#مرتضی_ممیز
مشاهیر دانشگاه تهران
🔸مرتضی ممیّز
سال و محل تولد: ۱۳۱۵، تهران
رشته تخصصی: نقاشی و طراحی گرافیک
https://ut.ac.ir/fa/page/4163
مشاهیر دانشگاه تهران
🔸مرتضی ممیّز
سال و محل تولد: ۱۳۱۵، تهران
رشته تخصصی: نقاشی و طراحی گرافیک
https://ut.ac.ir/fa/page/4163
Momayez My Interview.doc
173.5 KB
#گرافیک #مرتضی_ممیز #رخنما
🔸توشهای ایرانی برای مشاركت در ساخت فرهنگ جهانی
▫️یك اتود از مرتضی ممیز
▫️گفتوگو از: #یونس_شكرخواه
▫️ماهنامه صنعت چاپ - شماره ٢١١، سال ١٣٧٩
🔹 فایل پیوست را دانلود کنید
🔸توشهای ایرانی برای مشاركت در ساخت فرهنگ جهانی
▫️یك اتود از مرتضی ممیز
▫️گفتوگو از: #یونس_شكرخواه
▫️ماهنامه صنعت چاپ - شماره ٢١١، سال ١٣٧٩
🔹 فایل پیوست را دانلود کنید
🔸 ممیز / …
فیلم خوانش بخشی از مطالب کتاب "ممیز/…" توسط نویسندگان کتاب؛ در هفته #گرافیک به نمایش در آمد.
یادنامه #مرتضی_ممیز در شهریور ١٣٨٩ در مراسم نکوداشت این هنرمند فقید، منتشر شد. پدیدآورنده این کتاب، #فرزاد_ادیبی و ناشر آن انتشارات بامداد نو است.
به فرزاد ادیبی نازنین بابت کار ارزشمندش صمیمانه تبریک میگویم.
https://tinyurl.com/eexz42ju
فیلم خوانش بخشی از مطالب کتاب "ممیز/…" توسط نویسندگان کتاب؛ در هفته #گرافیک به نمایش در آمد.
یادنامه #مرتضی_ممیز در شهریور ١٣٨٩ در مراسم نکوداشت این هنرمند فقید، منتشر شد. پدیدآورنده این کتاب، #فرزاد_ادیبی و ناشر آن انتشارات بامداد نو است.
به فرزاد ادیبی نازنین بابت کار ارزشمندش صمیمانه تبریک میگویم.
https://tinyurl.com/eexz42ju
عرصههای ارتباطی
🔸 ممیز / … فیلم خوانش بخشی از مطالب کتاب "ممیز/…" توسط نویسندگان کتاب؛ در هفته #گرافیک به نمایش در آمد. یادنامه #مرتضی_ممیز در شهریور ١٣٨٩ در مراسم نکوداشت این هنرمند فقید، منتشر شد. پدیدآورنده این کتاب، #فرزاد_ادیبی و ناشر آن انتشارات بامداد نو است. به فرزاد…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#یاد 🔸 روایتها
روخوانی لید مصاحبهام با #مرتضی_ممیز از کتاب #فرزاد_ادیبی عزیز به بهانه انتشار و رونمایی این اثر: ممیز / ...
روخوانی لید مصاحبهام با #مرتضی_ممیز از کتاب #فرزاد_ادیبی عزیز به بهانه انتشار و رونمایی این اثر: ممیز / ...
#رخنما #دوستان #یونس_شکرخواه
🔸۴ شهریور، زاد روز مرتضی ممیز
▫️#مرتضی_ممیز (۱۳۱۵-۱۳۸۴)
▫️هنوز کنارمان هستی، تولدت مبارک مرتضی جان
🔸۴ شهریور، زاد روز مرتضی ممیز
▫️#مرتضی_ممیز (۱۳۱۵-۱۳۸۴)
▫️هنوز کنارمان هستی، تولدت مبارک مرتضی جان
#گرافیک 🔸افتتاح نمایشگاه در شانزدهمین سالگرد مرتضی ممیز
یک نمایشگاه به مناسبت شانزدهمین سالگرد درگذشت #مرتضی_ممیز، هنرمند گرافیست روز جمعه ۲۶ آذر طبق روال سالهای گذشته در خانه هنرمندان ایران افتتاح میشود.در این نمایشگاه گزیده آثاری از بهزاد حاتم از سال ۱۳۵۰ تا به امروز در گالری ممیز و همچنین پوسترها و پروژههای محیطی آتلیه طراحی آر ۲ که متعلق به یک گروه طراحی از کشور پرتغال است، در گالریهای پاییز، زمستان و میرمیران افتتاح خواهد شد.
