#کتاب 🔸 اتاقهای هتلها و بیمارستانها
اتاقهای هتل، حتی بهترینشان، بینشان است. توی آنها چیزی نیست که به مهمان اهمیتی بدهد، نه تخت، نه یخچال مینی بار، نه حتی میز اتویی که به حالت خبردار پشت به دیوار چسبانده شده باشد. به رغم همه تلاش و زحمت معماران، طراحان و مدیران، اتاقهای هتلها همیشه با بیصبری انتظار دارد که ما مسافران برویم. اتاقهای بیمارستان برعکس، از ما میخواهد که بمانیم و قانع باشیم.
📚دریا▫️#جان بنویل
اتاقهای هتل، حتی بهترینشان، بینشان است. توی آنها چیزی نیست که به مهمان اهمیتی بدهد، نه تخت، نه یخچال مینی بار، نه حتی میز اتویی که به حالت خبردار پشت به دیوار چسبانده شده باشد. به رغم همه تلاش و زحمت معماران، طراحان و مدیران، اتاقهای هتلها همیشه با بیصبری انتظار دارد که ما مسافران برویم. اتاقهای بیمارستان برعکس، از ما میخواهد که بمانیم و قانع باشیم.
📚دریا▫️#جان بنویل
#کتاب 🔸 بیاعتنا
تمام دریا به جوش آمد، موج نبود، از اعماق هجوم آورد… آب مرا کند و کمی به سوی ساحل راند و دوباره بر زمین گذاشت، انگار نه انگار که اتفاقی افتادهاست. در واقع اتفاقی هم نیفتاده بود، یک هیچ لحظه ای، یک بی اعتنایی و شانه بالا انداختن بزرگ دنیا.
📚 دریا #جان_بنویل
تمام دریا به جوش آمد، موج نبود، از اعماق هجوم آورد… آب مرا کند و کمی به سوی ساحل راند و دوباره بر زمین گذاشت، انگار نه انگار که اتفاقی افتادهاست. در واقع اتفاقی هم نیفتاده بود، یک هیچ لحظه ای، یک بی اعتنایی و شانه بالا انداختن بزرگ دنیا.
📚 دریا #جان_بنویل
#کتاب 🔸 چیزی نمیدانم
زمانهایی هست، اخیراً بیشتر هم دارد اتفاق میافتد، که به نظر میرسد هیچ چیزی نمیدانم، که انگار هر چیزی که میدانم مانند بارانی شدید از ذهنم به پایین میریزد، و مرا ترسی فلج کننده، محکم میفشارد و با عدم اطمینان به بازگشت آنها، انتظار این را میکشم که همه چیز مانند سابق شود.
📚دریا #جان_بنویل
زمانهایی هست، اخیراً بیشتر هم دارد اتفاق میافتد، که به نظر میرسد هیچ چیزی نمیدانم، که انگار هر چیزی که میدانم مانند بارانی شدید از ذهنم به پایین میریزد، و مرا ترسی فلج کننده، محکم میفشارد و با عدم اطمینان به بازگشت آنها، انتظار این را میکشم که همه چیز مانند سابق شود.
📚دریا #جان_بنویل