🔸کرونا؛ رسانهها بر لبه تیغ شفافیت و هراس عمومی، چه باید کرد؟
▫️ دکتر #منصور_ساعی استادیار ارتباطات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
شفاف سازی خبری و اگاه سازی جامعه در مورد خطر یا بحران بخش مهمی از راهبرد ارتباطی و رسانهای در هنگام ریسکها و بحرانهاست. پس از اعلام خبر درگذشت دو نفر از شهروندان در شهر قم براثر ابتلای به ویروس کرونای کویید۱۹ و افزایش تعداد مبتلایان در این چند روز، در نبود رسانههای رسمی دارای اعتبار اجتماعی بالا، موجی از اطلاع رسانی و پوشش موضوع در رسانههای اجتماعی شکل گرفت که با راهبرد ارتباطات #ریسک و #بحران در تضاد است و تاحد زیادی به هراس عمومی منجر شده است. اطلاع رسانی در هنگام ریسک و بحران حرکت روی لبه تیغ شفافیت و اجتناب از هراس عمومی است. رسانههای رسمی و اجتماعی برای اطلاع رسانی باید این راهبردها را در پیش بگیرند:
نخست: در #ارتباطات ریسک تلاش برای اگاه سازی شیوه های پیشگیری و خودمراقبتی و روشهای کنترل وکاهش آسیب ها از طریق ایجاد و تقویت سواد سلامت مردم در مورد ویروس. نه ایجاد هراس افکنی و تزریق اضطراب و استرس به جامعهای که خود درگیر بحرانهای متعدد اقتصادی و بحران تورم و رکود و نظایر آن است. اجتناب از هراس عمومی به معنی خودسانسوری و سانسور اطلاعات و اطلاع رسانی قطره چکانی نیست. بلکه لحن و متن مهم است. به عبارتی «چگونه» گفتن مهمتر از «چه» گفتن است.
سوم: جوامع و مناطق و شهرها و خانوادهها و افراد درگیر شده نباید احساس طرد اجتماعی داشته باشند. طردشدگی اجتماعی به تعمیق درد و آلام افراد منجر میشود نه بهبود و تقویت روحیه آنها. لذا همدلی و و همیاری اجتماعی و اقتصادی و حمایتهای اجتماعی در شرایط ریسک و بحران به تقویت روحیه و اعتماد به نفس جوامع درگیر به ویژه کادر پزشکی و بهداشتی و بیماران و افراد درگیر در این موضوع کمک میکند
چهارم: در هنگامه ریسک اجتناب از تولید و بازنشر محتوای آمیخته به انگها و برچسپهای قومیتی، مذهبی، فرهنگی، صنفی و برچسپ های قومیتی نظیر اخبار و پیامهای #جعلی و جوکها اهمیت زیادی دارد. زیرا به محتواهایی که به تمسخر قومیتها، فرهنگ شهرها و افراد و صنوف میپردازند به تقویت همگرایی ملی و نهادی و سازمانی لطمه میزند و موجب تضعیف روحیه همکاری بین نهادی و واگرایی ملی و فروپاشی اجتماعی و توسعه بحران میشود.
▫️ دکتر #منصور_ساعی استادیار ارتباطات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
شفاف سازی خبری و اگاه سازی جامعه در مورد خطر یا بحران بخش مهمی از راهبرد ارتباطی و رسانهای در هنگام ریسکها و بحرانهاست. پس از اعلام خبر درگذشت دو نفر از شهروندان در شهر قم براثر ابتلای به ویروس کرونای کویید۱۹ و افزایش تعداد مبتلایان در این چند روز، در نبود رسانههای رسمی دارای اعتبار اجتماعی بالا، موجی از اطلاع رسانی و پوشش موضوع در رسانههای اجتماعی شکل گرفت که با راهبرد ارتباطات #ریسک و #بحران در تضاد است و تاحد زیادی به هراس عمومی منجر شده است. اطلاع رسانی در هنگام ریسک و بحران حرکت روی لبه تیغ شفافیت و اجتناب از هراس عمومی است. رسانههای رسمی و اجتماعی برای اطلاع رسانی باید این راهبردها را در پیش بگیرند:
نخست: در #ارتباطات ریسک تلاش برای اگاه سازی شیوه های پیشگیری و خودمراقبتی و روشهای کنترل وکاهش آسیب ها از طریق ایجاد و تقویت سواد سلامت مردم در مورد ویروس. نه ایجاد هراس افکنی و تزریق اضطراب و استرس به جامعهای که خود درگیر بحرانهای متعدد اقتصادی و بحران تورم و رکود و نظایر آن است. اجتناب از هراس عمومی به معنی خودسانسوری و سانسور اطلاعات و اطلاع رسانی قطره چکانی نیست. بلکه لحن و متن مهم است. به عبارتی «چگونه» گفتن مهمتر از «چه» گفتن است.
