#ارزشهای_خبری | یک مقدمه
🔸ارزش ﺧﺒﺮی ﭼﻴﺴﺖ؟
ﻣﻌﻴﺎر ﮔﺰﻳﻨﺶ روﻳﺪاد.
▫️اﻳﻦ ﻣﻌﻴﺎر را در ﻛﺠﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺳﺮاغ ﮔﺮﻓﺖ؟ در ﺷَﻢ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎر ﻳـﺎ دردل روﻳﺪاد؟
در ﺣﺲ ﺷﺸﻢ.
ﭘﺎﺳﺦ ﭘﺮﺳﺶ اول درﺳﺖ و روﺷﻦ اﺳـﺖ، اﻣـﺎ ﭘﺎﺳـﺦ ﭘﺮﺳـﺶ دوم یعنی ﺣﺲ ﺷﺸﻢ، ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﭘﺎﺳﺦ اﺳﺖ و اﻳﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﻫﻤﺎن اﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران آن را ﻣﻄﺮح میﻛﻨﻨﺪ.
ﺑﺮاي اﻳﻨﻜﻪ ﺑﻪ درك روشنی ﺑﺮﺳﻴﻢ از اﻳـﻦ ﭘﺮﺳـﺶ ﻛـﻪ ﻣﻌﻴـﺎر ﮔـﺰﻳﻨﺶ روﻳﺪاد (ﻳﺎ ﻫﻤﺎن #ارزشﺧﺒﺮي) در ﺷﻢ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎر ﻧﻬﻔﺘﻪ اﺳﺖ ﻳـﺎ در درون روﻳﺪاد میﺗﻮان ﭼﻨﻴﻦ ﭘﺎﺳﺦ داد: ارزشﻫﺎي ﺧﺒﺮی در دل روﻳﺪادﻫﺎ ﻗﺮار دارﻧﺪ و ﻧﻪ در ﺷﻢ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕـﺎر؛ وﻟـﻲ اﻳـﻦ ﺷـﻢ و درك ﺑﻪ ﻛﺸﻒ ارزشﻫﺎ ﻛﻤﻚ میﻛﻨﺪ. ﺑـﻪﻋﺒـﺎرت دﻳﮕـﺮ، ﻫـﺮ روﻳـﺪاد ﻓـﻲﻧﻔـﺴﻪ ﺣـﺎوي ﻳـﻚ ارزش ﻳـﺎ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪاي از ارزشﻫﺎﺳـﺖ و ﻫﻤـﻴﻦ ارزشﻫﺎ ﻫـﺴﺘﻨﺪ ﻛـﻪ ﻫﻤـﻮاره رﮔﻪﻫﺎي اصلی #ﺧﺒﺮ را ﺷﻜﻞ میدﻫﻨﺪ. ﻃﺒﻌﺎ ﺗﻮان ﺗﻌﻴﻴﻦ و ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ اﻳﻦ ارزشﻫﺎ (از ﻟﺤﺎظ ﺗﻮﺟﻪ و اﻫﻤﻴﺖ) ﻣﻘﻮﻟﻪای ﻣﻬﻢ و ﺗﻌﻴﻴﻦﻛﻨﻨﺪه اﺳـﺖ. ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل ﺳﺘﻮنﻧﻮﻳﺴﺎن ﻣﻄﺒﻮﻋـﺎت، ﻏﺎﻟﺒـﺎ ﺑﻬﺎﻧه ورود ﺑﻪ ﻃـﺮح ﻣﺴﺎﺋﻞ و ﻧﻘﺪ و ﺑﺮرﺳﻲ آﻧﻬﺎ را ﺑﺎ ﻳﺎﻓﺘﻦ ﻳﻚ ﻋﺎﻣﻞ ﻣﻬـﻢ، ﺟﺎﻟـﺐ و ﺗـﺎزه ﺑﻪدﺳﺖ ﻣﻲآورﻧﺪ. اﻳﻦ ﻗﻠﻤﺮو ﻣﻔﻬﻮﻣﻲ در روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎري ﻣﻐـﺮب زﻣـﻴﻦ
ﺑﻪ ﺑﻬﺎنه خبری (News peg) ﺷﻬﺮت دارد و ﻣﺮاد از آن، ﻳـﺎﻓﺘﻦ ﻋﺎﻣـﻞِ ﻣﻬﻢ، ﺟﺎﻟﺐ و ﺗﺎزهاي اﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه، ﻣﻮﺿﻮع ﺧﻮد را ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ آن ﻣﻄﺮح میﻛﻨﺪ. ﻧﻮﻳﺴﻨﺪﮔﺎن، ﻏﺎﻟﺒـﺎً اﻳـﻦ ﺑﻬﺎﻧه ﺧﺒـﺮی را ﺑـﺎ ﻋﻨﺎﻳـﺖ ﺑـﻪ ارزشﻫﺎي ﺧﺒﺮي ﺑﻪدﺳﺖ ﻣﻲآورﻧﺪ و ﻏﺎﻟﺒﺎً ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﺑـﺪون ﺑﻬﺎﻧه ﺧﺒﺮی ﻣﻨﺎﺳﺐ و ﺑﻪوﻳﮋه ﻓﺮاﮔﻴﺮﺑﻮدن ﺳﻮژه، ﻧﻮﺷـﺘﻦ ﻣﻘـﺎﻻت ﺟـﺬاب ﻏﻴﺮﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ. اﻣﺎ اﻫﻤﻴﺖ ﺷﻢ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎر ﻫﻢ ﻏﻴﺮﻗﺎﺑﻞ اﻧﻜـﺎر اﺳـﺖ؛ ﺑـﻪوﻳـﮋه در روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران ﻛﻬﻨﻪﻛﺎر و ﭘﺮﺗﺠﺮﺑﻪ.
روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران ﺟﻮان ﻏﺎﻟﺒﺎً ﺑـﻪﻋﻠـﺖ ﻧﺎآﮔﺎﻫﻲ از ارزشﻫـﺎي ﺧﺒـﺮي ﺗـﺎ ﻣـﺪتﻫـﺎ ﺑـﻪ ﺗﻬﻴه ﺧﺒﺮﻫﺎیی روی میآورﻧﺪ ﻛﻪ ﻓﺮودﮔﺎه ﻧﻬﺎﻳﻲ آﻧﻬﺎ ﺟﺎیی ﺟﺰ ﺳﺒﺪ ﻛﺎﻏﺬهای ﺑﺎﻃﻠﻪ ﻧﻴﺴﺖ. اﻣـﺎ اﻳﻦ اﻣﺮ ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺎﻳه ﻧﻮﻣﻴﺪي ﻧﻴﺴﺖ؛ ﺑﻠﻜـﻪ ﻣـﺴﻴﺮي آﺷﻨﺎﺳـﺖ ﻛـﻪ اﻛﺜـﺮ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران ﺣﺮﻓﻪاي ﻫﻢ آن را ﭘﻴﻤﻮدهاﻧﺪ. ﺷﻢ ﺣﺮﻓﻪاي، ﺣﻜﻢ اﺑـﺰار اﺳـﺘﺨﺮاج ارزشﻫـﺎي ﺧﺒـﺮي را دارد و ﺑﻪوﻳﮋه در ﻣﻘﻄﻊ ﺗﺒﺪﻳﻞ روﻳﺪاد ﺑﻪ ﺧﺒﺮ ﺧـﻮد را آﺷـﻜﺎر میﺳـﺎزد.
🔸ارزش ﺧﺒﺮی ﭼﻴﺴﺖ؟
ﻣﻌﻴﺎر ﮔﺰﻳﻨﺶ روﻳﺪاد.
▫️اﻳﻦ ﻣﻌﻴﺎر را در ﻛﺠﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺳﺮاغ ﮔﺮﻓﺖ؟ در ﺷَﻢ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎر ﻳـﺎ دردل روﻳﺪاد؟
در ﺣﺲ ﺷﺸﻢ.
ﭘﺎﺳﺦ ﭘﺮﺳﺶ اول درﺳﺖ و روﺷﻦ اﺳـﺖ، اﻣـﺎ ﭘﺎﺳـﺦ ﭘﺮﺳـﺶ دوم یعنی ﺣﺲ ﺷﺸﻢ، ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﭘﺎﺳﺦ اﺳﺖ و اﻳﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﻫﻤﺎن اﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران آن را ﻣﻄﺮح میﻛﻨﻨﺪ.
ﺑﺮاي اﻳﻨﻜﻪ ﺑﻪ درك روشنی ﺑﺮﺳﻴﻢ از اﻳـﻦ ﭘﺮﺳـﺶ ﻛـﻪ ﻣﻌﻴـﺎر ﮔـﺰﻳﻨﺶ روﻳﺪاد (ﻳﺎ ﻫﻤﺎن #ارزشﺧﺒﺮي) در ﺷﻢ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎر ﻧﻬﻔﺘﻪ اﺳﺖ ﻳـﺎ در درون روﻳﺪاد میﺗﻮان ﭼﻨﻴﻦ ﭘﺎﺳﺦ داد: ارزشﻫﺎي ﺧﺒﺮی در دل روﻳﺪادﻫﺎ ﻗﺮار دارﻧﺪ و ﻧﻪ در ﺷﻢ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕـﺎر؛ وﻟـﻲ اﻳـﻦ ﺷـﻢ و درك ﺑﻪ ﻛﺸﻒ ارزشﻫﺎ ﻛﻤﻚ میﻛﻨﺪ. ﺑـﻪﻋﺒـﺎرت دﻳﮕـﺮ، ﻫـﺮ روﻳـﺪاد ﻓـﻲﻧﻔـﺴﻪ ﺣـﺎوي ﻳـﻚ ارزش ﻳـﺎ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪاي از ارزشﻫﺎﺳـﺖ و ﻫﻤـﻴﻦ ارزشﻫﺎ ﻫـﺴﺘﻨﺪ ﻛـﻪ ﻫﻤـﻮاره رﮔﻪﻫﺎي اصلی #ﺧﺒﺮ را ﺷﻜﻞ میدﻫﻨﺪ. ﻃﺒﻌﺎ ﺗﻮان ﺗﻌﻴﻴﻦ و ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ اﻳﻦ ارزشﻫﺎ (از ﻟﺤﺎظ ﺗﻮﺟﻪ و اﻫﻤﻴﺖ) ﻣﻘﻮﻟﻪای ﻣﻬﻢ و ﺗﻌﻴﻴﻦﻛﻨﻨﺪه اﺳـﺖ. ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل ﺳﺘﻮنﻧﻮﻳﺴﺎن ﻣﻄﺒﻮﻋـﺎت، ﻏﺎﻟﺒـﺎ ﺑﻬﺎﻧه ورود ﺑﻪ ﻃـﺮح ﻣﺴﺎﺋﻞ و ﻧﻘﺪ و ﺑﺮرﺳﻲ آﻧﻬﺎ را ﺑﺎ ﻳﺎﻓﺘﻦ ﻳﻚ ﻋﺎﻣﻞ ﻣﻬـﻢ، ﺟﺎﻟـﺐ و ﺗـﺎزه ﺑﻪدﺳﺖ ﻣﻲآورﻧﺪ. اﻳﻦ ﻗﻠﻤﺮو ﻣﻔﻬﻮﻣﻲ در روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎري ﻣﻐـﺮب زﻣـﻴﻦ
ﺑﻪ ﺑﻬﺎنه خبری (News peg) ﺷﻬﺮت دارد و ﻣﺮاد از آن، ﻳـﺎﻓﺘﻦ ﻋﺎﻣـﻞِ ﻣﻬﻢ، ﺟﺎﻟﺐ و ﺗﺎزهاي اﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه، ﻣﻮﺿﻮع ﺧﻮد را ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ آن ﻣﻄﺮح میﻛﻨﺪ. ﻧﻮﻳﺴﻨﺪﮔﺎن، ﻏﺎﻟﺒـﺎً اﻳـﻦ ﺑﻬﺎﻧه ﺧﺒـﺮی را ﺑـﺎ ﻋﻨﺎﻳـﺖ ﺑـﻪ ارزشﻫﺎي ﺧﺒﺮي ﺑﻪدﺳﺖ ﻣﻲآورﻧﺪ و ﻏﺎﻟﺒﺎً ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﺑـﺪون ﺑﻬﺎﻧه ﺧﺒﺮی ﻣﻨﺎﺳﺐ و ﺑﻪوﻳﮋه ﻓﺮاﮔﻴﺮﺑﻮدن ﺳﻮژه، ﻧﻮﺷـﺘﻦ ﻣﻘـﺎﻻت ﺟـﺬاب ﻏﻴﺮﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ. اﻣﺎ اﻫﻤﻴﺖ ﺷﻢ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎر ﻫﻢ ﻏﻴﺮﻗﺎﺑﻞ اﻧﻜـﺎر اﺳـﺖ؛ ﺑـﻪوﻳـﮋه در روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران ﻛﻬﻨﻪﻛﺎر و ﭘﺮﺗﺠﺮﺑﻪ.
روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران ﺟﻮان ﻏﺎﻟﺒﺎً ﺑـﻪﻋﻠـﺖ ﻧﺎآﮔﺎﻫﻲ از ارزشﻫـﺎي ﺧﺒـﺮي ﺗـﺎ ﻣـﺪتﻫـﺎ ﺑـﻪ ﺗﻬﻴه ﺧﺒﺮﻫﺎیی روی میآورﻧﺪ ﻛﻪ ﻓﺮودﮔﺎه ﻧﻬﺎﻳﻲ آﻧﻬﺎ ﺟﺎیی ﺟﺰ ﺳﺒﺪ ﻛﺎﻏﺬهای ﺑﺎﻃﻠﻪ ﻧﻴﺴﺖ. اﻣـﺎ اﻳﻦ اﻣﺮ ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺎﻳه ﻧﻮﻣﻴﺪي ﻧﻴﺴﺖ؛ ﺑﻠﻜـﻪ ﻣـﺴﻴﺮي آﺷﻨﺎﺳـﺖ ﻛـﻪ اﻛﺜـﺮ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران ﺣﺮﻓﻪاي ﻫﻢ آن را ﭘﻴﻤﻮدهاﻧﺪ. ﺷﻢ ﺣﺮﻓﻪاي، ﺣﻜﻢ اﺑـﺰار اﺳـﺘﺨﺮاج ارزشﻫـﺎي ﺧﺒـﺮي را دارد و ﺑﻪوﻳﮋه در ﻣﻘﻄﻊ ﺗﺒﺪﻳﻞ روﻳﺪاد ﺑﻪ ﺧﺒﺮ ﺧـﻮد را آﺷـﻜﺎر میﺳـﺎزد.
#ارزشهایخبری
🔸 حرفهایها و سه عنصر
روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران ﺣﺮﻓﻪاي ﺑﺮاي اﻳﻨﻜﻪ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ ﭼﻪ
ﭼﻴﺰي را ﺑﻪﻋﻨﻮان #ﺧﺒﺮ اراﺋﻪ ﻛﻨﻨﺪ اﻏﻠﺐ ﺳﻪ ﻋﻨﺼﺮ را در ﭘﺲ ذﻫﻦ دارﻧﺪ.
۱.ﻣﻮاد ﺧﺒﺮ (facts)؛ ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ واژهﻫﺎ، اﻋﺪاد و ﻋﻜﺲﻫﺎ ﻛـﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﺎفی، دﻗﻴﻖ و ﺑﻪﻣﻮﻗﻊ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
۲.ﻋﻼﺋﻖ (Interest)؛ ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ اﻳﻨﻜﻪ روﻳﺪاد ﭼﻘﺪر ﺑـﺮاي ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن ﻣﻌﻨﺎدار اﺳﺖ.
۳.ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن (Audience)؛ ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ اﻳﻨﻜﻪ ﭼﻪ ارزشﻫﺎ و ﻳﺎ ﻋﻼیقی دارﻧﺪ.
🔸 حرفهایها و سه عنصر
روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران ﺣﺮﻓﻪاي ﺑﺮاي اﻳﻨﻜﻪ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ ﭼﻪ
ﭼﻴﺰي را ﺑﻪﻋﻨﻮان #ﺧﺒﺮ اراﺋﻪ ﻛﻨﻨﺪ اﻏﻠﺐ ﺳﻪ ﻋﻨﺼﺮ را در ﭘﺲ ذﻫﻦ دارﻧﺪ.
۱.ﻣﻮاد ﺧﺒﺮ (facts)؛ ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ واژهﻫﺎ، اﻋﺪاد و ﻋﻜﺲﻫﺎ ﻛـﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﺎفی، دﻗﻴﻖ و ﺑﻪﻣﻮﻗﻊ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
۲.ﻋﻼﺋﻖ (Interest)؛ ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ اﻳﻨﻜﻪ روﻳﺪاد ﭼﻘﺪر ﺑـﺮاي ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن ﻣﻌﻨﺎدار اﺳﺖ.
۳.ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن (Audience)؛ ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ اﻳﻨﻜﻪ ﭼﻪ ارزشﻫﺎ و ﻳﺎ ﻋﻼیقی دارﻧﺪ.
#خبر #روزنامهنکاری
🔸اﻃﻼﻋﺎت رﺳﺎﻧﻪای ﺷﺪه
ﺷﻤﺎ ﺑﻪﻋﻨﻮان ﺧﻮاﻧﻨﺪه و ﻣﻦ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه در درﻳﺎیی از #اﻃﻼﻋﺎت ﻏﻮﻃﻪورﻳﻢ. ﻣﺎ در ﻣﻘﺎم ﻣﻮﺟﻮداتی اﺟﺘﻤﺎعی در ﺟﺴﺖوﺟﻮی ﺣﻘﺎﻳﻖ و اﻃﻼﻋﺎت ﻫﺴﺘﻴﻢ، آﻧﻬﺎ را ﺑﻪ دﺳـﺖ میآورﻳﻢ و ﺑﺮﻣﺒﻨﺎی آﻧﻬﺎ ﻗﻀﺎوت میﻛﻨﻴﻢ و ﺗﺼﻤﻴﻢ میﮔﻴﺮﻳﻢ، حتی اﮔﺮ تصمیمی ﻫـﻢ ﻧﮕﻴﺮﻳﻢ ﺣﻴﻄه ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎیی اﻃﻼﻋﺎت ذهنی ﻣﺎ ﺑﺎ ﻛﺴﺐ ﻫﺮ ﺟﺰ از اﻃﻼﻋﺎت ﺗﺎزه ﺗﻐﻴﻴﺮ میﻛﻨﺪ. ﭘﺲ میﺷﻮد ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ دو ﮔﺰارشگر ﻫﺴﺘﻴﻢ و ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻣﻘﺎدﻳﺮ زﻳﺎدی از اﻃﻼﻋﺎت را ﺑﺎ ﺧﻮد ﺣﻤﻞ میﻛﻨﻴﻢ، اﻣﺎ ﺑﻪرﻏﻢ اﻳﻨﻜﻪ ﻫﺮ دو ﮔﺰارشگر ﻫﺴﺘﻴﻢ و #اﻃﻼﻋﺎت ﺧﻮد را ﺑﻪ دﻳﮕﺮان ﻣﻨﺘﻘﻞ میﻛﻨﻴﻢ، در ﻋﻴﻦ ﺣﺎل از رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ #ﺧﺒﺮ میﮔﻴﺮﻳﻢ، ﺧﺒﺮﻫﺎیی را ﻛﻪ ﺗﻘﺮﻳﺒﺎً ﻫﻴﭻﻳﻚ از آﻧﻬﺎ را ﺷﺨﺼﺎً ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﻜﺮدهاﻳﻢ، ﺧﺒﺮﻫﺎیی را ﻛﻪ دﺳﺖ دوم ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﺎ واﺳﻄﻪ ﺑﻪ دﺳﺖ ﻣﺎ رﺳﻴﺪهاﻧﺪ؛ ﻳﻌﻨﻲ رﺳﺎﻧﻪای ﺷﺪهاﻧﺪ، آﻣﻴﺨﺘﻪ ﺑﺎ داوری و ﻣﺤﻜﻮم ﺑﻪ اراﺋﻪ در ﻇﺮفﻫﺎ و ﺳﺒﻚﻫﺎی از ﭘﻴﺶﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه. و ﺑﻪﻋﺒﺎرت ﺑﻬﺘﺮ ﺧﺒﺮﻫﺎ راوﻳﺎن بیﮔﻨﺎه و بیﻏﺮض ﻧﻴـﺴﺘﻨﺪ، ﺣﺘﻲ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ارزشﻫﺎی ﺧﺒﺮی ﻫﻢ ﮔﺰﻳﻨﺶ ﻧﺸﺪهاﻧﺪ، و حتی ﺗﺼﺎدفی ﻫﻢ اﻧﺘﺨﺎب ﻧﺸﺪهاﻧﺪ. ﻣﺜﻼً مگر میﺷـﻮد در ﺧﺒﺮی ﻛﻪ از ﺳﻮی رواﺑﻂ ﻋﻤﻮمی ﻳﻚ ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﺨﺎﺑﺮه ﺷﺪه اﺳﺖ، رﻳﻴﺲ و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ آن ﺳﺎزﻣﺎن در آن ﺧﺒﺮ، ﻋﻤﺪه و ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﻧﺸﺪه ﺑﺎﺷﻨﺪ؟
ﺑﻪ راستی ﺧﺒﺮ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﻬﻴﻪ میﺷﻮد؟ و ﭼﻄﻮر ﺑﻪ ﺟﺮﻳﺎن میاﻓﺘﺪ؟ و ﭼﺮا اﻳﻦ ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﻫﻨﻮز ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی ﺗﺎرﻳﻚ ﻓﺮاوان دارد؟ ﻧﻘﺶ ﻣﺎﻟﻜﻴﺖ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ، در اﻳﻦ ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﭼﻴﺴﺖ؟ و ﭼﻄﻮر ﻋﻤﻞ میﻛﻨﺪ؟ اﻳﻦ ﻗﺎﻋﺪه از ﻛﺠﺎ ﭘﺪﻳﺪ آﻣﺪه اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮدم ﻋﺎدی در ﺧﺒﺮ ﻧﻘﺶ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ؟ اﻳﻦ ﻋﺼﺮﮔﺮایی و ﻧﻪ ذاتﮔﺮایی، در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ از ﻛﺠﺎ ﭼﻨﻴﻦ ﺳﻠﻄﻪای را ﺑـﻪ ﻛﻒ آورده اﺳـﺖ؟ و ﺑﺎﻷﺧﺮه ﻫﻤﺎن ﭘﺮﺳﺶ اصلی: واﻗﻌﻴﺖ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﻮﻟﻴﺪ میﺷﻮد؟
ﺑﺮای اﻳﻨﻜﻪ ﻧﺸﺎن دﻫﻴﻢ ﻛـﻪ ﻫﻤه این واﻗﻌﻴﺖﺳـﺎزی ﺗﻮﻃﺌـﻪ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران ﻧﻴﺴﺖ و ﺑﺮخی از وﺟﻮه آن از ﺟﺒﺮﻫﺎی اراﺋﻪ ﺧﺒﺮ ﻣﻨﺘﺞ میﺷﻮد، ﭼﻨﺪ ﭘﺮﺳﺶ ﻣﻄﺮح میﻛﻨﻢ:
۱.ﭼﻪوﻗﺖ ﻳﻚ روﻳﺪاد ﺑﺎﻳﺪ ﺧﺒﺮ تلقی ﺷﻮد؟
۲. اﺻﻼً روﻳﺪاد ﺑﻪﻃﻮر ﻣﻨﺘﺰع وﺟﻮد دارد؟ ﻳﺎ اﻳﻨﻜﻪ ﺑﺎﻳﺪ آن را ﻧﻘﻞ ﻛﺮد و دﻳﺪ؟ و ﺑﻪ ﻫﺮ ﺷﻜﻞ ﻛﻪ رواﻳﺖ ﻛﻨﻴﻢ و ﻧﺸﺎن دﻫﻴﻢ، آﻳﺎ بیﻃﺮفی رﻋﺎﻳﺖ ﺷﺪه اﺳﺖ؟
۳. آﻳﺎ روﻳﺪاد در ﺧﺎرج از ﻫﺮﮔﺴﺘﺮهای ﻗﺮار دارد و از ﺷﺮاﻳﻂ ﺗﺄﺛﻴﺮ نمیﮔﻴﺮد؟
۴.ﭼﻪ روﻳﺪادﻫﺎیی را ﺑﺎﻳﺪ ﻧﺎدﻳﺪه ﮔﺮﻓﺖ؟
۵. و ﺑﺎﻷﺧﺮه ﻛﺪام درﻳﺎﻓﺖ و اﺳﺘﻨﺒﺎط، ﺑﺪون ﮔﺰﻳﻨﺶ ﺻﻮرت میﮔﻴﺮد؟
ﻣﺎ ﻧﻪ ﻓﻘﻂ در ﻫﺮ ﭼﺎرﭼﻮبی دﺳﺖ ﺑﻪ ﮔﺰﻳﻨﺶ میزﻧﻴﻢ، ﺑﻠﻜﻪ آن را ﭘﺮدازش ﻫﻢ میﻛﻨﻴﻢ (#اﺳﺘﺤﺎﻟﻪ).
اﺻﻼ ﺑﻴﺎﻳﻴﻢ و ﺑﻪ اﻧﺘﻬﺎی ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ ﻧﮕﺎه ﻛﻨﻴﻢ ﺑـﻪﺟﺎیی ﻛـﻪ ﺧﻮاﻧﻨـﺪه روزﻧﺎﻣﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ اﺳﺖ. آﻳﺎ او ﻛﻪ ﺧﻮاﻫﺎن روزﻧﺎﻣﻪ اﺳﺖ در ﻣﻬﺮ و ﺑﺮچسبی ﻛﻪ ﺑﺮ روح و روان ﻳﻚ روزﻧﺎﻣﻪ از ﻟﺤﺎظ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺧﺒﺮی ﻧﺸﺴﺘﻪ و ﻧﻘﺶ ﺑﺴﺘﻪ اﺳﺖ، ﺷﺮﻳﻚ و ﺳﻬﻴﻢ ﻧﻴﺴﺖ؟ ﺑﻪوﻳﮋه ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﺛﺎﺑﺖ روزﻧﺎﻣﻪ؟ آﻳﺎ ﻋﻼﻗه او ﺑﻪ ﺷﺨﺼﻴﺖ و ﺧﺼﻠﺖ ﺧﺎص روزﻧﺎﻣﻪاش و ﺑﻪﻋﺒﺎرت دیگر ﻋﻼﻗه او ﺑﻪ ﻧﺤﻮه اراﺋه ﺧﺒﺮ در روزﻧﺎﻣه دﻟﺨﻮاﻫﺶ، در ﺷﻜﻞﮔﻴﺮی و ﺗﻘﻮﻳﺖ و رﺳﻮب ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺧﺒﺮی روزﻧﺎﻣه ﻣﻮرد ﻧﻈـﺮش دﺧﻴﻞ ﻧﻴﺴﺖ؟ ﺣﺘﻤﺎ ﺷﻤﺎ ﻣﻨﻜﺮ اﻳﻦ ﻧﻴﺴﺘﻴﺪ ﻛﻪ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺧﺒﺮی اصلیﺗﺮﻳﻦ ﻋﺎﻣﻞ ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮی ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﺑﺮای ﺧﺮﻳﺪ روزﻧﺎﻣﻪ اﺳﺖ.
