عرصه‌های‌ ارتباطی
3.64K subscribers
29.8K photos
3.06K videos
872 files
5.98K links
🔸عرصه‌های‌ ارتباطی
▫️کانال رسمی یونس شُکرخواه
Agora | The official Telegram channel of Younes Shokrkhah
https://t.iss.one/boost/younesshokrkhah
🔹اکانت اینستاگرام من:
https://www.instagram.com/younesshokrkhah
Download Telegram
#چهره #نظریه
🔸دریدا و نظریه تفاوت
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
نقش آثار #ژاک_دریدا در توسعه نظریه‌های مربوط به #تفاوت بسیار حیاتی است. دریدا عقیده دارد تفکر غرب بر اساس سلسله مراتب دورانگاری متضاد (binary oppositions) استوار شده است. از دیدگاه وی، تفاوت‌ها بر مبنای مفاهیم اجتماعی ساخته می‌شوند؛ برای مثال، مرد نسبت به زن برتر است و همینطور سفید نسبت به سیاه.
دریدا در مخالفت با این دیدگاه، نظریه تفاوت را مطرح می‌کند. این نظریه راه‌هایی را که سلسله مراتب زبانی فوق بر آنها استوار است، افشا می‌سازد. وی با قرائتی متفاوت از #زبان‌شناسی ساختارگرای #فردینان_دوسوسور، #معنی را تأثیر موقت نظامی از تفاوت‌ها اعلام می‌کند که در آن هیچ مناسبات مثبتی شکل نگرفته است. از دید او زبان بازتاب آن معانی‌ای نیست که از پیش در جهان واقعی وجود داشته‌اند، بلکه پایگاهی برای تولید معناست. این وضعیت در قبال تمامی رویه‌های دلالتگر در سینما و تلویزیون صدق می‌کند.
زنجیره #دال‌ها که معانی یا #مدلول‌ها را می‌سازند همواره در معرض فرایندی به نام تفاوت (difference) قرار داد. این اصطلاح را که هم تفاوت (difference) و هم به تعویق انداختن (differal) معنی می‌دهد، دریدا ابداع کرده است. معنا از تفاوت بر می‌خیزد و همیشه به تعویق می‌افتد. هرگز نمی‌توان به آن قطعیت داد و هیچ متنی معنی منحصر به فرد و یگانه ندارد.
دریدا عقاید خود را در مورد تفکر غرب در قالب نظریه #شالوده‌شکنی بسط و توسعه داد. شالوده‌شکنی بنا دارد تا برخی از نتیجه‌گیری‌های مطلق در مورد معنی را افشا کند.
شالوده‌شکنی تا جایی که پای تحلیل در میان است، تضادهای سلسله‌مراتبی حاکم بر معنی #متن را شناسایی می‌کند. معانی همواره بخشی از متون گسترده‌تر هستند که مخزن معانی و ارزش‌های جامعه‌ای مفروض را می‌سازند. ارتباط بین متن‌ها به وسیلة مفاهیمی چون حلقه‌های ارتباطی (trace) و مکمل‌ها (supplement) برقرار می‌شود. این دو مفهوم نیز به تفاوت اشاره می‌کنند؛ چیزی که در واقع فرایند سازنده و ساختار دهنده به زبان است.
یکی از تأثیرات نظریه تفاوت دریدا این است که دیگر هیچ حقیقت منفردی را نمی‌توان برای همه دوران‌ها ثابت فرض کرد. حقیقت یک پدیده اجتماعی و اشکال مختلف آن بیانگر تمایلات و منافع گوناگون است. این منافع به طبقه، نژاد، جنس و جنسیت و پیامدهای آن مربوط می‌شود.
نویسنده: CHRIS WEEDON
#زبانشناسی #واژه‌ها
🔸قراردادی | arbitrary
▫️نویسنده: #اوا_ویتس
▫️ترجمه: #یونس_شکرخواه
اصطلاحی نشانه‌شناختی است که در توصیف روابط فرهنگی میان #دال و #مدلول یا #نشانه و #معنی به کار می‌رود. نظام‌های علایم قراردادی بر خلاف علایم #نمایه‌ای (Indexical) و #شمایلی (iconic) که بر اساس علیت یا شباهت شکل می‌گیرند ـ مثل زبان یا رمزهای بصری عمل می‌کنند و مبتنی بر روابط شکل ـ محتوا و علامت ـ معنا هستند؛ به طوری که جامعه نیز در مورد آنها توافق کلی دارد. البته این قراردادها در هر جامعه نسبت به جامعه دیگر متفاوت هستند (برای مثال Liebe، Amoure و Love به معنای عشق یا سیاه و سفید به عنوان رنگ‌های عزاداری). اگرچه در جوامع مختلف این علایم به منزله قرارداد و به لحاظ اجرا الزام‌آور هستند، اما در معرض تغییرات پیاپی فرهنگی نیز قرار دارند (مثلاً تغییرات زبانی، تغییر در نحوه لباس پوشیدن و غیره).
