#تجربهگرایی #سینماویژن #متدولوژی
#زوم
🔸 تجربهگرایی چیست؟
▫️نوشته ماتیو الن
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه:
این مطلب از فرهنگ انتقادی نظریه فیلم و تلویزیون برگردانده است و به مفهوم تجربهگرایی در بستر ارتباطات، فرهنگ و رسانه پرداخته است.
تجربهگرایی ( empiricism) نوعی استدلال است که در آن تمامی دانش و معرفت انسان، جز آنهایی که با روابط منطقی سر و کار دارند، بر اساس مدارک و گواههای موجود در دنیای واقعی و بیرون از ذهن انسان احراز میشود.
این تعریف عمدتاً از مطالعات #معرفتشناختی که جایگاهی انتزاعی دارند، برمیخیزد. با این حال، مانند دیگر توصیفهای فلسفی، بحث و گفتگوهای فراوانی هم بر سر معنی دقیق واژههایی چون مدرک و گواه ( evidence) و یا بیرونی بودن ( externality) در گرفته و نظریههای گوناگونی را درباره تجربهگرایی به وجود آورده است.
#اندرو_مورتون ( Anrew Morton) میگوید همه این نظریههای دارای مضمونی مبهم و مشترک هستند که میتوان آن را اینگونه خلاصه کرد: همه چیز از تجربه به دست میآید... تجربه دنیای پیرامون که ما آن را از طریق حواس خود دریافت و در عین حال تلاش میکنیم تا نگذاریم عقایدمان بر آنچه که فکر میکنیم دریافت کردهایم، تأثیر بگذارد.
افراطیترین شکل تجربهگرایی را میتوان در عقاید #جان_لاک دید. او معتقد است مغز انسان در بدو تولد شبیه یک صفحه سفید است، بدون هیچ دانش قبلی.
دیدگاه پراگماتیستیتری هم در قبال تجربهگرایی وجود دارد. بر اساس این دیدگاه، انسان باید همواره در مورد دانش، تجربه و عقاید خود تردید، و به مشاهده گسترده دنیای عینی تکیه کند. با این همه، درک تجربهگرایی با مطالعه و شناخت تاریخ آن، آسانتر میشود.
تجربهگرایی و خردگرایی دو بینش فلسفی متضاد معرفتی در اروپا هستند که از اواخر قرن هفدهم تا اوایل قرن نوزدهم در اروپا رایج شدند.
خردگرایان (نظریه #رنه_دکارت) در تضاد مستقیم با تجربهگرایی، تجربه کسب شده و یا حس شده را اتکاناپذیر میدانند و عقاید خود را در شکل خرد ناب برخاسته از سوژه متفکر آگاه ارائه میکنند.
اما تجربهگرایان (به ویژه در انگلیس و ایرلند) پرسش بدیهی را مطرح کردند: چطور میتوان تحت تأثیر دنیای تجربه قرار نگرفت؟
@younesshokrkhah
#زوم
🔸 تجربهگرایی چیست؟
▫️نوشته ماتیو الن
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه:
این مطلب از فرهنگ انتقادی نظریه فیلم و تلویزیون برگردانده است و به مفهوم تجربهگرایی در بستر ارتباطات، فرهنگ و رسانه پرداخته است.
تجربهگرایی ( empiricism) نوعی استدلال است که در آن تمامی دانش و معرفت انسان، جز آنهایی که با روابط منطقی سر و کار دارند، بر اساس مدارک و گواههای موجود در دنیای واقعی و بیرون از ذهن انسان احراز میشود.
این تعریف عمدتاً از مطالعات #معرفتشناختی که جایگاهی انتزاعی دارند، برمیخیزد. با این حال، مانند دیگر توصیفهای فلسفی، بحث و گفتگوهای فراوانی هم بر سر معنی دقیق واژههایی چون مدرک و گواه ( evidence) و یا بیرونی بودن ( externality) در گرفته و نظریههای گوناگونی را درباره تجربهگرایی به وجود آورده است.
#اندرو_مورتون ( Anrew Morton) میگوید همه این نظریههای دارای مضمونی مبهم و مشترک هستند که میتوان آن را اینگونه خلاصه کرد: همه چیز از تجربه به دست میآید... تجربه دنیای پیرامون که ما آن را از طریق حواس خود دریافت و در عین حال تلاش میکنیم تا نگذاریم عقایدمان بر آنچه که فکر میکنیم دریافت کردهایم، تأثیر بگذارد.
افراطیترین شکل تجربهگرایی را میتوان در عقاید #جان_لاک دید. او معتقد است مغز انسان در بدو تولد شبیه یک صفحه سفید است، بدون هیچ دانش قبلی.
دیدگاه پراگماتیستیتری هم در قبال تجربهگرایی وجود دارد. بر اساس این دیدگاه، انسان باید همواره در مورد دانش، تجربه و عقاید خود تردید، و به مشاهده گسترده دنیای عینی تکیه کند. با این همه، درک تجربهگرایی با مطالعه و شناخت تاریخ آن، آسانتر میشود.
تجربهگرایی و خردگرایی دو بینش فلسفی متضاد معرفتی در اروپا هستند که از اواخر قرن هفدهم تا اوایل قرن نوزدهم در اروپا رایج شدند.
خردگرایان (نظریه #رنه_دکارت) در تضاد مستقیم با تجربهگرایی، تجربه کسب شده و یا حس شده را اتکاناپذیر میدانند و عقاید خود را در شکل خرد ناب برخاسته از سوژه متفکر آگاه ارائه میکنند.
اما تجربهگرایان (به ویژه در انگلیس و ایرلند) پرسش بدیهی را مطرح کردند: چطور میتوان تحت تأثیر دنیای تجربه قرار نگرفت؟
@younesshokrkhah
#تراس🔸پذیرش
پیشرفت وابسته به پذیرفتن است. پذیرفتن به این معنا نیست "که من میخواهم در اینجا بمانم" پذیرفتن یعنی"اینجا جایی است که من هستم و از اینجا به سمت آنچه که میخواهم حرکت میکنم"
▫️#اندرو_متیوس - نویسنده استرالیایی
@younesshokrkhah
پیشرفت وابسته به پذیرفتن است. پذیرفتن به این معنا نیست "که من میخواهم در اینجا بمانم" پذیرفتن یعنی"اینجا جایی است که من هستم و از اینجا به سمت آنچه که میخواهم حرکت میکنم"
▫️#اندرو_متیوس - نویسنده استرالیایی
@younesshokrkhah
#کرونا🔸وضعیت نیویورک
فرماندار #نیویورک میگوید ۱۰۲۸۰۰ مبتلا و ۲۹۳۵ جان باخته کرونایی تا ظهر امروز داریم.
