🔸سرطان، گفتوگو، امید و زندگی
▫️#هادی_خانیكی
چو غنچه گرچه فروبستگی است كار جهان
تو همچو باد بهاری، گره گشا میباش - حافظ
۱. سومین دوره شیمی درمانی را در بیمارستان آغاز كردم. به دعوت ماهنامه مدیریت ارتباطات و انجمنهای روابط عمومی از همین زیرزمین بخش شیمی درمانی، سخنی كوتاه و تصویری برای آغاز هفته روابط عمومی داشتم كه با حسن سلیقه، مطلع غزل گرهگشایانه حافظ را در برابر همه فروبستگیها برگزیدهاند. اگر بار پیشین روز معلم را با شیمی درمانی پشت سر نهادم، این بار باید روز جهانی ارتباطات در بیمارستان باشم تا در كسوت "معلمی ارتباطات" ناگزیر باشم به طور مضاعف درباره مهمانی ناخوانده و ناگهانی گفتوگو كنم. گفتوگوهای سرطانی هم گفتوگو با خویش است و هم "گفتوگو با دیگری". شاید به سمت ارتباطات و دنیاها و ابزارهایش ممكنتر وعمومیتر نیز باشد.
۲. هرچه بیشتر آمدهام به رغم درمان رضایتبخش و همت پزشكان، سیمایم سرطانیتر شده است، اگرچه صدایم همچنان غیرسرطانی است. از نشانگان برجسته درمان شیمیایی كه ریزش مو است برخوردار شدهام و از تكیدگی چهره و كاهش آشكار وزن. تهوع هم كه میتواند اختصاص به بیماری و بمبارانهای شیمیاییاش نداشته باشد، وجوه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی زندگی هر شهروندی در هر روز، سرشار از صحنههای تهوعآور است. از منظر تجربه یك بیمار سرطانی بگویم؛ سرطان سفیر مرگ نیست، سفیر درد است و به همان میزان نیز سفیر تابآوری و نهایتا سفیر زندگی. اگر "سیما" را سرطانی كند، باكی نیست، "صدا" را به گفتوگو و امید نزدیك میكند و آموختهایم كه "تنها صداست كه میماند."
۳. به همت دوستان عزیز در خبرآنلاین، شب پنجشنبه گذشته اتاقی در كلاب هاوس اختصاص به همین موضوع گفتوگو، امید و زندگی یافت. بزرگانی از جهان گسترده اندیشه و دانش و سیاست به آثار درهمآمیختگی این سه ساحت حیات به ویژه رویارویی با بیماریهای سخت پرداختند.
گرچه لطف آنان شامل حال این كمترین نیز بود، اما به واقع اهمیت این 3 مولفه به هم پیوسته را در این مدت ابتلای به سرطان به وضوح دیدهام. من كاری شایسته گستردگی و اثر بخشی "گفتوگو" در جامعه ایرانی نداشتم، اما به راستی نقش آن را در افق گشایی از فروبستگیها تجربه كردهام كه آفرینش همین گفتوگوهای سرطانی است. در گفتوگوی "بیمار و پزشك" كه میشل فوكو از دشواریها و حتی امتناع آن سخن میگفت در این تجربه با نمونههای ممكن و موفقی روبه رو بود. گفتوگوی بیمار و خویشاوندان كه معمولا در ابتلای به سرطان با نوعی رازداری و رازآلودگی همراه است در تجربه من به گونهای جدید از همدلی و همزبانی و همراهی تبدیل شد و از این دو مهمتر "گفتوگوی فرد و جامعه" زمینههای قابل مشاهدهای از تبدیل امر شخصی به امری اجتماعی را فراهم كرد و نشان داد كه میتوان در جامعهای متكثر و متنوع با به رسمیت شناختن همه تفاوتها، فصل مشتركی برای بازسازی همبستگیهای اجتماعی (اگرچه در سطوحی خرد و محدود) پیدا كرد.
