🔸 کلاسیک کن با یک فیلم از ایران
▫️فهرست فیلمهای بخش کلاسیک هفتاد و سومین جشنواره بینالمللی فیلم #کن اعلام شد. در میان فیلمهای بخش کلاسیک کن ۲۰۲۰ در کنار آثاری چون در حال و هوای عشق ساخته #وونگ_کاروای (۲۰۰۰)، آکاتونه ساخته #پیر_پائولو_پازولینی (۱۹۶۱)، جاده به کارگردانی #فدریکو_فلینی (۱۹۵۶)، از نفس افتاده (۱۹۶۰) از #ژان_لوک_گدار، ماجرا (۱۹۶۰) ساخته #میکل_آنجلو_آنتونیونی، فیلم شطرنج باد ساخته #محمدرضا_اصلانی محصول ۱۹۷۶ سینمای ایران نیز حضور دارد.
▫️فهرست فیلمهای بخش کلاسیک هفتاد و سومین جشنواره بینالمللی فیلم #کن اعلام شد. در میان فیلمهای بخش کلاسیک کن ۲۰۲۰ در کنار آثاری چون در حال و هوای عشق ساخته #وونگ_کاروای (۲۰۰۰)، آکاتونه ساخته #پیر_پائولو_پازولینی (۱۹۶۱)، جاده به کارگردانی #فدریکو_فلینی (۱۹۵۶)، از نفس افتاده (۱۹۶۰) از #ژان_لوک_گدار، ماجرا (۱۹۶۰) ساخته #میکل_آنجلو_آنتونیونی، فیلم شطرنج باد ساخته #محمدرضا_اصلانی محصول ۱۹۷۶ سینمای ایران نیز حضور دارد.
#سینماویژن
١ 🔸هنر سینما؛ کمارزش و از معنا تهی
▫️یادداشت انتقادی اسکورسیزی
#مارتین_اسکورسیزی با نگارش مقالهای در مورد #فدریکو_فلینی برای مجلهی #هارپر به نحوهی کسبوکار در سینما تاخته است. اسکورسیزی با این مقاله از کارنامهی فلینی ستایش میکند و در همین حین این بحث را پیش میکشد که چرا در میان سیل محتوای منتشر شده از طریق استودیوهای فیلمسازی و شبکههای استریمینگ، دیگر از جادوی سینما اثری نیست.
اسکورسیزی نوشته: هنر سینما به شکلی نظامیافته، به واسطهی محتوا تصور کردن فیلمها، کمارزش، به حاشیه رانده، از معنا تهی، و به خردترین صورت خود تنزل پیدا کرده است.
١ 🔸هنر سینما؛ کمارزش و از معنا تهی
▫️یادداشت انتقادی اسکورسیزی
#مارتین_اسکورسیزی با نگارش مقالهای در مورد #فدریکو_فلینی برای مجلهی #هارپر به نحوهی کسبوکار در سینما تاخته است. اسکورسیزی با این مقاله از کارنامهی فلینی ستایش میکند و در همین حین این بحث را پیش میکشد که چرا در میان سیل محتوای منتشر شده از طریق استودیوهای فیلمسازی و شبکههای استریمینگ، دیگر از جادوی سینما اثری نیست.
اسکورسیزی نوشته: هنر سینما به شکلی نظامیافته، به واسطهی محتوا تصور کردن فیلمها، کمارزش، به حاشیه رانده، از معنا تهی، و به خردترین صورت خود تنزل پیدا کرده است.
#سینما 🔸 زبان
یک زبان دیگر، نگاهی متفاوت به زندگی است. #فدریکو_فلینی
A different language is a different vision of life.
Federico Fellini
یک زبان دیگر، نگاهی متفاوت به زندگی است. #فدریکو_فلینی
A different language is a different vision of life.
Federico Fellini
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#سینماویژن🔸فدریکو فلینی
▫️#هوشنگ_گلمکانی
آمیزهای از نبوغ و جنون (که معمولا نبوغ با مقداری جنون همراه است)، تغزل و طنز، نوستالژی و نیش، خاطره و رؤیا، تاریخ و امروز، معصومیت و شرارت، نوآوری و بازیگوشی... سینمای #فدریکو_فلینی خود بهتنهایی یک #ژانر و مکتب است که پیروانش اصراری به پنهان کردن تأثیرشان از استاد را ندارند. از انتهای نئورئالیسم آغاز کرد اما در همان نخستین فیلمهای نئورئالیستنما هم جنون فلینیوار چشمک میزد. از اواخر دهۀ پنجاه هم که دیگر وارد قلمروی در مضمون و ساختار روایی و بصری شد که انگار به نام فلینی سند خورده است. فدریکو فلینی یک شمایل فرهنگی جهانی (و نه فقط ایتالیایی) و سینمایش یک میراث فرهنگی است. همین ویدئو را ببینید و به یاد بیاورید که شبیه کدام یک از فیلمهای پیش از خود بوده و چهقدر فیلمهای پس از آنها شبیه او هستند.
