#تاریخ #ارتباطات
▫️برگی از تاریخ ارتباطات در ایران
🔸كاستلز در شبكهای ديگر
#يونس_شكرخواه | خاطرهای از سال ۱۳۸۵
"- سعي كن زياد روي من تمركز نكني؛ من از صبح دو سخنرانی داشتهام و ترجيح میدهم حرف نزنم. "
اين نخستين جملاتي بود كه #مانوئل_كاستلز؛ نويسنده تريلوژی پرقدرت #جامعه_شبكهای در گوش من به عنوان گرداننده مراسم زمزمه كرد. مردی كه انقلاب آیتی را با جنبشهای اجتماعی فرهنگی و بازسازی #كاپيتاليسم گره زده است تا شيپور بيدارباش را براي جهانيان به صدا در آورده تا جامعه شبكهای را تماشا كنند؛ حالا میخواست يكطرفه به جمع گره نخورد.
پروفسور #كاظم_معتمدنژاد كنار من است و اين يعنی من و همكاران و همكلاسیها كه با او راهها پيمودهايم باز هم میتوانيم با آرامش خاطر حرفهايمان را بزنيم و نگاه ايرانیمان را به زمين و زمان و به كاستلز و جامعه شبكهایاش داشته باشيم. پروفسور به زبان فرانسه به ميهمان اسپانيولی خوش آمد میگويد و به سوابق انقلابیاش اشاره میكند. دكتر #فرقانی رئيس دانشكده هم به زبان انگليسی به او خوش آمد میگويد تا هر چه سريعتر از تشريفات اوليه رها شويم.
همكارم دكتر #هادی_خانيكی ليد كنجكاویهای جمع ارتباطی حاضر را مينويسد:
" - آقاي كاستلز آيا هنوز نظريات انتقادی را دنبال میكنيد؟ شما اگر چه به تاثيرات فكري #پولانزاس، #تورن و #آلتوسر بر روی خودتان معترف هستيد، اما آيا هنوز هم از موضع يك انديشمند انتقادی به مقوله #جامعهاطلاعاتی نگاه میكنيد يا نه؟ "
براي دانشكدهای كه #مطالعاتانتقادی برايش حكم نقشه راهنما در جهان ديجيتال معاصر را دارد؛ چنين پرسشی میتوانست قلاب اصلی بحث باشد. اما زود معلوم شد كه ماهي طلایی ما حتی اگر به قلاب گير كند؛ براي بيرون كشيده نشدن از آب هم برنامه دارد و ممكن است بگريزد؛ كه گريخت:
" – در بند چارچوبها نيستم. مانوئل كاستلز به عنوان شخص نگاه انتقادی دارد اما كاستلز محقق مراقب است كه چنين نگاهی بر روی پژوهشهايش اثر نگذارد. "
به فارسی به دكتر خانيكی گفتم من جور ديگری دنبال میكنم تا تكليف را يكسره كنيم و پرسيدم:
" - آيا كاستلز پژوهشگر از اقتصاد سياسي به عنوان يك جعبه ابزار براي مطالعه جامعه شبكهای استفاده میكند يا خير؟ "
و بیدرنگ گفت:
"- بله از اين جعبه ابزار استفاده میكنم؛ اما كل اين جعبه با من نيست و آنرا باز میكنم تا اگر ابزار به درد بخوري داخل آن بود، از آن استفاده كنم. "
اينگونه پاسخها از چهرهای كه جامعه شبكهای را جامعهای #كاپيتاليست میداند و كاپيتاليسم اطلاعاتي جهانی را مولدترين سيستم در قلب محرومترين افراد؛ برايم بيگانه به نظر میرسد و اين حس با تعقيب پرسشها از طرف همكاران ديگرم دكتر #علی_محمدي و دكتر #پرويز_پيران درباره جنبشهای اجتماعی هم با من باقی میماند:
- " جنبشها نمیتوانند دستور جلسه بسازند. آنها از ارزشها دفاع میكنند و اين نهادهاي سياسي هستند كه بايد كار را به پيش ببرند"
پس كارها به پيش نخواهد رفت. چون كاستلز در عين حال معتقد است كه سياست در بحران مشروعيت متوقف شده است.
دكتر #احمد_ميرعابدينی به صراحت به او میگويد اين يك كاستلز ديگر است كه اينجا نشسته است و بعد هم پرسشهای دانشجويان كاستلز را گرم میكند.
دوباره آرام در گوشم زمزمه میكند:
"- بهتر نيست كامل ترجمه نكنی و فقط نكات مهم را ترجمه كنی تا وقت بيشتری برای طرح حرفها داشته باشيم و بگذاريم همه سئوال كنند؟ اينها بچههای پر انرژی و با سوادی هستند"
به ساعتم نگاه میكنم؛ از وقت در نظر گرفته شده يكساعت گذشته ولي كاستلز تازه انگار دلش میخواهد بيشتر حرف بزند. حالا شوخي میكند؛ با هيجان بيشتري حرف میزند و حتی به من كمك میكند و با اشاره به نقاط مختلف سالن پرسش كنندگان را كه دستهايشان را بالا گرفتهاند نشان میدهد. كاستلز حالا صريحتر هم شده است:
"... امريكا يكجانبه گراست؛ زنان و رسانهها كارگزاران تغييرات هستند؛ دارم درباره رابطه قدرت و ارتباطات كتاب ديگري مینويسم؛ سو استفاده جنسی از كودكان در امريكا بالاست؛ هويتهای گوناگون راهكارهاي بيرون ايستادن از نظام جهانی كاپيتالیست اطلاعاتي هستند ... من #آنتونی_گيدنز نيستم او طرفدار #تونی_بلر است ... "
در مراسم شامي كه مشتركا از جانب خبرگزاری ميراث فرهنگی و دانشكده برگزار شده؛ دكتر #پايا مترجم جامعه شبكهای به من میگويد كاستلز خيلی از تشكيل اين جلسه خوشحال است.
اما به گمان من يك نفر از او خوشحالتر است؛ پدر ارتباطات اين ديار كه ساكت نشسته بود و مراسم بیتكلفی را تماشا میكرد كه در آن شاگردانش در برابر يكي از نامآورترين چهرهای جهانی ارتباطي معاصر محك میخوردند. لبخند پروفسور معتمدنژاد در مراسم شام؛ وقتی كنار كاستلز به عكس گرفتن پرداختيم برای ما مفاهيم بيشتري نسبت به كاستلز در بر داشت.
