🔸حالا بیشتر فکر کنیم
#توحید_آرشنیا
▫️سردبیر #روزنامه_شهرآرا
قبلتر از اینکه این بیماری بهسمت دیار ما بیاید هم ما کم زخمزبان نمیزدیم، کم خشم را رهاشده در کوچه و خیابان نمیدیدیم، اما حالا انگار این بیماری هم نفستنگی را هدیه داده و هم گریبانچاککردن را. در همین روزها چند صحنه نزاع خیابانی را دیدهام که برخی برای هیچ و پوچ حسابی گرد و خاک به پا کردهاند که احتمالا خیلی از آنها هم ختمبهخیر شدهاند، اما نمیتوان از کنار همه این آلام بهسادگی عبور کرد.
باید چارهای اندیشید برای آنها که لقمهای ندارند که شب برای همسر و کودکانشان بهخانه ببرند. برای فقری که امروز زیر پوست شهر دارد جولان میدهد باید چارهای اندیشید و همانقدر که بهفکر جان هستیم باید بهفکر نان هم باشیم. آری؛ ارمغان #کرونا چشمانتظاری برای دستهای خالی و خشمهای فروخفته هم هست؛ برای روزهایی که دوست داریم زودتر از قبل تمام شود تا شرمندگی را از خانهها برای پدران و مادران کمتر کند. قصه این شرمندگی همین حوالی خودمان میان مسیری که میرویم و میآییم سر هر خیابان در حال رقم خوردن است. کارگرانی که این روزها زخم کرونا را سرگذر حس کرده اند و روزگارشان از سیاهی گذشته و اگر فکری بهحالشان نشود، خشمشان همچونی آتشی از زیر خاکستر شعله میکشد. کاسبانی که بیکار شدهاند و مالهایی که دیگر آن شکوه و عظمت گذشته را ندارند. همه این مردم که بخشی از همه ما هستند دستشان خالیتر از قبل است و قاعدتا خلقشان تنگتر از قبل.
اگر راهی نیابیم، فردا چنان گریبانمان را خواهد گرفت که اصلا در تصورمان نمیگنجد. بستههای غذایی و هزاران دستگیری دیگر همهاش بهجای خود خوب است، اما چه بهتر که فکری اساسیتر بهحال آنها بکنیم و آینده آنها را بهتر از قبل بسازیم. کرونا هر چقدر هم که منحوس باشد، این روزها فرصت اندیشیدن را دوباره به همه زمینیان هدیه داده است. فرصتی که همه ما میتوانیم دوباره و بهتر از قبل فکر کنیم، بهتر از گذشته تصمیم بگیریم و بهتر از گذشته آینده را بسازیم. همه آنهایی که در این شوربختی، روز و شب تلاش میکنند کاری کنند تا خشم تهیدستان کمتر شود و دوستداشتن و دستگیری از دیگران بیشتر از قبل برایمان معنا پیدا کند.
فکری کنیم برای همه روزهایی که بعد از کرونا میتوانند بهتر از قبل رقم بخورند. کرونا دیوارهای قدرت را فرو ریخت و بیشتر از گذشته مسیر رسیدن به دروازههای تفکر راهموار کرد، در این روزگار برای چاره اندیشی فرقی میان فقیر و غنی نیست، فرقی میان اندیشمندان و مردم عادی هم وجود ندارد. همه در یک پیاله باید تلاش کنیم تا از جرعه اندیشه بیشتر خودمان را سیراب کنیم. بهقول #هابرماس، فیلسوف آلمانی، «این اپیدمی جهانی، اندیشیدن را نزد همه تقویت کرده است. نوع تفکری که تا کنون منحصر به کارشناسان بود، حالا نزد مردم عادی بیشتر شده است.»
