🔸نگاه پروفسور کاظم معتمدنژاد به روزنامهنگاری آنلاین
▫️#یونس_شكرخواه
پیش از هر چیزی باید بگویم نگاه پروفسور #کاظم_معتمدنژاد به #روزنامهنگاری و شیوه #آنلاین آن به مثابه متنی بود كه باید در فرامتن ارتباطات درك میشد.
اصلیترین گونه روزنامهنگاری برای دكتر، #روزنامهنگاریتحقیقی و #انتقادی بود. پس به این ترتیب نحوه روایت؛ موضوعی ثانویه قلمداد میشد.
كسی كه در سال تولد من دبیر سرویس خارجی روزنامه كیهان بوده و تا سه سال بعد یعنی تا سال ۱۳۳۹ آن را اداره كرده و در آن دوران از لومومبا و كاسترو نوشته به اندازه كافی فرق فرمت و محتوا را میدانسته است. كسانی كه در كلاسهای دكتر معتمدنژاد نشستهاند میدانند چه بحثهایی درباره ریشههای تاریخی #ارتباطات مدرن و نقش آن در تحکیم سلطه جهانی غرب داشته است و باز میدانند دكتر چقدر بر ضرورت درك رویههای انفعالی تجددخواهی به خصوص از طریق رسانهها تاكید داشته است و بارها گفته است وسایل ارتباط جمعی ایران با شرایط کنونی جامعه ایرانی انطباق ندارند.
ضرورت تولید #محتوایبومی، تكیهزدن بر #تاریخ و #هویت و همچنین داشتن درك علمی از روزنامهنگاری برای دكتر معتمدنژاد اصل بود و بر فرم و فرمت غلبه داشت و تفاوتی نمیكرد كه نگاه نقادانه و پژوهشگرانه در قالب چاپی ارئه شود یا در شكل الكترونیك؛ یا #دیجیتال و آنلاین.
اما در مورد #روزنامهنگاریآنلاین به طور خاص میتوان به جوانبی مشخص اشاره كرد:
۱.دكتر معتمدنژاد اگر چه علاقه بیشتری به روزنامهنگاری چاپی داشت اما ترجیح میداد روزنامهنگاری آنلاین برای شرایط رو به ظهور #جامعهاطلاعاتی تعریف و آماده شود. نگاه دكتر در این زمینه به تكنیكهای روزنامهنگاری آنلاین و یا به اینكه چطور باید برای وب بنویسیم؛ چندان معطوف نبود. دكتر عمدتا بر جنبههای مربوط به افزودن مطلب به فضای وب، نظیر نقش #شبكههایاجتماعی، وبلاگ نویسی و دانشنامههایی نظیر دانشنامه #ویكیپدیا که همگان میتوانند در آن به نوشتن و ویرایش نوشتارها بپردازند و در واقع جولانگاهی برای محتواسازی در شبکه جهانی اینترنت است؛ تمركز و تاكید بیشتری داشت.
۲.دكتر معتقد بود روزنامهنگاری آنلاین عمدتا حركتی اجتماعی و از پایین به بالا در برابر روزنامهنگاری جریان اصلی (مین استریم) است و باید طرف توجه باشد و چون معتقد بود روزنامهنگاری یك تخصص است تاكید میكردند كه باید این روشهای نوین را هم مثل وكالت و پزشکی و مهندسی در دانشگاه فرا گرفت و لذا دوست داشتند روزنامهنگاری آنلاین در كنار مباحثی مثل #تكنولوژیهاینوین و #جامعهاطلاعاتی در دانشگاه به طور تخصصی و در قالب واحدهای مشخص فراگرفته شوند. به دیگر سخن جنبهای از #ارتباطاتتوسعه در این عرصه برای دكتر مهم بود که تأکید بر ارتباطات دموكراتیك مشارکتی داشت. دكتر تاكید میكرد كه نظریههایی برای این عرصه شناسایی و دنبال شود كه به جای تماشا كردن از زاویه دسترسی #مخاطبان به رسانهها، بر مقوله مشارکت مخاطبان و کنشگری آنها در ارتباطات تكیه داشته باشند و این درست نقطه مقابل #نظریهنوسازی #دانیل_لرنر از طریق رسانهها بود كه شاگردان دكتر با نقد جامع آرای لرنر در كلاسهای ایشان اشنا هستند. باید به گفته بیفزایم كه قدرت #شبکههایاجتماعی و روزنامهنگاری آنلاین فقط از منظر همین ظرفیتها بود كه طرف توجه دكتر بود و به عبارت بهتر؛ صرفا همین وجه #اینترنت و به طورخاص همین وجه مشاركتی فضای وب بود كه از دیدگاه دكتر دستمایه خوبی برای ارتباطات توسعه به حساب میآمد. همان مفهومی كه بعدها با عنوان "ما رسانهها" ابتدا در قالب جوامع محلی در وب آشكارتر شد و بعدها با صورتبندی شبكههای اجتماعی پر رنگتر شد. دكتر اتفاقا در موقع حضور #مانوئل_كستلز در ایران هم همین مبحث را در قالب فرایند #معناسازی فرهنگی به بحث گذاشتند.
۳.نكته دیگر مورد توجه دكتر؛ جذابیتهای #آزادیبیان در روزنامهنگاری آنلاین بود؛ به طوریكه رساله دكتری من هم به توصیه ایشان تحت عنوان تاثیر تكنولوژیهای نوین بر آزادی بیان دنبال شد. البته دكتر مثل همیشه متذكر میشدند كه بحث #آزادی را باید در كنار مفهوم #عدالت تعقیب كرد؛ نه آزادی مورد بحث غرب و نه عدالت مورد بحث شرق هیچكدام به تنهایی گرهگشا نیستند و این دو را باید با هم و همزمان تعقیب كرد.
۴.و بالاخره دكتر به مفهوم روزنامهنگاری آنلاین شهروندی هم علاقهمند شده بودند و این علاقه را در سال ۲۰۰۳ در #ژنو برای من و دكتر #حسن_نمكدوست بیان كردند؛ در آن موقع دكتر از طریق وبلاگهای جوامع مدنی كه درباره "اجلاس جهانی سران درباره جامعه اطلاعاتی" مطالب انتقادی و الترناتیو مینوشتند؛ با این مفهوم آشنا شده بودند و بعدها هم این موضوع را شخصا تعقیب میكردند
▫️#یونس_شكرخواه
پیش از هر چیزی باید بگویم نگاه پروفسور #کاظم_معتمدنژاد به #روزنامهنگاری و شیوه #آنلاین آن به مثابه متنی بود كه باید در فرامتن ارتباطات درك میشد.
اصلیترین گونه روزنامهنگاری برای دكتر، #روزنامهنگاریتحقیقی و #انتقادی بود. پس به این ترتیب نحوه روایت؛ موضوعی ثانویه قلمداد میشد.
كسی كه در سال تولد من دبیر سرویس خارجی روزنامه كیهان بوده و تا سه سال بعد یعنی تا سال ۱۳۳۹ آن را اداره كرده و در آن دوران از لومومبا و كاسترو نوشته به اندازه كافی فرق فرمت و محتوا را میدانسته است. كسانی كه در كلاسهای دكتر معتمدنژاد نشستهاند میدانند چه بحثهایی درباره ریشههای تاریخی #ارتباطات مدرن و نقش آن در تحکیم سلطه جهانی غرب داشته است و باز میدانند دكتر چقدر بر ضرورت درك رویههای انفعالی تجددخواهی به خصوص از طریق رسانهها تاكید داشته است و بارها گفته است وسایل ارتباط جمعی ایران با شرایط کنونی جامعه ایرانی انطباق ندارند.