سوم: جوامع و مناطق و شهرها و خانوادهها و افراد درگیر شده نباید احساس طرد اجتماعی داشته باشند. طردشدگی اجتماعی به تعمیق درد و آلام افراد منجر میشود نه بهبود و تقویت روحیه آنها. لذا همدلی و و همیاری اجتماعی و اقتصادی و حمایتهای اجتماعی در شرایط ریسک و بحران به تقویت روحیه و اعتماد به نفس جوامع درگیر به ویژه کادر پزشکی و بهداشتی و بیماران و افراد درگیر در این موضوع کمک میکند
چهارم: در هنگامه ریسک اجتناب از تولید و بازنشر محتوای آمیخته به انگها و برچسپهای قومیتی، مذهبی، فرهنگی، صنفی و برچسپ های قومیتی نظیر اخبار و پیامهای #جعلی و جوکها اهمیت زیادی دارد. زیرا به محتواهایی که به تمسخر قومیتها، فرهنگ شهرها و افراد و صنوف میپردازند به تقویت همگرایی ملی و نهادی و سازمانی لطمه میزند و موجب تضعیف روحیه همکاری بین نهادی و واگرایی ملی و فروپاشی اجتماعی و توسعه بحران میشود.
🔸کرونا و رسانه؛ نفی خوشبینی، ضرورتِ امید
▫️#پژمان_موسوی
اسفندِ ۹۸ برایمان همنشینِ دو واژه شده است: اضطراب و قرنطینه.
بعضیهامان که امکانش را داریم،تمام وقت در قرنطینه خانگی هستیم و بضیهامان هم که نمیتوانیم، تلاش میکنیم حضورمان خارج از خانه در حداقلیترین شکلِ خود باشد. «اضطراب» اما مشترک است، هم برای خانهنشینان،هم برای شاغلان، هم برای کادر درمانی و پرستاران، هم برای صاحبانِ مشاغلِ آزاد و هم برای مبتلایان.پرسشِ مهم این روزها اما این است که #روزنامهنگاران کجای این معادله قرار دارند؟ #رسانه چه نقش و جایگاهی در روزهای «اضطراب» و «قرنطینه» دارد و #روزنامهنگار چگونه میتواند از ملال و اندوهِ این روزها کم کند و چشماندازی روشن را در مقابل ترسیم نماید؟
به نظر میرسد پاسخ به هر سه این پرسشها، در یک تفاوتگذاری نهفته است، تفاوتی که #روزنامهنگاران و #رسانهها باید ابعاد آن را روشن کرده و تکلیفِ خود را با آنها روشن کنند: تفاوتِ میانِ «خوشبینی» و «امید».
پُر واضح است که آنچه این روزها برخی رسانههای رسمی در تلاشند از #کرونا و آینده آن در ایران برای مردم ترسیم کنند، همراه با چاشنی«خوشبینی» است؛همین هم هست که آن را باور پذیر نکرده و مردم را به سمت سایر مدیومهای #رسانهای هدایت کرده است. مردم در روزهای بحران، #قرنطینه و #اضطراب، بیشتر از سایر زمانها، روی #خبرها حساساند، آنها را از چند کانال دنبال میکنند و تلاش میکنند رسانههای یکسونگر را بایکوت کنند. در یک چنین شرایطی، کم اهمیت جلوه دادنِ کرونا، عادی نشان دادنِ شرایط و القای حسِ خوشبینیِ کاذب، نه تنها بلاهت، که خیانت است. مردم در زمانهی #بحران، توقع دارند رسانهها با آنها صادق باشند، جز #حقیقت را منتشر نکنند و تلاش نکنند با عادی نشان دادنِ شرایط، دامنهی بحران را ناخواسته افزایش دهند.
