#تجربهگرایی #سینماویژن #متدولوژی
#زوم
🔸 تجربهگرایی چیست؟
▫️نوشته ماتیو الن
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه:
این مطلب از فرهنگ انتقادی نظریه فیلم و تلویزیون برگردانده است و به مفهوم تجربهگرایی در بستر ارتباطات، فرهنگ و رسانه پرداخته است.
تجربهگرایی ( empiricism) نوعی استدلال است که در آن تمامی دانش و معرفت انسان، جز آنهایی که با روابط منطقی سر و کار دارند، بر اساس مدارک و گواههای موجود در دنیای واقعی و بیرون از ذهن انسان احراز میشود.
این تعریف عمدتاً از مطالعات #معرفتشناختی که جایگاهی انتزاعی دارند، برمیخیزد. با این حال، مانند دیگر توصیفهای فلسفی، بحث و گفتگوهای فراوانی هم بر سر معنی دقیق واژههایی چون مدرک و گواه ( evidence) و یا بیرونی بودن ( externality) در گرفته و نظریههای گوناگونی را درباره تجربهگرایی به وجود آورده است.
#اندرو_مورتون ( Anrew Morton) میگوید همه این نظریههای دارای مضمونی مبهم و مشترک هستند که میتوان آن را اینگونه خلاصه کرد: همه چیز از تجربه به دست میآید... تجربه دنیای پیرامون که ما آن را از طریق حواس خود دریافت و در عین حال تلاش میکنیم تا نگذاریم عقایدمان بر آنچه که فکر میکنیم دریافت کردهایم، تأثیر بگذارد.
افراطیترین شکل تجربهگرایی را میتوان در عقاید #جان_لاک دید. او معتقد است مغز انسان در بدو تولد شبیه یک صفحه سفید است، بدون هیچ دانش قبلی.
دیدگاه پراگماتیستیتری هم در قبال تجربهگرایی وجود دارد. بر اساس این دیدگاه، انسان باید همواره در مورد دانش، تجربه و عقاید خود تردید، و به مشاهده گسترده دنیای عینی تکیه کند. با این همه، درک تجربهگرایی با مطالعه و شناخت تاریخ آن، آسانتر میشود.
تجربهگرایی و خردگرایی دو بینش فلسفی متضاد معرفتی در اروپا هستند که از اواخر قرن هفدهم تا اوایل قرن نوزدهم در اروپا رایج شدند.
خردگرایان (نظریه #رنه_دکارت) در تضاد مستقیم با تجربهگرایی، تجربه کسب شده و یا حس شده را اتکاناپذیر میدانند و عقاید خود را در شکل خرد ناب برخاسته از سوژه متفکر آگاه ارائه میکنند.
اما تجربهگرایان (به ویژه در انگلیس و ایرلند) پرسش بدیهی را مطرح کردند: چطور میتوان تحت تأثیر دنیای تجربه قرار نگرفت؟
@younesshokrkhah
#زوم
🔸 تجربهگرایی چیست؟
▫️نوشته ماتیو الن
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه:
این مطلب از فرهنگ انتقادی نظریه فیلم و تلویزیون برگردانده است و به مفهوم تجربهگرایی در بستر ارتباطات، فرهنگ و رسانه پرداخته است.
تجربهگرایی ( empiricism) نوعی استدلال است که در آن تمامی دانش و معرفت انسان، جز آنهایی که با روابط منطقی سر و کار دارند، بر اساس مدارک و گواههای موجود در دنیای واقعی و بیرون از ذهن انسان احراز میشود.
این تعریف عمدتاً از مطالعات #معرفتشناختی که جایگاهی انتزاعی دارند، برمیخیزد. با این حال، مانند دیگر توصیفهای فلسفی، بحث و گفتگوهای فراوانی هم بر سر معنی دقیق واژههایی چون مدرک و گواه ( evidence) و یا بیرونی بودن ( externality) در گرفته و نظریههای گوناگونی را درباره تجربهگرایی به وجود آورده است.
#اندرو_مورتون ( Anrew Morton) میگوید همه این نظریههای دارای مضمونی مبهم و مشترک هستند که میتوان آن را اینگونه خلاصه کرد: همه چیز از تجربه به دست میآید... تجربه دنیای پیرامون که ما آن را از طریق حواس خود دریافت و در عین حال تلاش میکنیم تا نگذاریم عقایدمان بر آنچه که فکر میکنیم دریافت کردهایم، تأثیر بگذارد.
افراطیترین شکل تجربهگرایی را میتوان در عقاید #جان_لاک دید. او معتقد است مغز انسان در بدو تولد شبیه یک صفحه سفید است، بدون هیچ دانش قبلی.
دیدگاه پراگماتیستیتری هم در قبال تجربهگرایی وجود دارد. بر اساس این دیدگاه، انسان باید همواره در مورد دانش، تجربه و عقاید خود تردید، و به مشاهده گسترده دنیای عینی تکیه کند. با این همه، درک تجربهگرایی با مطالعه و شناخت تاریخ آن، آسانتر میشود.
تجربهگرایی و خردگرایی دو بینش فلسفی متضاد معرفتی در اروپا هستند که از اواخر قرن هفدهم تا اوایل قرن نوزدهم در اروپا رایج شدند.
خردگرایان (نظریه #رنه_دکارت) در تضاد مستقیم با تجربهگرایی، تجربه کسب شده و یا حس شده را اتکاناپذیر میدانند و عقاید خود را در شکل خرد ناب برخاسته از سوژه متفکر آگاه ارائه میکنند.
اما تجربهگرایان (به ویژه در انگلیس و ایرلند) پرسش بدیهی را مطرح کردند: چطور میتوان تحت تأثیر دنیای تجربه قرار نگرفت؟
@younesshokrkhah