ضرورت تولید #محتوایبومی، تكیهزدن بر #تاریخ و #هویت و همچنین داشتن درك علمی از روزنامهنگاری برای دكتر معتمدنژاد اصل بود و بر فرم و فرمت غلبه داشت و تفاوتی نمیكرد كه نگاه نقادانه و پژوهشگرانه در قالب چاپی ارئه شود یا در شكل الكترونیك؛ یا #دیجیتال و آنلاین.
اما در مورد #روزنامهنگاریآنلاین به طور خاص میتوان به جوانبی مشخص اشاره كرد:
۱.دكتر معتمدنژاد اگر چه علاقه بیشتری به روزنامهنگاری چاپی داشت اما ترجیح میداد روزنامهنگاری آنلاین برای شرایط رو به ظهور #جامعهاطلاعاتی تعریف و آماده شود. نگاه دكتر در این زمینه به تكنیكهای روزنامهنگاری آنلاین و یا به اینكه چطور باید برای وب بنویسیم؛ چندان معطوف نبود. دكتر عمدتا بر جنبههای مربوط به افزودن مطلب به فضای وب، نظیر نقش #شبكههایاجتماعی، وبلاگ نویسی و دانشنامههایی نظیر دانشنامه #ویكیپدیا که همگان میتوانند در آن به نوشتن و ویرایش نوشتارها بپردازند و در واقع جولانگاهی برای محتواسازی در شبکه جهانی اینترنت است؛ تمركز و تاكید بیشتری داشت.
۲.دكتر معتقد بود روزنامهنگاری آنلاین عمدتا حركتی اجتماعی و از پایین به بالا در برابر روزنامهنگاری جریان اصلی (مین استریم) است و باید طرف توجه باشد و چون معتقد بود روزنامهنگاری یك تخصص است تاكید میكردند كه باید این روشهای نوین را هم مثل وكالت و پزشکی و مهندسی در دانشگاه فرا گرفت و لذا دوست داشتند روزنامهنگاری آنلاین در كنار مباحثی مثل #تكنولوژیهاینوین و #جامعهاطلاعاتی در دانشگاه به طور تخصصی و در قالب واحدهای مشخص فراگرفته شوند. به دیگر سخن جنبهای از #ارتباطاتتوسعه در این عرصه برای دكتر مهم بود که تأکید بر ارتباطات دموكراتیك مشارکتی داشت. دكتر تاكید میكرد كه نظریههایی برای این عرصه شناسایی و دنبال شود كه به جای تماشا كردن از زاویه دسترسی #مخاطبان به رسانهها، بر مقوله مشارکت مخاطبان و کنشگری آنها در ارتباطات تكیه داشته باشند و این درست نقطه مقابل #نظریهنوسازی #دانیل_لرنر از طریق رسانهها بود كه شاگردان دكتر با نقد جامع آرای لرنر در كلاسهای ایشان اشنا هستند. باید به گفته بیفزایم كه قدرت #شبکههایاجتماعی و روزنامهنگاری آنلاین فقط از منظر همین ظرفیتها بود كه طرف توجه دكتر بود و به عبارت بهتر؛ صرفا همین وجه #اینترنت و به طورخاص همین وجه مشاركتی فضای وب بود كه از دیدگاه دكتر دستمایه خوبی برای ارتباطات توسعه به حساب میآمد. همان مفهومی كه بعدها با عنوان "ما رسانهها" ابتدا در قالب جوامع محلی در وب آشكارتر شد و بعدها با صورتبندی شبكههای اجتماعی پر رنگتر شد. دكتر اتفاقا در موقع حضور #مانوئل_كستلز در ایران هم همین مبحث را در قالب فرایند #معناسازی فرهنگی به بحث گذاشتند.
۳.نكته دیگر مورد توجه دكتر؛ جذابیتهای #آزادیبیان در روزنامهنگاری آنلاین بود؛ به طوریكه رساله دكتری من هم به توصیه ایشان تحت عنوان تاثیر تكنولوژیهای نوین بر آزادی بیان دنبال شد. البته دكتر مثل همیشه متذكر میشدند كه بحث #آزادی را باید در كنار مفهوم #عدالت تعقیب كرد؛ نه آزادی مورد بحث غرب و نه عدالت مورد بحث شرق هیچكدام به تنهایی گرهگشا نیستند و این دو را باید با هم و همزمان تعقیب كرد.
۴.و بالاخره دكتر به مفهوم روزنامهنگاری آنلاین شهروندی هم علاقهمند شده بودند و این علاقه را در سال ۲۰۰۳ در #ژنو برای من و دكتر #حسن_نمكدوست بیان كردند؛ در آن موقع دكتر از طریق وبلاگهای جوامع مدنی كه درباره "اجلاس جهانی سران درباره جامعه اطلاعاتی" مطالب انتقادی و الترناتیو مینوشتند؛ با این مفهوم آشنا شده بودند و بعدها هم این موضوع را شخصا تعقیب میكردند
The Ethical Aspects of Information Society.doc
351 KB
#مقاله #رخنما #جامعهاطلاعاتی
🔸ابعاد اخلاقی جامعه اطلاعاتی
▫️بررسی اسناد ژنو (۲۰۰۳)، تونس (۲۰۰۵) و اقدامات یونسكو (۲۰۰۳-۲۰۱۰)
▫️ #یونس_شكرخواه
عضو هیات علمی دانشكده مطالعات جهان دانشگاه تهران
🔸ابعاد اخلاقی جامعه اطلاعاتی
▫️بررسی اسناد ژنو (۲۰۰۳)، تونس (۲۰۰۵) و اقدامات یونسكو (۲۰۰۳-۲۰۱۰)
▫️ #یونس_شكرخواه
عضو هیات علمی دانشكده مطالعات جهان دانشگاه تهران
🔸دنیای قدیم نو
▫️#یونس_شكرخواه
رسانههای چاپی بازی خبر را به رسانههای آنلاین باختهاند. روزنامههای چاپی فانوس بهدستان این رقابت هستند. روزنامهها در سالهای اخیر هرگز نتوانستهاند؛ یك خبر مهم را به عنوان نخستین منبع اعلام كنند. علت بسیار روشن است:
#ماشین_چاپ در "مكان" مخصوصی مستقر است و به جز این تنگنای مكان؛ ماشین چاپ به "زمان" آماده سازی هم نیاز دارد؛ به زمان چاپ كردن هم نیاز دارد و به زمانی هم برای تازنی در مكان دیگری به نام میلینگ روم.
به عبارت بهتر #روزنامهها هنوز اسیر جبرهای زمان و مكان هستند؛ اما #رسانههای_اینترنتی سالهاست كه حذف این دو مانع را در #روزنامهنگاریآنلاین در عمل نشان دادهاند. واقعیت آشكار این است كه فاصله تبدیل رویداد به خبر در رسانههای اینترنتی فقط یك كلیك است و در روزنامههای چاپی؛ چندین و چند وظیفه هركولی بین دستنوشته تا زینگ و چاپ..
به یاد دارید ماجرای دستگیری صدام را؟ نیویورك تایمز و واشنگتن پست؛ این غولهای عرصه روزنامهنگاری چاپی حتی یك سطر خبر در این خصوص نداشتند و جای خالی مهم ترین خبر سال ۲۰۰۳ در این دو روزنامه؛ فاجعهای بود كه نه به خوانندگان بلكه به روزنامهنگاران نیشتر میزد. حتی تصمیم سردبیران روزنامههای آمریكا برای چاپ ویژه نامه هم نمیتوانست زخم این نیشتر را التیام بخشد؛ چرا كه از لحظه تصمیم گیری تا زمان چاپ ویژهنامه هم چند ساعت دیگر وقت لازم بود.
با این حساب؛ عقل سلیم میگوید روزنامههای چاپی برای عقب نیفتادن از روزنامههای آنلاین به چاپهای فوقالعاده نیاز دارند. روزنامهها حتی اگر چاپ ۲۴ هم داشته باشند؛ از دست روزنامههای آنلاین در امان نخواهند ماند و پیوسته این خطر كه به محصولاتی حاشیهای در دستان شهروندان تبدیل شوند، چون سایه آنها را تعقیب خواهد كرد.
