🔸من، نان، کرونا
▫️#عذرا_فرهانی
حتما قبل از ازدواج با همسرتان شرط و شروطهایی را با یکدیگر بنا نهادهاید و آنرا به صورت تعهداتی قانونی در سند رسمی ازدواجتان ذکر کرده و با امضایتان آن را رسمیت بخشیدید. شروطی که با عنوان شروط ضمن عقد ازدواج مشهورند. مثلا حق طلاق، حق تحصیل یا انتخاب محل سکونت، یا حق حضانت فرزند پس از طلاق و.... بخشی از اینها در عقد نامههایی که سر سفره عقد امضا کردید یا خواهید کرد موجود است و بخشی دیگر از این شروط را میتوانید تا جایی که منع قانونی نداشته باشد در عقد نامه اضافه کنید.
علاوه بر اینها ممکن است بین شما و همسرتان شرط و شروطی وجود داشته باشد بدون این که در جایی مکتوب یا درج شده باشد ولی به رسم تعهد اخلاقی سالهاست آن شرط را به جا آورده باشید. شرطی که شاید انجام آن طی سالها اگر چه سخت ولی قابل تحمل بوده است. ولی در زمان کنونی اجرایش دیگر برایتان میسر نباشد. شما چه اقدامی خواهید کرد؟
مثلا من حقیر، تنها شرط ازدواج همسرم با من این بود که ایشان به هیچ وجه صبحها برای تهیه نان از خانه خارج نشوند. چرا؟ چون میخواستند نیم ساعت بیشتر در خواب ناز به سر برند. حتی ظهر ها و شبها نیز به امید آوردن نان نباشم. این را هم اضافه کردند چون به خوردن صبحانه علاقهای ندارند، پس تهیه نان برایشان الزامی نیست. همچنین تاکید کردند اگر خودتان اهل صبحانه هستید، خودتان هم باید نان تهیه کنید. یا با یک نانوایی قرارداد تهیه نان صبحگاهی ببندید.
از آنجا که بنده یک عمر بدون صرف صبحانه و نان تازهای که پدر و برادرانم تهیه میکردند، پایم را از خانه بیرون نگذاشته بودم و از طرفی نمیخواستم با رد این شرط بر بخت خود لگد بزنم، لذا پذیرفتم و قبول کردم که همسر آیندهام، نه تنها هیچ صبحی نان به خانه نخواهد آورد، بلکه هیچ روزی مرتکب این عمل نخواهد شد. چند سالی برادران همسرم این زحمت را عهده دار بودند. پس از اسباب کشی از نزد آنها به گرمای دستگاهی به نام ماکروفر دلخوش کردم و سالهاست نانهایی که وقت و بیوقت در طول روز میخرم هر صبح به عشق نان تازه خانه پدری در ماکروفر میگذارم.
اما آن زمان سخت که به آن اشاره کردم اکنون فرا رسیده است. از روزی که #کرونا ویروس به شهرهای مختلف کشور رسید و هر روز به گونهای تلخ خودنمایی میکند، از روزی که تعطیلیهای متعدد را رقم میزند و از روزی که قرار شد بیشتر در خانه بمانیم و از روزی که در نانوایی پشت منزلمان در میان چند مشتری ایستاده بودم و با وسواس به چهره مشتریها و شاطرها خیره شده بودم و دنبال ردی از ویروس کرونا بودم، تصمیم گرفتم به وفاداری به شرط همسرم خاتمه دهم و آن را لغو کنم.
حالا به این میاندیشم این ویروس تا کجا که رخنه نمیکند و آسیبهای جدی وارد نمیکند. حتی وقتی آلوده نمیکند تاثیر ویرانگرش را میگذارد. با این وجود حضور کرونا ویروس در کنار تمام تخریبها و قربانیهایش یک پیام کلی دارد. چیزی که از آن غافل بودیم. اینکه چقدر حاضریم به وقت نیاز برای هم ایثار کنیم و به خاطر حفظ چیزهایی که در یک خانواده لحظه لحظههای عمرمان را برایش صرف کردیم از خود گذشتگی کنیم؟ این سئوال بزرگیست. سئوالی که نسل ما بعد از جنگ، بعد از سرازیری در رفاه شهری، هرگز از خود نپرسیده و یا جدی آنرا مطرح نکرده است. حالا پاسخ به این سئوال هرچه که باشد مفهوم یک عمر کنار هم بودنمان را معنا میبخشد.
