🔸خوردن چوب و پیاز
▫️#عباس_عبدی
یکی از مسائلی که این روزها ذهن خیلیها را درگیر خود کرده، عدم تطابق آمارهای رسمی از کرونا با مشاهدات غیررسمی و نیمهرسمی از مناطق گوناگون کشور است.
فرماندار کاشان آماری را میگوید که با آمار رسمی تفاوت بسیار زیادی دارد. مشاهدات مردم در گیلان بسیار متفاوت از #آمار رسمی است. واقعیت چیست؟
آیا مسوولان واقعیت را نمیگویند؟ ابتدا روشن بگویم که بیاعتمادی به آمار و ارقام رسمی که حتی رد کردن آنها سخت است نیز در این جامعه قابل فهم است، چه رسد به موضوعاتی که آمار شهودی یا غیررسمی نیز وجود دارد و تفاوت زیادی با آمار رسمی دارند. هنگامی که سابقه ادعاهای رسمی را در گذشته مرور میکنیم این بیاعتمادی چندان غیرمنتظره نیست و حتی طبیعی هم به نظر میرسد. ولی فرض کنیم که آمار رسمی درست باشد، آیا همه حقیقت است؟ قطعا خیر. اگر نهاد یا فردی سه عنصر را در اطلاعرسانی رعایت نکند، باز هم به دروغگویی متهم میشود.
ـ. دروغ نگوید.
ـ. همه حقیقت را بگوید.
ـ. جز حقیقت نگوید.
اگر آمار رسمی مربوط به #کرونا دروغ نباشد، قطعا دو مورد دیگر در این آمار رعایت نشده است. چرا؟
آمار رسمی چیست؟ کسانی که تست کرونا میدهند و تست آنان مثبت میشود، جزو آمار رسمی مبتلایان به کرونا محسوب میشوند. آنان یا درمان شده و مرخص میشوند یا فوت میکنند یا کماکان در حال درمان و گذراندن دوران درمان و نقاهت هستند.
مثلا گفته میشود تاکنون تست کرونای ۷۵۰۰ نفر مثبت بوده، ۳۰۰۰ نفر درمان و مرخص شدهاند، ۲۵۰ نفر نیز فوت کردهاند. پس اکنون ۴۲۵۰ نفر بیمار تحت درمان هستند، ۲۵۰ نفر یعنی ۳۳/۳ درصد نیز مرگ و میر داشتهایم. آیا واقعیت این است؟ خیر. احتمالا تعداد کروناییهای کشور چندین برابر این رقم است. مرگ و میر نیز قطعا بیشتر است. چون خیلیها کرونا گرفتهاند پزشک معالج گفته استراحت کنند، نیازی به تست هم نیست. یا اصولا امکان گرفتن تست هم نیست. حالا اگر این فرد فوت کند، از نظر آمار رسمی جزو فوتیهای کرونایی محسوب نمیشود، ولی بسیاری از اینها از نظر پزشکان معالج و با توجه به شواهد بالینی و عکس سی. تی. اسکن مبتلا به کرونا محسوب میشوند، در حالی که به دلیل فقدان کیتهای آزمایش، آنها در آمار رسمی کروناییها محسوب و وارد نمیشوند.
حالا فرض کنیم که تعداد زیادی از آنان که تست ندادهاند خوب شدند در این صورت مساله حل شد، کسی هم اهمیت نمیدهد که آنان را به آمار مبتلایان اضافه کند یا خیر؟ ولی اگر برخی از آنان فوت کردند، چه؟ اینجا قضیه فرق میکند. از نظر آمار رسمی، چون فوت کردهاند، احتمالا زحمت آزمایش او را به خود نمیدهند. اگر پزشک معالج بگوید آن متوفا مبتلا به کرونا است مردم هم همین باور را دارند، ولی، چون او قبلا به عنوان بیمار کرونایی شناسایی رسمی و ثبت نشده، پس مرگ و میر او را هم کرونایی نمیدانند؟! و اگر هم بخواهند آمار آن را به تعداد مرگ و میر کروناییها اضافه کنند، ممکن است آن ۲۵۰ نفر تبدیل به ۷۵۰ نفر شود در حالی که تعداد مبتلایان رسمی کماکان همان ۷۵۰۰ نفر اعلام شده است. در نتیجه نسبت مرگ و میر به یک باره به ۱۰ درصد میرسد و این وحشتناک خواهد بود، زیرا مردم گمان میکنند ۱۰ درصد افراد مبتلا به کرونا فوت میکنند، در حالی که نسبت واقعی مرگ و میر همان ۳/۳ درصد است.