▫️آی تی ایران، ۱۴ خرداد ۱۳۸۵
▫️برگی از تاریخ ارتباطات در ایران
🔸كاستلز در شبكهای ديگر
#يونس_شكرخواه | خاطرهای از سال ۱۳۸۵
"- سعي كن زياد روي من تمركز نكني؛ من از صبح دو سخنرانی داشتهام و ترجيح میدهم حرف نزنم. "
اين نخستين جملاتي بود كه #مانوئل_كاستلز؛ نويسنده تريلوژی پرقدرت #جامعه_شبكهای در گوش من به عنوان گرداننده مراسم زمزمه كرد. مردی كه انقلاب آیتی را با جنبشهای اجتماعی فرهنگی و بازسازی #كاپيتاليسم گره زده است تا شيپور بيدارباش را براي جهانيان به صدا در آورده تا جامعه شبكهای را تماشا كنند؛ حالا میخواست يكطرفه به جمع گره نخورد.
پروفسور #كاظم_معتمدنژاد كنار من است و اين يعنی من و همكاران و همكلاسیها كه با او راهها پيمودهايم باز هم میتوانيم با آرامش خاطر حرفهايمان را بزنيم و نگاه ايرانیمان را به زمين و زمان و به كاستلز و جامعه شبكهایاش داشته باشيم. پروفسور به زبان فرانسه به ميهمان اسپانيولی خوش آمد میگويد و به سوابق انقلابیاش اشاره میكند. دكتر #فرقانی رئيس دانشكده هم به زبان انگليسی به او خوش آمد میگويد تا هر چه سريعتر از تشريفات اوليه رها شويم.
همكارم دكتر #هادی_خانيكی ليد كنجكاویهای جمع ارتباطی حاضر را مينويسد:
" - آقاي كاستلز آيا هنوز نظريات انتقادی را دنبال میكنيد؟ شما اگر چه به تاثيرات فكري #پولانزاس، #تورن و #آلتوسر بر روی خودتان معترف هستيد، اما آيا هنوز هم از موضع يك انديشمند انتقادی به مقوله #جامعهاطلاعاتی نگاه میكنيد يا نه؟ "
براي دانشكدهای كه #مطالعاتانتقادی برايش حكم نقشه راهنما در جهان ديجيتال معاصر را دارد؛ چنين پرسشی میتوانست قلاب اصلی بحث باشد. اما زود معلوم شد كه ماهي طلایی ما حتی اگر به قلاب گير كند؛ براي بيرون كشيده نشدن از آب هم برنامه دارد و ممكن است بگريزد؛ كه گريخت:
" – در بند چارچوبها نيستم. مانوئل كاستلز به عنوان شخص نگاه انتقادی دارد اما كاستلز محقق مراقب است كه چنين نگاهی بر روی پژوهشهايش اثر نگذارد. "
به فارسی به دكتر خانيكی گفتم من جور ديگری دنبال میكنم تا تكليف را يكسره كنيم و پرسيدم:
" - آيا كاستلز پژوهشگر از اقتصاد سياسي به عنوان يك جعبه ابزار براي مطالعه جامعه شبكهای استفاده میكند يا خير؟ "
و بیدرنگ گفت:
"- بله از اين جعبه ابزار استفاده میكنم؛ اما كل اين جعبه با من نيست و آنرا باز میكنم تا اگر ابزار به درد بخوري داخل آن بود، از آن استفاده كنم. "
اينگونه پاسخها از چهرهای كه جامعه شبكهای را جامعهای #كاپيتاليست میداند و كاپيتاليسم اطلاعاتي جهانی را مولدترين سيستم در قلب محرومترين افراد؛ برايم بيگانه به نظر میرسد و اين حس با تعقيب پرسشها از طرف همكاران ديگرم دكتر #علی_محمدي و دكتر #پرويز_پيران درباره جنبشهای اجتماعی هم با من باقی میماند:
- " جنبشها نمیتوانند دستور جلسه بسازند. آنها از ارزشها دفاع میكنند و اين نهادهاي سياسي هستند كه بايد كار را به پيش ببرند"
پس كارها به پيش نخواهد رفت. چون كاستلز در عين حال معتقد است كه سياست در بحران مشروعيت متوقف شده است.
دكتر #احمد_ميرعابدينی به صراحت به او میگويد اين يك كاستلز ديگر است كه اينجا نشسته است و بعد هم پرسشهای دانشجويان كاستلز را گرم میكند.
دوباره آرام در گوشم زمزمه میكند:
"- بهتر نيست كامل ترجمه نكنی و فقط نكات مهم را ترجمه كنی تا وقت بيشتری برای طرح حرفها داشته باشيم و بگذاريم همه سئوال كنند؟ اينها بچههای پر انرژی و با سوادی هستند"
به ساعتم نگاه میكنم؛ از وقت در نظر گرفته شده يكساعت گذشته ولي كاستلز تازه انگار دلش میخواهد بيشتر حرف بزند. حالا شوخي میكند؛ با هيجان بيشتري حرف میزند و حتی به من كمك میكند و با اشاره به نقاط مختلف سالن پرسش كنندگان را كه دستهايشان را بالا گرفتهاند نشان میدهد. كاستلز حالا صريحتر هم شده است:
"... امريكا يكجانبه گراست؛ زنان و رسانهها كارگزاران تغييرات هستند؛ دارم درباره رابطه قدرت و ارتباطات كتاب ديگري مینويسم؛ سو استفاده جنسی از كودكان در امريكا بالاست؛ هويتهای گوناگون راهكارهاي بيرون ايستادن از نظام جهانی كاپيتالیست اطلاعاتي هستند ... من #آنتونی_گيدنز نيستم او طرفدار #تونی_بلر است ... "
در مراسم شامي كه مشتركا از جانب خبرگزاری ميراث فرهنگی و دانشكده برگزار شده؛ دكتر #پايا مترجم جامعه شبكهای به من میگويد كاستلز خيلی از تشكيل اين جلسه خوشحال است.
اما به گمان من يك نفر از او خوشحالتر است؛ پدر ارتباطات اين ديار كه ساكت نشسته بود و مراسم بیتكلفی را تماشا میكرد كه در آن شاگردانش در برابر يكي از نامآورترين چهرهای جهانی ارتباطي معاصر محك میخوردند. لبخند پروفسور معتمدنژاد در مراسم شام؛ وقتی كنار كاستلز به عكس گرفتن پرداختيم برای ما مفاهيم بيشتري نسبت به كاستلز در بر داشت.
