#هنر
🔸پارادایمهای هنر
فلاسفهای چون #فردریك_نیچه و #آرتور_شوپنهاور نظریات تازهای درباره كاركردها و شكلهای هنر مطرح كردند. دیدگاههای آنها اگرچه در تماشای فعالیتهای هنری، تاریكتر از كانت در زمینه منطق و خرد بود، اما به مفهوم نبوغ یا «خالق ویژه» كانت جان بخشیدند.
«اراده به قدرت» به عنوان محرك پایهای یك هنرمند، راه را بر تحلیلهای تازه درباره كاركردهای هنری در سطوح فردی به ویژه كار فروید در زمینه هنر و روان رنجوری باز كرد.
در اواخر قرن نوزدهم مطالعات همیشه پراكنده زیبایی شناختی كه هركدام در مسیری جداگانه تعقیب میشد، تحت چند عنوان مشخص طبقهبندی شد. در این هنگام هر نوع تعریفی كه میكوشید بگوید هنر این است، رنگ باخت: هنر نه بازنمود شكلهای ماورألطبیعه است، نه بیان خود یك نابغه خالق. همه هنرها به همه مردم متوسل نمیشود و همه هنرها نیز به یك شیوه متولد نمیشوند. هنرها شكلهای گوناگونی دارند كه از میان آنها میتوان به هنرهای عالی، هنرهای نمایشی و فیلم هنری اشاره كرد. از دیگر سو، مسائل و مشكلات مربوط به جایگاه و فایده هنر هم در قرن بیستم ادامه یافت.
فیلم (و بعدها تلویزیون)، بسیاری از پارادایمهای سنتی مربوط به تولید هنر را به لرزه درمیآورند: نحوه تولید فیلم و تلویزیون یك چارچوب صنعتی را به وجود میآورد كه از زیرساختی گسترده و از تولید انبوه برخوردار است.
و بنابراین اساسا بحث مربوط به خلق یك نفره هنر را زیر سئوال میبرد. اما در مورد بحثهای تاریخی مربوط به زیباییشناسی، سئوالی بزرگی كه هنوز فیلم باید به آن پاسخ دهد مربوط به بحث تقلید در كیفیت است: رابطه بین موقعیت بالقوه فیلم به مثابه هنر و توان آن در حوزه بازتولید(تقلید) چیست؟
▫️#پترا_کوپرس
PETRA KUPPERS
🔸پارادایمهای هنر
فلاسفهای چون #فردریك_نیچه و #آرتور_شوپنهاور نظریات تازهای درباره كاركردها و شكلهای هنر مطرح كردند. دیدگاههای آنها اگرچه در تماشای فعالیتهای هنری، تاریكتر از كانت در زمینه منطق و خرد بود، اما به مفهوم نبوغ یا «خالق ویژه» كانت جان بخشیدند.
«اراده به قدرت» به عنوان محرك پایهای یك هنرمند، راه را بر تحلیلهای تازه درباره كاركردهای هنری در سطوح فردی به ویژه كار فروید در زمینه هنر و روان رنجوری باز كرد.
در اواخر قرن نوزدهم مطالعات همیشه پراكنده زیبایی شناختی كه هركدام در مسیری جداگانه تعقیب میشد، تحت چند عنوان مشخص طبقهبندی شد. در این هنگام هر نوع تعریفی كه میكوشید بگوید هنر این است، رنگ باخت: هنر نه بازنمود شكلهای ماورألطبیعه است، نه بیان خود یك نابغه خالق. همه هنرها به همه مردم متوسل نمیشود و همه هنرها نیز به یك شیوه متولد نمیشوند. هنرها شكلهای گوناگونی دارند كه از میان آنها میتوان به هنرهای عالی، هنرهای نمایشی و فیلم هنری اشاره كرد. از دیگر سو، مسائل و مشكلات مربوط به جایگاه و فایده هنر هم در قرن بیستم ادامه یافت.
فیلم (و بعدها تلویزیون)، بسیاری از پارادایمهای سنتی مربوط به تولید هنر را به لرزه درمیآورند: نحوه تولید فیلم و تلویزیون یك چارچوب صنعتی را به وجود میآورد كه از زیرساختی گسترده و از تولید انبوه برخوردار است.
و بنابراین اساسا بحث مربوط به خلق یك نفره هنر را زیر سئوال میبرد. اما در مورد بحثهای تاریخی مربوط به زیباییشناسی، سئوالی بزرگی كه هنوز فیلم باید به آن پاسخ دهد مربوط به بحث تقلید در كیفیت است: رابطه بین موقعیت بالقوه فیلم به مثابه هنر و توان آن در حوزه بازتولید(تقلید) چیست؟
▫️#پترا_کوپرس
PETRA KUPPERS