#توحید_آرشنیا
▫️سردبیر #روزنامه_شهرآرا
قبلتر از اینکه این بیماری بهسمت دیار ما بیاید هم ما کم زخمزبان نمیزدیم، کم خشم را رهاشده در کوچه و خیابان نمیدیدیم، اما حالا انگار این بیماری هم نفستنگی را هدیه داده و هم گریبانچاککردن را. در همین روزها چند صحنه نزاع خیابانی را دیدهام که برخی برای هیچ و پوچ حسابی گرد و خاک به پا کردهاند که احتمالا خیلی از آنها هم ختمبهخیر شدهاند، اما نمیتوان از کنار همه این آلام بهسادگی عبور کرد.
باید چارهای اندیشید برای آنها که لقمهای ندارند که شب برای همسر و کودکانشان بهخانه ببرند. برای فقری که امروز زیر پوست شهر دارد جولان میدهد باید چارهای اندیشید و همانقدر که بهفکر جان هستیم باید بهفکر نان هم باشیم. آری؛ ارمغان #کرونا چشمانتظاری برای دستهای خالی و خشمهای فروخفته هم هست؛ برای روزهایی که دوست داریم زودتر از قبل تمام شود تا شرمندگی را از خانهها برای پدران و مادران کمتر کند. قصه این شرمندگی همین حوالی خودمان میان مسیری که میرویم و میآییم سر هر خیابان در حال رقم خوردن است. کارگرانی که این روزها زخم کرونا را سرگذر حس کرده اند و روزگارشان از سیاهی گذشته و اگر فکری بهحالشان نشود، خشمشان همچونی آتشی از زیر خاکستر شعله میکشد. کاسبانی که بیکار شدهاند و مالهایی که دیگر آن شکوه و عظمت گذشته را ندارند. همه این مردم که بخشی از همه ما هستند دستشان خالیتر از قبل است و قاعدتا خلقشان تنگتر از قبل.
اگر راهی نیابیم، فردا چنان گریبانمان را خواهد گرفت که اصلا در تصورمان نمیگنجد. بستههای غذایی و هزاران دستگیری دیگر همهاش بهجای خود خوب است، اما چه بهتر که فکری اساسیتر بهحال آنها بکنیم و آینده آنها را بهتر از قبل بسازیم. کرونا هر چقدر هم که منحوس باشد، این روزها فرصت اندیشیدن را دوباره به همه زمینیان هدیه داده است. فرصتی که همه ما میتوانیم دوباره و بهتر از قبل فکر کنیم، بهتر از گذشته تصمیم بگیریم و بهتر از گذشته آینده را بسازیم. همه آنهایی که در این شوربختی، روز و شب تلاش میکنند کاری کنند تا خشم تهیدستان کمتر شود و دوستداشتن و دستگیری از دیگران بیشتر از قبل برایمان معنا پیدا کند.
فکری کنیم برای همه روزهایی که بعد از کرونا میتوانند بهتر از قبل رقم بخورند. کرونا دیوارهای قدرت را فرو ریخت و بیشتر از گذشته مسیر رسیدن به دروازههای تفکر راهموار کرد، در این روزگار برای چاره اندیشی فرقی میان فقیر و غنی نیست، فرقی میان اندیشمندان و مردم عادی هم وجود ندارد. همه در یک پیاله باید تلاش کنیم تا از جرعه اندیشه بیشتر خودمان را سیراب کنیم. بهقول #هابرماس، فیلسوف آلمانی، «این اپیدمی جهانی، اندیشیدن را نزد همه تقویت کرده است. نوع تفکری که تا کنون منحصر به کارشناسان بود، حالا نزد مردم عادی بیشتر شده است.»