وزارت بهداشت بهشدت میترسد که آمار مرگ و میر غیر ثبت رسمی بیمار را اضافه کند، درست هم هست، ولی از سوی دیگر نمیتواند مخرج کسر که مبتلایان به بیماری هستند را تخمینی اعلام کند. به علاوه میترسد بگوید که کیتهای تشخیص به اندازه کافی در دسترس ندارد. در نتیجه سکوت میکند و به انتشار آمار رسمی قناعت میکند؛ آماری که خودشان هم میدانند با واقعیت تطبیق ندارد.
اینجاست که نظام #اطلاعرسانی هم چوب را میخورد و هم پیاز را.
به نظرم بهتر است که یک کارشناس مسلط بر امور پزشکی و آماری از طرف ستاد ناتوان مبارزه با کرونا دل را به دریا بزند و همه واقعیتها را به روشنی بیان کند. این طوری حداقل بخشی از ابهامات برطرف میشود. در حالی که با سیاست کنونی جز ابهام و #شایعه هیچچیز دیگری اثبات نمیشود. میتوان دو نوع آمار رسمی و تخمینی داد. گمان نکنیم که اگر آمار واقعی گفته شود وضع بدتر خواهد شد.
▫️روزنامه اعتماد
▫️#عباس_عبدی
یکی از مسائلی که این روزها ذهن خیلیها را درگیر خود کرده، عدم تطابق آمارهای رسمی از کرونا با مشاهدات غیررسمی و نیمهرسمی از مناطق گوناگون کشور است.
فرماندار کاشان آماری را میگوید که با آمار رسمی تفاوت بسیار زیادی دارد. مشاهدات مردم در گیلان بسیار متفاوت از #آمار رسمی است. واقعیت چیست؟
آیا مسوولان واقعیت را نمیگویند؟ ابتدا روشن بگویم که بیاعتمادی به آمار و ارقام رسمی که حتی رد کردن آنها سخت است نیز در این جامعه قابل فهم است، چه رسد به موضوعاتی که آمار شهودی یا غیررسمی نیز وجود دارد و تفاوت زیادی با آمار رسمی دارند. هنگامی که سابقه ادعاهای رسمی را در گذشته مرور میکنیم این بیاعتمادی چندان غیرمنتظره نیست و حتی طبیعی هم به نظر میرسد. ولی فرض کنیم که آمار رسمی درست باشد، آیا همه حقیقت است؟ قطعا خیر. اگر نهاد یا فردی سه عنصر را در اطلاعرسانی رعایت نکند، باز هم به دروغگویی متهم میشود.
ـ. دروغ نگوید.
ـ. همه حقیقت را بگوید.
ـ. جز حقیقت نگوید.
اگر آمار رسمی مربوط به #کرونا دروغ نباشد، قطعا دو مورد دیگر در این آمار رعایت نشده است. چرا؟
آمار رسمی چیست؟ کسانی که تست کرونا میدهند و تست آنان مثبت میشود، جزو آمار رسمی مبتلایان به کرونا محسوب میشوند. آنان یا درمان شده و مرخص میشوند یا فوت میکنند یا کماکان در حال درمان و گذراندن دوران درمان و نقاهت هستند.