این نمایشگاه که تا ۷ دی ادامه دارد، ساعت ۱۷ جمعه در خانه هنرمندان ایران، تالار استاد شهناز افتتاح خواهد شد.
یک نمایشگاه به مناسبت شانزدهمین سالگرد درگذشت #مرتضی_ممیز، هنرمند گرافیست روز جمعه ۲۶ آذر طبق روال سالهای گذشته در خانه هنرمندان ایران افتتاح میشود.در این نمایشگاه گزیده آثاری از بهزاد حاتم از سال ۱۳۵۰ تا به امروز در گالری ممیز و همچنین پوسترها و پروژههای محیطی آتلیه طراحی آر ۲ که متعلق به یک گروه طراحی از کشور پرتغال است، در گالریهای پاییز، زمستان و میرمیران افتتاح خواهد شد.
این نمایشگاه که تا ۷ دی ادامه دارد، ساعت ۱۷ جمعه در خانه هنرمندان ایران، تالار استاد شهناز افتتاح خواهد شد.
Forwarded from عرصههای ارتباطی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#یاد 🔸 روایتها
روخوانی لید مصاحبهام با #مرتضی_ممیز از کتاب #فرزاد_ادیبی عزیز به بهانه انتشار و رونمایی این اثر: ممیز / ...
روخوانی لید مصاحبهام با #مرتضی_ممیز از کتاب #فرزاد_ادیبی عزیز به بهانه انتشار و رونمایی این اثر: ممیز / ...
Forwarded from عرصههای ارتباطی
🔸 درباره مرتضی ممیز
▫️ از سلسله گفتوگوهای مدرسه ویژه
▫️بررسی و گفتوگو درباره کتاب ممیز /... یادنامه زندهیاد #مرتضی_ممیز ▫️نشست #یونس_شکرخواه و #فرزاد_ادیبی
https://tinyurl.com/yd3y2urc
▫️ از سلسله گفتوگوهای مدرسه ویژه
▫️بررسی و گفتوگو درباره کتاب ممیز /... یادنامه زندهیاد #مرتضی_ممیز ▫️نشست #یونس_شکرخواه و #فرزاد_ادیبی
https://tinyurl.com/yd3y2urc
#گرافیک🔸بزرگداشت مرتضی ممیز در روزهای سخت خانه هنرمندان
خانه هنرمندان ایران جمعه، ۲۶ آذر ماه به مناسبت شانزدهمین سالگرد درگذشت #مرتضی_ممیز، دو نمایشگاه «گزیده آثاری از بهزاد حاتم» و «گزیده آثاری از پوسترها و پروژههای محیطی آتلیه طراحی آر۲» از کشور پرتغال را با یاد و خاطره این هنرمند فقید کشورمان افتتاح کرد.
گزارش خبرنگار تجسمی ایسنا
خانه هنرمندان ایران جمعه، ۲۶ آذر ماه به مناسبت شانزدهمین سالگرد درگذشت #مرتضی_ممیز، دو نمایشگاه «گزیده آثاری از بهزاد حاتم» و «گزیده آثاری از پوسترها و پروژههای محیطی آتلیه طراحی آر۲» از کشور پرتغال را با یاد و خاطره این هنرمند فقید کشورمان افتتاح کرد.