۴. چهارشنبه گذشته در "یازدهمین همایش سلامت روان و رسانه" که به "کرونا، شبه علم و سلامت" اختصاص داشت، درباره "شبه علم، انگ و فهم معنای بیماری" از تجربه زیسته ام در سرطان سخن گفتم. سخن من گرچه ابتدایی و تجربی بود، اما میخواستم به این مهم بپردازم که بیماری همیشه سلامت را مختل نمیکند و مفهوم سلامت همواره بر مبنای فقدان بیماری تعریف نمیشود. انسان صرفا موجودی بیولوژیک نیست، خصوصیتها و رفتارهایی در ورای آن دارد که روان، اجتماعی بودن و باورمندی از جمله آنها است. معناسازی بیماری از جمله در سرطان، بستگی به معنایی دارد که بیمار به تناسب جهان یا جهانهایی که در آنها زیسته یا به آنها امیدوار است، برای خود و دیگران خلق می کند، در خلق این معنا، گریز و پرهیز از "شبه علم" که مبتنی بر شواهد نامعتبر و حتی اطلاعات آشفته و اعتباریات ذهنی است، ضرورت دارد، چنانکه وانهادن "انگ اجتماعی" و استعارههای شکل گرفته در اذهان عمومی مهم است. من به واقع و به وضوح دریافتم که در سرطان باید کار درمان را با اعتماد به پزشک حاذق و مسوول سپرد و عملا بیماری ورزید و بیشتر گوشی برای شنیدن داشت. "انگ اجتماعی سرطان" و برابری آن با نابودکنندگی محتوم تندرستی نیز باید دور شد و البته در این باره باید بیشتر خواند و آموخت. کتاب "داغ ننگ" اورینگ گافمن در این باره خواندنی است.
▫️روزنامه اعتماد، دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱
▫️#هادی_خانیكی
چو غنچه گرچه فروبستگی است كار جهان
تو همچو باد بهاری، گره گشا میباش - حافظ
۱. سومین دوره شیمی درمانی را در بیمارستان آغاز كردم. به دعوت ماهنامه مدیریت ارتباطات و انجمنهای روابط عمومی از همین زیرزمین بخش شیمی درمانی، سخنی كوتاه و تصویری برای آغاز هفته روابط عمومی داشتم كه با حسن سلیقه، مطلع غزل گرهگشایانه حافظ را در برابر همه فروبستگیها برگزیدهاند. اگر بار پیشین روز معلم را با شیمی درمانی پشت سر نهادم، این بار باید روز جهانی ارتباطات در بیمارستان باشم تا در كسوت "معلمی ارتباطات" ناگزیر باشم به طور مضاعف درباره مهمانی ناخوانده و ناگهانی گفتوگو كنم. گفتوگوهای سرطانی هم گفتوگو با خویش است و هم "گفتوگو با دیگری". شاید به سمت ارتباطات و دنیاها و ابزارهایش ممكنتر وعمومیتر نیز باشد.
۲. هرچه بیشتر آمدهام به رغم درمان رضایتبخش و همت پزشكان، سیمایم سرطانیتر شده است، اگرچه صدایم همچنان غیرسرطانی است. از نشانگان برجسته درمان شیمیایی كه ریزش مو است برخوردار شدهام و از تكیدگی چهره و كاهش آشكار وزن. تهوع هم كه میتواند اختصاص به بیماری و بمبارانهای شیمیاییاش نداشته باشد، وجوه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی زندگی هر شهروندی در هر روز، سرشار از صحنههای تهوعآور است. از منظر تجربه یك بیمار سرطانی بگویم؛ سرطان سفیر مرگ نیست، سفیر درد است و به همان میزان نیز سفیر تابآوری و نهایتا سفیر زندگی. اگر "سیما" را سرطانی كند، باكی نیست، "صدا" را به گفتوگو و امید نزدیك میكند و آموختهایم كه "تنها صداست كه میماند."
۳. به همت دوستان عزیز در خبرآنلاین، شب پنجشنبه گذشته اتاقی در كلاب هاوس اختصاص به همین موضوع گفتوگو، امید و زندگی یافت. بزرگانی از جهان گسترده اندیشه و دانش و سیاست به آثار درهمآمیختگی این سه ساحت حیات به ویژه رویارویی با بیماریهای سخت پرداختند.
