#سینماویژن
🔸رویداد رسانهای چیست؟
▫️نوشته #مایک_هاموند*
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
رویداد رسانهای (media event) اتفاقی است که به میزان خارقالعادهای توجه رسانهها را جلب میکند.
این توجه عموماً دامنه بینالمللی دارد، از مرزهای بین خبرهای عامهپسند و رویداد سیاسی میگذرد، و معمولاً نقطه مرجعی در تخیل فرهنگی و تاریخی پس از آن بر جا میگذارد؛ برای مثال مرگ و مراسم تدفین #دایانا شاهزاده ویلز، در همان حال که برای پخش اخبار در سراسر جهان مهم بود، موضوع طیف گستردهای از گفتمان رسانهای و بحث درباره پیامدهای قانونی مرگ نابهنگام او برای خانواده سلطنتی انگلیس، تا تجزیه و تحلیل وی به عنوان شمایلی فرهنگی در محافل دانشگاهی بود.
از دیگر نمونههای رویداد رسانهای که اغلب به آنها اشاره میشود، قتل جان اف کندی، فاجعه سفینه فضایی چلنجر، سقوط دیوار برلین و دستگیری و محاکمه او. جی. سیمپسون است.
#دیوید_دایان و #الیهو_کاتز با تأکید بر خصوصیت قطعکنندگی این رویدادها، درباره تعریف خاصتری بحث میکنند. آنان میگویند: این رویدادها در جریان عادی پخش اخبار و زندگی ما مداخله میکنند.
دایان و کاتز با تأکید بر ماهیت تشریفاتی و رسمی بودن رویدادهایی مانند ازدواج چارلز و دایانا یا فرود آپولو در کره ماه، رویدادهای رسانهای را به عنوان برنامههای فیلم و تلویزیونی مشاهده میکند که "ادعا میکنند تاریخی هستند، آشتی را توصیه و تبلیغ میکنند، ابتکار را گرامی میدارند، و با حرمت و احترام تولید و نمایش داده میشوند".
آنان همچنین بر اهمیت تجربه دستهجمعی در زمینة چنین رویدادهایی تأکید میکنند. تماشا کردن هنجاری است که در آن، تماشاگران با تماشای آن رویداد در گروهها و به عنوان موقعیتی ویژه آن را فعالانه گرامی میدارند.
در این زمینه دایان و کاتز تلاش میکنند رویداد رسانهای را به عنوان یک #ژانر تعریف کنند که نه فقط متن، بلکه همچنین تأثیر آن بر برنامه زمانبندیشده پخش و شرکت تماشاگر را در بر میگیرد.
این موضوع که رویداد رسانهای میتواند نه فقط احساس وحدت را با "تمرکز بر بعضی ارزشها یا جنبههای مهم حافظه و خاطره دستهجمعی" گرامی بدارد، بلکه همچنین احساس کثرتگرایی را در جایی که موضوع فراگیر، مانند محاکمات واتر گیت، "مبارزه" است، گرامی بدارد، در بحث کلی آنان نقش حیاتی دارد. آنان با کشیدن خط تمایزی روشن بین استفادههای دموکراتیک و خودکامه از مراسم و تشریفات سیاسی، انتقادات خود را به جای خود مراسم، متوجه انواع مراسم و تشریفات سیاسی میکنند.
در حالی که دایان و کاتز ویژگیهای خاص رویداد رسانهای را به عنوان یک ژانر وصف میکنند، دیدگاههای دیگر بر شیوهای که در آن ژانرهای موجود را به منزله چارچوبهای تعبیری میپذیرند، تمرکز کردهاند. در اینجا پوشش رسانهای گسترده فراوانی "چارچوبهای درک" را ارائه میدهد که با آن رویدادها تکرار میشوند.
تجزیه و تحلیلی مفید از این پدیده را میتوان در ژورنال فیلم آکادمیک #اسکرین پیدا کرد. نویسندگان اسکرین در این ژورنال مجموعه ویژهای از مقالات را درباره مرگ دایانا تحت عناوین شمایل، داستان، تصویر، ملت و فضا ارائه دادند. هر مقاله مطالبی را که در نخستین گزارشهای مربوط به مرگ او تا هفته قبل از مراسم تدفین و زمان خاکسپاری وی مطرح شده بود، بررسی میکرد.