▫️آی تی ایران، ۱۴ خرداد ۱۳۸۵
🔸ادای دين به روزنامهنگاری معتبر
▫️#مهرداد_احمدی_شيخانی
وقتي حدود ۴٠ سال پيش و در دوره مديريت آقای خاتمي وارد روزنامه كيهان شدم، جواني ١٩ ساله بودم و مثل هر جوان ديگری، سرد و گرم روزگار نچشيده و در نتيجه با تصورات هنوز خام كه برای پخته شدن نياز به گذشت زمان و تنوری
فروزان داشت.
در آن ايام بزرگترين شانس من قرار گرفتن در محيطی بود كه بهترين روزنامهنگاران زمانه را در خود جمع كرده بود از سردبيری آن موقع كه شامل #هادی_خانيكی و #رضا_تهراني و #محمود_شمسالواعظين میشد تا دبيران تحريريه چون #يونس_شكرخواه و #فريدون_صديقی و #مهدی_فرقاني و #محمود_مختاريان و گروهی روزنامهنگار قدر و صاحب سبك چون #رضا_قویفكر و #مسعود_شهامیپور.
در آن دوران و در جمعی چنين نخبه كه امروز نام هر كدامشان به تنهايی برای اعتباربخشی به يك رسانه كافی است، بهترين مركز آموزش #روزنامهنگاری فراهم شده بود و براي جوانی چون من، فرصت پخته شدن در تنوری شعلهور و دوری از خامی. نام بسياری ديگر را هم به خاطر دارم كه فقط براي جلوگيری از طولانی شدن از آوردنشان پرهيز میكنم و الا حق آن است كه روزی نام يك يكشان را ببرم و به همجوارب چند ساله با تك تكشان به ديگران فخر بفروشم كه محضر چنين بزرگانی را درك كردهام...
▫️ادامه یادداشت:
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/159966
▫️#مهرداد_احمدی_شيخانی
وقتي حدود ۴٠ سال پيش و در دوره مديريت آقای خاتمي وارد روزنامه كيهان شدم، جواني ١٩ ساله بودم و مثل هر جوان ديگری، سرد و گرم روزگار نچشيده و در نتيجه با تصورات هنوز خام كه برای پخته شدن نياز به گذشت زمان و تنوری
فروزان داشت.
در آن ايام بزرگترين شانس من قرار گرفتن در محيطی بود كه بهترين روزنامهنگاران زمانه را در خود جمع كرده بود از سردبيری آن موقع كه شامل #هادی_خانيكی و #رضا_تهراني و #محمود_شمسالواعظين میشد تا دبيران تحريريه چون #يونس_شكرخواه و #فريدون_صديقی و #مهدی_فرقاني و #محمود_مختاريان و گروهی روزنامهنگار قدر و صاحب سبك چون #رضا_قویفكر و #مسعود_شهامیپور.
در آن دوران و در جمعی چنين نخبه كه امروز نام هر كدامشان به تنهايی برای اعتباربخشی به يك رسانه كافی است، بهترين مركز آموزش #روزنامهنگاری فراهم شده بود و براي جوانی چون من، فرصت پخته شدن در تنوری شعلهور و دوری از خامی. نام بسياری ديگر را هم به خاطر دارم كه فقط براي جلوگيری از طولانی شدن از آوردنشان پرهيز میكنم و الا حق آن است كه روزی نام يك يكشان را ببرم و به همجوارب چند ساله با تك تكشان به ديگران فخر بفروشم كه محضر چنين بزرگانی را درك كردهام...
▫️ادامه یادداشت:
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/159966
روزنامه اعتماد
اداي دين به روزنامهنگاري معتبر
مهرداد احمدي شيخاني
#تاریخ #ارتباطات
🔸كاستلز در شبكهای ديگر
▫️برگی از تاریخ ارتباطات در ایران
▫️#يونس_شكرخواه
▫️خاطرهای از سال ۱۳۸۵
"- سعي كن زياد روي من تمركز نكنی؛ از صبح دو سخنرانی داشتهام و ترجيح میدهم حرف نزنم."
اين نخستين جملاتي بود كه #مانوئل_كاستلز؛ نويسنده تريلوژی پرقدرت #جامعهشبكهای در گوش من به عنوان گرداننده مراسم زمزمه كرد. مردی كه انقلاب آیتی را با جنبشهای اجتماعی فرهنگی و بازسازی #كاپيتاليسم گره زده است تا شيپور بيدارباش را براي جهانيان به صدا در آورده تا جامعه شبكهای را تماشا كنند؛ حالا میخواست يكطرفه به جمع گره نخورد.
پروفسور #كاظم_معتمدنژاد كنار من است و اين يعنی من و همكاران و همكلاسیها كه با او راهها پيمودهايم باز هم میتوانيم با آرامش خاطر حرفهايمان را بزنيم و نگاه ايرانیمان را به زمين و زمان و به كاستلز و جامعه شبكهایاش داشته باشيم. پروفسور به زبان فرانسه به ميهمان اسپانيولی خوش آمد میگويد و به سوابق انقلابیاش اشاره میكند. دكتر #محمدمهدی_فرقانی رئيس دانشكده هم به زبان انگليسی به او خوش آمد میگويد تا هر چه سريعتر از تشريفات اوليه رها شويم.
همكارم دكتر #هادی_خانيكی ليد كنجكاویهای جمع ارتباطی حاضر را میزتد:
" - آقای كاستلز آيا هنوز نظريات انتقادی را دنبال میكنيد؟ شما اگر چه به تاثيرات فكري #پولانزاس، #تورن و #آلتوسر بر روی خودتان معترف هستيد، اما آيا هنوز هم از موضع يك انديشمند انتقادی به مقوله #جامعهاطلاعاتی نگاه میكنيد يا نه؟ "
براي دانشكدهای كه #مطالعاتانتقادی برايش حكم نقشه راهنما در جهان ديجيتال معاصر را دارد؛ چنين پرسشی میتوانست قلاب اصلی بحث باشد. اما زود معلوم شد كه ماهی طلایی ما حتی اگر به قلاب گير كند؛ براي بيرون كشيده نشدن از آب هم برنامه دارد و ممكن است بگريزد؛ كه گريخت:
–"در بند چارچوبها نيستم. مانوئل كاستلز به عنوان شخص نگاه انتقادی دارد اما كاستلز محقق مراقب است كه چنين نگاهی بر روی پژوهشهايش اثر نگذارد."