اما همین روزنامهها در همین هزارتوی نفسگیر رقابت؛ بازهم نقاط قوتی دارند؛ كه باید هر چه بیشتربر روی آنها سرمایهگذاری كنند.
"خبرهای تعقیبی" و "تحلیل خبرها" میتوانند به عنوان دو اكسیر، به روزنامه نگاری چاپی در حفظ تیراژ كمك كنند. اگر روزنامهها در چاپهای فوقالعاده خود به تعقیب خبرها بپردازند و آنها را تحلیل كنند؛ به نیازی پاسخ خواهند داد كه خبرزدگی در وب به آن پاسخ نمیدهد. روزنامهنگاری آنلاین به دلیل قدرت خیرهكننده در مخابره خبر؛ از "نظر" و "تحلیل" غافل مانده و این همان چشم اسفندیاری است كه میتواند در تیررس #روزنامهنگاری_چاپی قراربگیرد.
اما به گمان من میشود از زاویه دیگری هم به این ماجرا نگریست و آن زاویه این است كه اگر روزنامهها؛ ساختار صنعتی و حرفهای خود را به همراه شم ژورنالیستی ذاتی خود در فضای وب بازآفرینی كنند؛ به سختی میتوان حریف آنها شد.
این تجربه اكنون در جهان روزنامهنگاری طرف توجه قرارگرفته و حتی در حال تجربه كردن دومین فاز خود است. ورود روزنامههای معتبر به فضای وب با استراتژیهای موسوم به "از چاپ به وب" آغاز شد و جالب اینجاست حالا كه این روزنامههای چاپی در فضای وب جان گرفتهاند به استراتژی "از وب به چاپ" رو آوردهاند و در این فاز دوم از مطالب، تصاویر، نشانههای بصری و از ریخت و قیافه نسخه اینترنتیشان برای نسخه چاپی استفاده میكنند. به عنوان نمونهای از این نوع رفتار در این فاز دوم، به روزنامه راینیش پست آلمان اشاره میكنم كه یك نسخه چاپی به نام Opinio دارد كه آمیزهای از مطالب نسخه چاپی و نسخه آنلاین در قالب ایده روزنامهنگاری شهروندی است.
روبرت مرداك مغناطیس كهنهكار و كهنسال رسانههای چاپی به خوبی آسیبهای حرفهاش در زمانه دیجیتال را درك كرده است. او حالادو گفته مشهور دارد:
- "هر كه در عصر دیجیتال به دنیا آمده باشد نامه به سردبیر نخواهد نوشت، بلكه وبلاگ خواهد ساخت."
- "بدبختانه بسیاری از ما قدرت تماس با خوانندگان را از دست دادهایم، اما من مطمئن هستم كه نه تنها میتوانیم در دنیای آنلاین شانسهای موفقیت خود را افزایش دهیم، بلكه قادریم روزنامههای چاپیمان را نیز نجات دهیم."
كم كردن فاصله بین چاپهای متعدد یك روزنامه میتواند اتكای قبلی به رسانههای چاپی را تا حدودی بازگرداند. اما راه حل اساسی این است كه به اینكار بهمثابه پیشدرآمدی برای اتصالهای بینرسانهای نگاه شود كه سنگ پایه رفتار در روزنامهنگاری مدرن است. حالا دنیا دیگر نه حول رسانه بهعنوان محصول، بلكه دارد حول مخاطبان و نیاز آنها به ارتباط دوسویه میچرخد. این یك واقعیت است كه روزنامهنگاری آنلاین اكنون گرانیگاه دوسویهگی است؛ اما این هم حقیقت ندارد كه روزنامهگاری چاپی نمیتواند این دوسویهگی برخاسته از مرگ زمان و مكان در بزرگراهای دیجیتال را به نفع خود مصادره كند.
كم كردن فاصله چاپهای متعدد؛ شروع خوبی برای این ماجراست.
▫️#یونس_شكرخواه
رسانههای چاپی بازی خبر را به رسانههای آنلاین باختهاند. روزنامههای چاپی فانوس بهدستان این رقابت هستند. روزنامهها در سالهای اخیر هرگز نتوانستهاند؛ یك خبر مهم را به عنوان نخستین منبع اعلام كنند. علت بسیار روشن است:
#ماشین_چاپ در "مكان" مخصوصی مستقر است و به جز این تنگنای مكان؛ ماشین چاپ به "زمان" آماده سازی هم نیاز دارد؛ به زمان چاپ كردن هم نیاز دارد و به زمانی هم برای تازنی در مكان دیگری به نام میلینگ روم.
به عبارت بهتر #روزنامهها هنوز اسیر جبرهای زمان و مكان هستند؛ اما #رسانههای_اینترنتی سالهاست كه حذف این دو مانع را در #روزنامهنگاریآنلاین در عمل نشان دادهاند. واقعیت آشكار این است كه فاصله تبدیل رویداد به خبر در رسانههای اینترنتی فقط یك كلیك است و در روزنامههای چاپی؛ چندین و چند وظیفه هركولی بین دستنوشته تا زینگ و چاپ..
به یاد دارید ماجرای دستگیری صدام را؟ نیویورك تایمز و واشنگتن پست؛ این غولهای عرصه روزنامهنگاری چاپی حتی یك سطر خبر در این خصوص نداشتند و جای خالی مهم ترین خبر سال ۲۰۰۳ در این دو روزنامه؛ فاجعهای بود كه نه به خوانندگان بلكه به روزنامهنگاران نیشتر میزد. حتی تصمیم سردبیران روزنامههای آمریكا برای چاپ ویژه نامه هم نمیتوانست زخم این نیشتر را التیام بخشد؛ چرا كه از لحظه تصمیم گیری تا زمان چاپ ویژهنامه هم چند ساعت دیگر وقت لازم بود.
با این حساب؛ عقل سلیم میگوید روزنامههای چاپی برای عقب نیفتادن از روزنامههای آنلاین به چاپهای فوقالعاده نیاز دارند. روزنامهها حتی اگر چاپ ۲۴ هم داشته باشند؛ از دست روزنامههای آنلاین در امان نخواهند ماند و پیوسته این خطر كه به محصولاتی حاشیهای در دستان شهروندان تبدیل شوند، چون سایه آنها را تعقیب خواهد كرد.
اما همین روزنامهها در همین هزارتوی نفسگیر رقابت؛ بازهم نقاط قوتی دارند؛ كه باید هر چه بیشتربر روی آنها سرمایهگذاری كنند.
"خبرهای تعقیبی" و "تحلیل خبرها" میتوانند به عنوان دو اكسیر، به روزنامه نگاری چاپی در حفظ تیراژ كمك كنند. اگر روزنامهها در چاپهای فوقالعاده خود به تعقیب خبرها بپردازند و آنها را تحلیل كنند؛ به نیازی پاسخ خواهند داد كه خبرزدگی در وب به آن پاسخ نمیدهد. روزنامهنگاری آنلاین به دلیل قدرت خیرهكننده در مخابره خبر؛ از "نظر" و "تحلیل" غافل مانده و این همان چشم اسفندیاری است كه میتواند در تیررس #روزنامهنگاری_چاپی قراربگیرد.
اما به گمان من میشود از زاویه دیگری هم به این ماجرا نگریست و آن زاویه این است كه اگر روزنامهها؛ ساختار صنعتی و حرفهای خود را به همراه شم ژورنالیستی ذاتی خود در فضای وب بازآفرینی كنند؛ به سختی میتوان حریف آنها شد.
