#چهره #ارتباطات
🔸 لویی آلتوسر | Althusser, Louis
▫️نویسنده: #گری_مکدونگ
▫️مترجم: #یونس_شکرخواه
متولد ١٩١٨ و متوفی به سال ١٩٩٠ یکی از فیلسوفان اصلی مارکسیست در دوران اخیر است که تیزهوشی مفهومی او تحتالشعاع تراژدی شخصیاش قرار گرفته است.
#لویی_آلتوسر که در الجزایر متولد و در پاریس، در زمان جنگ جهانی دوم، به عنوان نامزد دوره لیسانس فلسفه در دانشگاه اکول نرمال سوپریور پذیرفته شد، همواره موضعی تندروانه و مشخص داشته و در آثاری مثل برای مارکس (For Marx) (که نخستین بار در سال ١٩۶۵ منتشر شد) به بازنگری مدلهای مارکسیستی پرداخته است.
اگرچه نفوذ لویی آلتوسر با نفوذ شخصیتهای دیگری چون #بارت، #دریدا و #لاکان که از متفکران #پساساختارگرا بودند، در هم آمیخت، اما قتل همسرش در سال ١٩٨٠ به دست او باعث شد تا تاریخچهای از معضلات فکری وی بر ملا شود و به همین دلیل تا زمان مرگش در بیمارستانی در پاریس، در اذهان به فراموشی سپرده شد.
بیان نظری مجدد او از #مارکسیسم که به شکلی علمی صورت گرفت، عمدتا بر مقولاتی چون #ایدئولوژی، #سوژه و #بازتولید اجتماعی متمرکز است. درک زیرکانه و برداشت پیچیده او از ایدئولوژی، وی را از هر دو جنبه #بازنمود جهان و محدودیتهای پرسش از همین جهان، در کانون سازمان اجتماعی قرار میدهد.
ایدئولوژی به سوژه شکل میدهد و این امر مشتمل است بر ساختار اجتماعی یک سوژه ظاهراًً از پیش موجود؛ از اینرو، کار انتقادی باید بر نحوه عملکرد سوژه و آگاهی افراد و همچنین بر معانیای که به صورت اجتماعی باز نمود مییابد، متمرکز باشد.
GARY MCDONGH
🔸 لویی آلتوسر | Althusser, Louis
▫️نویسنده: #گری_مکدونگ
▫️مترجم: #یونس_شکرخواه
متولد ١٩١٨ و متوفی به سال ١٩٩٠ یکی از فیلسوفان اصلی مارکسیست در دوران اخیر است که تیزهوشی مفهومی او تحتالشعاع تراژدی شخصیاش قرار گرفته است.
#لویی_آلتوسر که در الجزایر متولد و در پاریس، در زمان جنگ جهانی دوم، به عنوان نامزد دوره لیسانس فلسفه در دانشگاه اکول نرمال سوپریور پذیرفته شد، همواره موضعی تندروانه و مشخص داشته و در آثاری مثل برای مارکس (For Marx) (که نخستین بار در سال ١٩۶۵ منتشر شد) به بازنگری مدلهای مارکسیستی پرداخته است.
اگرچه نفوذ لویی آلتوسر با نفوذ شخصیتهای دیگری چون #بارت، #دریدا و #لاکان که از متفکران #پساساختارگرا بودند، در هم آمیخت، اما قتل همسرش در سال ١٩٨٠ به دست او باعث شد تا تاریخچهای از معضلات فکری وی بر ملا شود و به همین دلیل تا زمان مرگش در بیمارستانی در پاریس، در اذهان به فراموشی سپرده شد.
بیان نظری مجدد او از #مارکسیسم که به شکلی علمی صورت گرفت، عمدتا بر مقولاتی چون #ایدئولوژی، #سوژه و #بازتولید اجتماعی متمرکز است. درک زیرکانه و برداشت پیچیده او از ایدئولوژی، وی را از هر دو جنبه #بازنمود جهان و محدودیتهای پرسش از همین جهان، در کانون سازمان اجتماعی قرار میدهد.
ایدئولوژی به سوژه شکل میدهد و این امر مشتمل است بر ساختار اجتماعی یک سوژه ظاهراًً از پیش موجود؛ از اینرو، کار انتقادی باید بر نحوه عملکرد سوژه و آگاهی افراد و همچنین بر معانیای که به صورت اجتماعی باز نمود مییابد، متمرکز باشد.
GARY MCDONGH
#گفتمان #زوم #ارتباطات
🔸درباره گفتمان
مشخصههای زبانی و نحوی در نشریات هم میتوانند نوعی گفتمان در سطح خرد تلقی شود؛ ولی سطح کلان آن همان رابطه متن (Text) و بافت (Context) است یعنی فرایندهای اجتماعی و فرهنگی حاکم بر متن.
چند مثال ساده بزنم: زبان حقوق یک گفتمان است و مثلا نمیتوان به راحتی متون حقوقی را درک کرد و یا به کار برد (مگر اینکه حقوقدان باشیم) و یا مثلا ادبیاتی که پزشکها دارند و به کار میبرند نوعی گفتمان است و یا همان بحثی که قبلا در مورد زبان خبر داشتم، آن هم نگاه گفتمانی به خبر بود.