🔸چرا قتل رومینا یک "آشوب" است؟
▫️#توحید_آرشنیا
▫️سردبیر روزنامه شهرآرا
بیش از ۱۰ روز از قتل #رومینا میگذرد و همچنان اخبار و حواشی بسیاری پیرامون این موضوع وجود دارد. جدای از اظهارنظرهای مختلفی که دربارۀ این فاجعه مطرح شده است و پرونده این ماجرا که در مرحله رسیدگی قرار دارد، میتوان از زاویههای دیگری نیز به آن نگریست. آنچه بهنظر مهم و اساسی میآید، علتشناسی وقوع جرم در چنین موضوعاتی است. بررسی علل وقوع جرم از این جهت حائز اهمیت است که میتوان با بهدستآوردن برخی یافتههای جدید، علاوه بر جلوگیری از وقوع چنین فجایعی، به چگونگی واکنش قانونی برای مقابله با چنین پدیدههایی نیز پرداخت. در همین داستان، پرسشهای گوناگونی در حوزه علل و انگیزه #ارتکاب_جرم توسط پدر رومینا مطرح میشود؛ از جمله اینکه آیا این جرم با جرایم مشابه دیگری که در سالها و ماههای اخیر رخ داده است ارتباط مستقیم دارد؟ آیا ریشهیابی عوامل اینگونه جرایم ما را بهنتایج یکسان میرساند؟ آیا مجازاتی که دستگاه قضا باید برای چنین افرادی در نظر بگیرد نیز باید از قواعد یکسانی پیروی کند؟ همه این پرسشها در حالی مطرح میشود که در کنار بررسی علل و عوامل وقوع جرم، موضوع پیرویکردن از دستورالعملهای کلی و یکسان یکی از چالشهایی است که امروزه در بوته نقد جرمشناسان مختلف دنیا قرار گرفته است. در همین زمینه، جرمشناسی پستمدرنیستی یکی از رویکردهایی است که بهشدت با صدور اعلامیههای کلی برای علل و عوامل جرم مخالف است و این نگاه را باعث بهوجودآمدن تعارضهای مختلف اجتماعی میداند. نظریه آشوب نیز که برای بررسی متغیرهای جرمشناسی پستمدرنیستی مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد، برخلاف دیگر رویکردهای موجود، بررسی علل ارتکاب جرم را بسیار حساس، غیرقابل پیشبینی و بسیار متأثر از شرایط اولیه میداند. در این رویکرد، پیچیدگی روابطانسانی بسیار حائز اهمیت است و بههمین دلیل در #نظریهآشوب از متغیرهای رسمی موجود دوری میشود و اعتقاد بهنظم و رابطهای خطی و یکسان بین همه علتومعلولها، ایدهای غیرقابل باور است. بر این اساس، باید در بررسی و نتیجهگیری درباره پرونده قتل رومینا، علاوه بر درنظرگرفتن موضوعات متعدد دیگر که در بررسی پرونده بسیار مرسوم است، از زاویههای دیگر نیز موضوع را بررسی کرد.
۱- انگیزههای متحرک موجود: در نظر بگیرید که گاه یک اتفاق و اشتباه بسیار ساده چه حوادث بزرگی را در دل تاریخ بهوجود آورده است؛ در همین حوزه #روزنامهنگاری گاه اشتباههای ساده نگارشی ممکن است باعث بهوجودآمدن سوءتفاهمهای بسیاری در میان عامه مردم شود. بر همین اساس باید از این زاویه نیز پرونده رومینا را بررسی کرد و باورها و اعتقادات پدر رومینا را فارغ از درست یا غلطبودن در نظر گرفت که این اعتقادات چه مقدار در متغیر زمان دچار خدشه شدهاند؟ آیا همه افرادی که در آن موقعیت قرار بگیرند، واکنشی مشابه پدر رومینا خواهند داشت یا بهطور قطع میتوانیم بگوییم که هرگز اتفاقی مشابه رخ نخواهد داد؟ پاسخ همه پرسشهایی که از این دست مطرح شود، مبهم است. جوامع انسانی سیستمهای پیچیدهای هستند که توصیف و بررسی آنها مستلزم تعداد زیادی متغیر آزاد هستند؛ بر همین اساس باید در نظر گرفت که تغییر اندک یک رویکرد یا ظهور متغیرهای جدید در این سیستم پیچیده میتواند منجر به بروز وضعیتی غیرقابل پیشبینی شود. در نظر بگیرید که چه افراد شریف و متعهدی بهیکباره در مسیر انجام جرموجنایتهای بزرگ قرار گرفتهاند یا واکنش خانوادههایی که عزیزانشان را از دست دادهاند. همه این موارد غیرقابل پیشبینی بودن متغیرهای جرم را بیش از گذشته نمایان میکند.