اما چه تفاوتی است بین «امید» و «خوشبینی»؟ چه فاکتوری، رسانهای که از امید میگوید را متفاوت از رسانهای میکند که خوشبینی را ترویج میکند؟ آیا به واقع فرقی هست بین این دو؟ حتما که تفاوت است بین این دو! تفاوتی از زمین تا آسمان. رسانه خوشبین، دنبالِ «عادی» نشان دادنِ اوضاع است، رسانهای که از امید میگوید اما نمیخواهد به دروغ شرایط را «عادی» نشان دهد؛ رسانه خوشبین تنها به دنبال انتشارِ اظهار نظرهای مقامات مسئول است، رسانهای که از امید میگوید اما کارشناسانِ مستقل را به خدمت میگیرد تا ابعاد بحران را از زوایای مختلف مورد ارزیابی و نقد قرار دهد؛ رسانه خوشبین، همهی واقعیت را با مخاطبِ خویش در میان نمیگذارد، رسانهای که از امید میگوید اما چیزی برای پنهان کردن از مخاطبش ندارد؛ رسانه خوشبین امیدِ کاذب میدهد، رسانهای که از امید میگوید اما با واقعبینی، راههای عبور از بحران را با #مخاطبِ خود در میان میگذارد...
به قولِ «هلن کلر»، امید، نادیده را میبیند، ناملموس را لمس میکند و ناممکن را ممکن میسازد. رسانهای که از امید میگوید هم با طرحِ درست، دقیق و همه جانبهی بحران، مردم را نسبت به آینده و روزهایِ پیشِ رو، امیدوار میکند بیآنکه روزهای پیشِ رو را الزاما نزدیک یا مسیر را بیخطر نشان دهد. رسانه یا روزنامهنگاری که از امید میگوید، میداند نباید حقیقت را مدیریت کند، باید حقیقت را بی کم و کاست با مردم در میان بگذارد و وضعیت را آنگونه که هست، تشریح کند. رسانه یا روزنامهنگاری که از امید میگوید، میداند رعایت #اصول_بهداشتی چه تاثیری در کنترل بیماری دارد، میداند باید به مخاطبانش هشدار بدهد که در خانه بمانند یا در صورتِ خروج از منزل، چگونه از خود در برابر #ویروس محافظت کنند، این دسته از رسانهها و روزنامهنگارانش اما وضعیت را در بحرانیترین شرایط هم یکسره تیره و تار نمیبیند چرا که میدانند نا امیدی، رخوت میآورد، بیانگیزگی میآورد، توان عبور از بحران را از آدمها سلب میکند و آنها را نسبت به «فردا» ناامید میسازد. رسانهای که از امید میگوید میداند دقیقا از چه چیزی سخن میگوید، میداند همین امید است که میتواند ما را به فردای بهتر برساند، به فردای سلامتی، به فردای عبور از بحران، به فردای بدون کرونا.
▫️روزنامه شرق - ۲۰ اسفند ۹۸
@younesshokrkhah
▫️#پژمان_موسوی
اسفندِ ۹۸ برایمان همنشینِ دو واژه شده است: اضطراب و قرنطینه.
