#تراس 🔸 تنهایی
تنهایی چه از نظر منطقی چه از نظر تجربی، ربطی به تنها بودن ندارد. آنچه درباره تنهایی مهم است شمار افرادی نیست که دور و بر آدم هستند، بلکه احساسی است که فرد از رابطهاش با دیگران دارد▫️#لارس_اسوندسن
تنهایی چه از نظر منطقی چه از نظر تجربی، ربطی به تنها بودن ندارد. آنچه درباره تنهایی مهم است شمار افرادی نیست که دور و بر آدم هستند، بلکه احساسی است که فرد از رابطهاش با دیگران دارد▫️#لارس_اسوندسن
#کتاب 🔸 درد شدید
همهٔ آدمها در تجربهشان از جهان تنهایند. وقتی به سخنرانیِ کسی گوش میدهید، در حالیکه صدها نفر اطرافتان هستند، شما در شنیدن کلمات به نوعی تنهایید. در یک کنسرت بزرگ، گرچه در میان هزاران نفرید، باز هم با موسیقی تنهایید، چون آنچه اهمیت دارد تجربهٔ شما از موسیقی است. واضح است که ما این تجربهها را با دیگران هم در میان میگذاریم -واکنشهایشان را تحلیل میکنیم و از واکنشهای خودمان هم در قالبِ کلمات به آنها میگوییم، حتی میکوشیم تجربهمان از کنسرت یا سخنرانی را با ژست و ادا اطوار بیان کنیم- اما بخشی از تجربهمان همیشه خصوصی و شخصی میماند چون نمیتوان آن را کاملاً با دیگران در میان گذاشت. درد را معمولاً نمیشود مطرح کرد. وقتی درد خیلی شدید شود، جهان و زبان فرد را نابود میکند. درد آدم را لال میکند. درد شدید را نمیتوان با دیگران در میان گذاشت، صرفاً به این دلیل که وقتی درد همهٔ دنیای آدم میشود، دیگر جایی برای چیز دیگری باقی نمیگذارد.
📚 فلسفه تنهایی #لارس_اسوندسن
همهٔ آدمها در تجربهشان از جهان تنهایند. وقتی به سخنرانیِ کسی گوش میدهید، در حالیکه صدها نفر اطرافتان هستند، شما در شنیدن کلمات به نوعی تنهایید. در یک کنسرت بزرگ، گرچه در میان هزاران نفرید، باز هم با موسیقی تنهایید، چون آنچه اهمیت دارد تجربهٔ شما از موسیقی است. واضح است که ما این تجربهها را با دیگران هم در میان میگذاریم -واکنشهایشان را تحلیل میکنیم و از واکنشهای خودمان هم در قالبِ کلمات به آنها میگوییم، حتی میکوشیم تجربهمان از کنسرت یا سخنرانی را با ژست و ادا اطوار بیان کنیم- اما بخشی از تجربهمان همیشه خصوصی و شخصی میماند چون نمیتوان آن را کاملاً با دیگران در میان گذاشت. درد را معمولاً نمیشود مطرح کرد. وقتی درد خیلی شدید شود، جهان و زبان فرد را نابود میکند. درد آدم را لال میکند. درد شدید را نمیتوان با دیگران در میان گذاشت، صرفاً به این دلیل که وقتی درد همهٔ دنیای آدم میشود، دیگر جایی برای چیز دیگری باقی نمیگذارد.
📚 فلسفه تنهایی #لارس_اسوندسن
#کتاب 🔸 تنهایی
در زندگی انسان هیچ تضمینی وجود ندارد که نیاز ما به برقراری ارتباط با دیگران برآورده شود. برخی گهگاه تنها میمانند، برخی تقریباً هرگز و برخی دیگر اغلب اوقات. تنهایی گاهی در میانه زندگی روزمره رخ مینماید و گاهی در بحبوبه بحرانهای حاد زندگی. همه ما با احساس تنهایی آشنا هستیم اما همه ما به یک شکل آن را تجربه نمیکنیم.
📚 فلسفه تنهایی #لارس_اسوندسن
در زندگی انسان هیچ تضمینی وجود ندارد که نیاز ما به برقراری ارتباط با دیگران برآورده شود. برخی گهگاه تنها میمانند، برخی تقریباً هرگز و برخی دیگر اغلب اوقات. تنهایی گاهی در میانه زندگی روزمره رخ مینماید و گاهی در بحبوبه بحرانهای حاد زندگی. همه ما با احساس تنهایی آشنا هستیم اما همه ما به یک شکل آن را تجربه نمیکنیم.
