#کلاس #سینماویژن
🔸ساختارشکنی و نظریه فیلم
▫️نوشته دیوید ای. بلک*
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه:
#ساختارشکنی یا شالودهشکنی (deconstruction) جنبشی ادبی، نگرهای زبانشناسی و نوعی فلسفه است که در دهه شصت مطرح شد و ریشه در آثار #ژاک_دریدا دارد.
واژه شالودهشکنی با اينکه در برخی مواقع در معنی انتقادی به کار میرود، اما در معنی فنی شامل مطرح کردن پرسشهای سيستماتيک در مورد مفاهيم پايهای جبر معنی در زبان ادبيات، نوشتار و گفتار میشود.
https://tinyurl.com/y67bo9no
🔸ساختارشکنی و نظریه فیلم
▫️نوشته دیوید ای. بلک*
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه:
#ساختارشکنی یا شالودهشکنی (deconstruction) جنبشی ادبی، نگرهای زبانشناسی و نوعی فلسفه است که در دهه شصت مطرح شد و ریشه در آثار #ژاک_دریدا دارد.
واژه شالودهشکنی با اينکه در برخی مواقع در معنی انتقادی به کار میرود، اما در معنی فنی شامل مطرح کردن پرسشهای سيستماتيک در مورد مفاهيم پايهای جبر معنی در زبان ادبيات، نوشتار و گفتار میشود.
https://tinyurl.com/y67bo9no
#فرهنگ #زبانشناسی #ارتباطات
🔸مفهوم تفاوت
▫️نوشته #كریس_ویدون*
ترجمه #یونس_شكرخواه
تفاوت مفهومی کلیدی در نظریة فرهنگی و سیاستهای معاصر است. تأثیرات #فراساختارگرایی و #فرانوگرایی بر تحلیل فرهنگی و رشد جنبشهای اجتماعی؛ مثل آزادی سیاهان، فمینیسم، آزادی کشورهای جهان سوم، همه و همه، باعث شده است تا نظریاتی بنیادین و رادیکال در قبال مفهوم تفاوت شکل بگیرد.
این نظریات به طور معمول دنیایی را به تصویر میکشند که در آن میتوان تفاوت را عامل غنا بخشیدن به تکثرگرایی عاری از مناسبات طبقاتی، استثماری، نژادی و جنسی دید.
نقش آثار #ژاک_دریدا در توسعه نظریههای مربوط به تفاوت بسیار حیاتی است. دریدا (1976-1973) عقیده دارد تفکر غرب بر اساس سلسله مراتب دو انگاری متضاد استوار شده است. از دیدگاه وی، تفاوتها بر مبنای مفاهیم اجتماعی ساخته میشوند؛ برای مثال، مرد نسبت به زن برتر است و همینطور سفید نسبت به سیاه.
دریدا در مخالفت با این دیدگاه، نظریه تفاوت را مطرح میکند. این نظریه راههایی را که سلسله مراتب زبانی فوق بر آنها استوار است، افشا میسازد.
وی با قرائتی متفاوت از زبانشناسی ساختارگرای #فردینان_دوسوسور، معنی را تأثیر موقت نظامی از تفاوتها اعلام میکند که در آن هیچ مناسبات مثبتی شکل نگرفته است. از دید او زبان بازتاب آن معانیای نیست که از پیش در جهان واقعی وجود داشتهاند، بلکه پایگاهی برای تولید معناست. این وضعیت در قبال تمامی رویههای دلالتگر در سینما و تلویزیون صدق میکند.
زنجیره دالّها که معانی یا مدلولها را میسازند همواره در معرض فرایندی به نام تفاوت قرار داد. این اصطلاح را که هم تفاوت و هم به تعویق انداختن معنی میدهد، دریدا ابداع کرده است. معنا از تفاوت بر میخیزد و همیشه به تعویق میافتد. هرگز نمیتوان به آن قطعیت داد و هیچ متنی معنی منحصر به فرد و یگانه ندارد.
دریدا عقاید خود را در مورد تفکر غرب در قالب نظریه شالودهشکنی بسط و توسعه داد. شالودهشکنی بنا دارد تا برخی از نتیجهگیریهای مطلق در مورد معنی را افشا کند.
شالودهشکنی تا جایی که پای تحلیل در میان است، تضادهای سلسله مراتبی حاکم بر معنی متن را شناسایی میکند. معانی همواره بخشی از متون گستردهتر هستند که مخزن معانی و ارزشهای جامعهای مفروض را میسازند. ارتباط بین متنها به وسیله مفاهیمی چون حلقههای ارتباطی و مکملها برقرار میشود. این دو مفهوم نیز به تفاوت اشاره میکنند؛ چیزی که در واقع فرایند سازنده و ساختار دهنده به زبان است.
یکی از تأثیرات نظریه تفاوت دریدا این است که دیگر هیچ حقیقت منفردی را نمیتوان برای همه دورانها ثابت فرض کرد. حقیقت یک پدیده اجتماعی و اشکال مختلف آن بیانگر تمایلات و منافع گوناگون است. این منافع به طبقه، نژاد، جنس و جنسیت و پیامدهای آن مربوط میشود.
چالش با این حقیقت در نظریهها و کنشهای جنبشهای اجتماعی جدید به چشم میخورد. این جنبشها واقعیت و مشروعیت ایدههای سنتی و سلسله مراتبی برخاسته از نظریه تفاوت را به چالش کشیدهاند. یکی از مواردی که مورد چالش جدی قرار گرفته، جنس و نژاد و ویژگیهای ناشی از ان است.