در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ ﻛﻪ ﻃﻲ آن ﺟﻬﺎن واقعی ﺑﻪ ﺟﻬﺎن ﺧﺒﺮی ﺗﺒﺪﻳﻞ میﺷﻮد، ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺘﻌﺪدی دﺳﺖ ﺑﻪ دﺳﺖ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ میدﻫﻨﺪ ﺗﺎ ﺗﺸﺨﻴﺺ روﻳﺪاد از ﺧﺒﺮ و ﻧﻈﺮ دﺷﻮار ﺷﻮد. ﺑﺮای روزﻧﺎﻣﻪای ﻛﻪ ﺑﺮای ﺧﻮد رﺳﺎﻟﺖ ﻗﺎﻳﻞ اﺳـﺖ، اصلیﺗﺮﻳﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﻮاﻧﻨﺪﮔﺎن ﺧﻮد دروغ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﻧﺪﻫﺪ و اﻳـﻦ ﻛﺎر حتی در ﺗﻬﻴه ﻳﻚ ﻋﻜﺲ از ﻳﻚ روﻳﺪاد ــ ﻛﻪ ﻇﺎﻫﺮا ﺻﺎدﻗﺎﻧﻪﺗﺮﻳﻦ ﺷﻜﻞ رواﻳﺖ ﻳﻚ روﻳﺪاد اﺳﺖ ــ ﺻﺪق میﻛﻨﺪ. ﭘﺮﺳﺶ اﻳﻦ اﺳـﺖ ﻛﻪ ﻋﻜﺲ، ﺑﺎزﺗﻮﻟﻴﺪ واﻗﻌﻴﺖ اﺳﺖ ﻳﺎ ﺷﻜﺎر ﻟﺤﻈه دﻟﺨﻮاه؟ و ﭘﺮﺳﺶ دوم، ﭼﺮا ﺑﺮای ﻋﻜﺲﻫﺎ ﺷﺮح ﻧﻮﺷﺘﻪ میﺷﻮد؟ ﻣﮕﺮ آﻧﭽﻪ ﻋﻴﺎن اﺳﺖ، ﺣﺎﺟﺖ ﺑﻪ ﺑﻴﺎن دارد؟ روﻻن ﺑﺎرت ﻣﻨﺘﻘﺪ ﻓﺮاﻧﺴﻮی میﮔﻮﻳﺪ: ﻋﻜﺲ آﻣﺮاﻧﻪﺗﺮ از ﻧﻮﺷﺘﺎر ﻋﻤﻞ میﻛﻨﺪ و ﺑﺪون ﺗﺤﻠﻴﻞ و ﺑﺎ ﻳﻚ ﺿﺮﺑﻪ، معنی را ﺗﺤﻤﻴﻞ میﻛﻨﺪ. ﭘﺲ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻧﮕﺎه میﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﻛـﻪ در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ، ﻫﺮ تصمیمی (آﮔﺎﻫﺎﻧﻪ و ﻧﺎآﮔﺎﻫﺎﻧﻪ) و در ﻫﺮ ﻣﺮﺣﻠﻪای میﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺮ ﻣﺤﺼﻮل ﻧﻬﺎیی (ﺧﺒﺮ) ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬار ﺑﺎﺷﺪ. ﺣﺎﻻ میﺗﻮان درﻳﺎﻓﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻣﺜﻼ ﭼﺎپ ﻋﻜﺲ ﭼﻘﺪر اﻳﻦ ﺿﺮﻳﺐ ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬاری - ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ در ﻫﻤه ﻓﺮاﻳﻨﺪﻫﺎی رﺳـﺎﻧﻪها، ﻣﺴﺌﻠه اﻧﺘﺨﺎب و ﮔﺰﻳﻨﺶ ﻧﻘﺸﻲ ﻛﻠﻴﺪی اﻳﻔﺎ میﻛﻨﺪ - اﻓﺰاﻳﺶ میﻳﺎﺑﺪ و ﺗﺎ ﭼﻪ ﺣﺪ اﺳﺘﺤﺎﻟﻪ را در ژرفﺗﺮﻳﻦ ﺷﻜﻞﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن رﻗﻢ میزﻧﺪ. و ﻫﻨﻮز ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺟﻤﻊ زﻳﺎدی از ﻣﺮدم ﻛﻪ در اﻳﻦ ﻫﺰارﺗﻮی ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ، ﺑﻪدﻧﺒﺎل ﺗﻮازن، بیﻃﺮفی و اﻧـﺼﺎف و ﺻﺤﺖ و درستی میﮔﺮدﻧﺪ. در ﻫﺮ ﺣﺎل ﻫﻢزﻣﺎن ﺑﺎ ﺗﻼش ﺧﻮاﻧﻨﺪﮔﺎن ﺑﺮای ﺗﻔﻜﻴﻚ ﺧﺒﺮ از ﻧﻈﺮ و اﻟﻘﺎﺋﺎت، ﭘﮋوﻫﺶﮔﺮان ﭘﻬﻨه ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﻛﻪ در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ، ﻧﺤﻮه ﮔﺰﻳﻨﺶ روﻳﺪادﻫﺎ ﺑﺮای ﺧﺒﺮﺳﺎزی، ﺳﺎدهﺳﺎزی ﻣﻘﻮﻻت و داﻣﻦزدن ﺑﻪ اﺣﺴﺎﺳﺎت ﺑﻪ ﻣﺜﺎﺑﻪ ﻣﻜﻤﻞ ارزش ﺧﺒﺮی، ﻋﻨﺎﺻﺮی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛـﻪ در اﺳﺘﺤﺎﻟه روﻳﺪادﻫﺎ ﻧﻘﺶ دارﻧﺪ.
🔸اﻃﻼﻋﺎت رﺳﺎﻧﻪای ﺷﺪه
ﺷﻤﺎ ﺑﻪﻋﻨﻮان ﺧﻮاﻧﻨﺪه و ﻣﻦ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه در درﻳﺎیی از #اﻃﻼﻋﺎت ﻏﻮﻃﻪورﻳﻢ. ﻣﺎ در ﻣﻘﺎم ﻣﻮﺟﻮداتی اﺟﺘﻤﺎعی در ﺟﺴﺖوﺟﻮی ﺣﻘﺎﻳﻖ و اﻃﻼﻋﺎت ﻫﺴﺘﻴﻢ، آﻧﻬﺎ را ﺑﻪ دﺳـﺖ میآورﻳﻢ و ﺑﺮﻣﺒﻨﺎی آﻧﻬﺎ ﻗﻀﺎوت میﻛﻨﻴﻢ و ﺗﺼﻤﻴﻢ میﮔﻴﺮﻳﻢ، حتی اﮔﺮ تصمیمی ﻫـﻢ ﻧﮕﻴﺮﻳﻢ ﺣﻴﻄه ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎیی اﻃﻼﻋﺎت ذهنی ﻣﺎ ﺑﺎ ﻛﺴﺐ ﻫﺮ ﺟﺰ از اﻃﻼﻋﺎت ﺗﺎزه ﺗﻐﻴﻴﺮ میﻛﻨﺪ. ﭘﺲ میﺷﻮد ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ دو ﮔﺰارشگر ﻫﺴﺘﻴﻢ و ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻣﻘﺎدﻳﺮ زﻳﺎدی از اﻃﻼﻋﺎت را ﺑﺎ ﺧﻮد ﺣﻤﻞ میﻛﻨﻴﻢ، اﻣﺎ ﺑﻪرﻏﻢ اﻳﻨﻜﻪ ﻫﺮ دو ﮔﺰارشگر ﻫﺴﺘﻴﻢ و #اﻃﻼﻋﺎت ﺧﻮد را ﺑﻪ دﻳﮕﺮان ﻣﻨﺘﻘﻞ میﻛﻨﻴﻢ، در ﻋﻴﻦ ﺣﺎل از رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ #ﺧﺒﺮ میﮔﻴﺮﻳﻢ، ﺧﺒﺮﻫﺎیی را ﻛﻪ ﺗﻘﺮﻳﺒﺎً ﻫﻴﭻﻳﻚ از آﻧﻬﺎ را ﺷﺨﺼﺎً ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﻜﺮدهاﻳﻢ، ﺧﺒﺮﻫﺎیی را ﻛﻪ دﺳﺖ دوم ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﺎ واﺳﻄﻪ ﺑﻪ دﺳﺖ ﻣﺎ رﺳﻴﺪهاﻧﺪ؛ ﻳﻌﻨﻲ رﺳﺎﻧﻪای ﺷﺪهاﻧﺪ، آﻣﻴﺨﺘﻪ ﺑﺎ داوری و ﻣﺤﻜﻮم ﺑﻪ اراﺋﻪ در ﻇﺮفﻫﺎ و ﺳﺒﻚﻫﺎی از ﭘﻴﺶﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه. و ﺑﻪﻋﺒﺎرت ﺑﻬﺘﺮ ﺧﺒﺮﻫﺎ راوﻳﺎن بیﮔﻨﺎه و بیﻏﺮض ﻧﻴـﺴﺘﻨﺪ، ﺣﺘﻲ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ارزشﻫﺎی ﺧﺒﺮی ﻫﻢ ﮔﺰﻳﻨﺶ ﻧﺸﺪهاﻧﺪ، و حتی ﺗﺼﺎدفی ﻫﻢ اﻧﺘﺨﺎب ﻧﺸﺪهاﻧﺪ. ﻣﺜﻼً مگر میﺷـﻮد در ﺧﺒﺮی ﻛﻪ از ﺳﻮی رواﺑﻂ ﻋﻤﻮمی ﻳﻚ ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﺨﺎﺑﺮه ﺷﺪه اﺳﺖ، رﻳﻴﺲ و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ آن ﺳﺎزﻣﺎن در آن ﺧﺒﺮ، ﻋﻤﺪه و ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﻧﺸﺪه ﺑﺎﺷﻨﺪ؟
ﺑﻪ راستی ﺧﺒﺮ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﻬﻴﻪ میﺷﻮد؟ و ﭼﻄﻮر ﺑﻪ ﺟﺮﻳﺎن میاﻓﺘﺪ؟ و ﭼﺮا اﻳﻦ ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﻫﻨﻮز ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی ﺗﺎرﻳﻚ ﻓﺮاوان دارد؟ ﻧﻘﺶ ﻣﺎﻟﻜﻴﺖ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ، در اﻳﻦ ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﭼﻴﺴﺖ؟ و ﭼﻄﻮر ﻋﻤﻞ میﻛﻨﺪ؟ اﻳﻦ ﻗﺎﻋﺪه از ﻛﺠﺎ ﭘﺪﻳﺪ آﻣﺪه اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮدم ﻋﺎدی در ﺧﺒﺮ ﻧﻘﺶ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ؟ اﻳﻦ ﻋﺼﺮﮔﺮایی و ﻧﻪ ذاتﮔﺮایی، در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ از ﻛﺠﺎ ﭼﻨﻴﻦ ﺳﻠﻄﻪای را ﺑـﻪ ﻛﻒ آورده اﺳـﺖ؟ و ﺑﺎﻷﺧﺮه ﻫﻤﺎن ﭘﺮﺳﺶ اصلی: واﻗﻌﻴﺖ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﻮﻟﻴﺪ میﺷﻮد؟
ﺑﺮای اﻳﻨﻜﻪ ﻧﺸﺎن دﻫﻴﻢ ﻛـﻪ ﻫﻤه این واﻗﻌﻴﺖﺳـﺎزی ﺗﻮﻃﺌـﻪ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران ﻧﻴﺴﺖ و ﺑﺮخی از وﺟﻮه آن از ﺟﺒﺮﻫﺎی اراﺋﻪ ﺧﺒﺮ ﻣﻨﺘﺞ میﺷﻮد، ﭼﻨﺪ ﭘﺮﺳﺶ ﻣﻄﺮح میﻛﻨﻢ:
۱.ﭼﻪوﻗﺖ ﻳﻚ روﻳﺪاد ﺑﺎﻳﺪ ﺧﺒﺮ تلقی ﺷﻮد؟
۲. اﺻﻼً روﻳﺪاد ﺑﻪﻃﻮر ﻣﻨﺘﺰع وﺟﻮد دارد؟ ﻳﺎ اﻳﻨﻜﻪ ﺑﺎﻳﺪ آن را ﻧﻘﻞ ﻛﺮد و دﻳﺪ؟ و ﺑﻪ ﻫﺮ ﺷﻜﻞ ﻛﻪ رواﻳﺖ ﻛﻨﻴﻢ و ﻧﺸﺎن دﻫﻴﻢ، آﻳﺎ بیﻃﺮفی رﻋﺎﻳﺖ ﺷﺪه اﺳﺖ؟
۳. آﻳﺎ روﻳﺪاد در ﺧﺎرج از ﻫﺮﮔﺴﺘﺮهای ﻗﺮار دارد و از ﺷﺮاﻳﻂ ﺗﺄﺛﻴﺮ نمیﮔﻴﺮد؟
۴.ﭼﻪ روﻳﺪادﻫﺎیی را ﺑﺎﻳﺪ ﻧﺎدﻳﺪه ﮔﺮﻓﺖ؟
۵. و ﺑﺎﻷﺧﺮه ﻛﺪام درﻳﺎﻓﺖ و اﺳﺘﻨﺒﺎط، ﺑﺪون ﮔﺰﻳﻨﺶ ﺻﻮرت میﮔﻴﺮد؟
ﻣﺎ ﻧﻪ ﻓﻘﻂ در ﻫﺮ ﭼﺎرﭼﻮبی دﺳﺖ ﺑﻪ ﮔﺰﻳﻨﺶ میزﻧﻴﻢ، ﺑﻠﻜﻪ آن را ﭘﺮدازش ﻫﻢ میﻛﻨﻴﻢ (#اﺳﺘﺤﺎﻟﻪ).
اﺻﻼ ﺑﻴﺎﻳﻴﻢ و ﺑﻪ اﻧﺘﻬﺎی ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ ﻧﮕﺎه ﻛﻨﻴﻢ ﺑـﻪﺟﺎیی ﻛـﻪ ﺧﻮاﻧﻨـﺪه روزﻧﺎﻣﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ اﺳﺖ. آﻳﺎ او ﻛﻪ ﺧﻮاﻫﺎن روزﻧﺎﻣﻪ اﺳﺖ در ﻣﻬﺮ و ﺑﺮچسبی ﻛﻪ ﺑﺮ روح و روان ﻳﻚ روزﻧﺎﻣﻪ از ﻟﺤﺎظ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺧﺒﺮی ﻧﺸﺴﺘﻪ و ﻧﻘﺶ ﺑﺴﺘﻪ اﺳﺖ، ﺷﺮﻳﻚ و ﺳﻬﻴﻢ ﻧﻴﺴﺖ؟ ﺑﻪوﻳﮋه ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﺛﺎﺑﺖ روزﻧﺎﻣﻪ؟ آﻳﺎ ﻋﻼﻗه او ﺑﻪ ﺷﺨﺼﻴﺖ و ﺧﺼﻠﺖ ﺧﺎص روزﻧﺎﻣﻪاش و ﺑﻪﻋﺒﺎرت دیگر ﻋﻼﻗه او ﺑﻪ ﻧﺤﻮه اراﺋه ﺧﺒﺮ در روزﻧﺎﻣه دﻟﺨﻮاﻫﺶ، در ﺷﻜﻞﮔﻴﺮی و ﺗﻘﻮﻳﺖ و رﺳﻮب ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺧﺒﺮی روزﻧﺎﻣه ﻣﻮرد ﻧﻈـﺮش دﺧﻴﻞ ﻧﻴﺴﺖ؟ ﺣﺘﻤﺎ ﺷﻤﺎ ﻣﻨﻜﺮ اﻳﻦ ﻧﻴﺴﺘﻴﺪ ﻛﻪ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺧﺒﺮی اصلیﺗﺮﻳﻦ ﻋﺎﻣﻞ ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮی ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﺑﺮای ﺧﺮﻳﺪ روزﻧﺎﻣﻪ اﺳﺖ.
در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ ﻛﻪ ﻃﻲ آن ﺟﻬﺎن واقعی ﺑﻪ ﺟﻬﺎن ﺧﺒﺮی ﺗﺒﺪﻳﻞ میﺷﻮد، ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺘﻌﺪدی دﺳﺖ ﺑﻪ دﺳﺖ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ میدﻫﻨﺪ ﺗﺎ ﺗﺸﺨﻴﺺ روﻳﺪاد از ﺧﺒﺮ و ﻧﻈﺮ دﺷﻮار ﺷﻮد. ﺑﺮای روزﻧﺎﻣﻪای ﻛﻪ ﺑﺮای ﺧﻮد رﺳﺎﻟﺖ ﻗﺎﻳﻞ اﺳـﺖ، اصلیﺗﺮﻳﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﻮاﻧﻨﺪﮔﺎن ﺧﻮد دروغ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﻧﺪﻫﺪ و اﻳـﻦ ﻛﺎر حتی در ﺗﻬﻴه ﻳﻚ ﻋﻜﺲ از ﻳﻚ روﻳﺪاد ــ ﻛﻪ ﻇﺎﻫﺮا ﺻﺎدﻗﺎﻧﻪﺗﺮﻳﻦ ﺷﻜﻞ رواﻳﺖ ﻳﻚ روﻳﺪاد اﺳﺖ ــ ﺻﺪق میﻛﻨﺪ. ﭘﺮﺳﺶ اﻳﻦ اﺳـﺖ ﻛﻪ ﻋﻜﺲ، ﺑﺎزﺗﻮﻟﻴﺪ واﻗﻌﻴﺖ اﺳﺖ ﻳﺎ ﺷﻜﺎر ﻟﺤﻈه دﻟﺨﻮاه؟ و ﭘﺮﺳﺶ دوم، ﭼﺮا ﺑﺮای ﻋﻜﺲﻫﺎ ﺷﺮح ﻧﻮﺷﺘﻪ میﺷﻮد؟ ﻣﮕﺮ آﻧﭽﻪ ﻋﻴﺎن اﺳﺖ، ﺣﺎﺟﺖ ﺑﻪ ﺑﻴﺎن دارد؟ روﻻن ﺑﺎرت ﻣﻨﺘﻘﺪ ﻓﺮاﻧﺴﻮی میﮔﻮﻳﺪ: ﻋﻜﺲ آﻣﺮاﻧﻪﺗﺮ از ﻧﻮﺷﺘﺎر ﻋﻤﻞ میﻛﻨﺪ و ﺑﺪون ﺗﺤﻠﻴﻞ و ﺑﺎ ﻳﻚ ﺿﺮﺑﻪ، معنی را ﺗﺤﻤﻴﻞ میﻛﻨﺪ. ﭘﺲ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻧﮕﺎه میﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﻛـﻪ در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ، ﻫﺮ تصمیمی (آﮔﺎﻫﺎﻧﻪ و ﻧﺎآﮔﺎﻫﺎﻧﻪ) و در ﻫﺮ ﻣﺮﺣﻠﻪای میﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺮ ﻣﺤﺼﻮل ﻧﻬﺎیی (ﺧﺒﺮ) ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬار ﺑﺎﺷﺪ. ﺣﺎﻻ میﺗﻮان درﻳﺎﻓﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻣﺜﻼ ﭼﺎپ ﻋﻜﺲ ﭼﻘﺪر اﻳﻦ ﺿﺮﻳﺐ ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬاری - ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ در ﻫﻤه ﻓﺮاﻳﻨﺪﻫﺎی رﺳـﺎﻧﻪها، ﻣﺴﺌﻠه اﻧﺘﺨﺎب و ﮔﺰﻳﻨﺶ ﻧﻘﺸﻲ ﻛﻠﻴﺪی اﻳﻔﺎ میﻛﻨﺪ - اﻓﺰاﻳﺶ میﻳﺎﺑﺪ و ﺗﺎ ﭼﻪ ﺣﺪ اﺳﺘﺤﺎﻟﻪ را در ژرفﺗﺮﻳﻦ ﺷﻜﻞﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن رﻗﻢ میزﻧﺪ. و ﻫﻨﻮز ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺟﻤﻊ زﻳﺎدی از ﻣﺮدم ﻛﻪ در اﻳﻦ ﻫﺰارﺗﻮی ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ، ﺑﻪدﻧﺒﺎل ﺗﻮازن، بیﻃﺮفی و اﻧـﺼﺎف و ﺻﺤﺖ و درستی میﮔﺮدﻧﺪ. در ﻫﺮ ﺣﺎل ﻫﻢزﻣﺎن ﺑﺎ ﺗﻼش ﺧﻮاﻧﻨﺪﮔﺎن ﺑﺮای ﺗﻔﻜﻴﻚ ﺧﺒﺮ از ﻧﻈﺮ و اﻟﻘﺎﺋﺎت، ﭘﮋوﻫﺶﮔﺮان ﭘﻬﻨه ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﻛﻪ در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ، ﻧﺤﻮه ﮔﺰﻳﻨﺶ روﻳﺪادﻫﺎ ﺑﺮای ﺧﺒﺮﺳﺎزی، ﺳﺎدهﺳﺎزی ﻣﻘﻮﻻت و داﻣﻦزدن ﺑﻪ اﺣﺴﺎﺳﺎت ﺑﻪ ﻣﺜﺎﺑﻪ ﻣﻜﻤﻞ ارزش ﺧﺒﺮی، ﻋﻨﺎﺻﺮی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛـﻪ در اﺳﺘﺤﺎﻟه روﻳﺪادﻫﺎ ﻧﻘﺶ دارﻧﺪ.
#خبر #روزنامهنگاری
🔸مقدمهای بر دروازهبانی
ﺧﺒﺮي ﻛﻪ ﺑﻪ روزﻧﺎﻣﻪ راه میﻳﺎﺑﺪ از دروازهﻫﺎی ﻣﺘﻌﺪد و از ﻣﺴﻴﺮی ﻃﻮﻻنی ﮔﺬﺷﺘﻪ اﺳﺖ. ﺧﺒﺮی ﻛﻪ در ﻣﻘﺎﺑﻞ دﻳﺪﮔﺎن ﺷﻤﺎ ﻗﺮار میﮔﻴﺮد، ﺷـﻤﺎ را آﺧﺮﻳﻦ ﮔﺰینشگر میداﻧﺪ. اﺟﺎزه میدﻫﻴﺪ دروازه ﻧﮕﺎه ﺷﻤﺎ را باز کند؟
ﻫﺮ روﻳﺪادی ﻛﻪ ﺑﻪ #ﺧﺒﺮ ﺗﺒﺪﻳﻞ میﺷﻮد از دروازهﻫﺎي ﻣﺘﻌﺪد میﮔﺬرد، ﺑﺮخی از اﻳﻦ دروازهﻫﺎ ﺑﺎز، ﺑرخی ﻧﻴﻤﻪﺑﺎز و ﺗﻌﺪادی ﻧﻴﺰ ﻛﺎﻣﻼً ﺑﺴﺘﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
اﺳﺘﻮارت ﻫﻮد رﻣﺎنﻧﻮﻳﺲ، ﻣﺘﺮﺟﻢ و روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎر، ﻣﺪرس ﻓـﻴﻠﻢ و ﺳـﻴﻨﻤﺎ در ﻓـﺼﻞ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮن از ﻛﺘﺎب ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎسی وﺳﺎﻳﻞ ارﺗﺒﺎط جمعی، وﻳﺮاسته
دﻧﻴﺲ ﻣﻚﻛﻮئیل میﻧﻮﻳﺴﺪ: ﻳﻚ ﺑﺮﻧﺎمه ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮنی ﺣﺎﺻﻞ ﭼﻨﺪﻳﻦ اﻧﺘﺨﺎب اﺳﺖ ﻛــﻪ ﺗﻮﺳـﻂ طیفی از #دروازهﺑﺎﻧﺎن (ﮔﺰینشگران) (gate-keepers) ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳـﺖ. اﻳﻦ دروازهﺑﺎﻧﺎن ﺷﺎﻣﻞ اﻳﻦ اﻓﺮاد میﺷـﻮﻧﺪ: دﺑﻴـﺮی ﻛﻪ ﻣﻮﺿﻮع ﻣـﻮرد ﭘﻮﺷـﺶ را ﺗﻌﻴـﻴﻦ میﻛﻨﺪ، ﺳﺎزﻣﺎن دﻫﻨﺪهای ﻛﻪ ﻋﻜﺎﺳﺎن و ﮔﺰارشگران را ﺑﺮاي تهیه ﻣﻮﺿﻮع ﺗﻮﺟﻴﻪ میﻛﻨﺪ، ﺗﺪوﻳﻦ ﻛﻨﻨﺪه ﻓﻴﻠﻢ ﻛﻪ دﺳﺖ ﺑـﻪ اﻧﺘﺨـﺎب میزﻧﺪ، ﺳـﺎزﻧﺪه ﻧﻬﺎیی ﻛﻪ ﻣﻘﻮﻻت را از ﻧﻮارﻫﺎ اﺳﺘﺨﺮاج میﻛﻨﺪ، ﻣﻌﺎون ﻓﺮدی ﻛـﻪ ﻣـﺴﺌﻮل ﺳﻮژه اﺳﺖ و ﻣﺴﺌﻮل ﻃﺮح ﻛﻪ ﺷﻜﻞ ﻧﻬﺎﻳﻲ ﻛﺎر را ﺗﺄﻳﻴﺪ میﻛﻨﺪ.
▫️ﻣﻌﻴﺎرهای ﻋﺒﻮر ﺧﺒﺮ
ﭘـﺲ ﺑـﻪ اﻳـﻦ ﺗﺮﺗﻴـﺐ میﺗﻮان از ﻃﺮﻳﻖ ﺗﻌﺪاد زیاد دروازهﺑﺎﻧﺎن ﺑـﻪ ﺟﺴﺖوﺟﻮي ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎی ﻋﺒﻮر ﺧﺒﺮ از دروازهﻫﺎ ﺑﺮآﻣﺪ. ﻋﺒﻮر ﻳﺎ ﻋﺪم ﻋﺒﻮر ﻳﻚ ﻣﻘﻮله ﺧﺒﺮی از دروازهﻫﺎ نتیجه ﻋﻮاﻣﻞ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن اﺳـﺖ: پیشینه دروازهﺑﺎﻧﺎن از ﻧﻈﺮ ﻃﺒﻘﻪ و ﻻیه اﺟﺘﻤﺎعی، روز آمدی، ﺳـﻄﺢ ﺗﺤﺼﻴﻼت و ﻃﺮز تلقی آﻧﺎن از ﺟﻬﺎن، ارزشﻫﺎ، ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎ و ﺑﺮداﺷـﺖ ﺳـﺎزﻣﺎنی ﻛـﻪ دروازهﺑﺎﻧﺎن ﺑﺮای آن ﻛﺎر میﻛﻨﻨﺪ.
