🔸 #یونس_شکرخواه #رخنما
▫️سال ۱۹۸۵- توكيو؛ ژاپن؛ كاخ امپراتور #ژاپن با همكاران روزنامهنگار.
من نفر چهارم از چپ هستم. نفر دوم از سمت راست باید #داود_اسماعیلی (ایرنا) باشد. متاسفانه بقیه اسامی را به یاد نمیآورم.
▫️سال ۱۹۸۵- توكيو؛ ژاپن؛ كاخ امپراتور #ژاپن با همكاران روزنامهنگار.
من نفر چهارم از چپ هستم. نفر دوم از سمت راست باید #داود_اسماعیلی (ایرنا) باشد. متاسفانه بقیه اسامی را به یاد نمیآورم.
🔸گسترش کاربردهای هوش مصنوعی در چین از کودکستانها تا دانشگاهها
▫️گزارش وال استریت ژورنال
#هوشمصنوعی
https://on.wsj.com/2PiDh3F
▫️گزارش وال استریت ژورنال
#هوشمصنوعی
https://on.wsj.com/2PiDh3F
WSJ
China’s Efforts to Lead the Way in AI Start in Its Classrooms
A fast-spreading use of artificial intelligence in schools from kindergartens to universities provides the country with an unrivaled database.
#تبلیغات
🔸مکث و مسیر
فیکسیشن (fixation) به معني ثابت و فيكس شدن است اما در تبليغات به مكث و درنگ چشم در #آگهی اطلاق میشود كه میتواند در يك آگهی در چند نقطه رخ دهد.
مسیر (saccades) و راهي است كه چشم از يك مكث تا مكث ديگر (بر روي يك آگهی) طی میكند.
به عبارت سادهتر پس تماشای يك آگهی آميزهای است از مكث و مسير. به اين ترتيب، درك اين دو نكته براي گرافيستها و طراحانی كه با آژانسهای تبليغاتی كار میكنند بسيار اهميت دارد
🔸مکث و مسیر
فیکسیشن (fixation) به معني ثابت و فيكس شدن است اما در تبليغات به مكث و درنگ چشم در #آگهی اطلاق میشود كه میتواند در يك آگهی در چند نقطه رخ دهد.
مسیر (saccades) و راهي است كه چشم از يك مكث تا مكث ديگر (بر روي يك آگهی) طی میكند.
به عبارت سادهتر پس تماشای يك آگهی آميزهای است از مكث و مسير. به اين ترتيب، درك اين دو نكته براي گرافيستها و طراحانی كه با آژانسهای تبليغاتی كار میكنند بسيار اهميت دارد
#دورونزدیک #واژهها
🔸 قلم آبی
قلم آبی (Blue Pencil) چه نقشی در روزنامهنگاری داشته است؟
روزگار ما، روزگار تصحیح و ادیت با واژهپرداز word نبود، روزگار سرب بود و گارسه و رانگا و... بعدها مدرنیته ما ماشینهای لاینوترون بود و صفحهبندی پشت چسب خور! و...
اون قدیم ندیمها ما وقتی میخواستیم روی پرینت دوربری شده غلط گیری کنیم از قلم آبی رنگ استفاده میکردیم تا موقع فیلم گرفتن ردی از قلم و تصحیح شدگی باقی نماند. قلم قرمز یا هر رنگ دیگری ممنوع بود چون بر روی فیلم ظاهر میشد.
🔸 قلم آبی
قلم آبی (Blue Pencil) چه نقشی در روزنامهنگاری داشته است؟
روزگار ما، روزگار تصحیح و ادیت با واژهپرداز word نبود، روزگار سرب بود و گارسه و رانگا و... بعدها مدرنیته ما ماشینهای لاینوترون بود و صفحهبندی پشت چسب خور! و...
اون قدیم ندیمها ما وقتی میخواستیم روی پرینت دوربری شده غلط گیری کنیم از قلم آبی رنگ استفاده میکردیم تا موقع فیلم گرفتن ردی از قلم و تصحیح شدگی باقی نماند. قلم قرمز یا هر رنگ دیگری ممنوع بود چون بر روی فیلم ظاهر میشد.