به فارسی به دكتر خانيكی گفتم من جور ديگری دنبال میكنم تا تكليف را يكسره كنيم و پرسيدم:
-"آيا كاستلز پژوهشگر از اقتصاد سياسی به عنوان يك جعبه ابزار برای مطالعه جامعه شبكهای استفاده میكند يا خير؟"
و بیدرنگ گفت:
- "بله از اين جعبه ابزار استفاده میكنم؛ اما كل اين جعبه با من نيست و آنرا باز میكنم تا اگر ابزار به درد بخوري داخل آن بود، از آن استفاده كنم."
اينگونه پاسخها از چهرهای كه جامعه شبكهای را جامعهای #كاپيتاليست میداند و كاپيتاليسم اطلاعاتي جهانی را مولدترين سيستم در قلب محرومترين افراد؛ برايم بيگانه به نظر میرسد و اين حس با تعقيب پرسشها از طرف همكاران ديگرم دكتر #علی_محمدی و دكتر #پرويز_پيران درباره جنبشهای اجتماعی هم با من باقی میماند:
- "جنبشها نمیتوانند دستور جلسه بسازند. آنها از ارزشها دفاع میكنند و اين نهادهاي سياسی هستند كه بايد كار را به پيش ببرند"
پس كارها به پيش نخواهد رفت. چون كاستلز در عين حال معتقد است كه سياست در بحران مشروعيت متوقف شده است.
دكتر #احمد_ميرعابدينی به صراحت به او میگويد اين يك كاستلز ديگر است كه اينجا نشسته است و بعد هم پرسشهای دانشجويان كاستلز را گرم میكند.
دوباره آرام در گوشم زمزمه میكند:
"- بهتر نيست كامل ترجمه نكنی و فقط نكات مهم را ترجمه كنی تا وقت بيشتری برای طرح حرفها داشته باشيم و بگذاريم همه سئوال كنند؟ اينها بچههای پر انرژی و با سوادی هستند"
به ساعتم نگاه میكنم؛ از وقت در نظر گرفته شده يكساعت گذشته ولی كاستلز تازه انگار دلش میخواهد بيشتر حرف بزند. حالا شوخي میكند؛ با هيجان بيشتری حرف میزند و حتی به من كمك میكند و با اشاره به نقاط مختلف سالن پرسش كنندگان را كه دستهايشان را بالا گرفتهاند نشان میدهد. كاستلز حالا صريحتر هم شده است:
"... امريكا يكجانبه گراست؛ زنان و رسانهها كارگزاران تغييرات هستند؛ دارم درباره رابطه قدرت و ارتباطات كتاب ديگري مینويسم؛ سو استفاده جنسی از كودكان در امريكا بالاست؛ هويتهای گوناگون راهكارهاي بيرون ايستادن از نظام جهانی كاپيتالیست اطلاعاتي هستند ... من #آنتونی_گيدنز نيستم او طرفدار #تونی_بلر است ... "
در مراسم شامي كه مشتركا از جانب خبرگزاری ميراث فرهنگی و دانشكده برگزار شده؛ دكتر #پايا مترجم جامعه شبكهای به من میگويد كاستلز خيلی از تشكيل اين جلسه خوشحال است.
اما به گمان من يك نفر از او خوشحالتر است؛ پدر ارتباطات اين ديار كه ساكت نشسته بود و مراسم بیتكلفی را تماشا میكرد كه در آن شاگردانش در برابر يكي از نامآورترين چهرهای جهانی ارتباطي معاصر محك میخوردند. لبخند پروفسور #کاظم_معتمدنژاد در مراسم شام؛ وقتی كنار كاستلز به عكس گرفتن پرداختيم برای ما مفاهيم بيشتري نسبت به كاستلز در بر داشت.
▫️آی تی ایران، ۱۴ خرداد ۱۳۸۵
🔸كاستلز در شبكهای ديگر
▫️برگی از تاریخ ارتباطات در ایران
▫️#يونس_شكرخواه
▫️خاطرهای از سال ۱۳۸۵
"- سعي كن زياد روي من تمركز نكنی؛ از صبح دو سخنرانی داشتهام و ترجيح میدهم حرف نزنم."
اين نخستين جملاتي بود كه #مانوئل_كاستلز؛ نويسنده تريلوژی پرقدرت #جامعهشبكهای در گوش من به عنوان گرداننده مراسم زمزمه كرد. مردی كه انقلاب آیتی را با جنبشهای اجتماعی فرهنگی و بازسازی #كاپيتاليسم گره زده است تا شيپور بيدارباش را براي جهانيان به صدا در آورده تا جامعه شبكهای را تماشا كنند؛ حالا میخواست يكطرفه به جمع گره نخورد.
پروفسور #كاظم_معتمدنژاد كنار من است و اين يعنی من و همكاران و همكلاسیها كه با او راهها پيمودهايم باز هم میتوانيم با آرامش خاطر حرفهايمان را بزنيم و نگاه ايرانیمان را به زمين و زمان و به كاستلز و جامعه شبكهایاش داشته باشيم. پروفسور به زبان فرانسه به ميهمان اسپانيولی خوش آمد میگويد و به سوابق انقلابیاش اشاره میكند. دكتر #محمدمهدی_فرقانی رئيس دانشكده هم به زبان انگليسی به او خوش آمد میگويد تا هر چه سريعتر از تشريفات اوليه رها شويم.
همكارم دكتر #هادی_خانيكی ليد كنجكاویهای جمع ارتباطی حاضر را میزتد:
" - آقای كاستلز آيا هنوز نظريات انتقادی را دنبال میكنيد؟ شما اگر چه به تاثيرات فكري #پولانزاس، #تورن و #آلتوسر بر روی خودتان معترف هستيد، اما آيا هنوز هم از موضع يك انديشمند انتقادی به مقوله #جامعهاطلاعاتی نگاه میكنيد يا نه؟ "
براي دانشكدهای كه #مطالعاتانتقادی برايش حكم نقشه راهنما در جهان ديجيتال معاصر را دارد؛ چنين پرسشی میتوانست قلاب اصلی بحث باشد. اما زود معلوم شد كه ماهی طلایی ما حتی اگر به قلاب گير كند؛ براي بيرون كشيده نشدن از آب هم برنامه دارد و ممكن است بگريزد؛ كه گريخت:
–"در بند چارچوبها نيستم. مانوئل كاستلز به عنوان شخص نگاه انتقادی دارد اما كاستلز محقق مراقب است كه چنين نگاهی بر روی پژوهشهايش اثر نگذارد."
