرده‌اند.
این گروه که خود را #دگم۹۵ (Dogme ۹۵) می‌نامد و دولت دانمارک کنترل خروجی تمامی شبکه‌های تلویزیونی این کشور را در آخرین شب سال ۱۹۹۹ و در آغاز ورود به سال ۲۰۰۰ به آن واگذار کرد، اکنون از شهرتی بین‌المللی برخوردار است.
دگم ۹۵ از برخی ویژگی‌های پست‌مدرنیستی برخوردار است. بیانیه این گروه به طرز کاملاً خودآگاهانه‌ای کنایه‌آمیز است. دگم ۹۵ به نحوی از انحا دارای برخی ویژگی‌های مکاتب فیلمسازی قدیمی است.
هرچند در حال حاضر جنبش‌های فیلمسازی (Film movements) مورد فراموشی و غفلت قرار گرفته‌اند، برای هیچ تاریخ سینمایی‌ای امکان ندارد که بتواند نقش جنبش‌هایی چون #اکسپرسیونیسم آلمان، #نئورئالیسم ایتالیا، #موج‌نو فرانسه، سینمای آزاد بریتانیا، سینمای جوان و یا سینمای نوین آلمان را نادیده بگیرد و منکر تأثیر آنها بر سینما و تلویزیون شود. شناسایی یک جنبش سینمایی مشکلاتی به همراه دارد، ولی کار تأثیرگذار #تری_لاول (Terry Lovell) (۱۹۷۲) در این زمینه که مطالعه یک جنبش فیلمسازی باید چه چیزی به ما ارائه کند، تا حد زیادی به درک دگم ۹۵، به ویژه با مثال‌هایی که تری لاول انتخاب می‌کند، نزدیک است.
یکی از این مثال‌ها، جنبش موج نو است که از سال ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۱ در سینمای فرانسه کاملاً مشهود بود. لاول از منظر جامعه‌‌شناسی نظریه‌پردازی می‌کند. او بر عواملی تأکید می‌ورزد که خارج از متن هستند و الگوسازی را در فرم‌ها و درونمایه‌های کارهای مورد بررسی تعیین می‌کنند. با این حال، نخستین نکته کلان و تعمیم‌پذیری که لاول مطرح می‌کند، این است که در یک مقطع خاص تاریخی، انواع گوناگون متغیرها با یکدیگر ادغام می‌شوند تا از این تلاقی نتیجه خاصی به دست آید و این همان چیزی است که آن را #جنبش می‌نامیم.
در نگاه اول، مدرک وجود یک جنبش می‌تواند #کمی یا #کیفی باشد.
در مورد سینمای موج نو، جنبه کمی ماجرا این است که بیش از صد کارگردان، نخستین فیلم خود را در فرانسه در فاصله سال‌های ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۱ ساخته‌اند. این پدیده در آن دوران در نشریه اکسپرس تحت عنوان موج نو (la novelle vague) بازتاب یافت.
اما از لحاظ کیفی، بسیاری از این فیلم‌ها نیز سبک و دستمایه‌های خلاق داشتند و این سبک‌های تازه در واقع شیوه‌های رایج و حاکم بر صنعت سینمای فرانسه را به چالش می‌خواند. این چالش‌ها در آثار انتقادی برخی از کارگردانان نمود بیشتری داشته است.
لاول معتقد است شخصیت‌های فیلم‌های موج نو جنبه‌های اجتماعی ندارند و عمدتاً بر ارتباطات چهره به چهره متکی هستند و همین ویژگی به خوبی آثار گسست و فاصله گرفتن سینمای موج نو را از سینمای ماقبل خود به خوبی به نمایش می‌گذارد. اما آنچه در اینجا تضاد برانگیز است، حضور جنبه‌ای آشکار است که تفاوت بین شخصیت‌ها را بیان می‌کند.
می‌توان در عین حال برای نمونه به سینمای نئورئالیستی ایتالیا یا به سینمای نوین آلمان اشاره کرد که در این صورت نیز تفاوت عمده‌ای از لحاظ میزان اهمیت وجود ندارد.
از سوی دیگر فیلم‌های موج نو  با #سینمای‌سنتی (cinema du papa) همزیستی مسالمت‌آمیزی داشتند و حتی نوعی تداوم را نیز به نمایش گذاشتند. این ویژگی در سینمای پس از جنگ ایتالیا و سینمای فعلی دانمارک نیز وجود دارد. لاول چند عامل حاکم بر #الگودهی به سینما را که از خارج فیلم‌ها عمل می‌کنند، این چنین فهرست می‌کند:
🔹زیبایی‌شناسی:
▫️هجوم فیلم‌های آمریکایی پس از جنگ و شیفتگی نسبت به پدیده‌های آمریکایی
▫️رابطه سینما و سایر هنرها. در فرانسه این رابطه قوی‌تر است و میزان مخاطبانی که سواد سینمایی بالا دارند، بسیار چشمگیر است.
▫️منتقدان موج نو نشریه کایه دو سینما (cahiers du cinema) که معتقد بودند سنت سینمای فرانسه پس از جنگ منحرف شده و از نفس افتاده است.
🔹اقتصاد:
▫️ماهیت پیش‌بینی‌ناپذیر صنعت سینما در تولید، توزیع و نمایش خارج از مدل همگرای عمودی هالیوود که در آن سرمایه‌ گذاری‌های سنگین صورت می‌گیرد.
▫️از آنجا که این ماهیت، کم و بیش صورت ثابتی دارد، صنعت سینمای فرانسه اکنون با بحران مواجه است.
▫️اراده سیاسی که باعث مداخله دولت در تولید و پخش فیلم می‌شود.
این فهرست جامع نیست و تنها به عرصه‌های پژوهشی اشاره می‌کند که باید عمیق‌تر بررسی شود و در این صورت، درک روشن‌تری از عوامل و فرایندهای هر جنبش فیلمسازی به دست می‌دهد. در هر حال، اگرچه ویژگی‌های موج نو به سینمای فرانسه محدود می‌شود، برخی از این ویژگی‌ها هم کاربردهای گسترده‌تری یافته‌اند.