#گوگل🔸سانتا باربارا - کالیفرنیا
▫️یکی از پنج کامپیوتر کوانتومی گوگل
▫️یکی از پنج کامپیوتر کوانتومی گوگل
#تراس 🔸 زبان زمان
آينده آينده، حال حاضر است
حال، همان آينده ديروز است
ديروز، آينده پريروز است
فردا، گذشته پس فرداست
آينده آينده، حال حاضر است
حال، همان آينده ديروز است
ديروز، آينده پريروز است
فردا، گذشته پس فرداست
#ارتباطات
▫️مخاطب، آنچنانکه هست
🔸ما منتشر میکنیم او نمیپذیرد
▫️#یونس_شکرخواه
#مخاطب تا این اواخر در اذهان ارتباطیها موجودی منفعل و قابل صيد بود.
اما مخاطب امروز موجودي فعال و سنگر گرفته است، شكارچی است نه شكار شونده و فرق اطلاعات و دانش را درك میكند و واژهها كه هيچ، حتی كوچكترين نشانهها را هم میشناسد، مخاطب این زمانه از زبان رسانه نه تنها به سادگی شكل نمیگيرد بلکه با تکیه به #نیومیدیا حتی به زبان و ادبیات رسانههای غالب، شكل میدهد.
به همين خاطر است كه امروزه مخاطب؛ ديگر يك مفهوم مبتنی بر كميت نيست.
به جای هزار مخاطب دیروزی فقط ده مخاطب امروزی داشته باش، آنها نهصد نفر ديگر از جنس خودشان را در كسری از ثانيه مطلع خواهند ساخت.
شايد براي تبيين اين نوع تازه از مخاطبان بايد دنبال واژه ديگری بود كه صرفا مفهوم طرف خطاب را نداشته باشد، واژه مخاطب يك واژه مربوط به ديروز است كه به عادت و به جبر بر زبانهايمان جاريست حال آنكه اكنون آشكارا به جای مخاطب پاي مخاطبه به ميان آمده است و دوران "من منتشر میكنم تو میپذيری" سپري شده است.
اگر تغيير مفاهيم را درك نكنيم، رشد نمیكنيم و اگر رشد نكنيم، ديگر زندگی نمیكنيم.
▫️مخاطب، آنچنانکه هست
🔸ما منتشر میکنیم او نمیپذیرد
▫️#یونس_شکرخواه
#مخاطب تا این اواخر در اذهان ارتباطیها موجودی منفعل و قابل صيد بود.
اما مخاطب امروز موجودي فعال و سنگر گرفته است، شكارچی است نه شكار شونده و فرق اطلاعات و دانش را درك میكند و واژهها كه هيچ، حتی كوچكترين نشانهها را هم میشناسد، مخاطب این زمانه از زبان رسانه نه تنها به سادگی شكل نمیگيرد بلکه با تکیه به #نیومیدیا حتی به زبان و ادبیات رسانههای غالب، شكل میدهد.
به همين خاطر است كه امروزه مخاطب؛ ديگر يك مفهوم مبتنی بر كميت نيست.
به جای هزار مخاطب دیروزی فقط ده مخاطب امروزی داشته باش، آنها نهصد نفر ديگر از جنس خودشان را در كسری از ثانيه مطلع خواهند ساخت.
شايد براي تبيين اين نوع تازه از مخاطبان بايد دنبال واژه ديگری بود كه صرفا مفهوم طرف خطاب را نداشته باشد، واژه مخاطب يك واژه مربوط به ديروز است كه به عادت و به جبر بر زبانهايمان جاريست حال آنكه اكنون آشكارا به جای مخاطب پاي مخاطبه به ميان آمده است و دوران "من منتشر میكنم تو میپذيری" سپري شده است.
اگر تغيير مفاهيم را درك نكنيم، رشد نمیكنيم و اگر رشد نكنيم، ديگر زندگی نمیكنيم.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸چگونه یک عقاب با ارسال پیامک از ایران پژوهشگران روسی را ورشکست کرد؟
▫️گروهی از دانشمندان پرندهشناس از سیبری دریافتند که دلیل افت ناگهانی بودجه آنان، ارسال تعداد زیادی پیام متنی گرانقیمت از ایران توسط یکی از عقابهای تحت حفاظت آنان است. اما مگر عقاب اساماس میفرستد؟
▫️گروهی از دانشمندان پرندهشناس از سیبری دریافتند که دلیل افت ناگهانی بودجه آنان، ارسال تعداد زیادی پیام متنی گرانقیمت از ایران توسط یکی از عقابهای تحت حفاظت آنان است. اما مگر عقاب اساماس میفرستد؟
🔸چگونه یک عقاب با ارسال پیامک از ایران پژوهشگران روسی را ورشکست کرد؟
▫️راشا تودی
داستان از این قرار است که گروهی از پژوهشگران پرندهشناش روس در یک موسسه حفاظت از حیات وحش با نام شبکه تحقیق و حفاظت از پرندگان شکاری روسیه مسیر مهاجرتی عقابهای نادر از جمله عقاب صحرایی را با نصب دستگاه ردیاب جیپیاس خورشیدی بر پشت آنان بررسی میکنند. دلیل ردیابی این پرندگان این است که خطرات بر سر راه آنان مانند خطوط برق با ولتاژ بالا یا طعمههای سمی کنترل آفات شناسایی شود تا فعالان محیط زیست بتوانند برای پاکسازی این مسیرها و حفظ جان گونههای در خطر انقراض راه حلی پیدا کنند.