بسیاری از نظریههای مرتبط با تفاوت جنسی، با یکدیگر متناقضند؛ به طوری که منافع و تمایلات پدرسالارانه در آنها به چشم میخورد.
فمینیستها بیش از دیگران به ایجاد نظریههای اساسی و غیر اساسی مرتبط با تفاوت پرداختهاند. آنها در این فرایند تحت تأثیر فرا ساختارگرایان و روانکاوی فرویدی و لاکانی بودهاند؛ برای مثال #لوس_ایریگاری ، فیلسوف فرانسوی نیز زن را سازهای میداند که با مرد به عنوان سازهای دیگر کاملاً متفاوت است. او همچنین سازه تفاوت زنانگی را نیز که از لحاظ روانشناختی نوعی فقدان خوانده شده است، به چالش میکشد.
عرضه نظریههای تازه در مورد تفاوت، یکی از نکات مهم و مورد توجه نظریه دوران پس از استعمار است که ایدههای سنتی نژاد، فرهنگ و هویت را به چالش میخواند.
*Chris Weedon
🔸مفهوم تفاوت
▫️نوشته #كریس_ویدون*
ترجمه #یونس_شكرخواه
تفاوت مفهومی کلیدی در نظریة فرهنگی و سیاستهای معاصر است. تأثیرات #فراساختارگرایی و #فرانوگرایی بر تحلیل فرهنگی و رشد جنبشهای اجتماعی؛ مثل آزادی سیاهان، فمینیسم، آزادی کشورهای جهان سوم، همه و همه، باعث شده است تا نظریاتی بنیادین و رادیکال در قبال مفهوم تفاوت شکل بگیرد.
این نظریات به طور معمول دنیایی را به تصویر میکشند که در آن میتوان تفاوت را عامل غنا بخشیدن به تکثرگرایی عاری از مناسبات طبقاتی، استثماری، نژادی و جنسی دید.
نقش آثار #ژاک_دریدا در توسعه نظریههای مربوط به تفاوت بسیار حیاتی است. دریدا (1976-1973) عقیده دارد تفکر غرب بر اساس سلسله مراتب دو انگاری متضاد استوار شده است. از دیدگاه وی، تفاوتها بر مبنای مفاهیم اجتماعی ساخته میشوند؛ برای مثال، مرد نسبت به زن برتر است و همینطور سفید نسبت به سیاه.
دریدا در مخالفت با این دیدگاه، نظریه تفاوت را مطرح میکند. این نظریه راههایی را که سلسله مراتب زبانی فوق بر آنها استوار است، افشا میسازد.
وی با قرائتی متفاوت از زبانشناسی ساختارگرای #فردینان_دوسوسور، معنی را تأثیر موقت نظامی از تفاوتها اعلام میکند که در آن هیچ مناسبات مثبتی شکل نگرفته است. از دید او زبان بازتاب آن معانیای نیست که از پیش در جهان واقعی وجود داشتهاند، بلکه پایگاهی برای تولید معناست. این وضعیت در قبال تمامی رویههای دلالتگر در سینما و تلویزیون صدق میکند.
زنجیره دالّها که معانی یا مدلولها را میسازند همواره در معرض فرایندی به نام تفاوت قرار داد. این اصطلاح را که هم تفاوت و هم به تعویق انداختن معنی میدهد، دریدا ابداع کرده است. معنا از تفاوت بر میخیزد و همیشه به تعویق میافتد. هرگز نمیتوان به آن قطعیت داد و هیچ متنی معنی منحصر به فرد و یگانه ندارد.
دریدا عقاید خود را در مورد تفکر غرب در قالب نظریه شالودهشکنی بسط و توسعه داد. شالودهشکنی بنا دارد تا برخی از نتیجهگیریهای مطلق در مورد معنی را افشا کند.
شالودهشکنی تا جایی که پای تحلیل در میان است، تضادهای سلسله مراتبی حاکم بر معنی متن را شناسایی میکند. معانی همواره بخشی از متون گستردهتر هستند که مخزن معانی و ارزشهای جامعهای مفروض را میسازند. ارتباط بین متنها به وسیله مفاهیمی چون حلقههای ارتباطی و مکملها برقرار میشود. این دو مفهوم نیز به تفاوت اشاره میکنند؛ چیزی که در واقع فرایند سازنده و ساختار دهنده به زبان است.
یکی از تأثیرات نظریه تفاوت دریدا این است که دیگر هیچ حقیقت منفردی را نمیتوان برای همه دورانها ثابت فرض کرد. حقیقت یک پدیده اجتماعی و اشکال مختلف آن بیانگر تمایلات و منافع گوناگون است. این منافع به طبقه، نژاد، جنس و جنسیت و پیامدهای آن مربوط میشود.
چالش با این حقیقت در نظریهها و کنشهای جنبشهای اجتماعی جدید به چشم میخورد. این جنبشها واقعیت و مشروعیت ایدههای سنتی و سلسله مراتبی برخاسته از نظریه تفاوت را به چالش کشیدهاند. یکی از مواردی که مورد چالش جدی قرار گرفته، جنس و نژاد و ویژگیهای ناشی از ان است.
بسیاری از نظریههای مرتبط با تفاوت جنسی، با یکدیگر متناقضند؛ به طوری که منافع و تمایلات پدرسالارانه در آنها به چشم میخورد.