به فارسی به دكتر خانيكی گفتم من جور ديگری دنبال میكنم تا تكليف را يكسره كنيم و پرسيدم:
-"آيا كاستلز پژوهشگر از اقتصاد سياسی به عنوان يك جعبه ابزار برای مطالعه جامعه شبكهای استفاده میكند يا خير؟"
و بیدرنگ گفت:
- "بله از اين جعبه ابزار استفاده میكنم؛ اما كل اين جعبه با من نيست و آنرا باز میكنم تا اگر ابزار به درد بخوري داخل آن بود، از آن استفاده كنم."
اينگونه پاسخها از چهرهای كه جامعه شبكهای را جامعهای #كاپيتاليست میداند و كاپيتاليسم اطلاعاتي جهانی را مولدترين سيستم در قلب محرومترين افراد؛ برايم بيگانه به نظر میرسد و اين حس با تعقيب پرسشها از طرف همكاران ديگرم دكتر #علی_محمدی و دكتر #پرويز_پيران درباره جنبشهای اجتماعی هم با من باقی میماند:
- "جنبشها نمیتوانند دستور جلسه بسازند. آنها از ارزشها دفاع میكنند و اين نهادهاي سياسی هستند كه بايد كار را به پيش ببرند"
پس كارها به پيش نخواهد رفت. چون كاستلز در عين حال معتقد است كه سياست در بحران مشروعيت متوقف شده است.
دكتر #احمد_ميرعابدينی به صراحت به او میگويد اين يك كاستلز ديگر است كه اينجا نشسته است و بعد هم پرسشهای دانشجويان كاستلز را گرم میكند.
دوباره آرام در گوشم زمزمه میكند:
"- بهتر نيست كامل ترجمه نكنی و فقط نكات مهم را ترجمه كنی تا وقت بيشتری برای طرح حرفها داشته باشيم و بگذاريم همه سئوال كنند؟ اينها بچههای پر انرژی و با سوادی هستند"
به ساعتم نگاه میكنم؛ از وقت در نظر گرفته شده يكساعت گذشته ولی كاستلز تازه انگار دلش میخواهد بيشتر حرف بزند. حالا شوخي میكند؛ با هيجان بيشتری حرف میزند و حتی به من كمك میكند و با اشاره به نقاط مختلف سالن پرسش كنندگان را كه دستهايشان را بالا گرفتهاند نشان میدهد. كاستلز حالا صريحتر هم شده است:
"... امريكا يكجانبه گراست؛ زنان و رسانهها كارگزاران تغييرات هستند؛ دارم درباره رابطه قدرت و ارتباطات كتاب ديگري مینويسم؛ سو استفاده جنسی از كودكان در امريكا بالاست؛ هويتهای گوناگون راهكارهاي بيرون ايستادن از نظام جهانی كاپيتالیست اطلاعاتي هستند ... من #آنتونی_گيدنز نيستم او طرفدار #تونی_بلر است ... "
در مراسم شامي كه مشتركا از جانب خبرگزاری ميراث فرهنگی و دانشكده برگزار شده؛ دكتر #پايا مترجم جامعه شبكهای به من میگويد كاستلز خيلی از تشكيل اين جلسه خوشحال است.
اما به گمان من يك نفر از او خوشحالتر است؛ پدر ارتباطات اين ديار كه ساكت نشسته بود و مراسم بیتكلفی را تماشا میكرد كه در آن شاگردانش در برابر يكي از نامآورترين چهرهای جهانی ارتباطي معاصر محك میخوردند. لبخند پروفسور #کاظم_معتمدنژاد در مراسم شام؛ وقتی كنار كاستلز به عكس گرفتن پرداختيم برای ما مفاهيم بيشتري نسبت به كاستلز در بر داشت.
▫️آی تی ایران، ۱۴ خرداد ۱۳۸۵
🔸تاملی در آينده اجتماعی ايران
▫️#هادی_خانيكی
رسانهای شدن زندگی - آنهم همه سويهها و دامنههايش- بخشی از واقعيتهای جهان و جامعه ما است. در غياب رسانهها، گویی همهچيز در تاريكی و ابهام فرو میرود. هرچند در حضور آنها نيز معلوم نيست تا چه حد از سردرگمی و سرگردانی ما كاسته میشود. يك سوی محتوای رسانهها، انبوه اطلاعات پياپی و گفتوگوهای درسآموز و سوی ديگر آنها، حجم فشرده و تزيينشده خبرهای جعلی و نقشآفرينیهای عمليات رواني است.
روزنامه اعتماد - متن کامل
▫️#هادی_خانيكی
رسانهای شدن زندگی - آنهم همه سويهها و دامنههايش- بخشی از واقعيتهای جهان و جامعه ما است. در غياب رسانهها، گویی همهچيز در تاريكی و ابهام فرو میرود. هرچند در حضور آنها نيز معلوم نيست تا چه حد از سردرگمی و سرگردانی ما كاسته میشود. يك سوی محتوای رسانهها، انبوه اطلاعات پياپی و گفتوگوهای درسآموز و سوی ديگر آنها، حجم فشرده و تزيينشده خبرهای جعلی و نقشآفرينیهای عمليات رواني است.
روزنامه اعتماد - متن کامل
#روزنامهنگاری🔸ما از درد نمیمیریمفقط از آتش درد میگذریم
▫️#نازنین_متیننیا
یک سال است که چیزی ننوشتم؛ نه اینکه دست به قلم نباشم، نه. اما چیزی درخور شأن روزنامه و روزنامهنگاری، تحلیلی درباره وقایع روز، حرفی درباره خبرها، نظری درباره آنچه به سرمان آمده یا دارد به سرمان میآید، ندارم. انگار دقیقا همانجایی که نقطه پایان درمان سخت و سنگینم گذاشته شده، دستی من را هل داده به دنیایی از منگی جهان بیرون......تنها خبری كه مدام مقابل چشمانم رژه میرود، خبر سرطان دكتر #هادی_خانيكی است... +
▫️#نازنین_متیننیا
یک سال است که چیزی ننوشتم؛ نه اینکه دست به قلم نباشم، نه. اما چیزی درخور شأن روزنامه و روزنامهنگاری، تحلیلی درباره وقایع روز، حرفی درباره خبرها، نظری درباره آنچه به سرمان آمده یا دارد به سرمان میآید، ندارم. انگار دقیقا همانجایی که نقطه پایان درمان سخت و سنگینم گذاشته شده، دستی من را هل داده به دنیایی از منگی جهان بیرون......تنها خبری كه مدام مقابل چشمانم رژه میرود، خبر سرطان دكتر #هادی_خانيكی است... +
🔸وقت بيماری همه بيداری است
▫️#هادی_خانيكی
پس بدان اين اصل را ای اصل جو
هر كه را درد است او بردهست بو
هر كه او بيدارتر پردردتر
هر كه او آگاهتر رخ زردتر
١) در جهان زيست سرطانی، همنشينی و ناهمنشينی بيمار و مهمان ناخواندهاش، يك روال و قاعده ندارد، وقتی، پزشك فرمان حملات شيميایی را براي درمان میدهد، گويي ناخوشايندترين زمانهای مهمانی فرا ميرسد و ميزبان بايد به رغم بيماری براي عبور از اين لحظههای ناخرسندی در انديشه و تدارك كشف و خلق فرصتهاي قديم و جديد باشد. من براي شيمی یرماني ششم، از يكشنبه ١١ تیر ماه دوباره در زيرزمين بيمارستان پارس بستری شدهام.