اﺳﺘﻮارت ﻫﻮد ﻣﻌﺘﻘﺪ اﺳـﺖ ﻛﻪ اﻛﺜﺮ دروازهﺑﺎﻧﺎن رﺳـﺎﻧﻪﻫﺎ، ﺳﻴﺎﺳﺖﻫﺎی دﻟﺨﻮاه ﻃﺒﻘﺎت ﻣﻴﺎﻧﻪ را اﺟﺮا میﻛﻨﻨﺪ و در ﺣﻘﻴﻘـﺖ اﺟﻤﺎع و وﻓﺎقی ﻛﻪ اﻳﺠﺎد میﻛﻨﻨﺪ، ﻣﻌﻄﻮف ﺑـﻪ ﻃﺒﻘﻪ ﻣﻴﺎﻧﻪ اﺳـﺖ و ﮔـﺰﻳﻨﺶ و دروازهﺑﺎنی آﻧﺎن از ﻫﻤﻴﻦ ﻣﻨﻈﺮ ﺻﻮرت میﮔﻴﺮد.
🔸مقدمهای بر دروازهبانی
ﺧﺒﺮي ﻛﻪ ﺑﻪ روزﻧﺎﻣﻪ راه میﻳﺎﺑﺪ از دروازهﻫﺎی ﻣﺘﻌﺪد و از ﻣﺴﻴﺮی ﻃﻮﻻنی ﮔﺬﺷﺘﻪ اﺳﺖ. ﺧﺒﺮی ﻛﻪ در ﻣﻘﺎﺑﻞ دﻳﺪﮔﺎن ﺷﻤﺎ ﻗﺮار میﮔﻴﺮد، ﺷـﻤﺎ را آﺧﺮﻳﻦ ﮔﺰینشگر میداﻧﺪ. اﺟﺎزه میدﻫﻴﺪ دروازه ﻧﮕﺎه ﺷﻤﺎ را باز کند؟
ﻫﺮ روﻳﺪادی ﻛﻪ ﺑﻪ #ﺧﺒﺮ ﺗﺒﺪﻳﻞ میﺷﻮد از دروازهﻫﺎي ﻣﺘﻌﺪد میﮔﺬرد، ﺑﺮخی از اﻳﻦ دروازهﻫﺎ ﺑﺎز، ﺑرخی ﻧﻴﻤﻪﺑﺎز و ﺗﻌﺪادی ﻧﻴﺰ ﻛﺎﻣﻼً ﺑﺴﺘﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
اﺳﺘﻮارت ﻫﻮد رﻣﺎنﻧﻮﻳﺲ، ﻣﺘﺮﺟﻢ و روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎر، ﻣﺪرس ﻓـﻴﻠﻢ و ﺳـﻴﻨﻤﺎ در ﻓـﺼﻞ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮن از ﻛﺘﺎب ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎسی وﺳﺎﻳﻞ ارﺗﺒﺎط جمعی، وﻳﺮاسته
دﻧﻴﺲ ﻣﻚﻛﻮئیل میﻧﻮﻳﺴﺪ: ﻳﻚ ﺑﺮﻧﺎمه ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮنی ﺣﺎﺻﻞ ﭼﻨﺪﻳﻦ اﻧﺘﺨﺎب اﺳﺖ ﻛــﻪ ﺗﻮﺳـﻂ طیفی از #دروازهﺑﺎﻧﺎن (ﮔﺰینشگران) (gate-keepers) ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳـﺖ. اﻳﻦ دروازهﺑﺎﻧﺎن ﺷﺎﻣﻞ اﻳﻦ اﻓﺮاد میﺷـﻮﻧﺪ: دﺑﻴـﺮی ﻛﻪ ﻣﻮﺿﻮع ﻣـﻮرد ﭘﻮﺷـﺶ را ﺗﻌﻴـﻴﻦ میﻛﻨﺪ، ﺳﺎزﻣﺎن دﻫﻨﺪهای ﻛﻪ ﻋﻜﺎﺳﺎن و ﮔﺰارشگران را ﺑﺮاي تهیه ﻣﻮﺿﻮع ﺗﻮﺟﻴﻪ میﻛﻨﺪ، ﺗﺪوﻳﻦ ﻛﻨﻨﺪه ﻓﻴﻠﻢ ﻛﻪ دﺳﺖ ﺑـﻪ اﻧﺘﺨـﺎب میزﻧﺪ، ﺳـﺎزﻧﺪه ﻧﻬﺎیی ﻛﻪ ﻣﻘﻮﻻت را از ﻧﻮارﻫﺎ اﺳﺘﺨﺮاج میﻛﻨﺪ، ﻣﻌﺎون ﻓﺮدی ﻛـﻪ ﻣـﺴﺌﻮل ﺳﻮژه اﺳﺖ و ﻣﺴﺌﻮل ﻃﺮح ﻛﻪ ﺷﻜﻞ ﻧﻬﺎﻳﻲ ﻛﺎر را ﺗﺄﻳﻴﺪ میﻛﻨﺪ.
▫️ﻣﻌﻴﺎرهای ﻋﺒﻮر ﺧﺒﺮ
ﭘـﺲ ﺑـﻪ اﻳـﻦ ﺗﺮﺗﻴـﺐ میﺗﻮان از ﻃﺮﻳﻖ ﺗﻌﺪاد زیاد دروازهﺑﺎﻧﺎن ﺑـﻪ ﺟﺴﺖوﺟﻮي ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎی ﻋﺒﻮر ﺧﺒﺮ از دروازهﻫﺎ ﺑﺮآﻣﺪ. ﻋﺒﻮر ﻳﺎ ﻋﺪم ﻋﺒﻮر ﻳﻚ ﻣﻘﻮله ﺧﺒﺮی از دروازهﻫﺎ نتیجه ﻋﻮاﻣﻞ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن اﺳـﺖ: پیشینه دروازهﺑﺎﻧﺎن از ﻧﻈﺮ ﻃﺒﻘﻪ و ﻻیه اﺟﺘﻤﺎعی، روز آمدی، ﺳـﻄﺢ ﺗﺤﺼﻴﻼت و ﻃﺮز تلقی آﻧﺎن از ﺟﻬﺎن، ارزشﻫﺎ، ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎ و ﺑﺮداﺷـﺖ ﺳـﺎزﻣﺎنی ﻛـﻪ دروازهﺑﺎﻧﺎن ﺑﺮای آن ﻛﺎر میﻛﻨﻨﺪ.
اﺳﺘﻮارت ﻫﻮد ﻣﻌﺘﻘﺪ اﺳـﺖ ﻛﻪ اﻛﺜﺮ دروازهﺑﺎﻧﺎن رﺳـﺎﻧﻪﻫﺎ، ﺳﻴﺎﺳﺖﻫﺎی دﻟﺨﻮاه ﻃﺒﻘﺎت ﻣﻴﺎﻧﻪ را اﺟﺮا میﻛﻨﻨﺪ و در ﺣﻘﻴﻘـﺖ اﺟﻤﺎع و وﻓﺎقی ﻛﻪ اﻳﺠﺎد میﻛﻨﻨﺪ، ﻣﻌﻄﻮف ﺑـﻪ ﻃﺒﻘﻪ ﻣﻴﺎﻧﻪ اﺳـﺖ و ﮔـﺰﻳﻨﺶ و دروازهﺑﺎنی آﻧﺎن از ﻫﻤﻴﻦ ﻣﻨﻈﺮ ﺻﻮرت میﮔﻴﺮد.
#خبر #روزنامهنگاری
🔸دروازهﺑﺎنی ﺧﺒﺮی: کورت لوین
▫️#دروازهﺑﺎنیﺧﺒﺮی ﻛـﻪ از ﻧﻈﺮﻳﻪﻫﺎی اﺻﻠﻲ در ﻋﺮﺻﻪ ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎعی اﺳﺖ از دﻳﺮﺑﺎز ﻣﻄﺮح ﺑﻮده اﺳﺖ و ﻣﻮﺿﻮع ﺗﺎزهای در ادﺑﻴﺎت روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎري ﺑـﻪ ﺣﺴﺎب نمیآﻳﺪ. دروازهﺑﺎنی ﺧﺒﺮی در ﺣﻘﻴﻘﺖ ﭘﺎﺑﻪﭘﺎي ﺧﺒﺮ از ﻫﻤﺎن ﻫﻨﮕﺎم ﻛﻪ #ﺧﺒﺮ ﺗﻮﺳﻂ ﻓﺮد، ﻧﻬﺎد ﻳـﺎ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪای از ﻋﻮاﻣﻞ اﻗﺘﺼﺎدی، ﺳﻴﺎسی، ﻓﺮهنگی، ﻧﻈﺎمی و اﺟﺘﻤﺎعی در ﻣﺠﺎری و ﻛﺎﻧﺎلﻫﺎی ﺧﺒﺮی ﺟﺎری ﺷﺪه، ﻣﻄﺮح ﺑﻮده اﺳﺖ. اﻣﺎ ﻓﺮدی ﻛﻪ اﻳﻦ ﻣﻘﻮﻟﻪ را ﺗﺪوﻳﻦ ﻛﺮد و وﺟﻪ ﻋﻠﻤﻲ ﺑﻪ آن داد #ﻛﻮرت_ﻟﻮﻳﻦ ﭘﺪر روانﺷﻨﺎسی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﻮد. ﻣﻨﺎﻃﻖ دروازه اﺑﺘﺪا ﺗﻮﺳﻂ او ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﺷﺪﻧﺪ. او در ﻣﻘﺎﻟﻪای ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮان ﻣﺠﺎری زﻧﺪگی ﮔﺮوهی ﺑﻪ ﺑﺮرسی ﺗـﺼﻤﻴﻢﻫﺎی ﺧﺎﻧﻢﻫﺎی ﺧﺎﻧﻪدار در ﻣﻮرد ﺧﺮﻳﺪ ﻣﻮاد ﻏﺬایی ﭘﺮداﺧﺖ و آن را ﺑﺎ ﺟﺮﻳﺎن ﺧﺒﺮ در وﺳﺎﻳﻞ ارﺗﺒﺎط جمعی ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻛﺮد و اﻳﻦ ﻧﻜﺘﻪ را ﻣﻄﺮح ﺳﺎﺧﺖ ﻛﻪ در ﻣﻨﺎﻃﻖ دروازه اﺳـﺖ ﻛـﻪ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﺑـﺮای ﻋﺒﻮر اﻃﻼﻋﺎت ﮔﺮﻓﺘﻪ میﺷﻮد.
🔸دروازهﺑﺎنی ﺧﺒﺮی: کورت لوین
▫️#دروازهﺑﺎنیﺧﺒﺮی ﻛـﻪ از ﻧﻈﺮﻳﻪﻫﺎی اﺻﻠﻲ در ﻋﺮﺻﻪ ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎعی اﺳﺖ از دﻳﺮﺑﺎز ﻣﻄﺮح ﺑﻮده اﺳﺖ و ﻣﻮﺿﻮع ﺗﺎزهای در ادﺑﻴﺎت روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎري ﺑـﻪ ﺣﺴﺎب نمیآﻳﺪ. دروازهﺑﺎنی ﺧﺒﺮی در ﺣﻘﻴﻘﺖ ﭘﺎﺑﻪﭘﺎي ﺧﺒﺮ از ﻫﻤﺎن ﻫﻨﮕﺎم ﻛﻪ #ﺧﺒﺮ ﺗﻮﺳﻂ ﻓﺮد، ﻧﻬﺎد ﻳـﺎ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪای از ﻋﻮاﻣﻞ اﻗﺘﺼﺎدی، ﺳﻴﺎسی، ﻓﺮهنگی، ﻧﻈﺎمی و اﺟﺘﻤﺎعی در ﻣﺠﺎری و ﻛﺎﻧﺎلﻫﺎی ﺧﺒﺮی ﺟﺎری ﺷﺪه، ﻣﻄﺮح ﺑﻮده اﺳﺖ. اﻣﺎ ﻓﺮدی ﻛﻪ اﻳﻦ ﻣﻘﻮﻟﻪ را ﺗﺪوﻳﻦ ﻛﺮد و وﺟﻪ ﻋﻠﻤﻲ ﺑﻪ آن داد #ﻛﻮرت_ﻟﻮﻳﻦ ﭘﺪر روانﺷﻨﺎسی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﻮد. ﻣﻨﺎﻃﻖ دروازه اﺑﺘﺪا ﺗﻮﺳﻂ او ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﺷﺪﻧﺪ. او در ﻣﻘﺎﻟﻪای ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮان ﻣﺠﺎری زﻧﺪگی ﮔﺮوهی ﺑﻪ ﺑﺮرسی ﺗـﺼﻤﻴﻢﻫﺎی ﺧﺎﻧﻢﻫﺎی ﺧﺎﻧﻪدار در ﻣﻮرد ﺧﺮﻳﺪ ﻣﻮاد ﻏﺬایی ﭘﺮداﺧﺖ و آن را ﺑﺎ ﺟﺮﻳﺎن ﺧﺒﺮ در وﺳﺎﻳﻞ ارﺗﺒﺎط جمعی ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻛﺮد و اﻳﻦ ﻧﻜﺘﻪ را ﻣﻄﺮح ﺳﺎﺧﺖ ﻛﻪ در ﻣﻨﺎﻃﻖ دروازه اﺳـﺖ ﻛـﻪ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﺑـﺮای ﻋﺒﻮر اﻃﻼﻋﺎت ﮔﺮﻓﺘﻪ میﺷﻮد.
#ﺧﺒﺮ #روزنامهنگاری
🔸 خبرهای محض و سبک هرم وارونه
▫️حتی ﻳﻚ #ﺧﺒﺮ_محض (straight news) ﻳﺎ #ﺧﺒﺮِ ﺻـﺮﻓﺎ ﺧﺒﺮ ﻛﻪ ﺑـﻪ آن ﺧﺒﺮ ﻣﻌﻤﻮلی و ﺧﺒﺮ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ و ﺑﺪون ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻫﻢ میﮔﻮﻳﻨﺪ و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ هارد نیوز یا ﺳﺨﺖ ﺧﺒﺮ ﻫﻢ ﺧﻮاﻧﺪه میﺷﻮد، نمیﺗﻮاﻧﺪ ﻓﺎﻗﺪ ﺳـﺎﺧﺖ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎﺷﺪ. اﻟﺒﺘﻪ ﺑﺪیهی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺒﺮ ﻣﺤﺾ ﻳﺎ ﻫﻤﺎن ﺧﺒﺮ ﻣﻌﻤﻮلی اﺻﻼ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻲ ﺧﺒﺮ بیاﻫﻤﻴﺖ ﻧﻴﺴﺖ. در ادﺑﻴﺎت روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎری ﺑﺮاي ﺧﺒﺮ ﻣﺤﺾ ﺗﻌﺮﻳﻒ علمی ﻣﺸﺨﺼﻲ وﺟﻮد دارد: ﺧﺒﺮ ﻣﺤﺾ، ﺧﺒﺮي اﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﻮل ﻳﻚ روﻳﺪاد ﻣﺸﺨﺺ ــ در زﻣﺎن و ﻣﻜﺎن ﻣﺸﺨﺺ ــ ﺑﺪون اﻋﻤﺎلﻧﻈﺮ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎر ﺷﻜﻞ میﮔﻴﺮد و وظیفه آن اﻧﺘﻘﺎل ﺟﺰﻳﻴﺎت - ﺗﺎ ﺣﺪ اﻣﻜﺎن - در ﭼﺎرﭼﻮب ﻣﺤﺪودﻳﺖﻫﺎی زﻣﺎنی و ﻣﻜﺎنی اﺳﺖ. ﺧﺒﺮ ﻣﺤﺾ ﺑﺨﺶ اﻋﻈﻢ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺗﺤﺮﻳﺮﻳﻪﻫﺎی ﻣﻄﺒﻮﻋﺎت و ﻣﻄﺎﻟﺐ صفحه اول روزﻧﺎﻣﻪﻫﺎ را ﺗﺸﻜﻴﻞ میدﻫﺪ. ﺧﺒﺮﮔﺰاریﻫﺎی ﺑﺰرگ ﺑﻴﻦالمللی ﻣﺜﻞ آﺳﻮﺷﻴﺘﺪﭘﺮس، ﻳﻮﻧﺎﻳﺘﺪﭘﺮس اﻳﻨﺘﺮﻧﺸﻨﺎل، ﻓﺮاﻧﺲﭘﺮس و روﻳﺘﺮز ﻣﺪعی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛـﻪ همه ﺧﺒﺮﻫﺎیی ﻛﻪ از ﺳﻮي آنﻫﺎ ﻣﺨﺎﺑﺮه میﺷﻮﻧﺪ، ﺧﺒﺮ ﻣﺤﺾ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، ﺗﻨﻈﻴﻢ ﺧﺒﺮ ﻣﺤﺾ ﻛﺎری ﻣﻬﻢ و ﺟﺪی اﺳـﺖ و از آﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﺑﺨﺶ اصلی ﻣﻄﺎﻟﺐ روزﻧﺎﻣﻪﻫﺎ را ﺧﺒﺮﻫﺎی ﻣﺤﺾ ﺗﺸﻜﻴﻞ میدﻫﻨﺪ، اﻳـﻦ ﻧﻮع ﺧﺒﺮﻫﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﺳﺎدگی و وﺿﻮح ﺗﻤﺎم ﺗﻬﻴﻪ ﺷـﻮﻧﺪ. ﭘﺮﻫﻴـﺰ از ﻟﻔﺎظی و ﺣﺎﺷﻴﻪروی در ﺗﻨﻈﻴﻢ اﻳﻦ ﻧﻮع از ﺧﺒﺮﻫﺎ، ﭘﺎﻳﻪ و اﺳﺎس ﻛﺎر را ﺗـﺸﻜﻴﻞ میدﻫﺪ. اﻣﺎ در ﻋـﻴﻦ ﺣﺎل ﻧﺒﺎﻳﺪ اﻃﻼﻋﺎت ﻻزم و ﺿﺮوری را ﺑﻪ ﭘﺎی اﺧﺘﺼﺎر و اﻳﺠﺎز ﺧﺒﺮی ﻗﺮﺑﺎنی ﻛﺮد. ﺑﺎﻳﺪ ﺧﺒﺮ را ﻣﺜﻞ ﻳﻚ ارﮔﺎﻧﻴﺴﻢ اﻧﺴﺎنی دﻳﺪ و ﮔﻮﺷﺖ و اﺳﻜﻠﺖ را ﺑﺎ ﻫﻢ اراﺋﻪ ﻛﺮد. ﭘﺲ ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ وﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﺧﺒﺮ ﻣﺤﺾ میﻧﻮﻳـﺴﻴﻢ، ﺑﺎﻳـﺪ ﺑـﻪ ﻓﻜﺮ ﺳـﺎﺧﺖ ﺧﻮب و ﻣﻨﺎﺳﺐ آن ﺑﺎﺷﻴﻢ و آداب وﻳﮋهاي را ﺑﺮاي ﻧﻴﻞ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻘﺼﻮد ﺑﺠﺎ آورﻳﻢ؛ و اﻳﻦ ﻣﻤﻜﻦ ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﺑﻮد ﻣﮕﺮ آﻧﻜﻪ از ﻳﻚ ﻫﻨﺠﺎر ﻃﺒﻴﻌـﻲ ﭘﻴـﺮوی ﻛﻨﻴﻢ. دﺳﺘﻴﺎﺑﻲ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻫﻨﺠﺎر ﻃﺒﻴﻌﻲ ﺑﺴﻴﺎر ﺳﺎده اﺳﺖ، ﻣﺸﺮوط ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ ﺑﻪ ﻧﺤﻮة ﺧﺒﺮدﻫﻲ ﻣﺮدم ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺗﻮﺟﻪ ﺷـﻮد. ﻣـﺮدم ﺑﻬﺘـﺮﻳﻦ ﺧﺒﺮﻧﮕـﺎران ﻫﺴﺘﻨﺪ؛ ﻛﻮﺗﺎه، ﻣﺨﺘﺼﺮ و ﻣﻔﻴﺪ ﺧﺒﺮ ﻣﻲدﻫﻨﺪ. وﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﻣﺮدم ﺑـﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺧﺒﺮ ﻣﻲدﻫﻨﺪ، اﺻﻞ ﻣﻄﻠﺐ را ﺑـﺪون ﺣﺎﺷـﻴﻪروي در ﻫﻤـﺎن اﺑﺘـﺪا ﻣﻄـﺮح ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ و ﺑﻌﺪ ﺟﺰﻳﻴﺎت ﺿﺮوري را اراﺋﻪ ﻣﻲدﻫﻨﺪ. ﺑﻪ دﻳﮕﺮ ﺳﺨﻦ، ﻣﻲﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﻣﺮدم ﺟﺎﻟﺐﺗﺮﻳﻦ ﺑﺨﺶ ﺧﺒﺮ را اﺑﺘﺪا و اﻃﻼﻋـﺎت ﺗﻜﻤﻴﻠـﻲ را در ﻣﺮﺣﻠﺔ دوم اراﺋﻪ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، و ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎم ﺧﺒﺮدهی ﻫﺮﮔﺰ، اﺑﺘﺪا ﺑﻪ پیشینه ﺧﺒﺮ و ﺑﻪ ﭘﻴﺶزﻣﻴﻨﻪﻫﺎی آن نمیﭘﺮدازﻧﺪ. ﻫﻤﻴﻦ ﻫﻨﺠﺎر ﻃﺒﻴﻌﻲ ﺧﺒﺮدﻫﻲ ﻣﺮدم، ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎﻳـﺪ اﻟﮕﻮی ﺧﺒﺮﻧﻮیسی ﺧﺒﺮﻧﮕﺎران در زﻣﻴﻨﺔ ارائه ﺧﺒﺮﻫﺎی ﻣﺤﺾ ﺑﺎﺷﺪ: ﺣﺮﻛﺖ از ﺟﺎﻟﺐﺗﺮﻳﻦ ﺑﺨﺶ ﺧﺒﺮ ﺑﻪﺳﻮي ﻛﻢﺟﺎذﺑﻪﺗﺮﻳﻦ ﺑﺨﺶ آن. ﺧﺒﺮی ﻛﻪ ﺑﺎ اﻳﻦ ﺳﻴﺎق ﺳﺎﺧﺘﻪ و ﭘﺮداﺧﺘﻪ میﺷﻮد از #ﺳﺒﻚ ﻣﻌﺮوف ﺑـﻪ ﺳﺒﻚ ﻫﺮم واروﻧﻪ اﺳﺘﻔﺎده ﻛﺮده اﺳﺖ. ﺑﻪدﻳﮕﺮ ﺳﺨﻦ ﻫﻤﻪ ﺗﻼش روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎر در اﻳﻦ ﺳﺒﻚ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛـﻪ ﺑﺎ ﺳﻄﻮر آﻏﺎزﻳﻦ ﺧﺒﺮ ﺗﻮﺟﻪ ﻣﺨﺎﻃﺐ را ﺟﻠﺐ ﻛﻨﺪ و ﺳﭙﺲ ﺑﺎ ﺑﺪﻧﻪ ﺧﺒﺮ او را ﻧﮕﺎه دارد ﺗﺎ ﺑﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻣﻮرد ﻧﻈﺮش ﺑﺮﺳﺪ.
روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران در اﻳﻦ ﺳﺒﻚ ﺑﻪﺷﺪت ﻣﺮاﻗﺐ ﺳﻄﻮر آﻏﺎزﻳﻦ ﺧﺒﺮ از ﻧﻈﺮ ﺟﺬابﺑﻮدن، رﻋﺎﻳﺖ اراﺋﻪ اﻃﻼﻋﺎت ﺑﻪﺗﺮﺗﻴﺐ اﻫﻤﻴﺖ، ذﻛﺮ ﻣﻨﺒﻊ ﺑﺮاي اراﺋﻪ اﻃﻼﻋﺎت و ﭘﺮﻫﻴﺰ از زﻳﺎدهﮔﻮیی ﻫﺴﺘﻨﺪ.
https://t.iss.one/younesshokrkhah
🔸 خبرهای محض و سبک هرم وارونه
▫️حتی ﻳﻚ #ﺧﺒﺮ_محض (straight news) ﻳﺎ #ﺧﺒﺮِ ﺻـﺮﻓﺎ ﺧﺒﺮ ﻛﻪ ﺑـﻪ آن ﺧﺒﺮ ﻣﻌﻤﻮلی و ﺧﺒﺮ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ و ﺑﺪون ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻫﻢ میﮔﻮﻳﻨﺪ و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ هارد نیوز یا ﺳﺨﺖ ﺧﺒﺮ ﻫﻢ ﺧﻮاﻧﺪه میﺷﻮد، نمیﺗﻮاﻧﺪ ﻓﺎﻗﺪ ﺳـﺎﺧﺖ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎﺷﺪ. اﻟﺒﺘﻪ ﺑﺪیهی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺒﺮ ﻣﺤﺾ ﻳﺎ ﻫﻤﺎن ﺧﺒﺮ ﻣﻌﻤﻮلی اﺻﻼ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻲ ﺧﺒﺮ بیاﻫﻤﻴﺖ ﻧﻴﺴﺖ. در ادﺑﻴﺎت روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎری ﺑﺮاي ﺧﺒﺮ ﻣﺤﺾ ﺗﻌﺮﻳﻒ علمی ﻣﺸﺨﺼﻲ وﺟﻮد دارد: ﺧﺒﺮ ﻣﺤﺾ، ﺧﺒﺮي اﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﻮل ﻳﻚ روﻳﺪاد ﻣﺸﺨﺺ ــ در زﻣﺎن و ﻣﻜﺎن ﻣﺸﺨﺺ ــ ﺑﺪون اﻋﻤﺎلﻧﻈﺮ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎر ﺷﻜﻞ میﮔﻴﺮد و وظیفه آن اﻧﺘﻘﺎل ﺟﺰﻳﻴﺎت - ﺗﺎ ﺣﺪ اﻣﻜﺎن - در ﭼﺎرﭼﻮب ﻣﺤﺪودﻳﺖﻫﺎی زﻣﺎنی و ﻣﻜﺎنی اﺳﺖ. ﺧﺒﺮ ﻣﺤﺾ ﺑﺨﺶ اﻋﻈﻢ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺗﺤﺮﻳﺮﻳﻪﻫﺎی ﻣﻄﺒﻮﻋﺎت و ﻣﻄﺎﻟﺐ صفحه اول روزﻧﺎﻣﻪﻫﺎ را ﺗﺸﻜﻴﻞ میدﻫﺪ. ﺧﺒﺮﮔﺰاریﻫﺎی ﺑﺰرگ ﺑﻴﻦالمللی ﻣﺜﻞ آﺳﻮﺷﻴﺘﺪﭘﺮس، ﻳﻮﻧﺎﻳﺘﺪﭘﺮس اﻳﻨﺘﺮﻧﺸﻨﺎل، ﻓﺮاﻧﺲﭘﺮس و روﻳﺘﺮز ﻣﺪعی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛـﻪ همه ﺧﺒﺮﻫﺎیی ﻛﻪ از ﺳﻮي آنﻫﺎ ﻣﺨﺎﺑﺮه میﺷﻮﻧﺪ، ﺧﺒﺮ ﻣﺤﺾ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، ﺗﻨﻈﻴﻢ ﺧﺒﺮ ﻣﺤﺾ ﻛﺎری ﻣﻬﻢ و ﺟﺪی اﺳـﺖ و از آﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﺑﺨﺶ اصلی ﻣﻄﺎﻟﺐ روزﻧﺎﻣﻪﻫﺎ را ﺧﺒﺮﻫﺎی ﻣﺤﺾ ﺗﺸﻜﻴﻞ میدﻫﻨﺪ، اﻳـﻦ ﻧﻮع ﺧﺒﺮﻫﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﺳﺎدگی و وﺿﻮح ﺗﻤﺎم ﺗﻬﻴﻪ ﺷـﻮﻧﺪ. ﭘﺮﻫﻴـﺰ از ﻟﻔﺎظی و ﺣﺎﺷﻴﻪروی در ﺗﻨﻈﻴﻢ اﻳﻦ ﻧﻮع از ﺧﺒﺮﻫﺎ، ﭘﺎﻳﻪ و اﺳﺎس ﻛﺎر را ﺗـﺸﻜﻴﻞ میدﻫﺪ. اﻣﺎ در ﻋـﻴﻦ ﺣﺎل ﻧﺒﺎﻳﺪ اﻃﻼﻋﺎت ﻻزم و ﺿﺮوری را ﺑﻪ ﭘﺎی اﺧﺘﺼﺎر و اﻳﺠﺎز ﺧﺒﺮی ﻗﺮﺑﺎنی ﻛﺮد. ﺑﺎﻳﺪ ﺧﺒﺮ را ﻣﺜﻞ ﻳﻚ ارﮔﺎﻧﻴﺴﻢ اﻧﺴﺎنی دﻳﺪ و ﮔﻮﺷﺖ و اﺳﻜﻠﺖ را ﺑﺎ ﻫﻢ اراﺋﻪ ﻛﺮد. ﭘﺲ ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ وﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﺧﺒﺮ ﻣﺤﺾ میﻧﻮﻳـﺴﻴﻢ، ﺑﺎﻳـﺪ ﺑـﻪ ﻓﻜﺮ ﺳـﺎﺧﺖ ﺧﻮب و ﻣﻨﺎﺳﺐ آن ﺑﺎﺷﻴﻢ و آداب وﻳﮋهاي را ﺑﺮاي ﻧﻴﻞ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻘﺼﻮد ﺑﺠﺎ آورﻳﻢ؛ و اﻳﻦ ﻣﻤﻜﻦ ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﺑﻮد ﻣﮕﺮ آﻧﻜﻪ از ﻳﻚ ﻫﻨﺠﺎر ﻃﺒﻴﻌـﻲ ﭘﻴـﺮوی ﻛﻨﻴﻢ. دﺳﺘﻴﺎﺑﻲ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻫﻨﺠﺎر ﻃﺒﻴﻌﻲ ﺑﺴﻴﺎر ﺳﺎده اﺳﺖ، ﻣﺸﺮوط ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ ﺑﻪ ﻧﺤﻮة ﺧﺒﺮدﻫﻲ ﻣﺮدم ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺗﻮﺟﻪ ﺷـﻮد. ﻣـﺮدم ﺑﻬﺘـﺮﻳﻦ ﺧﺒﺮﻧﮕـﺎران ﻫﺴﺘﻨﺪ؛ ﻛﻮﺗﺎه، ﻣﺨﺘﺼﺮ و ﻣﻔﻴﺪ ﺧﺒﺮ ﻣﻲدﻫﻨﺪ. وﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﻣﺮدم ﺑـﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺧﺒﺮ ﻣﻲدﻫﻨﺪ، اﺻﻞ ﻣﻄﻠﺐ را ﺑـﺪون ﺣﺎﺷـﻴﻪروي در ﻫﻤـﺎن اﺑﺘـﺪا ﻣﻄـﺮح ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ و ﺑﻌﺪ ﺟﺰﻳﻴﺎت ﺿﺮوري را اراﺋﻪ ﻣﻲدﻫﻨﺪ. ﺑﻪ دﻳﮕﺮ ﺳﺨﻦ، ﻣﻲﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﻣﺮدم ﺟﺎﻟﺐﺗﺮﻳﻦ ﺑﺨﺶ ﺧﺒﺮ را اﺑﺘﺪا و اﻃﻼﻋـﺎت ﺗﻜﻤﻴﻠـﻲ را در ﻣﺮﺣﻠﺔ دوم اراﺋﻪ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، و ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎم ﺧﺒﺮدهی ﻫﺮﮔﺰ، اﺑﺘﺪا ﺑﻪ پیشینه ﺧﺒﺮ و ﺑﻪ ﭘﻴﺶزﻣﻴﻨﻪﻫﺎی آن نمیﭘﺮدازﻧﺪ. ﻫﻤﻴﻦ ﻫﻨﺠﺎر ﻃﺒﻴﻌﻲ ﺧﺒﺮدﻫﻲ ﻣﺮدم، ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎﻳـﺪ اﻟﮕﻮی ﺧﺒﺮﻧﻮیسی ﺧﺒﺮﻧﮕﺎران در زﻣﻴﻨﺔ ارائه ﺧﺒﺮﻫﺎی ﻣﺤﺾ ﺑﺎﺷﺪ: ﺣﺮﻛﺖ از ﺟﺎﻟﺐﺗﺮﻳﻦ ﺑﺨﺶ ﺧﺒﺮ ﺑﻪﺳﻮي ﻛﻢﺟﺎذﺑﻪﺗﺮﻳﻦ ﺑﺨﺶ آن. ﺧﺒﺮی ﻛﻪ ﺑﺎ اﻳﻦ ﺳﻴﺎق ﺳﺎﺧﺘﻪ و ﭘﺮداﺧﺘﻪ میﺷﻮد از #ﺳﺒﻚ ﻣﻌﺮوف ﺑـﻪ ﺳﺒﻚ ﻫﺮم واروﻧﻪ اﺳﺘﻔﺎده ﻛﺮده اﺳﺖ. ﺑﻪدﻳﮕﺮ ﺳﺨﻦ ﻫﻤﻪ ﺗﻼش روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎر در اﻳﻦ ﺳﺒﻚ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛـﻪ ﺑﺎ ﺳﻄﻮر آﻏﺎزﻳﻦ ﺧﺒﺮ ﺗﻮﺟﻪ ﻣﺨﺎﻃﺐ را ﺟﻠﺐ ﻛﻨﺪ و ﺳﭙﺲ ﺑﺎ ﺑﺪﻧﻪ ﺧﺒﺮ او را ﻧﮕﺎه دارد ﺗﺎ ﺑﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻣﻮرد ﻧﻈﺮش ﺑﺮﺳﺪ.
روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران در اﻳﻦ ﺳﺒﻚ ﺑﻪﺷﺪت ﻣﺮاﻗﺐ ﺳﻄﻮر آﻏﺎزﻳﻦ ﺧﺒﺮ از ﻧﻈﺮ ﺟﺬابﺑﻮدن، رﻋﺎﻳﺖ اراﺋﻪ اﻃﻼﻋﺎت ﺑﻪﺗﺮﺗﻴﺐ اﻫﻤﻴﺖ، ذﻛﺮ ﻣﻨﺒﻊ ﺑﺮاي اراﺋﻪ اﻃﻼﻋﺎت و ﭘﺮﻫﻴﺰ از زﻳﺎدهﮔﻮیی ﻫﺴﺘﻨﺪ.
https://t.iss.one/younesshokrkhah
عرصههای ارتباطی
#خبر #سبکخبری 🔸ﺳﺒﻚﻫﺎی خبری متفاوت ▫️ﺑﺮاﻳﺘﺰ (Brights) ﻧﻮعی ﺧﺒﺮﻧﻮﻳﺴﻲ ﺷﺒﻴﻪ ﺑﻪ ﺳﺒﻚ ﭘﺎﻳﺎن ﺷﮕﻔﺖاﻧﮕﻴﺰ اﺳﺖ. در اﻳﻦ ﺷﻴﻮه ﺧﺒﺮﻧﻮﻳﺴﻲ، ﺧﺒﺮﻫﺎ ﻣﻔﺮح و دارای ﭼﺎﺷﻨﻲ ﻃﻨﺰ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﺎ اﺗﻜﺎ ﺑﻪ ﺳﺒﻚ ﻫﺮم واروﻧﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ میﺷﻮﻧﺪ. ▫️ﺳﺒﻚ ﭘﻴﮕﻴﺮی (Follow-ups) ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺒﺮ روز دوم (Second-day)…
🔸سبکهای متفاوت خبری
اﻧﺘﺨﺎب #ﺳﺒﻚﺧﺒﺮی ﻋﻤـﺪﺗﺎً در ﮔﺮو ﻣﺎﻫﻴـﺖ ﺧـﻮد روﻳﺪاد اﺳﺖ اﻣﺎ ﺗﻨﻈﻴﻢ #ﺧﺒﺮ و رﻳﺨـﺘﻦ آن در داﺧـﻞ ﻳـﻚ ﺳـﺒﻚ، ﻛـﺎری دﺷﻮار اﺳﺖ ﻛﻪ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎر ﺑﺎﻳﺪ اﻧﺠﺎم دﻫﺪ. دﺷﻮاری اﻳـﻦ اﻣـﺮ ﻫﻨﮕﺎمی ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﻌﻠﻮم میﺷﻮد ﻛﻪ ﺷﺨﺺ ﻗﺼﺪ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑـﻪ ﻳـﻚ روزﻧﺎﻣـﻪﻧﮕـﺎر ﭘﺮﻗﺪرت ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﻮد. در واﻗﻊ ﻧﻜﺘﻪ اﻳـﻦ اﺳـﺖ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺻﺮﻓﺎً ﺑﺮای رﻓـﻊ ﺗﻜﻠﻴـﻒ ﺧﺒـﺮ نمیﻧﻮﻳﺴﻴﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺧﺒﺮ را ﺑﺮای ﺧﻮاﻧﺪه ﺷﺪن ــ و ﻧـﻪ ﻓﻘـﻂ ﭼﺎپ و
آﭘﻠﻮدﺷﺪن ــ ﺑﻨﻮﻳﺴﻴﺪ و ﺧﻮاﻧﻨﺪﮔﺎن و ﻛﺎرﺑﺮان، ﺧﺒﺮ ﺷﻤﺎ را نمیﺧﻮاﻧﻨـﺪ، ﻣﮕﺮ آﻧﻜﻪ ﺗﻮﺟﻪ آنان ﺑﻪ ﺧﺒﺮ ﺟﻠﺐ ﺷﺪه ﺑﺎﺷﺪ و اﻳﻦ ﺟﻠﺐ ﺗﻮﺟﻪ ﻣﻴﺴﺮ ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﺷﺪ ﻣﮕﺮ آﻧﻜﻪ ﻟﺒﺎس ﺧﺒﺮ ــ ﻳﺎ ﻫﻤﺎن ﺳﺒﻚ اراﺋه ﺧﺒﺮ ــ ﭼﺸﻢﻧﻮاز و ﻓﺎﺧﺮ ﺑﺎﺷﺪ.
▫️ﺧﺒﺮ ﻣﺤﺾ و ﻫﻨﺠﺎر ﻃﺒﻴﻌﻲ: ﺣﺘﻲ ﻳﻚ ﺧﺒﺮﻣﺤﺾ ﻛﻪ ﺑـﻪ آن ﺧﺒﺮﻣﻌﻤﻮﻟﻲ و ﺧﺒﺮﻣﺴﺘﻘﻴﻢ و ﺑﺪون ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻫﻢ میﮔﻮﻳﻨﺪ و ﻫﻤﭽﻨـﻴﻦ ﺳﺨﺖ ﺧﺒر ﻫﻢ ﺧﻮاﻧﺪه میﺷﻮد، نمیﺗﻮاﻧﺪ ﻓﺎﻗﺪ ﺳـﺎﺧﺖ ﻣﻨﺎﺳﺐ نباﺷﺪ. اﻟﺒﺘﻪ ﺑﺪﻳﻬﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺒﺮ ﻣﺤﺾ ﻳﺎ ﻫﻤﺎن ﺧﺒﺮﻣﻌﻤﻮلی (straight news) اﺻﻼ ﺑﻪ معنیﺧﺒﺮ بیاﻫﻤﻴﺖ ﻧﻴﺴﺖ. در ادﺑﻴﺎت روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎری ﺑﺮای ﺧﺒﺮﻣﺤﺾ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻋﻠﻤﻲ ﻣﺸﺨﺼﻲ وﺟﻮد دارد: ﺧﺒﺮ ﻣﺤﺾ، ﺧﺒﺮی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﻮل ﻳﻚ روﻳﺪاد ﻣﺸﺨﺺ ــ در زﻣﺎن و ﻣﻜﺎن ﻣﺸﺨﺺ ــ ﺑﺪون اﻋﻤﺎلﻧﻈﺮ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎر ﺷﻜﻞ میﮔﻴﺮد و وﻇﻴﻔه آن اﻧﺘﻘﺎل ﺟﺰﻳﻴﺎت ــ ﺗﺎ ﺣﺪ اﻣﻜﺎن ــ در ﭼﺎرﭼﻮب ﻣﺤﺪودﻳﺖﻫﺎی زﻣﺎنی و ﻣﻜﺎﻧﻲ اﺳﺖ. ﺧﺒﺮ ﻣﺤﺾ ﺑﺨﺶ اﻋﻈﻢ ﺗﻮﻟﻴـﺪ ﺗﺤﺮﻳﺮﻳﻪﻫﺎی ﻣﻄﺒﻮﻋﺎت و ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺻﻔﺤه اول روزﻧﺎﻣﻪﻫﺎ را ﺗﺸﻜﻴﻞ میدﻫﺪ. ﺧﺒﺮﮔﺰاریﻫﺎی ﺑﺰرگ بینالمللی ﻣﺜﻞ آﺳﻮﺷﻴﺘﺪﭘﺮس، ﻳﻮﻧﺎﻳﺘﺪﭘﺮس اﻳﻨﺘﺮﻧﺸﻨﺎل، ﻓﺮاﻧﺲﭘﺮس و روﻳﺘﺮز ﻣﺪعی ﻫـﺴﺘﻨﺪ ﻛـﻪ ﻫﻤه ﺧﺒﺮﻫﺎیی ﻛﻪ از ﺳﻮی آنﻫﺎ ﻣﺨﺎﺑﺮه میﺷﻮﻧﺪ، ﺧﺒﺮ ﻣﺤﺾ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، ﺗﻨﻈﻴﻢ ﺧﺒﺮ ﻣﺤﺾ ﻛﺎری ﻣﻬﻢ و ﺟﺪی اﺳـﺖ و از آﻧﺠﺎ ﻛـﻪ ﺑﺨﺶ اصلی ﻣﻄﺎﻟﺐ روزﻧﺎﻣﻪﻫﺎ را ﺧﺒﺮﻫﺎی ﻣﺤﺾ ﺗﺸﻜﻴﻞ میدﻫﻨـﺪ، اﻳـﻦ ﻧﻮع ﺧﺒﺮﻫﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﺳﺎدﮔﻲ و وﺿﻮح ﺗﻤﺎم ﺗﻬﻴﻪ ﺷـﻮﻧﺪ. ﭘﺮﻫﻴـﺰ از ﻟﻔﺎﻇﻲ و ﺣﺎﺷﻴﻪروی در ﺗﻨﻈﻴﻢ اﻳﻦ ﻧﻮع از ﺧﺒﺮﻫﺎ، ﭘﺎﻳـﻪ و اﺳـﺎس ﻛـﺎر را ﺗـﺸﻜﻴﻞ میدﻫﺪ. اﻣﺎ در ﻋـﻴﻦ ﺣـﺎل ﻧﺒﺎﻳﺪ اﻃﻼﻋﺎت ﻻزم و ﺿﺮوری را ﺑـﻪ ﭘـﺎی اﺧﺘﺼﺎر و اﻳﺠﺎز ﺧﺒﺮی ﻗﺮﺑﺎﻧﻲ ﻛﺮد. ﺑﺎﻳﺪ ﺧﺒﺮ را ﻣﺜﻞ ﻳﻚ ارﮔﺎﻧﻴﺴﻢ اﻧﺴﺎﻧﻲ دﻳﺪ و ﮔﻮﺷﺖ و اﺳﻜﻠﺖ را ﺑﺎ ﻫﻢ اراﺋﻪ ﻛﺮد.
ﭘﺲ ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ وﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﺧﺒﺮﻣﺤﺾ میﻧﻮﻳـﺴﻴﻢ، ﺑﺎﻳـﺪ ﺑـﻪ ﻓﻜـﺮ ﺳـﺎﺧﺖ ﺧﻮب و ﻣﻨﺎﺳﺐ آن ﺑﺎﺷﻴﻢ و آداب وﻳﮋهای را ﺑﺮای ﻧﻴﻞ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻘﺼﻮد ﺑﺠﺎ آورﻳﻢ؛ و اﻳﻦ ﻣﻤﻜﻦ ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﺑﻮد ﻣﮕﺮ آﻧﻜﻪ از ﻳﻚ ﻫﻨﺠﺎر ﻃﺒﻴﻌـﻲ ﭘﻴـﺮوی ﻛﻨﻴﻢ. دﺳﺘﻴﺎبی ﺑﻪ اﻳﻦ ﻫﻨﺠﺎر ﻃﺒﻴﻌﻲ ﺑﺴﻴﺎر ﺳﺎده اﺳﺖ، ﻣﺸﺮوط ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ ﺑﻪ ﻧﺤﻮه ﺧﺒﺮدﻫﻲ ﻣﺮدم ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺗﻮﺟﻪ ﺷـﻮد. ﻣـﺮدم ﺑﻬﺘـﺮﻳﻦ ﺧﺒﺮﻧﮕـﺎران ﻫﺴﺘﻨﺪ؛ ﻛﻮﺗﺎه، ﻣﺨﺘﺼﺮ و ﻣﻔﻴﺪ ﺧﺒﺮ میدﻫﻨﺪ. وﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﻣﺮدم ﺑـﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺧﺒﺮ میدﻫﻨﺪ، اﺻﻞ ﻣﻄﻠﺐ را ﺑـﺪون ﺣﺎﺷﻴﻪروی در ﻫﻤـﺎن اﺑﺘـﺪا ﻣﻄـﺮح میﻛﻨﻨﺪ و ﺑﻌﺪ ﺟﺰﻳﻴﺎت ﺿﺮوری را اراﺋﻪ میدﻫﻨﺪ. ﺑﻪ دﻳﮕﺮ ﺳﺨﻦ، میﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﻣﺮدم ﺟﺎﻟﺐﺗﺮﻳﻦ ﺑﺨﺶ ﺧﺒﺮ را اﺑﺘﺪا و اﻃﻼﻋـﺎت ﺗﻜﻤﻴﻠـﻲ را در ﻣﺮﺣﻠه دوم اراﺋﻪ میﻛﻨﻨﺪ، و ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎم ﺧﺒﺮدﻫﻲ ﻫﺮﮔﺰ، اﺑﺘﺪا ﺑﻪ ﭘﻴﺸﻴﻨه ﺧﺒـﺮ و ﺑﻪ ﭘﻴﺶزﻣﻴﻨﻪﻫﺎی آن نمیﭘﺮدازﻧﺪ. ﻫﻤﻴﻦ ﻫﻨﺠﺎر ﻃﺒﻴﻌﻲ ﺧﺒﺮدﻫﻲ ﻣﺮدم، ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎﻳـﺪ اﻟﮕـﻮی ﺧﺒﺮﻧﻮﻳـﺴﻲ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎران در زﻣﻴﻨه اراﺋه ﺧﺒﺮﻫﺎی ﻣﺤﺾ ﺑﺎﺷﺪ: ﺣﺮﻛﺖ از ﺟﺎﻟـﺐﺗـﺮﻳﻦ ﺑﺨﺶ ﺧﺒﺮ ﺑﻪﺳﻮی ﻛﻢﺟﺎذﺑﻪﺗﺮﻳﻦ ﺑﺨﺶ آن.
ﺧﺒﺮی ﻛﻪ ﺑﺎ اﻳﻦ ﺳﻴﺎق ﺳﺎﺧﺘﻪ و ﭘﺮداﺧﺘﻪ میﺷﻮد از ﺳﺒﻚ ﻣﻌﺮوف ﺑـﻪ ﺳﺒﻚ ﻫﺮم واروﻧﻪ اﺳﺘﻔﺎده ﻛﺮده اﺳﺖ. ﺑﻪدﻳﮕﺮ ﺳﺨﻦ ﻫﻤﻪ ﺗﻼش روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎر در اﻳﻦ ﺳﺒﻚ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛـﻪ ﺑﺎ
ﺳﻄﻮر آﻏﺎزﻳﻦ ﺧﺒﺮ ﺗﻮﺟﻪ ﻣﺨﺎﻃﺐ را ﺟﻠﺐ ﻛﻨﺪ و ﺳﭙﺲ ﺑﺎ ﺑﺪﻧﻪ ﺧﺒﺮ او را ﻧﮕﺎه دارد ﺗﺎ ﺑﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻣﻮرد ﻧﻈﺮش ﺑﺮﺳﺪ.
#روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران در اﻳﻦ ﺳﺒﻚ ﺑﻪﺷﺪت ﻣﺮاﻗﺐ ﺳـﻄﻮر آﻏـﺎزﻳﻦ ﺧﺒـﺮ از ﻧﻈﺮ ﺟﺬابﺑﻮدن، رﻋﺎﻳﺖ اراﺋﻪ اﻃﻼﻋﺎت ﺑﻪﺗﺮﺗﻴﺐ اﻫﻤﻴﺖ، ذﻛﺮ ﻣﻨﺒﻊ ﺑـﺮای اراﺋﻪ اﻃﻼﻋﺎت و ﭘﺮﻫﻴﺰ از زﻳﺎدهﮔﻮیی ﻫﺴﺘﻨﺪ.
اﻧﺘﺨﺎب #ﺳﺒﻚﺧﺒﺮی ﻋﻤـﺪﺗﺎً در ﮔﺮو ﻣﺎﻫﻴـﺖ ﺧـﻮد روﻳﺪاد اﺳﺖ اﻣﺎ ﺗﻨﻈﻴﻢ #ﺧﺒﺮ و رﻳﺨـﺘﻦ آن در داﺧـﻞ ﻳـﻚ ﺳـﺒﻚ، ﻛـﺎری دﺷﻮار اﺳﺖ ﻛﻪ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎر ﺑﺎﻳﺪ اﻧﺠﺎم دﻫﺪ. دﺷﻮاری اﻳـﻦ اﻣـﺮ ﻫﻨﮕﺎمی ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﻌﻠﻮم میﺷﻮد ﻛﻪ ﺷﺨﺺ ﻗﺼﺪ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑـﻪ ﻳـﻚ روزﻧﺎﻣـﻪﻧﮕـﺎر ﭘﺮﻗﺪرت ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﻮد. در واﻗﻊ ﻧﻜﺘﻪ اﻳـﻦ اﺳـﺖ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺻﺮﻓﺎً ﺑﺮای رﻓـﻊ ﺗﻜﻠﻴـﻒ ﺧﺒـﺮ نمیﻧﻮﻳﺴﻴﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺧﺒﺮ را ﺑﺮای ﺧﻮاﻧﺪه ﺷﺪن ــ و ﻧـﻪ ﻓﻘـﻂ ﭼﺎپ و
آﭘﻠﻮدﺷﺪن ــ ﺑﻨﻮﻳﺴﻴﺪ و ﺧﻮاﻧﻨﺪﮔﺎن و ﻛﺎرﺑﺮان، ﺧﺒﺮ ﺷﻤﺎ را نمیﺧﻮاﻧﻨـﺪ، ﻣﮕﺮ آﻧﻜﻪ ﺗﻮﺟﻪ آنان ﺑﻪ ﺧﺒﺮ ﺟﻠﺐ ﺷﺪه ﺑﺎﺷﺪ و اﻳﻦ ﺟﻠﺐ ﺗﻮﺟﻪ ﻣﻴﺴﺮ ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﺷﺪ ﻣﮕﺮ آﻧﻜﻪ ﻟﺒﺎس ﺧﺒﺮ ــ ﻳﺎ ﻫﻤﺎن ﺳﺒﻚ اراﺋه ﺧﺒﺮ ــ ﭼﺸﻢﻧﻮاز و ﻓﺎﺧﺮ ﺑﺎﺷﺪ.
