🔸همهچیز دانانی بهعمق یکبند انگشت
🔹#سعید_صدقی
به احتمال زیاد با آدمهایی برخورد کردهاید که در مورد هر مسئلهای اظهارنظر میکنند. گویی چیزی در این عالم نیست که در موردش عقیده و نظری نداشتهباشند. استفاده از "نمیدانم" در زندگی چنین افرادی بهندرت اتفاق میافتد. #اینترنت شاید فضای مناسبی برای تولید و تربیت چنین انسانهایی باشد. شاید خود ما هم جزء این دسته باشیم. چه دوست داشته باشیم، چه دوست نداشته باشیم، اینترنت شبیه اقیانوسی عظیم از مسائل و موضوعات و پدیدههای متنوع و مختلف است.
دائماً در معرض وفور #اطلاعات بودن، ممکن است در ذهن ما نیز اقیانوس ایجاد کند، منتها عمق این دریای عظیم یک بند انگشت بیشتر نیست! بهعبارت دیگر، اینترنت و استفاده از آن ممکن است در ما این تصور را ایجاد کند که بسیار میدانیم.
بسیار دانستن از لحاظ کمیت البته که درست است. ما از موضوعات زیادی "مطلع" هستیم و میدانیم که در گوشه و کنار جهان چه رخ میدهد. چیزهای زیادی را هم خواندهایم و شنیدهایم و دیدهایم.
با این حال، پرسش اصلی این است که چقدر مسائل را مصرانه دنبال کردهایم و دربارهشان عمیق شدهایم؟ چقدر صحت و درستی و دقتشان را بررسی کردهایم؟ بسیاری از باورها و نظرهای ما که سمت و سوی رفتار و اعمالمان را تعیین میکنند، حاصل همین دانستههای نهچندان عمیق و بررسینشده هستند. کتاب و مطالعه در این مورد هم متفاوت هستند. مطالعه بـه دانستههایمان عمق و جهت میبخشد. سوای اینها، افق نادانستههایمان را روشنتر میکند و به فضیلت "نمیدانم" مجهز.
بهعنوان مثال، بهجای خواندن جملات قصار نیچه و مبتلا شدن به این توهم که از نظریات او آگاهیم، اگر به خواندن کتابهای این فیلسوف و کتابهای دیگر نوشتهشده درباره فلسفهاش تن بدهیم، مطلع بودن ما به دانایی و آگاهی تبدیل خواهدشد.
🗞 از متن "چرا همچنان باید کتاب خواند؟" که در شماره ۱۵۷ ماهنامه مدیریت ارتباطات منتشر شدهاست. این شماره را از اینجا سفارش دهید.
🔹#سعید_صدقی
به احتمال زیاد با آدمهایی برخورد کردهاید که در مورد هر مسئلهای اظهارنظر میکنند. گویی چیزی در این عالم نیست که در موردش عقیده و نظری نداشتهباشند. استفاده از "نمیدانم" در زندگی چنین افرادی بهندرت اتفاق میافتد. #اینترنت شاید فضای مناسبی برای تولید و تربیت چنین انسانهایی باشد. شاید خود ما هم جزء این دسته باشیم. چه دوست داشته باشیم، چه دوست نداشته باشیم، اینترنت شبیه اقیانوسی عظیم از مسائل و موضوعات و پدیدههای متنوع و مختلف است.
دائماً در معرض وفور #اطلاعات بودن، ممکن است در ذهن ما نیز اقیانوس ایجاد کند، منتها عمق این دریای عظیم یک بند انگشت بیشتر نیست! بهعبارت دیگر، اینترنت و استفاده از آن ممکن است در ما این تصور را ایجاد کند که بسیار میدانیم.
بسیار دانستن از لحاظ کمیت البته که درست است. ما از موضوعات زیادی "مطلع" هستیم و میدانیم که در گوشه و کنار جهان چه رخ میدهد. چیزهای زیادی را هم خواندهایم و شنیدهایم و دیدهایم.
با این حال، پرسش اصلی این است که چقدر مسائل را مصرانه دنبال کردهایم و دربارهشان عمیق شدهایم؟ چقدر صحت و درستی و دقتشان را بررسی کردهایم؟ بسیاری از باورها و نظرهای ما که سمت و سوی رفتار و اعمالمان را تعیین میکنند، حاصل همین دانستههای نهچندان عمیق و بررسینشده هستند. کتاب و مطالعه در این مورد هم متفاوت هستند. مطالعه بـه دانستههایمان عمق و جهت میبخشد. سوای اینها، افق نادانستههایمان را روشنتر میکند و به فضیلت "نمیدانم" مجهز.
بهعنوان مثال، بهجای خواندن جملات قصار نیچه و مبتلا شدن به این توهم که از نظریات او آگاهیم، اگر به خواندن کتابهای این فیلسوف و کتابهای دیگر نوشتهشده درباره فلسفهاش تن بدهیم، مطلع بودن ما به دانایی و آگاهی تبدیل خواهدشد.
🗞 از متن "چرا همچنان باید کتاب خواند؟" که در شماره ۱۵۷ ماهنامه مدیریت ارتباطات منتشر شدهاست. این شماره را از اینجا سفارش دهید.