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/187251
▫️#هادی_خانيكی
پس بدان اين اصل را ای اصل جو
هر كه را درد است او بردهست بو
هر كه او بيدارتر پردردتر
هر كه او آگاهتر رخ زردتر
١) در جهان زيست سرطانی، همنشينی و ناهمنشينی بيمار و مهمان ناخواندهاش، يك روال و قاعده ندارد، وقتی، پزشك فرمان حملات شيميایی را براي درمان میدهد، گويي ناخوشايندترين زمانهای مهمانی فرا ميرسد و ميزبان بايد به رغم بيماری براي عبور از اين لحظههای ناخرسندی در انديشه و تدارك كشف و خلق فرصتهاي قديم و جديد باشد. من براي شيمی یرماني ششم، از يكشنبه ١١ تیر ماه دوباره در زيرزمين بيمارستان پارس بستری شدهام.
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/187251
🔸سرطان، چرخ زندگی و زيست رضايتمندانه
▫️#هادی_خانيكی
اي همه دريا چه خواهی كردنم
وی همه هستی چه میجويی عدم؟
جوهر است انسان و چرخ او را عرض
جمله فرع و پايهاند و او غرض
مولانا- دفتر پنجم
١) هفدهم مرداد است كه بايد باز به سرطانانديشی و سرطاننوبسی برگردم و از دردها و رنجهای برآمده از آن وادی بپردازم. هفته پيش كه رنج بيماری حاد برادر معلولم از درد سرطان و بيم و اميد عمل آن پيشي گرفت، نوشتم: رنج جهاني ميان درد و اميد است، غلبه بر درد دشوار نيست، اما عبور از رنج رهتوشهاي ديگر میخواهد: كولهباری از اميد و شكيبايی و تلاش براي زندگی.
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/188845
▫️#هادی_خانيكی
اي همه دريا چه خواهی كردنم
وی همه هستی چه میجويی عدم؟
جوهر است انسان و چرخ او را عرض
جمله فرع و پايهاند و او غرض
مولانا- دفتر پنجم
١) هفدهم مرداد است كه بايد باز به سرطانانديشی و سرطاننوبسی برگردم و از دردها و رنجهای برآمده از آن وادی بپردازم. هفته پيش كه رنج بيماری حاد برادر معلولم از درد سرطان و بيم و اميد عمل آن پيشي گرفت، نوشتم: رنج جهاني ميان درد و اميد است، غلبه بر درد دشوار نيست، اما عبور از رنج رهتوشهاي ديگر میخواهد: كولهباری از اميد و شكيبايی و تلاش براي زندگی.
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/188845
#کیوسک
🔸"ناخوشی ما" و دنيای بعد از آن
▫️یادداشت دکتر #هادی_خانيكی ▫️روزنامه اعتماد ۲۸ دی ۱۴۰۱:
١. مدتي است از "جهان سرطانی" پا به "دنيای پسا سرطانی" نهادهام، دنيایی كه گویی میخواهد ساكنانش را با شتاب "پيشاسرطانی" كند و آبهای رفته را به جوی بازگرداند. در دنياي سرطاني "هادی" بودم، اما دنيای سرطانی نيمی از وزنم را گرفت و "نيمه هادی" شدم، اما حال در مسير بازگشت به وضعيت "هادی" قرار گرفتهام. آوردههای جهان سرطانی برايم كم نبوده، چون كنش در مرز ميان زندگی و پس از آن، چشمها را میشويد و به لحظههای حيات بهای بيشتری میدهد. به اين اعتبار در آن حال اگرچه "نيمه هادی" بودم، نظم بيشتری داشتم و حداقل هفتهای يك بار تجربه نگريستن از پنجره سرطان را به پيرامونم مینوشتم، ولي گرفتار همان بینظمیهای پيشين شدهام... ادامه مطلب
🔸"ناخوشی ما" و دنيای بعد از آن
▫️یادداشت دکتر #هادی_خانيكی ▫️روزنامه اعتماد ۲۸ دی ۱۴۰۱:
١. مدتي است از "جهان سرطانی" پا به "دنيای پسا سرطانی" نهادهام، دنيایی كه گویی میخواهد ساكنانش را با شتاب "پيشاسرطانی" كند و آبهای رفته را به جوی بازگرداند. در دنياي سرطاني "هادی" بودم، اما دنيای سرطانی نيمی از وزنم را گرفت و "نيمه هادی" شدم، اما حال در مسير بازگشت به وضعيت "هادی" قرار گرفتهام. آوردههای جهان سرطانی برايم كم نبوده، چون كنش در مرز ميان زندگی و پس از آن، چشمها را میشويد و به لحظههای حيات بهای بيشتری میدهد. به اين اعتبار در آن حال اگرچه "نيمه هادی" بودم، نظم بيشتری داشتم و حداقل هفتهای يك بار تجربه نگريستن از پنجره سرطان را به پيرامونم مینوشتم، ولي گرفتار همان بینظمیهای پيشين شدهام... ادامه مطلب
🔸به مثابه روش زيستن در جهان سرطانی
#هادی_خانيكی
مرا در منزل جانان چه امن عيش چون هردم
جرس فرياد میدارد كه بربنديد محملهاحافظ
١. جهان زيست سرطانی بيش از هر جهانی برآمده از "بيم و اميد" و "تحديد و فرصت" است. بيم از ورود عنصر و عاملی متفاوت با عناصر و عوامل متعارف موثر بر زندگی و تحديد شرايط و زمينههای زيستن به روال معمول و اميد به خلق فرصتهای نو براي بازانديشيدن در معنا و بازآفريدن نقشی نوتر و اثربخشتر در حيات فردی و اجتماعی؛ البته در تجربه من از سرطان وزن وجه اميد و فرصت، سنگينتر از جنبههای هراسآميز و تحديدآميز آن بوده و هست. با اين حال دانش پزشكی میگويد بايد مدام رصد شوم - و میشوم - و نظام معرفتی من میخواهد در برابر زمانهای از دست رفته و لحظههای پيش رو بازانديش باشم و آيندهبين - كه میكوشم چنين كنم - و در عالم واقع تركيب اين دو هم برای من ناممكن نوده و نیست متن کامل