این تجربه اكنون در جهان روزنامهنگاری طرف توجه قرارگرفته و حتی در حال تجربه كردن دومین فاز خود است. ورود روزنامههای معتبر به فضای وب با استراتژیهای موسوم به "از چاپ به وب" آغاز شد و جالب اینجاست حالا كه این روزنامههای چاپی در فضای وب جان گرفتهاند به استراتژی "از وب به چاپ" رو آوردهاند و در این فاز دوم از مطالب، تصاویر، نشانههای بصری و از ریخت و قیافه نسخه اینترنتیشان برای نسخه چاپی استفاده میكنند. به عنوان نمونهای از این نوع رفتار در این فاز دوم، به روزنامه راینیش پست آلمان اشاره میكنم كه یك نسخه چاپی به نام Opinio دارد كه آمیزهای از مطالب نسخه چاپی و نسخه آنلاین در قالب ایده روزنامهنگاری شهروندی است.
روبرت مرداك مغناطیس كهنهكار و كهنسال رسانههای چاپی به خوبی آسیبهای حرفهاش در زمانه دیجیتال را درك كرده است. او حالادو گفته مشهور دارد:
- "هر كه در عصر دیجیتال به دنیا آمده باشد نامه به سردبیر نخواهد نوشت، بلكه وبلاگ خواهد ساخت."
- "بدبختانه بسیاری از ما قدرت تماس با خوانندگان را از دست دادهایم، اما من مطمئن هستم كه نه تنها میتوانیم در دنیای آنلاین شانسهای موفقیت خود را افزایش دهیم، بلكه قادریم روزنامههای چاپیمان را نیز نجات دهیم."
كم كردن فاصله بین چاپهای متعدد یك روزنامه میتواند اتكای قبلی به رسانههای چاپی را تا حدودی بازگرداند. اما راه حل اساسی این است كه به اینكار بهمثابه پیشدرآمدی برای اتصالهای بینرسانهای نگاه شود كه سنگ پایه رفتار در روزنامهنگاری مدرن است. حالا دنیا دیگر نه حول رسانه بهعنوان محصول، بلكه دارد حول مخاطبان و نیاز آنها به ارتباط دوسویه میچرخد. این یك واقعیت است كه روزنامهنگاری آنلاین اكنون گرانیگاه دوسویهگی است؛ اما این هم حقیقت ندارد كه روزنامهگاری چاپی نمیتواند این دوسویهگی برخاسته از مرگ زمان و مكان در بزرگراهای دیجیتال را به نفع خود مصادره كند.
كم كردن فاصله چاپهای متعدد؛ شروع خوبی برای این ماجراست.
🔸ارتباطات دیجیتال چیست؟
▫️نویسنده: دیوید ای. بلك*
▫️مترجم: #یونس_شكرخواه
از نظر فنی رسانههایی هستند که میتوانند دادهها را به صورت دیجیتال ذخیره، ارسال و دریافت کنند. منظور از #دیجیتال مجموعهای از سیگنالهای خاموش/روشن است (میلیونها در هر بار). اصطلاح دیجیتال معمولاً با #آنالوگ درک میشود. رسانه آنالوگ از فرمهای نوسانی پیوسته مثل امواج و نور استفاده میکند، حال آنکه در سیستم دیجیتال، اطلاعات به صورت بیتهای خاموش و روشن عرضه میشود. اصطلاح #بیت در علوم کامپیوتری و فناوری دیجیتال مفهومی فنی دارد؛ در واقع هر بیت کوچکترین واحد تجزیهناپذیر حافظه یا #اطلاعات است كه همواره در حالت خاموش یا روشن قرار دارد.
این سیستم در ریاضیات رقمی (دوتایی) که در کامپیوتر مور استفاده قرار میگیرد، به صورت 1 و 0 (یک و صفر) عرضه میشود.
#رسانه_دیجیتال همه چیز را به صورت همین 1 و 0 نشان میدهد. سطح یک سیدی موسیقی پوشیده از این بیتهاست. نامههای الکترونیک و اسناد اینترنتی به وسیلة آنها منتقل میشوند. در سیستم پخش شبکهای دیجیتال، تصاویر به بیت تبدیل میشوند و البته کاربران رسانههای دیجیتال به جای آنها، موسیقی میشنوند و متن و تصویر میبینند و علیالقاعده، در این میان، وظیفه رمزگذاری و رمزگشایی از این دادههای صفر و یکی بر عهده تجهیزات است. تجهیزات صوتی و تصویری از اطلاعات دیجیتال استفاده میکنند تا صداها و تصاویر را با وضوح مناسب بازسازی کنند. حواس انسان به این وسیله آنها را به صورت پیوسته و ممتد دریافت میکند.
این پدیده (یعنی ساخت تصویر با صدا و واحدهای منقطع اطلاعات) در واقع شبیه پدیده نگاه کردن به یک عکس است که از نقاط ریز تشکیل شده. اگر چشم به حد کافی با عکس فاصله داشته باشد. نقاط به یکدیگر پیوند میخورند و اشکال یکپارچه و یکدست به نظر میرسند.
البته میتوان گفت اساس #ارتباطات_دیجیتال در سطوح گسترده بر همین پدیده استوار است و به همین دلیل میتوان فناوریهای دیجیتال را کاملاً بر اساس جنبههای فنی شناسایی و تعریف کرد.
*David A.Black
▫️نویسنده: دیوید ای. بلك*
▫️مترجم: #یونس_شكرخواه
از نظر فنی رسانههایی هستند که میتوانند دادهها را به صورت دیجیتال ذخیره، ارسال و دریافت کنند. منظور از #دیجیتال مجموعهای از سیگنالهای خاموش/روشن است (میلیونها در هر بار). اصطلاح دیجیتال معمولاً با #آنالوگ درک میشود. رسانه آنالوگ از فرمهای نوسانی پیوسته مثل امواج و نور استفاده میکند، حال آنکه در سیستم دیجیتال، اطلاعات به صورت بیتهای خاموش و روشن عرضه میشود. اصطلاح #بیت در علوم کامپیوتری و فناوری دیجیتال مفهومی فنی دارد؛ در واقع هر بیت کوچکترین واحد تجزیهناپذیر حافظه یا #اطلاعات است كه همواره در حالت خاموش یا روشن قرار دارد.
این سیستم در ریاضیات رقمی (دوتایی) که در کامپیوتر مور استفاده قرار میگیرد، به صورت 1 و 0 (یک و صفر) عرضه میشود.
#رسانه_دیجیتال همه چیز را به صورت همین 1 و 0 نشان میدهد. سطح یک سیدی موسیقی پوشیده از این بیتهاست. نامههای الکترونیک و اسناد اینترنتی به وسیلة آنها منتقل میشوند. در سیستم پخش شبکهای دیجیتال، تصاویر به بیت تبدیل میشوند و البته کاربران رسانههای دیجیتال به جای آنها، موسیقی میشنوند و متن و تصویر میبینند و علیالقاعده، در این میان، وظیفه رمزگذاری و رمزگشایی از این دادههای صفر و یکی بر عهده تجهیزات است. تجهیزات صوتی و تصویری از اطلاعات دیجیتال استفاده میکنند تا صداها و تصاویر را با وضوح مناسب بازسازی کنند. حواس انسان به این وسیله آنها را به صورت پیوسته و ممتد دریافت میکند.
این پدیده (یعنی ساخت تصویر با صدا و واحدهای منقطع اطلاعات) در واقع شبیه پدیده نگاه کردن به یک عکس است که از نقاط ریز تشکیل شده. اگر چشم به حد کافی با عکس فاصله داشته باشد. نقاط به یکدیگر پیوند میخورند و اشکال یکپارچه و یکدست به نظر میرسند.
البته میتوان گفت اساس #ارتباطات_دیجیتال در سطوح گسترده بر همین پدیده استوار است و به همین دلیل میتوان فناوریهای دیجیتال را کاملاً بر اساس جنبههای فنی شناسایی و تعریف کرد.