مشکل اصلی در این پروژه این است که دستگاه ردیاب جی پیاس مختصات این پرندگان را با #پیامک از طریق شبکه تلفن همراه ارسال میکند و گاهی مانند همین مورد، #رومینگ تلفن همراه باعث دردسر میشود.
امسال بیش از دوازده عقاب در این پروژه ردیابی شدند و اکثر آنان تابستان امسال را در مکانهای غیر شهری قزاقستان که پوشش تلفن همراه نداشت سپری کردند. محققان نیز انتظار داشتند که این یکی از مسیرهای معمول را طی کنند که بدون نیاز به استفاده از شبکه تلفن کشورهای مختلف پیامکها را دریافت کنند؛ اما یکی از عقابها آنان را شگفتزده کرد.
این عقاب که مین نام دارد به سمت ایران پرواز کرد و از آنجا طی چند ماه تعداد زیادی پیامک از ردیابش ارسال شد. مشکل اینجاست که هزینه رومینگ ایران زیاد است و هر روز چهار پیامک از مین به مرکز پژوهشکده ارسال میشد.
هزینه هر پیامک ارسال شده از ردیاب مین ۷۷ سنت (بر مبنای دلار آمریکا) بوده این در حالی است که برای مثال هزینه پیامکها از قزاقستان به میزان قابل توجهی کمتر است.
دانشمندان روسی برای جبران خسارت مالی خود یک کارزار کمک مالی برگزار کردند زیرا اگر این کار را نکنند بودجه آنها ۱۰ هفته زودتر از موعد ردیابی کامل عقاب ها به پایان میرسد.
▫️راشا تودی
داستان از این قرار است که گروهی از پژوهشگران پرندهشناش روس در یک موسسه حفاظت از حیات وحش با نام شبکه تحقیق و حفاظت از پرندگان شکاری روسیه مسیر مهاجرتی عقابهای نادر از جمله عقاب صحرایی را با نصب دستگاه ردیاب جیپیاس خورشیدی بر پشت آنان بررسی میکنند. دلیل ردیابی این پرندگان این است که خطرات بر سر راه آنان مانند خطوط برق با ولتاژ بالا یا طعمههای سمی کنترل آفات شناسایی شود تا فعالان محیط زیست بتوانند برای پاکسازی این مسیرها و حفظ جان گونههای در خطر انقراض راه حلی پیدا کنند.
مشکل اصلی در این پروژه این است که دستگاه ردیاب جی پیاس مختصات این پرندگان را با #پیامک از طریق شبکه تلفن همراه ارسال میکند و گاهی مانند همین مورد، #رومینگ تلفن همراه باعث دردسر میشود.
امسال بیش از دوازده عقاب در این پروژه ردیابی شدند و اکثر آنان تابستان امسال را در مکانهای غیر شهری قزاقستان که پوشش تلفن همراه نداشت سپری کردند. محققان نیز انتظار داشتند که این یکی از مسیرهای معمول را طی کنند که بدون نیاز به استفاده از شبکه تلفن کشورهای مختلف پیامکها را دریافت کنند؛ اما یکی از عقابها آنان را شگفتزده کرد.
این عقاب که مین نام دارد به سمت ایران پرواز کرد و از آنجا طی چند ماه تعداد زیادی پیامک از ردیابش ارسال شد. مشکل اینجاست که هزینه رومینگ ایران زیاد است و هر روز چهار پیامک از مین به مرکز پژوهشکده ارسال میشد.
