🔸به زبان آدميزاد
▫️#سيدمحمد_بهشتی
مدتي است توييتهای برخي مقامات بسيار برجسته آمريکايي، به زبان فارسي خبرساز شده است. هنوز بر ما روشن نيست که مقصودشان از فارسینويسی چيست. ولي يک احتمال خيلی قوی اين است که چون هرچه میگويند ما عکسش عمل میکنيم، پيش خود گفتهاند «شايد اين بندگان خدا اصلا نميفهمند ما چه ميگوييم؛ چندباری هم به زبان خودشان حرف بزنيم شايد دستبرقضا تيرمان به هدف بخورد». انصافا در توييتهای فارسي ترامپ خيلي هم خويشتنداري به چشم میخورد. هرقدر در توييتهای انگليسي تهديد هدف قراردادن سايتهاي فرهنگی مهم است، در توييتهای فارسي جانبداري از ملت ايران و همدردي پيداست. فقط نميدانيم اين همدلي را چطور با بزرگترين تحريمهاي سده بيستم و دو دهه نخست سده بيستويکم يا همان «فشار حداکثري» جمع کنيم.
البته آنها که در غربت در موقعيتهاي خاص گرفتار شدهاند اين حال مقامات آمريکا را خوب ميفهمند؛ وقتي در اوج عصبانيت يا ابراز عشق، کلمات بيگانه کم ميآورند، ناخودآگاه آدم شروع ميکند به زبان مادري فحشدادن يا قربانصدقهرفتن. در اين حالت توسل به زبان مادري همان نقش مشت و لگد يا بوس و کنار را ايفا ميکند. اما بعد که آدميزاد دوباره کنترل اعصاب و احساساتش را پيدا کرد، فکر ميکند و تلاش ميکند مناسبترين واژگان زبان طرفِ مقابل را کنار هم بگذارد تا به او بگويد "ببين من خيرت را ميخواهم، دست از اين کارهايت بردار" يا اينکه مثلا"من دوستت دارم و تا هميشه به اين عشق وفادارم". ولي کافي است که طرف دعوا يا محبت تمکين نکند يا متوجه نشود و باز فقط و فقط زبان مادري به کار تمدد اعصاب میآيد!
اما بايد به اين نوآموزان زبان فارسي هشدار دهيم که فارسي زبان خطرناکی است؛ زباني است که در طول تاريخ به دست شاعران صيقل يافته، نه سياستمداران و حقوقدانها و حتی فيلسوفان! پس از آنجا که شاعران متولي اين زبان بودهاند، با زباني پرايهام و کنايهآميز مواجهيم که جز به اهل اين زبان رکاب نمیدهد. بنابراين احتمال اينکه استفاده از زبان فارسی بر پيچيدگی روابط بيفزايد و به سوءتفاهم دامن بزند بيشتر است؛ مثلا در آمريکا نماد حزب دموکرات "الاغ" است و اين هيچ بار معنايي بخصوصي ندارد. درحالیکه هرقدر تلاش کنيم همين واژه را در فارسی بهنحوی مسالمتآميز بهکار ببريم، دستآخر حتما خون به پا خواهد شد. علتش اين است که واژگان فارسی باری شاعرانه دارند و به هيچروی نمیتوانند اين بار را، حتی در کلام روزمره، زمين بگذارند. درست از همينرو است که برخلاف بسياری زبانهای ديگر که سخنورانش وقتی کاملا در زبان ورزيده شدند سراغ متون کلاسيک میروند، کودکان ايراني آموختن فارسي را با فردوسي، نظامي و سعدي میآغازند. پس بايد به مقامات آمريکايي بگوييم که اگر میخواهيد منظورتان را خوب حالیمان کنيد، رديفکردن واژگان فارسي کنار هم کفايت نمیکند. بايد در واژهگزيني دقت بسياری کنيد. براي اين کار ناگزيريد که با ادبيات فارسی آشنا شويد؛ هرچند توصيه شما به مطالعه مثنوی مولوی، غزليات حافظ، يا شاهنامه فردوسي اندکی زيادهروی است، اما بهقياس نوآموزان دبستانی بد نيست شما را يا معلمان زبان فارسیتان را هم به مطالعه گلستان و بوستان دعوت کنيم. مزيت اين کار آن است که با خواندن کليات شيخ، فقط فارسی نمیآموزيد، بلکه با مفاهيمي مانند عشق، نوعدوستي، مدارا، آدميت و حتی حقوق مورچگان آشنا میشويد.