*David A.Black
#فرهنگ #زبانشناسی #ارتباطات
🔸مفهوم تفاوت
▫️نوشته #كریس_ویدون*
ترجمه #یونس_شكرخواه
تفاوت مفهومی کلیدی در نظریة فرهنگی و سیاستهای معاصر است. تأثیرات #فراساختارگرایی و #فرانوگرایی بر تحلیل فرهنگی و رشد جنبشهای اجتماعی؛ مثل آزادی سیاهان، فمینیسم، آزادی کشورهای جهان سوم، همه و همه، باعث شده است تا نظریاتی بنیادین و رادیکال در قبال مفهوم تفاوت شکل بگیرد.
این نظریات به طور معمول دنیایی را به تصویر میکشند که در آن میتوان تفاوت را عامل غنا بخشیدن به تکثرگرایی عاری از مناسبات طبقاتی، استثماری، نژادی و جنسی دید.
نقش آثار #ژاک_دریدا در توسعه نظریههای مربوط به تفاوت بسیار حیاتی است. دریدا (1976-1973) عقیده دارد تفکر غرب بر اساس سلسله مراتب دو انگاری متضاد استوار شده است. از دیدگاه وی، تفاوتها بر مبنای مفاهیم اجتماعی ساخته میشوند؛ برای مثال، مرد نسبت به زن برتر است و همینطور سفید نسبت به سیاه.
دریدا در مخالفت با این دیدگاه، نظریه تفاوت را مطرح میکند. این نظریه راههایی را که سلسله مراتب زبانی فوق بر آنها استوار است، افشا میسازد.
وی با قرائتی متفاوت از زبانشناسی ساختارگرای #فردینان_دوسوسور، معنی را تأثیر موقت نظامی از تفاوتها اعلام میکند که در آن هیچ مناسبات مثبتی شکل نگرفته است. از دید او زبان بازتاب آن معانیای نیست که از پیش در جهان واقعی وجود داشتهاند، بلکه پایگاهی برای تولید معناست. این وضعیت در قبال تمامی رویههای دلالتگر در سینما و تلویزیون صدق میکند.
زنجیره دالّها که معانی یا مدلولها را میسازند همواره در معرض فرایندی به نام تفاوت قرار داد. این اصطلاح را که هم تفاوت و هم به تعویق انداختن معنی میدهد، دریدا ابداع کرده است. معنا از تفاوت بر میخیزد و همیشه به تعویق میافتد. هرگز نمیتوان به آن قطعیت داد و هیچ متنی معنی منحصر به فرد و یگانه ندارد.
دریدا عقاید خود را در مورد تفکر غرب در قالب نظریه شالودهشکنی بسط و توسعه داد. شالودهشکنی بنا دارد تا برخی از نتیجهگیریهای مطلق در مورد معنی را افشا کند.
شالودهشکنی تا جایی که پای تحلیل در میان است، تضادهای سلسله مراتبی حاکم بر معنی متن را شناسایی میکند. معانی همواره بخشی از متون گستردهتر هستند که مخزن معانی و ارزشهای جامعهای مفروض را میسازند. ارتباط بین متنها به وسیله مفاهیمی چون حلقههای ارتباطی و مکملها برقرار میشود. این دو مفهوم نیز به تفاوت اشاره میکنند؛ چیزی که در واقع فرایند سازنده و ساختار دهنده به زبان است.
یکی از تأثیرات نظریه تفاوت دریدا این است که دیگر هیچ حقیقت منفردی را نمیتوان برای همه دورانها ثابت فرض کرد. حقیقت یک پدیده اجتماعی و اشکال مختلف آن بیانگر تمایلات و منافع گوناگون است. این منافع به طبقه، نژاد، جنس و جنسیت و پیامدهای آن مربوط میشود.
چالش با این حقیقت در نظریهها و کنشهای جنبشهای اجتماعی جدید به چشم میخورد. این جنبشها واقعیت و مشروعیت ایدههای سنتی و سلسله مراتبی برخاسته از نظریه تفاوت را به چالش کشیدهاند. یکی از مواردی که مورد چالش جدی قرار گرفته، جنس و نژاد و ویژگیهای ناشی از ان است.
بسیاری از نظریههای مرتبط با تفاوت جنسی، با یکدیگر متناقضند؛ به طوری که منافع و تمایلات پدرسالارانه در آنها به چشم میخورد.
فمینیستها بیش از دیگران به ایجاد نظریههای اساسی و غیر اساسی مرتبط با تفاوت پرداختهاند. آنها در این فرایند تحت تأثیر فرا ساختارگرایان و روانکاوی فرویدی و لاکانی بودهاند؛ برای مثال #لوس_ایریگاری ، فیلسوف فرانسوی نیز زن را سازهای میداند که با مرد به عنوان سازهای دیگر کاملاً متفاوت است. او همچنین سازه تفاوت زنانگی را نیز که از لحاظ روانشناختی نوعی فقدان خوانده شده است، به چالش میکشد.
عرضه نظریههای تازه در مورد تفاوت، یکی از نکات مهم و مورد توجه نظریه دوران پس از استعمار است که ایدههای سنتی نژاد، فرهنگ و هویت را به چالش میخواند.
*Chris Weedon
🔸مفهوم تفاوت
▫️نوشته #كریس_ویدون*
ترجمه #یونس_شكرخواه
تفاوت مفهومی کلیدی در نظریة فرهنگی و سیاستهای معاصر است. تأثیرات #فراساختارگرایی و #فرانوگرایی بر تحلیل فرهنگی و رشد جنبشهای اجتماعی؛ مثل آزادی سیاهان، فمینیسم، آزادی کشورهای جهان سوم، همه و همه، باعث شده است تا نظریاتی بنیادین و رادیکال در قبال مفهوم تفاوت شکل بگیرد.
این نظریات به طور معمول دنیایی را به تصویر میکشند که در آن میتوان تفاوت را عامل غنا بخشیدن به تکثرگرایی عاری از مناسبات طبقاتی، استثماری، نژادی و جنسی دید.
نقش آثار #ژاک_دریدا در توسعه نظریههای مربوط به تفاوت بسیار حیاتی است. دریدا (1976-1973) عقیده دارد تفکر غرب بر اساس سلسله مراتب دو انگاری متضاد استوار شده است. از دیدگاه وی، تفاوتها بر مبنای مفاهیم اجتماعی ساخته میشوند؛ برای مثال، مرد نسبت به زن برتر است و همینطور سفید نسبت به سیاه.
دریدا در مخالفت با این دیدگاه، نظریه تفاوت را مطرح میکند. این نظریه راههایی را که سلسله مراتب زبانی فوق بر آنها استوار است، افشا میسازد.
وی با قرائتی متفاوت از زبانشناسی ساختارگرای #فردینان_دوسوسور، معنی را تأثیر موقت نظامی از تفاوتها اعلام میکند که در آن هیچ مناسبات مثبتی شکل نگرفته است. از دید او زبان بازتاب آن معانیای نیست که از پیش در جهان واقعی وجود داشتهاند، بلکه پایگاهی برای تولید معناست. این وضعیت در قبال تمامی رویههای دلالتگر در سینما و تلویزیون صدق میکند.
زنجیره دالّها که معانی یا مدلولها را میسازند همواره در معرض فرایندی به نام تفاوت قرار داد. این اصطلاح را که هم تفاوت و هم به تعویق انداختن معنی میدهد، دریدا ابداع کرده است. معنا از تفاوت بر میخیزد و همیشه به تعویق میافتد. هرگز نمیتوان به آن قطعیت داد و هیچ متنی معنی منحصر به فرد و یگانه ندارد.
دریدا عقاید خود را در مورد تفکر غرب در قالب نظریه شالودهشکنی بسط و توسعه داد. شالودهشکنی بنا دارد تا برخی از نتیجهگیریهای مطلق در مورد معنی را افشا کند.
