عرصههای ارتباطی
#روزنامهنگاری 🔸ملاحظات دکتر محسنیان راد #مهدی_محسنیانراد: آیا لازم نیست که فکر کنیم در این چهل سال با مطبوعات چه کردیم که اینگونه نحیف و لاغر شده اند؛ و بپرسیم این مطبوعات از طریق خودسانسوری لجام گسیخته و شاید از سر ناچاری شان با مردم چه کردند و چرا نتوانستند…
پروفسور #مهدی_محسنیانراد که یکی از اساتید برجسته کشور است و آثار زیاد و ارزشمندی در حوزه #ارتباطات دارد، در گفتگوی مشترک با خبرنگاران سایتهای خبری «انتخاب» و «جماران» درباره آنچه دستور اخیر ستاد ملی مقابله با کرونا درباره عدم انتشار نسخه کاغذی روزنامهها نامیده میشود، گفت: بی تردید کشورهایی که حکومتها مانع نمیشوند که مطبوعاتشان نیازهای واقعی مخاطبانشان را تأمین کنند و در قبال آن مزدشان را از طریق دستیابی به استقبال مردم از کارشان – یعنی تیراژ بالا –تأمین کنند، مجبور نمیشوند که دست نیاز خود را در مقابل دولتها دراز و کاغذ یارانهای و آگهی دولتی دریافت کنند و به هنگام کرونا چنین مشکلاتی داشته باشند.
وی افزود: فشارهای دیرپای حکومتی بر #مطبوعات ایران دیگر رمقی برای آنها نگذاشته است. این آمارها که عرض میکنم واقعیت تلخی را نشان میدهد که تیراژ مجموع روزنامههای ما در ایران معادل هر ۱۰۰۰ نفرفقط ۱۲ نسخه است. این در شرایطی است که میانگین مذکور در جهان ۹۸ و از نظر قارهای در اروپا ۱۹۴ نسخه، در آمریکای شمالی ۹۲ نسخه و در آفریقا ۱۳ نسخه است. سهم مذکور در کشورهای مسلمان نیز دوبرابر ما و ۲۵ نسخه است. بالاترین را ژاپنیها دارند با ۵۵۱ نسخه (۴۶ برابر ما) آیا لازم نیست که فکر کنیم در این چهل سال با مطبوعات چه کردیم که اینگونه نحیف و لاغر شده اند؛ و بپرسیم این مطبوعات از طریق #خودسانسوری لجامگسیخته و شاید از سر ناچاری شان با مردم چه کردند و چرا نتوانستند نورافکنهای قلم خود را رو به فساد گسترده و جناح بازیهای چند دهه، روشن کنند که اینگونه جایی در سبد مصرف رسانهای مردم نیابند؛ بنابراین فکر میکنم درد امروز مطبوعات ایران باید بسیار عمیقتر از فرمان عدم چاپ کاغذی ارشاد به واسطه کرونا باشد.
محسنیان راد بیان کرد: اصولاً در همه نقاط جهان، #روزنامه تنها رسانهای است که تداوم استفاده از آن منوط به اخذ تصمیمات مکرر و هر روزه مخاطب است. زیرا اوست که هر روز باید دست توی جیبش کند و آن شماره روزنامه مورد نظرش را بخرد. پس هر روز رضایت خود را از محتوا با پرداخت وجه روزنامه بروز میدهد. درست است که در همه جهان سهمی از فروش روزنامههای کاغذی از طریق آبونمان سالانه فروخته میشود، اما آخرین آمارها در اکثر کشورها حاکی از بالا بودن سهم تک فروشی است؛ بنابراین حیات یک روزنامه بستگی به این دارد که چقدر مخاطبین خود را راضی نگه میدارد، نه آنکه چقدر سه قوه حکومتی را راضی نگهداشته است. اگر مخاطبین روزنامه نیازهای مورد انتظارشان برآورده شود، شمارگان روزنامه نیز بالا میرود، به تبع آن آگهیهایشان افزایش مییابد و درآمدشان اجازه خواهد داد روزنامه نگاران تحصیلکردهتر تمام وقت را استخدام کنند و محتوای کاربردی تری را تولید کنند. بینیازتر به حکومت شوند که با کاغذ یارانه ای، آنان را نیازمند خود کند و با زندان و توقیف، آنها را دائم از اجرای وظایف اصلیشان که مهمترین آن دیده بانی همه منابع قدرت و بخشهای گوناگون جامعه است بازدارند.