و از یک زاویه دیگر: گفتمان سوسیالیسم؛ جامعه گرائی است؛ گفتمان کمونیسم؛ برابری و یا گفتمان سرمایهداری؛ آزادی (حالا در حرف یا عمل؟).
کسانی که بحث گفتمان را مطرح میکنند، میگویند #واقعیت که خودش زبان ندارد که درباره خودش حرف بزند؛ پس همینکه افراد سعی میکنند راجع به واقعیت بگویند؛ دارند واقعیت را وارد گفتمان میکنند.
اما نگاه #میشل_فوکو متمایزتر و صریح تر است؛ او معتقد است نظام بیانی اساسا برخاسته از یک اراده معطوف به #قدرت است و منجر به باز تولید مناسبات قدرت میشود؛ (حال آنکه اگر دیدگاههای #تئون_ون_دایک را هم درباره گفتمان خوانده باشید؛ او میگوید اساسیترین نقش گفتمان؛ باز تولید ساخت اجتماعی است).
در واقع فوکو آب پاکی ریخته بر همه چیز و میگوید علم و اندیشه بشر گفتمانی است. فوکو در بحث #دیرینهشناسی میگوید همه علوم صورت گفتمانی دارند و بعد در بحث #تبارشناسی هم نتیجه میگیرد که صورتهای گفتمانی با قدرت رابطه دارند و در اصل؛ آنچه پشت صورت گفتمانی است؛ قدرت است.
کسانی که میخواهند در این زمینه تحقیق کنند؛ در نظر داشته باشند که در مباحث ارتباطی اساسا گفتمانهای معرفت شناسی را میتوان در چهار گروه طبقه بندی کرد:
▫️گفتمانهای مبتنی بر #عینیگرائی (Objectivity) که اکثرا تئوریها و بحثهای مربوط به #بازنمود (Representation) را مطرح میکنند؛
▫️گفتمانهای متمرکز بر ذهن و درک (Understanding) که بحثهای مربوط به معرفت و شناخت طرف توجه آنهاست؛
▫️گفتمانهای ساختارگرا که به دو گفتمان فوق بدبین (Suspicious) هستند؛
▫️و گفتمانهای #پساساختارگرا که به جان سه گفتمان فوق پرداختهاند و آنها را آسیب پذیر (Vulnerability) میدانند.
🔸درباره گفتمان
مشخصههای زبانی و نحوی در نشریات هم میتوانند نوعی گفتمان در سطح خرد تلقی شود؛ ولی سطح کلان آن همان رابطه متن (Text) و بافت (Context) است یعنی فرایندهای اجتماعی و فرهنگی حاکم بر متن.
چند مثال ساده بزنم: زبان حقوق یک گفتمان است و مثلا نمیتوان به راحتی متون حقوقی را درک کرد و یا به کار برد (مگر اینکه حقوقدان باشیم) و یا مثلا ادبیاتی که پزشکها دارند و به کار میبرند نوعی گفتمان است و یا همان بحثی که قبلا در مورد زبان خبر داشتم، آن هم نگاه گفتمانی به خبر بود.
و از یک زاویه دیگر: گفتمان سوسیالیسم؛ جامعه گرائی است؛ گفتمان کمونیسم؛ برابری و یا گفتمان سرمایهداری؛ آزادی (حالا در حرف یا عمل؟).
کسانی که بحث گفتمان را مطرح میکنند، میگویند #واقعیت که خودش زبان ندارد که درباره خودش حرف بزند؛ پس همینکه افراد سعی میکنند راجع به واقعیت بگویند؛ دارند واقعیت را وارد گفتمان میکنند.
اما نگاه #میشل_فوکو متمایزتر و صریح تر است؛ او معتقد است نظام بیانی اساسا برخاسته از یک اراده معطوف به #قدرت است و منجر به باز تولید مناسبات قدرت میشود؛ (حال آنکه اگر دیدگاههای #تئون_ون_دایک را هم درباره گفتمان خوانده باشید؛ او میگوید اساسیترین نقش گفتمان؛ باز تولید ساخت اجتماعی است).
در واقع فوکو آب پاکی ریخته بر همه چیز و میگوید علم و اندیشه بشر گفتمانی است. فوکو در بحث #دیرینهشناسی میگوید همه علوم صورت گفتمانی دارند و بعد در بحث #تبارشناسی هم نتیجه میگیرد که صورتهای گفتمانی با قدرت رابطه دارند و در اصل؛ آنچه پشت صورت گفتمانی است؛ قدرت است.
کسانی که میخواهند در این زمینه تحقیق کنند؛ در نظر داشته باشند که در مباحث ارتباطی اساسا گفتمانهای معرفت شناسی را میتوان در چهار گروه طبقه بندی کرد:
▫️گفتمانهای مبتنی بر #عینیگرائی (Objectivity) که اکثرا تئوریها و بحثهای مربوط به #بازنمود (Representation) را مطرح میکنند؛
▫️گفتمانهای متمرکز بر ذهن و درک (Understanding) که بحثهای مربوط به معرفت و شناخت طرف توجه آنهاست؛
▫️گفتمانهای ساختارگرا که به دو گفتمان فوق بدبین (Suspicious) هستند؛
▫️و گفتمانهای #پساساختارگرا که به جان سه گفتمان فوق پرداختهاند و آنها را آسیب پذیر (Vulnerability) میدانند.