شالودهشکنی تا جایی که پای تحلیل در میان است، تضادهای سلسله مراتبی حاکم بر معنی متن را شناسایی میکند. معانی همواره بخشی از متون گستردهتر هستند که مخزن معانی و ارزشهای جامعهای مفروض را میسازند. ارتباط بین متنها به وسیله مفاهیمی چون حلقههای ارتباطی و مکملها برقرار میشود. این دو مفهوم نیز به تفاوت اشاره میکنند؛ چیزی که در واقع فرایند سازنده و ساختار دهنده به زبان است.
یکی از تأثیرات نظریه تفاوت دریدا این است که دیگر هیچ حقیقت منفردی را نمیتوان برای همه دورانها ثابت فرض کرد. حقیقت یک پدیده اجتماعی و اشکال مختلف آن بیانگر تمایلات و منافع گوناگون است. این منافع به طبقه، نژاد، جنس و جنسیت و پیامدهای آن مربوط میشود.
چالش با این حقیقت در نظریهها و کنشهای جنبشهای اجتماعی جدید به چشم میخورد. این جنبشها واقعیت و مشروعیت ایدههای سنتی و سلسله مراتبی برخاسته از نظریه تفاوت را به چالش کشیدهاند. یکی از مواردی که مورد چالش جدی قرار گرفته، جنس و نژاد و ویژگیهای ناشی از ان است.
بسیاری از نظریههای مرتبط با تفاوت جنسی، با یکدیگر متناقضند؛ به طوری که منافع و تمایلات پدرسالارانه در آنها به چشم میخورد.
فمینیستها بیش از دیگران به ایجاد نظریههای اساسی و غیر اساسی مرتبط با تفاوت پرداختهاند. آنها در این فرایند تحت تأثیر فرا ساختارگرایان و روانکاوی فرویدی و لاکانی بودهاند؛ برای مثال #لوس_ایریگاری ، فیلسوف فرانسوی نیز زن را سازهای میداند که با مرد به عنوان سازهای دیگر کاملاً متفاوت است. او همچنین سازه تفاوت زنانگی را نیز که از لحاظ روانشناختی نوعی فقدان خوانده شده است، به چالش میکشد.
عرضه نظریههای تازه در مورد تفاوت، یکی از نکات مهم و مورد توجه نظریه دوران پس از استعمار است که ایدههای سنتی نژاد، فرهنگ و هویت را به چالش میخواند.
*Chris Weedon
photojournalism Article.doc
154.5 KB
#عکاسانه #فتوژورنالیسم #ارتباطات
🔸فتوژورنالیسم در كادر ارتباطات
▫️#یونس_شكرخواه
▫️دهمین نمایشگاه دو سالانه عكس ایران
▫️شنبه ١٣ آبان ١٣٨۵
▫️موزه هنرهای معاصر ایران
🔹فایل پیوست را دانلود کنید
🔸فتوژورنالیسم در كادر ارتباطات
▫️#یونس_شكرخواه
▫️دهمین نمایشگاه دو سالانه عكس ایران
▫️شنبه ١٣ آبان ١٣٨۵
▫️موزه هنرهای معاصر ایران
🔹فایل پیوست را دانلود کنید
🔸پاسداشت رفاقت؛ برای نازنینم مهدی فرقانی
#یونس_شكرخواه
با هم پیر شدیم. با #مهدی_فرقانی، #فریدون_صدیقی و #منصور_سعدی و ... حرفم پیری شناسنامهای نیست؛ پیری حرفهای است در تجربه كردن چهرههای گوناگون یك حرفه به نام #روزنامهنگاری.
مهدی برای من، فریدون و منصور كه بیش از یك دهه در اتاق تیتر كیهان بودیم احترام برانگیز بود؛ هست و میماند. فرصت نیست به همین وجه فریدون و منصور بپردازم؛ شاید وقتی دیگر به سزا و بایستهتر.
مهدی مرد رفتارهای نیك است به ویژه در قبول مسئولیت برای هر چه كه حتی گاه چندان هم جدی نیست. وقتی كاری را میپذیرد باید با خلوص تام و تمام در پی انجام آن برآید. استارت این خصلت اول از هر چیز؛ گره خوردن ابروهایش است و اتفاق بعدی نیمه گشوده نگاه داشتن لبهایش با ته مایهای از رنگ انتظار در كل چهرهاش و تكرار چند واژه: "چی؟ چرا؟ اصلا! واقعا كه..."
باور كنید همین الان صدایش را میتوانم حس كنم: "واقعا كه!"
اعتراض مهدی مهربان به دیگران در همین حد است و بعد هم همیشه میگوید: "والله دارم روزی چهار قرص میخورم".
مهدی مرد آموزش است. هر وقت تیتر اول از او نبود میتوانست چند ساعت در نقد تیترهای ما كه بر صفحه اول روزنامه مینشست؛ حرف بزند و .... ما تن نمیدادیم؛ اما خیلی وقتها حق با او بود. وقتی فردی كار برایش عادی نمیشود؛ هر روز زندگی میتواند یك انرژی ذخیره شده ناباورانه داشته باشد كه داشت و دارد هنوز. او با همین انرژی هم به كلاس میرفت و باز دیروزش مثل امروزش نبود؛ تسلیم درد هم نمیشد و نمیشود. مهدی با انجمن و كتاب و جزوه و نوشتن و گفتن مانوس است. او به وجدان، به شرافت حرفهای و اخلاق حرفه ای دلبسته و وابسته است و شاگردانش بچههایش هستند و دوستانش سرمایههایی كه قدرشان را میداند.
مهدی گنجینه ای بیپایان از حیا؛ شرم و حرمت دارد. مهدی مرد باور و ایمان است. نه به قد افراد كاری دارد و نه به موقعیت آنها؛ حرمت را پاس میدارد و كسانی كه شانس پیوسته بودن با او را نداشتهاند به اشتباه این خصیصه را به پای محافظه كاری میگذارند. من این متانت رازآلوده او را در سالهایی كه در ماهنامه تدبیر كنارش بودم؛ بیشتر احساس كردم.
باز صدایش میآید: " والله اگر پای احترام نبود ....."
مهدی مرد مدد و كمك است. مطمئن هستم كه راضی نیست در این باره حتی كلمهای به میان آید. اما چه كنم كه من هم راضی نمیشوم اشارهای به این وجه او نكنم. هر كه از یزد و كاشان به تهران میآید به درد و گرفتاری؛ خیال راحتی دارد كه خانه پر مهر مهدی و مهدخت درهای گشودهای دارد.
مهدی به آداب پایبند است و شالودهها برایش مهم تر از شمایلهاست. من اگر عیدها به او زنگ میزنم برای تبریك؛ حتما به من میگوید: "باز خوبه هنوز عقلت به این كارها میرسه !" .... و البته این شیوه تشویق اوست!
حساب منصور به كنار؛ اما مهدی همیشه به من و فریدون به دیده دو عقل زائل شده نگاه میكند: "من هیچ وقت عقلم را دست شما دو تا نمیدم؛ چند بار دادم برای هفت پشتم بس شد."
و هزار البته هر چه به ما میگوید ریشهای جز بذلهگوییهایش ندارد و بعد هم همیشه خودش بیشتر از بقیه میخندد. به خصوص اگر حامی ما مهدخت خانم آنجا نباشد...
-" واقعا كه!"
من این چند سطر را از اعماق جان نوشتم تا بگویم و تكرار كنم دكتر محمد مهدی فرقانی را از صیمیم دل به عنوان رفیق؛ همكار و همراه دوست دارم. نوشتم تا بگویم دوست دارم لبخند همیشه بر لبانش باشد و سایهاش بر سرمان.