#اندرو_کوئومو، فرماندار ایالت نیویورک، امروز گفت: شمار مبتلایان به ویروس کرونا در ایالت نیویورک با ۹۸۰۰ مورد افزایش طی ۲۴ ساعت گذشته، به بیش از ۱۰۲۸۰۰ نفر رسیده است که این رقم از آمار مبتلایان به ویروس کرونا در تمامی کشورهای جهان بهجز #ایتالیا و #اسپانیا و البته خود #آمریکا بیشتر است. تعداد جان باختگان نیز با افزایش ۵۶۲ نفر در ۲۴ ساعت گذشته، به ۲۹۳۵ نفر افزایش یافت. همچنان به #ماسک و #دستگاه_تنفس مصنوعی نیاز داریم.
@younesshokrkhah
فرماندار #نیویورک میگوید ۱۰۲۸۰۰ مبتلا و ۲۹۳۵ جان باخته کرونایی تا ظهر امروز داریم.
#اندرو_کوئومو، فرماندار ایالت نیویورک، امروز گفت: شمار مبتلایان به ویروس کرونا در ایالت نیویورک با ۹۸۰۰ مورد افزایش طی ۲۴ ساعت گذشته، به بیش از ۱۰۲۸۰۰ نفر رسیده است که این رقم از آمار مبتلایان به ویروس کرونا در تمامی کشورهای جهان بهجز #ایتالیا و #اسپانیا و البته خود #آمریکا بیشتر است. تعداد جان باختگان نیز با افزایش ۵۶۲ نفر در ۲۴ ساعت گذشته، به ۲۹۳۵ نفر افزایش یافت. همچنان به #ماسک و #دستگاه_تنفس مصنوعی نیاز داریم.
@younesshokrkhah
#کرونا🔸مرگهای تازه نیویورکیها
فرماندار #نیویورک گفت موارد جدید ابتلا به کرونا در این ایالت عمدتا در میان کسانی دیده شده که برای خرید، دیدار یا ورزش بیرون رفتهاند
#اندرو_کومو گفت تصور هفته پیش او که مبتلایان جدید، بیشتر در مشاغل ضروری، مانند کادر درمان و پلیساند "نادرست" بوده و ابتلا در میان آنها کمتر است
فرماندار #نیویورک گفت موارد جدید ابتلا به کرونا در این ایالت عمدتا در میان کسانی دیده شده که برای خرید، دیدار یا ورزش بیرون رفتهاند
#اندرو_کومو گفت تصور هفته پیش او که مبتلایان جدید، بیشتر در مشاغل ضروری، مانند کادر درمان و پلیساند "نادرست" بوده و ابتلا در میان آنها کمتر است
🔸جديت در روزنامهنگاری
كالایی كه كمتر يافت میشود
▫️#عیسی_محمدی - روزنامهنگار
یکی از بهترین فرمولهای #روزنامهنگاری که تا به حال آموختهام و توی دفترچههایم ثبت کردهام و البته ارتباطی هم به تکنیکهای روزنامهنگاری ندارد، یک نگرش روزنامهنگارانه است. این را هم از #سیدفرید_قاسمی آموختهام؛ که ده، پانزده سال پیش گمانم در مصاحبه با جامجم اشاره کرده بود. جایی که مصاحبهشونده از او میپرسد یک فرمول در دنیای روزنامهنگاری؟ و او هم پاسخ میدهد که: از میزان کسانی که در روزنامهنگاری جدی کار میکنند، کم میشود.
در واقع یک نمودار است. یعنی هرچقدر عدد جدیت در کار بالاتر میرود، به همان نسبت عدد فعالانی که با این جدیت کار میکنند، کم میشود. شايد نود درصد فعالان روزنامهنگاری، نزدیک به ده، بیست درصد در کارشان جدی باشند. همینطور این عدد جلوتر میرود. در نهایت کسانی که هشتاد یا نود درصد در کارشان جدی هستند، تعدادشان کمتر میشود، ده درصد یا کمتر. و حتی بالاتر از این، کسانی که نود یا نود و پنج درصد در کارشان جدی هستند، دیگر انگشتشمار میشوند.
بد نیست در این میانه، جملهای از #اندرو_کارنگی، میلیاردر بزرگ چند دهه گذشته #آمریکا و جهان را مرور کنیم. در جایی گفته بود که بیشتر آدمها مقداری از وجودشان یا زندگیشان را برای کارشان میگذارند. اما عدهای دیگر نیمی از وجودشان را برای کار میگذارند و باید به آنها احترام گذاشت. اما گروهی دیگر هستند که همه وجود و زندگیشان را برای کارشان میگذارند و دنیا باید به افتخار اینها، بایستد و کلاه از سر بردارد.
برگردیم به ماجرای اصلی. امروزه #روزنامهنگاران و کارمندان رسانه زیادی را داریم که سرگرم تولید خبر و محتوای خبری و رسانهای هستند؛ حالا در هر #ژانر و قالبی که میخواهد باشد. واقعاً چند درصد این افراد، بالای نود درصد در کارشان جدیت دارند؟ اما وقتی که از جدیت صحبت میکنیم، یعنی چه؟ #محسن_چاوشی روزگاری در یکی از مصاحبههای خود، ماجرای خواندن آهنگ علی سنتوری را ذکر کرده بود. او میگفت که به قدری وضعیت مالی بدی داشت که حتی پول نداشت تا ازگل، محل اقامت #داریوش_مهرجویی برود. او حتی استودیویی هم نداشت، در نهایت یک پتو داخل دیوارهای یکی از اتاقهایش کشیده و یک پتو هم بیرون در و دیوار، تا حالت عایق ایجاد شود. حتی گاهی میرفت زیر پتویی که روی خودش و ادوات موسیقیاش کشیده بود، شروع به تمرین میکرد؛ هم برای اینکه صدا بیرون نرود و همسایهها شاکی نشوند و هم برای اینکه کیفیت بهتری داشته باشد. جدیت، یعنی چنین چیزی. چقدر ما حاضریم با این وضعیت کار کنیم؟
بیشتر نقل قولها و گفتههایی که از روزنامهنگاران شاغل میشنویم، حاکی از این است که اگر در بخشی دیگر، کاری بهتر پیدا کنند با موقعیت شغلی بهتر، حتماً خواهند رفت. حتی بخشی از بدنه روزنامهنگاری، اساساً به اینجا آمده است تا راه را برای یک کار کارمندی و روابط عمومی و مشاوری و کار در جایی دیگر باز کند. در واقع برای آنها، روزنامهنگاری یک غایت نیست؛ یک مسیر است. آنها نمیخواهند #روزنامهنگار بمانند و روزنامهنگار بمیرند؛ آنها از پلهای به نام روزنامهنگاری میخواهند بالا بروند به سمت مقصد دلخواهشان.