فمینیستها بیش از دیگران به ایجاد نظریههای اساسی و غیر اساسی مرتبط با تفاوت پرداختهاند. آنها در این فرایند تحت تأثیر فرا ساختارگرایان و روانکاوی فرویدی و لاکانی بودهاند؛ برای مثال #لوس_ایریگاری ، فیلسوف فرانسوی نیز زن را سازهای میداند که با مرد به عنوان سازهای دیگر کاملاً متفاوت است. او همچنین سازه تفاوت زنانگی را نیز که از لحاظ روانشناختی نوعی فقدان خوانده شده است، به چالش میکشد.
عرضه نظریههای تازه در مورد تفاوت، یکی از نکات مهم و مورد توجه نظریه دوران پس از استعمار است که ایدههای سنتی نژاد، فرهنگ و هویت را به چالش میخواند.
*Chris Weedon
#زوم #چهره
🔸ژاک دریدا | Jacques Derrida
ترجمه: #یونس_شکرخواه
#ژاک_دریدا فیلسوف و نظریهپرداز ادبی فرانسوی (۱۹۳۰ - ۲۰۰۴) به عنوان بنیانگذار و سرمنشأ جنبش #شالودهشکنی یا #ساختارزدایی (deconstruction) شناخته میشود.
شالودهشکنی نوعی #تحلیل_متن است که در آن شالوده #متن شکسته میشود تا تضادها، نقاط ضعف و ابهامات آن به نمایش در آید. دریدا با پیروی از #نیچه معتقد است انسان نمیتواند واقعیت را بیرون از #بازنمود (representation) ببنید. کارهای او که از اواسط دهه 1960 نفوذ و تأثیر گستردهای یافت، اساس نشریه پستمدرنیسم یا فرانوگرایی را تشکیل میدهد. نظریات او در آمریکا الهامبخش جنبشی شالودهشکنانه شد که در زمینه مطالعات ادبی و تاریخ بسیار تأثیر گذار بود.
نظریههای دریدا مناظره و بحثهای علمی حادی را دامن زده است. شالودهشکنی برای برخی از مفسران به معنی قطع پیوند دعاوی سرکوبگر مبتنی بر حقیقت در دوره گفتمان مدرنیسم است. از سوی دیگر، منتقدان دریدا که معروفترین آنها یورگن هابرماس بود، شالودهشکنی را مورد حمله قرار داده و از آن به عنوان تفکری ضدخردگرایی یاد کردهاند. وی معتقد است شالودهشکنی، خرد انتقادی را نادیده میگیرد.
دریدا مدیر بخش مطالعات علوم اجتماعی در مدرسة Ecole des Hautes پاریس و استاد مدعو دانشگاههای اروپا و آمریکا بود.
▫️نویسنده: SARA GWENLLIAN JONES
🔸ژاک دریدا | Jacques Derrida
ترجمه: #یونس_شکرخواه
#ژاک_دریدا فیلسوف و نظریهپرداز ادبی فرانسوی (۱۹۳۰ - ۲۰۰۴) به عنوان بنیانگذار و سرمنشأ جنبش #شالودهشکنی یا #ساختارزدایی (deconstruction) شناخته میشود.
شالودهشکنی نوعی #تحلیل_متن است که در آن شالوده #متن شکسته میشود تا تضادها، نقاط ضعف و ابهامات آن به نمایش در آید. دریدا با پیروی از #نیچه معتقد است انسان نمیتواند واقعیت را بیرون از #بازنمود (representation) ببنید. کارهای او که از اواسط دهه 1960 نفوذ و تأثیر گستردهای یافت، اساس نشریه پستمدرنیسم یا فرانوگرایی را تشکیل میدهد. نظریات او در آمریکا الهامبخش جنبشی شالودهشکنانه شد که در زمینه مطالعات ادبی و تاریخ بسیار تأثیر گذار بود.
نظریههای دریدا مناظره و بحثهای علمی حادی را دامن زده است. شالودهشکنی برای برخی از مفسران به معنی قطع پیوند دعاوی سرکوبگر مبتنی بر حقیقت در دوره گفتمان مدرنیسم است. از سوی دیگر، منتقدان دریدا که معروفترین آنها یورگن هابرماس بود، شالودهشکنی را مورد حمله قرار داده و از آن به عنوان تفکری ضدخردگرایی یاد کردهاند. وی معتقد است شالودهشکنی، خرد انتقادی را نادیده میگیرد.
دریدا مدیر بخش مطالعات علوم اجتماعی در مدرسة Ecole des Hautes پاریس و استاد مدعو دانشگاههای اروپا و آمریکا بود.
▫️نویسنده: SARA GWENLLIAN JONES
#چهره #نظریه
🔸دریدا و نظریه تفاوت
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
نقش آثار #ژاک_دریدا در توسعه نظریههای مربوط به #تفاوت بسیار حیاتی است. دریدا عقیده دارد تفکر غرب بر اساس سلسله مراتب دورانگاری متضاد (binary oppositions) استوار شده است. از دیدگاه وی، تفاوتها بر مبنای مفاهیم اجتماعی ساخته میشوند؛ برای مثال، مرد نسبت به زن برتر است و همینطور سفید نسبت به سیاه.