۲- بررسی رفتارهای جرمانگارانه: در داستان قتل رومینا این پرسش نیز باید مطرح شود که چرا پدر وی که قاعدتا بهعمل شنیع خود آگاهی داشته و از عواقب آن آگاه بوده، دست به چنین رفتاری زده است؟ بهزبان سادهتر، چرا پدر رومینا مرتکب قتلی شده که درباره آن دانش کافی داشته است؟ در مرحله نخست برای پاسخ به این پرسش به پرسشهای دیگری میرسیم؛ از جمله اینکه آیا عوامل بیرونی، قدرت اثرگذاری تا مرحله تغییر بر دانش موجود نسبت به موقعیت را دارند؟ بهعبارت دیگر، آیا علل و عواملی که هنوز از چندوچون آنها بهصورت دقیق اطلاعاتی در دست نیست، توان آن را داشتهاند که ناخواسته بر آگاهی پدر رومینا اثرگذاری داشته باشند؟ برای پاسخ به این پرسش باید علل و عوامل جرم بهصورت جزئی و موردی بررسی شوند، زیرا ممکن است بسیاری از آن عوامل دارای ایرادهای نسبی زیادی باشند.
۳- جاذبههای غیرقابل پیشبینی: نباید به همه جرایم با یک پسوند و بهصورت یک رخداد تقریبا مشابه بنگریم. باید این موضوع را در نظر بگیریم که دنیای پیشروی ما دنیایی خاکستری است که غیرقابل پیشبینی بودن آن باعث شده است شرایط ویژهای بهوجود بیاید.
▫️#توحید_آرشنیا
▫️سردبیر روزنامه شهرآرا
بیش از ۱۰ روز از قتل #رومینا میگذرد و همچنان اخبار و حواشی بسیاری پیرامون این موضوع وجود دارد. جدای از اظهارنظرهای مختلفی که دربارۀ این فاجعه مطرح شده است و پرونده این ماجرا که در مرحله رسیدگی قرار دارد، میتوان از زاویههای دیگری نیز به آن نگریست. آنچه بهنظر مهم و اساسی میآید، علتشناسی وقوع جرم در چنین موضوعاتی است. بررسی علل وقوع جرم از این جهت حائز اهمیت است که میتوان با بهدستآوردن برخی یافتههای جدید، علاوه بر جلوگیری از وقوع چنین فجایعی، به چگونگی واکنش قانونی برای مقابله با چنین پدیدههایی نیز پرداخت. در همین داستان، پرسشهای گوناگونی در حوزه علل و انگیزه #ارتکاب_جرم توسط پدر رومینا مطرح میشود؛ از جمله اینکه آیا این جرم با جرایم مشابه دیگری که در سالها و ماههای اخیر رخ داده است ارتباط مستقیم دارد؟ آیا ریشهیابی عوامل اینگونه جرایم ما را بهنتایج یکسان میرساند؟ آیا مجازاتی که دستگاه قضا باید برای چنین افرادی در نظر بگیرد نیز باید از قواعد یکسانی پیروی کند؟ همه این پرسشها در حالی مطرح میشود که در کنار بررسی علل و عوامل وقوع جرم، موضوع پیرویکردن از دستورالعملهای کلی و یکسان یکی از چالشهایی است که امروزه در بوته نقد جرمشناسان مختلف دنیا قرار گرفته است. در همین زمینه، جرمشناسی پستمدرنیستی یکی از رویکردهایی است که بهشدت با صدور اعلامیههای کلی برای علل و عوامل جرم مخالف است و این نگاه را باعث بهوجودآمدن تعارضهای مختلف اجتماعی میداند. نظریه آشوب نیز که برای بررسی متغیرهای جرمشناسی پستمدرنیستی مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد، برخلاف دیگر رویکردهای موجود، بررسی علل ارتکاب جرم را بسیار حساس، غیرقابل پیشبینی و بسیار متأثر از شرایط اولیه میداند. در این رویکرد، پیچیدگی روابطانسانی بسیار حائز اهمیت است و بههمین دلیل در #نظریهآشوب از متغیرهای رسمی موجود دوری میشود و اعتقاد بهنظم و رابطهای خطی و یکسان بین همه علتومعلولها، ایدهای غیرقابل باور است. بر این اساس، باید در بررسی و نتیجهگیری درباره پرونده قتل رومینا، علاوه بر درنظرگرفتن موضوعات متعدد دیگر که در بررسی پرونده بسیار مرسوم است، از زاویههای دیگر نیز موضوع را بررسی کرد.