یکی از دوستان، نقل قول جالبی از یکی از اعضای تیم #محمد_قوچانی نقل میکرد. البته این نقل قول برای ده، دوازده سال پیش بود. میگفت وقتی قوچانی از زندان آزاد شد، پیش ما آمد و گفت روزنامه بعدی را کی بزنیم؟ به او گفتیم شما همین امروز از زندان آمدهای، چند روزی صبر کن. قوچانی هم جواب داده بود که ما روزنامهنگاریم، اگر هم نگذارند کارمان را بکنیم، حتی اگر شده با یک روزنامه دیواری هم باید کارمان را پیش ببریم.
روزنامهنگار جدی از نظر من یعنی کسی که به روایت قوچانی، در این شغل از حیث مالی و فرهنگی و ذهنی به رضایت کامل برسد. نه اینکه هنوز بخشی از ذهنش پیش دنیای #سینما و موسیقی و #سلبریتیها و سیاست و دولت و ... باشد. نه اينكه به قول برخي از هنرمندان، روزنامهنگاري آكنده از هنرمنداني شكستخورده و عقيم مانده باشد كه عقدههاي فروخوردهاي دارند. او همه ذهن و روانش در این کار لبریز شده و به ارضای کامل حرفهای و فرهنگی و ذهنی میرسد. دیگر نیاز به تجربهای در حوزهای دیگر نداشته و ندارد.
یک روزنامهنگار جدی، در یک روزنامه یا مجله یا شبکه تلویزیونی یا سایت کار میکند. اگر نشد، در یک سایت یا حساب شبکه مجازی اجتماعی. اگر نشد به صورت ناشناس کارش را پیش میبرد. اگر باز هم نشد، به ارسال سوژه و مطالعه و تمرین ادامه میدهد تا فرصت مناسب برسد.
او یا روزنامهنگاری میکند، یا وقتی روزنامهنگاری نمیکند دربارهاش حرف میزند. یا وقتی که هیچ کدام را انجام نمیدهد دربارهاش فکر میکند.
واقعاً فکر میکنید چند درصد روزنامهنگارانی چنین جدی داریم؟
▫️روزنامهنگاری جدید | NewJournalism@
كالایی كه كمتر يافت میشود
▫️#عیسی_محمدی - روزنامهنگار
یکی از بهترین فرمولهای #روزنامهنگاری که تا به حال آموختهام و توی دفترچههایم ثبت کردهام و البته ارتباطی هم به تکنیکهای روزنامهنگاری ندارد، یک نگرش روزنامهنگارانه است. این را هم از #سیدفرید_قاسمی آموختهام؛ که ده، پانزده سال پیش گمانم در مصاحبه با جامجم اشاره کرده بود. جایی که مصاحبهشونده از او میپرسد یک فرمول در دنیای روزنامهنگاری؟ و او هم پاسخ میدهد که: از میزان کسانی که در روزنامهنگاری جدی کار میکنند، کم میشود.
در واقع یک نمودار است. یعنی هرچقدر عدد جدیت در کار بالاتر میرود، به همان نسبت عدد فعالانی که با این جدیت کار میکنند، کم میشود. شايد نود درصد فعالان روزنامهنگاری، نزدیک به ده، بیست درصد در کارشان جدی باشند. همینطور این عدد جلوتر میرود. در نهایت کسانی که هشتاد یا نود درصد در کارشان جدی هستند، تعدادشان کمتر میشود، ده درصد یا کمتر. و حتی بالاتر از این، کسانی که نود یا نود و پنج درصد در کارشان جدی هستند، دیگر انگشتشمار میشوند.
بد نیست در این میانه، جملهای از #اندرو_کارنگی، میلیاردر بزرگ چند دهه گذشته #آمریکا و جهان را مرور کنیم. در جایی گفته بود که بیشتر آدمها مقداری از وجودشان یا زندگیشان را برای کارشان میگذارند. اما عدهای دیگر نیمی از وجودشان را برای کار میگذارند و باید به آنها احترام گذاشت. اما گروهی دیگر هستند که همه وجود و زندگیشان را برای کارشان میگذارند و دنیا باید به افتخار اینها، بایستد و کلاه از سر بردارد.
برگردیم به ماجرای اصلی. امروزه #روزنامهنگاران و کارمندان رسانه زیادی را داریم که سرگرم تولید خبر و محتوای خبری و رسانهای هستند؛ حالا در هر #ژانر و قالبی که میخواهد باشد. واقعاً چند درصد این افراد، بالای نود درصد در کارشان جدیت دارند؟ اما وقتی که از جدیت صحبت میکنیم، یعنی چه؟ #محسن_چاوشی روزگاری در یکی از مصاحبههای خود، ماجرای خواندن آهنگ علی سنتوری را ذکر کرده بود. او میگفت که به قدری وضعیت مالی بدی داشت که حتی پول نداشت تا ازگل، محل اقامت #داریوش_مهرجویی برود. او حتی استودیویی هم نداشت، در نهایت یک پتو داخل دیوارهای یکی از اتاقهایش کشیده و یک پتو هم بیرون در و دیوار، تا حالت عایق ایجاد شود. حتی گاهی میرفت زیر پتویی که روی خودش و ادوات موسیقیاش کشیده بود، شروع به تمرین میکرد؛ هم برای اینکه صدا بیرون نرود و همسایهها شاکی نشوند و هم برای اینکه کیفیت بهتری داشته باشد. جدیت، یعنی چنین چیزی. چقدر ما حاضریم با این وضعیت کار کنیم؟
بیشتر نقل قولها و گفتههایی که از روزنامهنگاران شاغل میشنویم، حاکی از این است که اگر در بخشی دیگر، کاری بهتر پیدا کنند با موقعیت شغلی بهتر، حتماً خواهند رفت. حتی بخشی از بدنه روزنامهنگاری، اساساً به اینجا آمده است تا راه را برای یک کار کارمندی و روابط عمومی و مشاوری و کار در جایی دیگر باز کند. در واقع برای آنها، روزنامهنگاری یک غایت نیست؛ یک مسیر است. آنها نمیخواهند #روزنامهنگار بمانند و روزنامهنگار بمیرند؛ آنها از پلهای به نام روزنامهنگاری میخواهند بالا بروند به سمت مقصد دلخواهشان.