دریدا در مخالفت با این دیدگاه، نظریه تفاوت را مطرح میکند. این نظریه راههایی را که سلسله مراتب زبانی فوق بر آنها استوار است، افشا میسازد. وی با قرائتی متفاوت از #زبانشناسی ساختارگرای #فردینان_دوسوسور، #معنی را تأثیر موقت نظامی از تفاوتها اعلام میکند که در آن هیچ مناسبات مثبتی شکل نگرفته است. از دید او زبان بازتاب آن معانیای نیست که از پیش در جهان واقعی وجود داشتهاند، بلکه پایگاهی برای تولید معناست. این وضعیت در قبال تمامی رویههای دلالتگر در سینما و تلویزیون صدق میکند.
زنجیره #دالها که معانی یا #مدلولها را میسازند همواره در معرض فرایندی به نام تفاوت (difference) قرار داد. این اصطلاح را که هم تفاوت (difference) و هم به تعویق انداختن (differal) معنی میدهد، دریدا ابداع کرده است. معنا از تفاوت بر میخیزد و همیشه به تعویق میافتد. هرگز نمیتوان به آن قطعیت داد و هیچ متنی معنی منحصر به فرد و یگانه ندارد.
دریدا عقاید خود را در مورد تفکر غرب در قالب نظریه #شالودهشکنی بسط و توسعه داد. شالودهشکنی بنا دارد تا برخی از نتیجهگیریهای مطلق در مورد معنی را افشا کند.
شالودهشکنی تا جایی که پای تحلیل در میان است، تضادهای سلسلهمراتبی حاکم بر معنی #متن را شناسایی میکند. معانی همواره بخشی از متون گستردهتر هستند که مخزن معانی و ارزشهای جامعهای مفروض را میسازند. ارتباط بین متنها به وسیلة مفاهیمی چون حلقههای ارتباطی (trace) و مکملها (supplement) برقرار میشود. این دو مفهوم نیز به تفاوت اشاره میکنند؛ چیزی که در واقع فرایند سازنده و ساختار دهنده به زبان است.
یکی از تأثیرات نظریه تفاوت دریدا این است که دیگر هیچ حقیقت منفردی را نمیتوان برای همه دورانها ثابت فرض کرد. حقیقت یک پدیده اجتماعی و اشکال مختلف آن بیانگر تمایلات و منافع گوناگون است. این منافع به طبقه، نژاد، جنس و جنسیت و پیامدهای آن مربوط میشود.
نویسنده: CHRIS WEEDON
🔸دریدا و نظریه تفاوت
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
نقش آثار #ژاک_دریدا در توسعه نظریههای مربوط به #تفاوت بسیار حیاتی است. دریدا عقیده دارد تفکر غرب بر اساس سلسله مراتب دورانگاری متضاد (binary oppositions) استوار شده است. از دیدگاه وی، تفاوتها بر مبنای مفاهیم اجتماعی ساخته میشوند؛ برای مثال، مرد نسبت به زن برتر است و همینطور سفید نسبت به سیاه.
دریدا در مخالفت با این دیدگاه، نظریه تفاوت را مطرح میکند. این نظریه راههایی را که سلسله مراتب زبانی فوق بر آنها استوار است، افشا میسازد. وی با قرائتی متفاوت از #زبانشناسی ساختارگرای #فردینان_دوسوسور، #معنی را تأثیر موقت نظامی از تفاوتها اعلام میکند که در آن هیچ مناسبات مثبتی شکل نگرفته است. از دید او زبان بازتاب آن معانیای نیست که از پیش در جهان واقعی وجود داشتهاند، بلکه پایگاهی برای تولید معناست. این وضعیت در قبال تمامی رویههای دلالتگر در سینما و تلویزیون صدق میکند.
زنجیره #دالها که معانی یا #مدلولها را میسازند همواره در معرض فرایندی به نام تفاوت (difference) قرار داد. این اصطلاح را که هم تفاوت (difference) و هم به تعویق انداختن (differal) معنی میدهد، دریدا ابداع کرده است. معنا از تفاوت بر میخیزد و همیشه به تعویق میافتد. هرگز نمیتوان به آن قطعیت داد و هیچ متنی معنی منحصر به فرد و یگانه ندارد.
دریدا عقاید خود را در مورد تفکر غرب در قالب نظریه #شالودهشکنی بسط و توسعه داد. شالودهشکنی بنا دارد تا برخی از نتیجهگیریهای مطلق در مورد معنی را افشا کند.
شالودهشکنی تا جایی که پای تحلیل در میان است، تضادهای سلسلهمراتبی حاکم بر معنی #متن را شناسایی میکند. معانی همواره بخشی از متون گستردهتر هستند که مخزن معانی و ارزشهای جامعهای مفروض را میسازند. ارتباط بین متنها به وسیلة مفاهیمی چون حلقههای ارتباطی (trace) و مکملها (supplement) برقرار میشود. این دو مفهوم نیز به تفاوت اشاره میکنند؛ چیزی که در واقع فرایند سازنده و ساختار دهنده به زبان است.
یکی از تأثیرات نظریه تفاوت دریدا این است که دیگر هیچ حقیقت منفردی را نمیتوان برای همه دورانها ثابت فرض کرد. حقیقت یک پدیده اجتماعی و اشکال مختلف آن بیانگر تمایلات و منافع گوناگون است. این منافع به طبقه، نژاد، جنس و جنسیت و پیامدهای آن مربوط میشود.