گرچه لطف آنان شامل حال این كمترین نیز بود، اما به واقع اهمیت این 3 مولفه به هم پیوسته را در این مدت ابتلای به سرطان به وضوح دیدهام. من كاری شایسته گستردگی و اثر بخشی "گفتوگو" در جامعه ایرانی نداشتم، اما به راستی نقش آن را در افق گشایی از فروبستگیها تجربه كردهام كه آفرینش همین گفتوگوهای سرطانی است. در گفتوگوی "بیمار و پزشك" كه میشل فوكو از دشواریها و حتی امتناع آن سخن میگفت در این تجربه با نمونههای ممكن و موفقی روبه رو بود. گفتوگوی بیمار و خویشاوندان كه معمولا در ابتلای به سرطان با نوعی رازداری و رازآلودگی همراه است در تجربه من به گونهای جدید از همدلی و همزبانی و همراهی تبدیل شد و از این دو مهمتر "گفتوگوی فرد و جامعه" زمینههای قابل مشاهدهای از تبدیل امر شخصی به امری اجتماعی را فراهم كرد و نشان داد كه میتوان در جامعهای متكثر و متنوع با به رسمیت شناختن همه تفاوتها، فصل مشتركی برای بازسازی همبستگیهای اجتماعی (اگرچه در سطوحی خرد و محدود) پیدا كرد.
۴. چهارشنبه گذشته در "یازدهمین همایش سلامت روان و رسانه" که به "کرونا، شبه علم و سلامت" اختصاص داشت، درباره "شبه علم، انگ و فهم معنای بیماری" از تجربه زیسته ام در سرطان سخن گفتم. سخن من گرچه ابتدایی و تجربی بود، اما میخواستم به این مهم بپردازم که بیماری همیشه سلامت را مختل نمیکند و مفهوم سلامت همواره بر مبنای فقدان بیماری تعریف نمیشود. انسان صرفا موجودی بیولوژیک نیست، خصوصیتها و رفتارهایی در ورای آن دارد که روان، اجتماعی بودن و باورمندی از جمله آنها است. معناسازی بیماری از جمله در سرطان، بستگی به معنایی دارد که بیمار به تناسب جهان یا جهانهایی که در آنها زیسته یا به آنها امیدوار است، برای خود و دیگران خلق می کند، در خلق این معنا، گریز و پرهیز از "شبه علم" که مبتنی بر شواهد نامعتبر و حتی اطلاعات آشفته و اعتباریات ذهنی است، ضرورت دارد، چنانکه وانهادن "انگ اجتماعی" و استعارههای شکل گرفته در اذهان عمومی مهم است. من به واقع و به وضوح دریافتم که در سرطان باید کار درمان را با اعتماد به پزشک حاذق و مسوول سپرد و عملا بیماری ورزید و بیشتر گوشی برای شنیدن داشت. "انگ اجتماعی سرطان" و برابری آن با نابودکنندگی محتوم تندرستی نیز باید دور شد و البته در این باره باید بیشتر خواند و آموخت. کتاب "داغ ننگ" اورینگ گافمن در این باره خواندنی است.
▫️روزنامه اعتماد، دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱
#کرونا🔸 وضعیت ایران
▫️دوشنبه ۲۶ اردیبهشت
مبتلایان جدید: ۳۸۳ نفر، جانباختگان: ۸ نفر، مجموع واکسن تزریقشده: ۱۴۹.۵۱۵.۴۶۰ دُز
▫️دوشنبه ۲۶ اردیبهشت
مبتلایان جدید: ۳۸۳ نفر، جانباختگان: ۸ نفر، مجموع واکسن تزریقشده: ۱۴۹.۵۱۵.۴۶۰ دُز
#سینماویژن🔸نقد دو فیلم
نقد فیلمهای مرد بازنده و روز صفر با حضور #هوشنگ_گلمکانی و #آنتونیا_شرکا با اجرای #شاهین_شجریکهن.
aparat.com/v/HCgzs
نقد فیلمهای مرد بازنده و روز صفر با حضور #هوشنگ_گلمکانی و #آنتونیا_شرکا با اجرای #شاهین_شجریکهن.
aparat.com/v/HCgzs
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
نقد امروز: «روز صفر» و «مرد بازنده»؛ فرامتن، انگار مهمتر از متن!
Forwarded from عرصههای ارتباطی
#سینماویژن #نقد #منتقد
🔸چند سکانس در باب نقد فیلم
▫️#یونس_شکرخواه
روزهای کرونایی با دو رگه بزرگِ خواندن کتاب و دیدن فیلم در خانهها همراه شده است؛ همینطور با نظراتی که در پی مطالعه کتابها و تماشای فیلمها در رسانههای گوناگون آفتابی میشود.
اظهار نظر درباره هر چیز یک حق اجتماعی است، اما وقتی عنوان نقد به خود میگیرد و از چارچوب یک گفتگوی چند نفره به یک مقوله رسانهای با گستره وسیع تبدیل میشود، آداب نقد جدیتر میشود. شاید نخستین پیش شرط، تخصص کافی در عرصه مورد نقد باشد.
