#ارتباطات▫️از مود تا پاریس
🔸پای صحبت همکلاسیهای دکتر معتمدنژاد در روستای مود
▫️به مناسبت نهمین سال درگذشت پدر علوم ارتباطات اجتماعی
▫️#ابراهیم_جعفری
نُه سال از خاموشی شمع فروزان علوم ارتباطات اجتماعی ایران زنده یاد دکتر #کاظم_معتمدنژاد سپری شد. از سال ۱۳۹۲ به بعد ۱۴ آذر ماه (سالروز درگذشت ایشان)، فرصتی است تا خاطرات، مجاهدتهای علمی و آثار ماندگاری که این چهره درخشان از خود بر جای نهاد، مورد بازخوانی قرار گیرد.
اینجانب که افتخار شاگردی دکتر معتمدنژاد را از سال ۱۳۵۶ تا ۱۳۸۸ (به صورت ناپیوسته) در دانشگاه علامه طباطبایی داشتم، طی سالهای گذشته با یادآوری جنبههای مختلف حیات پربار این فرزانه فروتن در حد توان و بضاعت خود، یادداشتهایی را تقدیم دوستان نموده و امیدوارم به شرط حیات در سالهای بعد نیز توفیق انجام این وظیفه را داشته باشم.
در یکی از روزهای هفته منابع طبیعی سال ۱۳۸۷ که نمایشگاهی از دستاوردهای پژوهشی وزارت جهاد کشاورزی در سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج این وزارتخانه برگزار گردید، دکتر معتمدنژاد همراه با همسر بزرگوارشان شادروان خانم #آذرمیدخت_یکتامرام میهمان ما بودند. در آن روز به یاد ماندنی دکتر معتمدنژاد درختی را در فضای سبز سازمان کاشتند که برای بنده مشاهده پر کردن گودال نهال با خاک توسط ایشان جالب و خاطره انگیز بود؛ زیرا تا قبل از آن فقط قلم و کتاب را در دستانشان تصور میکردم.
پس از بازدید غرفههای مراکز تحقیقاتی استانهای مختلف، در سخنرانی خود به این نکته اشاره کردند که: "من یک روستازاده هستم و با مسائل بخش کشاورزی آشنایی دارم؛ از این رو موفقیتها و دستاوردهای علمی شما برای من بسیار شیرین و دلپذیر است"و در ادامه اظهار امیدواری کردند که روزی شاهد انتشار روزنامهای با عنوان و محتوی کشاورزی باشیم.
ماهنامه مدیریت ارتباطات در یک اقدام ابتکاری به مناسبت هفته معلم سال ۱۳۹۳ با اعزام گزارشگران خود به روستای مود بیرجند (زادگاه دکتر معتمدنژاد)، با همکلاسیهای دوره ابتدایی پدر علوم ارتباطات اجتماعی گفت و گو کرد و خاطرات آنان را انتشار داد که به مواردی از آنها اشاره میگردد.
سالها بود که دکتر معتمدنژاد از مود رفته بود؛ اما وقتی در سال ۱۳۸۵ به مود بازگشت همان چهره آرام، نجیب و سر به راهی بود که یک روز صبح زود با چمدانی کوچک و با مینیبوس مود - بیرجند ده ما را ترک کرده بود. آن روز که کاظم رفت، واقعاً دلمان گرفت؛ اما وقتی با موفقیت و سرافرازی و با چهرهای شاداب و زیبا به مود برگشت، همه آن دلتنگیها رفت. او از غم دیگران غصه میخورد و از دیدن نابسامانیهای مردم کشور خودش و دیگر کشورها رنج میبرد و همین شد که #روزنامهنگار شد.