📚 فلسفه تنهایی #لارس_اسوندسن
#کتاب 🔸 تنهایی
افرادی که هم تنها هستند و هم احساس تنهایی میکنند به دلیل تنهاماندنشان است که احساس تنهایی میکنند عجولانه است. درواقع، شاید در بسیاری از موارد برعکسش به حقیقت نزدیکتر باشد. چنانکه خواهیم دید، افرادی که احساس تنهایی میکنند ویژگیهایی شخصیتی دارند که بر تواناییشان برای برقرار کردن ارتباط با دیگران اثر میگذارد. بنابراین، نمیتوان براساس شمار افرادی که در دوروبر فرد هستند درباره احساس تنهایی آن فرد گمانهزنی کرد، بلکه بهعکس گمانهزنی ما باید بر این اساس باشد که آیا دادوستدهای اجتماعی فرد میل او به برقرار کردن ارتباط با دیگران را ارضا میکند یا خیر؛ یعنی آیا فرد دادوستدهای اجتماعیاش را معنادار میانگارد یا نه. تنهایی پدیدهای ذهنی است. ما وقتی احساس تنهایی میکنیم که روابط رضایتبخشی با دیگران نداریم، حال چه به این دلیل که روابطمان اندک است چه به این دلیل که روابط فعلیمان عاری از آن نزدیکی مطلوبمان است.
📚 فلسفه تنهایی #لارس_اسوندسن
افرادی که هم تنها هستند و هم احساس تنهایی میکنند به دلیل تنهاماندنشان است که احساس تنهایی میکنند عجولانه است. درواقع، شاید در بسیاری از موارد برعکسش به حقیقت نزدیکتر باشد. چنانکه خواهیم دید، افرادی که احساس تنهایی میکنند ویژگیهایی شخصیتی دارند که بر تواناییشان برای برقرار کردن ارتباط با دیگران اثر میگذارد. بنابراین، نمیتوان براساس شمار افرادی که در دوروبر فرد هستند درباره احساس تنهایی آن فرد گمانهزنی کرد، بلکه بهعکس گمانهزنی ما باید بر این اساس باشد که آیا دادوستدهای اجتماعی فرد میل او به برقرار کردن ارتباط با دیگران را ارضا میکند یا خیر؛ یعنی آیا فرد دادوستدهای اجتماعیاش را معنادار میانگارد یا نه. تنهایی پدیدهای ذهنی است. ما وقتی احساس تنهایی میکنیم که روابط رضایتبخشی با دیگران نداریم، حال چه به این دلیل که روابطمان اندک است چه به این دلیل که روابط فعلیمان عاری از آن نزدیکی مطلوبمان است.
📚 فلسفه تنهایی #لارس_اسوندسن
#کتاب🔸بیماری
یکی از هراس افکنیهای پزشکی، که کم اهمیت هم نیست، این است که پزشکان اعلام کردهاند ما ممکن است بیمار باشیم بیآنکه هیچ یک از علایم در ما بروز پیدا کرده باشد.
به یک معنا بیماری از حوزهٔ مرئی به حوزهٔ نامرئی نقل مکان کردهاست. ما دیگر نمیتوانیم به احساس سلامتیمان اعتماد داشته باشیم.
زیگمونت باومن خیلی خوب این وضع را به اختصار شرح میدهد:
بیماری، به جای اینکه یک حادثهٔ واحد با یک آغاز و پایان مشخص باشد، کمکم، در ذهن ما بدل به یک رفیق و همراه دائمی سلامتی شده است، تهدیدی همیشه حاضر...
📚 فلسفه ترس #لارس_اسوندسن
یکی از هراس افکنیهای پزشکی، که کم اهمیت هم نیست، این است که پزشکان اعلام کردهاند ما ممکن است بیمار باشیم بیآنکه هیچ یک از علایم در ما بروز پیدا کرده باشد.
به یک معنا بیماری از حوزهٔ مرئی به حوزهٔ نامرئی نقل مکان کردهاست. ما دیگر نمیتوانیم به احساس سلامتیمان اعتماد داشته باشیم.
زیگمونت باومن خیلی خوب این وضع را به اختصار شرح میدهد:
بیماری، به جای اینکه یک حادثهٔ واحد با یک آغاز و پایان مشخص باشد، کمکم، در ذهن ما بدل به یک رفیق و همراه دائمی سلامتی شده است، تهدیدی همیشه حاضر...