یکی از دوستان، نقل قول جالبی از یکی از اعضای تیم #محمد_قوچانی نقل میکرد. البته این نقل قول برای ده، دوازده سال پیش بود. میگفت وقتی قوچانی از زندان آزاد شد، پیش ما آمد و گفت روزنامه بعدی را کی بزنیم؟ به او گفتیم شما همین امروز از زندان آمدهای، چند روزی صبر کن. قوچانی هم جواب داده بود که ما روزنامهنگاریم، اگر هم نگذارند کارمان را بکنیم، حتی اگر شده با یک روزنامه دیواری هم باید کارمان را پیش ببریم.
روزنامهنگار جدی از نظر من یعنی کسی که به روایت قوچانی، در این شغل از حیث مالی و فرهنگی و ذهنی به رضایت کامل برسد. نه اینکه هنوز بخشی از ذهنش پیش دنیای #سینما و موسیقی و #سلبریتیها و سیاست و دولت و ... باشد. نه اينكه به قول برخي از هنرمندان، روزنامهنگاري آكنده از هنرمنداني شكستخورده و عقيم مانده باشد كه عقدههاي فروخوردهاي دارند. او همه ذهن و روانش در این کار لبریز شده و به ارضای کامل حرفهای و فرهنگی و ذهنی میرسد. دیگر نیاز به تجربهای در حوزهای دیگر نداشته و ندارد.
یک روزنامهنگار جدی، در یک روزنامه یا مجله یا شبکه تلویزیونی یا سایت کار میکند. اگر نشد، در یک سایت یا حساب شبکه مجازی اجتماعی. اگر نشد به صورت ناشناس کارش را پیش میبرد. اگر باز هم نشد، به ارسال سوژه و مطالعه و تمرین ادامه میدهد تا فرصت مناسب برسد.
او یا روزنامهنگاری میکند، یا وقتی روزنامهنگاری نمیکند دربارهاش حرف میزند. یا وقتی که هیچ کدام را انجام نمیدهد دربارهاش فکر میکند.
واقعاً فکر میکنید چند درصد روزنامهنگارانی چنین جدی داریم؟
▫️روزنامهنگاری جدید | NewJournalism@
عرصههای ارتباطی
#متدولوژی 🔸 تجربهگرایی چیست؟ ▫️نوشته #ماتیو_الن ▫️ ترجمه #یونس_شکرخواه این مطلب از فرهنگ انتقادی نظریه فیلم و تلویزیون برگردانده شده است و به مفهوم تجربهگرایی در بستر ارتباطات، فرهنگ و رسانه پرداخته است. #تجربهگرایی (empiricism) نوعی استدلال است که در…
#اندرو_مورتون میگوید همه این نظریههای دارای مضمونی مبهم و مشترک هستند که میتوان آن را اینگونه خلاصه کرد: همه چیز از تجربه به دست میآید... د. تجربه دنیای پیرامون که ما آن را از طریق حواس خود دریافت و در عین حال تلاش میکنیم تا نگذاریم عقایدمان بر آنچه که فکر میکنیم دریافت کردهایم، تأثیر بگذارد.
افراطیترین شکل تجربهگرایی را میتوان در عقاید جان لاک دید. او معتقد است مغز انسان در بدو تولد شبیه یک صفحه سفید است، بدون هیچ دانش قبلی.
دیدگاه پراگماتیستیتری هم در قبال تجربهگرایی وجود دارد. بر اساس این دیدگاه، انسان باید همواره در مورد دانش، تجربه و عقاید خود تردید، و به مشاهده گسترده دنیای عینی تکیه کند. با این همه، درک تجربهگرایی با مطالعه و شناخت تاریخ آن، آسانتر میشود.
تجربهگرایی و خردگرایی دو بینش فلسفی متضاد معرفتی در اروپا هستند که از اواخر قرن هفدهم تا اوایل قرن نوزدهم در اروپا رایج شدند.
خردگرایان (نظریه #رنه_دکارت) در تضاد مستقیم با تجربهگرایی، تجربه کسب شده و یا حس شده را اتکا ناپذیر میدانند و عقاید خود را در شکل خرد ناب برخاسته از سوژه متفکر آگاه ارائه میکنند.
اما #تجربهگرایان (به ویژه در انگلیس و ایرلند) پرسش بدیهی را مطرح کردند: چطور میتوان تحت تأثیر دنیای تجربه قرار نگرفت؟
#کانت در اواخر قرن ۱۹ کم و بیش این منازعه فیلسوفان را با ارائه مقولات #معرفتشناختی حل کرد. بر اساس این مقولهها، درک ما از جهان درکی خردگرایانه است و ناشی از تجربه نیست، ولی دنیایی که سعی میکنیم معنی آن را درک کنیم، در حقیقت تنها با تجربه شناخته میشود؛ به عبارت دیکر، دانش و معرفت، هم به وسیله دریافت و هم به وسیله ادراک به دست میآید.
شکل سنتی دیگری هم از تجربهگرایی وجود دارد که ترکیب غریبی از سادهانگاری شکاکیت و تردیدگرایی است. این نوع تجربهگرایی که به مبنای درک غالب از مفهوم باورهای حقیقی و دانش تبدیل شده است، در مجموعه وسیعی از عملکردهای اجتماعی به کار گرفته شد. حکومتهای لیبرال، سوسیالیستی و فاشیستی، مدیریت صنعتی، مطالعات سیاسی، سیستمهای قضایی، روزنامهنگاری، علوم پزشکی و مهمتر از همه، بوروکراسیهایی که مشخصه قرن ۱۹ بودند، همه و همه به این نوع تجربهگرایی تکیه کردند.
انواع مضامین مرتبط با تجربهگرایی که قبلاً حکم پسزمینه را برای علوم طبیعی داشتند، به مضمون اصلی علوم انسانی و اجتماعی در قرن نوزدهم تبدیل شدند؛ برای مثال، نوشتن تاریخ تحول یافت و از تلاشی صرفاً ادبی به گردآوری علمی و سختکوشانه شواهد و اطلاعات از آرشیوها و منابع موثق مبدل شد و در نتیجه، دیگر تاریخنویس باید بدون اغراض شخصی و با بیطرفی کامل، تاریخ را بنویسد.