نویسنده: CHRIS WEEDON
#واژهها 🔸 شالودهشکنی
مشهورترین اصطلاح #ژاک_دریدا Déconstruction است که آن را در فارسی به واسازی، شالودهشکنی، بنفکنی و ساختگشایی ترجمه کردهاند. البته واژه ساختار در این اصطلاح نباید با اصطلاح فلسفی ساختار به معنی Structure در عبارتهای ساختارگرایی و پساساختارگرایی یکسان تصور شود. Déconstruction در زبانهای دیگر معمولاً ترجمه نشده و با همان املای فرانسوی به کار میرود که دریدا آن را به مفهوم از نو بنا نهادن (ویران کردن و در عین حال ساختن) به کار بردهاست.
دریدا در نامه به دوست ژاپنی خود پروفسور #ایزوتسو دربارهٔ ترجمهٔ Déconstruction به ژاپنی توضیح میدهد. دریدا میگوید Déconstruction نه یک کلمه است نه یک مفهوم؛ بنابراین در مورد استفادهٔ آن باید بسیار دقت کرد.
مشهورترین اصطلاح #ژاک_دریدا Déconstruction است که آن را در فارسی به واسازی، شالودهشکنی، بنفکنی و ساختگشایی ترجمه کردهاند. البته واژه ساختار در این اصطلاح نباید با اصطلاح فلسفی ساختار به معنی Structure در عبارتهای ساختارگرایی و پساساختارگرایی یکسان تصور شود. Déconstruction در زبانهای دیگر معمولاً ترجمه نشده و با همان املای فرانسوی به کار میرود که دریدا آن را به مفهوم از نو بنا نهادن (ویران کردن و در عین حال ساختن) به کار بردهاست.
دریدا در نامه به دوست ژاپنی خود پروفسور #ایزوتسو دربارهٔ ترجمهٔ Déconstruction به ژاپنی توضیح میدهد. دریدا میگوید Déconstruction نه یک کلمه است نه یک مفهوم؛ بنابراین در مورد استفادهٔ آن باید بسیار دقت کرد.
#زوم 🔸 شالودهشکنی
#ژاک_دریدا فیلسوف و نظریهپرداز ادبی فرانسوی به عنوان بنیانگذار و سرمنشأ جنبش #شالودهشکنی یا #ساختارزدایی (deconstruction) شناخته میشود.
شالودهشکنی یک نوع #تحلیلمتن است که در آن شالوده متن شکسته میشود تا تضادها، نقاط ضعف و ابهامات آن به نمایش در آید. دریدا با پیروی از نیچه معتقد است انسان نمیتواند واقعیت را بیرون از بازنمود (representation) ببنید
#ژاک_دریدا فیلسوف و نظریهپرداز ادبی فرانسوی به عنوان بنیانگذار و سرمنشأ جنبش #شالودهشکنی یا #ساختارزدایی (deconstruction) شناخته میشود.
شالودهشکنی یک نوع #تحلیلمتن است که در آن شالوده متن شکسته میشود تا تضادها، نقاط ضعف و ابهامات آن به نمایش در آید. دریدا با پیروی از نیچه معتقد است انسان نمیتواند واقعیت را بیرون از بازنمود (representation) ببنید
#نظریه #زوم
🔸نظریه تفاوت ژاک دریدا
▫️نویسنده: #کریس_ویدون*
▫️مترجم: #یونس_شکرخواه
نظریه تفاوت #ژاک_دریدا (Jacques Derrida) راههایی را که سلسله مراتب زبانی بر آنها استوار است، افشا میسازد. وی با قرائتی متفاوت از #زبانشناسی ساختارگرای #فردینان_دوسوسور، معنی را تأثیر موقت نظامی از تفاوتها اعلام میکند که در آن هیچ مناسبات مثبتی شکل نگرفته است. از دید او زبان بازتاب آن معانیای نیست که از پیش در جهان واقعی وجود داشتهاند، بلکه پایگاهی برای تولید معناست. این وضعیت در قبال تمامی رویههای دلالتگر در #سینما و #تلویزیون صدق میکند.
زنجیره دالّها که معانی یا مدلولها را میسازند همواره در معرض فرایندی به نام #تفاوت (dijferance) قرار داد. این اصطلاح را که هم تفاوت (difference) و هم به تعویق انداختن (differal) معنی میدهد، دریدا ابداع کرده است. معنا از تفاوت بر میخیزد و همیشه به تعویق میافتد. هرگز نمیتوان به آن قطعیت داد و هیچ متنی معنی منحصر به فرد و یگانه ندارد.
*CHRIS WEEDON
🔸نظریه تفاوت ژاک دریدا
▫️نویسنده: #کریس_ویدون*
▫️مترجم: #یونس_شکرخواه
نظریه تفاوت #ژاک_دریدا (Jacques Derrida) راههایی را که سلسله مراتب زبانی بر آنها استوار است، افشا میسازد. وی با قرائتی متفاوت از #زبانشناسی ساختارگرای #فردینان_دوسوسور، معنی را تأثیر موقت نظامی از تفاوتها اعلام میکند که در آن هیچ مناسبات مثبتی شکل نگرفته است. از دید او زبان بازتاب آن معانیای نیست که از پیش در جهان واقعی وجود داشتهاند، بلکه پایگاهی برای تولید معناست. این وضعیت در قبال تمامی رویههای دلالتگر در #سینما و #تلویزیون صدق میکند.