بعضیهامان که امکانش را داریم،تمام وقت در قرنطینه خانگی هستیم و بضیهامان هم که نمیتوانیم، تلاش میکنیم حضورمان خارج از خانه در حداقلیترین شکلِ خود باشد. «اضطراب» اما مشترک است، هم برای خانهنشینان،هم برای شاغلان، هم برای کادر درمانی و پرستاران، هم برای صاحبانِ مشاغلِ آزاد و هم برای مبتلایان.پرسشِ مهم این روزها اما این است که #روزنامهنگاران کجای این معادله قرار دارند؟ #رسانه چه نقش و جایگاهی در روزهای «اضطراب» و «قرنطینه» دارد و #روزنامهنگار چگونه میتواند از ملال و اندوهِ این روزها کم کند و چشماندازی روشن را در مقابل ترسیم نماید؟
به نظر میرسد پاسخ به هر سه این پرسشها، در یک تفاوتگذاری نهفته است، تفاوتی که #روزنامهنگاران و #رسانهها باید ابعاد آن را روشن کرده و تکلیفِ خود را با آنها روشن کنند: تفاوتِ میانِ «خوشبینی» و «امید».
پُر واضح است که آنچه این روزها برخی رسانههای رسمی در تلاشند از #کرونا و آینده آن در ایران برای مردم ترسیم کنند، همراه با چاشنی«خوشبینی» است؛همین هم هست که آن را باور پذیر نکرده و مردم را به سمت سایر مدیومهای #رسانهای هدایت کرده است. مردم در روزهای بحران، #قرنطینه و #اضطراب، بیشتر از سایر زمانها، روی #خبرها حساساند، آنها را از چند کانال دنبال میکنند و تلاش میکنند رسانههای یکسونگر را بایکوت کنند. در یک چنین شرایطی، کم اهمیت جلوه دادنِ کرونا، عادی نشان دادنِ شرایط و القای حسِ خوشبینیِ کاذب، نه تنها بلاهت، که خیانت است. مردم در زمانهی #بحران، توقع دارند رسانهها با آنها صادق باشند، جز #حقیقت را منتشر نکنند و تلاش نکنند با عادی نشان دادنِ شرایط، دامنهی بحران را ناخواسته افزایش دهند.
اما چه تفاوتی است بین «امید» و «خوشبینی»؟ چه فاکتوری، رسانهای که از امید میگوید را متفاوت از رسانهای میکند که خوشبینی را ترویج میکند؟ آیا به واقع فرقی هست بین این دو؟ حتما که تفاوت است بین این دو! تفاوتی از زمین تا آسمان. رسانه خوشبین، دنبالِ «عادی» نشان دادنِ اوضاع است، رسانهای که از امید میگوید اما نمیخواهد به دروغ شرایط را «عادی» نشان دهد؛ رسانه خوشبین تنها به دنبال انتشارِ اظهار نظرهای مقامات مسئول است، رسانهای که از امید میگوید اما کارشناسانِ مستقل را به خدمت میگیرد تا ابعاد بحران را از زوایای مختلف مورد ارزیابی و نقد قرار دهد؛ رسانه خوشبین، همهی واقعیت را با مخاطبِ خویش در میان نمیگذارد، رسانهای که از امید میگوید اما چیزی برای پنهان کردن از مخاطبش ندارد؛ رسانه خوشبین امیدِ کاذب میدهد، رسانهای که از امید میگوید اما با واقعبینی، راههای عبور از بحران را با #مخاطبِ خود در میان میگذارد...
به قولِ «هلن کلر»، امید، نادیده را میبیند، ناملموس را لمس میکند و ناممکن را ممکن میسازد. رسانهای که از امید میگوید هم با طرحِ درست، دقیق و همه جانبهی بحران، مردم را نسبت به آینده و روزهایِ پیشِ رو، امیدوار میکند بیآنکه روزهای پیشِ رو را الزاما نزدیک یا مسیر را بیخطر نشان دهد. رسانه یا روزنامهنگاری که از امید میگوید، میداند نباید حقیقت را مدیریت کند، باید حقیقت را بی کم و کاست با مردم در میان بگذارد و وضعیت را آنگونه که هست، تشریح کند. رسانه یا روزنامهنگاری که از امید میگوید، میداند رعایت #اصول_بهداشتی چه تاثیری در کنترل بیماری دارد، میداند باید به مخاطبانش هشدار بدهد که در خانه بمانند یا در صورتِ خروج از منزل، چگونه از خود در برابر #ویروس محافظت کنند، این دسته از رسانهها و روزنامهنگارانش اما وضعیت را در بحرانیترین شرایط هم یکسره تیره و تار نمیبیند چرا که میدانند نا امیدی، رخوت میآورد، بیانگیزگی میآورد، توان عبور از بحران را از آدمها سلب میکند و آنها را نسبت به «فردا» ناامید میسازد. رسانهای که از امید میگوید میداند دقیقا از چه چیزی سخن میگوید، میداند همین امید است که میتواند ما را به فردای بهتر برساند، به فردای سلامتی، به فردای عبور از بحران، به فردای بدون کرونا.
