عرصههای ارتباطی
#رخنما #روزنامهنگاری 🔸شکرخواه از ماست؛ از شعر و موسیقی و ترانه 🔹یادداشت #سجاد_عزیزیآرام ▫️مدیر کانون زمستان ▫️عکس: مائده عزیزی ▫️ آئین بزرگداشت #یونس_شکرخواه ▫️بیست و سومین ماهنشست درآستانه ▫️تهران، فرهنگسرای ارسباران ١٩ آبان ۱۴۰۲
🔸شکرخواه از ماست؛ از شعر و موسیقی و ترانه
🔹#سجاد_عزیزیآرام
▫️مدیر کانون زمستان
آئین نکوداشت و تجلیل از استاد #یونس_شکرخواه در کانون ادبی #زمستان همزمان با بیست و سومین ماهنشست #درآستانه در #فرهنگسرای_ارسباران برگزار شد. بزرگداشت یونس شکرخواه یکی از پرافتخارترین برگهای تاریخ حیات کانون زمستان است که خوشبختانه در ۱۹ آبان ۱۴۰۲ در سر رسید این کانون به ثبت رسید. کانون زمستان در دو دهه گذشته همیشه در جذب چهرههای مختلف فرهنگ و هنر کوشا بوده و هست. اما در خصوص یونس شکرخواه ماجرا متفاوت است. شکرخواه مردی است از تبار عالیترین مفاهیم ارتباطات و رسانه، مردی ماجراجو که جهان را با چمدان رسانه اندازه گرفته و ترافیک انبوه اخبار را در کوتاهی زمان نظم داده است. این کانون نبود که شکرخواه را دید بلکه او بود که کانون را در بیخبری و بیرسانهای و در شلوغیهای پیرامون پیدا کرد، ساکت و بیهیاهو به تماشای ما مینشست و خستگیناپذیر کنارمان صبر میکرد. سکوت او بزرگیاش را بیش از پیش نمایان کرد و هر چه میگذشت ما بیشتر میشناختیمش. شکرخواه از ماست...از شعر و موسیقی و ترانه است. هنوز دلش برای پدر، مادر و برادر موسیقیدان درگذشتهاش تنگ میشود و ما را هم دلتنگ خودش میکند. موهایش بیدلیل و از سر عادت روزگار سپید نشده است بلکه نشان سوگواری اوست از آنچه دیده و شنیده، همانگونه که در کتاب ترجمه او آمده است که؛ سپید رنگ سوگواریست... نمیبینی موی سپید مرا... من سوگوار جوانی خویشم...
شکرخواه برای ما زمستانیها پل ارتباط شعر و ترانه با جهان واقعی است از دریچه آنچه به آن ارتباطات، رسانهها و روزنامهنگاری میگویند.
استاد یونس شکرخواه سایهتان مستدام.
@kanoonezemestan
🔹#سجاد_عزیزیآرام
▫️مدیر کانون زمستان
آئین نکوداشت و تجلیل از استاد #یونس_شکرخواه در کانون ادبی #زمستان همزمان با بیست و سومین ماهنشست #درآستانه در #فرهنگسرای_ارسباران برگزار شد. بزرگداشت یونس شکرخواه یکی از پرافتخارترین برگهای تاریخ حیات کانون زمستان است که خوشبختانه در ۱۹ آبان ۱۴۰۲ در سر رسید این کانون به ثبت رسید. کانون زمستان در دو دهه گذشته همیشه در جذب چهرههای مختلف فرهنگ و هنر کوشا بوده و هست. اما در خصوص یونس شکرخواه ماجرا متفاوت است. شکرخواه مردی است از تبار عالیترین مفاهیم ارتباطات و رسانه، مردی ماجراجو که جهان را با چمدان رسانه اندازه گرفته و ترافیک انبوه اخبار را در کوتاهی زمان نظم داده است. این کانون نبود که شکرخواه را دید بلکه او بود که کانون را در بیخبری و بیرسانهای و در شلوغیهای پیرامون پیدا کرد، ساکت و بیهیاهو به تماشای ما مینشست و خستگیناپذیر کنارمان صبر میکرد. سکوت او بزرگیاش را بیش از پیش نمایان کرد و هر چه میگذشت ما بیشتر میشناختیمش. شکرخواه از ماست...از شعر و موسیقی و ترانه است. هنوز دلش برای پدر، مادر و برادر موسیقیدان درگذشتهاش تنگ میشود و ما را هم دلتنگ خودش میکند. موهایش بیدلیل و از سر عادت روزگار سپید نشده است بلکه نشان سوگواری اوست از آنچه دیده و شنیده، همانگونه که در کتاب ترجمه او آمده است که؛ سپید رنگ سوگواریست... نمیبینی موی سپید مرا... من سوگوار جوانی خویشم...
شکرخواه برای ما زمستانیها پل ارتباط شعر و ترانه با جهان واقعی است از دریچه آنچه به آن ارتباطات، رسانهها و روزنامهنگاری میگویند.
استاد یونس شکرخواه سایهتان مستدام.
@kanoonezemestan