گزارش خبرنگار تجسمی ایسنا
عرصههای ارتباطی
🔸لبخند تمامشده ▫️یادداشت #ابراهیم_حقیقی بهیاد #حمید_لبخنده
🔸لبخند تمامشده
▫️یادداشت #ابراهیم_حقیقی به یاد حمید لبخنده
▫️از سال ١٣۵٠ دوستیمان آغاز شد؛ با آن جوان مهربان جنوبی خونگرم، با لبخند گرمای خوزستان. در سینمای آزاد هم کنار هم بودیم. برای اجازۀ ساختن فیلم کوتاه "مصیبت کبکها" به دیدار احمد محمودِ مهربان رفتیم که دایی حمید بود و او به لطف و مهر اجازۀ استفاده از قصه را به ما داد که فیلم نیمهکاره به انقلاب رسید و ماند. پوستر نمایش "عادلها" را برایش ساخته بودم که نمایش موفقی بود و بعدها با او در کنار حمید سمندریان و هما روستا بودیم. وقتی که در سال ١٣۵۶ برای تحصیل به انگلستان رفتم، همۀ کارهای مدارک دانشگاهیام را به او سپردم که با روی گشاده پذیرفت چون شاید نزدیکترین دوست خوبم بود. همیشه دربارۀ قصه و نمایش و کتاب سخنها داشت و همچنان مهربان نقد میکرد. در پی رانده شدن حمید سمندریان عزیز از دانشکدۀ هنرهای زیبا، وقتی که با همراهی هما، رستوران ١۴١ را در خیابان فلسطین راهاندازی میکردند و من کارهای گرافیکشان را انجام دادم، روزها به دیدارشان میرفتم... و چه چیزها آموختم از ذهن خلاق و درخشان حمید سمندریان. و #حمید_لبخنده همچنان مثل پروانه گرد شمع وجود او میگشت. کاوه که به دنیا آمد، حمید مثل پدر مراقبش بود و کاوه و اوژن با هم بزرگ شدند، و دوست تا امروز، که هر دو مردان نیکی هستند.
در بحرانهای بیکاری و بیپولی دوران جنگ، سالها با او همخانه شدم. اتاقها را با هم و به کمک مسعود دشتبان موکت کردیم و وسایل خانه را به اشتراک گذاشتیم و همچنان عشقمان کتاب بود و فیلم و نمایش. و بچهها بزرگ میشدند و حمید سمندریان در تلاش اجرای نمایش میفرسود و هما بیشتر بازیگر سینما شده بود و شاید نانآور خانواده.
سریال "در قلب من" را که میساخت برای طراحی تیتراژ کنار حمید لبخنده بودم ... بعدتر با حمید و هما آموزشگاه گشودند و بعد از رفتن حمید در کنار هما آنجا را گرداند و بعد از رفتن هما آموزشگاه را حفظ کرد تا به کاوه سپرد و همچنان آموزشگاه سمندریان و بزرگداشت هر ساله دغدغهاش بود. چرا که همیشه خود را مدیون معلمش میدانست، و این کار را وظیفۀ خود. چون من که همیشه خود را مدیون #مرتضی_ممیز میدانم. اما حمید لبخنده سرسپردهتر از من بود. ندیدم کسی هیچ خاطرۀ بدی از حمید لبخنده داشته باشد. لبش همیشه به خنده گشوده بود و مهربانی. نامش برازندۀ کردارش بود: لبخنده.
