#روزنامهنگاری #تکنیک
🔸حادثه نویسی در روزنامهنگاری
خبرنگاری كه عضو سرویس حوادث روزنامه است باید به خاطر داشته باشد كه خبری كه او در مورد یك حادثه به خواننده میدهد با مثلاً گزارش افسر نگهبان یك كلانتری به مافوق خود فرق دارد. هر دو، یك واقعه را گزارش میكنند. اما آنچه باعث تفاوت گزارش خبرنگار با گزارش افسر نگهبان میشود، همان ساخت دراماتیك خبر است كه سبك تاریخی به همراه لید ظرف آن است. بدیهی است كه از سبكها فقط باید به عنوان پایه كار بهره گرفت و هرگز نباید از چاشنی نجاتبخش و پویایی دهنده خلاقیت و نوآوری غافل شد. این عناصر از دهه ١٩۶٠ به بعد در روزنامهنگاری نوین (New journalism) مورد توجه قرار گرفت.
در این نوع روزنامهنگاری كه آن را ابتدا مجله اسكوآیر (Esquire Magazine) آمریكا باب كرد و تامولف (Thomas Kennerly Tom Wolfe, Jr) روزنامهنگار نیز نظریهها و آرای مربوط به آن را تدوین كرد، از فنون و شگردهای داستانی و ادبی برای بیان رویدادهای عینی بهره گرفته میشود و در اصل آمیزهای است از واقعیت عینی روزنامهنگاری و واقعیت ذهنی داستاننویسی.
در این مكتب ژورنالیستی، خبرنگار بر شخصیتهای سوژهها، جزئیات نمادین، گفت و شنود یا دیالوگ، مونولوگ یا تكگویی و توصیف صحنهها متمركز میشود و از همه آنها در كار فضاسازی بهره میگیرد. شاید یكی از علل اصلی اقبال نسبت به آثار #گابریل_گارسیا_ماركز نویسنده و روزنامهنگار كلمبیایی برنده نوبل ادبی ١٩٨٢، دقیقاً همین تلفیق تجارب ژورنالیستی او با تجارب رماننویسی وی باشد؛ و این یعنی بازتاب همان رئالیسم جادویی كه به نوعی همان تلفیق واقعیت عینی روزنامهنگاری با واقعیت ذهنی داستاننویسی است. بنابراین به تكرار و تأكید باید گفت كه نباید از عرضه نگرشهای غیرمعمول و از ورود بدیع به سوژه، هراسی به خود راه داد - البته این تجارب را باید پس از فراگیری كامل سبكها و كاربرد آنها به كار گرفت - و بهویژه در پرداختن به سوژههای پركُنش، و به قول سینماگرها به سوژههای اكشندار (Action Story) باید از شیوههای فوق استفاده كرد. باید لید را نوشت و كار فضاسازی ماجرا را با شجاعت دنبال كرد، سبك تاریخی به همراه لید چیزی غیر از این اقتضا نمیكند.
🔸حادثه نویسی در روزنامهنگاری
خبرنگاری كه عضو سرویس حوادث روزنامه است باید به خاطر داشته باشد كه خبری كه او در مورد یك حادثه به خواننده میدهد با مثلاً گزارش افسر نگهبان یك كلانتری به مافوق خود فرق دارد. هر دو، یك واقعه را گزارش میكنند. اما آنچه باعث تفاوت گزارش خبرنگار با گزارش افسر نگهبان میشود، همان ساخت دراماتیك خبر است كه سبك تاریخی به همراه لید ظرف آن است. بدیهی است كه از سبكها فقط باید به عنوان پایه كار بهره گرفت و هرگز نباید از چاشنی نجاتبخش و پویایی دهنده خلاقیت و نوآوری غافل شد. این عناصر از دهه ١٩۶٠ به بعد در روزنامهنگاری نوین (New journalism) مورد توجه قرار گرفت.
در این نوع روزنامهنگاری كه آن را ابتدا مجله اسكوآیر (Esquire Magazine) آمریكا باب كرد و تامولف (Thomas Kennerly Tom Wolfe, Jr) روزنامهنگار نیز نظریهها و آرای مربوط به آن را تدوین كرد، از فنون و شگردهای داستانی و ادبی برای بیان رویدادهای عینی بهره گرفته میشود و در اصل آمیزهای است از واقعیت عینی روزنامهنگاری و واقعیت ذهنی داستاننویسی.
در این مكتب ژورنالیستی، خبرنگار بر شخصیتهای سوژهها، جزئیات نمادین، گفت و شنود یا دیالوگ، مونولوگ یا تكگویی و توصیف صحنهها متمركز میشود و از همه آنها در كار فضاسازی بهره میگیرد. شاید یكی از علل اصلی اقبال نسبت به آثار #گابریل_گارسیا_ماركز نویسنده و روزنامهنگار كلمبیایی برنده نوبل ادبی ١٩٨٢، دقیقاً همین تلفیق تجارب ژورنالیستی او با تجارب رماننویسی وی باشد؛ و این یعنی بازتاب همان رئالیسم جادویی كه به نوعی همان تلفیق واقعیت عینی روزنامهنگاری با واقعیت ذهنی داستاننویسی است. بنابراین به تكرار و تأكید باید گفت كه نباید از عرضه نگرشهای غیرمعمول و از ورود بدیع به سوژه، هراسی به خود راه داد - البته این تجارب را باید پس از فراگیری كامل سبكها و كاربرد آنها به كار گرفت - و بهویژه در پرداختن به سوژههای پركُنش، و به قول سینماگرها به سوژههای اكشندار (Action Story) باید از شیوههای فوق استفاده كرد. باید لید را نوشت و كار فضاسازی ماجرا را با شجاعت دنبال كرد، سبك تاریخی به همراه لید چیزی غیر از این اقتضا نمیكند.