▫️ﺧﺒﺮ ﻣﺤﺾ و ﻫﻨﺠﺎر ﻃﺒﻴﻌﻲ: ﺣﺘﻲ ﻳﻚ ﺧﺒﺮﻣﺤﺾ ﻛﻪ ﺑـﻪ آن ﺧﺒﺮﻣﻌﻤﻮﻟﻲ و ﺧﺒﺮﻣﺴﺘﻘﻴﻢ و ﺑﺪون ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻫﻢ میﮔﻮﻳﻨﺪ و ﻫﻤﭽﻨـﻴﻦ ﺳﺨﺖ ﺧﺒر ﻫﻢ ﺧﻮاﻧﺪه میﺷﻮد، نمیﺗﻮاﻧﺪ ﻓﺎﻗﺪ ﺳـﺎﺧﺖ ﻣﻨﺎﺳﺐ نباﺷﺪ. اﻟﺒﺘﻪ ﺑﺪﻳﻬﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺒﺮ ﻣﺤﺾ ﻳﺎ ﻫﻤﺎن ﺧﺒﺮﻣﻌﻤﻮلی (straight news) اﺻﻼ ﺑﻪ معنیﺧﺒﺮ بیاﻫﻤﻴﺖ ﻧﻴﺴﺖ. در ادﺑﻴﺎت روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎری ﺑﺮای ﺧﺒﺮﻣﺤﺾ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻋﻠﻤﻲ ﻣﺸﺨﺼﻲ وﺟﻮد دارد: ﺧﺒﺮ ﻣﺤﺾ، ﺧﺒﺮی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﻮل ﻳﻚ روﻳﺪاد ﻣﺸﺨﺺ ــ در زﻣﺎن و ﻣﻜﺎن ﻣﺸﺨﺺ ــ ﺑﺪون اﻋﻤﺎلﻧﻈﺮ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎر ﺷﻜﻞ میﮔﻴﺮد و وﻇﻴﻔه آن اﻧﺘﻘﺎل ﺟﺰﻳﻴﺎت ــ ﺗﺎ ﺣﺪ اﻣﻜﺎن ــ در ﭼﺎرﭼﻮب ﻣﺤﺪودﻳﺖﻫﺎی زﻣﺎنی و ﻣﻜﺎﻧﻲ اﺳﺖ. ﺧﺒﺮ ﻣﺤﺾ ﺑﺨﺶ اﻋﻈﻢ ﺗﻮﻟﻴـﺪ ﺗﺤﺮﻳﺮﻳﻪﻫﺎی ﻣﻄﺒﻮﻋﺎت و ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺻﻔﺤه اول روزﻧﺎﻣﻪﻫﺎ را ﺗﺸﻜﻴﻞ میدﻫﺪ. ﺧﺒﺮﮔﺰاریﻫﺎی ﺑﺰرگ بینالمللی ﻣﺜﻞ آﺳﻮﺷﻴﺘﺪﭘﺮس، ﻳﻮﻧﺎﻳﺘﺪﭘﺮس اﻳﻨﺘﺮﻧﺸﻨﺎل، ﻓﺮاﻧﺲﭘﺮس و روﻳﺘﺮز ﻣﺪعی ﻫـﺴﺘﻨﺪ ﻛـﻪ ﻫﻤه ﺧﺒﺮﻫﺎیی ﻛﻪ از ﺳﻮی آنﻫﺎ ﻣﺨﺎﺑﺮه میﺷﻮﻧﺪ، ﺧﺒﺮ ﻣﺤﺾ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، ﺗﻨﻈﻴﻢ ﺧﺒﺮ ﻣﺤﺾ ﻛﺎری ﻣﻬﻢ و ﺟﺪی اﺳـﺖ و از آﻧﺠﺎ ﻛـﻪ ﺑﺨﺶ اصلی ﻣﻄﺎﻟﺐ روزﻧﺎﻣﻪﻫﺎ را ﺧﺒﺮﻫﺎی ﻣﺤﺾ ﺗﺸﻜﻴﻞ میدﻫﻨـﺪ، اﻳـﻦ ﻧﻮع ﺧﺒﺮﻫﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﺳﺎدﮔﻲ و وﺿﻮح ﺗﻤﺎم ﺗﻬﻴﻪ ﺷـﻮﻧﺪ. ﭘﺮﻫﻴـﺰ از ﻟﻔﺎﻇﻲ و ﺣﺎﺷﻴﻪروی در ﺗﻨﻈﻴﻢ اﻳﻦ ﻧﻮع از ﺧﺒﺮﻫﺎ، ﭘﺎﻳـﻪ و اﺳـﺎس ﻛـﺎر را ﺗـﺸﻜﻴﻞ میدﻫﺪ. اﻣﺎ در ﻋـﻴﻦ ﺣـﺎل ﻧﺒﺎﻳﺪ اﻃﻼﻋﺎت ﻻزم و ﺿﺮوری را ﺑـﻪ ﭘـﺎی اﺧﺘﺼﺎر و اﻳﺠﺎز ﺧﺒﺮی ﻗﺮﺑﺎﻧﻲ ﻛﺮد. ﺑﺎﻳﺪ ﺧﺒﺮ را ﻣﺜﻞ ﻳﻚ ارﮔﺎﻧﻴﺴﻢ اﻧﺴﺎﻧﻲ دﻳﺪ و ﮔﻮﺷﺖ و اﺳﻜﻠﺖ را ﺑﺎ ﻫﻢ اراﺋﻪ ﻛﺮد.
ﭘﺲ ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ وﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﺧﺒﺮﻣﺤﺾ میﻧﻮﻳـﺴﻴﻢ، ﺑﺎﻳـﺪ ﺑـﻪ ﻓﻜـﺮ ﺳـﺎﺧﺖ ﺧﻮب و ﻣﻨﺎﺳﺐ آن ﺑﺎﺷﻴﻢ و آداب وﻳﮋهای را ﺑﺮای ﻧﻴﻞ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻘﺼﻮد ﺑﺠﺎ آورﻳﻢ؛ و اﻳﻦ ﻣﻤﻜﻦ ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﺑﻮد ﻣﮕﺮ آﻧﻜﻪ از ﻳﻚ ﻫﻨﺠﺎر ﻃﺒﻴﻌـﻲ ﭘﻴـﺮوی ﻛﻨﻴﻢ. دﺳﺘﻴﺎبی ﺑﻪ اﻳﻦ ﻫﻨﺠﺎر ﻃﺒﻴﻌﻲ ﺑﺴﻴﺎر ﺳﺎده اﺳﺖ، ﻣﺸﺮوط ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ ﺑﻪ ﻧﺤﻮه ﺧﺒﺮدﻫﻲ ﻣﺮدم ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺗﻮﺟﻪ ﺷـﻮد. ﻣـﺮدم ﺑﻬﺘـﺮﻳﻦ ﺧﺒﺮﻧﮕـﺎران ﻫﺴﺘﻨﺪ؛ ﻛﻮﺗﺎه، ﻣﺨﺘﺼﺮ و ﻣﻔﻴﺪ ﺧﺒﺮ میدﻫﻨﺪ. وﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﻣﺮدم ﺑـﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺧﺒﺮ میدﻫﻨﺪ، اﺻﻞ ﻣﻄﻠﺐ را ﺑـﺪون ﺣﺎﺷﻴﻪروی در ﻫﻤـﺎن اﺑﺘـﺪا ﻣﻄـﺮح میﻛﻨﻨﺪ و ﺑﻌﺪ ﺟﺰﻳﻴﺎت ﺿﺮوری را اراﺋﻪ میدﻫﻨﺪ. ﺑﻪ دﻳﮕﺮ ﺳﺨﻦ، میﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﻣﺮدم ﺟﺎﻟﺐﺗﺮﻳﻦ ﺑﺨﺶ ﺧﺒﺮ را اﺑﺘﺪا و اﻃﻼﻋـﺎت ﺗﻜﻤﻴﻠـﻲ را در ﻣﺮﺣﻠه دوم اراﺋﻪ میﻛﻨﻨﺪ، و ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎم ﺧﺒﺮدﻫﻲ ﻫﺮﮔﺰ، اﺑﺘﺪا ﺑﻪ ﭘﻴﺸﻴﻨه ﺧﺒـﺮ و ﺑﻪ ﭘﻴﺶزﻣﻴﻨﻪﻫﺎی آن نمیﭘﺮدازﻧﺪ. ﻫﻤﻴﻦ ﻫﻨﺠﺎر ﻃﺒﻴﻌﻲ ﺧﺒﺮدﻫﻲ ﻣﺮدم، ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎﻳـﺪ اﻟﮕـﻮی ﺧﺒﺮﻧﻮﻳـﺴﻲ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎران در زﻣﻴﻨه اراﺋه ﺧﺒﺮﻫﺎی ﻣﺤﺾ ﺑﺎﺷﺪ: ﺣﺮﻛﺖ از ﺟﺎﻟـﺐﺗـﺮﻳﻦ ﺑﺨﺶ ﺧﺒﺮ ﺑﻪﺳﻮی ﻛﻢﺟﺎذﺑﻪﺗﺮﻳﻦ ﺑﺨﺶ آن.
ﺧﺒﺮی ﻛﻪ ﺑﺎ اﻳﻦ ﺳﻴﺎق ﺳﺎﺧﺘﻪ و ﭘﺮداﺧﺘﻪ میﺷﻮد از ﺳﺒﻚ ﻣﻌﺮوف ﺑـﻪ ﺳﺒﻚ ﻫﺮم واروﻧﻪ اﺳﺘﻔﺎده ﻛﺮده اﺳﺖ. ﺑﻪدﻳﮕﺮ ﺳﺨﻦ ﻫﻤﻪ ﺗﻼش روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎر در اﻳﻦ ﺳﺒﻚ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛـﻪ ﺑﺎ
ﺳﻄﻮر آﻏﺎزﻳﻦ ﺧﺒﺮ ﺗﻮﺟﻪ ﻣﺨﺎﻃﺐ را ﺟﻠﺐ ﻛﻨﺪ و ﺳﭙﺲ ﺑﺎ ﺑﺪﻧﻪ ﺧﺒﺮ او را ﻧﮕﺎه دارد ﺗﺎ ﺑﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻣﻮرد ﻧﻈﺮش ﺑﺮﺳﺪ.
#روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران در اﻳﻦ ﺳﺒﻚ ﺑﻪﺷﺪت ﻣﺮاﻗﺐ ﺳـﻄﻮر آﻏـﺎزﻳﻦ ﺧﺒـﺮ از ﻧﻈﺮ ﺟﺬابﺑﻮدن، رﻋﺎﻳﺖ اراﺋﻪ اﻃﻼﻋﺎت ﺑﻪﺗﺮﺗﻴﺐ اﻫﻤﻴﺖ، ذﻛﺮ ﻣﻨﺒﻊ ﺑـﺮای اراﺋﻪ اﻃﻼﻋﺎت و ﭘﺮﻫﻴﺰ از زﻳﺎدهﮔﻮیی ﻫﺴﺘﻨﺪ.
🔸ﮔﺬارﻫﺎ
#روزنامهنگاری #خبرنویسی #تجربه
اﺳﺘﻔﺎده از ﮔﺬارﻫﺎ (Transitions) از اصلیﺗﺮﻳﻦ ﻣﻬﺎرتﻫﺎی ﺧﺒﺮنویسی اﺳﺖ. ﮔﺬارﻫﺎ، واژهﻫﺎ، ﻋﺒﺎرتﻫﺎ و ﭘﺎراﮔﺮافﻫﺎیی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ اﺳﺘﺨﻮانﺑﻨﺪی #ﺧﺒﺮ را ﻣﺤﻜﻢ میﻛﻨﻨﺪ.
#ﮔﺬارﻫﺎ، ﺳﻴﻤﺎن ﺧﺒﺮﻫﺎ و ﻋﻨﺼﺮ ﺟﺪاﻧﺸﺪنی آﻧﻬﺎﻳﻨﺪ. ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ ﮔﺬار در ﺧﺒﺮﻧﻮیسی ﻧﺤﻮه ﻋﺒـﻮر از ﭘﺎراﮔﺮاف اول ﺧﺒﺮ ﺑـﻪ ﭘﺎراﮔﺮاف دوم آن اﺳﺖ. اﮔﺮ ﺧﻮاﻧﻨﺪه ”ﻣﺎهی“ اﺳﺖ و ﺗﻴﺘﺮ "ﻗﻼب“ ﺻﻴﺪ اﺳﺖ، ﮔﺬار ﺑﻪ ﭘﺎراﮔﺮاف دوم ﺣﻜﻢﻛﺸﻴﺪن ﻗﻼب از درون آب را دارد. درﺣﻘﻴﻘﺖ ﮔﺬارﻫﺎ ﺧﻮاﻧﻨﺪه را از ﻳﻚ واﻗﻌﻴﺖ دﻳﮕﺮ، از ﻳﻚ زﻣﺎن ﺑﻪ زﻣﺎن دﻳﮕﺮ و از ﻳﻚ ﻣﻜﺎن ﺑﻪ ﻣﻜﺎن دﻳﮕﺮ میﻛﺸﺎﻧﻨﺪ. ﮔﺬارﻫﺎ ﺣﻠﻘﻪﻫﺎی ﭘﻴﻮﻧﺪ ﭘﺎراﮔﺮافﻫﺎی ﺧﺒﺮ ﺑـﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ، اﻣﺎ ﻫﺮ اﻧﺪازه ﻛﻪ اﻳﻦ ﮔﺬارﻫﺎ ﻃﺒﻴﻌﻲﺗـﺮ ﺟﻠﻮه ﻛﻨﻨﺪ و ﺑﺎ ﺣﺪاﻗﻞ ﺟﻠﺐ ﺗﻮﺟﻪ ﺗﻮأم ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻣﻄﻠﻮبﺗﺮ ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺑﻮد و ﺑﻪﻫﻤﻴﻦ دﻟﻴﻞ اﺳﺖ ﻛـﻪ ﻫﻤـــه وﻳﺮاﺳـﺘﺎران، ﺧﻮاﻫﺎن ”ﮔﺬارﻫﺎی آرام“ و ﻧﺎﻣﺤـﺴﻮس (Unobtrusive) ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﭘﺎرهای از ﮔﺬارﻫﺎی راﻳﺞ در ﺧﺒﺮﻧﻮﻳﺴﻲ ﺑـﻪ ﻗـﺮار زﻳﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ:
ﻋﻼوه ﺑﺮ اﻳﻦ، اﻓﺰون ﺑﺮ اﻳﻦ، ﻣﻊﻫﺬا، ﺑﻪﻋﻼوه، اﻣﺎ، ﻣﺘﻌﺎﻗﺒﺎً، ﺑﺎ اﻳﻦ ﻫﻤـﻪ، ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ، ﺳﭙﺲ، و، ﺑﺎﻷﺧﺮه، در ﻫﻤـﻴﻦ ﺣﺎل، ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ، ﺿﻤﻨﺎً، در ﻳﻚ ﺗﺤﻮل دﻳﮕﺮ، ﻟﺤﻈﺎﺗﻲ ﺑﻌﺪ، ﺳﺎﻋﺎﺗﻲ دﻳﮕﺮ، در ﺟﺎیی دﻳﮕـﺮ، ﻫﻢزﻣﺎن ﺑﺎ، در ﭘﺎﻳﺎن و...
ﻓﺮاﻣﻮش ﻧﻜﻨﻴﻢ ﻛﻪ، ﺑﻪ ﻫﺮ ﺳﺒﻜﻲ ﻛﻪ ﺧﺒﺮ را ﺗﻨﻈـﻴﻢ میﻛﻨﻴﻢ، ﺑﺎﻳـﺪ از ﺟﻤﻼت و ﭘﺎراﮔﺮافﻫﺎی ﮔﻮﻳﺎ و روﺷﻦ اﺳﺘﻔﺎده ﻛﻨﻴﻢ. و اﻟﺒﺘﻪ ﻧﻪ ﺑﻪﺧﺎﻃﺮ اﻳﻨﻜﻪ ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﻛﻢﺳﻮاد اﺳﺖ، اﺻﻼ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﻪدﻟﻴﻞ اﻳﻨﻜﻪ وﻇﻴﻔﻪ دارﻳﻢ ﻛﻪ درك ﺧﻮاﻧﻨﺪه را آﺳﺎن و راﺣﺖ ﻛﻨﻴﻢ، وﻗﺖ او را ﻫﺪر ﻧـﺪﻫﻴﻢ و اﻃﻼﻋﺎت ﺑﻴﺸﺘﺮی در اﺧﺘﻴﺎر وی ﺑﮕﺬارﻳﻢ
@younesshokrkhah
#روزنامهنگاری #خبرنویسی #تجربه
اﺳﺘﻔﺎده از ﮔﺬارﻫﺎ (Transitions) از اصلیﺗﺮﻳﻦ ﻣﻬﺎرتﻫﺎی ﺧﺒﺮنویسی اﺳﺖ. ﮔﺬارﻫﺎ، واژهﻫﺎ، ﻋﺒﺎرتﻫﺎ و ﭘﺎراﮔﺮافﻫﺎیی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ اﺳﺘﺨﻮانﺑﻨﺪی #ﺧﺒﺮ را ﻣﺤﻜﻢ میﻛﻨﻨﺪ.
#ﮔﺬارﻫﺎ، ﺳﻴﻤﺎن ﺧﺒﺮﻫﺎ و ﻋﻨﺼﺮ ﺟﺪاﻧﺸﺪنی آﻧﻬﺎﻳﻨﺪ. ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ ﮔﺬار در ﺧﺒﺮﻧﻮیسی ﻧﺤﻮه ﻋﺒـﻮر از ﭘﺎراﮔﺮاف اول ﺧﺒﺮ ﺑـﻪ ﭘﺎراﮔﺮاف دوم آن اﺳﺖ. اﮔﺮ ﺧﻮاﻧﻨﺪه ”ﻣﺎهی“ اﺳﺖ و ﺗﻴﺘﺮ "ﻗﻼب“ ﺻﻴﺪ اﺳﺖ، ﮔﺬار ﺑﻪ ﭘﺎراﮔﺮاف دوم ﺣﻜﻢﻛﺸﻴﺪن ﻗﻼب از درون آب را دارد. درﺣﻘﻴﻘﺖ ﮔﺬارﻫﺎ ﺧﻮاﻧﻨﺪه را از ﻳﻚ واﻗﻌﻴﺖ دﻳﮕﺮ، از ﻳﻚ زﻣﺎن ﺑﻪ زﻣﺎن دﻳﮕﺮ و از ﻳﻚ ﻣﻜﺎن ﺑﻪ ﻣﻜﺎن دﻳﮕﺮ میﻛﺸﺎﻧﻨﺪ. ﮔﺬارﻫﺎ ﺣﻠﻘﻪﻫﺎی ﭘﻴﻮﻧﺪ ﭘﺎراﮔﺮافﻫﺎی ﺧﺒﺮ ﺑـﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ، اﻣﺎ ﻫﺮ اﻧﺪازه ﻛﻪ اﻳﻦ ﮔﺬارﻫﺎ ﻃﺒﻴﻌﻲﺗـﺮ ﺟﻠﻮه ﻛﻨﻨﺪ و ﺑﺎ ﺣﺪاﻗﻞ ﺟﻠﺐ ﺗﻮﺟﻪ ﺗﻮأم ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻣﻄﻠﻮبﺗﺮ ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺑﻮد و ﺑﻪﻫﻤﻴﻦ دﻟﻴﻞ اﺳﺖ ﻛـﻪ ﻫﻤـــه وﻳﺮاﺳـﺘﺎران، ﺧﻮاﻫﺎن ”ﮔﺬارﻫﺎی آرام“ و ﻧﺎﻣﺤـﺴﻮس (Unobtrusive) ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﭘﺎرهای از ﮔﺬارﻫﺎی راﻳﺞ در ﺧﺒﺮﻧﻮﻳﺴﻲ ﺑـﻪ ﻗـﺮار زﻳﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ:
ﻋﻼوه ﺑﺮ اﻳﻦ، اﻓﺰون ﺑﺮ اﻳﻦ، ﻣﻊﻫﺬا، ﺑﻪﻋﻼوه، اﻣﺎ، ﻣﺘﻌﺎﻗﺒﺎً، ﺑﺎ اﻳﻦ ﻫﻤـﻪ، ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ، ﺳﭙﺲ، و، ﺑﺎﻷﺧﺮه، در ﻫﻤـﻴﻦ ﺣﺎل، ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ، ﺿﻤﻨﺎً، در ﻳﻚ ﺗﺤﻮل دﻳﮕﺮ، ﻟﺤﻈﺎﺗﻲ ﺑﻌﺪ، ﺳﺎﻋﺎﺗﻲ دﻳﮕﺮ، در ﺟﺎیی دﻳﮕـﺮ، ﻫﻢزﻣﺎن ﺑﺎ، در ﭘﺎﻳﺎن و...
ﻓﺮاﻣﻮش ﻧﻜﻨﻴﻢ ﻛﻪ، ﺑﻪ ﻫﺮ ﺳﺒﻜﻲ ﻛﻪ ﺧﺒﺮ را ﺗﻨﻈـﻴﻢ میﻛﻨﻴﻢ، ﺑﺎﻳـﺪ از ﺟﻤﻼت و ﭘﺎراﮔﺮافﻫﺎی ﮔﻮﻳﺎ و روﺷﻦ اﺳﺘﻔﺎده ﻛﻨﻴﻢ. و اﻟﺒﺘﻪ ﻧﻪ ﺑﻪﺧﺎﻃﺮ اﻳﻨﻜﻪ ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﻛﻢﺳﻮاد اﺳﺖ، اﺻﻼ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﻪدﻟﻴﻞ اﻳﻨﻜﻪ وﻇﻴﻔﻪ دارﻳﻢ ﻛﻪ درك ﺧﻮاﻧﻨﺪه را آﺳﺎن و راﺣﺖ ﻛﻨﻴﻢ، وﻗﺖ او را ﻫﺪر ﻧـﺪﻫﻴﻢ و اﻃﻼﻋﺎت ﺑﻴﺸﺘﺮی در اﺧﺘﻴﺎر وی ﺑﮕﺬارﻳﻢ
@younesshokrkhah
#خبر #روزنامهنگاری #تجربه
🔸خبر به مثابه محصول
#ﺟﺎن_ﻫﺎرتلی (John Hartley) زاده ﻟﻨﺪن ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه دهﻫﺎ اﺛﺮ در ﻋﺮﺻه روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎری، رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ و ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت فرهنگی، پژوهشگر ﺳﺮﺷﻨﺎس داﻧﺶ ارﺗﺒﺎﻃﺎت میﮔﻮﻳﺪ: #ﺧﺒﺮ ﻋﻤﺪﺗﺎً ﻣﺤﺼﻮل ﺗﺎرﻳﺦ اﺳﺖ و ﺗﺎرﻳﺦ ﺧﺒﺮ از ﻗﺮن ﻧﻮزدﻫﻢ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ، ﺑﻪ ﺑﺮرسی اﻳﻦ اﻣﺮ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ ﻛﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻋﺒﺎرت ”ﺧﺒﺮ ﺑﺮای ﻣﺮدم“ ﺑﻪﻋﺒﺎرت ”ﺧﺒﺮ ﺑﺮای ﺑﺎزار“ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻳﺎفته اﺳﺖ.
#هارتلی ﻣﻌﺘﻘﺪ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﺤﻮه ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺧﺒﺮ ﺑـﻪ ﻧﺤـﻮه ﺗﻮﻟﻴـﺪ ﻛﺎﻻ ﺷﺒﺎﻫﺖ ﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ و ﻳﻜﻲ از ﻛﺎﻻﻫﺎیی ﻛﻪ روزﻧﺎﻣﻪﻫﺎ و وبﺳﺎﻳﺖﻫﺎ ﻣﺎﻳﻞ ﺑﻪ ﺗﻮﻟﻴﺪ آنﻫﺴﺘﻨﺪ، #ﺧﻮاﻧﻨﺪه اﺳـﺖ. و از آﻧﺠﺎ ﻛﻪ روزﻧﺎﻣﻪﻫﺎ و وبﺳـﺎﻳﺖﻫﺎ نمیﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺻﺮﻓﺎً ﺑﺎ ﺗﻜﻴﻪ ﺑﺮ ﻓﺮوش ﺧﻮد ﺑﻪ ﺑﻘﺎ اداﻣﻪ دﻫﻨﺪ، ﺧﻮاﻧﻨﺪه و ﻛﺎرﺑﺮ را ﺑﻪ آﮔﻬﻲدﻫﻨﺪه میﻓﺮوﺷﻨﺪ. ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﻫﺎرﺗﻠﻲ میﻛﻮﺷﺪ ﺗﺎ ﻧﻘﺶ ﻧﻴﺮوﻫﺎی ﺑﺎزار و ﺑﻪﻋﺒﺎرت ﺑﻬﺘﺮ ﻧﻘﺶ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ را ﺑﺮ ﺣﺎﺻﻞ ﻛﺎر روزﻧﺎﻣﻪﻫﺎ و وبﺳﺎﻳﺖﻫﺎ ﻧﺸﺎن دﻫﺪ. ﭼﺮﺧﻪای ﻛﻪ او ﻣﻄﺮح میﻛﻨﺪ، ﺗﻮﺟﻪ ﻣﺎ را ﺑﻪﺳﻮی #ﻣﻨﺎﺑﻊ_ﺧﺒﺮی ﻣﻌﻄﻮف میﺳﺎزد و ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ ﭼﺮا ﺑﺮﺧﻲ از روزﻧﺎﻣﻪﻫﺎ و وبﺳﺎﻳﺖﻫﺎی ﺑﺰرگ، ﺗﺜﺒﻴﺖ میﺷﻮﻧﺪ و ﭼﺮا ﺑﺮﺧﻲ از روزﻧﺎﻣﻪﻫﺎ و وبﺳﺎﻳﺖﻫﺎی ﭘﺮﻣﺤﺘﻮا از ﺻﺤﻨﻪ ﺑﻴﺮون میروﻧﺪ.
@younesshokrkhah
🔸خبر به مثابه محصول
#ﺟﺎن_ﻫﺎرتلی (John Hartley) زاده ﻟﻨﺪن ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه دهﻫﺎ اﺛﺮ در ﻋﺮﺻه روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎری، رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ و ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت فرهنگی، پژوهشگر ﺳﺮﺷﻨﺎس داﻧﺶ ارﺗﺒﺎﻃﺎت میﮔﻮﻳﺪ: #ﺧﺒﺮ ﻋﻤﺪﺗﺎً ﻣﺤﺼﻮل ﺗﺎرﻳﺦ اﺳﺖ و ﺗﺎرﻳﺦ ﺧﺒﺮ از ﻗﺮن ﻧﻮزدﻫﻢ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ، ﺑﻪ ﺑﺮرسی اﻳﻦ اﻣﺮ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ ﻛﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻋﺒﺎرت ”ﺧﺒﺮ ﺑﺮای ﻣﺮدم“ ﺑﻪﻋﺒﺎرت ”ﺧﺒﺮ ﺑﺮای ﺑﺎزار“ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻳﺎفته اﺳﺖ.