زنجیره دالّها که معانی یا مدلولها را میسازند همواره در معرض فرایندی به نام #تفاوت (dijferance) قرار داد. این اصطلاح را که هم تفاوت (difference) و هم به تعویق انداختن (differal) معنی میدهد، دریدا ابداع کرده است. معنا از تفاوت بر میخیزد و همیشه به تعویق میافتد. هرگز نمیتوان به آن قطعیت داد و هیچ متنی معنی منحصر به فرد و یگانه ندارد.
*CHRIS WEEDON
#نظریه #زبانشناسی
🔸 تفاوت و معنا از نگاه ژاک دریدا
▫️نویسنده: #کریس_ویدون*
▫️مترجم: #یونس_شکرخواه
#ژاک_دریدا (Jacques Derrida) با قرائتی متفاوت از زبانشناسی ساختارگرای #فردینان_دوسوسور، معنی را تأثیر موقت نظامی از تفاوتها اعلام میکند که در آن هیچ مناسبات مثبتی شکل نگرفته است. از دید او زبان بازتاب آن معانیای نیست که از پیش در جهان واقعی وجود داشتهاند، بلکه پایگاهی برای تولید معناست. این وضعیت در قبال تمامی رویههای دلالتگر در #سینما و #تلویزیون صدق میکند. زنجیره دالّها که معانی یا مدلولها را میسازند همواره در معرض فرایندی به نام #تفاوت (dijferance) قرار داد. این اصطلاح را که هم تفاوت (difference) و هم به تعویق انداختن (differal) معنی میدهد، دریدا ابداع کرده است. معنا از تفاوت بر میخیزد و همیشه به تعویق میافتد. هرگز نمیتوان به آن قطعیت داد و هیچ متنی معنی منحصر به فرد و یگانه ندارد.
*CHRIS WEEDON
🔸 تفاوت و معنا از نگاه ژاک دریدا
▫️نویسنده: #کریس_ویدون*
▫️مترجم: #یونس_شکرخواه
#ژاک_دریدا (Jacques Derrida) با قرائتی متفاوت از زبانشناسی ساختارگرای #فردینان_دوسوسور، معنی را تأثیر موقت نظامی از تفاوتها اعلام میکند که در آن هیچ مناسبات مثبتی شکل نگرفته است. از دید او زبان بازتاب آن معانیای نیست که از پیش در جهان واقعی وجود داشتهاند، بلکه پایگاهی برای تولید معناست. این وضعیت در قبال تمامی رویههای دلالتگر در #سینما و #تلویزیون صدق میکند. زنجیره دالّها که معانی یا مدلولها را میسازند همواره در معرض فرایندی به نام #تفاوت (dijferance) قرار داد. این اصطلاح را که هم تفاوت (difference) و هم به تعویق انداختن (differal) معنی میدهد، دریدا ابداع کرده است. معنا از تفاوت بر میخیزد و همیشه به تعویق میافتد. هرگز نمیتوان به آن قطعیت داد و هیچ متنی معنی منحصر به فرد و یگانه ندارد.
*CHRIS WEEDON
🔸کتاب کاغذی یا دیجیتال
🔹#ابراهیم_جعفری
دکتر مصطفی ملکیان روز دوم خرداد ۱۴۰۲ در مراسم نکوداشت یکصدمین سالگرد تولد دکتر محمد علی محقق (چهره برجسته علمی و فرهنگی ایران که خدمات گستردهاش در زمینههای گوناگون ادبی، حقوقی و پژوهشهای تاریخی؛ به ویژه در مورد نفت برجسته است)، ویژگیهای نسل او را برشمرد که یکی از آنها به شرح زیر است:
"این نسل اهل علم بود، نه اهل اطلاعات و داده. این نسل میفهمید که علم و معرفت چیزی است و اطلاعات چیز دیگری. این نسل یککتاب را ۳۰بار میخواند؛ اما حالا هر کتاب را یکبار میخوانیم؛ چون فقط میخواهیم داده و اطلاعات داشته باشیم. آن نسل اما دیدگاهش این نبود؛ زیرا تبدیل علم و فهم به حکمت چیزی بود که آنان ارزش میدانستند. این نسل میفهمید که اگر یک مسئله را خیلی خوب درک کند، بهتر از این است که ۱۰ موضوع را ناقص بفهمد و .."
توجه به موضوع بالا از این نظر حائز اهمیت است که امروز فضای مجازی بر همه شئون زندگی ما؛ از جمله کتابخوانی سایه افکنده و نسل کنونی تصور میکند که سایتهای اینترنتی و شبکههای اجتماعی آنان را از مطالعه کتاب بینیاز میسازند. ضرورت دیگر پرداختن به این موضوع از کم رونقی نمایشگاه کتاب در اردیبهشت ماه سال جاری نیز سرچشمه میگیرد که صرف نظر از بالا بودن قیمت کتاب، با استقبال مطلوبی از سوی مردم همراه نبود و جای نگرانی دارد. یکی از مشکلات بزرگ اینترنت به دست دادن خرواری اطلاعات است. دسترسی به اطلاعات سطحی و زیاد، خود مانعی برای احساس نیاز به پژوهش های عمیق و رجوع به منابع مکتوب است. اطلاعات موجود در فضای مجازی نه تنها جایگزین کتاب نمیشود، بلکه مانع هم به شمار میرود؛ زیرا فضای مجازی با امکان جستوجویی که دارد، باید در خدمت کتاب باشد؛ اما برای بسیاری جایگزین کتاب شده است. در صورتی که به دلیل همین فلهای بودن اطلاعات، بخش بسیاری از آن غیر موثق است. نگرانی از این وضعیت موجب گردید تا کتابخانه ملی فرانسه در یک مقطع زمانی از برخی فیلسوفان؛ از جمله #ژاک_دریدا دعوت کند تا در رابطه با کتاب به معنای قدیم و سنتیاش و کتابهای دیجیتال که اکنون مورد توجه نسل جوان تر قرار گرفته، هم اندیشی داشته باشد.