بیشتر رشتههای آکادمیک به غیر از برخی صورتهای ادبی، برای مطالعات خود از شیوهای استفاده میکنند که اگرچه صد درصد تجربهگرایانه نیست و تا اندازهای هم آن را به چالش میخواند، در عین جنبههای کلیدی آن را نیز در خود دارد. در این شیوه، دانش با استفاده از تحلیل بیطرفانه و با مشاهدات تجربی به دست میآید.
از دهه پنجاه به بعد منتقدانی که دیدگاههای کم و بیش #پساساختارگرایانه داشتند، تجربهگرایی را به طور جدی به چالش خواندند حمله آنها در ابتدا نوعی حمله سیاسی بود. آنها معتقد بودند، مفاهیمی نظیر بیطرفی، مشاهده غیردرگیرانه یا بیواسطه و یا مفاهیمی مثل تعمیم و بیطرفی که تجربهگرایی بر اساس آنها عمل میکند، چه به طور کلی در جامعه و چه به طور خاص در موقعیتهای آکادمیک، چیزی جز دستاویزهای پنهان مشاهدهگر یا ناظر نیستند.
از سوی دیگر این نکته نیز مطرح شده است که تجربهگرایی نمیتواند پاسخ مناسبی به پرسشی مهم ارائه کند و آن اینکه تحت چه شرایطی نتایج متفاوت ما ولی با ارزشهای یکسان، از یک آزمایش به دست میآید؟ اگر این دو نتیجه با یکدیگر در تعارض باشند، چه باید کرد و به عبارت دیگر آیا اصلاً چنین چیزی امکانپذیر هست؟
موضوع ابهام برانگیز دیگری نیز به ویژه در مطالعات گسترده رشتههایی نظیر ارتباطات،
فرهنگ و رسانه وجود دارد: چگونه میتوان روشهای تحقیقاتی و پژوهشی را که به جای تأملات درونی (ذهن) به دنبال مشاهده تجربی جهان هستند، به درستی از برداشتهای تجربهگرایه آنان نسبت به علم جدا کرد؟
اگر این مسئله روشن شود، میتوان در راستای خطوط کانتی، بین این تلقی محدود از دریافت و ادراک از یک سو و صورتهای متنگرایانه پساساختارگرایی از سوی دیگر، به یک اتفاق نظر مجدد معرفتشناختی رسید.
*MATTHEW ALLEN
افراطیترین شکل تجربهگرایی را میتوان در عقاید جان لاک دید. او معتقد است مغز انسان در بدو تولد شبیه یک صفحه سفید است، بدون هیچ دانش قبلی.
دیدگاه پراگماتیستیتری هم در قبال تجربهگرایی وجود دارد. بر اساس این دیدگاه، انسان باید همواره در مورد دانش، تجربه و عقاید خود تردید، و به مشاهده گسترده دنیای عینی تکیه کند. با این همه، درک تجربهگرایی با مطالعه و شناخت تاریخ آن، آسانتر میشود.
تجربهگرایی و خردگرایی دو بینش فلسفی متضاد معرفتی در اروپا هستند که از اواخر قرن هفدهم تا اوایل قرن نوزدهم در اروپا رایج شدند.
خردگرایان (نظریه #رنه_دکارت) در تضاد مستقیم با تجربهگرایی، تجربه کسب شده و یا حس شده را اتکا ناپذیر میدانند و عقاید خود را در شکل خرد ناب برخاسته از سوژه متفکر آگاه ارائه میکنند.
اما #تجربهگرایان (به ویژه در انگلیس و ایرلند) پرسش بدیهی را مطرح کردند: چطور میتوان تحت تأثیر دنیای تجربه قرار نگرفت؟
#کانت در اواخر قرن ۱۹ کم و بیش این منازعه فیلسوفان را با ارائه مقولات #معرفتشناختی حل کرد. بر اساس این مقولهها، درک ما از جهان درکی خردگرایانه است و ناشی از تجربه نیست، ولی دنیایی که سعی میکنیم معنی آن را درک کنیم، در حقیقت تنها با تجربه شناخته میشود؛ به عبارت دیکر، دانش و معرفت، هم به وسیله دریافت و هم به وسیله ادراک به دست میآید.
شکل سنتی دیگری هم از تجربهگرایی وجود دارد که ترکیب غریبی از سادهانگاری شکاکیت و تردیدگرایی است. این نوع تجربهگرایی که به مبنای درک غالب از مفهوم باورهای حقیقی و دانش تبدیل شده است، در مجموعه وسیعی از عملکردهای اجتماعی به کار گرفته شد. حکومتهای لیبرال، سوسیالیستی و فاشیستی، مدیریت صنعتی، مطالعات سیاسی، سیستمهای قضایی، روزنامهنگاری، علوم پزشکی و مهمتر از همه، بوروکراسیهایی که مشخصه قرن ۱۹ بودند، همه و همه به این نوع تجربهگرایی تکیه کردند.
انواع مضامین مرتبط با تجربهگرایی که قبلاً حکم پسزمینه را برای علوم طبیعی داشتند، به مضمون اصلی علوم انسانی و اجتماعی در قرن نوزدهم تبدیل شدند؛ برای مثال، نوشتن تاریخ تحول یافت و از تلاشی صرفاً ادبی به گردآوری علمی و سختکوشانه شواهد و اطلاعات از آرشیوها و منابع موثق مبدل شد و در نتیجه، دیگر تاریخنویس باید بدون اغراض شخصی و با بیطرفی کامل، تاریخ را بنویسد.
بیشتر رشتههای آکادمیک به غیر از برخی صورتهای ادبی، برای مطالعات خود از شیوهای استفاده میکنند که اگرچه صد درصد تجربهگرایانه نیست و تا اندازهای هم آن را به چالش میخواند، در عین جنبههای کلیدی آن را نیز در خود دارد. در این شیوه، دانش با استفاده از تحلیل بیطرفانه و با مشاهدات تجربی به دست میآید.
از دهه پنجاه به بعد منتقدانی که دیدگاههای کم و بیش #پساساختارگرایانه داشتند، تجربهگرایی را به طور جدی به چالش خواندند حمله آنها در ابتدا نوعی حمله سیاسی بود. آنها معتقد بودند، مفاهیمی نظیر بیطرفی، مشاهده غیردرگیرانه یا بیواسطه و یا مفاهیمی مثل تعمیم و بیطرفی که تجربهگرایی بر اساس آنها عمل میکند، چه به طور کلی در جامعه و چه به طور خاص در موقعیتهای آکادمیک، چیزی جز دستاویزهای پنهان مشاهدهگر یا ناظر نیستند.