#هارتلی ﻣﻌﺘﻘﺪ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﺤﻮه ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺧﺒﺮ ﺑـﻪ ﻧﺤـﻮه ﺗﻮﻟﻴـﺪ ﻛﺎﻻ ﺷﺒﺎﻫﺖ ﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ و ﻳﻜﻲ از ﻛﺎﻻﻫﺎیی ﻛﻪ روزﻧﺎﻣﻪﻫﺎ و وبﺳﺎﻳﺖﻫﺎ ﻣﺎﻳﻞ ﺑﻪ ﺗﻮﻟﻴﺪ آنﻫﺴﺘﻨﺪ، #ﺧﻮاﻧﻨﺪه اﺳـﺖ. و از آﻧﺠﺎ ﻛﻪ روزﻧﺎﻣﻪﻫﺎ و وبﺳـﺎﻳﺖﻫﺎ نمیﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺻﺮﻓﺎً ﺑﺎ ﺗﻜﻴﻪ ﺑﺮ ﻓﺮوش ﺧﻮد ﺑﻪ ﺑﻘﺎ اداﻣﻪ دﻫﻨﺪ، ﺧﻮاﻧﻨﺪه و ﻛﺎرﺑﺮ را ﺑﻪ آﮔﻬﻲدﻫﻨﺪه میﻓﺮوﺷﻨﺪ. ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﻫﺎرﺗﻠﻲ میﻛﻮﺷﺪ ﺗﺎ ﻧﻘﺶ ﻧﻴﺮوﻫﺎی ﺑﺎزار و ﺑﻪﻋﺒﺎرت ﺑﻬﺘﺮ ﻧﻘﺶ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ را ﺑﺮ ﺣﺎﺻﻞ ﻛﺎر روزﻧﺎﻣﻪﻫﺎ و وبﺳﺎﻳﺖﻫﺎ ﻧﺸﺎن دﻫﺪ. ﭼﺮﺧﻪای ﻛﻪ او ﻣﻄﺮح میﻛﻨﺪ، ﺗﻮﺟﻪ ﻣﺎ را ﺑﻪﺳﻮی #ﻣﻨﺎﺑﻊ_ﺧﺒﺮی ﻣﻌﻄﻮف میﺳﺎزد و ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ ﭼﺮا ﺑﺮﺧﻲ از روزﻧﺎﻣﻪﻫﺎ و وبﺳﺎﻳﺖﻫﺎی ﺑﺰرگ، ﺗﺜﺒﻴﺖ میﺷﻮﻧﺪ و ﭼﺮا ﺑﺮﺧﻲ از روزﻧﺎﻣﻪﻫﺎ و وبﺳﺎﻳﺖﻫﺎی ﭘﺮﻣﺤﺘﻮا از ﺻﺤﻨﻪ ﺑﻴﺮون میروﻧﺪ.
@younesshokrkhah
#روزنامهنگاری🔸درباره خبر
اﮔﺮ ﻳﻚ ﻧﻔﺮ سگی را ﮔﺎز ﺑﮕﻴﺮد، ﺧﺒﺮ اﺳﺖ ولی ﺑـﻪ ﻋﻜـﺲ اﮔـﺮ سگی، ﻓﺮدي را ﮔﺎز ﺑﮕﻴﺮد، ﺧﺒﺮ ﻧﻴﺴﺖ. اﻳﻦ ﺗﻌﺮﻳﻒ از ﺟﻤﻠه ﺗﻌﺎرﻳﻒ ﻛﻼﺳﻴﻚ ﻗﺮن ﻧﻮزدهمی #ﺧﺒﺮ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﺗﺒﻴﻴﻦ ﻣﻔﻬﻮم ﺧﺒﺮ ﺑﻪﻛﺎر ﮔﺮﻓﺘﻪ میﺷﻮد و ﺑﺮ وﺟﻪ ﻏﻴﺮﻋـﺎدی ﺑـﻮدن ﺧﺒـﺮ ﻣﺘﻤﺮﻛﺰ اﺳﺖ. اﻳﻦ ﺗﻌﺮﻳـﻒ را ﺟـﺎنبی ﺑﻮﮔـﺎرت ﺳﺮدﺑﻴﺮ ﺳﺎلﻫﺎی دور ﻧﺸﺮﻳﻪ ﻧﻴﻮﻳﻮرك ﺳﺎن اراﺋﻪ ﻛﺮده اﺳﺖ.
اﮔﺮ ﻳﻚ ﻧﻔﺮ سگی را ﮔﺎز ﺑﮕﻴﺮد، ﺧﺒﺮ اﺳﺖ ولی ﺑـﻪ ﻋﻜـﺲ اﮔـﺮ سگی، ﻓﺮدي را ﮔﺎز ﺑﮕﻴﺮد، ﺧﺒﺮ ﻧﻴﺴﺖ. اﻳﻦ ﺗﻌﺮﻳﻒ از ﺟﻤﻠه ﺗﻌﺎرﻳﻒ ﻛﻼﺳﻴﻚ ﻗﺮن ﻧﻮزدهمی #ﺧﺒﺮ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﺗﺒﻴﻴﻦ ﻣﻔﻬﻮم ﺧﺒﺮ ﺑﻪﻛﺎر ﮔﺮﻓﺘﻪ میﺷﻮد و ﺑﺮ وﺟﻪ ﻏﻴﺮﻋـﺎدی ﺑـﻮدن ﺧﺒـﺮ ﻣﺘﻤﺮﻛﺰ اﺳﺖ. اﻳﻦ ﺗﻌﺮﻳـﻒ را ﺟـﺎنبی ﺑﻮﮔـﺎرت ﺳﺮدﺑﻴﺮ ﺳﺎلﻫﺎی دور ﻧﺸﺮﻳﻪ ﻧﻴﻮﻳﻮرك ﺳﺎن اراﺋﻪ ﻛﺮده اﺳﺖ.
#خبر🔸ﺳﻪ ﻧﮕﺮش در ﺳﺎﺧﺖدهی ﺧﺒﺮﻫﺎ
از ﻧﮕﺎه ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎﺳﺎن ﺳﻪ ﻧﮕﺮش ﻛﻠﻴﺪی در ﺳﺎﺧﺖدهی ﺧﺒﺮﻫﺎ ــ و ﻧﻪ اﻧﺘﺨﺎب آنﻫﺎ ــ ﻧﻘﺶ دارﻧﺪ و ﺑﺎﻳﺪ در #ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎسی ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺧﺒﺮ ﺑﻪ آنﻫﺎ ﺗﻮﺟﻪ داﺷﺖ:
۱.ﻧﮕﺮش اﻗﺘﺼﺎد ﺳﻴﺎسی ﻛﻪ نتیجه ﻓﺮاﻳﻨﺪ #ﺧﺒﺮ و ﺳﺎﺧﺖ اﻗﺘـﺼﺎدي ﺳـﺎزﻣﺎن ﺧﺒﺮی ذيرﺑﻂ را ﺑﺮرسی میﻛﻨﺪ (ﺳﻮدﺟﻮیی اﻳﻦ ﺻﻨﻌﺖ ﺧﺼﻮصی از ﻳﻚﻃﺮف و ﻛﻨﺘﺮل دولتی از ﻃﺮف دﻳﮕﺮ و ﺑﺎﻷﺧﺮه ﺟﺮﻳﺎنﻫﺎی ﺧﺒـﺮی ﻣﻌﻄﻮف ﺑﻪ ﺣﻔﻆ دوﻟﺖ)
۲. ﻧﮕﺮش ﺳﺎزﻣﺎن اﺟﺘﻤﺎعی ﻛﺎر ﺧﺒﺮی ﻛﻪ روﻳﻪﻫﺎی شغلی و ﺳـﺎزﻣﺎنی ﻣﺤﺪودﻛﻨﻨﺪه ﺗﻼشﻫﺎی #روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران را ﺑﺮرسی میﻛﻨﺪ.
۳. ﻧﮕﺮش ﻓﺮﻫﻨﮓﺷﻨﺎﺳﺎﻧﻪ (اﻧﺴﺎنﺷﻨﺎﺳﺎﻧﻪ) ﻛﻪ ﺑﻪ ﺟﺎی روﻳﻪﻫﺎی شغلی و ﺳﺎزﻣﺎنی ﻣﺤﺪود ﻛﻨﻨﺪه ﺑﻪ ﻧﻴﺮوی ﻣﺤﺪودﻛﻨﻨﺪه ﺳﻴﺴﺘﻢﻫﺎی ﻧﻤﺎدﻳﻦ فرهنگی میﭘﺮدازد
از ﻧﮕﺎه ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎﺳﺎن ﺳﻪ ﻧﮕﺮش ﻛﻠﻴﺪی در ﺳﺎﺧﺖدهی ﺧﺒﺮﻫﺎ ــ و ﻧﻪ اﻧﺘﺨﺎب آنﻫﺎ ــ ﻧﻘﺶ دارﻧﺪ و ﺑﺎﻳﺪ در #ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎسی ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺧﺒﺮ ﺑﻪ آنﻫﺎ ﺗﻮﺟﻪ داﺷﺖ:
۱.ﻧﮕﺮش اﻗﺘﺼﺎد ﺳﻴﺎسی ﻛﻪ نتیجه ﻓﺮاﻳﻨﺪ #ﺧﺒﺮ و ﺳﺎﺧﺖ اﻗﺘـﺼﺎدي ﺳـﺎزﻣﺎن ﺧﺒﺮی ذيرﺑﻂ را ﺑﺮرسی میﻛﻨﺪ (ﺳﻮدﺟﻮیی اﻳﻦ ﺻﻨﻌﺖ ﺧﺼﻮصی از ﻳﻚﻃﺮف و ﻛﻨﺘﺮل دولتی از ﻃﺮف دﻳﮕﺮ و ﺑﺎﻷﺧﺮه ﺟﺮﻳﺎنﻫﺎی ﺧﺒـﺮی ﻣﻌﻄﻮف ﺑﻪ ﺣﻔﻆ دوﻟﺖ)
۲. ﻧﮕﺮش ﺳﺎزﻣﺎن اﺟﺘﻤﺎعی ﻛﺎر ﺧﺒﺮی ﻛﻪ روﻳﻪﻫﺎی شغلی و ﺳـﺎزﻣﺎنی ﻣﺤﺪودﻛﻨﻨﺪه ﺗﻼشﻫﺎی #روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران را ﺑﺮرسی میﻛﻨﺪ.
۳. ﻧﮕﺮش ﻓﺮﻫﻨﮓﺷﻨﺎﺳﺎﻧﻪ (اﻧﺴﺎنﺷﻨﺎﺳﺎﻧﻪ) ﻛﻪ ﺑﻪ ﺟﺎی روﻳﻪﻫﺎی شغلی و ﺳﺎزﻣﺎنی ﻣﺤﺪود ﻛﻨﻨﺪه ﺑﻪ ﻧﻴﺮوی ﻣﺤﺪودﻛﻨﻨﺪه ﺳﻴﺴﺘﻢﻫﺎی ﻧﻤﺎدﻳﻦ فرهنگی میﭘﺮدازد
#خبر🔸طبقهبندیهای گوناگون
ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﺸﺘﺮك و ﺟﺎﻣﻊ و ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﻳﮕﺮ، اراﺋﻪ ﻳﻚ ﺗﺌﻮری ﺟﺎﻣﻊ و ﻣﺎﻧﻊ ﺑﺮاي #ﺧﺒﺮ، ﺑﺴﻴﺎر دﺷﻮار اﺳﺖ. ﻋﻼوه ﺑﺮ اﻳﻦ، ﺧﻮد #روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕـﺎران ﻫﻢ ﺧﺒﺮﻫﺎ را در ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪیﻫﺎی گوناگونی ﻗﺮار میدﻫﻨﺪ ﻛـﻪ از آن ﺟﻤﻠﻪ
میﺗﻮان ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻮارد اﺷﺎره داﺷﺖ:
▫️ﺳﺨﺖ ﺧﺒﺮ (News Hard): ﺧﺒﺮﻫﺎیی ﻛﻪ ﻓﻮری و در ﺣﺎل وﻗﻮع ﻫـﺴﺘﻨﺪ و نمیﺗﻮان آنها را در اﻧﺘﻈﺎر ﮔﺬاﺷﺖ؛
▫️ﻧﺮم ﺧﺒﺮ (soft news) خبرهایی که میتوانند تا حدی در اﻧﺘﻈﺎر ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ و ﻋﻤﻮﻣﺎً ﻣﺮﺑـﻮط ﺑﻪ ﻳﻚ روﻧﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻳﺎ درﺑﺎره ﻳﻚ روﻳﺪاد ﺟﺎری درﺑﺎره ﻳﻚ ﻓﺮد ﺟﺎﻟﺐ؛
▫️ﻓﻴﭽﺮ (Feature): ﻣﻄﺎﻟﺐ ﻧﺴﺒﺘﺎً ﻃﻮﻻﻧﻲ و ﻣﺠﻠﻪای و ﻋﻤﻴﻖﺗﺮ از ﺧﺒﺮ ﻛﻪ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران آنها را ﻣﻌﺎدل ﻣﻘﺎﻟﻪ میﭘﻨﺪارﻧﺪ؛
▫️ﭘﺮوﻓﺎﻳﻞ شخصیتی (profile Personality): ﺑـﻪ اینها ﺧﺒﺮﺳﺎز (newsmaker) ﻫﻢ میﮔﻮﻳﻨﺪ و ﻣﺮﺑﻮط اﺳﺖ ﺑﻪ ﺗﻮﺻﻴﻒ اﻓﺮاد ﻣﻄﺮح در ﺧﺒﺮﻫﺎ و ﻳﺎ درﺑﺎره اﻓﺮاد ﺟﺎﻟﺐ اﻣﺎ ﮔﻤﻨﺎم و ﺑﻪﻃﻮر ﻛﻠﻲ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻫﺮ ﭼﻪﻛﻪ ﻃﺮف ﺗﻮﺟﻪ اﻧﺴﺎنﻫﺎ (interest human) قرار ﺑﮕﻴﺮد؛
▫️ﭘﺲزﻣﻴﻨﻪﻫﺎ (Backgrounder): ﻛﻪ ﻃﺒﻘﻪاي دﻳﮕﺮ در درون ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪی ﺧﺒﺮﻫﺎ است و ﺑﻪ ﻣﻄﺎلبی ﮔﻔﺘﻪ میﺷﻮد ﻛﻪ اﻃﻼﻋﺎت ﺑﻴـﺸﺘﺮی را ﺑﻪ ﺧﺒﺮ میاﻓﺰاﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﮔﺎهی میﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪﺻـﻮرت ﺑﺎﻛﺲ یا ﻛﺎدر (sidebar) در ﻛﻨﺎر ﻳﻚ ﺧﺒﺮ ﺑﻴﺎید.
ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﺸﺘﺮك و ﺟﺎﻣﻊ و ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﻳﮕﺮ، اراﺋﻪ ﻳﻚ ﺗﺌﻮری ﺟﺎﻣﻊ و ﻣﺎﻧﻊ ﺑﺮاي #ﺧﺒﺮ، ﺑﺴﻴﺎر دﺷﻮار اﺳﺖ. ﻋﻼوه ﺑﺮ اﻳﻦ، ﺧﻮد #روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕـﺎران ﻫﻢ ﺧﺒﺮﻫﺎ را در ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪیﻫﺎی گوناگونی ﻗﺮار میدﻫﻨﺪ ﻛـﻪ از آن ﺟﻤﻠﻪ
میﺗﻮان ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻮارد اﺷﺎره داﺷﺖ:
▫️ﺳﺨﺖ ﺧﺒﺮ (News Hard): ﺧﺒﺮﻫﺎیی ﻛﻪ ﻓﻮری و در ﺣﺎل وﻗﻮع ﻫـﺴﺘﻨﺪ و نمیﺗﻮان آنها را در اﻧﺘﻈﺎر ﮔﺬاﺷﺖ؛
▫️ﻧﺮم ﺧﺒﺮ (soft news) خبرهایی که میتوانند تا حدی در اﻧﺘﻈﺎر ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ و ﻋﻤﻮﻣﺎً ﻣﺮﺑـﻮط ﺑﻪ ﻳﻚ روﻧﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻳﺎ درﺑﺎره ﻳﻚ روﻳﺪاد ﺟﺎری درﺑﺎره ﻳﻚ ﻓﺮد ﺟﺎﻟﺐ؛
▫️ﻓﻴﭽﺮ (Feature): ﻣﻄﺎﻟﺐ ﻧﺴﺒﺘﺎً ﻃﻮﻻﻧﻲ و ﻣﺠﻠﻪای و ﻋﻤﻴﻖﺗﺮ از ﺧﺒﺮ ﻛﻪ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران آنها را ﻣﻌﺎدل ﻣﻘﺎﻟﻪ میﭘﻨﺪارﻧﺪ؛
▫️ﭘﺮوﻓﺎﻳﻞ شخصیتی (profile Personality): ﺑـﻪ اینها ﺧﺒﺮﺳﺎز (newsmaker) ﻫﻢ میﮔﻮﻳﻨﺪ و ﻣﺮﺑﻮط اﺳﺖ ﺑﻪ ﺗﻮﺻﻴﻒ اﻓﺮاد ﻣﻄﺮح در ﺧﺒﺮﻫﺎ و ﻳﺎ درﺑﺎره اﻓﺮاد ﺟﺎﻟﺐ اﻣﺎ ﮔﻤﻨﺎم و ﺑﻪﻃﻮر ﻛﻠﻲ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻫﺮ ﭼﻪﻛﻪ ﻃﺮف ﺗﻮﺟﻪ اﻧﺴﺎنﻫﺎ (interest human) قرار ﺑﮕﻴﺮد؛
▫️ﭘﺲزﻣﻴﻨﻪﻫﺎ (Backgrounder): ﻛﻪ ﻃﺒﻘﻪاي دﻳﮕﺮ در درون ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪی ﺧﺒﺮﻫﺎ است و ﺑﻪ ﻣﻄﺎلبی ﮔﻔﺘﻪ میﺷﻮد ﻛﻪ اﻃﻼﻋﺎت ﺑﻴـﺸﺘﺮی را ﺑﻪ ﺧﺒﺮ میاﻓﺰاﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﮔﺎهی میﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪﺻـﻮرت ﺑﺎﻛﺲ یا ﻛﺎدر (sidebar) در ﻛﻨﺎر ﻳﻚ ﺧﺒﺮ ﺑﻴﺎید.
#ارتباطات
🔸 ﮔﺮوه رﺳﺎﻧﻪای ﮔﻼﺳﮕﻮ (GUMG)
ﮔﺮوه رﺳﺎﻧﻪای داﻧﺸﮕﺎه #ﮔﻼﺳﮕﻮ در اﻧﮕﻠﻴﺲ، ﻣﺮﻛﺐ از ﮔﺮوﻫﻲ از اﺳﺎﺗﻴﺪ داﻧـﺸﮕﺎهی اﺳـﺖ ﻛـﻪ ﺑـﺎ ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎ و ﻳﺎﻓﺘﻪﻫﺎي ﻏﻴﺮﻗﺎﺑـﻞ اﻧﻜﺎر در زﻣﻴﻨـﻪ ﻧﻘـﺶ ﺑﺮﺟـﺴﺘﻪﺳـﺎزي در روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎری ﺧﺒﺮی از ﻃﺮﻳـﻖ ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻣﺤﺘﻮا، ﺗﻮﺟﻪ ﻫﻤﮕﺎن را در زﻣﻴﻨﺔ ﻣﺒﺎﺣﺚ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺧﺒـﺮ ﺑـﻪ ﺧـﻮد ﺟﻠـﺐ ﻛـﺮده اﺳﺖ. ﺑﺪیهی اﺳﺖ ﻛﻪ اﻳﻦ ﻳﺎﻓﺘﻪﻫﺎی ﭘﮋوﻫﺸﻲ ﺑـﺎ ﻣﻮج ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﻣﺎﻟﻜـﺎن رﺳﺎﻧﻪﻫﺎیی ﻛﻪ ﺗﺤﺖ ﻣﻄﺎﻟﻌﺔ اﻳﻦ ﮔﺮوه ﻗﺮار داﺷﺘﻨﺪ، ﻧﻴﺰ ﻣﻮاﺟﻪ ﺷـﺪ، ﭼـﺮا ﻛﻪ ﻳﺎﻓﺘﻪﻫﺎی اﻳﻦ ﮔﺮوه از اﻳـﻦ اﻣـﺮ ﺧﺒـﺮ میداد ﻛـﻪ اﺧﺒـﺎر ﺷـﺒﻜﻪﻫﺎي ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻧﻲ در ﺧﺪﻣﺖ ﻗﺪرتﻣﻨـﺪان ﺟﺎﻣﻌـﻪ و ﻋﻠﻴـﻪ ﮔﺮوهﻫﺎی ﺿﻌﻴﻒ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﺳﺖ. اﻳﻦ ﮔﺮوه ﭘﮋوهشی، ﻛﻪ ﺑﺎ اﻋﺘﺒﺎر ﺷﻮراي ﭘﮋوهشی ﻋﻠﻮم اﺟﺘﻤﺎعی بریتانیا در ﺳﺎل ۱۹۷۴ ﭘﺎﮔﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﺳﺎل ۱۹۸۲ ﺳﻪ اﺛﺮ ارزﺷﻤﻨﺪ در زﻣﻴﻨه ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺧﻮد ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺳﺎﺧﺖ ﻛﻪ اوﻟﻴﻦ اﺛﺮ با ﻋﻨﻮان ﺧﺒﺮﻫﺎي ﺑﺪ (Bad news) در ﺳـﺎل
۱۹۷۶ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺷﺪ.
اﻣﺎ ﻣﻜﺘﺐ ﮔﻼﺳﮕﻮ ﭼﻪ ﺑﺮداﺷﺖ و روایتی از #ﺧﺒﺮ دارد و ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻪ آن دﺳﺖ ﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ؟
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻟﻐﺖ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ و ارﺗﺒﺎﻃﺎت #آﻛﺴﻔﻮرد در ﻧﺴﺨﻪ ۲۰۱۱ ﺧـﻮد در ﻣﺪﺧﻞ ﮔﺮوه رﺳﺎﻧﻪاي داﻧﺸﮕﺎه ﮔﻼﺳﮕﻮ آورده اﺳـﺖ ﻛـﻪ ﺑﻴـﺸﺘﺮﻳﻦ ﻋﻠـﺖ ﺷﻬﺮت اﻳﻦ ﮔﺮوه اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﻘﺶ ضمنی روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎراﻧﻪ #اﻳﺪﺋﻮﻟﻮژی را در ﻣﺴﻴﺮ ﺣﻔﻆ وﺿﻊ ﻣﻮﺟﻮد آﺷﻜﺎر ﺳﺎﺧﺘﻨﺪ و ﻧﺸﺎن دادﻧﺪ ﻛﻪ روﻳﺪادﻫﺎی ﺧﺒﺮی آﻧﭽﻨﺎن ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ در #ﻓﺮاﻣﺘﻦ ﻗﺮار داده نمیﺷﻮﻧﺪ. ﻫﺸﺖ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه ﻛﺘﺎب #ﺧﺒﺮﻫﺎیﺑﺪ اﻋﻼم ﻛﺮدﻧﺪ ﻛﻪ تلقی نتی ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی دﻳﺪاری، ﻋﻴﻨﻲﺗﺮ از رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﻧﻮﺷﺘﺎری ﺑﻪ ﭘﺨﺶ روﻳﺪادﻫﺎ میﭘﺮدازﻧﺪ، ﻳﻚ ﺑﺮداﺷﺖ ﻧﺎدرﺳﺖ و ﻏﻠﻂ اﺳﺖ. آﻧﺎن ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎ ﻧﺸﺎن میدﻫﺪ ﭘﻨﺪاﺷﺖ راﻳﺞ در ﻣﻮرد ﺧﺒﺮﻫـﺎی #ﺗﻠﻮﻳﺰﻳـﻮن ﻛـﻪ "ﻧﻤﺎﻳﺶ ﻣﺤﺾ وﻗﻮع روﻳﺪاد اﺳـﺖ و ﺑـﻪ ﻫﻤـﺎن شکلی اﺳـﺖ ﻛـﻪ رخ
ﻣﻲدﻫﺪ" ﻳﻚ ﺑﺮداﺷﺖ بیﭘﺎﻳﻪ اﺳﺖ.
ﻳﻜﻲ از ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ ﻳﺎﻓﺘﻪﻫﺎی ﺧﺒﺮﻫـﺎی ﺑﺪ، ﻛـﻪ ﮔـﺮوه ﮔﻼﺳـﮕﻮ ﺑـﺮاي ﺗﺪوﻳﻦ آن، همه ﺧﺒﺮﻫـﺎی ﺗﻠﻮﻳﺰﻳـﻮن اﻧﮕﻠـﻴﺲ را در ﻇـﺮف ﺷـﺶﻣـﺎه (از ژاﻧﻮﻳﻪ ﺗﺎ ژوﺋﻦ ۱۹۷۵) ﺿﺒﻂ و ﺑﺮرﺳـﻲ ﻛـﺮده ﺑﻮد، اﻳـﻦ ﺑﻮد ﻛﻪ اﺧﺒﺎر ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮن اﻧﮕﻠﻴﺲ ﻛﺎﻣﻼً ﺟﺎﻧبداراﻧﻪ و ﻋﻠﻴﻪ اﺗﺤﺎدﻳﻪﻫﺎی ﻛﺎرﮔﺮی و ﻛﺎرﻫﺎی ﺳﺎزﻣﺎن ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺗﺪوﻳﻦ میﺷﻮد و ﻋﻼوه ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﻪ ﺟﺎی ﺑﺮرسی”رﻳﺸﻪﻫﺎی روﻳﺪادﻫﺎ“ ﻋﻤﻴﻘـﺎً ﺑـﺮ ”ﭘﻴﺎﻣﺪﻫﺎی روﻳﺪادﻫﺎ“ ﻣﺘﻤﺮﻛﺰ اﺳـﺖ.
“ ﺧﺒﺮﻫﺎي ﺑﺪ، ﺑﺎورﻫﺎی ﺣﺮﻓﻪایﻫﺎ را در ﻣـﻮرد ”بیطرفی ﺧﺒـﺮی“ ﻣـﻮرد ﺗﺮدﻳﺪ ﻗﺮار داد.
آﺛﺎر ﺑﻌﺪی ﮔﺮوه ﮔﻼﺳﮕﻮ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺷﺪﻧﺪ:
• ﺑﺎز ﻫﻢ ﺧﺒﺮﻫﺎي ﺑﺪ (More bad news) ﻛﻪ در ﺳﺎل ۱۹۸۰ ﺑﻪوﺳﻴﻠﺔ ﻧﺎﺷﺮ اﺛﺮ اول ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺷﺪ.
• ﺧﺒﺮﻫﺎی واﻗﻌﺎً ﺑﺪﺗﺮ (Really bad news) دو ﺳﺎل ﺑﻌﺪ (۱۹۸۲) ﺑﻪوﺳﻴﻠﻪ اﻧﺘﺸﺎرات Readrs & Writers اﻧﮕﻠﻴﺲ ﺑﻪ ﺑﺎزار ﻛﺘﺎب راهﻳﺎﻓﺖ.
