عرصه‌های‌ ارتباطی
3.66K subscribers
29.8K photos
3.06K videos
874 files
5.99K links
🔸عرصه‌های‌ ارتباطی
▫️کانال رسمی یونس شُکرخواه
Agora | The official Telegram channel of Younes Shokrkhah
https://t.iss.one/boost/younesshokrkhah
🔹اکانت اینستاگرام من:
https://www.instagram.com/younesshokrkhah
Download Telegram
#تکنوکلاس 🔸 شبکه گسترده جهانی
نویسنده
: #دیوید_ای‌بلک
مترجم: #یونس_شکرخواه
در میان خدمات ارتباطی بسیاری که به وسیله #اینترنت فراهم شده است، آنچه بیشترین شهرت و رواج را کسب کرده، شبکه گسترده جهانی است. در واقع، غیر معمول نیست که واژه‌های #وب و اینترنت به عنوان واژه‌هایی مترادف (به طور ناصحیح) به کار روند. شهرت وب علل متعددی دارد و شیوه مشهور شدن آن دارای برخی پیامدهای مهم برای شیوه‌ای است که واقعیت تکنولوژی دیجیتالی از طریق آن با انتظارات احاطه‌کننده آن ارتباط پیدا می‌کند.
وب‌سایت (پایگاه اینترنتی) منفرد می‌تواند دارای گرافیک، کلیپ‌های صوتی و متن باشد (اینکه تا چه اندازه کارکرد چندرسانه‌ای بودن واقعاً وجود دارد، به مقدار زیادی به نرم‌افزار دریافت کننده یا مشتری بستگی دارد که باید بداند با اطلاعات ورودی که برای قالب‌بندی یا تحویل به عنوان تصویر یا صورت در نظر گرفته شده‌اند چه باید کرد. همچنین وب به دلیل داشتن جنبه‌های برخوردار از کنش متقابل که بازیابی اطلاعات آرشیوها، محاسبه داده‌های بی‌ثبات (قیمت‌ها، برنامه‌های سفر و...)، خرید کالاها، اجرای بازی‌ها و سایر کارکردها را ممکن می‌کند، شهرت دارد.
مشخصه زیربنایی وب که احتمالاً بیشتر از تمامی ویژگی‌های دیگر، شهرت آن را توضیح می‌دهد، کارکرد فرامتنی آن است که امکان می‌دهد اتصال‌هایی (لینک‌ها) را با سایر وب‌سایت‌ها بر روی دیگر کامپیوترهای پراکنده در اینترنت، در بر گیرد.
این قابلیت جستجوی نامحدود در میان پایگاه‌های پراکنده است که اصطلاح شبکه گسترده جهانی را به وسیله مبدع وب، #تیم_برنرز_لی، ایجاد کرد. وی در میان خدمات اینترنت از موقعیت منحصر به فردی برخوردار است؛ چرا که با وجود آنکه تقریباً یک دهه پس از شروع به کار اینترنت و بیشتر از بیست سال پس از تأسیس شبکه‌هایی که اینترنت بر اساس آنها بنا شده است، معرفی شد، نه تنها توجه رسانه‌ها و مصرف‌کنندگان را به خود جلب کرده، بلکه توجه تبلیغ‌کنندگان را نیز به خود معطوف داشته است. تا اواسط دهه ١٩٩٠، صنعت تبلیغات به اینترنت، که به طور گسترده‌ای قلمرو دانشگاهیان و محققان بود، هیچ علاقه‌ای نشان نمی‌داد یا توجه ناچیزی داشت. اگرچه، با شهرت یافتن وب، مبلغان برای اهداف تبلیغاتی (و ایمیل) به استفاده از آن اقدام کردند.