هزینه هر پیامک ارسال شده از ردیاب مین ۷۷ سنت (بر مبنای دلار آمریکا) بوده این در حالی است که برای مثال هزینه پیامکها از قزاقستان به میزان قابل توجهی کمتر است.
دانشمندان روسی برای جبران خسارت مالی خود یک کارزار کمک مالی برگزار کردند زیرا اگر این کار را نکنند بودجه آنها ۱۰ هفته زودتر از موعد ردیابی کامل عقاب ها به پایان میرسد.
▫️علم مدرن و سیاستگذاری آن
Notes on Science and Science Policy
✅ پیچ؟ هایپر؟ دست از مزایده و مصادرهٔ مفهوم برداریم
Pitch, hyper, stop concept auctions and using dispossessed concepts
✍️رضا منصوری
۳ آبان ۱۳۹۸
سایکم، سیتیتاک، همایش بوتکمپ زعفران، دومین استارتفست (استارتآپ بریکفاست)، پیچِ خطمشی، هایپر میوه! باز هم ردیف کنم؟ از این مظاهر وادادگی زبانی مبتنی بر خردِ نقلبنیان تا دِلِتان بخواهد این روزها میبینیم و میشنویم؟ ملتی که نداند زبان یعنی چه، نداند واژه و زبان چه نقشی در رشد فکری دارد، و نتواند مفهومهای مدرن را درک بکند، لابد بیخیالِ زبان و تفکر میشود: میوه فروش سرکوچهٔ ما چه فرقی میکند با جوانان دانشآموختهٔ مثلاً مدرن ما که میخواهند سیلیکون ولی را به ایران بیاورند؛ یکی خیال میکند اگر اسم مغازهٔ میوهفروشیاش را بگذارد هایپر میوه مدرن شده و مغازهاش رونق میگیرد و کلاسِ اجتماعیاش بالا میرود؛ یکی هم با پیچ خطمشی در فلان دانشگاه میتواند هر متن شلخته را به صرف اینکه با کلمههای انگلیسی نوشته مقاله عنوان کند و برود بابت آن از نهادهای پژوهانهده (لابد گرانتینگ ایجنسی) تلکه کند؛ در هرحال چون جای خردِ فعال خالی است و کسی حاضر نیست بابت آن هزینه بکند، راحتتر از هر تفکری این است که کلمهای به کار ببریم که دیگران نفهمند و زاغ و بور باشد، بوی جهانی بدهد! آیا این را باید نتیجهٔ نامنتظر یا نامنظورِ انقلاب فرهنگی بدانیم؟ شورای انقلاب فرهنگی هم که به این امور نمیپردازد. لابد زبان دَخلی به فرهنگ ندارد! فارسی یا انگلیسی یا مخلوطی مانند اردو چه فرقی میکند؟ اصل شعائر است و ظواهر؟
راستی، پیچ یعنی چه؟ کدام مفهوم قرار است استنباط شود؛ مگر علاقهمندان به توسعه روستایی با این مفهوم نوپدید در سیاستگذاری آشنا هستند؟ نکند به¬کاربرندگان این کلمه هیچ به دنبال مفهوم نگشتهاند؛ مصادرهٔ معنی کردهاند بیتوجه به معنیِ اصلیِ این مفهوم که از دانشِ کسبوکار وامگرفته شده. خودِ کلمه در انگلیسی بیش از ده معنی دارد. در کسبوکار اما به معنی بازارگرمی برای یک کالا است؛ یعنی هنر جذب مشتری برای یک کالا؛ و همین مفهوم حالا برای جذب سیاست در علمِ سیاستگذاری به کار میرود. آیا ما که با این کلمه روبهرو میشویم باید خجالت بکشیم که کلمهای به این مهمی را نمیدانیم تا بهکار برندگان آن به هدفِ مهم جلوه دادنِ کارشان برسند؟ این یعنی تبعیت از همان مفهوم خرد نقل بنیان: لازم نیست بفهمیم پیچ در زبان انگلیسی و در کاربرد کسب و کار و یا سیاستگذاری چه معنی دارد؛ مهم است مدرن جلوه میکند، سپس هر نوع مصادرهٔ معنی که لازم شد انجام میدهیم و حتی کلمه را به مزایده میگذاریم: هرچه گرانتر میفروشیمش!