@filmemrooz_official
▫️#هوشنگ_گلمکانی
آمیزهای از نبوغ و جنون (که معمولا نبوغ با مقداری جنون همراه است)، تغزل و طنز، نوستالژی و نیش، خاطره و رؤیا، تاریخ و امروز، معصومیت و شرارت، نوآوری و بازیگوشی... سینمای #فدریکو_فلینی خود بهتنهایی یک #ژانر و مکتب است که پیروانش اصراری به پنهان کردن تأثیرشان از استاد را ندارند. از انتهای نئورئالیسم آغاز کرد اما در همان نخستین فیلمهای نئورئالیستنما هم جنون فلینیوار چشمک میزد. از اواخر دهۀ پنجاه هم که دیگر وارد قلمروی در مضمون و ساختار روایی و بصری شد که انگار به نام فلینی سند خورده است. فدریکو فلینی یک شمایل فرهنگی جهانی (و نه فقط ایتالیایی) و سینمایش یک میراث فرهنگی است. همین ویدئو را ببینید و به یاد بیاورید که شبیه کدام یک از فیلمهای پیش از خود بوده و چهقدر فیلمهای پس از آنها شبیه او هستند.
@filmemrooz_official
🔸برداشت شایگان از شخصیت مسکوب
سخنرانی #داریوش_شایگان در مراسم بزرگداشت #شاهرخ_مسکوب
قرار نبود در این جلسه سخنرانی کنم ولی چون دوست نزدیک شاهرخ بودم وظیفه خود دانستم چند کلمهای بگویم. دوستی من و شاهرخ برمیگردد به سالهای ۴۰. ولی بعد از انقلاب که من در فرانسه مقیم شدم شاهرخ خیلی زود به من ملحق شد و در مؤسسه اسماعیلی با هم همکار شدیم. هشت سال با هم همکار بودیم، هر روز همدیگر را میدیدیم و من در این مدّت فرصت یافتم که شاهرخ را از نزدیک بشناسم. با آثارش کم و بیش آشنا بودم ولی شخصیت شاهرخ خیلی فراتر از آثارش بود. میخواهم در اینجا قصهای را بگویم که شاید این مطلب را روشن کند. سالها قبل از انقلاب من با #روبرتو_روسلینی فیلمساز معروف ایتالیایی آشنا شدم و ما بارها همدیگر را در پاریس ملاقات میکردیم. طبیعتاً آدم وقتی با روسلینی صحبت میکند، موضوع سینما پیش میآید و دیگر فیلمسازان ایتالیایی. روسلینی علاقه زیادی به #فدریکو_فلینی داشت و میگفت: فلینی، در گذشته زیر دست او بوده و به او بسیار وفادار مانده است. هر وقت که فیلمی میسازد فوری تلفن میکند و میگوید روبرتو بیا فیلم مرا ببین و نظر خودت را بده. در پاسخ به روسلینی، گفتم: میدانم که فیلمهای فلینی بینظیر هستند ولی خود فلینی چگونه آدمی است؟ گفت: خودش از فیلمهایش بزرگتر است.
همین مطلب درباره شاهرخ مسکوب نیز صادق است؛ شاهرخ از آثارش بسیار بزرگتر بود. تعریف شخصیت چندوجهی شاهرخ کار آسانی نیست، او شبیه روشنفکرانی که میشناختم نبود. چون روشنفکران موجودات عجیب و غریبی هستند هم خیلی خودشیفتهاند و هم نفسی متورم دارند.