@filmemrooz_official
▫️یادداشت #ابراهیم_حقیقی به یاد حمید لبخنده
▫️از سال ١٣۵٠ دوستیمان آغاز شد؛ با آن جوان مهربان جنوبی خونگرم، با لبخند گرمای خوزستان. در سینمای آزاد هم کنار هم بودیم. برای اجازۀ ساختن فیلم کوتاه "مصیبت کبکها" به دیدار احمد محمودِ مهربان رفتیم که دایی حمید بود و او به لطف و مهر اجازۀ استفاده از قصه را به ما داد که فیلم نیمهکاره به انقلاب رسید و ماند. پوستر نمایش "عادلها" را برایش ساخته بودم که نمایش موفقی بود و بعدها با او در کنار حمید سمندریان و هما روستا بودیم. وقتی که در سال ١٣۵۶ برای تحصیل به انگلستان رفتم، همۀ کارهای مدارک دانشگاهیام را به او سپردم که با روی گشاده پذیرفت چون شاید نزدیکترین دوست خوبم بود. همیشه دربارۀ قصه و نمایش و کتاب سخنها داشت و همچنان مهربان نقد میکرد. در پی رانده شدن حمید سمندریان عزیز از دانشکدۀ هنرهای زیبا، وقتی که با همراهی هما، رستوران ١۴١ را در خیابان فلسطین راهاندازی میکردند و من کارهای گرافیکشان را انجام دادم، روزها به دیدارشان میرفتم... و چه چیزها آموختم از ذهن خلاق و درخشان حمید سمندریان. و #حمید_لبخنده همچنان مثل پروانه گرد شمع وجود او میگشت. کاوه که به دنیا آمد، حمید مثل پدر مراقبش بود و کاوه و اوژن با هم بزرگ شدند، و دوست تا امروز، که هر دو مردان نیکی هستند.
در بحرانهای بیکاری و بیپولی دوران جنگ، سالها با او همخانه شدم. اتاقها را با هم و به کمک مسعود دشتبان موکت کردیم و وسایل خانه را به اشتراک گذاشتیم و همچنان عشقمان کتاب بود و فیلم و نمایش. و بچهها بزرگ میشدند و حمید سمندریان در تلاش اجرای نمایش میفرسود و هما بیشتر بازیگر سینما شده بود و شاید نانآور خانواده.
سریال "در قلب من" را که میساخت برای طراحی تیتراژ کنار حمید لبخنده بودم ... بعدتر با حمید و هما آموزشگاه گشودند و بعد از رفتن حمید در کنار هما آنجا را گرداند و بعد از رفتن هما آموزشگاه را حفظ کرد تا به کاوه سپرد و همچنان آموزشگاه سمندریان و بزرگداشت هر ساله دغدغهاش بود. چرا که همیشه خود را مدیون معلمش میدانست، و این کار را وظیفۀ خود. چون من که همیشه خود را مدیون #مرتضی_ممیز میدانم. اما حمید لبخنده سرسپردهتر از من بود. ندیدم کسی هیچ خاطرۀ بدی از حمید لبخنده داشته باشد. لبش همیشه به خنده گشوده بود و مهربانی. نامش برازندۀ کردارش بود: لبخنده.
@filmemrooz_official
#گرافیک #مرتضی_ممیز
🔸نماهایی از ممیز در خانه هنرمندان
▫️برای دیدن نوزدهمین جشن تصویر سال به خانه هنرمندان ایران رفته بودم چشمم افتاد به ردپاهایی از رفیق نازنین رختبربسته مرتضی ممیز.
🔸نماهایی از ممیز در خانه هنرمندان
▫️برای دیدن نوزدهمین جشن تصویر سال به خانه هنرمندان ایران رفته بودم چشمم افتاد به ردپاهایی از رفیق نازنین رختبربسته مرتضی ممیز.
#ووستان #کتاب🔸ورقزدن
#رخنما #مرتضی_ممیز #یونس_شکرخواه
لحظاتی پیش میآید که میفهمی ورق زدن یک کتاب قدیمی همیشه بهترین احساس جهان نیست.... مثل دیدن همین امضای مرتضی ممیز (١٣١۵-١٣٨۴) رفیق نازنینم گرافیست برجسته بر روی کتابش برای من در سال ١٣٨٣.... یادم افتاد خندیدی و گفتی به یک کرشمه دو کار کردم جوری نوشتم که هم یونس خان خوانده میشود و هم یونس جان.... روحت قرین آرامش آقا مرتضای رفیق که جانم به درد آمد از فراق برای ممیزترینی چون تو که نرم آمدی؛ ابرگونه باریدی و رفتی
#رخنما #مرتضی_ممیز #یونس_شکرخواه
لحظاتی پیش میآید که میفهمی ورق زدن یک کتاب قدیمی همیشه بهترین احساس جهان نیست.... مثل دیدن همین امضای مرتضی ممیز (١٣١۵-١٣٨۴) رفیق نازنینم گرافیست برجسته بر روی کتابش برای من در سال ١٣٨٣.... یادم افتاد خندیدی و گفتی به یک کرشمه دو کار کردم جوری نوشتم که هم یونس خان خوانده میشود و هم یونس جان.... روحت قرین آرامش آقا مرتضای رفیق که جانم به درد آمد از فراق برای ممیزترینی چون تو که نرم آمدی؛ ابرگونه باریدی و رفتی
Forwarded from عرصههای ارتباطی
#خاطره🔸ما و کولهها
▫️#یونس_شکرخواه
روزگاری دور چندین نفر در یکی از طبقات هتل آزادی تهران جمع میشدیم.