▫️روزنامه شرق - ۲۰ اسفند ۹۸
@younesshokrkhah
🔸میگوئید بهخاطر کرونا در خانه بنشینید
میگوئیم چشم اما با دعوا و حوصله سر رفتن و... چه کنیم؟
▫️#سیدعلی_میرفتاح
معمولا ما زندگیمان را به بیرون و درون خانه تقسیم میکنیم. بحثهای کاری متعلق است به اداره و مغازه و مطب و دفتر و شرکت، بحثهای عاطفی و شوخی و نصیحت و گل گفتن و گل شنفتن هم برای خانه.
این توصیه جدی است که کار بیرون را نباید به خانه آورد و حریم خانواده را نباید با کارتابل و ملاقات و تلفنهای طولانی و مشغلههای فکری آلود. بیرون بیرون است و خانه خانه. اما از آنجایی که ۸ ساعت از وقت در خانه ماندن را به خواب طی میکنیم معمولا سهم زیادی به دور هم بودن و صحبت کردن و با خانواده بودن نمیماند. علیالخصوص که خانههای امروز عضو ثابت و قدرتمندی به نام #تلویزیون دارد که در شاهنشین مینشیند و وقت همه را مثل جاروبرقی میمکد و امکان معاشرت را از دیگران میگیرد.
حتی امروز اوضاع طوری است که در بعضی خانهها سفره و دور هم نشینی به مفاهیم انتزاعی بدل شدهاند و مصادیق واقعی خود را از دست دادهاند. ما ۸ ساعت در اداره یا دکان یا آفیس مشغول کاریم. چیزی حدود سه، چهار ساعت هم به رفت و آمد میگذرد و در خیابان و کوچه و مترو و تاکسی و اتوبوس و ماشین شخصی سپری میشود. از ۱۲ ساعت باقیمانده ۸ ساعتش در رختخواب میگذرد و ۴ ساعتش هم میماند برای سفره و تلویزیون و مهمانی و حرفهای خانوادگی.
در واقع این سبک وقتگذرانی به قدری فراگیر است که هر گونه تغییری میتواند، باعث دردسر شود. در واقع ما معتاد به این سبک #زندگی_شهری هستیم و معمولا در خانه بیش از سه، چهار ساعت وقت نمیگذرانیم. این ۴ ساعت بشود ۵ ساعت یا بیشتر، اختلالاتی جدی وارد زندگیمان میکند. ترک عادت موجب مرض است که اگر مرض را اینجا به معنی دردسر بگیرید، با توجه به تجربیات شخصیتان، میتوانید عرضم را تصدیق کنید که «در خانه ماندن بیبرو برگرد دردسرآفرین است».
اگر میبینید روزهای تعطیل ناخواسته با همسرتان بگو مگو میکنید یا اوقات خوشتان یک دفعه تلخ میشود، بخش زیادیاش تقصیر شما نیست بلکه تقصیر خانه است. اگر در روزهای تعطیل حوصلهتان سر میرود، خودتان را سرزنش نکنید. شما برای در خانه ماندن تربیت نشدهاید و کسی چیزی از آداب در خانه ماندن را یادتان نداده است، برای همین یک به دو نرسیده با داد و بیداد و اوقات تلخی از خانه بیرون میزنید تا «بیرون» به رویتان آغوش بگشاید و قدری نازتان را بخرد و...