مثلا گفته میشود تاکنون تست کرونای ۷۵۰۰ نفر مثبت بوده، ۳۰۰۰ نفر درمان و مرخص شدهاند، ۲۵۰ نفر نیز فوت کردهاند. پس اکنون ۴۲۵۰ نفر بیمار تحت درمان هستند، ۲۵۰ نفر یعنی ۳۳/۳ درصد نیز مرگ و میر داشتهایم. آیا واقعیت این است؟ خیر. احتمالا تعداد کروناییهای کشور چندین برابر این رقم است. مرگ و میر نیز قطعا بیشتر است. چون خیلیها کرونا گرفتهاند پزشک معالج گفته استراحت کنند، نیازی به تست هم نیست. یا اصولا امکان گرفتن تست هم نیست. حالا اگر این فرد فوت کند، از نظر آمار رسمی جزو فوتیهای کرونایی محسوب نمیشود، ولی بسیاری از اینها از نظر پزشکان معالج و با توجه به شواهد بالینی و عکس سی. تی. اسکن مبتلا به کرونا محسوب میشوند، در حالی که به دلیل فقدان کیتهای آزمایش، آنها در آمار رسمی کروناییها محسوب و وارد نمیشوند.
حالا فرض کنیم که تعداد زیادی از آنان که تست ندادهاند خوب شدند در این صورت مساله حل شد، کسی هم اهمیت نمیدهد که آنان را به آمار مبتلایان اضافه کند یا خیر؟ ولی اگر برخی از آنان فوت کردند، چه؟ اینجا قضیه فرق میکند. از نظر آمار رسمی، چون فوت کردهاند، احتمالا زحمت آزمایش او را به خود نمیدهند. اگر پزشک معالج بگوید آن متوفا مبتلا به کرونا است مردم هم همین باور را دارند، ولی، چون او قبلا به عنوان بیمار کرونایی شناسایی رسمی و ثبت نشده، پس مرگ و میر او را هم کرونایی نمیدانند؟! و اگر هم بخواهند آمار آن را به تعداد مرگ و میر کروناییها اضافه کنند، ممکن است آن ۲۵۰ نفر تبدیل به ۷۵۰ نفر شود در حالی که تعداد مبتلایان رسمی کماکان همان ۷۵۰۰ نفر اعلام شده است. در نتیجه نسبت مرگ و میر به یک باره به ۱۰ درصد میرسد و این وحشتناک خواهد بود، زیرا مردم گمان میکنند ۱۰ درصد افراد مبتلا به کرونا فوت میکنند، در حالی که نسبت واقعی مرگ و میر همان ۳/۳ درصد است.
وزارت بهداشت بهشدت میترسد که آمار مرگ و میر غیر ثبت رسمی بیمار را اضافه کند، درست هم هست، ولی از سوی دیگر نمیتواند مخرج کسر که مبتلایان به بیماری هستند را تخمینی اعلام کند. به علاوه میترسد بگوید که کیتهای تشخیص به اندازه کافی در دسترس ندارد. در نتیجه سکوت میکند و به انتشار آمار رسمی قناعت میکند؛ آماری که خودشان هم میدانند با واقعیت تطبیق ندارد.
اینجاست که نظام #اطلاعرسانی هم چوب را میخورد و هم پیاز را.
به نظرم بهتر است که یک کارشناس مسلط بر امور پزشکی و آماری از طرف ستاد ناتوان مبارزه با کرونا دل را به دریا بزند و همه واقعیتها را به روشنی بیان کند. این طوری حداقل بخشی از ابهامات برطرف میشود. در حالی که با سیاست کنونی جز ابهام و #شایعه هیچچیز دیگری اثبات نمیشود. میتوان دو نوع آمار رسمی و تخمینی داد. گمان نکنیم که اگر آمار واقعی گفته شود وضع بدتر خواهد شد.
▫️روزنامه اعتماد
🔸علاج بحران استراتژی ارتباطی است، امید استراتژی نیست!