این چه فرهنگی است که بقالی را اول به سوپر تبدیل میکند و یک نسل بعد سوپر را به هایپر؛ و هیچ لازم نیست بداند سوپر و هایپر یعنی چه؟ سوپر به قدری کوچک میشود که دکه هم سوپر میشود! زمانی بود که استاد دانشگاه ما ترکیب ضربکُنِ لاگرانژ را ضربِ کِن لاگرانژ میخواند و میگفت کِن لاگرانژ یک ریاضیدان فرانسوی بوده است؛ پس چه انتظار از مغازهدارِمان! این همان غلبهٔ فرهنگ دست دومی، یا فرهنگ مبتنی بر خرد نقل بنیان است که از قضا با قرائت حاکم از اسلام در روزگار ما مغایرت که ندارد هیچ، شاید سنخیت هم داشته باشد. آیا انقلاب اسلامی این فرهنگ را میخواهد؟ نسلی از دانشآموختگان جوان ما در داخل کشور و بزرگ شده در جمهوری اسلامی به نظر میرسد متوجه عواقب این وادادگی و غلبهٔ خردِ نقلبنیان نیستند و به سرعت هر مد جهانی را به سمتش میروند بدون این که دستکم به دنبال درک مفهومهای آن نیز باشند تا شاید موضوع هم درک بشود.
امیدم به آن دسته از نسل جوان است که با خردِ فعال آشنا هستند. این نسل باید به زبان هم حساس بشود، و به درک مفاهیم توجهی درخور بکند. بدون درک مفاهیم نه زبان رشد میکند و نه تفکر، بلکه هر دو الکن میشود و وابسته به غیر. هشیار باشیم؛ از محکومیت دست دومی به درآییم و دست اولی باشیم.
https://t.iss.one/rmansouri_ir/192
@younesshokrkhah
Notes on Science and Science Policy
✅ پیچ؟ هایپر؟ دست از مزایده و مصادرهٔ مفهوم برداریم
Pitch, hyper, stop concept auctions and using dispossessed concepts
✍️رضا منصوری
۳ آبان ۱۳۹۸
سایکم، سیتیتاک، همایش بوتکمپ زعفران، دومین استارتفست (استارتآپ بریکفاست)، پیچِ خطمشی، هایپر میوه! باز هم ردیف کنم؟ از این مظاهر وادادگی زبانی مبتنی بر خردِ نقلبنیان تا دِلِتان بخواهد این روزها میبینیم و میشنویم؟ ملتی که نداند زبان یعنی چه، نداند واژه و زبان چه نقشی در رشد فکری دارد، و نتواند مفهومهای مدرن را درک بکند، لابد بیخیالِ زبان و تفکر میشود: میوه فروش سرکوچهٔ ما چه فرقی میکند با جوانان دانشآموختهٔ مثلاً مدرن ما که میخواهند سیلیکون ولی را به ایران بیاورند؛ یکی خیال میکند اگر اسم مغازهٔ میوهفروشیاش را بگذارد هایپر میوه مدرن شده و مغازهاش رونق میگیرد و کلاسِ اجتماعیاش بالا میرود؛ یکی هم با پیچ خطمشی در فلان دانشگاه میتواند هر متن شلخته را به صرف اینکه با کلمههای انگلیسی نوشته مقاله عنوان کند و برود بابت آن از نهادهای پژوهانهده (لابد گرانتینگ ایجنسی) تلکه کند؛ در هرحال چون جای خردِ فعال خالی است و کسی حاضر نیست بابت آن هزینه بکند، راحتتر از هر تفکری این است که کلمهای به کار ببریم که دیگران نفهمند و زاغ و بور باشد، بوی جهانی بدهد! آیا این را باید نتیجهٔ نامنتظر یا نامنظورِ انقلاب فرهنگی بدانیم؟ شورای انقلاب فرهنگی هم که به این امور نمیپردازد. لابد زبان دَخلی به فرهنگ ندارد! فارسی یا انگلیسی یا مخلوطی مانند اردو چه فرقی میکند؟ اصل شعائر است و ظواهر؟
راستی، پیچ یعنی چه؟ کدام مفهوم قرار است استنباط شود؛ مگر علاقهمندان به توسعه روستایی با این مفهوم نوپدید در سیاستگذاری آشنا هستند؟ نکند به¬کاربرندگان این کلمه هیچ به دنبال مفهوم نگشتهاند؛ مصادرهٔ معنی کردهاند بیتوجه به معنیِ اصلیِ این مفهوم که از دانشِ کسبوکار وامگرفته شده. خودِ کلمه در انگلیسی بیش از ده معنی دارد. در کسبوکار اما به معنی بازارگرمی برای یک کالا است؛ یعنی هنر جذب مشتری برای یک کالا؛ و همین مفهوم حالا برای جذب سیاست در علمِ سیاستگذاری به کار میرود. آیا ما که با این کلمه روبهرو میشویم باید خجالت بکشیم که کلمهای به این مهمی را نمیدانیم تا بهکار برندگان آن به هدفِ مهم جلوه دادنِ کارشان برسند؟ این یعنی تبعیت از همان مفهوم خرد نقل بنیان: لازم نیست بفهمیم پیچ در زبان انگلیسی و در کاربرد کسب و کار و یا سیاستگذاری چه معنی دارد؛ مهم است مدرن جلوه میکند، سپس هر نوع مصادرهٔ معنی که لازم شد انجام میدهیم و حتی کلمه را به مزایده میگذاریم: هرچه گرانتر میفروشیمش!