این تعبیر «حوصله سر رفتن» متاخر است، قدیمیها مطلقا درکی از آن نداشتند. اصلا آنها به معنای امروزی #اوقات_فراغت نداشتند از همه مهمتر بلایی به اسم تلویزیون بالای اتاقشان جا خوش نکرده بود. امروز جاروبرقی قدرتمندتری با قوه مکش هزار برابر تلویزیون وارد زندگیمان شده که شبانهروزی وقتخوری میکند: #موبایل. آیا چنین وقتخورهایی قابل اعتمادند؟
به دلیل شیوع #کرونا اهل فن توصیه کردهاند که در خانه بمانید. سلمنا. حداقل ۱۵ روز یا یک ماه باید در آپارتمانهای کوچکمان بست بنشینیم بلکه هر چه زودتر شر این #ویروس شرور کم شود. اما آیا این کار ساده است و ما میدانیم در این مدت چطور وقتمان را پر کنیم؟ ما که معمولا در روزهای تعطیل گرفتار دعواهای خانوادگی میشویم و خیلی زود حوصلهمان سر میرود چطور چنین مدت نسبتا زیادی را تاب بیاوریم؟
بیشتر مردم به کمک #کتاب، #فیلم و معاشرت با دوست و همسایه وقت گذرانی میکنند؛ بافتنی میبافند، گلدوزی میکنند، پازل میچینند و اگر ذوق هنری داشته باشند، سازی میزنند یا نقاشی میکشند یا کاردستی درست میکنند. خیلی هم خوب اما آیا شدنی است از کوچک و بزرگ و زن و مرد بخواهیم کتاب بخوانند و بازی تاج و تخت ببینند و کوبلن ببافند و صفحات موبایل را بالا و پایین کنند؟
اجازه دهید صریحتر مساله مهم درخانه ماندن را مطرح کنم. ویروس کرونا مشکلی جدی است که اگر بحرانش بنامیم، مبالغه نکردهایم.اما آیا این خانهنشینی طولانی نمیتواند خود قوز و بالاقوز شود و تبدیل به یک معضل بلکه یک #بحران_اجتماعی شود؟ آیا در این مدت نسبتا طولانی ما گرفتار دعواهای جدی خانوادگی نمیشویم؟ آیا محتوای #ماهواره و موبایل ذهن مردم را مشوب نمیکند و در معرض خطرشان قرار نمیدهد؟ در خانه ماندن آدمها را عصبانی میکند و آستانه تحملشان را پایین میآورد. به خصوص بهسر بردن در یک آپارتمان کوچک میتواند شرایط وخیم محبس را بازسازی کند و ذهن مرد و زن و بچه در خانه مانده را به هم بریزد.
در این وسط تلویزیون خودمان هم انصافا اعصاب خرد کن است. بقیه هم بدند اما بنا به دلایلی که فعلا جای طرحشان نیست، تماشای مداوم شبکههای داخلی بیننده را از کوره به در میبرد و وادار به ناسزاگوییاش میکند.
مشکل اینجاست که ما برای در خانه ماندن تربیت نشدهایم و این راهکارهای متعارف هم بعید است کمک چندانی بکند.
میگوئیم چشم اما با دعوا و حوصله سر رفتن و... چه کنیم؟
▫️#سیدعلی_میرفتاح
معمولا ما زندگیمان را به بیرون و درون خانه تقسیم میکنیم. بحثهای کاری متعلق است به اداره و مغازه و مطب و دفتر و شرکت، بحثهای عاطفی و شوخی و نصیحت و گل گفتن و گل شنفتن هم برای خانه.
این توصیه جدی است که کار بیرون را نباید به خانه آورد و حریم خانواده را نباید با کارتابل و ملاقات و تلفنهای طولانی و مشغلههای فکری آلود. بیرون بیرون است و خانه خانه. اما از آنجایی که ۸ ساعت از وقت در خانه ماندن را به خواب طی میکنیم معمولا سهم زیادی به دور هم بودن و صحبت کردن و با خانواده بودن نمیماند. علیالخصوص که خانههای امروز عضو ثابت و قدرتمندی به نام #تلویزیون دارد که در شاهنشین مینشیند و وقت همه را مثل جاروبرقی میمکد و امکان معاشرت را از دیگران میگیرد.