▫️#عباس_رضاییثمرین
مدیریت موفقیتآمیز هر بحرانی، مستلزم داشتن استراتژی ارتباطی موثر است. سازمان بهداشت جهانی، در کتابچهای که در سال ٢٠١٧ برای مقابله با همهگیری بیماری آنفلوآنزا منتشر کرده، #استراتژیارتباطی موثر را «جمعآوری، فرآوری و توزیع بهموقع اطلاعات به روشهایی که برای مخاطب هدف، موثر و مناسب باشد» تعریف کرده است. از نظر این سازمان، در استراتژی ارتباطی #مدیریتبحران حتما باید جنبههای رفتاری و نحوه واکنش مردم به #اطلاعات و توصیههایی که از مقامات رسمی و #رسانهها دریافت میکنند نیز، درنظر گرفته شود.
من اگر بخواهم این دستورالعمل را در سه کلمه خلاصه کنم، آن کلمات «اعتبار، تسلط و تعامل» خواهد بود؛ گام اول در ارتباطات موثر بحران این است که #منبع تولید پیام معتبر باشد. کسی که بحرانی را مدیریت میکند، همواره باید این سوال را از خود بپرسد که مردم چرا باید به او #اعتماد و آنچه میگوید را باور کنند. تلقی عمومی از میزان اعتبار متولی مدیریت بحران، آن چیزی است که پاسخ به این سوال را میسازد. مولفه اعتبار در واقع آمیزهای از چند عامل ازجمله #صداقت، #شفافیت و سوابق است؛ این یعنی اگر صادقانه رفتار کنید، شفاف باشید و سوابق روشنی در ذهن مردم داشته باشید، منبع معتبری در اطلاعرسانی بحران خواهید بود. دومین گام تولید محتوای مناسب، روایتگری موثر و توزیع هدفمند است. متولی مدیریت بحران، باید اطلاعات و واقعیتهای مورد نیاز مردم را به روشی که آنها میپسندند، روایت کند و این روایتها باید از طریق کانالهای اطلاعرسانی متناسب در دسترس عموم قرار گیرد. این مسأله نیازمند «تسلط» متولیان در تولید محتوا و روایتگری و برخورداری از نیروهایی است که در این دو کار، بهترین باشند.
و اما گام نهایی، #تعامل با #مخاطبان هدف است؛ چرخه ارتباطات بحران، با صداقت، شفافیت و تولید و انتشار محتوای موثر تکمیل نمیشود. متولی بحران باید بهطور مداوم واکنشهای مردم به پیامهای ارسالی درخصوص بحران را بسنجد و در تعامل مستمر با مردم، سطح تأثیرگذاری پیامها را بالاتر ببرد. با این مقدمه نسبتا طولانی، حالا میتوان راحتتر مدل اطلاعرسانی در بحران کرونا و کنشهای ارتباطی مدیران این بحران را فهم و تحلیل کرد.معتقدم آنچه بیش از همه چیز ضرورت دارد، این است که بپذیریم مدیریت بحران استراتژی ارتباطی میخواهد. «امید» استراتژی نیست. استراتژی به معنی داشتن برنامه از پیش آماده برای ارتباطات بحران، شامل «پیشبینی سناریوهای مختلف»، «پروتکلهای روشن برای جمعآوری، فرآوری و توزیع اطلاعات»، «چارچوبهای تعریفشده برای ارتباط با رسانهها»، «تعیین مخاطب هدف و تعامل مستمر با مخاطبان» و «طراحی تاکتیکهای منعطف و روزآمد، برای تولید و انتشار محتوا»، «پایش مداوم فضای رسانهای رسمی و غیررسمی» و موارد متعدد دیگر است.