ﮔﺮوه ﮔﻼﺳﮕﻮ ﺑﺎز ﻫﻢ ﺑﻪ ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی ﺧﻮد اداﻣﻪ داد و ﺳﻪ ﺳﺎل ﺑﻌﺪ (۱۹۸۵) ﺑﺎ اﺛﺮی دﻳﮕﺮ ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮان ﺧﺒﺮﻫﺎی ﺟﻨﮓ و ﺻﻠﺢ (Peace and war news) ﺗﻮﺟﻪ ﻫﻤﮕﺎن را ﺑﻪ ﺧﻮد ﻣﻌﻄـﻮف ﺳﺎﺧﺖ. در اﻳﻦ اﺛﺮ ﻛﻪ به وسیله اﻧﺘﺸﺎرات Press University Open ﺑـﻪ ﺑﺎزار ﻛﺘـﺎب ﻋﺮﺿﻪ ﺷﺪ، ﻣﻘﻮﻻتی ﭽﻮن ﺧﺒﺮﻫﺎی ﺟﻨﮓ ﻓﺎﻟﻜﻨﺪ، اﻋﺘﺼﺎب ﻣﻌﺪﻧﭽﻴﺎن اﻧﮕﻠﻴﺲ و ﻧﺤﻮه ﭘﺨﺶ و درج ﺧﺒﺮﻫﺎی ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ اﻳﺮﻟﻨﺪ ﺷﻤﺎلی ﻣـﻮرد ﺑﺮرسی ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ.
اﻋﻀﺎي ﮔﺮوه ﮔﻼﺳﮕﻮ ﻫﻤﭽﻨﺎن ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﻲ و ﻛﺎﻟﺒﺪﺷﻜﺎفی ﻧﺤﻮه ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺧﺒﺮﻫﺎ اداﻣﻪ دادﻧﺪ و اﺛﺮ دﻳﮕﺮی را ﺑﻪ ﻧﺎم ﮔﺮﻓﺘﻦ ﭘﻴﺎم، ﺧﺒﺮها، ﺣﻘﻴﻘﺖ و ﻗﺪرت
Getting the Message: News, Truth and Power
ﺗﺪوﻳﻦ ﻛﺮدﻧﺪ ﻛﻪ توسط اﻧﺘﺸﺎرات راتلج در ﺳـﺎل ۱۹۹۳ ﺑﻪ ادﺑﻴﺎت روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎری اﻓﺰوده ﺷﺪ.
ﺑﻪ ﻋﻘﻴﺪه ﮔﺮوه ﮔﻼﺳﮕﻮ: "ﺧﺒﺮ ﻳﻚ ﭘﺪﻳﺪه ﻃﺒﻴﻌﻲ ﻧﻴﺴﺖ، ﺧﺒﺮ ﻣﺤﺼﻮل ﻣﺼﻨﻮع اﻳﺪﺋﻮﻟﻮژي اﺳﺖ".
Glasgow University Media Group
@younesshokrkhah
🔸 ﮔﺮوه رﺳﺎﻧﻪای ﮔﻼﺳﮕﻮ (GUMG)
ﮔﺮوه رﺳﺎﻧﻪای داﻧﺸﮕﺎه #ﮔﻼﺳﮕﻮ در اﻧﮕﻠﻴﺲ، ﻣﺮﻛﺐ از ﮔﺮوﻫﻲ از اﺳﺎﺗﻴﺪ داﻧـﺸﮕﺎهی اﺳـﺖ ﻛـﻪ ﺑـﺎ ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎ و ﻳﺎﻓﺘﻪﻫﺎي ﻏﻴﺮﻗﺎﺑـﻞ اﻧﻜﺎر در زﻣﻴﻨـﻪ ﻧﻘـﺶ ﺑﺮﺟـﺴﺘﻪﺳـﺎزي در روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎری ﺧﺒﺮی از ﻃﺮﻳـﻖ ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻣﺤﺘﻮا، ﺗﻮﺟﻪ ﻫﻤﮕﺎن را در زﻣﻴﻨﺔ ﻣﺒﺎﺣﺚ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺧﺒـﺮ ﺑـﻪ ﺧـﻮد ﺟﻠـﺐ ﻛـﺮده اﺳﺖ. ﺑﺪیهی اﺳﺖ ﻛﻪ اﻳﻦ ﻳﺎﻓﺘﻪﻫﺎی ﭘﮋوﻫﺸﻲ ﺑـﺎ ﻣﻮج ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﻣﺎﻟﻜـﺎن رﺳﺎﻧﻪﻫﺎیی ﻛﻪ ﺗﺤﺖ ﻣﻄﺎﻟﻌﺔ اﻳﻦ ﮔﺮوه ﻗﺮار داﺷﺘﻨﺪ، ﻧﻴﺰ ﻣﻮاﺟﻪ ﺷـﺪ، ﭼـﺮا ﻛﻪ ﻳﺎﻓﺘﻪﻫﺎی اﻳﻦ ﮔﺮوه از اﻳـﻦ اﻣـﺮ ﺧﺒـﺮ میداد ﻛـﻪ اﺧﺒـﺎر ﺷـﺒﻜﻪﻫﺎي ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻧﻲ در ﺧﺪﻣﺖ ﻗﺪرتﻣﻨـﺪان ﺟﺎﻣﻌـﻪ و ﻋﻠﻴـﻪ ﮔﺮوهﻫﺎی ﺿﻌﻴﻒ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﺳﺖ. اﻳﻦ ﮔﺮوه ﭘﮋوهشی، ﻛﻪ ﺑﺎ اﻋﺘﺒﺎر ﺷﻮراي ﭘﮋوهشی ﻋﻠﻮم اﺟﺘﻤﺎعی بریتانیا در ﺳﺎل ۱۹۷۴ ﭘﺎﮔﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﺳﺎل ۱۹۸۲ ﺳﻪ اﺛﺮ ارزﺷﻤﻨﺪ در زﻣﻴﻨه ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺧﻮد ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺳﺎﺧﺖ ﻛﻪ اوﻟﻴﻦ اﺛﺮ با ﻋﻨﻮان ﺧﺒﺮﻫﺎي ﺑﺪ (Bad news) در ﺳـﺎل
۱۹۷۶ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺷﺪ.
اﻣﺎ ﻣﻜﺘﺐ ﮔﻼﺳﮕﻮ ﭼﻪ ﺑﺮداﺷﺖ و روایتی از #ﺧﺒﺮ دارد و ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻪ آن دﺳﺖ ﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ؟
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻟﻐﺖ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ و ارﺗﺒﺎﻃﺎت #آﻛﺴﻔﻮرد در ﻧﺴﺨﻪ ۲۰۱۱ ﺧـﻮد در ﻣﺪﺧﻞ ﮔﺮوه رﺳﺎﻧﻪاي داﻧﺸﮕﺎه ﮔﻼﺳﮕﻮ آورده اﺳـﺖ ﻛـﻪ ﺑﻴـﺸﺘﺮﻳﻦ ﻋﻠـﺖ ﺷﻬﺮت اﻳﻦ ﮔﺮوه اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﻘﺶ ضمنی روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎراﻧﻪ #اﻳﺪﺋﻮﻟﻮژی را در ﻣﺴﻴﺮ ﺣﻔﻆ وﺿﻊ ﻣﻮﺟﻮد آﺷﻜﺎر ﺳﺎﺧﺘﻨﺪ و ﻧﺸﺎن دادﻧﺪ ﻛﻪ روﻳﺪادﻫﺎی ﺧﺒﺮی آﻧﭽﻨﺎن ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ در #ﻓﺮاﻣﺘﻦ ﻗﺮار داده نمیﺷﻮﻧﺪ. ﻫﺸﺖ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه ﻛﺘﺎب #ﺧﺒﺮﻫﺎیﺑﺪ اﻋﻼم ﻛﺮدﻧﺪ ﻛﻪ تلقی نتی ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی دﻳﺪاری، ﻋﻴﻨﻲﺗﺮ از رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﻧﻮﺷﺘﺎری ﺑﻪ ﭘﺨﺶ روﻳﺪادﻫﺎ میﭘﺮدازﻧﺪ، ﻳﻚ ﺑﺮداﺷﺖ ﻧﺎدرﺳﺖ و ﻏﻠﻂ اﺳﺖ. آﻧﺎن ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎ ﻧﺸﺎن میدﻫﺪ ﭘﻨﺪاﺷﺖ راﻳﺞ در ﻣﻮرد ﺧﺒﺮﻫـﺎی #ﺗﻠﻮﻳﺰﻳـﻮن ﻛـﻪ "ﻧﻤﺎﻳﺶ ﻣﺤﺾ وﻗﻮع روﻳﺪاد اﺳـﺖ و ﺑـﻪ ﻫﻤـﺎن شکلی اﺳـﺖ ﻛـﻪ رخ
ﻣﻲدﻫﺪ" ﻳﻚ ﺑﺮداﺷﺖ بیﭘﺎﻳﻪ اﺳﺖ.
ﻳﻜﻲ از ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ ﻳﺎﻓﺘﻪﻫﺎی ﺧﺒﺮﻫـﺎی ﺑﺪ، ﻛـﻪ ﮔـﺮوه ﮔﻼﺳـﮕﻮ ﺑـﺮاي ﺗﺪوﻳﻦ آن، همه ﺧﺒﺮﻫـﺎی ﺗﻠﻮﻳﺰﻳـﻮن اﻧﮕﻠـﻴﺲ را در ﻇـﺮف ﺷـﺶﻣـﺎه (از ژاﻧﻮﻳﻪ ﺗﺎ ژوﺋﻦ ۱۹۷۵) ﺿﺒﻂ و ﺑﺮرﺳـﻲ ﻛـﺮده ﺑﻮد، اﻳـﻦ ﺑﻮد ﻛﻪ اﺧﺒﺎر ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮن اﻧﮕﻠﻴﺲ ﻛﺎﻣﻼً ﺟﺎﻧبداراﻧﻪ و ﻋﻠﻴﻪ اﺗﺤﺎدﻳﻪﻫﺎی ﻛﺎرﮔﺮی و ﻛﺎرﻫﺎی ﺳﺎزﻣﺎن ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺗﺪوﻳﻦ میﺷﻮد و ﻋﻼوه ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﻪ ﺟﺎی ﺑﺮرسی”رﻳﺸﻪﻫﺎی روﻳﺪادﻫﺎ“ ﻋﻤﻴﻘـﺎً ﺑـﺮ ”ﭘﻴﺎﻣﺪﻫﺎی روﻳﺪادﻫﺎ“ ﻣﺘﻤﺮﻛﺰ اﺳـﺖ.
“ ﺧﺒﺮﻫﺎي ﺑﺪ، ﺑﺎورﻫﺎی ﺣﺮﻓﻪایﻫﺎ را در ﻣـﻮرد ”بیطرفی ﺧﺒـﺮی“ ﻣـﻮرد ﺗﺮدﻳﺪ ﻗﺮار داد.
آﺛﺎر ﺑﻌﺪی ﮔﺮوه ﮔﻼﺳﮕﻮ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺷﺪﻧﺪ:
• ﺑﺎز ﻫﻢ ﺧﺒﺮﻫﺎي ﺑﺪ (More bad news) ﻛﻪ در ﺳﺎل ۱۹۸۰ ﺑﻪوﺳﻴﻠﺔ ﻧﺎﺷﺮ اﺛﺮ اول ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺷﺪ.
• ﺧﺒﺮﻫﺎی واﻗﻌﺎً ﺑﺪﺗﺮ (Really bad news) دو ﺳﺎل ﺑﻌﺪ (۱۹۸۲) ﺑﻪوﺳﻴﻠﻪ اﻧﺘﺸﺎرات Readrs & Writers اﻧﮕﻠﻴﺲ ﺑﻪ ﺑﺎزار ﻛﺘﺎب راهﻳﺎﻓﺖ.
ﮔﺮوه ﮔﻼﺳﮕﻮ ﺑﺎز ﻫﻢ ﺑﻪ ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی ﺧﻮد اداﻣﻪ داد و ﺳﻪ ﺳﺎل ﺑﻌﺪ (۱۹۸۵) ﺑﺎ اﺛﺮی دﻳﮕﺮ ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮان ﺧﺒﺮﻫﺎی ﺟﻨﮓ و ﺻﻠﺢ (Peace and war news) ﺗﻮﺟﻪ ﻫﻤﮕﺎن را ﺑﻪ ﺧﻮد ﻣﻌﻄـﻮف ﺳﺎﺧﺖ. در اﻳﻦ اﺛﺮ ﻛﻪ به وسیله اﻧﺘﺸﺎرات Press University Open ﺑـﻪ ﺑﺎزار ﻛﺘـﺎب ﻋﺮﺿﻪ ﺷﺪ، ﻣﻘﻮﻻتی ﭽﻮن ﺧﺒﺮﻫﺎی ﺟﻨﮓ ﻓﺎﻟﻜﻨﺪ، اﻋﺘﺼﺎب ﻣﻌﺪﻧﭽﻴﺎن اﻧﮕﻠﻴﺲ و ﻧﺤﻮه ﭘﺨﺶ و درج ﺧﺒﺮﻫﺎی ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ اﻳﺮﻟﻨﺪ ﺷﻤﺎلی ﻣـﻮرد ﺑﺮرسی ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ.
اﻋﻀﺎي ﮔﺮوه ﮔﻼﺳﮕﻮ ﻫﻤﭽﻨﺎن ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﻲ و ﻛﺎﻟﺒﺪﺷﻜﺎفی ﻧﺤﻮه ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺧﺒﺮﻫﺎ اداﻣﻪ دادﻧﺪ و اﺛﺮ دﻳﮕﺮی را ﺑﻪ ﻧﺎم ﮔﺮﻓﺘﻦ ﭘﻴﺎم، ﺧﺒﺮها، ﺣﻘﻴﻘﺖ و ﻗﺪرت
Getting the Message: News, Truth and Power
ﺗﺪوﻳﻦ ﻛﺮدﻧﺪ ﻛﻪ توسط اﻧﺘﺸﺎرات راتلج در ﺳـﺎل ۱۹۹۳ ﺑﻪ ادﺑﻴﺎت روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎری اﻓﺰوده ﺷﺪ.
ﺑﻪ ﻋﻘﻴﺪه ﮔﺮوه ﮔﻼﺳﮕﻮ: "ﺧﺒﺮ ﻳﻚ ﭘﺪﻳﺪه ﻃﺒﻴﻌﻲ ﻧﻴﺴﺖ، ﺧﺒﺮ ﻣﺤﺼﻮل ﻣﺼﻨﻮع اﻳﺪﺋﻮﻟﻮژي اﺳﺖ".
Glasgow University Media Group
@younesshokrkhah
#ﺧﺒﺮ
🔸 اندیشه انتقادی
#ﻳﻮرﮔﻦ_ﻫﺎﺑﺮﻣﺎس (ﻓﻴﻠﺴﻮف و ﻧﻈﺮﻳـﻪﭘـﺮداز اﺟﺘﻤـﺎعی واﺑـﺴﺘﻪ ﺑـﻪ #ﻣﻜﺘـﺐﻓﺮاﻧﻜﻔﻮرت) ﻣﻄﺮح ﻛﻨﻨﺪه ﻧﻈﺮﻳﻪ #ﻛﻨﺶارﺗﺒﺎطی ﻣﻌﺘﻘﺪ اﺳـﺖ ﻛـﻪ ﺗﺠﺪد و ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺑﺎ ﺧﻮد #ﺧﺮدﮔﺮایی و رﻫـﺎیی ﺑـﻪ ارﻣﻐـﺎن نمیآورﻧـﺪ، رهآورد آﻧﻬـﺎ بیﺧﺮدی ژرف اﺳﺖ و ﺳﺮﻣﺎﻳﻪداری از رﻫﮕﺬر ﺗﺠﺪد و ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از وﺳﺎﻳﻞ ارﺗﺒﺎطﺟﻤﻌﻲ ﺑﻪ دستکاری اﻓﻜﺎر ﻋﻤﻮمی ﻣـﻲﭘـﺮدازد و از ﻃﺮف دﻳﮕﺮ ﺷﻤﻮل رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ، راهﻫﺎی ﺗﻜﻮﻳﻦ و رﺷـﺪ اﻧﺪﻳـﺸﻪ و ﻛـﻨﺶ اﻧﺘﻘـﺎدی را ﻣﺴﺪود میﻛﻨﺪ و اﻳﻦ ﻳﻌﻨﻲ: ﺗﺤﻤﻴﻞ ﻧﻴﺎزﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ.
#ﻫﺮﺑﺮت_ای_ﺷﻴﻠﺮ (ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎس و ﻣﻨﺘﻘﺪ رﺳﺎﻧﻪای) ﻛﻪ اﺳﺘﺎد داﻧﺸﮕﺎه ﻛﺎﻟﻴﻔﺮﻧﻴﺎ ﺑﻮد اﺳﺎﺳـﺎ ﺑـﻪ اﻳـﻦ ﻣﻮﺿـﻮع ﻣﻌﺘﻘﺪ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻛﺎر وﺳﺎﻳﻞ ارﺗﺒﺎط ﺟﻤﻌﻲ آﻣﺮﻳﻜﺎ دﺳﺖﻛﺎري در ﻣﻐﺰها و ﻗﻠﺐﻫﺎ اﺳﺖ.
#ژان_دارسی (ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎس ﻓﺮاﻧـﺴﻮی) ﻛـﻪ در ﺳـﺎل ۱۹۶۹ ﻣﺴﺌﻮل ﺑﺨﺶ ﺧﺪﻣﺎت رادﻳﻮ و ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻧﻲ ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻠﻞ ﺑﻮد و اوﻟﻴﻦ ﭘﺎﻳﻪﮔﺬار ﻣﻔﻬﻮم ﻣﻬﻢ ﺣﻖ ﺑﺮﻗﺮاری ارﺗﺒﺎط در اﺷﺎره ﺑﻪ ﺟﺮﻳﺎنﻫﺎی ﺧﺒﺮی ﻛﻪ ﺑﻪوﺳﻴﻠﺔ ”ﻛﺎﻧﻮنﻫـﺎي ﻣﺤﺪود“ و ”ﻣـﺸﺨﺺ“ ﺑﺮای ﺳﺮاﺳﺮ ﺟﻬﺎن ﺳﺎﺧﺘﻪ و ﭘﺮداﺧﺘﻪ میﺷﻮﻧﺪ و ﻳﻚﻃﺮﻓﻪ ﻣﺜﻞ ﺑﺎران از ﺑﺎﻻ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن میﺑﺎرﻧﺪ، میﮔﻮﻳﺪ: اﻳﻦ ارﺗﺒﺎط ﻧﻴﺴﺖ... اﻓﺰاﻳﺶ ﺗﻌﺪاد رﺳـﺎﻧﻪﻫﺎ ﺑﻪوﻳﮋه در ﺟﻬﺎن رو ﺑﻪ ﺗﻮﺳﻌﻪ ــ ﻛﻪ ﻏﺮب آن را ﺗﻮﺻﻴﻪ میﻛﻨﺪ ــ ﻣـﺸﻜﻠﻲ را ﺣـﻞ نمیﻛﻨﺪ، ﻫﻤـﻴﻦ ”ﻣﺎﻫﻴـﺖ ﻋﻤـﻮدی ﺟﺮﻳـﺎن اﺧﺒـﺎر“ و ”اﻃﻼﻋﺎت“ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺤﻮر اﺻﻠﻲ اﺧﺘﻼﻓﺎت را ﺗﺸﻜﻴﻞ میدﻫﺪ. ﺑﻪ ﻋﻘﻴـﺪه او ﺣﻖ ارﺗﺒﺎط اﻓﻘﻲ اﺳﺖ ﻧـﻪ ﻋﻤـﻮدی ﻛـﻪ از ﺻـﺎﺣﺒﺎن ﻗـﺪرت ﺑـﻪﺳـﻮي مردم ﺟﺎری ﺑﺎﺷﺪ.
ﻧﻈﺮﻳﺎت اﻧﺘﻘﺎدی ﻓﺮاوان دﻳﮕﺮی ﻧﻴﺰ ﻋﻠﻴﻪ ﺟﺮﻳﺎن ﻳﻚﺳﻮیه اﺧﺒﺎر و ذات ﭘﻨﻬﺎن ﺗﺠﺎری آن وﺟﻮد دارد، ﻳﻌﻨﻲ ﺟﺮﻳﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﺒﻌﻴﺾ آﺷﻜﺎر، ﺧﺒﺮﻫﺎي ﻣﻔﻴﺪ را در ﻣﺴﻠﺦ ﺧﺒﺮﻫﺎی ﻗﺎﺑﻞ ﻓﺮوش و ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﺑﺎ ﻓﻀﺎی ﺗﺤﺖ سلطه ﺧﺒﺮﮔﺰاریﻫﺎی ﺑﻴﻦاامللی ﻗﺮﺑﺎﻧﻲ میﻛﻨـﺪ.
@younesshokrkhah
🔸 اندیشه انتقادی
#ﻳﻮرﮔﻦ_ﻫﺎﺑﺮﻣﺎس (ﻓﻴﻠﺴﻮف و ﻧﻈﺮﻳـﻪﭘـﺮداز اﺟﺘﻤـﺎعی واﺑـﺴﺘﻪ ﺑـﻪ #ﻣﻜﺘـﺐﻓﺮاﻧﻜﻔﻮرت) ﻣﻄﺮح ﻛﻨﻨﺪه ﻧﻈﺮﻳﻪ #ﻛﻨﺶارﺗﺒﺎطی ﻣﻌﺘﻘﺪ اﺳـﺖ ﻛـﻪ ﺗﺠﺪد و ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺑﺎ ﺧﻮد #ﺧﺮدﮔﺮایی و رﻫـﺎیی ﺑـﻪ ارﻣﻐـﺎن نمیآورﻧـﺪ، رهآورد آﻧﻬـﺎ بیﺧﺮدی ژرف اﺳﺖ و ﺳﺮﻣﺎﻳﻪداری از رﻫﮕﺬر ﺗﺠﺪد و ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از وﺳﺎﻳﻞ ارﺗﺒﺎطﺟﻤﻌﻲ ﺑﻪ دستکاری اﻓﻜﺎر ﻋﻤﻮمی ﻣـﻲﭘـﺮدازد و از ﻃﺮف دﻳﮕﺮ ﺷﻤﻮل رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ، راهﻫﺎی ﺗﻜﻮﻳﻦ و رﺷـﺪ اﻧﺪﻳـﺸﻪ و ﻛـﻨﺶ اﻧﺘﻘـﺎدی را ﻣﺴﺪود میﻛﻨﺪ و اﻳﻦ ﻳﻌﻨﻲ: ﺗﺤﻤﻴﻞ ﻧﻴﺎزﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ.
#ﻫﺮﺑﺮت_ای_ﺷﻴﻠﺮ (ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎس و ﻣﻨﺘﻘﺪ رﺳﺎﻧﻪای) ﻛﻪ اﺳﺘﺎد داﻧﺸﮕﺎه ﻛﺎﻟﻴﻔﺮﻧﻴﺎ ﺑﻮد اﺳﺎﺳـﺎ ﺑـﻪ اﻳـﻦ ﻣﻮﺿـﻮع ﻣﻌﺘﻘﺪ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻛﺎر وﺳﺎﻳﻞ ارﺗﺒﺎط ﺟﻤﻌﻲ آﻣﺮﻳﻜﺎ دﺳﺖﻛﺎري در ﻣﻐﺰها و ﻗﻠﺐﻫﺎ اﺳﺖ.
#ژان_دارسی (ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎس ﻓﺮاﻧـﺴﻮی) ﻛـﻪ در ﺳـﺎل ۱۹۶۹ ﻣﺴﺌﻮل ﺑﺨﺶ ﺧﺪﻣﺎت رادﻳﻮ و ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻧﻲ ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻠﻞ ﺑﻮد و اوﻟﻴﻦ ﭘﺎﻳﻪﮔﺬار ﻣﻔﻬﻮم ﻣﻬﻢ ﺣﻖ ﺑﺮﻗﺮاری ارﺗﺒﺎط در اﺷﺎره ﺑﻪ ﺟﺮﻳﺎنﻫﺎی ﺧﺒﺮی ﻛﻪ ﺑﻪوﺳﻴﻠﺔ ”ﻛﺎﻧﻮنﻫـﺎي ﻣﺤﺪود“ و ”ﻣـﺸﺨﺺ“ ﺑﺮای ﺳﺮاﺳﺮ ﺟﻬﺎن ﺳﺎﺧﺘﻪ و ﭘﺮداﺧﺘﻪ میﺷﻮﻧﺪ و ﻳﻚﻃﺮﻓﻪ ﻣﺜﻞ ﺑﺎران از ﺑﺎﻻ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن میﺑﺎرﻧﺪ، میﮔﻮﻳﺪ: اﻳﻦ ارﺗﺒﺎط ﻧﻴﺴﺖ... اﻓﺰاﻳﺶ ﺗﻌﺪاد رﺳـﺎﻧﻪﻫﺎ ﺑﻪوﻳﮋه در ﺟﻬﺎن رو ﺑﻪ ﺗﻮﺳﻌﻪ ــ ﻛﻪ ﻏﺮب آن را ﺗﻮﺻﻴﻪ میﻛﻨﺪ ــ ﻣـﺸﻜﻠﻲ را ﺣـﻞ نمیﻛﻨﺪ، ﻫﻤـﻴﻦ ”ﻣﺎﻫﻴـﺖ ﻋﻤـﻮدی ﺟﺮﻳـﺎن اﺧﺒـﺎر“ و ”اﻃﻼﻋﺎت“ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺤﻮر اﺻﻠﻲ اﺧﺘﻼﻓﺎت را ﺗﺸﻜﻴﻞ میدﻫﺪ. ﺑﻪ ﻋﻘﻴـﺪه او ﺣﻖ ارﺗﺒﺎط اﻓﻘﻲ اﺳﺖ ﻧـﻪ ﻋﻤـﻮدی ﻛـﻪ از ﺻـﺎﺣﺒﺎن ﻗـﺪرت ﺑـﻪﺳـﻮي مردم ﺟﺎری ﺑﺎﺷﺪ.
ﻧﻈﺮﻳﺎت اﻧﺘﻘﺎدی ﻓﺮاوان دﻳﮕﺮی ﻧﻴﺰ ﻋﻠﻴﻪ ﺟﺮﻳﺎن ﻳﻚﺳﻮیه اﺧﺒﺎر و ذات ﭘﻨﻬﺎن ﺗﺠﺎری آن وﺟﻮد دارد، ﻳﻌﻨﻲ ﺟﺮﻳﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﺒﻌﻴﺾ آﺷﻜﺎر، ﺧﺒﺮﻫﺎي ﻣﻔﻴﺪ را در ﻣﺴﻠﺦ ﺧﺒﺮﻫﺎی ﻗﺎﺑﻞ ﻓﺮوش و ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﺑﺎ ﻓﻀﺎی ﺗﺤﺖ سلطه ﺧﺒﺮﮔﺰاریﻫﺎی ﺑﻴﻦاامللی ﻗﺮﺑﺎﻧﻲ میﻛﻨـﺪ.