فضای مجازی، چاقوی دو لبهای است که اگرچه انبوه اطلاعات را در اختیار مخاطبان قرار میدهد؛ اما امکان رشد فردیت خلاق و تمرکز طولانیمدت را سلب میکند. در فضای مجازی، سطحیخوانی جایگزین عمیقخوانی شده و وقتکشی جایگزین اندیشیدن میشود. اطلاعات اینترنتی بر خلاف مطالعه کتاب که باعث قوام ذهن و افزایش اطلاعات منسجم در مغز می شود، به علت پراکندگی و گاهی ضدونقیض بودن، پایداری چندانی در ذهن ندارند؛ بهطوری که در اکثر زمینهها اطلاعات ناقص و ناچیزی داریم. از سوی دیگر کتابخوانی مستلزم تمرین یک فرایند فکری است، فرایندی که تمرکز بیوقفه و ثابت را میطلبد. کتاب خوانی نیازمند تمرکز و تمرکز نیازمند غلبه بر غریزه و حرکت از ناخودآگاه به خودآگاه و فردیتی بلوغ یافته است. اندیشمندان همواره زمان قابلتوجهی را صرف تمریناتی برای افزایش تمرکز کردهاند. خواندن یک کتاب نیاز به قابلیت تمرکز آگاهانه در مدتزمان طولانی و غرق شدن در صفحه های کتاب را دارد. پرورش چنین انضباط ذهنی کار آسانی نیست. وضعیت طبیعی مغز بشر مثل مغز بسیاری از جانوران، وضعیت حواسپرتی است. گرایش طبیعی ما این است که نگاه و توجه مان را از چیزی به چیز دیگری جابهجا کنیم تا بتوانیم هر چه بیشتر از اتفاقهایی که دور و بر ما میافتند، باخبر شویم. حسهای ما کاملاً با تغییر تنظیمشدهاند. آیا فضای مجازی با توجه به این غریزه (حواسی که به همه اطراف است) طراحیشده است؟! با هر بار ورود به صفحهای دیجیتالی، با انبوه عکس و تبلیغات در گوشه راست و چپ و لابهلای مطالب مواجه میشویم و مدام چشم و حواس ما از گوشهای به گوشهای دیگر در نوسان می باشد. از طرفی مطالعات جدید نشان میدهد که«عکس» محبوبترین قالب محتوایی در بین کاربران است و حدود پنجاهوپنج درصد محتواها در فضای مجازی پیرامون عکسها میچرخند. رتبههای بعدی محتوای مورد علاقه ایرانیان را استوری، آلبوم و ویدئو تشکیل میدهند. بنابراین متن، قالب محبوب در بین کاربران فضای مجازی نیست و جای کتاب را نمیگیرد. فراموش نکنیم که کتاب چیزی بیش از نوشته است. حسی که کتاب منتقل میسازد، فراتر از خواندن است.
اگزوپری میگوید: "من بوی کتابهای کهنه را با گرانترین عطرهای دنیا عوض نمیکنم" کتاب مثل یک اثر هنری است. کتابها روح دارند و همین روح است که تمدن را میسازد.
در پایان دوبیتی زیبای زنده یاد فریدون مشیری را تقدیم کتاب دوستان میکنم:
ای باغ پرسخاوت اندیشههای ناب
سوگند به برگ برگ تو اعجاز آفتاب
جان من و تو هرگز از هم جدا مباد
ای خوب جاودانه، ای دوست، ای کتاب
دهکدهجهانی
🔹#ابراهیم_جعفری
دکتر مصطفی ملکیان روز دوم خرداد ۱۴۰۲ در مراسم نکوداشت یکصدمین سالگرد تولد دکتر محمد علی محقق (چهره برجسته علمی و فرهنگی ایران که خدمات گستردهاش در زمینههای گوناگون ادبی، حقوقی و پژوهشهای تاریخی؛ به ویژه در مورد نفت برجسته است)، ویژگیهای نسل او را برشمرد که یکی از آنها به شرح زیر است:
"این نسل اهل علم بود، نه اهل اطلاعات و داده. این نسل میفهمید که علم و معرفت چیزی است و اطلاعات چیز دیگری. این نسل یککتاب را ۳۰بار میخواند؛ اما حالا هر کتاب را یکبار میخوانیم؛ چون فقط میخواهیم داده و اطلاعات داشته باشیم. آن نسل اما دیدگاهش این نبود؛ زیرا تبدیل علم و فهم به حکمت چیزی بود که آنان ارزش میدانستند. این نسل میفهمید که اگر یک مسئله را خیلی خوب درک کند، بهتر از این است که ۱۰ موضوع را ناقص بفهمد و .."