این چه فرهنگی است که بقالی را اول به سوپر تبدیل میکند و یک نسل بعد سوپر را به هایپر؛ و هیچ لازم نیست بداند سوپر و هایپر یعنی چه؟ سوپر به قدری کوچک میشود که دکه هم سوپر میشود! زمانی بود که استاد دانشگاه ما ترکیب ضربکُنِ لاگرانژ را ضربِ کِن لاگرانژ میخواند و میگفت کِن لاگرانژ یک ریاضیدان فرانسوی بوده است؛ پس چه انتظار از مغازهدارِمان! این همان غلبهٔ فرهنگ دست دومی، یا فرهنگ مبتنی بر خرد نقل بنیان است که از قضا با قرائت حاکم از اسلام در روزگار ما مغایرت که ندارد هیچ، شاید سنخیت هم داشته باشد. آیا انقلاب اسلامی این فرهنگ را میخواهد؟ نسلی از دانشآموختگان جوان ما در داخل کشور و بزرگ شده در جمهوری اسلامی به نظر میرسد متوجه عواقب این وادادگی و غلبهٔ خردِ نقلبنیان نیستند و به سرعت هر مد جهانی را به سمتش میروند بدون این که دستکم به دنبال درک مفهومهای آن نیز باشند تا شاید موضوع هم درک بشود.
امیدم به آن دسته از نسل جوان است که با خردِ فعال آشنا هستند. این نسل باید به زبان هم حساس بشود، و به درک مفاهیم توجهی درخور بکند. بدون درک مفاهیم نه زبان رشد میکند و نه تفکر، بلکه هر دو الکن میشود و وابسته به غیر. هشیار باشیم؛ از محکومیت دست دومی به درآییم و دست اولی باشیم.
https://t.iss.one/rmansouri_ir/192
@younesshokrkhah
#تجربه #روزنامهنگاری
🔸خودتان جان خبر را نگيريد
▫️#یونس_شکرخواه
بيائيد مراسم تدفين خبرها را خودتان شروع نكنيد.
دوباره و دهباره هم كه #خبر درس بدهم همين را میگويم: ليد خبر يعنی جان خبر، خودتان جان خبر را نگيريد.
چيزی از دست رفته؟ پولی جابجا شده؟ كسي مرده؟ اعتراضي شده؟ كسی بركنار شده؟ انتصابی صورت گرفته؟ كسی پيروز شده؟ و...
اينها مضامين ليدها هستند، چه به آن Lede بگوئيم، چه Nose و چه Lead ليد همانست كه هست: جان خبر، كوتاه و گويا.
هميشه براي پيشينه دادن در خبر وقت داريد به خصوص اگر خيلي در اين باره عجله داريد از پاراگراف دوم يا همان nut graf به بعد همه چيز در اختيار شماست تا وارد جزئيات و پيشينهدهی شويد.
ديدهايد كه هميشه درباره پاراگراف دوم هر خبر در كلاس زياد تكيه میكنم و كاركرد پوششیاش را نسبت به ليد با مثالهای عملي فراوان نشان میدهم.
شما بايد خبرها را زنده كنيد. ليد بد، مقدمه دفنخبر از طرف خود شماست.
نگوئيد پس چرا خودم در كلاسها انواع ليدها و حتي ليد مبتنی بر Background را هم درس میدهم. درس میدهم چون بايد كليت يك صفحه در روزنامه را در نظر گرفت و تركيبی منطقی از همه تكنيكهای خبرنويسی را در هر صفحه مفروض در نظر گرفت (زاويه دبيرسرويس)، همينطور كه بايد كليت روزنامه را هم در نظرگرفت (زاويه سردبير).