EVA VIETH
#سینماویژن 🔸 آرای آرنهایم درباره سینما
▫️نویسنده: #پترا_کوپرس*
▫️مترجم: #یونس_شکرخواه
نوشته‌های ردولف آرنهایم ‏ (۱۹۰۴–۲۰۰۷) فیلسوف، نظریه‌پرداز آلمانی سینما و هنر درباره فیلم از دهه ١٩٣٠ به بعد مواضع ضدرئال و فرمالیستی درباره فیلم را فرموله می‌كند: او مخالف این دیدگاه است كه سینما یك باز تولیدكننده بی‌خاصیت و مكانیكی از زندگی واقعی است. سینما (یا هر نوع ابداع دیگر) نوعی ذوب كردن، شكل دادن و بازآفریدن واقعیت است و با این نوع كنش‌هاست كه سینما به هنر تبدیل می‌شود. آرنهایم مثال‌های زیادی را در این زمینه عرضه می‌كند تا نشان دهد كه این شكل دادن مجدد چگونه به وقوع می‌پیوندد. او در واقع دوباره آن جنبه‌هایی از سینما كه آن‌را از دریافت صرف واقعیت متمایز می‌سازد، توصیف می‌كند. سیاه و سفید بودن، تصاویر صامت، لبه‌های پرده نمایش، زوایای دوربین، تدوین و غیره جزو مواردی هستند كه آرنهایم به طرح آنها می‌پردازد. از دیدگاه او اگر سینما قرار است به هنر تبدیل شود، این جنبه‌ها باید مورد توجه قرار گیرند. او به تكنیك‌های مونتاژ در مكتب روسی اشاره می‌كند و نشان می‌دهد چگونه فیلم با استفاده از امكانات خود به پدیده‌ای منحصر به فرد تبدیل می‌شود.
آرنهایم (و همین‌طور #آیزنشتاین) از اولین نظریه‌پردازان #سینما است كه نحوه افزوده شدن #معنی به معانی رویدادهای روبه‌روی دوربین و منابع نمایشی و یا هنرهای عالی را مطرح می‌كند. آرنهایم این‌چنین استدلال می‌كند كه فیلم زمانی دارای موقعیت هنری می‌شود كه ذات و در عین حال تفاوت خود را با سایر هنرها به تصویر می‌كشد و این در واقع ادامه استدلال گوتولد لسینگ (Gotthold lessing) فیلسوف آلمانی است كه می‌گوید هر هنری باید براساس ذات خود تعریف شود. فیلم زمانی هنری می‌شود كه از ابزارهای خودش استفاده می‌كند.
Rudolf Arnheim
*PETRA KUPPERS
#عکاسانه 🔸 عكس؛ آمرانه‌تر از نوشتار
چرا برای عكس‌ها شرح نوشته می‌شود؟ مگر آنچه عیان است، حاجت به بیان دارد؟
#رولان_بارت (Roland Barthes)، منتقد فرانسوی می‌گوید: عكس آمرانه‌تر از نوشتار عمل می‌كند و بدون تحلیل و با یك ضربه، #معنی را تحمیل می‌كند. پس با این نگاه می‌توان گفت كه در فرایند خبر، هر تصمیمی (آگاهانه و ناآگاهانه) و در هر مرحله‌ای می‌تواند بر محصول نهایی یا همان #خبر تأثیرگذار باشد
#زوم 🔸عناصر گفتمان‌ فوکو
تحلیل محتوای واژه‌ها؛ یا #معنی را که در اختیار سوژه متکلم است توصیف می‌کند و یا #ساختار_معناشناسی موجود در سطح #گفتمان را؛ گفتمانی که قبلاً شکل گرفته است. این تحلیل محتوا شامل #رویه‌های‌گفتمانی نمی‌شود. رویه گفتمانی در واقع کانون تجمع ابژه‌های موجود در گفتمان است، ابژه‌هایی که در گفتمان‌ها شکل می‌گیرند، تغییر شکل می‌دهند، پدیدار و ناپدید می‌شوند و این اتفاقات در حالی به وقوع می‌پیوندند که ابژه‌ها در ابتدا به صورتی ناقص و سطحی در گفتمان‌ها ظهور می‌یابند.
▫️#میشل_فوکو ترجمه:#یونس‌_شکرخواه
@shafiei_kadkani
🔸ادبیات و هنر، فُرم است و فُرم است و فُرم است و دیگر هیچ
ادبیات و هنر، فُرم است و فُرم است و فُرم است و دیگر هیچ. حتّی همان چیزی را که شما در ادبیات و هنرها و ادیان و اسطوره‌ها #مضمون و #معنی یا #پیام یا محتوی می‌خوانید، وقتی شناخت عمیقی از آن به دست آوردید متوجه می‌شوید که چیزی جز صورت و ساختار و فرم نمی‌تواند باشد. اگر در بحث از #هنر سعدی شما نتوانید به مسائل #فرمِ شعر او بپردازید، راهی نخواهید داشت جز اینکه شعرهای سعدی را تبدیل به #نثر کنید و عبارات مبتذل و مکرّر خودتان را جانشینِ بَلاغتِ شگفت‌آورِ او سازید.
در حوزهٔ عرفان و دین نیز همین است و در قلمروِ #اسطوره نیز چنین است و در #موسیقی و #نقاشی و #تئاتر و #سینما هم همین است. هر چه در قلمروِ این هنرها گفته شود و بیرون از بحث دربارهٔ فرم‌های این هنرها و تحوّل این فرم‌ها یا کم و کسر این فرم‌ها یا کمال این فرم‌ها یا مشابه تِ این فرم‌ها با فرم‌های دیگر و یا تأثیر‌پذیری این فرم‌ها از یکدیگر بگویید انشا‌نویسیِ توخالی و فریبنده است و می‌تواند ساعاتی از وقت خوانندهٔ بی‌خبر را به هدر بدهد و دیگر هیچ.
▫️#محمدرضا_شفیعی‌کدکنی، رستاخیز کلمات، صورت تنها میدانِ تحقیق ادبی، صص ۲۱۲–۲۱۱