علت: سودایی که #محمد_اینانلو در سر داشت.
اینانلو میخواست نشریهای به راه بیندازد تحت عنوان "راه ابریشم" که گردشگری را سرمه چشم داشته باشد. از همه کارهای پیش رو یکی سریع حل شد و آن انتخاب اسم انگلیسی برای نشریه بود که گذاشتیم Silk Road.
نشریات شبیه مدیر مسئول خود میشوند؛ هیبت اینانلو از آن هیبتهایی بود که صورتگر چین هم از پسش برنمیآمد: وه چه بیرنگ و بینشان که منم، کی ببینی مرا ...
همین هیبت باعث شد که جلسات طول بکشد و این شانس من بود. الان میگویم چرا.
یک حلقه نسبتا ثابت اطراف آقای اینانلو جمع میشدیم: دکتر #کاظم_معتمدنژاد، دکتر #مهدی_محسنیانراد؛ دکتر #حمید_نطقی و من.
این حلقه با چهرههای دیگری هم همراه و همگام میشد؛ #مرتضی_ممیز، #اسماعیل_میرفخرایی، #مسعود_معصومی، #جواد_قاسمی و ...
جمع جذاب اطراف اینانلو؛ حلاوتی ویژه مییافت با خاطرات شیرین دکتر حمید نطقی درباره ازدواج خودش و درس خواندنش در زمینه حقوق و نکات طنز آمیز ناب درباب روابط عمومی ایرانی.
هیچوقت یادم نمیرود ماجرای فردی را که حمید خان گفت خیال کرده بود بهشت رفته اما آنجا سالن روابط عمومی جهنم بود.
من از آن جمع چیزهای زیادی آموختم؛ متانت معتمدنژاد، دقت محسنیانراد، تیزبینیهای دکتر نطقی و حتی دعوا کردن را از مرتضی ممیز که با هم برای اسلایدهای نشریه به یک لیتوگرافی رفته بودیم و مرتضی خان به دلایلی که بماند؛ زد و کرک و پر لیتوگراف را ریخت که ریخت.
آقای نطقی دوست داشتنی و شیکپوش، بذلهگو و پرنکته برایم در آن جلسات به یک شخصیت جذاب ماندگار تبدیل شد. او را دوست یافتم و دوست داشتم به گونه یک پدر؛ و این ربطی به لقب پدر روابط عمومی ایران نداشت.
در دلم بود که بیدوست نباشم هرگز؛ چه توان کرد که ...
دوستم دوباره پس از سالها در سال ۱۳۹۳ به سراغم آمد؛ #موسسه_کارگزار_روابطعمومی مرا به عنوان منتخب جایزه بینالمللی دکتر حمید نطقی برگزید و جایزه ویژه او را که نشانی طلایی از چهره مهربانش در یک قاب بود؛ به من داد. جایزه را گرفتم و کمی دست و پایم را گم کردم. اما تردیدی ندارم که هیچکس نفهمید چقدر دلم ریخت؛ من یک چهره در دست نداشتم؛ یک تاریخ داشتم.
روزها میآیند و میروند و یادها در کولههای ما میمانند، شیرینترین یادها همانهایی هستند که با دیگران و با هم آنها را ساختهایم. شما هم حتما تجربه کردهاید وقتی کسانی را که دوست دارید به خاطره تبدیل میشوند؛ آن خاطرات ارزشمندترین داشتههای شما میمانند.