این نظریه پرداز و استاد برجسته ارتباطات ادامه داد: از روزگاری که عصر #رسانههای_نوین فرا رسید و امکان دیجیتالی شدن مطبوعات فراهم شد، روزنامهها در کشورهایی که حقوق مؤلف در آنها رعایت میشود به راحتی توانستند پس از ایجاد سایت، نسخههای اینترنتی خود را بفروشند و اگر کسی از آنها کپی برداری کند و مطالبش را در اختیار آشنایان خود قرار دهد، مجرم محسوب شود. در حالیکه مطبوعات ایران، آنگونه که کشورهای عضو کنوانسیون حقوق مؤلف دارند، چنین امکانی را ندارند.
محسنیان راد گفت: برای اینکه فرهنگ توجه به حقوق مؤلف را بیشتر توضیح دهم، به کنفرانسی اشاره میکنم که حدود ۲۰ سال پیش در یکی از کشورها برگزار میشد و من در آن شرکت کرده بودم. پس از ارائه مقالهام، یک استاد استرالیایی نیز مقالهاش را ارائه داد. از او خواستم که در صورت امکان یک نسخه از مقالهاش را به من دهد. ولی وی گفت که این آخرین نسخه است و نسخهای دیگر ندارد. گفتم ممکن است مقاله را به من دهید تا از آن کپی بگیرم؟ مقاله را گرفتم و با خود به قسمت کپی برداری بردم، اما متصدی دستگاه کپی وقتی به پلاک روی سینه من نگاه کرد و متوجه شد که آن مقاله به نام خودم نیست، گفت: «متاسفم تنها خود نویسنده میتواند از این مقاله زیراکس بگیرد.» همین مساله باعث شد تا من از نویسنده مقاله خواهش کردم همراه من بیاید که یک نسخه کپی تهیه کنم. میخواهم بگویم حقوق مولف تا این اندازه در آن کشورها نهادینه شده است.
این استاد دانشگاه بیان کرد: از آنجا که فضای نهادینه شدهای در پاسداری از #حقوقمولف در ایران وجود ندارد، مطبوعات نمیتوانند اگر نسخه کاغذی منتشر نکنند با درآمد فروش اینترنتی خود، هزینههای نیروی انسانی و تالیف خود را تامین کنند.
وی افزود: فشارهای دیرپای حکومتی بر #مطبوعات ایران دیگر رمقی برای آنها نگذاشته است. این آمارها که عرض میکنم واقعیت تلخی را نشان میدهد که تیراژ مجموع روزنامههای ما در ایران معادل هر ۱۰۰۰ نفرفقط ۱۲ نسخه است. این در شرایطی است که میانگین مذکور در جهان ۹۸ و از نظر قارهای در اروپا ۱۹۴ نسخه، در آمریکای شمالی ۹۲ نسخه و در آفریقا ۱۳ نسخه است. سهم مذکور در کشورهای مسلمان نیز دوبرابر ما و ۲۵ نسخه است. بالاترین را ژاپنیها دارند با ۵۵۱ نسخه (۴۶ برابر ما) آیا لازم نیست که فکر کنیم در این چهل سال با مطبوعات چه کردیم که اینگونه نحیف و لاغر شده اند؛ و بپرسیم این مطبوعات از طریق #خودسانسوری لجامگسیخته و شاید از سر ناچاری شان با مردم چه کردند و چرا نتوانستند نورافکنهای قلم خود را رو به فساد گسترده و جناح بازیهای چند دهه، روشن کنند که اینگونه جایی در سبد مصرف رسانهای مردم نیابند؛ بنابراین فکر میکنم درد امروز مطبوعات ایران باید بسیار عمیقتر از فرمان عدم چاپ کاغذی ارشاد به واسطه کرونا باشد.