شاهرخ به عکس بسیار متواضع بود و غذای روح را به نفس امّاره نمیداد. روشنفکر بود ولی ادای روشنفکری در نمیآورد، در ضمن داعیه درویشی هم که بیماری ملی ماست و همه تظاهر به درویشی میکنند، نداشت. با اینهمه آدم بسیار بینیازی بود، به نظرم از سعهی صدر برخوردار بود و استغنا داشت، ولی زندگی را هم خیلی دوست داشت و از لذایذ آن متمتع بود. فکر میکنم اگر بخواهیم تیپولوژی شاهرخ را روشن کنیم باید بگوییم که شاهرخ یک فرد حماسی بود، چندی پیش با یکی از خویشان مسکوب صحبت شد، او میگفت شاهرخ در واقع شبیه بیهقی است. او راست میگفت شاهرخ بیشتر به قهرمانان حماسی شاهنامه شباهت داشت، به یک اعتبار رفتار و کردارش را میتوان گفت حماسی بود. به آیین جوانمردی اعتقاد داشت.مسکوب اقلیم حضور بود
▫️کتاب اقلیم حضور به کوشش #علی_دهباشی
سخنرانی #داریوش_شایگان در مراسم بزرگداشت #شاهرخ_مسکوب
قرار نبود در این جلسه سخنرانی کنم ولی چون دوست نزدیک شاهرخ بودم وظیفه خود دانستم چند کلمهای بگویم. دوستی من و شاهرخ برمیگردد به سالهای ۴۰. ولی بعد از انقلاب که من در فرانسه مقیم شدم شاهرخ خیلی زود به من ملحق شد و در مؤسسه اسماعیلی با هم همکار شدیم. هشت سال با هم همکار بودیم، هر روز همدیگر را میدیدیم و من در این مدّت فرصت یافتم که شاهرخ را از نزدیک بشناسم. با آثارش کم و بیش آشنا بودم ولی شخصیت شاهرخ خیلی فراتر از آثارش بود. میخواهم در اینجا قصهای را بگویم که شاید این مطلب را روشن کند. سالها قبل از انقلاب من با #روبرتو_روسلینی فیلمساز معروف ایتالیایی آشنا شدم و ما بارها همدیگر را در پاریس ملاقات میکردیم. طبیعتاً آدم وقتی با روسلینی صحبت میکند، موضوع سینما پیش میآید و دیگر فیلمسازان ایتالیایی. روسلینی علاقه زیادی به #فدریکو_فلینی داشت و میگفت: فلینی، در گذشته زیر دست او بوده و به او بسیار وفادار مانده است. هر وقت که فیلمی میسازد فوری تلفن میکند و میگوید روبرتو بیا فیلم مرا ببین و نظر خودت را بده. در پاسخ به روسلینی، گفتم: میدانم که فیلمهای فلینی بینظیر هستند ولی خود فلینی چگونه آدمی است؟ گفت: خودش از فیلمهایش بزرگتر است.
همین مطلب درباره شاهرخ مسکوب نیز صادق است؛ شاهرخ از آثارش بسیار بزرگتر بود. تعریف شخصیت چندوجهی شاهرخ کار آسانی نیست، او شبیه روشنفکرانی که میشناختم نبود. چون روشنفکران موجودات عجیب و غریبی هستند هم خیلی خودشیفتهاند و هم نفسی متورم دارند.
شاهرخ به عکس بسیار متواضع بود و غذای روح را به نفس امّاره نمیداد. روشنفکر بود ولی ادای روشنفکری در نمیآورد، در ضمن داعیه درویشی هم که بیماری ملی ماست و همه تظاهر به درویشی میکنند، نداشت. با اینهمه آدم بسیار بینیازی بود، به نظرم از سعهی صدر برخوردار بود و استغنا داشت، ولی زندگی را هم خیلی دوست داشت و از لذایذ آن متمتع بود. فکر میکنم اگر بخواهیم تیپولوژی شاهرخ را روشن کنیم باید بگوییم که شاهرخ یک فرد حماسی بود، چندی پیش با یکی از خویشان مسکوب صحبت شد، او میگفت شاهرخ در واقع شبیه بیهقی است. او راست میگفت شاهرخ بیشتر به قهرمانان حماسی شاهنامه شباهت داشت، به یک اعتبار رفتار و کردارش را میتوان گفت حماسی بود. به آیین جوانمردی اعتقاد داشت.مسکوب اقلیم حضور بود
▫️کتاب اقلیم حضور به کوشش #علی_دهباشی
#چهره🔸دارن آرنوفسکی
دارن آرنوفسکی یکی از کارگردانان برجسته قرن اخیر است که در سال ۱۹۶۹ در شهر نیویورک چشم به جهان گشود. او در دانشگاه هاروارد به تحصیل در رشته انسانشناسی و #سینما پرداخت و دوره دانشجویی وی با تولید فیلمهای کوتاه همراه شد. از ویژگیهای کار او میتوان به ابعاد فراواقعی و کنکاوی درونی شخصیتهای موجود در داستانها و چندلایهای بودن آثارش اشاره کرد؛ لایههای چندگانهای که هرکدام رازهای روانشناختی و انسانشناختی بنیادینی را برای بیننده آشکار میکند.
این کارگردان متاثر از کارگردانان نامداری چون #آکیرا_کروسوا ژاپنی و #فدریکو_فلینی ایتالیایی بوده است. او جوایز معتبر بینالمللیای چون گلدنکلوب را برای فیلمهایی که کارگردانی کرده، در کارنامهی افتخارات خود دارد.