@younesshokrkhah
#روزنامهنگاری🔸استحاله شدن رویداد
یکی از ﻣﺜﺎلﻫﺎی ﻣﻠﻤﻮس ﮔﺮوه #ﮔﻼﺳﮕﻮ درﺑﺎره #اﺳﺘﺤﺎله روﻳﺪاد ﻛﻪ در ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺧﻮد ﺑﻪ آن اﺷﺎره ﻛﺮد اﻳﻦ اﺳﺖ: اﻓﺰاﻳﺶ دﺳﺘﻤﺰدﻫﺎ ﺗﻮرم زاﺳﺖ. اﻳﻦ اﻟﻘﺎ در ﻣﻮرد ”ﺧﺒﺮﻫﺎي صنعتی“ ﺻﻮرت میﮔﻴﺮد، و ﻓﺮقی نمیﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺧﺒﺮ صنعتی ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﭼﻪﭼﻴﺰ اﺳﺖ، ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﺎﺷﺪ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ اﻳﻦ ذﻫﻨﻴـﺖ را اﻟﻘﺎ ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﻛﺮد ﻛﻪ اﻓﺰاﻳﺶ دﺳـﺘﻤﺰدﻫﺎ ﺗـﻮرم زاﺳـﺖ. ﭘـﺲ از دﻳـﺪﮔﺎه ﮔﻼﺳﮕﻮ #ﺧﺒﺮ ﻳﻚ "روﻳﻪ“ و ﻳﻚ ”ﮔﻔﺘﻤﺎن“ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ واﻗﻌﻴﺖﻫـﺎی اﺟﺘﻤﺎعی و ﺣﻘﺎﻳﻖ را بیﻃﺮﻓﺎﻧـﻪ ﻣـﻨﻌﻜﺲ نمیﻛﻨـﺪ، ﺑﻠﻜـﻪ در ”ﺳـﺎﺧﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ واﻗﻌﻴﺖ“ ﻫﻢ ﻣﺪاﺧﻠﻪ میﻛﻨﺪ
یکی از ﻣﺜﺎلﻫﺎی ﻣﻠﻤﻮس ﮔﺮوه #ﮔﻼﺳﮕﻮ درﺑﺎره #اﺳﺘﺤﺎله روﻳﺪاد ﻛﻪ در ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺧﻮد ﺑﻪ آن اﺷﺎره ﻛﺮد اﻳﻦ اﺳﺖ: اﻓﺰاﻳﺶ دﺳﺘﻤﺰدﻫﺎ ﺗﻮرم زاﺳﺖ. اﻳﻦ اﻟﻘﺎ در ﻣﻮرد ”ﺧﺒﺮﻫﺎي صنعتی“ ﺻﻮرت میﮔﻴﺮد، و ﻓﺮقی نمیﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺧﺒﺮ صنعتی ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﭼﻪﭼﻴﺰ اﺳﺖ، ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﺎﺷﺪ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ اﻳﻦ ذﻫﻨﻴـﺖ را اﻟﻘﺎ ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﻛﺮد ﻛﻪ اﻓﺰاﻳﺶ دﺳـﺘﻤﺰدﻫﺎ ﺗـﻮرم زاﺳـﺖ. ﭘـﺲ از دﻳـﺪﮔﺎه ﮔﻼﺳﮕﻮ #ﺧﺒﺮ ﻳﻚ "روﻳﻪ“ و ﻳﻚ ”ﮔﻔﺘﻤﺎن“ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ واﻗﻌﻴﺖﻫـﺎی اﺟﺘﻤﺎعی و ﺣﻘﺎﻳﻖ را بیﻃﺮﻓﺎﻧـﻪ ﻣـﻨﻌﻜﺲ نمیﻛﻨـﺪ، ﺑﻠﻜـﻪ در ”ﺳـﺎﺧﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ واﻗﻌﻴﺖ“ ﻫﻢ ﻣﺪاﺧﻠﻪ میﻛﻨﺪ
#گلاسگو #خبر #روزنامهنگاری
🔸خبر از انتخاب تا استحاله
▫️آرای گروه رسانهای دانشگاه گلاسگو
اصلیﺗﺮﻳﻦ ﮔﺰارهﻫﺎی اﻧﺪیشه گروه رسانهای دانشگاه گلاسکو (GUMG) یا به طور خلاصه #ﮔﺮوه_ﮔﻼﺳﮕﻮ در زمینه #ﺧﺒﺮ، عبارتند از:
• ﺧﺒﺮ ﺑﻪﻃﺮزي اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺳﺎﺧﺘﻪ میﺷﻮد.
• روﻳﺪادﻫﺎیی ﻛﻪ ﮔﺰارش میﺷﻮﻧﺪ، ﺑﻪدﻟﻴﻞ اﻫﻤﻴﺖ ذاتی آﻧﻬﺎ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎی ﭘﻴﭽﻴﺪه ﮔﺰﻳﻨﺶ ﺧﺒﺮ ﻧﻘﺶ اﺻﻠﻲ را اﻳﻔﺎ میﻛﻨﻨﺪ.
• ﺧﺒﺮ ﭘﺲ از #اﻧﺘﺨﺎب (Selection) در ﻣﻌﺮض #استحاله شدن (Transformation) ﻗﺮار میﮔﻴﺮد. ﻋﻮاﻣﻞ اﺳﺘﺤﺎله روﻳﺪادﻫﺎ ﻋﺒـﺎرتند از: ﺷﻜﻞ درج و ﭘﺨﺶ ــ اﻋﻢ از ﺧﻂ، ﺻﺪا و ﺗﺼﻮﻳﺮ ــ، ﺧﻮاص ﻓﻴﺰیکی
و فنی رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ و ﺷﻜﻞ ﻛﺎرﺑﺮد آنها.
@younesshokrkhah
🔸خبر از انتخاب تا استحاله
▫️آرای گروه رسانهای دانشگاه گلاسگو
اصلیﺗﺮﻳﻦ ﮔﺰارهﻫﺎی اﻧﺪیشه گروه رسانهای دانشگاه گلاسکو (GUMG) یا به طور خلاصه #ﮔﺮوه_ﮔﻼﺳﮕﻮ در زمینه #ﺧﺒﺮ، عبارتند از:
• ﺧﺒﺮ ﺑﻪﻃﺮزي اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺳﺎﺧﺘﻪ میﺷﻮد.
• روﻳﺪادﻫﺎیی ﻛﻪ ﮔﺰارش میﺷﻮﻧﺪ، ﺑﻪدﻟﻴﻞ اﻫﻤﻴﺖ ذاتی آﻧﻬﺎ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎی ﭘﻴﭽﻴﺪه ﮔﺰﻳﻨﺶ ﺧﺒﺮ ﻧﻘﺶ اﺻﻠﻲ را اﻳﻔﺎ میﻛﻨﻨﺪ.
• ﺧﺒﺮ ﭘﺲ از #اﻧﺘﺨﺎب (Selection) در ﻣﻌﺮض #استحاله شدن (Transformation) ﻗﺮار میﮔﻴﺮد. ﻋﻮاﻣﻞ اﺳﺘﺤﺎله روﻳﺪادﻫﺎ ﻋﺒـﺎرتند از: ﺷﻜﻞ درج و ﭘﺨﺶ ــ اﻋﻢ از ﺧﻂ، ﺻﺪا و ﺗﺼﻮﻳﺮ ــ، ﺧﻮاص ﻓﻴﺰیکی
و فنی رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ و ﺷﻜﻞ ﻛﺎرﺑﺮد آنها.
@younesshokrkhah
#گلاسگو #خبر #روزنامهنگاری
🔸نگاه گروه رسانهای گلاسگو به خبر
اصلیﺗﺮﻳﻦ ﮔﺰارهﻫﺎی اﻧﺪیشه گروه رسانهای دانشگاه گلاسکو (GUMG)
یا به طور خلاصه ﮔﺮوه #ﮔﻼﺳﮕﻮ در زمینه #ﺧﺒﺮ، عبارتند از:
• ﺧﺒﺮ ﺑﻪﻃﺮزي اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺳﺎﺧﺘﻪ میﺷﻮد.
• روﻳﺪادﻫﺎیی ﻛﻪ ﮔﺰارش میﺷﻮﻧﺪ، ﺑﻪدﻟﻴﻞ اﻫﻤﻴﺖ ذاتی آﻧﻬﺎ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎی ﭘﻴﭽﻴﺪه ﮔﺰﻳﻨﺶ ﺧﺒﺮ ﻧﻘﺶ اﺻﻠﻲ را اﻳﻔﺎ میﻛﻨﻨﺪ.
• ﺧﺒﺮ ﭘﺲ از #اﻧﺘﺨﺎب (Selection) در ﻣﻌﺮض #استحاله شدن (Transformation) ﻗﺮار میﮔﻴﺮد. ﻋﻮاﻣﻞ اﺳﺘﺤﺎله روﻳﺪادﻫﺎ ﻋﺒـﺎرتند از: ﺷﻜﻞ درج و ﭘﺨﺶ ــ اﻋﻢ از ﺧﻂ، ﺻﺪا و ﺗﺼﻮﻳﺮ ــ، ﺧﻮاص ﻓﻴﺰیکی
و فنی رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ و ﺷﻜﻞ ﻛﺎرﺑﺮد آنها.
🔸نگاه گروه رسانهای گلاسگو به خبر
اصلیﺗﺮﻳﻦ ﮔﺰارهﻫﺎی اﻧﺪیشه گروه رسانهای دانشگاه گلاسکو (GUMG)
یا به طور خلاصه ﮔﺮوه #ﮔﻼﺳﮕﻮ در زمینه #ﺧﺒﺮ، عبارتند از:
• ﺧﺒﺮ ﺑﻪﻃﺮزي اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺳﺎﺧﺘﻪ میﺷﻮد.
• روﻳﺪادﻫﺎیی ﻛﻪ ﮔﺰارش میﺷﻮﻧﺪ، ﺑﻪدﻟﻴﻞ اﻫﻤﻴﺖ ذاتی آﻧﻬﺎ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎی ﭘﻴﭽﻴﺪه ﮔﺰﻳﻨﺶ ﺧﺒﺮ ﻧﻘﺶ اﺻﻠﻲ را اﻳﻔﺎ میﻛﻨﻨﺪ.
• ﺧﺒﺮ ﭘﺲ از #اﻧﺘﺨﺎب (Selection) در ﻣﻌﺮض #استحاله شدن (Transformation) ﻗﺮار میﮔﻴﺮد. ﻋﻮاﻣﻞ اﺳﺘﺤﺎله روﻳﺪادﻫﺎ ﻋﺒـﺎرتند از: ﺷﻜﻞ درج و ﭘﺨﺶ ــ اﻋﻢ از ﺧﻂ، ﺻﺪا و ﺗﺼﻮﻳﺮ ــ، ﺧﻮاص ﻓﻴﺰیکی
و فنی رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ و ﺷﻜﻞ ﻛﺎرﺑﺮد آنها.
#خبر #زوم #ارتباطات
🔸آرای ﺟﺎن ﻫﺎرتلی
#ﺟﺎن_ﻫﺎرتلی ﻧﻴـﺰ ﺗﻘﺮﻳﺒﺎً از ﻳﻚ ﺟﻬﺖ ﺑﻪ #ﺧﺒﺮ از ﻫﻤﺎن زاویه دﻳﺪ ﻣﻜﺘﺐ #ﮔﻼﺳﮕﻮ میﻧﮕﺮد و میﮔﻮﻳﺪ: ﺧﺒﺮ ﻳﻚ ﻣﺤﺼﻮل اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و اﻳﺪﺋﻮﻟﻮژﻳﻚ در ﭼﺎرﭼﻮب ﺗﺌﻮري #ﻧﺸﺎﻧﻪﺷﻨﺎسی ﻋﻤﻮﻣﻲ اﺳﺖ؛ ﺟﺎﻟﺐ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛـﻪ ﮔﺮوه ﮔﻼﺳـﮕﻮ ﻫـﻢ در ﻛﺘﺎب ﺑﺎزﻫﻢ ﺧﺒﺮﻫﺎی ﺑﺪ، ﺳﻪ ﻓﺼﻞ را ﺑﻪ ﻣﺒﺎﺣﺚ #زﺑﺎنﺷﻨﺎسی اﺧﺘـﺼﺎص داده اﺳﺖ.
• #ﺟﺎﻧﺒﺪاری ﺗﻘﺮﻳﺒﺎً در اﻛﺜﺮ ﺧﺒﺮﻫﺎ وﺟﻮد دارد، زﻳﺮا ﻧﻬﺎدﻫﺎیی ﻛﻪ اﺧﺒـﺎر را ﻣﺨﺎﺑﺮه و اراﺋﻪ میﻛﻨﻨﺪ ﺧﺎﺳـﺘﮕﺎهﻫـﺎی اﺟﺘﻤـﺎعی، اﻗﺘـﺼﺎدی و ﺳﻴﺎسی دارﻧﺪ و ﻟﺬا ﺧﺒﺮﻫﺎ ﻫﻤﺎره از ﻳﻚ زاویه وﻳﮋه اراﺋﻪ میﺷﻮﻧﺪ. از اﻳﻦ ﻣﻨﻈﺮ، آﻧﭽﻪ ﻣﺜﻼً در صفحه اول ﮔﺎردﻳﻦ، دیلی اﻛﺴﭙﺮس ﻳﺎ واﺷﻨﮕﺘﻦ ﭘﺴﺖ اراﺋـﻪ میﺷﻮد، اﻟﺰاﻣﺎًَ ﺑﺎ واﻗﻌﻴﺖﻫﺎ و روﻳﺪادﻫﺎیی ﻛﻪ در ﺟﻬﺎن عینی و ﺑﻼﻓﺼﻞ ﺗﺠﺮبه ﻣﺎ رخ داده اﺳﺖ، ﺑﺮاﺑﺮ ﻧﻴﺴﺖ و نمیﺗﻮاﻧﺪ ﮔﺰارشﻫﺎیی وﻓﺎداراﻧﻪ در ﻗﺒﺎل ﺣﻘﻴﻘﺖ رﺧﺪادﻫﺎ ﺗﻠﻘﻲ ﺷﻮد. ﺑﻪﻋﺒﺎرت ﺑﻬﺘﺮ ﺑﺎز ﻫﻢ ﺑـﺮ ﺑﺤﺚ #ﮔﺰﻳﻨﺶ روﻳﺪاد و #اﺳﺘﺤﺎله روﻳﺪاد و اﻳﻨﻜﻪ ”روﻳﺪادﻫﺎي ﺟﻬﺎن عینی“ در ﻋﺒﻮر از روﻳـﻪﻛﺎری و ﺣﺮﻓـﻪاي (ژورﻧﺎﻟﻴـﺴﻢ) ﺑـﻪ ”ﺧﺒﺮﻫـﺎی ﺟﻬـﺎن رﺳﺎﻧﻪای“ ﻣﺒﺪل میﺷﻮﻧﺪ، ﺗﻜﻴﻪ ﻣﻲﺷﻮد اﻟﺒﺘﻪ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺑﺘـﻮان از ﭘـﻴﺶ اﺣﺘﻤﺎل ﻃﺮح ﭘﺎﺳﺦﻫﺎي ﺧﻮشﺑﻴﻨﺎﻧﻪ را داد: ﻋﺪهای ﻣﻤﻜـﻦ اﺳـﺖ ﺑﮕﻮﻳﻨـﺪ ﻛﻪ ﺗﻔﺎوت #ﺧﺒﺮ ﺑﺎ روﻳﺪاد ﺑﻪﺳـﺒﺐ وﺟـﻮد آزادی ﻣﻄﺒﻮﻋـﺎت اﺳـﺖ و ﺑﻪﻫﻤﻴﻦ دﻟﻴﻞ اﺳﺖ ﻛﻪ روﻳﺪاد ﺑـﺎ ”ﺷـﻜﻞﻫـﺎی ﺧﺒـﺮي ﻣﺘﻔـﺎوت“ ﻋﺮﺿـﻪ میﺷﻮد و ﻟﺬا ﺑﻪ ﻫﻴﭻوﺟﻪ اﻳﻦ ”اﺳﺘﺤﺎﻟﻪ“ ﺑﻪ وﺟﻮد ”دﻳﺪﮔﺎهﻫـﺎی از ﭘـﻴﺶ ﻃﺮاﺣﻲ ﺷﺪه“ ﻣﺮﺑﻮط نمیﺷﻮد. اﻳﻦ ﻋﺪه ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴـﺐ ﺑـﺎ اﻳـﻦ ﻧﻈـﺮ ﻛـﻪ ﺧﺒﺮﻫﺎ ﻣﺤﺼﻮﻻت ﻧﻬﺎیی ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﭘﻴﭽﻴﺪهاي ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﮔﺰﻳﻨﺶ ﻣﻌﻄـﻮف ﺑﻪ ﻣﻘﻮﻻت ﺳﺎﺧﺘﻤﻨﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﻧﺘﺨﺎب ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ، ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ میورزﻧﺪ. و ﺑﺎﻷﺧﺮه ﺑﻪﻋﻨﻮان ﺟﻤﻊﺑﻨﺪی میﺗﻮان آرای ﮔﺮوه ﮔﻼﺳﮕﻮ را ﭼﻨـﻴﻦ اراﺋﻪ ﻛﺮد: ﺧﺒﺮ ﻧﻪ ﻳﻚ ”ﭘﺪﻳﺪه ﻃﺒﻴﻌﻲ“ ﻛﻪ از روﻳﺪاد ﻣﻨﺸﺄ میﮔﻴﺮد، ﺑﻠﻜﻪ ﻳﻚ ﻣﺤﺼﻮل اﺳﺖ. اﻳـﻦ ﻣﺤـﺼﻮل به وسیله ﻳﻚ ﺻـﻨﻌﺖ ﺗﻮﻟﻴـﺪ میﺷﻮد و در ﺳﺎﺧﺖﻫﺎی اﻗﺘـﺼﺎدی و ﺑﻮروﻛﺮاﺗﻴـﻚ ﻫﻤﺎن ﺻﻨﻌﺖ و در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺳﺎﻳﺮ ﺻﻨﺎﻳﻊ و از ﻫﻤﻪ ﻣﻬﻢﺗﺮ در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ دوﻟﺖ و ﺳـﺎزﻣﺎنﻫـﺎی ﺳﻴﺎسی ﺷﻜﻞ میﭘﺬﻳﺮد. و از ﻳﻚ دﻳﺪﮔﺎه ﻛﻠﻲﺗـﺮ ﺧﺒـﺮ ﻣـﻨﻌﻜﺲﻛﻨﻨـﺪه و ﺷﻜﻞدﻫﻨﺪه ﺑﻪ ارزشﻫﺎی ﺣﺎﻛﻢ در ﻳﻚ ﮔﺴﺘﺮه ﺧﺎص ﺗﺎرﻳﺨﻲ اﺳﺖ.
🔸آرای ﺟﺎن ﻫﺎرتلی
#ﺟﺎن_ﻫﺎرتلی ﻧﻴـﺰ ﺗﻘﺮﻳﺒﺎً از ﻳﻚ ﺟﻬﺖ ﺑﻪ #ﺧﺒﺮ از ﻫﻤﺎن زاویه دﻳﺪ ﻣﻜﺘﺐ #ﮔﻼﺳﮕﻮ میﻧﮕﺮد و میﮔﻮﻳﺪ: ﺧﺒﺮ ﻳﻚ ﻣﺤﺼﻮل اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و اﻳﺪﺋﻮﻟﻮژﻳﻚ در ﭼﺎرﭼﻮب ﺗﺌﻮري #ﻧﺸﺎﻧﻪﺷﻨﺎسی ﻋﻤﻮﻣﻲ اﺳﺖ؛ ﺟﺎﻟﺐ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛـﻪ ﮔﺮوه ﮔﻼﺳـﮕﻮ ﻫـﻢ در ﻛﺘﺎب ﺑﺎزﻫﻢ ﺧﺒﺮﻫﺎی ﺑﺪ، ﺳﻪ ﻓﺼﻞ را ﺑﻪ ﻣﺒﺎﺣﺚ #زﺑﺎنﺷﻨﺎسی اﺧﺘـﺼﺎص داده اﺳﺖ.
• #ﺟﺎﻧﺒﺪاری ﺗﻘﺮﻳﺒﺎً در اﻛﺜﺮ ﺧﺒﺮﻫﺎ وﺟﻮد دارد، زﻳﺮا ﻧﻬﺎدﻫﺎیی ﻛﻪ اﺧﺒـﺎر را ﻣﺨﺎﺑﺮه و اراﺋﻪ میﻛﻨﻨﺪ ﺧﺎﺳـﺘﮕﺎهﻫـﺎی اﺟﺘﻤـﺎعی، اﻗﺘـﺼﺎدی و ﺳﻴﺎسی دارﻧﺪ و ﻟﺬا ﺧﺒﺮﻫﺎ ﻫﻤﺎره از ﻳﻚ زاویه وﻳﮋه اراﺋﻪ میﺷﻮﻧﺪ. از اﻳﻦ ﻣﻨﻈﺮ، آﻧﭽﻪ ﻣﺜﻼً در صفحه اول ﮔﺎردﻳﻦ، دیلی اﻛﺴﭙﺮس ﻳﺎ واﺷﻨﮕﺘﻦ ﭘﺴﺖ اراﺋـﻪ میﺷﻮد، اﻟﺰاﻣﺎًَ ﺑﺎ واﻗﻌﻴﺖﻫﺎ و روﻳﺪادﻫﺎیی ﻛﻪ در ﺟﻬﺎن عینی و ﺑﻼﻓﺼﻞ ﺗﺠﺮبه ﻣﺎ رخ داده اﺳﺖ، ﺑﺮاﺑﺮ ﻧﻴﺴﺖ و نمیﺗﻮاﻧﺪ ﮔﺰارشﻫﺎیی وﻓﺎداراﻧﻪ در ﻗﺒﺎل ﺣﻘﻴﻘﺖ رﺧﺪادﻫﺎ ﺗﻠﻘﻲ ﺷﻮد. ﺑﻪﻋﺒﺎرت ﺑﻬﺘﺮ ﺑﺎز ﻫﻢ ﺑـﺮ ﺑﺤﺚ #ﮔﺰﻳﻨﺶ روﻳﺪاد و #اﺳﺘﺤﺎله روﻳﺪاد و اﻳﻨﻜﻪ ”روﻳﺪادﻫﺎي ﺟﻬﺎن عینی“ در ﻋﺒﻮر از روﻳـﻪﻛﺎری و ﺣﺮﻓـﻪاي (ژورﻧﺎﻟﻴـﺴﻢ) ﺑـﻪ ”ﺧﺒﺮﻫـﺎی ﺟﻬـﺎن رﺳﺎﻧﻪای“ ﻣﺒﺪل میﺷﻮﻧﺪ، ﺗﻜﻴﻪ ﻣﻲﺷﻮد اﻟﺒﺘﻪ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺑﺘـﻮان از ﭘـﻴﺶ اﺣﺘﻤﺎل ﻃﺮح ﭘﺎﺳﺦﻫﺎي ﺧﻮشﺑﻴﻨﺎﻧﻪ را داد: ﻋﺪهای ﻣﻤﻜـﻦ اﺳـﺖ ﺑﮕﻮﻳﻨـﺪ ﻛﻪ ﺗﻔﺎوت #ﺧﺒﺮ ﺑﺎ روﻳﺪاد ﺑﻪﺳـﺒﺐ وﺟـﻮد آزادی ﻣﻄﺒﻮﻋـﺎت اﺳـﺖ و ﺑﻪﻫﻤﻴﻦ دﻟﻴﻞ اﺳﺖ ﻛﻪ روﻳﺪاد ﺑـﺎ ”ﺷـﻜﻞﻫـﺎی ﺧﺒـﺮي ﻣﺘﻔـﺎوت“ ﻋﺮﺿـﻪ میﺷﻮد و ﻟﺬا ﺑﻪ ﻫﻴﭻوﺟﻪ اﻳﻦ ”اﺳﺘﺤﺎﻟﻪ“ ﺑﻪ وﺟﻮد ”دﻳﺪﮔﺎهﻫـﺎی از ﭘـﻴﺶ ﻃﺮاﺣﻲ ﺷﺪه“ ﻣﺮﺑﻮط نمیﺷﻮد. اﻳﻦ ﻋﺪه ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴـﺐ ﺑـﺎ اﻳـﻦ ﻧﻈـﺮ ﻛـﻪ ﺧﺒﺮﻫﺎ ﻣﺤﺼﻮﻻت ﻧﻬﺎیی ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﭘﻴﭽﻴﺪهاي ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﮔﺰﻳﻨﺶ ﻣﻌﻄـﻮف ﺑﻪ ﻣﻘﻮﻻت ﺳﺎﺧﺘﻤﻨﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﻧﺘﺨﺎب ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ، ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ میورزﻧﺪ. و ﺑﺎﻷﺧﺮه ﺑﻪﻋﻨﻮان ﺟﻤﻊﺑﻨﺪی میﺗﻮان آرای ﮔﺮوه ﮔﻼﺳﮕﻮ را ﭼﻨـﻴﻦ اراﺋﻪ ﻛﺮد: ﺧﺒﺮ ﻧﻪ ﻳﻚ ”ﭘﺪﻳﺪه ﻃﺒﻴﻌﻲ“ ﻛﻪ از روﻳﺪاد ﻣﻨﺸﺄ میﮔﻴﺮد، ﺑﻠﻜﻪ ﻳﻚ ﻣﺤﺼﻮل اﺳﺖ. اﻳـﻦ ﻣﺤـﺼﻮل به وسیله ﻳﻚ ﺻـﻨﻌﺖ ﺗﻮﻟﻴـﺪ میﺷﻮد و در ﺳﺎﺧﺖﻫﺎی اﻗﺘـﺼﺎدی و ﺑﻮروﻛﺮاﺗﻴـﻚ ﻫﻤﺎن ﺻﻨﻌﺖ و در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺳﺎﻳﺮ ﺻﻨﺎﻳﻊ و از ﻫﻤﻪ ﻣﻬﻢﺗﺮ در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ دوﻟﺖ و ﺳـﺎزﻣﺎنﻫـﺎی ﺳﻴﺎسی ﺷﻜﻞ میﭘﺬﻳﺮد. و از ﻳﻚ دﻳﺪﮔﺎه ﻛﻠﻲﺗـﺮ ﺧﺒـﺮ ﻣـﻨﻌﻜﺲﻛﻨﻨـﺪه و ﺷﻜﻞدﻫﻨﺪه ﺑﻪ ارزشﻫﺎی ﺣﺎﻛﻢ در ﻳﻚ ﮔﺴﺘﺮه ﺧﺎص ﺗﺎرﻳﺨﻲ اﺳﺖ.