🔸خودتان جان خبر را نگيريد
▫️#یونس_شکرخواه
بيائيد مراسم تدفين خبرها را خودتان شروع نكنيد.
دوباره و دهباره هم كه #خبر درس بدهم همين را میگويم: ليد خبر يعنی جان خبر، خودتان جان خبر را نگيريد.
چيزی از دست رفته؟ پولی جابجا شده؟ كسي مرده؟ اعتراضي شده؟ كسی بركنار شده؟ انتصابی صورت گرفته؟ كسی پيروز شده؟ و...
اينها مضامين ليدها هستند، چه به آن Lede بگوئيم، چه Nose و چه Lead ليد همانست كه هست: جان خبر، كوتاه و گويا.
هميشه براي پيشينه دادن در خبر وقت داريد به خصوص اگر خيلي در اين باره عجله داريد از پاراگراف دوم يا همان nut graf به بعد همه چيز در اختيار شماست تا وارد جزئيات و پيشينهدهی شويد.
ديدهايد كه هميشه درباره پاراگراف دوم هر خبر در كلاس زياد تكيه میكنم و كاركرد پوششیاش را نسبت به ليد با مثالهای عملي فراوان نشان میدهم.
شما بايد خبرها را زنده كنيد. ليد بد، مقدمه دفنخبر از طرف خود شماست.
نگوئيد پس چرا خودم در كلاسها انواع ليدها و حتي ليد مبتنی بر Background را هم درس میدهم. درس میدهم چون بايد كليت يك صفحه در روزنامه را در نظر گرفت و تركيبی منطقی از همه تكنيكهای خبرنويسی را در هر صفحه مفروض در نظر گرفت (زاويه دبيرسرويس)، همينطور كه بايد كليت روزنامه را هم در نظرگرفت (زاويه سردبير).
#زوم #ارتباطات
🔸مفهوم همگرایی رسانهاي
"يك بار توليد كن و بارها منتشر كن" اين مدرنترين تفكر موجود در عرصه مديريت رسانهای است كه به همگرايی رسانهاي (Media integration) معروف شده است. همگرايي رسانهای طيف وسيعی از مزيتها را به ويژه در دورههای دشوار اقتصادی در اختيار روزنامهها قرار میدهد. نكتة اصلی در اين ميان چيزی جز كارايی نيست. سيستمهاي مديريت محتوا، اين امكان را میدهند تا محتوا بدون هيچ مشكل و دردسری بين سيستمهای گوناگون توليد جابهجا شود. اگرچه اين ايدئال كه "يك بار توليد كن و بارها منتشر كن" هنوز كاملاً متصور نيست، اما در عين حال میتوان به اين روند شتاب بخشيد و توليدات بعدی را فارغ از ضرورتهای مربوط به مداخله نيروی كار، بهطرزی خودكار صورت داد.
وقتی محتوا در رسانههای گوناگون توزيع میشود، اين حالت متقاطع باعث گسترش حوزه نفوذ میشود. اساساً پيوستگی #مخاطب به رسانه از طريق همگرايی رسانهای و به عبارت بهتر از طريق رسانههای همگراشده بيشتر میشود. در حالی كه در گذشته، مفهوم "تأثيرات مثبت استحكام" صرفاً محصول همگرايی تلويزيون و روزنامه در آمريكا شناخته میشد، اكنون اين #موبايل است كه بهطرز فزايندهای نقش محوری میيابد.
حالا میتوان مردم را براي گرفتن اطلاعات بيشتر از طريق تلفن ترغيب كرد و اين اتفاق بهخصوص براي مخاطبان جوان بسيار جذاب است.
سودآوري در واقع سومين جنبه جذاب در پديده همگرايی رسانهای است . پژوهشهای گوناگون نشان داده است تبليغاتی كه از طريق رسانههای همگرا و در واقع از طريق چندين رسانه دنبال شده بهمراتب قويتر از تبليغاتی بوده كه از طريق يك رسانه دنبال شده است.