حتی امروز اوضاع طوری است که در بعضی خانهها سفره و دور هم نشینی به مفاهیم انتزاعی بدل شدهاند و مصادیق واقعی خود را از دست دادهاند. ما ۸ ساعت در اداره یا دکان یا آفیس مشغول کاریم. چیزی حدود سه، چهار ساعت هم به رفت و آمد میگذرد و در خیابان و کوچه و مترو و تاکسی و اتوبوس و ماشین شخصی سپری میشود. از ۱۲ ساعت باقیمانده ۸ ساعتش در رختخواب میگذرد و ۴ ساعتش هم میماند برای سفره و تلویزیون و مهمانی و حرفهای خانوادگی.
در واقع این سبک وقتگذرانی به قدری فراگیر است که هر گونه تغییری میتواند، باعث دردسر شود. در واقع ما معتاد به این سبک #زندگی_شهری هستیم و معمولا در خانه بیش از سه، چهار ساعت وقت نمیگذرانیم. این ۴ ساعت بشود ۵ ساعت یا بیشتر، اختلالاتی جدی وارد زندگیمان میکند. ترک عادت موجب مرض است که اگر مرض را اینجا به معنی دردسر بگیرید، با توجه به تجربیات شخصیتان، میتوانید عرضم را تصدیق کنید که «در خانه ماندن بیبرو برگرد دردسرآفرین است».
اگر میبینید روزهای تعطیل ناخواسته با همسرتان بگو مگو میکنید یا اوقات خوشتان یک دفعه تلخ میشود، بخش زیادیاش تقصیر شما نیست بلکه تقصیر خانه است. اگر در روزهای تعطیل حوصلهتان سر میرود، خودتان را سرزنش نکنید. شما برای در خانه ماندن تربیت نشدهاید و کسی چیزی از آداب در خانه ماندن را یادتان نداده است، برای همین یک به دو نرسیده با داد و بیداد و اوقات تلخی از خانه بیرون میزنید تا «بیرون» به رویتان آغوش بگشاید و قدری نازتان را بخرد و...
این تعبیر «حوصله سر رفتن» متاخر است، قدیمیها مطلقا درکی از آن نداشتند. اصلا آنها به معنای امروزی #اوقات_فراغت نداشتند از همه مهمتر بلایی به اسم تلویزیون بالای اتاقشان جا خوش نکرده بود. امروز جاروبرقی قدرتمندتری با قوه مکش هزار برابر تلویزیون وارد زندگیمان شده که شبانهروزی وقتخوری میکند: #موبایل. آیا چنین وقتخورهایی قابل اعتمادند؟
به دلیل شیوع #کرونا اهل فن توصیه کردهاند که در خانه بمانید. سلمنا. حداقل ۱۵ روز یا یک ماه باید در آپارتمانهای کوچکمان بست بنشینیم بلکه هر چه زودتر شر این #ویروس شرور کم شود. اما آیا این کار ساده است و ما میدانیم در این مدت چطور وقتمان را پر کنیم؟ ما که معمولا در روزهای تعطیل گرفتار دعواهای خانوادگی میشویم و خیلی زود حوصلهمان سر میرود چطور چنین مدت نسبتا زیادی را تاب بیاوریم؟
بیشتر مردم به کمک #کتاب، #فیلم و معاشرت با دوست و همسایه وقت گذرانی میکنند؛ بافتنی میبافند، گلدوزی میکنند، پازل میچینند و اگر ذوق هنری داشته باشند، سازی میزنند یا نقاشی میکشند یا کاردستی درست میکنند. خیلی هم خوب اما آیا شدنی است از کوچک و بزرگ و زن و مرد بخواهیم کتاب بخوانند و بازی تاج و تخت ببینند و کوبلن ببافند و صفحات موبایل را بالا و پایین کنند؟
اجازه دهید صریحتر مساله مهم درخانه ماندن را مطرح کنم. ویروس کرونا مشکلی جدی است که اگر بحرانش بنامیم، مبالغه نکردهایم.اما آیا این خانهنشینی طولانی نمیتواند خود قوز و بالاقوز شود و تبدیل به یک معضل بلکه یک #بحران_اجتماعی شود؟ آیا در این مدت نسبتا طولانی ما گرفتار دعواهای جدی خانوادگی نمیشویم؟ آیا محتوای #ماهواره و موبایل ذهن مردم را مشوب نمیکند و در معرض خطرشان قرار نمیدهد؟ در خانه ماندن آدمها را عصبانی میکند و آستانه تحملشان را پایین میآورد. به خصوص بهسر بردن در یک آپارتمان کوچک میتواند شرایط وخیم محبس را بازسازی کند و ذهن مرد و زن و بچه در خانه مانده را به هم بریزد.