این بحثها ویژگیهای رویدادهای رسانهای را که طیفی گسترده از افکار و واکنشها را بسیج و بیان میکرد، نشان میداد؛ برای مثال کریستین گراگتی به فرمهای داستانهایی اشاره میکند که "در زمان زندگی دیانا درباره او ساخته شد... و "در شرایطی که مردم تلاش میکردند از مرگ او سردرآورند همچنان وجود داشته است. "
با "داستان عاشقانه افسانهای" شروع کردند، اما بعد که رسانهها زندگی او را در خانواده سلطنتی و سپس در خارج از آن برجسته کردند، این کار به صورت ساختار نامحدود نمایشهای پراحساسات و کمارزش درآمد.
"گراگتی" میگوید این شکلها در آغاز به وسیله رسانههای خبری در طول هفته مرگ و تشییع جنازه او ارائه شدند، اما بخشی اساسی در تدوین داستان، مشارکت روزافزون عزاداران در این رویداد، در حالی که با آنان در بیرون قصرها مصاحبه میشد نیز بود.
گراگتی میگوید زبانی که تعدادی از عزاداران برای ابراز احساسات خصوصی خود به کار میبردند، در چارچوب ارزشهای نمایشهای احساساتی و بیارزش بود و گفتگو درباره احساسات خصوصی ـ از عناصر اصلی نمایشهای آبکی ـ به عنوان بهترین راه ابراز غم ارزشگذاری میشد؛ ارزشی که پوشش مراسم تدفین به وسیله رسانهها را تعریف میکرد.
🔸رویداد رسانهای چیست؟
▫️نوشته #مایک_هاموند*
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
رویداد رسانهای (media event) اتفاقی است که به میزان خارقالعادهای توجه رسانهها را جلب میکند.
این توجه عموماً دامنه بینالمللی دارد، از مرزهای بین خبرهای عامهپسند و رویداد سیاسی میگذرد، و معمولاً نقطه مرجعی در تخیل فرهنگی و تاریخی پس از آن بر جا میگذارد؛ برای مثال مرگ و مراسم تدفین #دایانا شاهزاده ویلز، در همان حال که برای پخش اخبار در سراسر جهان مهم بود، موضوع طیف گستردهای از گفتمان رسانهای و بحث درباره پیامدهای قانونی مرگ نابهنگام او برای خانواده سلطنتی انگلیس، تا تجزیه و تحلیل وی به عنوان شمایلی فرهنگی در محافل دانشگاهی بود.
از دیگر نمونههای رویداد رسانهای که اغلب به آنها اشاره میشود، قتل جان اف کندی، فاجعه سفینه فضایی چلنجر، سقوط دیوار برلین و دستگیری و محاکمه او. جی. سیمپسون است.
#دیوید_دایان و #الیهو_کاتز با تأکید بر خصوصیت قطعکنندگی این رویدادها، درباره تعریف خاصتری بحث میکنند. آنان میگویند: این رویدادها در جریان عادی پخش اخبار و زندگی ما مداخله میکنند.
دایان و کاتز با تأکید بر ماهیت تشریفاتی و رسمی بودن رویدادهایی مانند ازدواج چارلز و دایانا یا فرود آپولو در کره ماه، رویدادهای رسانهای را به عنوان برنامههای فیلم و تلویزیونی مشاهده میکند که "ادعا میکنند تاریخی هستند، آشتی را توصیه و تبلیغ میکنند، ابتکار را گرامی میدارند، و با حرمت و احترام تولید و نمایش داده میشوند".
آنان همچنین بر اهمیت تجربه دستهجمعی در زمینة چنین رویدادهایی تأکید میکنند. تماشا کردن هنجاری است که در آن، تماشاگران با تماشای آن رویداد در گروهها و به عنوان موقعیتی ویژه آن را فعالانه گرامی میدارند.