بحث من اینجا بر سر نقد فیلم است؛ در حد چند سکانس:
نقد فیلم با مرور فیلم فرق دارد. دومی که آسانتر است توصیف و روایت فیلم است.
اما نقد فیلم، رمزگشایی است از رمزگذاریهای فیلم.
بهتر است که منتقد آنچه را که میبیند، به صفر و یک تبدیل نکند، سیاه و سفید نکند، اعشاری باشد و دنیای بین صفر و یک را به رسمیت بشناسد.
بهتر است که منتقد آنچه را که به عنوان فیلم میبیند، متنی بپندارد که در فرامتن قابل درک باشد.
بهتر است که منتقد بپذیرد که ممکن است در آنچه صفر میپندارد یا بد قلمداد میکند نکات روشن و درخشان هم باشد.
بهتر است که منتقد بپذیرد که نقد نباید کاهشگرایانه باشد، نقد باید بیفزاید، حتی اگر صیقل میزند.
بهتر است که منتقد بپذیرد که نقد دیالوگ است نه خطاب و بیانیه.
بهتر است که منتقد بپذیرد که فیلم موضوع بررسی نیست، طرف بررسی است. گاهی یک نفر را دست میاندازیم که بخندیم، یک ناسزاواری و زشتی آشکار.
و گاهی به اتفاق میخندیم، در این حالت هیچکس موضوع شوخی نیست و همه؛ طرف شوخی هستیم. به همین سبب، نقد هرگز نمیتواند تمسخر و تحقیر یک اثر باشد.
کسی میتواند منتقد فیلم به مفهوم حرفهای آن باشد که یک چهار پایه قابل اتکا داشته باشد:
۱.واژگان، ابزارها و تکنیکهای تولید حرفهای سینما را بداند.
۲.جنبههای موسوم به بازیگری و در یک کلمه درام و ملاحظات آن را بشناسد.
۳.ادبیات بداند تا فیلم را در گسترههای درزمانی، همزمانی و همه زمانی فهم و درک کند.
۴.از همنشینی و جانشینی واژهها سر دربیاورد. دارم از فیلمنامهها حرف میزنم، از سناریو و از تشخیص تمایزهای زبانی و نقلقولی سناریوها با یکدیگر، دارم از زبانشناسی و تحلیل محتوا و از تحلیل گفتمان میگویم.
حالا در پایان این چند سکانس اجازه بدهید بگویم یک علاقمند به سینما میتواند در این روزهای کرونایی هر چه بیشتر فیلم تماشا کند و لذت ببرد، اما بهتر است به خاطر داشته باشد، منتقدهای حرفهای، فیلمها را تماشا نمیکنند، فیلمها را میخوانند.
🔸چند سکانس در باب نقد فیلم
▫️#یونس_شکرخواه
روزهای کرونایی با دو رگه بزرگِ خواندن کتاب و دیدن فیلم در خانهها همراه شده است؛ همینطور با نظراتی که در پی مطالعه کتابها و تماشای فیلمها در رسانههای گوناگون آفتابی میشود.
اظهار نظر درباره هر چیز یک حق اجتماعی است، اما وقتی عنوان نقد به خود میگیرد و از چارچوب یک گفتگوی چند نفره به یک مقوله رسانهای با گستره وسیع تبدیل میشود، آداب نقد جدیتر میشود. شاید نخستین پیش شرط، تخصص کافی در عرصه مورد نقد باشد.
بحث من اینجا بر سر نقد فیلم است؛ در حد چند سکانس:
نقد فیلم با مرور فیلم فرق دارد. دومی که آسانتر است توصیف و روایت فیلم است.
اما نقد فیلم، رمزگشایی است از رمزگذاریهای فیلم.
بهتر است که منتقد آنچه را که میبیند، به صفر و یک تبدیل نکند، سیاه و سفید نکند، اعشاری باشد و دنیای بین صفر و یک را به رسمیت بشناسد.
بهتر است که منتقد آنچه را که به عنوان فیلم میبیند، متنی بپندارد که در فرامتن قابل درک باشد.
بهتر است که منتقد بپذیرد که ممکن است در آنچه صفر میپندارد یا بد قلمداد میکند نکات روشن و درخشان هم باشد.