📚 فلسفه ترس #لارس_اسوندسن
#کتاب🔸احساس به مثابه فرهنگ
احساسات را غالبا امری مطلقا درونی میدانند که فقط از طريق دروننگری يا معاينه نفس کسی که چنين احساسی را دارد قابل دسترسی هستند. امّا احساسات صرفا اموری پنهانی و مطلقا روحی و روانی نيستند، بلکه به صورت رفتار، اعمال، و گفتار هم بروز میکنند که از بيرون قابل مشاهده هستند. احساسات در حالتهای چهره و حالتهای بدن هم خودشان را نشان میدهند و پشت آنها پنهان نمیمانند. احساسات نحوهای از حضور در اين جهان و راهی برای درگير شدن با جهان و عمل کردن در آن هستند. با توجه به اينکه نمیتوان احساسات را از بروز احساسات جدا کرد، و بروز احساسات عملاً در فرهنگهای مختلف نمودهای مختلفی دارند، پس میتوان گفت که احساسات وابسته به فرهنگ هستند.
📚 فلسفه ترس #لارس_اسوندسن
احساسات را غالبا امری مطلقا درونی میدانند که فقط از طريق دروننگری يا معاينه نفس کسی که چنين احساسی را دارد قابل دسترسی هستند. امّا احساسات صرفا اموری پنهانی و مطلقا روحی و روانی نيستند، بلکه به صورت رفتار، اعمال، و گفتار هم بروز میکنند که از بيرون قابل مشاهده هستند. احساسات در حالتهای چهره و حالتهای بدن هم خودشان را نشان میدهند و پشت آنها پنهان نمیمانند. احساسات نحوهای از حضور در اين جهان و راهی برای درگير شدن با جهان و عمل کردن در آن هستند. با توجه به اينکه نمیتوان احساسات را از بروز احساسات جدا کرد، و بروز احساسات عملاً در فرهنگهای مختلف نمودهای مختلفی دارند، پس میتوان گفت که احساسات وابسته به فرهنگ هستند.
📚 فلسفه ترس #لارس_اسوندسن
#کتاب #ارتباطات #فرهنگ
🔸پدیدارشناسی احساسات
احساسات را غالبا امری مطلقا درونی میدانند که فقط از طريق دروننگری يا معاينه نفس کسی که چنين احساسی را دارد قابل دسترسی هستند. امّا احساسات صرفا اموری پنهانی و مطلقا روحی و روانی نيستند، بلکه به صورت رفتار، اعمال، و گفتار هم بروز میکنند که از بيرون قابل مشاهده هستند. احساسات در حالتهای چهره و حالتهای بدن هم خودشان را نشان میدهند و پشت آنها پنهان نمیمانند. احساسات نحوهای از حضور در اين جهان و راهی برای درگير شدن با جهان و عمل کردن در آن هستند. با توجه به اينکه نمیتوان احساسات را از بروز احساسات جدا کرد، و بروز احساسات عملاً در فرهنگهای مختلف نمودهای مختلفی دارند، پس میتوان گفت که احساسات وابسته به فرهنگ هستند. #موريس_مرلوپونتی پديدارشناس معتقد است که ميان يک احساس و ابراز جسمی آن پيوندی استوار برقرار است. او تأکيد میکند که احساسات پشت حالتهای چهره و حالتهای بدن نهفته نيستند بلکه در دل اين حالتها جای دارند يا اصلاً خود اين حالتها هستند: وقتی با قيافهای خشمگين يا تهديدکننده روبرو میشوم، برای فهم آن نيازی ندارم به ياد احساسات خودم در زمانی بيفتم که چه قيافهای به خودم میگرفتم. اطلاع من از درون خودم از قيافه خشمگين اندک است و برای همين نمیتواند عاملی قطعی در تداعی از طريق تشابه يا استدلال قياسی از دست برود، و علاوه بر آن، من خشم يا تهديد را واقعيتی روانی که پشت قيافه يا حالت بدنی پنهان شده باشد نمیدانم، من خشم و تهديد را در همان قيافه و حالت بدنی میبينم. قيافه يا حالت بدنی مرا به ياد خشم نمیاندازد، آن قيافه يا حالت بدنی خود خشم است.
