عرصههای ارتباطی
#ارتباطات #مدیاویژن 🔸نظامهای رسانهای جهان #یونس_شکرخواه كارشناسان امور ارتباطات، به ويژه پس از جنگ جهاني دوم، به بررسيهاي فراواني در قبال #نظامهای_رسانهاي پرداختهاند. اين بررسيها، هم به مالكيت #رسانهها، هم به آزاديهاي ارتباطي و نيز به حاكميتهاي ملي…
#ارتباطات #مدیاویژن
🔸نظامهای رسانهای جهان
#یونس_شکرخواه
۱. نظريه نظام اقتدارگرا:
(Authoritarian Theory)
اين بخش كتاب كه نام آنرا سيبرت ارايه كرد، به معرفي #نظريه_اقتدارگرا ميپردازد. طبق اين نظريه، روزنامهنگار مقهور دولت است و سانسور بايد قبل از انتشار اعمال شود. طبق اين نظريه اگر روزنامهنگار از اصولي كه برايش پيشبيني شده، تخطي كند، مجازات ميشود. براساس اين نظريه، روزنامهنگار در سازمان رسانهاي خود، آزادي ندارد. اين نظام كه مبتني برسانسور پيش از نشر است، به جاي آنكه بر آزادي فرد يا اجتماع تأكيدكند برمصلحتهاي دولت تأكيد ميورزد. نظامهاي ايتالياي موسوليني، اسپانياي فرانكو، آلمان هيتلري و پرتغال سالازار از جمله مثالهاي ملموس اقتدارگرايي به حساب ميآيند.
۲. نظريه نظام كمونيستی:
(Soviet Media theory)
اين نظام كه ادامه طبيعي نظام اقتدارگرا معرفي ميشود، محصول انقلاب ۱۹۱۷ روسيه و محصول تفكرات چهرههايي چون لنين، ماركس و انگلس قلمداد ميشود. به گفته مولفان چهار نظريه مطبوعات، #نظريه_نظام_کمونیستی بعدها در قلمرو نفوذ شوروي به يك نظريه مسلط تبديل شده و طبق اين نظريه طبقه كارگر قدرت را در جامعه سوسياليستي در دست دارد و براي حفظ اين قدرت بايد ابزارهاي توليد فكري (۲) را هم در كنترل خود داشته باشد و بنابراين همه رسانهها بايد در معرض كنترل آژانسهاي طبقه كارگر و به ويژه حزب كمونيست باشند. در اين نظام رسانهها ابزارهاي زندگي سياسي هستند. اين نظام از اين جهت با نظام اقتدارگرا شبيه است كه بر حفظ نظم حاكم اجتماعي تأكيد ميورزد. ويلبرشرام نويسنده اين بخش از كتاب چهار نظريه مطبوعات، مسأله كنترل در نظام كمونيستي را نهادينه میداند.
🔸نظامهای رسانهای جهان
#یونس_شکرخواه
۱. نظريه نظام اقتدارگرا:
(Authoritarian Theory)
اين بخش كتاب كه نام آنرا سيبرت ارايه كرد، به معرفي #نظريه_اقتدارگرا ميپردازد. طبق اين نظريه، روزنامهنگار مقهور دولت است و سانسور بايد قبل از انتشار اعمال شود. طبق اين نظريه اگر روزنامهنگار از اصولي كه برايش پيشبيني شده، تخطي كند، مجازات ميشود. براساس اين نظريه، روزنامهنگار در سازمان رسانهاي خود، آزادي ندارد. اين نظام كه مبتني برسانسور پيش از نشر است، به جاي آنكه بر آزادي فرد يا اجتماع تأكيدكند برمصلحتهاي دولت تأكيد ميورزد. نظامهاي ايتالياي موسوليني، اسپانياي فرانكو، آلمان هيتلري و پرتغال سالازار از جمله مثالهاي ملموس اقتدارگرايي به حساب ميآيند.
۲. نظريه نظام كمونيستی:
(Soviet Media theory)
اين نظام كه ادامه طبيعي نظام اقتدارگرا معرفي ميشود، محصول انقلاب ۱۹۱۷ روسيه و محصول تفكرات چهرههايي چون لنين، ماركس و انگلس قلمداد ميشود. به گفته مولفان چهار نظريه مطبوعات، #نظريه_نظام_کمونیستی بعدها در قلمرو نفوذ شوروي به يك نظريه مسلط تبديل شده و طبق اين نظريه طبقه كارگر قدرت را در جامعه سوسياليستي در دست دارد و براي حفظ اين قدرت بايد ابزارهاي توليد فكري (۲) را هم در كنترل خود داشته باشد و بنابراين همه رسانهها بايد در معرض كنترل آژانسهاي طبقه كارگر و به ويژه حزب كمونيست باشند. در اين نظام رسانهها ابزارهاي زندگي سياسي هستند. اين نظام از اين جهت با نظام اقتدارگرا شبيه است كه بر حفظ نظم حاكم اجتماعي تأكيد ميورزد. ويلبرشرام نويسنده اين بخش از كتاب چهار نظريه مطبوعات، مسأله كنترل در نظام كمونيستي را نهادينه میداند.