دکتر حمید نطقی؛ دکتر کاظم معتمد نژاد، محمد اینانلو؛ مرتضی ممیز و مسعود معصومی حالا به خاطره تبدیل شدهاند، روزها میآیند و میروند؛ ما و کولهها.
▫️#یونس_شکرخواه
روزگاری دور چندین نفر در یکی از طبقات هتل آزادی تهران جمع میشدیم.
علت: سودایی که #محمد_اینانلو در سر داشت.
اینانلو میخواست نشریهای به راه بیندازد تحت عنوان "راه ابریشم" که گردشگری را سرمه چشم داشته باشد. از همه کارهای پیش رو یکی سریع حل شد و آن انتخاب اسم انگلیسی برای نشریه بود که گذاشتیم Silk Road.
نشریات شبیه مدیر مسئول خود میشوند؛ هیبت اینانلو از آن هیبتهایی بود که صورتگر چین هم از پسش برنمیآمد: وه چه بیرنگ و بینشان که منم، کی ببینی مرا ...
همین هیبت باعث شد که جلسات طول بکشد و این شانس من بود. الان میگویم چرا.
یک حلقه نسبتا ثابت اطراف آقای اینانلو جمع میشدیم: دکتر #کاظم_معتمدنژاد، دکتر #مهدی_محسنیانراد؛ دکتر #حمید_نطقی و من.
این حلقه با چهرههای دیگری هم همراه و همگام میشد؛ #مرتضی_ممیز، #اسماعیل_میرفخرایی، #مسعود_معصومی، #جواد_قاسمی و ...
جمع جذاب اطراف اینانلو؛ حلاوتی ویژه مییافت با خاطرات شیرین دکتر حمید نطقی درباره ازدواج خودش و درس خواندنش در زمینه حقوق و نکات طنز آمیز ناب درباب روابط عمومی ایرانی.
هیچوقت یادم نمیرود ماجرای فردی را که حمید خان گفت خیال کرده بود بهشت رفته اما آنجا سالن روابط عمومی جهنم بود.
من از آن جمع چیزهای زیادی آموختم؛ متانت معتمدنژاد، دقت محسنیانراد، تیزبینیهای دکتر نطقی و حتی دعوا کردن را از مرتضی ممیز که با هم برای اسلایدهای نشریه به یک لیتوگرافی رفته بودیم و مرتضی خان به دلایلی که بماند؛ زد و کرک و پر لیتوگراف را ریخت که ریخت.
آقای نطقی دوست داشتنی و شیکپوش، بذلهگو و پرنکته برایم در آن جلسات به یک شخصیت جذاب ماندگار تبدیل شد. او را دوست یافتم و دوست داشتم به گونه یک پدر؛ و این ربطی به لقب پدر روابط عمومی ایران نداشت.
در دلم بود که بیدوست نباشم هرگز؛ چه توان کرد که ...
دوستم دوباره پس از سالها در سال ۱۳۹۳ به سراغم آمد؛ #موسسه_کارگزار_روابطعمومی مرا به عنوان منتخب جایزه بینالمللی دکتر حمید نطقی برگزید و جایزه ویژه او را که نشانی طلایی از چهره مهربانش در یک قاب بود؛ به من داد. جایزه را گرفتم و کمی دست و پایم را گم کردم. اما تردیدی ندارم که هیچکس نفهمید چقدر دلم ریخت؛ من یک چهره در دست نداشتم؛ یک تاریخ داشتم.
روزها میآیند و میروند و یادها در کولههای ما میمانند، شیرینترین یادها همانهایی هستند که با دیگران و با هم آنها را ساختهایم. شما هم حتما تجربه کردهاید وقتی کسانی را که دوست دارید به خاطره تبدیل میشوند؛ آن خاطرات ارزشمندترین داشتههای شما میمانند.
دکتر حمید نطقی؛ دکتر کاظم معتمد نژاد، محمد اینانلو؛ مرتضی ممیز و مسعود معصومی حالا به خاطره تبدیل شدهاند، روزها میآیند و میروند؛ ما و کولهها.