زندهیاد دکتر معتمدنژاد در همه این سالها خیلی کم فرصت داشت تا به مود بیاید؛ ولی همان چند دفعهای که آمد، آن قدر بیریا و قشنگ در بین هم محلیها ظاهر شد که ما واقعاً به وجودش افتخار میکردیم. دکتر معتمدنژاد که پای در خانواده و نسلی روحانی و عالم داشت، از خداوند بزرگ عاقبت بخیری میخواست و به آرزویش رسید. اکنون ردپای احساس او را در دامان کوهها نزدیک لانه کبکها و میان درختان سرسبز این دیار میبینیم که آرام و با تأنی از کنار ما میگذرد و با لبخندی بر لب نشان میدهد که از زندگی معلمی و کمک به دیگران راضی بوده و گرچه صدها کیلومتر دورتر از مود غنوده است؛ اما آرام و مهربان نگاهش به ما و مردمی است که دوستشان داشت و خودش را متعلق به آنان میدانست. او از مود تا پاریس رفت و در تهران آرام گرفت؛ اما یاد و خاطرهاش برای کسانی که حتی یک بار او را دیدهاند، ماندگار است. از شما سپاسگزاریم که به دنبال نشانههای معلمی دکتر معتمدنژاد در مود هستید و در هفته معلم سری به ما پیرمردها زدید. افتخار کاظم این بود که معلم است و ما هم که در مود یا سایر شهرهای ایران معلمی کردیم، پس از بازنشستگی بیل کشاورزی را در دست گرفتیم تا به جامعه بگوییم اگر معلمی و کشاورزی کشوری درست نشود، خیال درست شدن بقیه کارها خوابی است که تعبیر نخواهد شد.
دکتر معتمدنژاد که به نقل از دکتر #اسدالله_زمانی در خانوادهشان ۵ مجتهد و دو شاعر وجود داشته، در مراسم نکوداشتی که در سال ۱۳۸۳ از سوی دانشگاه علامه طباطبایی به پاس آثار و خدمتهای ماندگار ایشان به توسعه دانش ارتباطات در ایران برگزار شد، اظهار داشت:"من یک معلم عادی بودم که زیر چتر دانش دانشجویان، به شهرت رسیدم. این شهرت متعلق به خود آنهاست. دانشجویان به معلم خودشان نام گذاشتند و گرنه من یک معلم معمولی همیشگی هستم"
به قول دکتر #یونس_شکرخواه: دکتر معتمدنژاد مثل درختهای کویری بیانتظار و بیاعتنا به باران؛ پُر ریشه بود و با این ماموریت که غبار؛ چشمهای رهگذران را اذیت نکند، متکی به خود و ماندگار ماند."
یادش گرامی و نامش جاویدان باد.
@dehkade_jahan
🔸پای صحبت همکلاسیهای دکتر معتمدنژاد در روستای مود
▫️به مناسبت نهمین سال درگذشت پدر علوم ارتباطات اجتماعی
▫️#ابراهیم_جعفری
نُه سال از خاموشی شمع فروزان علوم ارتباطات اجتماعی ایران زنده یاد دکتر #کاظم_معتمدنژاد سپری شد. از سال ۱۳۹۲ به بعد ۱۴ آذر ماه (سالروز درگذشت ایشان)، فرصتی است تا خاطرات، مجاهدتهای علمی و آثار ماندگاری که این چهره درخشان از خود بر جای نهاد، مورد بازخوانی قرار گیرد.
اینجانب که افتخار شاگردی دکتر معتمدنژاد را از سال ۱۳۵۶ تا ۱۳۸۸ (به صورت ناپیوسته) در دانشگاه علامه طباطبایی داشتم، طی سالهای گذشته با یادآوری جنبههای مختلف حیات پربار این فرزانه فروتن در حد توان و بضاعت خود، یادداشتهایی را تقدیم دوستان نموده و امیدوارم به شرط حیات در سالهای بعد نیز توفیق انجام این وظیفه را داشته باشم.
در یکی از روزهای هفته منابع طبیعی سال ۱۳۸۷ که نمایشگاهی از دستاوردهای پژوهشی وزارت جهاد کشاورزی در سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج این وزارتخانه برگزار گردید، دکتر معتمدنژاد همراه با همسر بزرگوارشان شادروان خانم #آذرمیدخت_یکتامرام میهمان ما بودند. در آن روز به یاد ماندنی دکتر معتمدنژاد درختی را در فضای سبز سازمان کاشتند که برای بنده مشاهده پر کردن گودال نهال با خاک توسط ایشان جالب و خاطره انگیز بود؛ زیرا تا قبل از آن فقط قلم و کتاب را در دستانشان تصور میکردم.