بهتر است که منتقد بپذیرد که نقد نباید کاهشگرایانه باشد، نقد باید بیفزاید، حتی اگر صیقل میزند.
بهتر است که منتقد بپذیرد که نقد دیالوگ است نه خطاب و بیانیه.
بهتر است که منتقد بپذیرد که فیلم موضوع بررسی نیست، طرف بررسی است. گاهی یک نفر را دست میاندازیم که بخندیم، یک ناسزاواری و زشتی آشکار.
و گاهی به اتفاق میخندیم، در این حالت هیچکس موضوع شوخی نیست و همه؛ طرف شوخی هستیم. به همین سبب، نقد هرگز نمیتواند تمسخر و تحقیر یک اثر باشد.
کسی میتواند منتقد فیلم به مفهوم حرفهای آن باشد که یک چهار پایه قابل اتکا داشته باشد:
۱.واژگان، ابزارها و تکنیکهای تولید حرفهای سینما را بداند.
۲.جنبههای موسوم به بازیگری و در یک کلمه درام و ملاحظات آن را بشناسد.
۳.ادبیات بداند تا فیلم را در گسترههای درزمانی، همزمانی و همه زمانی فهم و درک کند.
۴.از همنشینی و جانشینی واژهها سر دربیاورد. دارم از فیلمنامهها حرف میزنم، از سناریو و از تشخیص تمایزهای زبانی و نقلقولی سناریوها با یکدیگر، دارم از زبانشناسی و تحلیل محتوا و از تحلیل گفتمان میگویم.
حالا در پایان این چند سکانس اجازه بدهید بگویم یک علاقمند به سینما میتواند در این روزهای کرونایی هر چه بیشتر فیلم تماشا کند و لذت ببرد، اما بهتر است به خاطر داشته باشد، منتقدهای حرفهای، فیلمها را تماشا نمیکنند، فیلمها را میخوانند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#محیطزیست🔸کانگورو (kangaroo)
🔸کلاسهای اصول خبرنگاری
نامنویسی دور تازه کلاسهای اصول خبرنگاری خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) برای ترم بهار و تابستان آغاز شده است. علاقهمندان برای شرکت در این کلاسها میتوانند به مدت یک هفته برای نامنویسی، با شمارههای ۰۲۱۶۱۹۷۲۱۰۷ و ۰۲۱۶۱۹۷۲۱۰۹ تماس بگیرند.
نامنویسی دور تازه کلاسهای اصول خبرنگاری خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) برای ترم بهار و تابستان آغاز شده است. علاقهمندان برای شرکت در این کلاسها میتوانند به مدت یک هفته برای نامنویسی، با شمارههای ۰۲۱۶۱۹۷۲۱۰۷ و ۰۲۱۶۱۹۷۲۱۰۹ تماس بگیرند.
#بریتانیا🔸پایان عصر طلایی غذای ارزان
#گاردین با اشاره به پدیده هزینه بحران زندگی از افزایش قیمت مواد غذایی در ماه آوریل به میزان ۹ درصد در بریتانیا خبر داد و آن را پایان عصر طلایی غذای ارزان نامید. لینک
#گاردین با اشاره به پدیده هزینه بحران زندگی از افزایش قیمت مواد غذایی در ماه آوریل به میزان ۹ درصد در بریتانیا خبر داد و آن را پایان عصر طلایی غذای ارزان نامید. لینک
the Guardian
‘Golden era’ of cheap food over as two in five Britons buy less to eat
ONS survey reveals worsening effects of cost of living crisis, with food prices forecast to have risen by 9% in April
Tipax.pdf
411.6 KB
#رخنما #یونسشکرخواه
🔸تدوین استراتژی رسانهای؛ شرط بقای اکوسیستمها
▫️گفتگوی فصلنامه داخلی تیپاکس با مدیر گروه ارتباطات و رسانه کمیسیون ملی #یونسکو
▫️یونس شکرخواه: از نظر من ایجاد سیستم به طور عام و ایجاد اکوسیستمها بهطور خاص؛ بدون داشتن استراتژی ارتباطی و سپس استراتژی رسانهای هرگز شانس بقا نخواهند داشت؛ البته شاید در حد یک دهکده بسیار کوچک جوابگو باشند، اما واقعیت معاصر چیزی جز شبکهای از شبکهها نیست و لذا شرطبندی بر سیستمها و اکوسیستمهای فاقد استراتژیهای ارتباطی و رسانهای؛ شرط بندی بر روی اسب مرده است. سیستمها و اکوسیستمها نمیتوانند بدون فرست و پسفرست زنده بمانند و این داد و ستد دادهای اصلیترین کارکرد ارتباطات در هر سیستم و اکوسیستم مفروض است.
