#شبکههایاجتماعی▫️تغییر مفهوم ستاره -٢
🔸جادویی که با لایک باطل شد
🔹#کسری_ولایی
در نسخههای اولیه از شبکههای اجتماعی، یعنی #فیسبوک و ماقبلش، هدف صرفا حضور در فضای مجازی بود. به تدریج #بازیوارسازی (گیمیفیکیشن)، عدد و تولید محتوا اضافه شد و بازی تغییر کرد. در این دنیای تازه که مناسباتش با تعداد #لایک و #فالوئر تعیین میشود، سیاهیلشگرهای سابق هم فرصت پیدا میکنند تا کنار سلبریتیها قرار بگیرند و ازشان جلو بزنند.
عامل طبقهسازِ #شهرت سر جای خودش است اما شبکه اجتماعی تبدیل شده به سکویی که با سرعت بیشتری امکان جابهجایی در طبقات را فراهم میکند. بدون تولید محتوای حرفهای و اعتبار قبلی برآمده از دنیای واقعی، گاهی احمقانهترین ایدهها میتواند به شهرت فرد منجر شود و خیلی زود و غیرمنتظره کاربر معمولی را در مقام #سلبریتی قرار دهد. ضمنا نباید از قلم انداخت که فرهنگ #طرفداری و جنس ارتباط بین مخاطب و ستاره نیز تغییر کرده است. با تعریف امروزی، طرفداری تبدیل شده به یک #کنش پویا و بخش عمدهای از قدرت و شهرت هر ستاره در شبکههای اجتماعی به میزان #تعامل با طرفدارانش وابسته است. بیدلیل نیست که چهرههای بانفوذ در فضای مجازی به واسطهی لشگر هواداران خود شناخته میشوند؛ چرا که فعالیت میلیونها #هوادار در فضای مجازی، مقدمهای است برای تولید ارزش در دنیای واقعی.
گرچه صحنه هنوز سر جای خودش است و قرار نیست که #اینفلوئنسرها جای ستارگان را بگیرند، ستاره برای حفظ و رشد محبوبیت خود نمیتواند شبکههای اجتماعی را انکار کند، تا جایی که حتی تعداد #فالوئرها از نظر تجاری تبدیل شده به عاملی برای حضور موثر در صحنه. صنعت #سرگرمی به راحتی میتواند هر پدیدهی تازهای را هضم و مناسباتش را بر اساس آن بازتعریف کند. در نتیجه مانند خیلی از پدیدههای مربوط به قرن قبلی که برای نسل جدید کاملا ناشناختهاند، درک ما هم از مفهوم #ستاره و هوادار شاید در آینده نهچندان دور به کل منسوخ یا متحول شود. پایان
🔸جادویی که با لایک باطل شد
🔹#کسری_ولایی
در نسخههای اولیه از شبکههای اجتماعی، یعنی #فیسبوک و ماقبلش، هدف صرفا حضور در فضای مجازی بود. به تدریج #بازیوارسازی (گیمیفیکیشن)، عدد و تولید محتوا اضافه شد و بازی تغییر کرد. در این دنیای تازه که مناسباتش با تعداد #لایک و #فالوئر تعیین میشود، سیاهیلشگرهای سابق هم فرصت پیدا میکنند تا کنار سلبریتیها قرار بگیرند و ازشان جلو بزنند.
عامل طبقهسازِ #شهرت سر جای خودش است اما شبکه اجتماعی تبدیل شده به سکویی که با سرعت بیشتری امکان جابهجایی در طبقات را فراهم میکند. بدون تولید محتوای حرفهای و اعتبار قبلی برآمده از دنیای واقعی، گاهی احمقانهترین ایدهها میتواند به شهرت فرد منجر شود و خیلی زود و غیرمنتظره کاربر معمولی را در مقام #سلبریتی قرار دهد. ضمنا نباید از قلم انداخت که فرهنگ #طرفداری و جنس ارتباط بین مخاطب و ستاره نیز تغییر کرده است. با تعریف امروزی، طرفداری تبدیل شده به یک #کنش پویا و بخش عمدهای از قدرت و شهرت هر ستاره در شبکههای اجتماعی به میزان #تعامل با طرفدارانش وابسته است. بیدلیل نیست که چهرههای بانفوذ در فضای مجازی به واسطهی لشگر هواداران خود شناخته میشوند؛ چرا که فعالیت میلیونها #هوادار در فضای مجازی، مقدمهای است برای تولید ارزش در دنیای واقعی.