پس از بازدید غرفههای مراکز تحقیقاتی استانهای مختلف، در سخنرانی خود به این نکته اشاره کردند که: "من یک روستازاده هستم و با مسائل بخش کشاورزی آشنایی دارم؛ از این رو موفقیتها و دستاوردهای علمی شما برای من بسیار شیرین و دلپذیر است"و در ادامه اظهار امیدواری کردند که روزی شاهد انتشار روزنامهای با عنوان و محتوی کشاورزی باشیم.
ماهنامه مدیریت ارتباطات در یک اقدام ابتکاری به مناسبت هفته معلم سال ۱۳۹۳ با اعزام گزارشگران خود به روستای مود بیرجند (زادگاه دکتر معتمدنژاد)، با همکلاسیهای دوره ابتدایی پدر علوم ارتباطات اجتماعی گفت و گو کرد و خاطرات آنان را انتشار داد که به مواردی از آنها اشاره میگردد.
سالها بود که دکتر معتمدنژاد از مود رفته بود؛ اما وقتی در سال ۱۳۸۵ به مود بازگشت همان چهره آرام، نجیب و سر به راهی بود که یک روز صبح زود با چمدانی کوچک و با مینیبوس مود - بیرجند ده ما را ترک کرده بود. آن روز که کاظم رفت، واقعاً دلمان گرفت؛ اما وقتی با موفقیت و سرافرازی و با چهرهای شاداب و زیبا به مود برگشت، همه آن دلتنگیها رفت. او از غم دیگران غصه میخورد و از دیدن نابسامانیهای مردم کشور خودش و دیگر کشورها رنج میبرد و همین شد که #روزنامهنگار شد.
زندهیاد دکتر معتمدنژاد در همه این سالها خیلی کم فرصت داشت تا به مود بیاید؛ ولی همان چند دفعهای که آمد، آن قدر بیریا و قشنگ در بین هم محلیها ظاهر شد که ما واقعاً به وجودش افتخار میکردیم. دکتر معتمدنژاد که پای در خانواده و نسلی روحانی و عالم داشت، از خداوند بزرگ عاقبت بخیری میخواست و به آرزویش رسید. اکنون ردپای احساس او را در دامان کوهها نزدیک لانه کبکها و میان درختان سرسبز این دیار میبینیم که آرام و با تأنی از کنار ما میگذرد و با لبخندی بر لب نشان میدهد که از زندگی معلمی و کمک به دیگران راضی بوده و گرچه صدها کیلومتر دورتر از مود غنوده است؛ اما آرام و مهربان نگاهش به ما و مردمی است که دوستشان داشت و خودش را متعلق به آنان میدانست. او از مود تا پاریس رفت و در تهران آرام گرفت؛ اما یاد و خاطرهاش برای کسانی که حتی یک بار او را دیدهاند، ماندگار است. از شما سپاسگزاریم که به دنبال نشانههای معلمی دکتر معتمدنژاد در مود هستید و در هفته معلم سری به ما پیرمردها زدید. افتخار کاظم این بود که معلم است و ما هم که در مود یا سایر شهرهای ایران معلمی کردیم، پس از بازنشستگی بیل کشاورزی را در دست گرفتیم تا به جامعه بگوییم اگر معلمی و کشاورزی کشوری درست نشود، خیال درست شدن بقیه کارها خوابی است که تعبیر نخواهد شد.
دکتر معتمدنژاد که به نقل از دکتر #اسدالله_زمانی در خانوادهشان ۵ مجتهد و دو شاعر وجود داشته، در مراسم نکوداشتی که در سال ۱۳۸۳ از سوی دانشگاه علامه طباطبایی به پاس آثار و خدمتهای ماندگار ایشان به توسعه دانش ارتباطات در ایران برگزار شد، اظهار داشت:"من یک معلم عادی بودم که زیر چتر دانش دانشجویان، به شهرت رسیدم. این شهرت متعلق به خود آنهاست. دانشجویان به معلم خودشان نام گذاشتند و گرنه من یک معلم معمولی همیشگی هستم"
به قول دکتر #یونس_شکرخواه: دکتر معتمدنژاد مثل درختهای کویری بیانتظار و بیاعتنا به باران؛ پُر ریشه بود و با این ماموریت که غبار؛ چشمهای رهگذران را اذیت نکند، متکی به خود و ماندگار ماند."
یادش گرامی و نامش جاویدان باد.
@dehkade_jahan