روزگار آدمها را جا به جا میكند؛ مثل آینهای كه فرو میافتد و چند تكه میشود؛ اما هر تكه را كه برداری دوباره بازتاب میدهد. من هنوز تكهام را در دست دارم. مهدی نازنین هنوز با من است؛ بی دریغ؛ كویری؛ با قلبی در دست برای همه روزهای سخت.
#یونس_شكرخواه
با هم پیر شدیم. با #مهدی_فرقانی، #فریدون_صدیقی و #منصور_سعدی و ... حرفم پیری شناسنامهای نیست؛ پیری حرفهای است در تجربه كردن چهرههای گوناگون یك حرفه به نام #روزنامهنگاری.
مهدی برای من، فریدون و منصور كه بیش از یك دهه در اتاق تیتر كیهان بودیم احترام برانگیز بود؛ هست و میماند. فرصت نیست به همین وجه فریدون و منصور بپردازم؛ شاید وقتی دیگر به سزا و بایستهتر.
مهدی مرد رفتارهای نیك است به ویژه در قبول مسئولیت برای هر چه كه حتی گاه چندان هم جدی نیست. وقتی كاری را میپذیرد باید با خلوص تام و تمام در پی انجام آن برآید. استارت این خصلت اول از هر چیز؛ گره خوردن ابروهایش است و اتفاق بعدی نیمه گشوده نگاه داشتن لبهایش با ته مایهای از رنگ انتظار در كل چهرهاش و تكرار چند واژه: "چی؟ چرا؟ اصلا! واقعا كه..."
باور كنید همین الان صدایش را میتوانم حس كنم: "واقعا كه!"
اعتراض مهدی مهربان به دیگران در همین حد است و بعد هم همیشه میگوید: "والله دارم روزی چهار قرص میخورم".
مهدی مرد آموزش است. هر وقت تیتر اول از او نبود میتوانست چند ساعت در نقد تیترهای ما كه بر صفحه اول روزنامه مینشست؛ حرف بزند و .... ما تن نمیدادیم؛ اما خیلی وقتها حق با او بود. وقتی فردی كار برایش عادی نمیشود؛ هر روز زندگی میتواند یك انرژی ذخیره شده ناباورانه داشته باشد كه داشت و دارد هنوز. او با همین انرژی هم به كلاس میرفت و باز دیروزش مثل امروزش نبود؛ تسلیم درد هم نمیشد و نمیشود. مهدی با انجمن و كتاب و جزوه و نوشتن و گفتن مانوس است. او به وجدان، به شرافت حرفهای و اخلاق حرفه ای دلبسته و وابسته است و شاگردانش بچههایش هستند و دوستانش سرمایههایی كه قدرشان را میداند.
مهدی گنجینه ای بیپایان از حیا؛ شرم و حرمت دارد. مهدی مرد باور و ایمان است. نه به قد افراد كاری دارد و نه به موقعیت آنها؛ حرمت را پاس میدارد و كسانی كه شانس پیوسته بودن با او را نداشتهاند به اشتباه این خصیصه را به پای محافظه كاری میگذارند. من این متانت رازآلوده او را در سالهایی كه در ماهنامه تدبیر كنارش بودم؛ بیشتر احساس كردم.
باز صدایش میآید: " والله اگر پای احترام نبود ....."
مهدی مرد مدد و كمك است. مطمئن هستم كه راضی نیست در این باره حتی كلمهای به میان آید. اما چه كنم كه من هم راضی نمیشوم اشارهای به این وجه او نكنم. هر كه از یزد و كاشان به تهران میآید به درد و گرفتاری؛ خیال راحتی دارد كه خانه پر مهر مهدی و مهدخت درهای گشودهای دارد.
مهدی به آداب پایبند است و شالودهها برایش مهم تر از شمایلهاست. من اگر عیدها به او زنگ میزنم برای تبریك؛ حتما به من میگوید: "باز خوبه هنوز عقلت به این كارها میرسه !" .... و البته این شیوه تشویق اوست!
حساب منصور به كنار؛ اما مهدی همیشه به من و فریدون به دیده دو عقل زائل شده نگاه میكند: "من هیچ وقت عقلم را دست شما دو تا نمیدم؛ چند بار دادم برای هفت پشتم بس شد."
و هزار البته هر چه به ما میگوید ریشهای جز بذلهگوییهایش ندارد و بعد هم همیشه خودش بیشتر از بقیه میخندد. به خصوص اگر حامی ما مهدخت خانم آنجا نباشد...
-" واقعا كه!"
من این چند سطر را از اعماق جان نوشتم تا بگویم و تكرار كنم دكتر محمد مهدی فرقانی را از صیمیم دل به عنوان رفیق؛ همكار و همراه دوست دارم. نوشتم تا بگویم دوست دارم لبخند همیشه بر لبانش باشد و سایهاش بر سرمان.
روزگار آدمها را جا به جا میكند؛ مثل آینهای كه فرو میافتد و چند تكه میشود؛ اما هر تكه را كه برداری دوباره بازتاب میدهد. من هنوز تكهام را در دست دارم. مهدی نازنین هنوز با من است؛ بی دریغ؛ كویری؛ با قلبی در دست برای همه روزهای سخت.
🔸ماجرای یک سیم
#زوم #ارتباطات_دیجیتال
▫️نویسنده: #دیوید_ایبلك*
▫️مترجم: #یونس_شكرخواه
خدماترسانی یکپارچه یا همگرایی، یکی از افسانههای دیجیتالسازی است که به طرزی پیوسته و مستمر به آن دامن زده میشود و این بحث چیزی جز تمرکز بر جزئیات بیمعنی نیست. براساس این همگرایی که ظاهراً به زودی تحقق نیز خواهد یافت، تمامی وسایل ارتباطی منازل مردم از جمله تلفن، اینترنت، تلویزیون، رادیو و دیگر خدمات ارتباطی، فقط با یک منبع تغذیه خواهند شد. این منبع نیز همان سیمی است که وارد خانه میشود. در حال حاضر تمامی تحقیقات و برخوردهای تبلیغاتی حول همین سیم دور میزند؛ به این معنی که یک کابل فیبر نوری جایگزین سیمهای تلفن، تلویزیون و احتمالاً آنتنهای هوایی خواهد شد. با این همه، برخی نیز معتقدند که تعداد سیمها ـ چه پنج سیم و یا شش سیم ـ ارتباطی به عادات استفاده از رسانهها و بحث تعاملی شدن آنها یا دسترسی مردم به منابع تولید محتوا ندارد. از این منظر، همگرایی، پدیدهای خیرهکننده و صرفاً فناورانه، اما از جنبه سیاسی پدیدهای انحرافی و نامربوط به شمار میآید.
در این زمینه دو کتاب وجود دارد که دو دیدگاه کاملاً متضاد را در قبال فرهنگ دیجیتال به تصویر میکشد.
از یک سو نگروپونته ارتباطات دیجیتال را عامل تعیینکننده در تمامی فرهنگها و جوامع میداند و معتقد است ارتباطات دیجیتال عصر حاضر (و آینده) را از گذشته جدا میکند و از سوی دیگر استول اظهار میدارد که بسیاری از شیوهها و کنشهای غیر دیجیتال ویژگیها و اهدافی دارند که فناوری دیجیتال هرگز قادر به تأمین آنها نیست. استول که در پارهای اوقات در استدلالهایش به جای واقعگرایی به نگاهی نوستالژیک تکیه میکند، جاروجنجالهای تبلیغاتی حول و حوش فناوریهای دیجیتال را به طرزی سیستماتیک بررسی کرده و تا حدی زیادی از نیرنگهای تبلیغاتی این عرصه پرده برداشته است.