ممیّز و تصویرسازیهای کتاب هفته.pdf
265.1 KB
#گرافیک #مرتضی_ممیز
🔸ممیّز و تصویرسازیهای کتاب هفته
▫️شعله قاهری نیّری
تصویرسازی کتاب هفته در دهۀ ١٣۴٠ شمسی مجموعهای از جاودانهترین آثار تصویرسازی در مجلات ایران را پدید آورده است. نخستین شمارۀ هفتهنامۀ کتاب هفته از ١۶ مهر ١٣۴٠ به سردبیری شاملو و نظارت دکتر محسن هشترودی و جمعی از نویسندگان و مترجمان ارزنده در قالب شورای نویسندگان با همکاری مرتضی ممیز بهعنوان نقاش و تصویرگر پا به عرصۀ مطبوعات کشور گذاشت و در ١٧ آذر ١٣۴١، پس انتشار ١٠۴ شماره، تعطیل شد. از کتاب هفته میتوان بهعنوان یک رویداد در هنرهای تجسمی و نیز خاطرۀ جمعی نسلی از هنرمندان و اندیشهمندان کشور نام برد. نخستین و مؤثرترین سردبیر #کتابهفته، #احمد_شاملو بود. این نشریه به انتشارات روزنامۀ کیهان تعلق داشت که یکی از دو روزنامۀ بزرگ ایران محسوب میشد. کتاب هفته چه از نظر شکل و چه از نظر محتوا در میان نشریات ایران جایگاه ویژهای دارد...
▫️مجله جهان کتاب
🔹فایل پیوست را دانلود کنید.
@jahaneketabpub
🔸ممیّز و تصویرسازیهای کتاب هفته
▫️شعله قاهری نیّری
تصویرسازی کتاب هفته در دهۀ ١٣۴٠ شمسی مجموعهای از جاودانهترین آثار تصویرسازی در مجلات ایران را پدید آورده است. نخستین شمارۀ هفتهنامۀ کتاب هفته از ١۶ مهر ١٣۴٠ به سردبیری شاملو و نظارت دکتر محسن هشترودی و جمعی از نویسندگان و مترجمان ارزنده در قالب شورای نویسندگان با همکاری مرتضی ممیز بهعنوان نقاش و تصویرگر پا به عرصۀ مطبوعات کشور گذاشت و در ١٧ آذر ١٣۴١، پس انتشار ١٠۴ شماره، تعطیل شد. از کتاب هفته میتوان بهعنوان یک رویداد در هنرهای تجسمی و نیز خاطرۀ جمعی نسلی از هنرمندان و اندیشهمندان کشور نام برد. نخستین و مؤثرترین سردبیر #کتابهفته، #احمد_شاملو بود. این نشریه به انتشارات روزنامۀ کیهان تعلق داشت که یکی از دو روزنامۀ بزرگ ایران محسوب میشد. کتاب هفته چه از نظر شکل و چه از نظر محتوا در میان نشریات ایران جایگاه ویژهای دارد...
▫️مجله جهان کتاب
🔹فایل پیوست را دانلود کنید.
@jahaneketabpub
#مرتضی_ممیز #گرافیک
🔸هنرِ مدرنِ یک مردِ قدیمی
🔳 آرتهکست روایت زندگانی مشاهیریست که سالها قبل زندگی را بدرود گفتند. آرتهکست هر ماه، زندگانی یکی از مشاهیر ایران را برای شما بازگو میکند. روایت زندگی این انسانها تنها یک قصهی شنیدنی نیست، روایت ساختن راهی از دل کوههای سنگیست. این راههای جاودان رهگذر امروز من و شماست. لینک
🔸هنرِ مدرنِ یک مردِ قدیمی
🔳 آرتهکست روایت زندگانی مشاهیریست که سالها قبل زندگی را بدرود گفتند. آرتهکست هر ماه، زندگانی یکی از مشاهیر ایران را برای شما بازگو میکند. روایت زندگی این انسانها تنها یک قصهی شنیدنی نیست، روایت ساختن راهی از دل کوههای سنگیست. این راههای جاودان رهگذر امروز من و شماست. لینک