در این زمینه دایان و کاتز تلاش میکنند رویداد رسانهای را به عنوان یک #ژانر تعریف کنند که نه فقط متن، بلکه همچنین تأثیر آن بر برنامه زمانبندیشده پخش و شرکت تماشاگر را در بر میگیرد.
این موضوع که رویداد رسانهای میتواند نه فقط احساس وحدت را با "تمرکز بر بعضی ارزشها یا جنبههای مهم حافظه و خاطره دستهجمعی" گرامی بدارد، بلکه همچنین احساس کثرتگرایی را در جایی که موضوع فراگیر، مانند محاکمات واتر گیت، "مبارزه" است، گرامی بدارد، در بحث کلی آنان نقش حیاتی دارد. آنان با کشیدن خط تمایزی روشن بین استفادههای دموکراتیک و خودکامه از مراسم و تشریفات سیاسی، انتقادات خود را به جای خود مراسم، متوجه انواع مراسم و تشریفات سیاسی میکنند.
در حالی که دایان و کاتز ویژگیهای خاص رویداد رسانهای را به عنوان یک ژانر وصف میکنند، دیدگاههای دیگر بر شیوهای که در آن ژانرهای موجود را به منزله چارچوبهای تعبیری میپذیرند، تمرکز کردهاند. در اینجا پوشش رسانهای گسترده فراوانی "چارچوبهای درک" را ارائه میدهد که با آن رویدادها تکرار میشوند.
تجزیه و تحلیلی مفید از این پدیده را میتوان در ژورنال فیلم آکادمیک #اسکرین پیدا کرد. نویسندگان اسکرین در این ژورنال مجموعه ویژهای از مقالات را درباره مرگ دایانا تحت عناوین شمایل، داستان، تصویر، ملت و فضا ارائه دادند. هر مقاله مطالبی را که در نخستین گزارشهای مربوط به مرگ او تا هفته قبل از مراسم تدفین و زمان خاکسپاری وی مطرح شده بود، بررسی میکرد.
این بحثها ویژگیهای رویدادهای رسانهای را که طیفی گسترده از افکار و واکنشها را بسیج و بیان میکرد، نشان میداد؛ برای مثال کریستین گراگتی به فرمهای داستانهایی اشاره میکند که "در زمان زندگی دیانا درباره او ساخته شد... و "در شرایطی که مردم تلاش میکردند از مرگ او سردرآورند همچنان وجود داشته است. "
با "داستان عاشقانه افسانهای" شروع کردند، اما بعد که رسانهها زندگی او را در خانواده سلطنتی و سپس در خارج از آن برجسته کردند، این کار به صورت ساختار نامحدود نمایشهای پراحساسات و کمارزش درآمد.
"گراگتی" میگوید این شکلها در آغاز به وسیله رسانههای خبری در طول هفته مرگ و تشییع جنازه او ارائه شدند، اما بخشی اساسی در تدوین داستان، مشارکت روزافزون عزاداران در این رویداد، در حالی که با آنان در بیرون قصرها مصاحبه میشد نیز بود.
گراگتی میگوید زبانی که تعدادی از عزاداران برای ابراز احساسات خصوصی خود به کار میبردند، در چارچوب ارزشهای نمایشهای احساساتی و بیارزش بود و گفتگو درباره احساسات خصوصی ـ از عناصر اصلی نمایشهای آبکی ـ به عنوان بهترین راه ابراز غم ارزشگذاری میشد؛ ارزشی که پوشش مراسم تدفین به وسیله رسانهها را تعریف میکرد.
