#کتاب🔸 بودریار، اشیا، کالاها و پیامها
امروزه در اطراف ما شواهد بسیار زیادی از مصرف و فراوانی به چشم میخورد. از انواع و اقسام اشیا، خدمات و کالاهای مادی که پدیدآورنده نوعی جهش بنیادی در اکولوژی نوع بشر است.
سخن دقیقتر آنکه امروزه افراد مرفه مانند گذشته، پیش از آنکه در محیط اطراف خود با دیگر انسانها سروکار داشته باشند، با #اشیا در ارتباطند. مراودههای روزمره آنان دیگر چندان با همنوعانشان صورت نمیگیرد و بر اساس آمارها، با سیر صعودی، صرف دریافت #کالاها و #پیامها و دستکاری در آنها میشود.
از امور پیچیده منزل همراه با دهها خدمتکار #تکنولوژیک آن گرفته تا «اموال منقول شهری» و کلیه #وسایلارتباطی و فعالیتهای حرفهای و نیز از نمایش ستایش دائمی از اشیا در #آگهیها و صدها پیامی که به طور روزمره از #رسانههایگروهی به ما میرسد و همچنین از فراوانی ابزارآلاتی که به گونهای مبهم وسوسهانگیزند گرفته تا پیکودارمهای #نمادین که خوراک سرگرمیهای شبانهای هستند که حتی انسانها را در رویاهایشان نیز راحت نمیگذارند.
اشیا در زمره گیاهان و حیوانات نیستند. با وجود این، آنها در ما احساس نوعی پوشش گیاهی انبوه یا چیزی شبیه به جنگل را به وجود میآورند که در آن انسان وحشی جدید دوران مدرن، به زحمت بازتابهای تمدن را درمییابد.
📚جامعه مصرفی
▫️#ژان_بودریار (۲۰۰۷- ۱۹۲۹)
▫️جامعهشناس و فیلسوف فرانسوی
@younesshokrkhah
امروزه در اطراف ما شواهد بسیار زیادی از مصرف و فراوانی به چشم میخورد. از انواع و اقسام اشیا، خدمات و کالاهای مادی که پدیدآورنده نوعی جهش بنیادی در اکولوژی نوع بشر است.
سخن دقیقتر آنکه امروزه افراد مرفه مانند گذشته، پیش از آنکه در محیط اطراف خود با دیگر انسانها سروکار داشته باشند، با #اشیا در ارتباطند. مراودههای روزمره آنان دیگر چندان با همنوعانشان صورت نمیگیرد و بر اساس آمارها، با سیر صعودی، صرف دریافت #کالاها و #پیامها و دستکاری در آنها میشود.
از امور پیچیده منزل همراه با دهها خدمتکار #تکنولوژیک آن گرفته تا «اموال منقول شهری» و کلیه #وسایلارتباطی و فعالیتهای حرفهای و نیز از نمایش ستایش دائمی از اشیا در #آگهیها و صدها پیامی که به طور روزمره از #رسانههایگروهی به ما میرسد و همچنین از فراوانی ابزارآلاتی که به گونهای مبهم وسوسهانگیزند گرفته تا پیکودارمهای #نمادین که خوراک سرگرمیهای شبانهای هستند که حتی انسانها را در رویاهایشان نیز راحت نمیگذارند.
اشیا در زمره گیاهان و حیوانات نیستند. با وجود این، آنها در ما احساس نوعی پوشش گیاهی انبوه یا چیزی شبیه به جنگل را به وجود میآورند که در آن انسان وحشی جدید دوران مدرن، به زحمت بازتابهای تمدن را درمییابد.
📚جامعه مصرفی
▫️#ژان_بودریار (۲۰۰۷- ۱۹۲۹)
▫️جامعهشناس و فیلسوف فرانسوی
@younesshokrkhah
#آگهیها🔸معدن رویاهای اجتماعی
▫️نوشته #مویا_لاکیت
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
آگهیها از نظر ماهیت، پدیدههایی پرشتاب هستند و ما بر حسب تصادف و نه از روی انتخاب، به هنگام تماشای #تلویزیون با آنها مواجه میشویم ـ و به همین دلیل همه اجزای آگهیها هدفمند طراحی میشوند تا انگارههای مورد نظر آگهیدهنده را در #مخاطب نسبت به محصول ایجاد کنند. چنین ویژگیهایی باعث شده است تا منتقدان به بررسی دقیق و انتقادی آگهیها بپردازند و مدلهایی را برای نقد فیلم و تلویزیون بیافرینند.
از دیدگاه این منتقدان، قاموس انگارهساز آگهیها منحصر به فرد است. اگرچه آنها بر اساس تجارب و فانتزیهای برخاسته از زندگی واقعی شکل میگیرند، اما در عین حال حکم معدن رویاهای اجتماعی را در مقاطع مفروض زمانی دارند و به این ترتیب این امکان را نیز فراهم میسازند تا صاحب بینش تاریخی ارزشمندی در قبال مقاطع گوناگون زمانی بشویم.
آگهیها در عین حال میتوانند بخشی از فرایندی به حساب آیند که آن را جریان برنامههای تلویزیونی (Flow of TV programming) مینامیم. به جای اینکه تلویزیون را مجموعهای از برنامههای منقطع بدانیم، میتوانیم آن را فرایندی مستمر از متون تقطیع شده اما در یکدیگر گره خورده به حساب آوریم؛ به عبارت دیگر، در این نگرش و تلقی، آگهیها کنار گذاشته نمیشوند، بلکه جزو لاینفک جریان تلویزیونی به حساب میآیند، یک بخش ارزشمند دیگر از بخش بزرگتری که متن تلویزیونی نامیده میشود.
▫️نوشته #مویا_لاکیت
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
آگهیها از نظر ماهیت، پدیدههایی پرشتاب هستند و ما بر حسب تصادف و نه از روی انتخاب، به هنگام تماشای #تلویزیون با آنها مواجه میشویم ـ و به همین دلیل همه اجزای آگهیها هدفمند طراحی میشوند تا انگارههای مورد نظر آگهیدهنده را در #مخاطب نسبت به محصول ایجاد کنند. چنین ویژگیهایی باعث شده است تا منتقدان به بررسی دقیق و انتقادی آگهیها بپردازند و مدلهایی را برای نقد فیلم و تلویزیون بیافرینند.
از دیدگاه این منتقدان، قاموس انگارهساز آگهیها منحصر به فرد است. اگرچه آنها بر اساس تجارب و فانتزیهای برخاسته از زندگی واقعی شکل میگیرند، اما در عین حال حکم معدن رویاهای اجتماعی را در مقاطع مفروض زمانی دارند و به این ترتیب این امکان را نیز فراهم میسازند تا صاحب بینش تاریخی ارزشمندی در قبال مقاطع گوناگون زمانی بشویم.
آگهیها در عین حال میتوانند بخشی از فرایندی به حساب آیند که آن را جریان برنامههای تلویزیونی (Flow of TV programming) مینامیم. به جای اینکه تلویزیون را مجموعهای از برنامههای منقطع بدانیم، میتوانیم آن را فرایندی مستمر از متون تقطیع شده اما در یکدیگر گره خورده به حساب آوریم؛ به عبارت دیگر، در این نگرش و تلقی، آگهیها کنار گذاشته نمیشوند، بلکه جزو لاینفک جریان تلویزیونی به حساب میآیند، یک بخش ارزشمند دیگر از بخش بزرگتری که متن تلویزیونی نامیده میشود.