۱- انگیزههای متحرک موجود: در نظر بگیرید که گاه یک اتفاق و اشتباه بسیار ساده چه حوادث بزرگی را در دل تاریخ بهوجود آورده است؛ در همین حوزه #روزنامهنگاری گاه اشتباههای ساده نگارشی ممکن است باعث بهوجودآمدن سوءتفاهمهای بسیاری در میان عامه مردم شود. بر همین اساس باید از این زاویه نیز پرونده رومینا را بررسی کرد و باورها و اعتقادات پدر رومینا را فارغ از درست یا غلطبودن در نظر گرفت که این اعتقادات چه مقدار در متغیر زمان دچار خدشه شدهاند؟ آیا همه افرادی که در آن موقعیت قرار بگیرند، واکنشی مشابه پدر رومینا خواهند داشت یا بهطور قطع میتوانیم بگوییم که هرگز اتفاقی مشابه رخ نخواهد داد؟ پاسخ همه پرسشهایی که از این دست مطرح شود، مبهم است. جوامع انسانی سیستمهای پیچیدهای هستند که توصیف و بررسی آنها مستلزم تعداد زیادی متغیر آزاد هستند؛ بر همین اساس باید در نظر گرفت که تغییر اندک یک رویکرد یا ظهور متغیرهای جدید در این سیستم پیچیده میتواند منجر به بروز وضعیتی غیرقابل پیشبینی شود. در نظر بگیرید که چه افراد شریف و متعهدی بهیکباره در مسیر انجام جرموجنایتهای بزرگ قرار گرفتهاند یا واکنش خانوادههایی که عزیزانشان را از دست دادهاند. همه این موارد غیرقابل پیشبینی بودن متغیرهای جرم را بیش از گذشته نمایان میکند.
۲- بررسی رفتارهای جرمانگارانه: در داستان قتل رومینا این پرسش نیز باید مطرح شود که چرا پدر وی که قاعدتا بهعمل شنیع خود آگاهی داشته و از عواقب آن آگاه بوده، دست به چنین رفتاری زده است؟ بهزبان سادهتر، چرا پدر رومینا مرتکب قتلی شده که درباره آن دانش کافی داشته است؟ در مرحله نخست برای پاسخ به این پرسش به پرسشهای دیگری میرسیم؛ از جمله اینکه آیا عوامل بیرونی، قدرت اثرگذاری تا مرحله تغییر بر دانش موجود نسبت به موقعیت را دارند؟ بهعبارت دیگر، آیا علل و عواملی که هنوز از چندوچون آنها بهصورت دقیق اطلاعاتی در دست نیست، توان آن را داشتهاند که ناخواسته بر آگاهی پدر رومینا اثرگذاری داشته باشند؟ برای پاسخ به این پرسش باید علل و عوامل جرم بهصورت جزئی و موردی بررسی شوند، زیرا ممکن است بسیاری از آن عوامل دارای ایرادهای نسبی زیادی باشند.
۳- جاذبههای غیرقابل پیشبینی: نباید به همه جرایم با یک پسوند و بهصورت یک رخداد تقریبا مشابه بنگریم. باید این موضوع را در نظر بگیریم که دنیای پیشروی ما دنیایی خاکستری است که غیرقابل پیشبینی بودن آن باعث شده است شرایط ویژهای بهوجود بیاید.