از سوی دیگر این نکته نیز مطرح شده است که تجربهگرایی نمیتواند پاسخ مناسبی به پرسشی مهم ارائه کند و آن اینکه تحت چه شرایطی نتایج متفاوت ما ولی با ارزشهای یکسان، از یک آزمایش به دست میآید؟ اگر این دو نتیجه با یکدیگر در تعارض باشند، چه باید کرد و به عبارت دیگر آیا اصلاً چنین چیزی امکانپذیر هست؟
موضوع ابهام برانگیز دیگری نیز به ویژه در مطالعات گسترده رشتههایی نظیر ارتباطات،
فرهنگ و رسانه وجود دارد: چگونه میتوان روشهای تحقیقاتی و پژوهشی را که به جای تأملات درونی (ذهن) به دنبال مشاهده تجربی جهان هستند، به درستی از برداشتهای تجربهگرایه آنان نسبت به علم جدا کرد؟
اگر این مسئله روشن شود، میتوان در راستای خطوط کانتی، بین این تلقی محدود از دریافت و ادراک از یک سو و صورتهای متنگرایانه پساساختارگرایی از سوی دیگر، به یک اتفاق نظر مجدد معرفتشناختی رسید.
*MATTHEW ALLEN
#تراس 🔸 محیط
آیا تا بهحال به اجبار به دستشویی عمومی رفتهاید که بوی بد بدهد بهطوری که حالت خفه شدن به شما دست بدهد؟
دقت کردهاید که بعد از ۵ دقیقه، دیگر به آن شدت بوی بد را احساس نمیکنید؟! و اگر تصادفا یک ساعت آنجا گیر بیفتید ممکن است بگویید: انگار اصلا بوی بدی نمیآید!
قانونی در اینجا داریم که صادق است: ما به محیطمان عادت میکنیم. اگر با آدمهای بدبخت نشست و برخواست کنید، کمکم به بدبختی عادت میکنید و فکر میکنید که این طبیعی است اگر با آدمهای غرغرو همنشین باشید عیبجو و غرغرو میشوید و آن را طبیعی میدانید. اگر دوست شما دروغ بگوید، در ابتدا از دستش ناراحت میشوید اما در نهایت شما هم عادت میکنید به دیگران دروغ بگویید. و اگر مدت طولانی با چنین دوستانی باشید، به خودتان هم دروغ خواهید گفت. اگر با آدمهای خوشحال و پر انگیزه دمخور شوید شما هم خوشحال و پرانگیزه میشوید و این امر برایتان کاملا طبیعی است. تصمیم بگیرید به مجموعه افراد مثبت ملحق شوید وگرنه افراد منفی شما را پایین میکشند و اصلا متوجه چنین اتفاقی هم نمیشوید.
▫️#اندرو_متیوس
آیا تا بهحال به اجبار به دستشویی عمومی رفتهاید که بوی بد بدهد بهطوری که حالت خفه شدن به شما دست بدهد؟
دقت کردهاید که بعد از ۵ دقیقه، دیگر به آن شدت بوی بد را احساس نمیکنید؟! و اگر تصادفا یک ساعت آنجا گیر بیفتید ممکن است بگویید: انگار اصلا بوی بدی نمیآید!
قانونی در اینجا داریم که صادق است: ما به محیطمان عادت میکنیم. اگر با آدمهای بدبخت نشست و برخواست کنید، کمکم به بدبختی عادت میکنید و فکر میکنید که این طبیعی است اگر با آدمهای غرغرو همنشین باشید عیبجو و غرغرو میشوید و آن را طبیعی میدانید. اگر دوست شما دروغ بگوید، در ابتدا از دستش ناراحت میشوید اما در نهایت شما هم عادت میکنید به دیگران دروغ بگویید. و اگر مدت طولانی با چنین دوستانی باشید، به خودتان هم دروغ خواهید گفت. اگر با آدمهای خوشحال و پر انگیزه دمخور شوید شما هم خوشحال و پرانگیزه میشوید و این امر برایتان کاملا طبیعی است. تصمیم بگیرید به مجموعه افراد مثبت ملحق شوید وگرنه افراد منفی شما را پایین میکشند و اصلا متوجه چنین اتفاقی هم نمیشوید.
▫️#اندرو_متیوس
#سینماویژن #چهره
🔸ریچارد دایر | Dyer, Richard
▫️نویسنده: #اندرو_اوترسون
▫️مترجم: #یونس_شکرخواه
#ریچارد_دایر پژوهشگر و منتقد انگلیسی (۱۹۵۴)، به سبب نوشتههایش درباره سیاستهای #بازنمود، شخصیتی معروف است. او در آثارش نحوه به تصویر کشیده شدن جامعه از سوی رسانهها و به ویژه نحوه عرضه شدن مردم در رسانهها را از جنبههای نژاد و جنسیت، به خوبی شالودهشکنی کرده است. وی در کتاب سفید (white) که در سال 1997 منتشر ساخت، مقوله بازنمود را به طرزی عمیقتر بازبینی و راههای نفوذ تصویرسازی نژادی را به فرهنگ معاصر غرب تحلیل کرد. تجلی کمرنگتری از این نگرانیها نسبت به بازنمود را میتوان در شیفتگی ریچارد دایر به صنعت جمعی سرگرمی یافت؛ برای مثال، آنگونه که در کتاب ستارهها (stars)، تألیف 1998 ترسیم شده، ستارهسازی هالیوود به منبعی از نمایش دائمی، با شخصیتهایی که تغییر میکنند، تبدیل شده و به شکلی سامان یافته دست یافته است. ریچارد دایر در ارزیابی درک ما از متون محبوب و رایج، تضادهای چندگانهای را به رخ میکشد که همواره بین تصویر صحنه و هویت شخصی وجود داشته است.