توجه به موضوع بالا از این نظر حائز اهمیت است که امروز فضای مجازی بر همه شئون زندگی ما؛ از جمله کتابخوانی سایه افکنده و نسل کنونی تصور میکند که سایتهای اینترنتی و شبکههای اجتماعی آنان را از مطالعه کتاب بینیاز میسازند. ضرورت دیگر پرداختن به این موضوع از کم رونقی نمایشگاه کتاب در اردیبهشت ماه سال جاری نیز سرچشمه میگیرد که صرف نظر از بالا بودن قیمت کتاب، با استقبال مطلوبی از سوی مردم همراه نبود و جای نگرانی دارد. یکی از مشکلات بزرگ اینترنت به دست دادن خرواری اطلاعات است. دسترسی به اطلاعات سطحی و زیاد، خود مانعی برای احساس نیاز به پژوهش های عمیق و رجوع به منابع مکتوب است. اطلاعات موجود در فضای مجازی نه تنها جایگزین کتاب نمیشود، بلکه مانع هم به شمار میرود؛ زیرا فضای مجازی با امکان جستوجویی که دارد، باید در خدمت کتاب باشد؛ اما برای بسیاری جایگزین کتاب شده است. در صورتی که به دلیل همین فلهای بودن اطلاعات، بخش بسیاری از آن غیر موثق است. نگرانی از این وضعیت موجب گردید تا کتابخانه ملی فرانسه در یک مقطع زمانی از برخی فیلسوفان؛ از جمله #ژاک_دریدا دعوت کند تا در رابطه با کتاب به معنای قدیم و سنتیاش و کتابهای دیجیتال که اکنون مورد توجه نسل جوان تر قرار گرفته، هم اندیشی داشته باشد.
فضای مجازی، چاقوی دو لبهای است که اگرچه انبوه اطلاعات را در اختیار مخاطبان قرار میدهد؛ اما امکان رشد فردیت خلاق و تمرکز طولانیمدت را سلب میکند. در فضای مجازی، سطحیخوانی جایگزین عمیقخوانی شده و وقتکشی جایگزین اندیشیدن میشود. اطلاعات اینترنتی بر خلاف مطالعه کتاب که باعث قوام ذهن و افزایش اطلاعات منسجم در مغز می شود، به علت پراکندگی و گاهی ضدونقیض بودن، پایداری چندانی در ذهن ندارند؛ بهطوری که در اکثر زمینهها اطلاعات ناقص و ناچیزی داریم. از سوی دیگر کتابخوانی مستلزم تمرین یک فرایند فکری است، فرایندی که تمرکز بیوقفه و ثابت را میطلبد. کتاب خوانی نیازمند تمرکز و تمرکز نیازمند غلبه بر غریزه و حرکت از ناخودآگاه به خودآگاه و فردیتی بلوغ یافته است. اندیشمندان همواره زمان قابلتوجهی را صرف تمریناتی برای افزایش تمرکز کردهاند. خواندن یک کتاب نیاز به قابلیت تمرکز آگاهانه در مدتزمان طولانی و غرق شدن در صفحه های کتاب را دارد. پرورش چنین انضباط ذهنی کار آسانی نیست. وضعیت طبیعی مغز بشر مثل مغز بسیاری از جانوران، وضعیت حواسپرتی است. گرایش طبیعی ما این است که نگاه و توجه مان را از چیزی به چیز دیگری جابهجا کنیم تا بتوانیم هر چه بیشتر از اتفاقهایی که دور و بر ما میافتند، باخبر شویم. حسهای ما کاملاً با تغییر تنظیمشدهاند. آیا فضای مجازی با توجه به این غریزه (حواسی که به همه اطراف است) طراحیشده است؟! با هر بار ورود به صفحهای دیجیتالی، با انبوه عکس و تبلیغات در گوشه راست و چپ و لابهلای مطالب مواجه میشویم و مدام چشم و حواس ما از گوشهای به گوشهای دیگر در نوسان می باشد. از طرفی مطالعات جدید نشان میدهد که«عکس» محبوبترین قالب محتوایی در بین کاربران است و حدود پنجاهوپنج درصد محتواها در فضای مجازی پیرامون عکسها میچرخند. رتبههای بعدی محتوای مورد علاقه ایرانیان را استوری، آلبوم و ویدئو تشکیل میدهند. بنابراین متن، قالب محبوب در بین کاربران فضای مجازی نیست و جای کتاب را نمیگیرد. فراموش نکنیم که کتاب چیزی بیش از نوشته است. حسی که کتاب منتقل میسازد، فراتر از خواندن است.
اگزوپری میگوید: "من بوی کتابهای کهنه را با گرانترین عطرهای دنیا عوض نمیکنم" کتاب مثل یک اثر هنری است. کتابها روح دارند و همین روح است که تمدن را میسازد.
در پایان دوبیتی زیبای زنده یاد فریدون مشیری را تقدیم کتاب دوستان میکنم:
ای باغ پرسخاوت اندیشههای ناب
سوگند به برگ برگ تو اعجاز آفتاب
جان من و تو هرگز از هم جدا مباد
ای خوب جاودانه، ای دوست، ای کتاب
دهکدهجهانی
#تراس🔸زبان
زبان بازتاب آن معانیای نیست که از پیش در جهان واقعی وجود داشتهاند، بلکه پایگاهی برای تولید معناست.
#ژاک_دریدا Jacques Derrida
زبان بازتاب آن معانیای نیست که از پیش در جهان واقعی وجود داشتهاند، بلکه پایگاهی برای تولید معناست.
#ژاک_دریدا Jacques Derrida