*David A.Black
#زوم #ارتباطات_دیجیتال
▫️نویسنده: #دیوید_ایبلك*
▫️مترجم: #یونس_شكرخواه
خدماترسانی یکپارچه یا همگرایی، یکی از افسانههای دیجیتالسازی است که به طرزی پیوسته و مستمر به آن دامن زده میشود و این بحث چیزی جز تمرکز بر جزئیات بیمعنی نیست. براساس این همگرایی که ظاهراً به زودی تحقق نیز خواهد یافت، تمامی وسایل ارتباطی منازل مردم از جمله تلفن، اینترنت، تلویزیون، رادیو و دیگر خدمات ارتباطی، فقط با یک منبع تغذیه خواهند شد. این منبع نیز همان سیمی است که وارد خانه میشود. در حال حاضر تمامی تحقیقات و برخوردهای تبلیغاتی حول همین سیم دور میزند؛ به این معنی که یک کابل فیبر نوری جایگزین سیمهای تلفن، تلویزیون و احتمالاً آنتنهای هوایی خواهد شد. با این همه، برخی نیز معتقدند که تعداد سیمها ـ چه پنج سیم و یا شش سیم ـ ارتباطی به عادات استفاده از رسانهها و بحث تعاملی شدن آنها یا دسترسی مردم به منابع تولید محتوا ندارد. از این منظر، همگرایی، پدیدهای خیرهکننده و صرفاً فناورانه، اما از جنبه سیاسی پدیدهای انحرافی و نامربوط به شمار میآید.
در این زمینه دو کتاب وجود دارد که دو دیدگاه کاملاً متضاد را در قبال فرهنگ دیجیتال به تصویر میکشد.
از یک سو نگروپونته ارتباطات دیجیتال را عامل تعیینکننده در تمامی فرهنگها و جوامع میداند و معتقد است ارتباطات دیجیتال عصر حاضر (و آینده) را از گذشته جدا میکند و از سوی دیگر استول اظهار میدارد که بسیاری از شیوهها و کنشهای غیر دیجیتال ویژگیها و اهدافی دارند که فناوری دیجیتال هرگز قادر به تأمین آنها نیست. استول که در پارهای اوقات در استدلالهایش به جای واقعگرایی به نگاهی نوستالژیک تکیه میکند، جاروجنجالهای تبلیغاتی حول و حوش فناوریهای دیجیتال را به طرزی سیستماتیک بررسی کرده و تا حدی زیادی از نیرنگهای تبلیغاتی این عرصه پرده برداشته است.
*David A.Black
#تاریخ 🔸 دایرهالمعارفها
▫️ترجمه #یونس_شكرخواه
آثار به جا مانده از چین باستان و یونان قبل از مسیحیت یا قلمرو فرهنگی عربی و مكتوبات موجود بر خیزرانها و طومارها همه بیانگر این نكته هستند كه مستندسازی دانش در جهان یك رویای قدیمی است.
ردپای اصطلاح انسایكلوپدیا به معنی #دایرهالمعارف را كه ریشه لاتین دارد و به معنی دوره آموزش عمومی است، میتوان از #هیپیاس_الیس گرفت كه پانصد سال پیش میزیست و این اصطلاح او در آن دوران به معنی "آموزش جهانی" بود. دایرهالمعارفها تا قرن هفدهم كمتر بهصورت الفبایی تنظیم میشدند. این دایرهالمعارفها مدعی بودند كه اطلاعات كامل و جامعی درباره همه دانشها دارند.
دانش در آن دوران محدود بود و میشد آن را بهصورت دایرهای بسته فرض كرد كه دارای چند رشته است.
تا دوران مدرن هفت هنر چارچوب كار را شكل میدادند: گرامر، بیان (فن بلاغت)، هندسه، احتجاج (جدل)، ریاضی، موسیقی و نجوم.
به این هنرها بهصورت سلسله مراتبی نگریسته میشد و هر كدام برای خودشان دارای زیربخشهای اختصاصی بودند.
اما در قرن هجدهم، دایرهالمعارفها به گونهای كه حالا ما آنها را میشناسیم، در فرانسه متولد شدند. در این مرحله، دایرهالمعارف حالت یك كتاب مرجع را برای مردم- در هر سطحی از سواد- به خود گرفت، علاوه بر این، حالت الفبایی به خود گرفت و به این منطق هم دست یافت كه دانش انسان پدیدهای است كه مدام توسعه مییابد. اما تلقی مدرن ما از دایرهالمعارف یك گزارش ساختمند از دانش بشری است كه تلاش دارد در عین جامعیت تا حد ممكن تفصیلی باشد. حالا باورها حول این نكته شكل گرفته كه نیازی نیست این نوع آثار حالت جهانی داشته باشند و به همین دلیل است كه اكنون كتابهای مرجع با دامنه موضوعی خاص و یا فرهنگهای موضوعی هم در همینگونه ادبی جای داده میشوند.
Encyclopedia
▫️ترجمه #یونس_شكرخواه
آثار به جا مانده از چین باستان و یونان قبل از مسیحیت یا قلمرو فرهنگی عربی و مكتوبات موجود بر خیزرانها و طومارها همه بیانگر این نكته هستند كه مستندسازی دانش در جهان یك رویای قدیمی است.
ردپای اصطلاح انسایكلوپدیا به معنی #دایرهالمعارف را كه ریشه لاتین دارد و به معنی دوره آموزش عمومی است، میتوان از #هیپیاس_الیس گرفت كه پانصد سال پیش میزیست و این اصطلاح او در آن دوران به معنی "آموزش جهانی" بود. دایرهالمعارفها تا قرن هفدهم كمتر بهصورت الفبایی تنظیم میشدند. این دایرهالمعارفها مدعی بودند كه اطلاعات كامل و جامعی درباره همه دانشها دارند.
دانش در آن دوران محدود بود و میشد آن را بهصورت دایرهای بسته فرض كرد كه دارای چند رشته است.
تا دوران مدرن هفت هنر چارچوب كار را شكل میدادند: گرامر، بیان (فن بلاغت)، هندسه، احتجاج (جدل)، ریاضی، موسیقی و نجوم.
به این هنرها بهصورت سلسله مراتبی نگریسته میشد و هر كدام برای خودشان دارای زیربخشهای اختصاصی بودند.
اما در قرن هجدهم، دایرهالمعارفها به گونهای كه حالا ما آنها را میشناسیم، در فرانسه متولد شدند. در این مرحله، دایرهالمعارف حالت یك كتاب مرجع را برای مردم- در هر سطحی از سواد- به خود گرفت، علاوه بر این، حالت الفبایی به خود گرفت و به این منطق هم دست یافت كه دانش انسان پدیدهای است كه مدام توسعه مییابد. اما تلقی مدرن ما از دایرهالمعارف یك گزارش ساختمند از دانش بشری است كه تلاش دارد در عین جامعیت تا حد ممكن تفصیلی باشد. حالا باورها حول این نكته شكل گرفته كه نیازی نیست این نوع آثار حالت جهانی داشته باشند و به همین دلیل است كه اكنون كتابهای مرجع با دامنه موضوعی خاص و یا فرهنگهای موضوعی هم در همینگونه ادبی جای داده میشوند.
Encyclopedia
Momayez My Interview.doc
173.5 KB
#گرافیک #مرتضی_ممیز #رخنما
🔸توشهای ایرانی برای مشاركت در ساخت فرهنگ جهانی
▫️یك اتود از مرتضی ممیز
▫️گفتوگو از: #یونس_شكرخواه
▫️ماهنامه صنعت چاپ - شماره ٢١١، سال ١٣٧٩
🔹 فایل پیوست را دانلود کنید
🔸توشهای ایرانی برای مشاركت در ساخت فرهنگ جهانی
▫️یك اتود از مرتضی ممیز
▫️گفتوگو از: #یونس_شكرخواه
▫️ماهنامه صنعت چاپ - شماره ٢١١، سال ١٣٧٩
🔹 فایل پیوست را دانلود کنید