DAVID A. BLACK
#سینماویژن
🔸درباره ارتباط شالوده‌شکنی و نظریه فیلم
▫️نویسنده
:#دیوید_ای‌بلک
▫️مترجم: #یونس_شکرخواه
ارتباط #شالوده‌شکنی و #نظریه_فیلم از طریق #نظریه_ادبی و فلسفه برقرار می‌شود و مدت‌هاست که نظریه فیلم در سایه این دو رشته قرار گرفته و هر کس نیز به فراخور دیدگاه‌های خود از راه‌های گوناگون از اصول این دو رشته بهره می‌برد. از آنجا که زیربنای #فیلم بر پایه اصول #عکاسی و #فیلمبرداری استوار است، پرسش‌هایی که در مورد معنا و جنبه‌های حاکم بر آن در سینما مطرح می‌شود با متون نوشتاری و ادبی فرق می‌کند. با این حال، در اینجا هم اتفاق نظر کلی وجود ندارد. نظریه‌پردازان فیلم هم از طرح‌ها و فرمول‌های شالوده‌شکنان استفاده کرده‌اند، با این حال، بسیار بعید به نظر می‌رسد که یک نظریه‌پرداز فیلم، خود را شالوده‌شکن معرفی کند. از سوی دیگر استفاده از عباراتی چون نظریه‌پرداز ژانر، تحلیلگر متن، نظریه‌پرداز روانکاوی و غیره که به قلمرو مطالعات ادبی اختصاص دارد، رایج است.
DAVID A.BLACK
#سینماویژن🔸کهن‌الگو چیست؟
▫️
نوشته #دیوید_ای‌بلک*
▫️ترجمه یونس شکرخواه:
بر اساس تعریف دایره‌المعارف ادبیات مریام وبستر، نمونه اولیه، سرنمونه، الگوی اصلی یا #کهن‌الگو (archetype) عبارت است از:
تصویر، شخصیت یا الگویی از شرایط که در اندیشه و ادبیات به حدی تکرار می‌شود که می‌توان آن را جهانی قلمداد کرد.
فیلم و تلویزیون نیز از نظر تصاویر مکرر، تکرار شخصیت‌ها و الگوهای موقعیتی مشترک و تکرارشونده، وضعیت مشابهی دارند، با وجود این، جهانی بودن کهن الگو از سوی نظریه‌پردازان مدرن پذیرفته نشده است.
اگر شناخت‌گرایان را از این دسته نظریه‌پردازان جدا کنیم، بقیه آنها معتقدند که آنچه بر فرایندهای درک تصاویر و تفسیر آن‌ها تأثیر می‌گذارد، شرایط‌ ویژه تاریخی و فرهنگی است.
علاوه بر این، اصطلاح الگوی اصلی یا نمونه اولیه به طرز عمیقی در حوزه ناخودآگاه جمعی با آثار کارل گوستاو یونگ (Carl Gustar Jung)، روان‌شناس برجسته، مربوط است، اما آثار او در عرصه مطالعات فیلم و همچنین در سایر قلمروها تحت‌الشعاع آرای فروید قرار گرفته است؛ تحت‌الشعاع اندیشه‌ها و آثار فردی که متفکری جهانگرا، اما از نوعی دیگر است.
با این همه، فیلم‌ها سرشار از الگوها، صحنه‌ها و روایت‌های گوناگون هستند که خود آن‌ها را تقریباً در اولین نگاه می‌توان جزو الگوهای اصلی، نمونه‌های اولیه به حساب آورد.
اما به سراغ فیلم‌ها رفتن به این شیوه، تا حدود زیادی کاری بیهوده است. اشاره به قتل هابیل به دست قابیل ممکن است نمونه‌ای برای قتل برادر به دست برادر باشد، اما نمی‌توان آن را به کل قتل‌های سینمایی تسری داد.
در هر صورت، تحلیل‌های مبتنی بر نمونه‌های اصلی یا اولیه، برای به تصویر کشاندن تجارب و برداشت‌های فیلمسازان و مخاطبان آنها، ابزارهایی مناسب هستند. این امر به ویژه در مورد ژانرها که در آن‌ها تصاویر، شخصیت‌ها و الگوهای شرایط موجود یا شرطی به طرزی پیوسته باز تولید می‌شود بیشتر صدق می‌کند؛ مثلاً فیلم‌های وسترن از تصاویر سر نمونه یا نمونه اولیه (صحنه‌های وسترن)، شخصیت‌ها (کابوی‌ها) و الگوهای شرطی تکراری (نیکوکاران علیه شرورها) استفاده می‌کنند.