📚فلسفه ترس #لارس_اسوندسن
🔸پدیدارشناسی احساسات
احساسات را غالبا امری مطلقا درونی میدانند که فقط از طريق دروننگری يا معاينه نفس کسی که چنين احساسی را دارد قابل دسترسی هستند. امّا احساسات صرفا اموری پنهانی و مطلقا روحی و روانی نيستند، بلکه به صورت رفتار، اعمال، و گفتار هم بروز میکنند که از بيرون قابل مشاهده هستند. احساسات در حالتهای چهره و حالتهای بدن هم خودشان را نشان میدهند و پشت آنها پنهان نمیمانند. احساسات نحوهای از حضور در اين جهان و راهی برای درگير شدن با جهان و عمل کردن در آن هستند. با توجه به اينکه نمیتوان احساسات را از بروز احساسات جدا کرد، و بروز احساسات عملاً در فرهنگهای مختلف نمودهای مختلفی دارند، پس میتوان گفت که احساسات وابسته به فرهنگ هستند. #موريس_مرلوپونتی پديدارشناس معتقد است که ميان يک احساس و ابراز جسمی آن پيوندی استوار برقرار است. او تأکيد میکند که احساسات پشت حالتهای چهره و حالتهای بدن نهفته نيستند بلکه در دل اين حالتها جای دارند يا اصلاً خود اين حالتها هستند: وقتی با قيافهای خشمگين يا تهديدکننده روبرو میشوم، برای فهم آن نيازی ندارم به ياد احساسات خودم در زمانی بيفتم که چه قيافهای به خودم میگرفتم. اطلاع من از درون خودم از قيافه خشمگين اندک است و برای همين نمیتواند عاملی قطعی در تداعی از طريق تشابه يا استدلال قياسی از دست برود، و علاوه بر آن، من خشم يا تهديد را واقعيتی روانی که پشت قيافه يا حالت بدنی پنهان شده باشد نمیدانم، من خشم و تهديد را در همان قيافه و حالت بدنی میبينم. قيافه يا حالت بدنی مرا به ياد خشم نمیاندازد، آن قيافه يا حالت بدنی خود خشم است.
📚فلسفه ترس #لارس_اسوندسن
#کتاب🔸دیگر نمیتوانیم به احساس سلامتیمان اعتماد داشته باشیم
یکی از هراس افکنیهای پزشکی، که کم اهمیت هم نیست، این است که پزشکان اعلام کردهاند ما ممکن است بیمار باشیم بیآنکه هیچ یک از علایم در ما بروز پیدا کرده باشد.
به یک معنا بیماری از حوزهٔ مرئی به حوزهٔ نامرئی نقل مکان کردهاست. ما دیگر نمیتوانیم به احساس سلامتیمان اعتماد داشته باشیم.
زیگمونت باومن خیلی خوب این وضع را به اختصار شرح میدهد:
بیماری، به جای اینکه یک حادثهٔ واحد با یک آغاز و پایان مشخص باشد، کمکم، در ذهن ما بدل به یک رفیق و همراه دائمی سلامتی شده است، تهدیدی همیشه حاضر....
📚 فلسفه ترس #لارس_اسوندسن
یکی از هراس افکنیهای پزشکی، که کم اهمیت هم نیست، این است که پزشکان اعلام کردهاند ما ممکن است بیمار باشیم بیآنکه هیچ یک از علایم در ما بروز پیدا کرده باشد.
به یک معنا بیماری از حوزهٔ مرئی به حوزهٔ نامرئی نقل مکان کردهاست. ما دیگر نمیتوانیم به احساس سلامتیمان اعتماد داشته باشیم.
زیگمونت باومن خیلی خوب این وضع را به اختصار شرح میدهد:
بیماری، به جای اینکه یک حادثهٔ واحد با یک آغاز و پایان مشخص باشد، کمکم، در ذهن ما بدل به یک رفیق و همراه دائمی سلامتی شده است، تهدیدی همیشه حاضر....
📚 فلسفه ترس #لارس_اسوندسن
#کتاب🔸پاسخی قطعی و ابدی
انتظار اینکه کتابی یا کسی در چند صفحه یا فلانتعداد نکته به ما بگوید چطور زندگی کنیم و چگونه خوشبخت شویم، در واقع یکجور انکارِ مسئولیت شخصی انسان است. پاسخی قطعی و ابدی که مناسب حال همهکس باشد وجود ندارد. کتابهایی که چنین مدعاهایی دارند فریبکارند
📚 فلسفه تنهایی #لارس_اسوندسن
انتظار اینکه کتابی یا کسی در چند صفحه یا فلانتعداد نکته به ما بگوید چطور زندگی کنیم و چگونه خوشبخت شویم، در واقع یکجور انکارِ مسئولیت شخصی انسان است. پاسخی قطعی و ابدی که مناسب حال همهکس باشد وجود ندارد. کتابهایی که چنین مدعاهایی دارند فریبکارند
📚 فلسفه تنهایی #لارس_اسوندسن