▫️ترجمه بخشی از یک متن توسط خودم
🔸مفهوم همگرایی رسانهاي
"يك بار توليد كن و بارها منتشر كن" اين مدرنترين تفكر موجود در عرصه مديريت رسانهای است كه به همگرايی رسانهاي (Media integration) معروف شده است. همگرايي رسانهای طيف وسيعی از مزيتها را به ويژه در دورههای دشوار اقتصادی در اختيار روزنامهها قرار میدهد. نكتة اصلی در اين ميان چيزی جز كارايی نيست. سيستمهاي مديريت محتوا، اين امكان را میدهند تا محتوا بدون هيچ مشكل و دردسری بين سيستمهای گوناگون توليد جابهجا شود. اگرچه اين ايدئال كه "يك بار توليد كن و بارها منتشر كن" هنوز كاملاً متصور نيست، اما در عين حال میتوان به اين روند شتاب بخشيد و توليدات بعدی را فارغ از ضرورتهای مربوط به مداخله نيروی كار، بهطرزی خودكار صورت داد.
وقتی محتوا در رسانههای گوناگون توزيع میشود، اين حالت متقاطع باعث گسترش حوزه نفوذ میشود. اساساً پيوستگی #مخاطب به رسانه از طريق همگرايی رسانهای و به عبارت بهتر از طريق رسانههای همگراشده بيشتر میشود. در حالی كه در گذشته، مفهوم "تأثيرات مثبت استحكام" صرفاً محصول همگرايی تلويزيون و روزنامه در آمريكا شناخته میشد، اكنون اين #موبايل است كه بهطرز فزايندهای نقش محوری میيابد.
حالا میتوان مردم را براي گرفتن اطلاعات بيشتر از طريق تلفن ترغيب كرد و اين اتفاق بهخصوص براي مخاطبان جوان بسيار جذاب است.
سودآوري در واقع سومين جنبه جذاب در پديده همگرايی رسانهای است . پژوهشهای گوناگون نشان داده است تبليغاتی كه از طريق رسانههای همگرا و در واقع از طريق چندين رسانه دنبال شده بهمراتب قويتر از تبليغاتی بوده كه از طريق يك رسانه دنبال شده است.
▫️ترجمه بخشی از یک متن توسط خودم
#تراس🔸دنیای ساده
دنیای ساده بعضیها دو وجه دارد: یا خواب بودن یا کانکت بودن
دنیای ساده بعضیها دو وجه دارد: یا خواب بودن یا کانکت بودن
#تراس 🔸 موبایل
به گمانم آنکه واژه cell phone را ساخت، خوب میدانست از چه حرف میزند: موبایل بهمثابه سلول انفرادی 😉
به گمانم آنکه واژه cell phone را ساخت، خوب میدانست از چه حرف میزند: موبایل بهمثابه سلول انفرادی 😉
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ارتباطات 🔸چهار شیوه
▫️انفعالی، تهاجمی، انفعالی - تهاجمی و بالاخره مطمئن
🔘 شیوه چهارم بر بیان روشن نیازها و درک نیازهای طرف ارتباط متمرکز است.
▫️انفعالی، تهاجمی، انفعالی - تهاجمی و بالاخره مطمئن
🔘 شیوه چهارم بر بیان روشن نیازها و درک نیازهای طرف ارتباط متمرکز است.
🔸ترامپ در مورد دکمه هوم نظر داد
▫️دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در توییتی نوشت دکمه هوم روی گوشی #آیفون به مراتب بهتر از سواپ کردن صفحات بر روی آیفونهای جدید بود.
او در واقع پس از دو سال به یادش افتاده تا به تیم کوک مدیر اپل دستور دهد تا دکمه هوم را به آیفون بازگرداند
▫️دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در توییتی نوشت دکمه هوم روی گوشی #آیفون به مراتب بهتر از سواپ کردن صفحات بر روی آیفونهای جدید بود.
او در واقع پس از دو سال به یادش افتاده تا به تیم کوک مدیر اپل دستور دهد تا دکمه هوم را به آیفون بازگرداند
#سایت #سینماویژن
🔸 به دیدنش میارزد
گنجهای سینما حتی اگر آماتور هم باشید به دیدنش میارزد
Cinema Treasures: cinematreasures.org
🔸 به دیدنش میارزد
گنجهای سینما حتی اگر آماتور هم باشید به دیدنش میارزد
Cinema Treasures: cinematreasures.org
#تراس 🔸 موقعیتها
▫️یک عجب بر لب آوردن؛ بهتر از کاسه چه کنم در دست گرفتن است
▫️یک عجب بر لب آوردن؛ بهتر از کاسه چه کنم در دست گرفتن است