ANDREW UTTERSON
🔸ریچارد دایر | Dyer, Richard
▫️نویسنده: #اندرو_اوترسون
▫️مترجم: #یونس_شکرخواه
#ریچارد_دایر پژوهشگر و منتقد انگلیسی (۱۹۵۴)، به سبب نوشتههایش درباره سیاستهای #بازنمود، شخصیتی معروف است. او در آثارش نحوه به تصویر کشیده شدن جامعه از سوی رسانهها و به ویژه نحوه عرضه شدن مردم در رسانهها را از جنبههای نژاد و جنسیت، به خوبی شالودهشکنی کرده است. وی در کتاب سفید (white) که در سال 1997 منتشر ساخت، مقوله بازنمود را به طرزی عمیقتر بازبینی و راههای نفوذ تصویرسازی نژادی را به فرهنگ معاصر غرب تحلیل کرد. تجلی کمرنگتری از این نگرانیها نسبت به بازنمود را میتوان در شیفتگی ریچارد دایر به صنعت جمعی سرگرمی یافت؛ برای مثال، آنگونه که در کتاب ستارهها (stars)، تألیف 1998 ترسیم شده، ستارهسازی هالیوود به منبعی از نمایش دائمی، با شخصیتهایی که تغییر میکنند، تبدیل شده و به شکلی سامان یافته دست یافته است. ریچارد دایر در ارزیابی درک ما از متون محبوب و رایج، تضادهای چندگانهای را به رخ میکشد که همواره بین تصویر صحنه و هویت شخصی وجود داشته است.
ANDREW UTTERSON
#رسانه #روزنامهنگاری
🔸رکورد شکایت از بیبیسی شکست
پوشش خبر درگذشت همسر ملکه انگلیس رکورد بیشترین شکایتهای دریافتشده در تاریخ #بیبیسی را شکست.
به گزارش ایسنا به نقل از گاردین، در پی اعتراض مردم به جایگزینی برنامههای تلویزیونی بیبیسی با اخبار مربوط به درگذشت شاهزاده #فیلیپ (همسر ملکه بریتانیا)، شمار شکایتها از بیبیسی درباره پرداختن به یک موضوع در تاریخ این شبکه شکسته شد.
دست کم ۱۱۰,۹۹۴ نفر برای ابراز نارضایتی درباره اختصاص پیدا کردن بخش اعظمی از زمان برنامههای تلویزیون و رادیو بیبیسی به پوشش اخبار درگذشت شاهزاده فیلیپ با این شبکه تماس برقرار کردهاند.
بیبیسی وان و بیبیسی تو برنامههای عصر جمعه را به شاهزاده فیلیپ اختصاص دادند و به دنبال این تصمیم آمار رضایت مخاطبان کاهش پیدا کرد.
ساعاتی پس از درگذشت شاهزاده فیلیپ تعداد شکایتها از بیبیسی برای پوشش این خبر به حدی افزایش یافت که بیبیسی یک فرم ویژه شکایت در وبسایت قرار داد اما این فرم در روز یکشنبه از وبسایت حذف شد.
گمان میرود رکورد پیشین بیشترین شکایتها از بیبیسی به ۶۳ هزار شکایت در مورد تصمیم سال ۲۰۰۵ این شبکه برای پخش برنامه جری اسپرینگر: اپرا تعلق دارد که انتقاد گروههای مسیحی را به دنبال داشت.
تمام شکایتهای دریافتشده اخیر دربارهی میزان پوشش خبر درگذشت نبوده است. ۴۰۰ مورد از این شکایتها به نمایش دادن شاهزاده #اندرو با توجه به حواشی مربوط به او و ۲۳۳ مورد درباره نحوه پوشش مجریهای بیبیسی و لباس مشکی بر تن نداشتن برخی از مجریان خبری بوده است.
🔸رکورد شکایت از بیبیسی شکست
پوشش خبر درگذشت همسر ملکه انگلیس رکورد بیشترین شکایتهای دریافتشده در تاریخ #بیبیسی را شکست.
به گزارش ایسنا به نقل از گاردین، در پی اعتراض مردم به جایگزینی برنامههای تلویزیونی بیبیسی با اخبار مربوط به درگذشت شاهزاده #فیلیپ (همسر ملکه بریتانیا)، شمار شکایتها از بیبیسی درباره پرداختن به یک موضوع در تاریخ این شبکه شکسته شد.
دست کم ۱۱۰,۹۹۴ نفر برای ابراز نارضایتی درباره اختصاص پیدا کردن بخش اعظمی از زمان برنامههای تلویزیون و رادیو بیبیسی به پوشش اخبار درگذشت شاهزاده فیلیپ با این شبکه تماس برقرار کردهاند.
بیبیسی وان و بیبیسی تو برنامههای عصر جمعه را به شاهزاده فیلیپ اختصاص دادند و به دنبال این تصمیم آمار رضایت مخاطبان کاهش پیدا کرد.
ساعاتی پس از درگذشت شاهزاده فیلیپ تعداد شکایتها از بیبیسی برای پوشش این خبر به حدی افزایش یافت که بیبیسی یک فرم ویژه شکایت در وبسایت قرار داد اما این فرم در روز یکشنبه از وبسایت حذف شد.
گمان میرود رکورد پیشین بیشترین شکایتها از بیبیسی به ۶۳ هزار شکایت در مورد تصمیم سال ۲۰۰۵ این شبکه برای پخش برنامه جری اسپرینگر: اپرا تعلق دارد که انتقاد گروههای مسیحی را به دنبال داشت.
تمام شکایتهای دریافتشده اخیر دربارهی میزان پوشش خبر درگذشت نبوده است. ۴۰۰ مورد از این شکایتها به نمایش دادن شاهزاده #اندرو با توجه به حواشی مربوط به او و ۲۳۳ مورد درباره نحوه پوشش مجریهای بیبیسی و لباس مشکی بر تن نداشتن برخی از مجریان خبری بوده است.
#کیوسک 🔸 روزنامههای بریتانیا
▫️#آلبرت_کوچویی - ایسنا
روزنامههای #بریتانیا پیگیر رسوایی مهمانی #بوریس_جانسون هستند و حالا رسوایی میهمانی دیگر، در روزی که انگلیس به قرنطینه رفت. نخستوزیر از مردم پوزش خواست.
و اکنون دفتر جانسون به سبب همزمانی دو پارتی شبانه با روزهای سوگواری شاهزاده فیلیپ از ملکه انگلیس هم پوزش خواست. اکنون همه از بوریس جانسون خواستار استعفا شدهاند. . رسوایی دیگری هم دامن بریتانیا را گرفته است. شاهزاده #اندرو، به سبب شکایت زنی به آزار او و محکومیت اندرو، از مقام سلطنتی خلع شد. #اکونومیست با عنوان آسیبی که پرنس اندرو به تاج زد. از این رسوایی نوشته است.