روزنامه شرق
▫️#عذرا_فرهانی
حتما قبل از ازدواج با همسرتان شرط و شروطهایی را با یکدیگر بنا نهادهاید و آنرا به صورت تعهداتی قانونی در سند رسمی ازدواجتان ذکر کرده و با امضایتان آن را رسمیت بخشیدید. شروطی که با عنوان شروط ضمن عقد ازدواج مشهورند. مثلا حق طلاق، حق تحصیل یا انتخاب محل سکونت، یا حق حضانت فرزند پس از طلاق و.... بخشی از اینها در عقد نامههایی که سر سفره عقد امضا کردید یا خواهید کرد موجود است و بخشی دیگر از این شروط را میتوانید تا جایی که منع قانونی نداشته باشد در عقد نامه اضافه کنید.
علاوه بر اینها ممکن است بین شما و همسرتان شرط و شروطی وجود داشته باشد بدون این که در جایی مکتوب یا درج شده باشد ولی به رسم تعهد اخلاقی سالهاست آن شرط را به جا آورده باشید. شرطی که شاید انجام آن طی سالها اگر چه سخت ولی قابل تحمل بوده است. ولی در زمان کنونی اجرایش دیگر برایتان میسر نباشد. شما چه اقدامی خواهید کرد؟
مثلا من حقیر، تنها شرط ازدواج همسرم با من این بود که ایشان به هیچ وجه صبحها برای تهیه نان از خانه خارج نشوند. چرا؟ چون میخواستند نیم ساعت بیشتر در خواب ناز به سر برند. حتی ظهر ها و شبها نیز به امید آوردن نان نباشم. این را هم اضافه کردند چون به خوردن صبحانه علاقهای ندارند، پس تهیه نان برایشان الزامی نیست. همچنین تاکید کردند اگر خودتان اهل صبحانه هستید، خودتان هم باید نان تهیه کنید. یا با یک نانوایی قرارداد تهیه نان صبحگاهی ببندید.
از آنجا که بنده یک عمر بدون صرف صبحانه و نان تازهای که پدر و برادرانم تهیه میکردند، پایم را از خانه بیرون نگذاشته بودم و از طرفی نمیخواستم با رد این شرط بر بخت خود لگد بزنم، لذا پذیرفتم و قبول کردم که همسر آیندهام، نه تنها هیچ صبحی نان به خانه نخواهد آورد، بلکه هیچ روزی مرتکب این عمل نخواهد شد. چند سالی برادران همسرم این زحمت را عهده دار بودند. پس از اسباب کشی از نزد آنها به گرمای دستگاهی به نام ماکروفر دلخوش کردم و سالهاست نانهایی که وقت و بیوقت در طول روز میخرم هر صبح به عشق نان تازه خانه پدری در ماکروفر میگذارم.
اما آن زمان سخت که به آن اشاره کردم اکنون فرا رسیده است. از روزی که #کرونا ویروس به شهرهای مختلف کشور رسید و هر روز به گونهای تلخ خودنمایی میکند، از روزی که تعطیلیهای متعدد را رقم میزند و از روزی که قرار شد بیشتر در خانه بمانیم و از روزی که در نانوایی پشت منزلمان در میان چند مشتری ایستاده بودم و با وسواس به چهره مشتریها و شاطرها خیره شده بودم و دنبال ردی از ویروس کرونا بودم، تصمیم گرفتم به وفاداری به شرط همسرم خاتمه دهم و آن را لغو کنم.
حالا به این میاندیشم این ویروس تا کجا که رخنه نمیکند و آسیبهای جدی وارد نمیکند. حتی وقتی آلوده نمیکند تاثیر ویرانگرش را میگذارد. با این وجود حضور کرونا ویروس در کنار تمام تخریبها و قربانیهایش یک پیام کلی دارد. چیزی که از آن غافل بودیم. اینکه چقدر حاضریم به وقت نیاز برای هم ایثار کنیم و به خاطر حفظ چیزهایی که در یک خانواده لحظه لحظههای عمرمان را برایش صرف کردیم از خود گذشتگی کنیم؟ این سئوال بزرگیست. سئوالی که نسل ما بعد از جنگ، بعد از سرازیری در رفاه شهری، هرگز از خود نپرسیده و یا جدی آنرا مطرح نکرده است. حالا پاسخ به این سئوال هرچه که باشد مفهوم یک عمر کنار هم بودنمان را معنا میبخشد.
روزنامه شرق