#هادی_خانيكی
مرا در منزل جانان چه امن عيش چون هردم
جرس فرياد میدارد كه بربنديد محملهاحافظ
١. جهان زيست سرطانی بيش از هر جهانی برآمده از "بيم و اميد" و "تحديد و فرصت" است. بيم از ورود عنصر و عاملی متفاوت با عناصر و عوامل متعارف موثر بر زندگی و تحديد شرايط و زمينههای زيستن به روال معمول و اميد به خلق فرصتهای نو براي بازانديشيدن در معنا و بازآفريدن نقشی نوتر و اثربخشتر در حيات فردی و اجتماعی؛ البته در تجربه من از سرطان وزن وجه اميد و فرصت، سنگينتر از جنبههای هراسآميز و تحديدآميز آن بوده و هست. با اين حال دانش پزشكی میگويد بايد مدام رصد شوم - و میشوم - و نظام معرفتی من میخواهد در برابر زمانهای از دست رفته و لحظههای پيش رو بازانديش باشم و آيندهبين - كه میكوشم چنين كنم - و در عالم واقع تركيب اين دو هم برای من ناممكن نوده و نیست متن کامل
🔸پنجرهای براي فهم تغيير
🔹#هادی_خانيكی
در اگر بر تو بندد مرو صبر كن آنجا
ز پس صبر ترا او به سر صدر نشاند
و اگر بر تو ببندد همه رهها و گذرها
ره پنهان بنمايد كه كس آن راه نداند
مولانا
١. اين روزها در پرتابشدگی به دنيای سلامت، حس ميكنم بايد بيشتر به زوايای ناديده دنياهای درون و بيرون نگاه كنم، فرصت براي درست ديدن و خوب شنيدن بیپايان نيست. شايد هم «فرصت پايان» همان درست ديدن همه رخدادهای پرشتاب در محدوده تن يا در گستره جهان و شنيدن صداهای تغيير باشد، بيمار شدن يا بهبود يافتن در مقياس فردی آسيبپذيری يا افقگشایی در مقياس اجتماعی از اين منظر دو روي سكهاند. زمينه و زمان فهميدن كجاست؟ متن کامل
🔹#هادی_خانيكی
در اگر بر تو بندد مرو صبر كن آنجا
ز پس صبر ترا او به سر صدر نشاند
و اگر بر تو ببندد همه رهها و گذرها
ره پنهان بنمايد كه كس آن راه نداند
مولانا
١. اين روزها در پرتابشدگی به دنيای سلامت، حس ميكنم بايد بيشتر به زوايای ناديده دنياهای درون و بيرون نگاه كنم، فرصت براي درست ديدن و خوب شنيدن بیپايان نيست. شايد هم «فرصت پايان» همان درست ديدن همه رخدادهای پرشتاب در محدوده تن يا در گستره جهان و شنيدن صداهای تغيير باشد، بيمار شدن يا بهبود يافتن در مقياس فردی آسيبپذيری يا افقگشایی در مقياس اجتماعی از اين منظر دو روي سكهاند. زمينه و زمان فهميدن كجاست؟ متن کامل
🔸دردهای نهفتنی و دردهای گفتنی
🔹#هادی_خانيكی
دردهای من
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نيست
درد مردم زمانه است
- قيصر امينپور
١. دوشنبه ٨ آبان سالگرد آسمانی شدن #قيصر_مينپور بود؛ شاعری كه شعرش زبان گويای دردهای زمانه ماست، چند سالی است كه كرونا و سرطان مرا محروم از سفر به گتوند و زيارت مزارش كرده بود اما امسال با همسرم به ديدار يار رويا رفتيم. همه جای شهر قيصر را میفهمد و میبيند، از خانه ساده و صميمی پدریاش كه هنوز در كنار كوچه "تنفس صبح" ميزبان گرم ميهمانان سالمرگ اوست تا مقبره زيبايش در كرانه كارون كه همچنان آغوش به سوي خويشان و دوستان و مسافران و شهروندان گشوده است. هر جاي گتوند نام و نشانگانی را از تصوير مدرسه و كانون و انجمن و كوچه و خيابان و ميدان نهاده است و همين يعنی همزبانی و هممكانی شاعری انديشهورز با مردم زمانهاش بر مدار دردشناسی و دردآشنایی.
در راه گتوند به دزفول "روايت رنج و اميد در تاريكي" را نوشتم كه اگرچه اعلام خبر درمان سرطانم بود، اما بيشتر به طرح پرسشی از چيستی و چگونگی جهان زيست پس از درمان ميپرداخت. گزارهاي كه كمتر از خبر نخست به چشم آمد ولي بيشتر از آن اهميت و اولويت دارد. درمان دردهای سخت پايان راه بهبودی نيست، آغاز معنابخشی به زندگی فردی و اجتماعی است. متن کامل
🔹#هادی_خانيكی
دردهای من
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نيست
درد مردم زمانه است
- قيصر امينپور
١. دوشنبه ٨ آبان سالگرد آسمانی شدن #قيصر_مينپور بود؛ شاعری كه شعرش زبان گويای دردهای زمانه ماست، چند سالی است كه كرونا و سرطان مرا محروم از سفر به گتوند و زيارت مزارش كرده بود اما امسال با همسرم به ديدار يار رويا رفتيم. همه جای شهر قيصر را میفهمد و میبيند، از خانه ساده و صميمی پدریاش كه هنوز در كنار كوچه "تنفس صبح" ميزبان گرم ميهمانان سالمرگ اوست تا مقبره زيبايش در كرانه كارون كه همچنان آغوش به سوي خويشان و دوستان و مسافران و شهروندان گشوده است. هر جاي گتوند نام و نشانگانی را از تصوير مدرسه و كانون و انجمن و كوچه و خيابان و ميدان نهاده است و همين يعنی همزبانی و هممكانی شاعری انديشهورز با مردم زمانهاش بر مدار دردشناسی و دردآشنایی.