▫️روزنامه شرق سهشنبه ۱۵ بهمن ۹٨
▫️#سيدمحمد_بهشتی
مدتي است توييتهای برخي مقامات بسيار برجسته آمريکايي، به زبان فارسي خبرساز شده است. هنوز بر ما روشن نيست که مقصودشان از فارسینويسی چيست. ولي يک احتمال خيلی قوی اين است که چون هرچه میگويند ما عکسش عمل میکنيم، پيش خود گفتهاند «شايد اين بندگان خدا اصلا نميفهمند ما چه ميگوييم؛ چندباری هم به زبان خودشان حرف بزنيم شايد دستبرقضا تيرمان به هدف بخورد». انصافا در توييتهای فارسي ترامپ خيلي هم خويشتنداري به چشم میخورد. هرقدر در توييتهای انگليسي تهديد هدف قراردادن سايتهاي فرهنگی مهم است، در توييتهای فارسي جانبداري از ملت ايران و همدردي پيداست. فقط نميدانيم اين همدلي را چطور با بزرگترين تحريمهاي سده بيستم و دو دهه نخست سده بيستويکم يا همان «فشار حداکثري» جمع کنيم.
البته آنها که در غربت در موقعيتهاي خاص گرفتار شدهاند اين حال مقامات آمريکا را خوب ميفهمند؛ وقتي در اوج عصبانيت يا ابراز عشق، کلمات بيگانه کم ميآورند، ناخودآگاه آدم شروع ميکند به زبان مادري فحشدادن يا قربانصدقهرفتن. در اين حالت توسل به زبان مادري همان نقش مشت و لگد يا بوس و کنار را ايفا ميکند. اما بعد که آدميزاد دوباره کنترل اعصاب و احساساتش را پيدا کرد، فکر ميکند و تلاش ميکند مناسبترين واژگان زبان طرفِ مقابل را کنار هم بگذارد تا به او بگويد "ببين من خيرت را ميخواهم، دست از اين کارهايت بردار" يا اينکه مثلا"من دوستت دارم و تا هميشه به اين عشق وفادارم". ولي کافي است که طرف دعوا يا محبت تمکين نکند يا متوجه نشود و باز فقط و فقط زبان مادري به کار تمدد اعصاب میآيد!
اما بايد به اين نوآموزان زبان فارسي هشدار دهيم که فارسي زبان خطرناکی است؛ زباني است که در طول تاريخ به دست شاعران صيقل يافته، نه سياستمداران و حقوقدانها و حتی فيلسوفان! پس از آنجا که شاعران متولي اين زبان بودهاند، با زباني پرايهام و کنايهآميز مواجهيم که جز به اهل اين زبان رکاب نمیدهد. بنابراين احتمال اينکه استفاده از زبان فارسی بر پيچيدگی روابط بيفزايد و به سوءتفاهم دامن بزند بيشتر است؛ مثلا در آمريکا نماد حزب دموکرات "الاغ" است و اين هيچ بار معنايي بخصوصي ندارد. درحالیکه هرقدر تلاش کنيم همين واژه را در فارسی بهنحوی مسالمتآميز بهکار ببريم، دستآخر حتما خون به پا خواهد شد. علتش اين است که واژگان فارسی باری شاعرانه دارند و به هيچروی نمیتوانند اين بار را، حتی در کلام روزمره، زمين بگذارند. درست از همينرو است که برخلاف بسياری زبانهای ديگر که سخنورانش وقتی کاملا در زبان ورزيده شدند سراغ متون کلاسيک میروند، کودکان ايراني آموختن فارسي را با فردوسي، نظامي و سعدي میآغازند. پس بايد به مقامات آمريکايي بگوييم که اگر میخواهيد منظورتان را خوب حالیمان کنيد، رديفکردن واژگان فارسي کنار هم کفايت نمیکند. بايد در واژهگزيني دقت بسياری کنيد. براي اين کار ناگزيريد که با ادبيات فارسی آشنا شويد؛ هرچند توصيه شما به مطالعه مثنوی مولوی، غزليات حافظ، يا شاهنامه فردوسي اندکی زيادهروی است، اما بهقياس نوآموزان دبستانی بد نيست شما را يا معلمان زبان فارسیتان را هم به مطالعه گلستان و بوستان دعوت کنيم. مزيت اين کار آن است که با خواندن کليات شيخ، فقط فارسی نمیآموزيد، بلکه با مفاهيمي مانند عشق، نوعدوستي، مدارا، آدميت و حتی حقوق مورچگان آشنا میشويد.
▫️روزنامه شرق سهشنبه ۱۵ بهمن ۹٨