صرف پیادهسازیِ برخی قواعد شکلی ارتباطات بحران به معنی برخورداری از استراتژی ارتباطی نیست. بله، تعیین سخنگوی واحد و کانالیزهکردن فرآیند اطلاعرسانی به سوی او، اقدام لازم و صحیحی است اما این کار برای مدیریت رسانهای بحران کافی نیست. یک سخنگو، بدون نقشه راه حسابشده و مدون کاری از پیش نمیبرد، مواجهه دستورالعملی و از بالا به پایین هم، در چرخه اطلاعرسانی فعلی که فوقالعاده متکثر و نظارتگریز است، نتیجه چندانی به بار نخواهد آورد. توصیه دریافت اخبار و اطلاعات از منابع رسمی، جزو پروتکلهای کلاسیک مدیریت بحران در دنیاست اما تصورِ اینکه امروز اکثریت مردم به چنین توصیهای عمل کنند، بیش از حد سادهانگارانه است. هرگونه برنامهریزی برای ارتباطات بحران، بدون درنظرگرفتن نقش و جایگاه رسانههای اجتماعی ابتر خواهد ماند. متولیان مدیریت بحران باید مختصات فعلی اکوسیستم #اطلاعرسانی را بفهمند و آن را به رسمیت بشناسند. با طراحی و برنامهریزی، شبکههای اجتماعی میتوانند بهعنوان یکی از موثرترین مجاری اطلاعرسانی درجامعه امروز، عصای دست مدیریت بحران باشند و نقش مثبتی در فرآیند آموزش، ارایه هشدارها و اطلاعرسانی ایفا کنند. در سوی مقابل، همین شبکهها اگر بخشی از استراتژی ما برای مدیریت بحران نباشند، میتوانند هر بحرانی را بزرگتر کنند و درجه تخریبش را بالا ببرند.
علاوه بر تولید محتوای مناسب برای #شبکههایاجتماعی، پایش ٢۴ساعته این شبکهها و تحلیل آنچه در آنها میگذرد، یک ضرورت است، همینطور واکنش سریع به جعلیات و اطلاعات غلطی که در این شبکهها منتشر میشود.
▫️#عباس_رضاییثمرین
مدیریت موفقیتآمیز هر بحرانی، مستلزم داشتن استراتژی ارتباطی موثر است. سازمان بهداشت جهانی، در کتابچهای که در سال ٢٠١٧ برای مقابله با همهگیری بیماری آنفلوآنزا منتشر کرده، #استراتژیارتباطی موثر را «جمعآوری، فرآوری و توزیع بهموقع اطلاعات به روشهایی که برای مخاطب هدف، موثر و مناسب باشد» تعریف کرده است. از نظر این سازمان، در استراتژی ارتباطی #مدیریتبحران حتما باید جنبههای رفتاری و نحوه واکنش مردم به #اطلاعات و توصیههایی که از مقامات رسمی و #رسانهها دریافت میکنند نیز، درنظر گرفته شود.
من اگر بخواهم این دستورالعمل را در سه کلمه خلاصه کنم، آن کلمات «اعتبار، تسلط و تعامل» خواهد بود؛ گام اول در ارتباطات موثر بحران این است که #منبع تولید پیام معتبر باشد. کسی که بحرانی را مدیریت میکند، همواره باید این سوال را از خود بپرسد که مردم چرا باید به او #اعتماد و آنچه میگوید را باور کنند. تلقی عمومی از میزان اعتبار متولی مدیریت بحران، آن چیزی است که پاسخ به این سوال را میسازد. مولفه اعتبار در واقع آمیزهای از چند عامل ازجمله #صداقت، #شفافیت و سوابق است؛ این یعنی اگر صادقانه رفتار کنید، شفاف باشید و سوابق روشنی در ذهن مردم داشته باشید، منبع معتبری در اطلاعرسانی بحران خواهید بود. دومین گام تولید محتوای مناسب، روایتگری موثر و توزیع هدفمند است. متولی مدیریت بحران، باید اطلاعات و واقعیتهای مورد نیاز مردم را به روشی که آنها میپسندند، روایت کند و این روایتها باید از طریق کانالهای اطلاعرسانی متناسب در دسترس عموم قرار گیرد. این مسأله نیازمند «تسلط» متولیان در تولید محتوا و روایتگری و برخورداری از نیروهایی است که در این دو کار، بهترین باشند.