در راه گتوند به دزفول "روايت رنج و اميد در تاريكي" را نوشتم كه اگرچه اعلام خبر درمان سرطانم بود، اما بيشتر به طرح پرسشی از چيستی و چگونگی جهان زيست پس از درمان ميپرداخت. گزارهاي كه كمتر از خبر نخست به چشم آمد ولي بيشتر از آن اهميت و اولويت دارد. درمان دردهای سخت پايان راه بهبودی نيست، آغاز معنابخشی به زندگی فردی و اجتماعی است. متن کامل
🔸برای رفیقم هادی
▫️#یونس_شکرخواه
بیشتر از چهل است که با هم رفیق هستیم. با هم خواندهایم با هم تجربه کردهایم. با هم فراز و فرودها و صورتبندیهای گوناگونی از زمانه را دیدهایم. با هم خندیده و با هم گریستهایم.
بسیار ریز٧٧٧بین است، بسیار حساس و بسیار طناز. اما به عنوان یک رفیق پرداخته شده در کورانهای حوادث مشترک با همه وجودم میگویم همیشه دردمندانه حرف میزند و در گذرگاههای دردآلود همیشه یک همیشه حاضر بوده است. او بارها در چنین گذرگاههای دستان مرا گرفته است.
بارها دیدهام چگونه به در و دیوار میزند تا ولو به لحظهای درد بزداید از آنکه دچار درد شده است با همه جا تماس میگیرد که درد؛ مماس رفیقش نماند.
بر این باورم که میخوانیم و میآموزیم تا از دردها بکاهیم و هادی همیشه همین بوده است.
او از جنبه علمی هم غنیمتی بزرگ است. ادبیات ارتباطی را خوب میشناسد با مقولات فلسفی، فرهنگی، دینی و ادبی هم آشناست و چون سالهاست تدریس میکند با زیر و بمهای دوران دانشجویی هم بیگانه نیست و علاوه بر داشتههایش در عرصه مقولات نظری به خاطر تجربه روزنامهنگارانه در عرصه رسانههای متفاوت در دروس عملی هم از پشتوانه خوبی برخوردار است.
هادی در رشتهای فارغالتحصیل شده که خودش در راهاندازی دورههای عالی آن نقش پر رنگی داشته است.
باور او به گفتگو هم باعث شده تا در عرصه آکادمیک هم یک کنشگر بینرشتهای باشد او برای تقویت بنیانهای چنین رفتاری تا میتواند در نشستهای علمی متفاوت بنا به شرایط مبتلابه اجتماعی شرکت میکند. هادی در عین حال به دلیل برخورداری از یک حافظه بسیار قوی؛ همیشه در مرور گذشتهها، نگاهی تطبیقی به رویدادهای پیشین دارد و به نتایج منحصر به فردی از رویدادهای ماضی میرسد که از تاریکیها راه به روشنایی میگشاید. او همیشه امیدوار است حتی در ثانیههایی که لب به شکوه میگشاید و باور و پایبندیاش به امید در این چهار دهه دوستی برای من دستمایهای بسیار آموزنده بوده است. این موضوع را از همان دقایقی درک کردم که او دروازه جهان روزنامهنگاری را بر روی من گشود.
با همه وجود برای دکتر هادی خانیکی سلامت و طول عمر و عزت آرزو دارم.
📚چريك گفتگو؛ زندگی و زمانه #هادی_خانيكی
▫️نويسنده: حسين گنجی،
▫️#یونس_شکرخواه
بیشتر از چهل است که با هم رفیق هستیم. با هم خواندهایم با هم تجربه کردهایم. با هم فراز و فرودها و صورتبندیهای گوناگونی از زمانه را دیدهایم. با هم خندیده و با هم گریستهایم.
بسیار ریز٧٧٧بین است، بسیار حساس و بسیار طناز. اما به عنوان یک رفیق پرداخته شده در کورانهای حوادث مشترک با همه وجودم میگویم همیشه دردمندانه حرف میزند و در گذرگاههای دردآلود همیشه یک همیشه حاضر بوده است. او بارها در چنین گذرگاههای دستان مرا گرفته است.
بارها دیدهام چگونه به در و دیوار میزند تا ولو به لحظهای درد بزداید از آنکه دچار درد شده است با همه جا تماس میگیرد که درد؛ مماس رفیقش نماند.
بر این باورم که میخوانیم و میآموزیم تا از دردها بکاهیم و هادی همیشه همین بوده است.
او از جنبه علمی هم غنیمتی بزرگ است. ادبیات ارتباطی را خوب میشناسد با مقولات فلسفی، فرهنگی، دینی و ادبی هم آشناست و چون سالهاست تدریس میکند با زیر و بمهای دوران دانشجویی هم بیگانه نیست و علاوه بر داشتههایش در عرصه مقولات نظری به خاطر تجربه روزنامهنگارانه در عرصه رسانههای متفاوت در دروس عملی هم از پشتوانه خوبی برخوردار است.
هادی در رشتهای فارغالتحصیل شده که خودش در راهاندازی دورههای عالی آن نقش پر رنگی داشته است.
باور او به گفتگو هم باعث شده تا در عرصه آکادمیک هم یک کنشگر بینرشتهای باشد او برای تقویت بنیانهای چنین رفتاری تا میتواند در نشستهای علمی متفاوت بنا به شرایط مبتلابه اجتماعی شرکت میکند. هادی در عین حال به دلیل برخورداری از یک حافظه بسیار قوی؛ همیشه در مرور گذشتهها، نگاهی تطبیقی به رویدادهای پیشین دارد و به نتایج منحصر به فردی از رویدادهای ماضی میرسد که از تاریکیها راه به روشنایی میگشاید. او همیشه امیدوار است حتی در ثانیههایی که لب به شکوه میگشاید و باور و پایبندیاش به امید در این چهار دهه دوستی برای من دستمایهای بسیار آموزنده بوده است. این موضوع را از همان دقایقی درک کردم که او دروازه جهان روزنامهنگاری را بر روی من گشود.
با همه وجود برای دکتر هادی خانیکی سلامت و طول عمر و عزت آرزو دارم.
📚چريك گفتگو؛ زندگی و زمانه #هادی_خانيكی
▫️نويسنده: حسين گنجی،