#شعر 🔸 شمشیر غم
زيرِ شمشيرِ غمش رقص كنان بايد رفت
كآن كه شد كشته يِ او نيك سرانجام افتاد
-حافظ
در برابرِ او بايد پذيرنده و تسليم بود، حالت فرمان بُرداري محض داشت. اشاره است به تحمّل سختیها و ناكامیها. در اين راه حتی بايد مرگ را هم آسان پذيره شد، همچنان كه حلّاج در پایدار میرقصيد چرا كه كشتهی راه او زندهی جاويد است. اين بيت در واقع تعبيری از آيهی شريفهی قران كريم است:
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذين َ قُتِلُوا في سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِم يُرْزَقونُ (ال عمران :١٦٩)
📚 كه عشق آسان نمود اوّل
اين كيميای هستی، دربارهی حافظ جلد ٣
درس گفتارهای دانشگاه تهران، صص١٦٣-١٦٤
استاد #محمدرضا_شفيعیكدكنی
تهران، نشر سخن، ١٣٩٦
زيرِ شمشيرِ غمش رقص كنان بايد رفت
كآن كه شد كشته يِ او نيك سرانجام افتاد
-حافظ
در برابرِ او بايد پذيرنده و تسليم بود، حالت فرمان بُرداري محض داشت. اشاره است به تحمّل سختیها و ناكامیها. در اين راه حتی بايد مرگ را هم آسان پذيره شد، همچنان كه حلّاج در پایدار میرقصيد چرا كه كشتهی راه او زندهی جاويد است. اين بيت در واقع تعبيری از آيهی شريفهی قران كريم است:
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذين َ قُتِلُوا في سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِم يُرْزَقونُ (ال عمران :١٦٩)
📚 كه عشق آسان نمود اوّل
اين كيميای هستی، دربارهی حافظ جلد ٣
درس گفتارهای دانشگاه تهران، صص١٦٣-١٦٤
استاد #محمدرضا_شفيعیكدكنی
تهران، نشر سخن، ١٣٩٦
#شعر 🔸 شعر حقیقی؛ مثل شعرهای شاملو
اليوت میگفت: شاعرِ خام و بیتجربه تقليد میكند و شاعر پخته و خلاق میربايد.
تمام تحوّلات و بدعتها و بدايع شعرِ مدرنِ ايران تابعی است از متغيّرِ ترجمه در زبان فارسی.
آنچه شعرِ اخوان و فروغ و سپهری و شاملو را در نمايشگاه بينالمللی شعرِ جهان، به حدی رسانده است كه مایهٔ سرشكستگی ما ايرانيان نباشد، همين پيوندی است كه زبانِ فارسی، در شعرِ اينان، با «جهان شعری» مغرب زمين برقرار كرده است و میکوشد حافظهای نو برای جامعه بيافريند، فقط و فقط از رهگذر چنين پيوند فرخندهای امكانپذير شده است و حاصل تلاش چندين نسل است، در طول يكصد سال.
شعر، مثل هر #هنر ديگری، خيابانی است دوطرفه. از يک سو هنرمند در حركت است و از سوی ديگر جامعه و تاريخ. اگر از طرف مقابل، نشانهای از پذيرفتن ديده نشود، هنرِ راستين به سامان نرسيده است. در شكل یکطرفهٔ ماجرا، همهکس میتواند نظريهپردازی كند و به تعبير ابن سينا، با زيركساریِ دمبريده، خود را نامزد #جايزه_نوبل بداند. راه از آن طرف تا بینهايت باز است. هميشه باز است. روزنامهها خوراک روزانهٔ خود را هميشه میطلبند.
ولی شعر، شعر حقيقی، در تاريخ #ادبيات هر ملّتی همان است كه بر لبان همگان يا بخشهایی از جامعه جاری باشد، مثل شعرهای ايرج و پروين و فروغ و مثل شعرهای اخوان و شهريار و شاملو و بهار.
▫️#محمدرضا_شفيعیكدكنی، با چراغ و آينه، صص ۲۶–۲۵ #احمد_شاملو
اليوت میگفت: شاعرِ خام و بیتجربه تقليد میكند و شاعر پخته و خلاق میربايد.
تمام تحوّلات و بدعتها و بدايع شعرِ مدرنِ ايران تابعی است از متغيّرِ ترجمه در زبان فارسی.
آنچه شعرِ اخوان و فروغ و سپهری و شاملو را در نمايشگاه بينالمللی شعرِ جهان، به حدی رسانده است كه مایهٔ سرشكستگی ما ايرانيان نباشد، همين پيوندی است كه زبانِ فارسی، در شعرِ اينان، با «جهان شعری» مغرب زمين برقرار كرده است و میکوشد حافظهای نو برای جامعه بيافريند، فقط و فقط از رهگذر چنين پيوند فرخندهای امكانپذير شده است و حاصل تلاش چندين نسل است، در طول يكصد سال.
شعر، مثل هر #هنر ديگری، خيابانی است دوطرفه. از يک سو هنرمند در حركت است و از سوی ديگر جامعه و تاريخ. اگر از طرف مقابل، نشانهای از پذيرفتن ديده نشود، هنرِ راستين به سامان نرسيده است. در شكل یکطرفهٔ ماجرا، همهکس میتواند نظريهپردازی كند و به تعبير ابن سينا، با زيركساریِ دمبريده، خود را نامزد #جايزه_نوبل بداند. راه از آن طرف تا بینهايت باز است. هميشه باز است. روزنامهها خوراک روزانهٔ خود را هميشه میطلبند.
ولی شعر، شعر حقيقی، در تاريخ #ادبيات هر ملّتی همان است كه بر لبان همگان يا بخشهایی از جامعه جاری باشد، مثل شعرهای ايرج و پروين و فروغ و مثل شعرهای اخوان و شهريار و شاملو و بهار.
▫️#محمدرضا_شفيعیكدكنی، با چراغ و آينه، صص ۲۶–۲۵ #احمد_شاملو