گرچه صحنه هنوز سر جای خودش است و قرار نیست که #اینفلوئنسرها جای ستارگان را بگیرند، ستاره برای حفظ و رشد محبوبیت خود نمیتواند شبکههای اجتماعی را انکار کند، تا جایی که حتی تعداد #فالوئرها از نظر تجاری تبدیل شده به عاملی برای حضور موثر در صحنه. صنعت #سرگرمی به راحتی میتواند هر پدیدهی تازهای را هضم و مناسباتش را بر اساس آن بازتعریف کند. در نتیجه مانند خیلی از پدیدههای مربوط به قرن قبلی که برای نسل جدید کاملا ناشناختهاند، درک ما هم از مفهوم #ستاره و هوادار شاید در آینده نهچندان دور به کل منسوخ یا متحول شود. پایان
#سینماویژن #رخنما
🔸نظریههای عرصه هواخواهی
▫️نوشته #مارتیو_هیلز
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
#هواخواهی یا #طرفداری، یکی از حوزههایی است که هم در #مطالعاتفرهنگی و هم در #نظریهفیلم به طرزی گسترده بررسی شده است. مطالعه در مورد هواخواهی در گام اول، مطالعه طرفداران برنامههای خاص تلویزیونی و در مرحله بعدی، مطالعه نحوه طرفداری و هواخواهی از ژانرهای سینمایی یا هواخواهی از #ستارگانسینما را در بر میگیرد. دو نگرشعمده در اینزمینه عبارتند از:
▫️اول: نظریههای هواخواهی به عنوان جامعه تفسیری (جامعهای مبتنی بر مفروضات و تفسیرهای مشترک از متون رسانهای)
▫️دوم: نظریههای هواخواهی به عنوان صورتی از فعالیتهای مصرفی
نخستین رویکردها به مطالعه پدیده هواخواهی، طی دهههای هفتاد و هشتاد در مطالعات سینمایی و تلویزیونی دیده شد. #نظریهپرده یا #اسکرین (نقدهایی که در مجله انگلیسی screen چاپ میشد) به سبب نحوه استنباطی که از عکسالعمل #بیننندگان در قبال فیلمها داشت، به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. بر اساس این نظریه، عکسالعمل بینندگان در متن فیلمها گنجانده شده بود. به همین دلیل، نیازی به تعبیر واکنشهای فطری #تماشاگران سینما وجود نداشت و بنابراین، نتیجه چنین تلقیای این بود که عکسالعمل تماشاگر را میتوان در خود فیلم دید. پژوهشگران مطالعات فرهنگی و از جمله #دیوید_مورلی (David Morley) به شدت با این بینش که مخاطب را موجودی منفعل میپنداشت به مخالفت برخاستند و دیدگاه دیگری را مطرح کردند. مورلی معتقد بود از دیدگاه جامعهشناختی، درک قرائت واقعی یا تجربی و همچنین تماشاگران بسیار مهم است. با این حال، آثار #جان_فیسک (John Fiske) بود که راه مطالعات مربوط به هواخواهی را هموار کرد. وی نه تنها بر قرائت واقعی مخاطب از فیلم تأکید داشت، بلکه بر مطالعه مخاطب به عنوان عاملی فعال در تولید معنا نیز اصرار میورزید.
🔸نظریههای عرصه هواخواهی
▫️نوشته #مارتیو_هیلز
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
#هواخواهی یا #طرفداری، یکی از حوزههایی است که هم در #مطالعاتفرهنگی و هم در #نظریهفیلم به طرزی گسترده بررسی شده است. مطالعه در مورد هواخواهی در گام اول، مطالعه طرفداران برنامههای خاص تلویزیونی و در مرحله بعدی، مطالعه نحوه طرفداری و هواخواهی از ژانرهای سینمایی یا هواخواهی از #ستارگانسینما را در بر میگیرد. دو نگرشعمده در اینزمینه عبارتند از:
▫️اول: نظریههای هواخواهی به عنوان جامعه تفسیری (جامعهای مبتنی بر مفروضات و تفسیرهای مشترک از متون رسانهای)
▫️دوم: نظریههای هواخواهی به عنوان صورتی از فعالیتهای مصرفی
نخستین رویکردها به مطالعه پدیده هواخواهی، طی دهههای هفتاد و هشتاد در مطالعات سینمایی و تلویزیونی دیده شد. #نظریهپرده یا #اسکرین (نقدهایی که در مجله انگلیسی screen چاپ میشد) به سبب نحوه استنباطی که از عکسالعمل #بیننندگان در قبال فیلمها داشت، به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. بر اساس این نظریه، عکسالعمل بینندگان در متن فیلمها گنجانده شده بود. به همین دلیل، نیازی به تعبیر واکنشهای فطری #تماشاگران سینما وجود نداشت و بنابراین، نتیجه چنین تلقیای این بود که عکسالعمل تماشاگر را میتوان در خود فیلم دید. پژوهشگران مطالعات فرهنگی و از جمله #دیوید_مورلی (David Morley) به شدت با این بینش که مخاطب را موجودی منفعل میپنداشت به مخالفت برخاستند و دیدگاه دیگری را مطرح کردند. مورلی معتقد بود از دیدگاه جامعهشناختی، درک قرائت واقعی یا تجربی و همچنین تماشاگران بسیار مهم است. با این حال، آثار #جان_فیسک (John Fiske) بود که راه مطالعات مربوط به هواخواهی را هموار کرد. وی نه تنها بر قرائت واقعی مخاطب از فیلم تأکید داشت، بلکه بر مطالعه مخاطب به عنوان عاملی فعال در تولید معنا نیز اصرار میورزید.