🔸در این بازار جمله کالاییم
▫️مورد عجیب، عمیق، خودپیشگویانه و یأسآور آینۀ سیاه
▫️#هادی_چپردار
من هم مثل شما گاه تکهای از شوهایی مثل America’s Got Talent را که اینجا و آنجا کسی به اشتراک گذاشته دیدهام. مثلاً در برنامۀ بریتانیایی این مجموعه، آن کلیپ قدیمی که زنی روستایی با لباسی که بعید است امروز بر تن یک روستایی واقعی ببینید، روی صحنه میآید و با صدای رسایش همه را میخکوب میکند و #سایمن_کوئل، خالق شو که نقش داور متفرعن و سختگیر را بازی میکند، با دو داور دیگر، با ژستهایی نمایانگر بهت، به ایفای نقششان میپردازند. در یکی از جدیدترین کلیپهایی که بسیاری از دوستانم، عارف و عامی، در رسانههای اجتماعی همخوان کردند، دختری با سرطان پیشرفته روی صحنه میآید و ترانۀ عامهپسندی را که به نام It’s Okay ساخته میخواند و سایمن به او میگوید که رأی او "بله" نیست اما مکثی میکند و بعد با حرکتی نمایشی دگمۀ زنگ طلایی را فشار میدهد که گویا بالاترین درجۀ تأیید در شو است. از سقف صحنه بر سر دختر ستاره میریزد و چه بسیار نم یا رگبار اشک که بر گونهها نمینشیند، از جمله گونۀ خود سایمن. این صحنه برایتان آشنا نیست؟
قصد ندارم وارد موضعگیری دربارۀ این نمایش بشوم. منظورم این است که چهطور بیماری که افق زمانی کوتاهی پیش رو دارد و البته رؤیایی در سر و ترانهای با مضمونی عامهپسند بر زبان، تبدیل به کالایی میشود که همۀ ذینفعانش را منتفع میکند (خودش، سازندگان، بینندگان و...) و چهطور چنین مکانیزمی سیستم مسلط را (مثلاً همین شوها را) تثبیت میکند. موفقیت این شو و امثال آن، حتی تقلیدهای ابتدایی ایرانی آن، منوط به توفیق در دراماتیزه کردن وضعیت و آرزوهای شرکتکنندگان و فروختن این رؤیاها در قالبهایی مشخص به بینندگان است. درک فرمولهای این شو و امثال آن نیاز به هوش سرشار و تماشای بسیار ندارد، رفتار سایمن کوئل در ۲۰۲۱ انگار بهعینه از آینۀ سیاه ساخت ۲۰۱۱ کپی شده. ولی البته که درون این کلیشهها، هر موقعیتی و هر شرکتکنندهای باید منحصربهفرد به نظر برسد. *
* متن کامل این مقالۀ خواندنی را میتوانید در صفحات ٩٢ و ٩٣ سومین شمارۀ #مجله_فیلمامروز پیدا کنید.
@filmemrooz_official
▫️مورد عجیب، عمیق، خودپیشگویانه و یأسآور آینۀ سیاه
▫️#هادی_چپردار
من هم مثل شما گاه تکهای از شوهایی مثل America’s Got Talent را که اینجا و آنجا کسی به اشتراک گذاشته دیدهام. مثلاً در برنامۀ بریتانیایی این مجموعه، آن کلیپ قدیمی که زنی روستایی با لباسی که بعید است امروز بر تن یک روستایی واقعی ببینید، روی صحنه میآید و با صدای رسایش همه را میخکوب میکند و #سایمن_کوئل، خالق شو که نقش داور متفرعن و سختگیر را بازی میکند، با دو داور دیگر، با ژستهایی نمایانگر بهت، به ایفای نقششان میپردازند. در یکی از جدیدترین کلیپهایی که بسیاری از دوستانم، عارف و عامی، در رسانههای اجتماعی همخوان کردند، دختری با سرطان پیشرفته روی صحنه میآید و ترانۀ عامهپسندی را که به نام It’s Okay ساخته میخواند و سایمن به او میگوید که رأی او "بله" نیست اما مکثی میکند و بعد با حرکتی نمایشی دگمۀ زنگ طلایی را فشار میدهد که گویا بالاترین درجۀ تأیید در شو است. از سقف صحنه بر سر دختر ستاره میریزد و چه بسیار نم یا رگبار اشک که بر گونهها نمینشیند، از جمله گونۀ خود سایمن. این صحنه برایتان آشنا نیست؟
قصد ندارم وارد موضعگیری دربارۀ این نمایش بشوم. منظورم این است که چهطور بیماری که افق زمانی کوتاهی پیش رو دارد و البته رؤیایی در سر و ترانهای با مضمونی عامهپسند بر زبان، تبدیل به کالایی میشود که همۀ ذینفعانش را منتفع میکند (خودش، سازندگان، بینندگان و...) و چهطور چنین مکانیزمی سیستم مسلط را (مثلاً همین شوها را) تثبیت میکند. موفقیت این شو و امثال آن، حتی تقلیدهای ابتدایی ایرانی آن، منوط به توفیق در دراماتیزه کردن وضعیت و آرزوهای شرکتکنندگان و فروختن این رؤیاها در قالبهایی مشخص به بینندگان است. درک فرمولهای این شو و امثال آن نیاز به هوش سرشار و تماشای بسیار ندارد، رفتار سایمن کوئل در ۲۰۲۱ انگار بهعینه از آینۀ سیاه ساخت ۲۰۱۱ کپی شده. ولی البته که درون این کلیشهها، هر موقعیتی و هر شرکتکنندهای باید منحصربهفرد به نظر برسد. *
* متن کامل این مقالۀ خواندنی را میتوانید در صفحات ٩٢ و ٩٣ سومین شمارۀ #مجله_فیلمامروز پیدا کنید.
@filmemrooz_official