▫️#آلبرت_کوچویی - ایسنا
روزنامههای #بریتانیا پیگیر رسوایی مهمانی #بوریس_جانسون هستند و حالا رسوایی میهمانی دیگر، در روزی که انگلیس به قرنطینه رفت. نخستوزیر از مردم پوزش خواست.
و اکنون دفتر جانسون به سبب همزمانی دو پارتی شبانه با روزهای سوگواری شاهزاده فیلیپ از ملکه انگلیس هم پوزش خواست. اکنون همه از بوریس جانسون خواستار استعفا شدهاند. . رسوایی دیگری هم دامن بریتانیا را گرفته است. شاهزاده #اندرو، به سبب شکایت زنی به آزار او و محکومیت اندرو، از مقام سلطنتی خلع شد. #اکونومیست با عنوان آسیبی که پرنس اندرو به تاج زد. از این رسوایی نوشته است.
#تراس 🔸 زندگی
چالش زندگی این است که قدر همه چیز را بدانی، و در عین حال، خود را وابسته به هیچ چیز نکنی.
#اندرو_متیوس
چالش زندگی این است که قدر همه چیز را بدانی، و در عین حال، خود را وابسته به هیچ چیز نکنی.
#اندرو_متیوس
Forwarded from عرصههای ارتباطی
#سینماویژن #چهره
🔸ریچارد دایر | Dyer, Richard
▫️نویسنده: #اندرو_اوترسون
▫️مترجم: #یونس_شکرخواه
#ریچارد_دایر پژوهشگر و منتقد انگلیسی (1945)، به سبب نوشتههایش درباره سیاستهای #بازنمود، شخصیتی معروف است. او در آثارش نحوه به تصویر کشیده شدن جامعه از سوی رسانهها و به ویژه نحوه عرضه شدن مردم در رسانهها را از جنبههای نژاد و جنسیت، به خوبی شالودهشکنی کرده است. وی در کتاب سفید (white) که در سال 1997 منتشر ساخت، مقوله بازنمود را به طرزی عمیقتر بازبینی و راههای نفوذ تصویرسازی نژادی را به فرهنگ معاصر غرب تحلیل کرد. تجلی کمرنگتری از این نگرانیها نسبت به بازنمود را میتوان در شیفتگی ریچارد دایر به صنعت جمعی سرگرمی یافت؛ برای مثال، آنگونه که در کتاب ستارهها (stars)، تألیف 1998 ترسیم شده، ستارهسازی هالیوود به منبعی از نمایش دائمی، با شخصیتهایی که تغییر میکنند، تبدیل شده و به شکلی سامان یافته دست یافته است. ریچارد دایر در ارزیابی درک ما از متون محبوب و رایج، تضادهای چندگانهای را به رخ میکشد که همواره بین تصویر صحنه و هویت شخصی وجود داشته است.
ANDREW UTTERSON
🔸ریچارد دایر | Dyer, Richard
▫️نویسنده: #اندرو_اوترسون
▫️مترجم: #یونس_شکرخواه
#ریچارد_دایر پژوهشگر و منتقد انگلیسی (1945)، به سبب نوشتههایش درباره سیاستهای #بازنمود، شخصیتی معروف است. او در آثارش نحوه به تصویر کشیده شدن جامعه از سوی رسانهها و به ویژه نحوه عرضه شدن مردم در رسانهها را از جنبههای نژاد و جنسیت، به خوبی شالودهشکنی کرده است. وی در کتاب سفید (white) که در سال 1997 منتشر ساخت، مقوله بازنمود را به طرزی عمیقتر بازبینی و راههای نفوذ تصویرسازی نژادی را به فرهنگ معاصر غرب تحلیل کرد. تجلی کمرنگتری از این نگرانیها نسبت به بازنمود را میتوان در شیفتگی ریچارد دایر به صنعت جمعی سرگرمی یافت؛ برای مثال، آنگونه که در کتاب ستارهها (stars)، تألیف 1998 ترسیم شده، ستارهسازی هالیوود به منبعی از نمایش دائمی، با شخصیتهایی که تغییر میکنند، تبدیل شده و به شکلی سامان یافته دست یافته است. ریچارد دایر در ارزیابی درک ما از متون محبوب و رایج، تضادهای چندگانهای را به رخ میکشد که همواره بین تصویر صحنه و هویت شخصی وجود داشته است.
ANDREW UTTERSON
#نظریه #سینماویژن
🔸نظریه مولف در یک نگاه
نظریه مولف (auteur theory) بر این باور است که یک فیلم دیدگاه خلاقانه شخصی کارگردان را منعکس میکند، بهگونهای که گویی نویسنده اولیه است. از کارگردانانی مانند #آلفرد_هیچکاک و #کوئنتین_تارانتینو اغلب به عنوان نمونههایی از کارگردانان مولف یاد میشود.
نظریه مولف در واقع یک نظریه فیلمسازی که در آن کارگردان به عنوان نیروی خلاق اصلی در یک فیلم سینمایی دیده میشود. نظریه مولف در اواخر دهه ١٩۴٠ در فرانسه به وجود آمد.
و بالاخره این #اندرو_ساریس (Andrew Sarris) منتقد آمریکایی بود که این پدیده را به نام نظریه مولف نامگذاری کرد. نظریه مولف زاییده نظریههای سینمایی #آندره_بازن و #الکساندر_آستروک است.
🔹بحثهای نظری سینما
▫️ترجمههای یونس شکرخواه
🔸نظریه مولف در یک نگاه
نظریه مولف (auteur theory) بر این باور است که یک فیلم دیدگاه خلاقانه شخصی کارگردان را منعکس میکند، بهگونهای که گویی نویسنده اولیه است. از کارگردانانی مانند #آلفرد_هیچکاک و #کوئنتین_تارانتینو اغلب به عنوان نمونههایی از کارگردانان مولف یاد میشود.
نظریه مولف در واقع یک نظریه فیلمسازی که در آن کارگردان به عنوان نیروی خلاق اصلی در یک فیلم سینمایی دیده میشود. نظریه مولف در اواخر دهه ١٩۴٠ در فرانسه به وجود آمد.
و بالاخره این #اندرو_ساریس (Andrew Sarris) منتقد آمریکایی بود که این پدیده را به نام نظریه مولف نامگذاری کرد. نظریه مولف زاییده نظریههای سینمایی #آندره_بازن و #الکساندر_آستروک است.
🔹بحثهای نظری سینما
▫️ترجمههای یونس شکرخواه