🔸سالِ بد رفت و من زنده شدم
#پژمان_موسوی
▫️من اميدم را در ياس يافتم/ مهتابام را در شب/عشقم را در سال بد يافتم/ و هنگامي که داشتم خاکستر ميشدم/ گر گرفتم / زندگي با من کينه داشت/ من به زندگي لبخند زدم/ خاک با من دشمن بود/ من بر خاک خفتم/ چرا که زندگي سياهي نيست/ چرا که خاک خوب است... #شاملو
سخت است در روزِ آخر سال نوشتن؛در روزِ آخرِ سالِ ۹۸ سختتر! سالی که سختی و غم کم نداشت، فراق و رفتن کم نداشت، بحران و مصیبت هم. چگونه میتوان در روزِ پایانی این سال نوشت و همچنان چشمانتظارِ چگر و روزهایِ بهتر بود؟ آن هم دقیقا در گیرودارِ بزرگترین بحرانِ این سالها، کرونا...
سانتیمانتال نباید بود؛ هیچکدام از رویدادهای تلخِ امسال به این زودیها فراموشمان نمیشود،نباید هم بشود، وسطِ بحران هم نباید خوشبینیِ مطلق را ترویج داد و این همه سختی را روی دوشِ مردم ندید. سخن اما این است: با روزهای پیشِ رو چه باید کرد؟ با سالی که چند ساعتِ دیگر نو میشود چه؟ چگونه میتوان در عینِ واقعبینی، امیدوار به روزهایِ در راه بود؟
واقعیت را نمیتوان تغییر داد؛ این یک اصل اساسی است، اما به قدر خود و به سهمِ خود که میتوان روی واقعیت تاثیر گذاشت؛ اما میتوان که بیتفاوت از کنار واقعیتها نگذشت؛ میتوان مردم را دید، میتوان درد و رنجها را کم کرد،میتوان در ویرانیها سهیم نشد،میتوان مطالبهگر بود،میتوان آزادیخواه و عدالتطلب بود، میتوان کتاب خواند، میتوان موسیقی گوش داد، میتوان شاد بود، میتوان کیفیت زندگی را بالا برد. فکرش را بکنید! اگر تمامِ این «میتوانها»واقعی میشد، آیا باز هم واقعیات مثل اکنون بود؟ یا هر کس به سهم خود توانسته بود اندکی از واقعیت را تغییر داده و جهان را جای بهتری برای زندگی میکرد. همین دو روزِ پیش مردی جهانِ خاکی ما را ترک گفت که یکسره شور و شعور برای تغییر بود؛ #فریبرز_رییس_دانا از جمله آنانی بود که در تمام عمرِ خود کوشید جامعه را اندکی به جامعه آرمانی خود نزدیک کند، جامعهای که در آن انسانها سهم بیشتری از آزادی و برابری داشته باشند. اینکه او تا چه حد به هدف خود رسید، موضوعِ بحث ما نیست، موضوع، تلاش برای رسیدن و کوشش برای تغییرِ جامعهای است که فقط نمیتوان از آن انتظار داشت، باید برای آن دست به کار هم شد و آستینها را بالا زد. همین راه هم پیشِ روی ماست؛ میتوان دست روی دست گذاشت و با ناامیدی و تلخی، تنها نداشتنها را شمرد، میتوان هم با امیدواری به «فردا»، قدمی در راهِ آبادی و آزادی برداشت: در راهِ یک جامعهی بهتر، یک زیستِ انسانیتر.
درست است، همهچیز دست ما نیست، دولتها و حاکمیتها اصولا نقشِ مهمتری در تحقق این امور دارند، اما تلاشِ ما را هم نباید دست کم گرفت؛ هم موثر است و هم دولتها را به تلاشی مضاعف و به تغییرِ رویکردی اساسی محکوم میکند. بیخود نبود مرحوم #امیرحسین_آریانپور همیشه میگفت: روزِ ما فرداست، فردا روشن است...