البته ممکن است تسری دادن تمام این‌ها به همه فیلم‌های وسترن سازنده نباشد، اما به هر حال نمونه اولیه یا الگوی اصلی، حتی برای فیلم‌هایی که بازبینی و بازاندیشی می‌شوند و یا حتی برای ارزیابی فیلم‌هایی که ضد نمونه اولیه هستند، نقطه ارجاعی و همچنین نقطه عزیمت خوبی به شمار می‌آید.
*DAVID A. BLACK
#سینماویژن
🔸سرگرمی و نظریه‌پردازان فیلم و تلویزیون
▫️نویسنده: #دیوید_ای‌بلک
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
#سرگرمی (entertainment) از مفاهیمی است که معمولاً در جایگاه خود به کار نمی‌رود و در عین حال، برای نظریه‌پردازان فیلم و تلویزیون معنای ویژه و مهمی دارد.
سرگرمی غالبا در تضاد با اهداف جدی مطرح می‌شود و همین تضاد به یک برداشت غلط دامن زده است. بر اساس این برداشت، هر پژوهشگر یا نظریه‌پردازی که تولیدات #صنعت‌سرگرمی را بررسی می‌کند، خود را سرگرم یک کار سبک و بی‌اهمیت کرده‌است. جایگاه فیلم و تلویزیون به عنوان رسانه‌های سرگرم‌کننده همواره باعث ضعف نظری سینما و تلویزیون در نهادهای آکادمیک شده است.
بخش عمده‌ای از تولیدات سینمایی و ویدیویی با هدف سرگرم کردن ساخته می‌شوند و روزانه میلیون‌ها نفر پول و زمان صرف دیدن آنها می‌کنند. صنعت سرگرمی منابع شخصی و اجتماعی فراوانی را به خود اختصاص می‌دهد و بر خلاف آنچه برخی مخالفان نظریه تأثیرات رسانه‌ای مطرح می‌کنند، این صنعت به طرزی مؤثر و مستقیم، سمت و سوی تحلیل اجتماعی را تا حدودی تعیین می‌کند و آن را می‌سازد. هر اندازه یک شو تلویزیونی یا فیلمی سینمایی پیش پا افتاده و تأثیر آن نیز زودگذر باشد، باز هم تعداد مخاطبان و گستره نفوذ آن آن‌قدر چشمگیر است که ارزش بررسی در سطح آکادمیک را دارد، حتی اگر به عنوان یک «سرگرمی صرف» طبقه بندی شود.
پژوهش‌های آکادمیک سینمایی نیز به انتقاداتی که از سرگرمی صرف شده است، پاسخ گفته‌اند. این پژوهش‌ها بر این نکته پای می‌فشارند که عمق هنری و حتی فلسفی برخی از این فیلم‌ها، فارغ از محدودیت‌ها و الزامات صنعت فیلم‌های سرگرم‌کننده، بسیار چشمگیر است (متأسفانه حذف این الزامات محدودیت‌زا، همیشه با قطع حمایت‌های مالی نیز همراه است). فیلم، رسانه‌ای پر هزینه است که اگرچه شاعرانه نیز به شمار می‌آید، تولید آن به هیچ وجه مثل سرودن یک شعر، ساده نیست.
متقاعدکننده‌ترین راه برای نمایش "وزن" رسانه فیلم، برشمردن ارزش‌های هنری آن نیست، بلکه ارزش فیلم با تأثیر جمعی کارهای نظریه‌پردازان و منتقدانی آشکار می‌شود که معتقدند نوشتن درباره فیلم، مانند نوشتن درباره سایر کارهای هنری، هدفی ارزشمند به حساب می‌آید. البته همه متونی که درباره فیلم نوشته شده‌اند، کیفیت بالایی ندارند و بنابراین ماندگار نیستند. با این حال، وضعیت فیلم و سینما به نقطه‌ای رسیده است که افکار پژوهشگران سینمایی نسبت به رسانه فیلم، به عنوان همتایان فرهیخته سایر محققان در شاخه‌های گوناگون علوم انسانی، تبعیضی کور و بی‌رحمانه به حساب می‌آید.
DAVID A BLACK