در این وسط تلویزیون خودمان هم انصافا اعصاب خرد کن است. بقیه هم بدند اما بنا به دلایلی که فعلا جای طرحشان نیست، تماشای مداوم شبکههای داخلی بیننده را از کوره به در میبرد و وادار به ناسزاگوییاش میکند.
مشکل اینجاست که ما برای در خانه ماندن تربیت نشدهایم و این راهکارهای متعارف هم بعید است کمک چندانی بکند.
#توییت 🔸 روزنامهنگاری بحران
روزنامهنگاران حرفهای در کوران پوشش یک #بحران، انرژی خود را صرف دو گروه نمیکنند: مدافعان آزادی بیان و مدافعان سانسور.
این دوگروه دنبال حل بحران نیستند، دنبال تغذیه از بحران هستند.
@younesshokrkhah
روزنامهنگاران حرفهای در کوران پوشش یک #بحران، انرژی خود را صرف دو گروه نمیکنند: مدافعان آزادی بیان و مدافعان سانسور.
این دوگروه دنبال حل بحران نیستند، دنبال تغذیه از بحران هستند.
@younesshokrkhah
#ارتباطات🔸راهنمای ارتباطات بحران
در کسب و کار شما در مقطعی مواجه شدن با بحران اجتناب ناپذیر است و در حالی که شرکت شما ممکن است بتواند از بسیاری از بحرانها جلوگیری کند. زمانی که عوامل بیرونی یا غیرقابل کنترل وارد میشوند باید روی پای خود بایستید و به آن فکر کنید. تئوری #ارتباطاتبحران موقعیتی و برنامههای مدیریت بحران شما را در مسیر درست راهنمایی میکند.
اولین چیزها: نترسید، آرام بمانید. شما برای این کار برنامهای دارید (یا وقتی خواندن این مقاله را تمام کردید، خواهید داشت)
نحوه مدیریت شرکت شما با یک بحران اغلب مهمتر از خود #بحران است. بحران در نهایت پایان خواهد یافت. آنچه ماندگار خواهد بود، شهرت شما و نحوه واکنش شما به موقعیت خواهد بود.
https://kpri.ir/?p=7597
در کسب و کار شما در مقطعی مواجه شدن با بحران اجتناب ناپذیر است و در حالی که شرکت شما ممکن است بتواند از بسیاری از بحرانها جلوگیری کند. زمانی که عوامل بیرونی یا غیرقابل کنترل وارد میشوند باید روی پای خود بایستید و به آن فکر کنید. تئوری #ارتباطاتبحران موقعیتی و برنامههای مدیریت بحران شما را در مسیر درست راهنمایی میکند.
اولین چیزها: نترسید، آرام بمانید. شما برای این کار برنامهای دارید (یا وقتی خواندن این مقاله را تمام کردید، خواهید داشت)
نحوه مدیریت شرکت شما با یک بحران اغلب مهمتر از خود #بحران است. بحران در نهایت پایان خواهد یافت. آنچه ماندگار خواهد بود، شهرت شما و نحوه واکنش شما به موقعیت خواهد بود.
https://kpri.ir/?p=7597