سالِ نو و روزِ نو مبارک
▫️روزنامه شرق ۲۸ اسفند ۱۳۹۸
#پژمان_موسوی
▫️من اميدم را در ياس يافتم/ مهتابام را در شب/عشقم را در سال بد يافتم/ و هنگامي که داشتم خاکستر ميشدم/ گر گرفتم / زندگي با من کينه داشت/ من به زندگي لبخند زدم/ خاک با من دشمن بود/ من بر خاک خفتم/ چرا که زندگي سياهي نيست/ چرا که خاک خوب است... #شاملو
سخت است در روزِ آخر سال نوشتن؛در روزِ آخرِ سالِ ۹۸ سختتر! سالی که سختی و غم کم نداشت، فراق و رفتن کم نداشت، بحران و مصیبت هم. چگونه میتوان در روزِ پایانی این سال نوشت و همچنان چشمانتظارِ چگر و روزهایِ بهتر بود؟ آن هم دقیقا در گیرودارِ بزرگترین بحرانِ این سالها، کرونا...
سانتیمانتال نباید بود؛ هیچکدام از رویدادهای تلخِ امسال به این زودیها فراموشمان نمیشود،نباید هم بشود، وسطِ بحران هم نباید خوشبینیِ مطلق را ترویج داد و این همه سختی را روی دوشِ مردم ندید. سخن اما این است: با روزهای پیشِ رو چه باید کرد؟ با سالی که چند ساعتِ دیگر نو میشود چه؟ چگونه میتوان در عینِ واقعبینی، امیدوار به روزهایِ در راه بود؟
واقعیت را نمیتوان تغییر داد؛ این یک اصل اساسی است، اما به قدر خود و به سهمِ خود که میتوان روی واقعیت تاثیر گذاشت؛ اما میتوان که بیتفاوت از کنار واقعیتها نگذشت؛ میتوان مردم را دید، میتوان درد و رنجها را کم کرد،میتوان در ویرانیها سهیم نشد،میتوان مطالبهگر بود،میتوان آزادیخواه و عدالتطلب بود، میتوان کتاب خواند، میتوان موسیقی گوش داد، میتوان شاد بود، میتوان کیفیت زندگی را بالا برد. فکرش را بکنید! اگر تمامِ این «میتوانها»واقعی میشد، آیا باز هم واقعیات مثل اکنون بود؟ یا هر کس به سهم خود توانسته بود اندکی از واقعیت را تغییر داده و جهان را جای بهتری برای زندگی میکرد. همین دو روزِ پیش مردی جهانِ خاکی ما را ترک گفت که یکسره شور و شعور برای تغییر بود؛ #فریبرز_رییس_دانا از جمله آنانی بود که در تمام عمرِ خود کوشید جامعه را اندکی به جامعه آرمانی خود نزدیک کند، جامعهای که در آن انسانها سهم بیشتری از آزادی و برابری داشته باشند. اینکه او تا چه حد به هدف خود رسید، موضوعِ بحث ما نیست، موضوع، تلاش برای رسیدن و کوشش برای تغییرِ جامعهای است که فقط نمیتوان از آن انتظار داشت، باید برای آن دست به کار هم شد و آستینها را بالا زد. همین راه هم پیشِ روی ماست؛ میتوان دست روی دست گذاشت و با ناامیدی و تلخی، تنها نداشتنها را شمرد، میتوان هم با امیدواری به «فردا»، قدمی در راهِ آبادی و آزادی برداشت: در راهِ یک جامعهی بهتر، یک زیستِ انسانیتر.
درست است، همهچیز دست ما نیست، دولتها و حاکمیتها اصولا نقشِ مهمتری در تحقق این امور دارند، اما تلاشِ ما را هم نباید دست کم گرفت؛ هم موثر است و هم دولتها را به تلاشی مضاعف و به تغییرِ رویکردی اساسی محکوم میکند. بیخود نبود مرحوم #امیرحسین_آریانپور همیشه میگفت: روزِ ما فرداست، فردا روشن است...
سالِ نو و روزِ نو مبارک
▫️روزنامه شرق ۲۸ اسفند ۱۳۹۸