و اما گام نهایی، #تعامل با #مخاطبان هدف است؛ چرخه ارتباطات بحران، با صداقت، شفافیت و تولید و انتشار محتوای موثر تکمیل نمیشود. متولی بحران باید بهطور مداوم واکنشهای مردم به پیامهای ارسالی درخصوص بحران را بسنجد و در تعامل مستمر با مردم، سطح تأثیرگذاری پیامها را بالاتر ببرد. با این مقدمه نسبتا طولانی، حالا میتوان راحتتر مدل اطلاعرسانی در بحران کرونا و کنشهای ارتباطی مدیران این بحران را فهم و تحلیل کرد.معتقدم آنچه بیش از همه چیز ضرورت دارد، این است که بپذیریم مدیریت بحران استراتژی ارتباطی میخواهد. «امید» استراتژی نیست. استراتژی به معنی داشتن برنامه از پیش آماده برای ارتباطات بحران، شامل «پیشبینی سناریوهای مختلف»، «پروتکلهای روشن برای جمعآوری، فرآوری و توزیع اطلاعات»، «چارچوبهای تعریفشده برای ارتباط با رسانهها»، «تعیین مخاطب هدف و تعامل مستمر با مخاطبان» و «طراحی تاکتیکهای منعطف و روزآمد، برای تولید و انتشار محتوا»، «پایش مداوم فضای رسانهای رسمی و غیررسمی» و موارد متعدد دیگر است.
صرف پیادهسازیِ برخی قواعد شکلی ارتباطات بحران به معنی برخورداری از استراتژی ارتباطی نیست. بله، تعیین سخنگوی واحد و کانالیزهکردن فرآیند اطلاعرسانی به سوی او، اقدام لازم و صحیحی است اما این کار برای مدیریت رسانهای بحران کافی نیست. یک سخنگو، بدون نقشه راه حسابشده و مدون کاری از پیش نمیبرد، مواجهه دستورالعملی و از بالا به پایین هم، در چرخه اطلاعرسانی فعلی که فوقالعاده متکثر و نظارتگریز است، نتیجه چندانی به بار نخواهد آورد. توصیه دریافت اخبار و اطلاعات از منابع رسمی، جزو پروتکلهای کلاسیک مدیریت بحران در دنیاست اما تصورِ اینکه امروز اکثریت مردم به چنین توصیهای عمل کنند، بیش از حد سادهانگارانه است. هرگونه برنامهریزی برای ارتباطات بحران، بدون درنظرگرفتن نقش و جایگاه رسانههای اجتماعی ابتر خواهد ماند. متولیان مدیریت بحران باید مختصات فعلی اکوسیستم #اطلاعرسانی را بفهمند و آن را به رسمیت بشناسند. با طراحی و برنامهریزی، شبکههای اجتماعی میتوانند بهعنوان یکی از موثرترین مجاری اطلاعرسانی درجامعه امروز، عصای دست مدیریت بحران باشند و نقش مثبتی در فرآیند آموزش، ارایه هشدارها و اطلاعرسانی ایفا کنند. در سوی مقابل، همین شبکهها اگر بخشی از استراتژی ما برای مدیریت بحران نباشند، میتوانند هر بحرانی را بزرگتر کنند و درجه تخریبش را بالا ببرند.
علاوه بر تولید محتوای مناسب برای #شبکههایاجتماعی، پایش ٢۴ساعته این شبکهها و تحلیل آنچه در آنها میگذرد، یک ضرورت است، همینطور واکنش سریع به جعلیات و اطلاعات غلطی که در این شبکهها منتشر میشود.