🔹فایل پیوست را دانلود کنید
🔸تدوین استراتژی رسانهای؛ شرط بقای اکوسیستمها
▫️گفتگوی فصلنامه داخلی تیپاکس با مدیر گروه ارتباطات و رسانه کمیسیون ملی #یونسکو
▫️یونس شکرخواه: از نظر من ایجاد سیستم به طور عام و ایجاد اکوسیستمها بهطور خاص؛ بدون داشتن استراتژی ارتباطی و سپس استراتژی رسانهای هرگز شانس بقا نخواهند داشت؛ البته شاید در حد یک دهکده بسیار کوچک جوابگو باشند، اما واقعیت معاصر چیزی جز شبکهای از شبکهها نیست و لذا شرطبندی بر سیستمها و اکوسیستمهای فاقد استراتژیهای ارتباطی و رسانهای؛ شرط بندی بر روی اسب مرده است. سیستمها و اکوسیستمها نمیتوانند بدون فرست و پسفرست زنده بمانند و این داد و ستد دادهای اصلیترین کارکرد ارتباطات در هر سیستم و اکوسیستم مفروض است.
🔹فایل پیوست را دانلود کنید
#تراس🔸زندگی
انسان همانگونه که در طی زندگی، تن عوض میکند، روح نیز عوض میکند.
و این دگرگونی همیشه به آهستگی و در طول روزها انجام نمیگیرد. ساعات بحرانی هم هست که در آن، همه چیز یکباره تجدید میشود. پوست بیجان سابق میافتد. در این ساعات پر اضطراب انسان گمان میکند که همه چیز به پایان رسیده است. ولی همه چیز دارد شروع میشود. یک زندگی میمیرد. همان وقت یک زندگی دیگر زائیده میشود.
📚ژان کریستف #رومن_رولان
انسان همانگونه که در طی زندگی، تن عوض میکند، روح نیز عوض میکند.
و این دگرگونی همیشه به آهستگی و در طول روزها انجام نمیگیرد. ساعات بحرانی هم هست که در آن، همه چیز یکباره تجدید میشود. پوست بیجان سابق میافتد. در این ساعات پر اضطراب انسان گمان میکند که همه چیز به پایان رسیده است. ولی همه چیز دارد شروع میشود. یک زندگی میمیرد. همان وقت یک زندگی دیگر زائیده میشود.
📚ژان کریستف #رومن_رولان
#ارتباطات
🔸نظام ارتباطی و رسانهای ایران و کنشگری در پساتحریم و پساکرونا
نشست نظام ارتباطی و رسانهای ایران و کنشگری در #پساتحریم و #پساکرونا برگزار میشود
پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات نشستی با شرح زیر برگزار میکند: نظام ارتباطی و رسانهای ایران و کنشگری در پساتحریم و پساکرونا
🔻سخنرانان:
#یونس_شکرخواه، #ماندانا_تیشهیار، #منصور_ساعی
▫️دبیر نشست: #سیدهزهرا_اجاق
▫️سهشنبه، ۲۷ اردیبهشتماه ۱۴۰۱
▫️ساعت: ۱۳ تا ۱۵
▫️پیوند (لینک) ورود رایگان:
https://webinar.ihcs.ac.ir/b/ihc-abe-kkn-a8i
🔸نظام ارتباطی و رسانهای ایران و کنشگری در پساتحریم و پساکرونا
نشست نظام ارتباطی و رسانهای ایران و کنشگری در #پساتحریم و #پساکرونا برگزار میشود
پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات نشستی با شرح زیر برگزار میکند: نظام ارتباطی و رسانهای ایران و کنشگری در پساتحریم و پساکرونا
🔻سخنرانان:
#یونس_شکرخواه، #ماندانا_تیشهیار، #منصور_ساعی
▫️دبیر نشست: #سیدهزهرا_اجاق
▫️سهشنبه، ۲۷ اردیبهشتماه ۱۴۰۱
▫️ساعت: ۱۳ تا ۱۵
▫️پیوند (لینک) ورود رایگان:
https://webinar.ihcs.ac.ir/b/ihc-abe-kkn-a8i