#سینماویژن #رخنما
🔸نظریههای عرصه هواخواهی
▫️نوشته #مارتیو_هیلز
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
#هواخواهی یا #طرفداری، یکی از حوزههایی است که هم در #مطالعاتفرهنگی و هم در #نظریهفیلم به طرزی گسترده بررسی شده است. مطالعه در مورد هواخواهی در گام اول، مطالعه طرفداران برنامههای خاص تلویزیونی و در مرحله بعدی، مطالعه نحوه طرفداری و هواخواهی از ژانرهای سینمایی یا هواخواهی از #ستارگانسینما را در بر میگیرد. دو نگرشعمده در اینزمینه عبارتند از:
▫️اول: نظریههای هواخواهی به عنوان جامعه تفسیری (جامعهای مبتنی بر مفروضات و تفسیرهای مشترک از متون رسانهای)
▫️دوم: نظریههای هواخواهی به عنوان صورتی از فعالیتهای مصرفی
نخستین رویکردها به مطالعه پدیده هواخواهی، طی دهههای هفتاد و هشتاد در مطالعات سینمایی و تلویزیونی دیده شد. #نظریهپرده یا #اسکرین (نقدهایی که در مجله انگلیسی screen چاپ میشد) به سبب نحوه استنباطی که از عکسالعمل #بیننندگان در قبال فیلمها داشت، به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. بر اساس این نظریه، عکسالعمل بینندگان در متن فیلمها گنجانده شده بود. به همین دلیل، نیازی به تعبیر واکنشهای فطری #تماشاگران سینما وجود نداشت و بنابراین، نتیجه چنین تلقیای این بود که عکسالعمل تماشاگر را میتوان در خود فیلم دید. پژوهشگران مطالعات فرهنگی و از جمله #دیوید_مورلی (David Morley) به شدت با این بینش که مخاطب را موجودی منفعل میپنداشت به مخالفت برخاستند و دیدگاه دیگری را مطرح کردند. مورلی معتقد بود از دیدگاه جامعهشناختی، درک قرائت واقعی یا تجربی و همچنین تماشاگران بسیار مهم است. با این حال، آثار #جان_فیسک (John Fiske) بود که راه مطالعات مربوط به هواخواهی را هموار کرد. وی نه تنها بر قرائت واقعی مخاطب از فیلم تأکید داشت، بلکه بر مطالعه مخاطب به عنوان عاملی فعال در تولید معنا نیز اصرار میورزید.
🔸نظریههای عرصه هواخواهی
▫️نوشته #مارتیو_هیلز
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
#هواخواهی یا #طرفداری، یکی از حوزههایی است که هم در #مطالعاتفرهنگی و هم در #نظریهفیلم به طرزی گسترده بررسی شده است. مطالعه در مورد هواخواهی در گام اول، مطالعه طرفداران برنامههای خاص تلویزیونی و در مرحله بعدی، مطالعه نحوه طرفداری و هواخواهی از ژانرهای سینمایی یا هواخواهی از #ستارگانسینما را در بر میگیرد. دو نگرشعمده در اینزمینه عبارتند از:
▫️اول: نظریههای هواخواهی به عنوان جامعه تفسیری (جامعهای مبتنی بر مفروضات و تفسیرهای مشترک از متون رسانهای)
▫️دوم: نظریههای هواخواهی به عنوان صورتی از فعالیتهای مصرفی
نخستین رویکردها به مطالعه پدیده هواخواهی، طی دهههای هفتاد و هشتاد در مطالعات سینمایی و تلویزیونی دیده شد. #نظریهپرده یا #اسکرین (نقدهایی که در مجله انگلیسی screen چاپ میشد) به سبب نحوه استنباطی که از عکسالعمل #بیننندگان در قبال فیلمها داشت، به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. بر اساس این نظریه، عکسالعمل بینندگان در متن فیلمها گنجانده شده بود. به همین دلیل، نیازی به تعبیر واکنشهای فطری #تماشاگران سینما وجود نداشت و بنابراین، نتیجه چنین تلقیای این بود که عکسالعمل تماشاگر را میتوان در خود فیلم دید. پژوهشگران مطالعات فرهنگی و از جمله #دیوید_مورلی (David Morley) به شدت با این بینش که مخاطب را موجودی منفعل میپنداشت به مخالفت برخاستند و دیدگاه دیگری را مطرح کردند. مورلی معتقد بود از دیدگاه جامعهشناختی، درک قرائت واقعی یا تجربی و همچنین تماشاگران بسیار مهم است. با این حال، آثار #جان_فیسک (John Fiske) بود که راه مطالعات مربوط به هواخواهی را هموار کرد. وی نه تنها بر قرائت واقعی مخاطب از فیلم تأکید داشت، بلکه بر مطالعه مخاطب به عنوان عاملی فعال در تولید معنا نیز اصرار میورزید.