از جمله آثار برجستهی او میتوان به پی (۱۹۹۸)، مرثیهای برای یک رویا (۲۰۰۰)، سرچشمه (۲۰۰۶)، کشتیگیر (۲۰۰۸)، قوی سیاه (۲۰۱۰)، نوح (۲۰۱۴)، مادر (۲۰۱۷)، نهنگ (۲۰۲۲) و پرستار خوب (۲۰۲۲) اشاره کرد. او در کارنامه کاری خود مستندهایی چون بر صخره غریب را نیز با دغدغههای زیستمحیطی تولید کرده است.
دارن آرنوفسکی یکی از کارگردانان برجسته قرن اخیر است که در سال ۱۹۶۹ در شهر نیویورک چشم به جهان گشود. او در دانشگاه هاروارد به تحصیل در رشته انسانشناسی و #سینما پرداخت و دوره دانشجویی وی با تولید فیلمهای کوتاه همراه شد. از ویژگیهای کار او میتوان به ابعاد فراواقعی و کنکاوی درونی شخصیتهای موجود در داستانها و چندلایهای بودن آثارش اشاره کرد؛ لایههای چندگانهای که هرکدام رازهای روانشناختی و انسانشناختی بنیادینی را برای بیننده آشکار میکند.
این کارگردان متاثر از کارگردانان نامداری چون #آکیرا_کروسوا ژاپنی و #فدریکو_فلینی ایتالیایی بوده است. او جوایز معتبر بینالمللیای چون گلدنکلوب را برای فیلمهایی که کارگردانی کرده، در کارنامهی افتخارات خود دارد.
از جمله آثار برجستهی او میتوان به پی (۱۹۹۸)، مرثیهای برای یک رویا (۲۰۰۰)، سرچشمه (۲۰۰۶)، کشتیگیر (۲۰۰۸)، قوی سیاه (۲۰۱۰)، نوح (۲۰۱۴)، مادر (۲۰۱۷)، نهنگ (۲۰۲۲) و پرستار خوب (۲۰۲۲) اشاره کرد. او در کارنامه کاری خود مستندهایی چون بر صخره غریب را نیز با دغدغههای زیستمحیطی تولید کرده است.
#عکاسانه #پاپاراتزی
🔸پدرخوانده پاپاراتزیها
چند سال پیش، #رون_گاللا واژۀ پاپاراتزو را از سربرگش حذف کرد. الآن سردر محل کارش نوشته است "عکاسی رون گاللا" و ترجیح میدهد بگوید کارش عکاسی با رویکرد پاپاراتزی است.
چه اتفاق عجیبی! چون آن اصطلاح را این هنرمند ۸۷سالۀ متولد برانکس در آمریکا رایج کرد. #فدریکو_فلینیِ فیلمساز بود که این واژۀ ایتالیایی (بهمعنای وزوز پشه) را بهکنایه در وصف شخصیت عکاس مزاحمِ فیلم "زندگی شیرین" به کار بُرد. ولی گاللا اولین کسی بود که از پاپاراتزی یک حرفه ساخت... گاللا دیگر میل ندارد از این واژه استفاده کند: او عکاس سلبریتیها شد تا خوراکی برای اشتهای بیانتهای مردم به لحظههای "غافلگیرکننده، تمریننشده، فیالبداهه و برنامهریزینشده" فراهم کند، و با آن نبوغِ شیداییاش مشغول ثبت و ضبط این لحظات شد... متن کامل
🔸پدرخوانده پاپاراتزیها
چند سال پیش، #رون_گاللا واژۀ پاپاراتزو را از سربرگش حذف کرد. الآن سردر محل کارش نوشته است "عکاسی رون گاللا" و ترجیح میدهد بگوید کارش عکاسی با رویکرد پاپاراتزی است.
چه اتفاق عجیبی! چون آن اصطلاح را این هنرمند ۸۷سالۀ متولد برانکس در آمریکا رایج کرد. #فدریکو_فلینیِ فیلمساز بود که این واژۀ ایتالیایی (بهمعنای وزوز پشه) را بهکنایه در وصف شخصیت عکاس مزاحمِ فیلم "زندگی شیرین" به کار بُرد. ولی گاللا اولین کسی بود که از پاپاراتزی یک حرفه ساخت... گاللا دیگر میل ندارد از این واژه استفاده کند: او عکاس سلبریتیها شد تا خوراکی برای اشتهای بیانتهای مردم به لحظههای "غافلگیرکننده، تمریننشده، فیالبداهه و برنامهریزینشده" فراهم کند، و با آن نبوغِ شیداییاش مشغول ثبت و ضبط این لحظات شد... متن کامل