🔸معتمدنژاد، مدرس بازنگری و انتقاد
▫️#حسین_بصیریانجهرمی
▫️دانشآموخته دکترای ارتباطات
چهاردهم آذرماه، اگرچه در هشت سال اخیر به سبب فقدان استاد گرانقدرم مرحوم پروفسور #کاظم_معتمدنژاد، برایم با تلخکامی و حسرت همنشین شده است، اما همواره آن را فرصتی دانستهام تا به قدر وسع، به بازخوانی اندیشهها و کنشگریهای اجتماعی آن فرزانه فروتن بکوشم. برای من که در سال ١٣٨٨ جوانی ٢٨ ساله بودم و همزمان در مقطع دکترای مدیریت رسانه (دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران) و دکترای علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی تهران توفیق قبولی یافتم، افتخاری بالاتر از شاگردی استاد معتمدنژاد نبود و بیشتر به همین دلیل، دانشگاه علامه را برگزیدم.
پیش از این، در کتاب #فرزانهفروتن که به مناسب بزرگداشت استاد معتمدنژاد (1392) منتشر شده است، ضمن ترجمه پیام تسلیت #مانوئل_کاستلز با عنوان روشنفکر در علوم ارتباطات (ص١٠) و یادداشت نخستین آرزوی استاد معتمدنژاد (صص۵٨-۶٠)، از جایگاه علمی و سلوک اخلاقی او سخن گفتهام، که علاقهمندان را به مطالعه و تأمل دگربار در آن دعوت میکنم؛ اما شاید بارزترین ویژگی استاد معتمدنژاد در جسارت و شجاعت ایشان در بیان حقایق علمی متجلی شده است. به عنوان مثال، تکرار این واقعیت تلخ که امروز بجز ایران و دو سه کشور دیگر در جهان، انتشار هیچ نشریه و مجله و روزنامهای به مجوز پیش از انتشار نیاز ندارد، تنها در برخی از کتابهای ایشان نظیر «حقوق مطبوعات» و «حقوق حرفهای روزنامهنگاران» نیامده است، بلکه از هر تریبون و فرصتی که در باب آزادی رسانهها مجال سخن فراهم میشد به مسوولان وقت گوشزد میکرد تا این رویه اصلاح شود و شأن روزنامهنگاری به وجه شایسته آن، ارج نهاده شود. البته به روایت استاد گرانقدرم جناب آقای دکتر #محسنیانراد (که عمرش دراز باد)، مرحوم معتمدنژاد جسورانهترین و بیپرواترین «بازنگری» در مسیر علمی و حرفه ای دانشگاهی خود را در سال ١٣۴٨، فراتر از یک شعار و تعارف انجام داد. آن هم، به این اعتبار که از سمت دانشیاری دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، استعفا داد و به دانشکده علوم اجتماعی، که کانون تدریس ارتباطات و روزنامهنگاری بود، پیوست.او همچنین از تکرار واقعیتها در خصوص علوم ارتباطات و روزنامهنگاری نیز، در ساحت علم و صحنه عمل، دریغ نمیکرد.
آری معتمدنژاد، "مدرس دو امر ضروری، یعنی بازنگری و انتقاد"، برای جامعه سرشار از مجامله، چاپلوسی، تناقضگویی، تنگنظری، رفیقبازی و پرولتاریاپرور ما بود (نک کتاب «دانشگاه؛ از نردبان تا سایبان» دکتر #عباس_کاظمی) هم به خواست خود، و هم به حکم تقدیر...و چنین شد که واپسین درسهایی که در عمر پر ثمر خود تدریس کرد، یکی «بازنگری» در روزنامه نگاری معاصر نام گرفت و دیگری مطالعات «انتقادی» در ارتباطات... و به تعبیر حافظ:
تا ز می خانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما، خاک ره پیر مغان خواهد بود
▫️#حسین_بصیریانجهرمی
▫️دانشآموخته دکترای ارتباطات
چهاردهم آذرماه، اگرچه در هشت سال اخیر به سبب فقدان استاد گرانقدرم مرحوم پروفسور #کاظم_معتمدنژاد، برایم با تلخکامی و حسرت همنشین شده است، اما همواره آن را فرصتی دانستهام تا به قدر وسع، به بازخوانی اندیشهها و کنشگریهای اجتماعی آن فرزانه فروتن بکوشم. برای من که در سال ١٣٨٨ جوانی ٢٨ ساله بودم و همزمان در مقطع دکترای مدیریت رسانه (دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران) و دکترای علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی تهران توفیق قبولی یافتم، افتخاری بالاتر از شاگردی استاد معتمدنژاد نبود و بیشتر به همین دلیل، دانشگاه علامه را برگزیدم.
پیش از این، در کتاب #فرزانهفروتن که به مناسب بزرگداشت استاد معتمدنژاد (1392) منتشر شده است، ضمن ترجمه پیام تسلیت #مانوئل_کاستلز با عنوان روشنفکر در علوم ارتباطات (ص١٠) و یادداشت نخستین آرزوی استاد معتمدنژاد (صص۵٨-۶٠)، از جایگاه علمی و سلوک اخلاقی او سخن گفتهام، که علاقهمندان را به مطالعه و تأمل دگربار در آن دعوت میکنم؛ اما شاید بارزترین ویژگی استاد معتمدنژاد در جسارت و شجاعت ایشان در بیان حقایق علمی متجلی شده است. به عنوان مثال، تکرار این واقعیت تلخ که امروز بجز ایران و دو سه کشور دیگر در جهان، انتشار هیچ نشریه و مجله و روزنامهای به مجوز پیش از انتشار نیاز ندارد، تنها در برخی از کتابهای ایشان نظیر «حقوق مطبوعات» و «حقوق حرفهای روزنامهنگاران» نیامده است، بلکه از هر تریبون و فرصتی که در باب آزادی رسانهها مجال سخن فراهم میشد به مسوولان وقت گوشزد میکرد تا این رویه اصلاح شود و شأن روزنامهنگاری به وجه شایسته آن، ارج نهاده شود. البته به روایت استاد گرانقدرم جناب آقای دکتر #محسنیانراد (که عمرش دراز باد)، مرحوم معتمدنژاد جسورانهترین و بیپرواترین «بازنگری» در مسیر علمی و حرفه ای دانشگاهی خود را در سال ١٣۴٨، فراتر از یک شعار و تعارف انجام داد. آن هم، به این اعتبار که از سمت دانشیاری دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، استعفا داد و به دانشکده علوم اجتماعی، که کانون تدریس ارتباطات و روزنامهنگاری بود، پیوست.او همچنین از تکرار واقعیتها در خصوص علوم ارتباطات و روزنامهنگاری نیز، در ساحت علم و صحنه عمل، دریغ نمیکرد.
آری معتمدنژاد، "مدرس دو امر ضروری، یعنی بازنگری و انتقاد"، برای جامعه سرشار از مجامله، چاپلوسی، تناقضگویی، تنگنظری، رفیقبازی و پرولتاریاپرور ما بود (نک کتاب «دانشگاه؛ از نردبان تا سایبان» دکتر #عباس_کاظمی) هم به خواست خود، و هم به حکم تقدیر...و چنین شد که واپسین درسهایی که در عمر پر ثمر خود تدریس کرد، یکی «بازنگری» در روزنامه نگاری معاصر نام گرفت و دیگری مطالعات «انتقادی» در ارتباطات... و به تعبیر حافظ:
تا ز می خانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما، خاک ره پیر مغان خواهد بود