محسنیان راد بیان کرد: اصولاً در همه نقاط جهان، #روزنامه تنها رسانهای است که تداوم استفاده از آن منوط به اخذ تصمیمات مکرر و هر روزه مخاطب است. زیرا اوست که هر روز باید دست توی جیبش کند و آن شماره روزنامه مورد نظرش را بخرد. پس هر روز رضایت خود را از محتوا با پرداخت وجه روزنامه بروز میدهد. درست است که در همه جهان سهمی از فروش روزنامههای کاغذی از طریق آبونمان سالانه فروخته میشود، اما آخرین آمارها در اکثر کشورها حاکی از بالا بودن سهم تک فروشی است؛ بنابراین حیات یک روزنامه بستگی به این دارد که چقدر مخاطبین خود را راضی نگه میدارد، نه آنکه چقدر سه قوه حکومتی را راضی نگهداشته است. اگر مخاطبین روزنامه نیازهای مورد انتظارشان برآورده شود، شمارگان روزنامه نیز بالا میرود، به تبع آن آگهیهایشان افزایش مییابد و درآمدشان اجازه خواهد داد روزنامه نگاران تحصیلکردهتر تمام وقت را استخدام کنند و محتوای کاربردی تری را تولید کنند. بینیازتر به حکومت شوند که با کاغذ یارانه ای، آنان را نیازمند خود کند و با زندان و توقیف، آنها را دائم از اجرای وظایف اصلیشان که مهمترین آن دیده بانی همه منابع قدرت و بخشهای گوناگون جامعه است بازدارند.
این نظریه پرداز و استاد برجسته ارتباطات ادامه داد: از روزگاری که عصر #رسانههای_نوین فرا رسید و امکان دیجیتالی شدن مطبوعات فراهم شد، روزنامهها در کشورهایی که حقوق مؤلف در آنها رعایت میشود به راحتی توانستند پس از ایجاد سایت، نسخههای اینترنتی خود را بفروشند و اگر کسی از آنها کپی برداری کند و مطالبش را در اختیار آشنایان خود قرار دهد، مجرم محسوب شود. در حالیکه مطبوعات ایران، آنگونه که کشورهای عضو کنوانسیون حقوق مؤلف دارند، چنین امکانی را ندارند.
محسنیان راد گفت: برای اینکه فرهنگ توجه به حقوق مؤلف را بیشتر توضیح دهم، به کنفرانسی اشاره میکنم که حدود ۲۰ سال پیش در یکی از کشورها برگزار میشد و من در آن شرکت کرده بودم. پس از ارائه مقالهام، یک استاد استرالیایی نیز مقالهاش را ارائه داد. از او خواستم که در صورت امکان یک نسخه از مقالهاش را به من دهد. ولی وی گفت که این آخرین نسخه است و نسخهای دیگر ندارد. گفتم ممکن است مقاله را به من دهید تا از آن کپی بگیرم؟ مقاله را گرفتم و با خود به قسمت کپی برداری بردم، اما متصدی دستگاه کپی وقتی به پلاک روی سینه من نگاه کرد و متوجه شد که آن مقاله به نام خودم نیست، گفت: «متاسفم تنها خود نویسنده میتواند از این مقاله زیراکس بگیرد.» همین مساله باعث شد تا من از نویسنده مقاله خواهش کردم همراه من بیاید که یک نسخه کپی تهیه کنم. میخواهم بگویم حقوق مولف تا این اندازه در آن کشورها نهادینه شده است.
این استاد دانشگاه بیان کرد: از آنجا که فضای نهادینه شدهای در پاسداری از #حقوقمولف در ایران وجود ندارد، مطبوعات نمیتوانند اگر نسخه کاغذی منتشر نکنند با درآمد فروش اینترنتی خود، هزینههای نیروی انسانی و تالیف خود را تامین کنند.