عرصههای ارتباطی
🔸نشریات کاغذی تا پایان اجرای طرح فاصلهگذاری اجتماعی چاپ نمیشوند 🔹براساس مصوبه کمیته اطلاع رسانی و نظر به اینکه انتشار مطبوعات و نشریات کاغذی مستلزم فعالیت مجموعهای از افراد از خبرنگاران تا فعالان صنعت چاپ و توزیع خواهد بود و این روند ممکن است بهصورت بالقوه…
🔸توضیحات معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد درباره توقف انتشار نسخه کاغذی رسانهها
قطعا عدم انتشار نسخه کاغذی، همزمان با اجرای سراسری طرح #فاصلهگذاری_اجتماعی که به درخواست #وزارت_بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در سطح ملی به اجرا درآمده به معنای توقف اطلاعرسانی نبوده و نیست و همانطور که اصحاب #رسانه از ابتدای درگیری کشور با این ویروس، پابهپای سربازان خط مقدم مبارزه یعنی کادر فداکار درمانی کشور، در صحنه حضور داشتند، اکنون نیز بر همان روال قبلی و رسالت فرهنگی ـ اجتماعی خود پایبند هستند و #رسانههای_مکتوب نیز در همین راستا، برای تقویت جریان #اطلاعرسانی و کارکرد آموزشی، درمان و مقابله با #کرونا همانند هفتههای اخیر، تمام ظرفیت خود را درفضای برخط و شبکههای اجتماعی بکار میگیرند. ایسنا
قطعا عدم انتشار نسخه کاغذی، همزمان با اجرای سراسری طرح #فاصلهگذاری_اجتماعی که به درخواست #وزارت_بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در سطح ملی به اجرا درآمده به معنای توقف اطلاعرسانی نبوده و نیست و همانطور که اصحاب #رسانه از ابتدای درگیری کشور با این ویروس، پابهپای سربازان خط مقدم مبارزه یعنی کادر فداکار درمانی کشور، در صحنه حضور داشتند، اکنون نیز بر همان روال قبلی و رسالت فرهنگی ـ اجتماعی خود پایبند هستند و #رسانههای_مکتوب نیز در همین راستا، برای تقویت جریان #اطلاعرسانی و کارکرد آموزشی، درمان و مقابله با #کرونا همانند هفتههای اخیر، تمام ظرفیت خود را درفضای برخط و شبکههای اجتماعی بکار میگیرند. ایسنا
#روزنامهنگاری
🔸آب خوردن از شلنگ آتشنشانی
هنگامی که ویروس نوظهور #کرونا به تمام نقاط کره زمین سرایت کرد، تکلیف #اطلاعرسانی در باب این خبر فوقالعاده عظیم برای تحریریههای #نیویورک تایمز روشن شد. #روزنامهنگاران دهها سرویس روزنامه در دوسه قاره به کار خود سرعت بخشیدند و نقشهای خود را عوض کردند تا بتوانند با این حریف روبهرو شوند.
نویسندگان سرویسهای خبری «سبک زندگی» و «اکسپرس» (سرویسی که اخبار فوری را پوشش میدهد) حالا برای «سرویس شهری» روزنامه خبر تهیه میکنند. روزنامهنگاران سرویسهای «ورزشی» و «فرهنگی» نیز پوشش زنده خبرها را برای سرویس «بینالمل» دنبال میکنند....
https://bit.ly/2UYZ2rK
▫️#جان_اوتیس
▫️ترجمه: #سعید_ارکانزاده_یزدی
@younesshokrkhah
🔸آب خوردن از شلنگ آتشنشانی
هنگامی که ویروس نوظهور #کرونا به تمام نقاط کره زمین سرایت کرد، تکلیف #اطلاعرسانی در باب این خبر فوقالعاده عظیم برای تحریریههای #نیویورک تایمز روشن شد. #روزنامهنگاران دهها سرویس روزنامه در دوسه قاره به کار خود سرعت بخشیدند و نقشهای خود را عوض کردند تا بتوانند با این حریف روبهرو شوند.
نویسندگان سرویسهای خبری «سبک زندگی» و «اکسپرس» (سرویسی که اخبار فوری را پوشش میدهد) حالا برای «سرویس شهری» روزنامه خبر تهیه میکنند. روزنامهنگاران سرویسهای «ورزشی» و «فرهنگی» نیز پوشش زنده خبرها را برای سرویس «بینالمل» دنبال میکنند....
https://bit.ly/2UYZ2rK
▫️#جان_اوتیس
▫️ترجمه: #سعید_ارکانزاده_یزدی
@younesshokrkhah
ایرنا مدرسه
آبخوردن از شلنگ آتشنشانی
هنگامی که ویروس نوظهور کرونا به تمام نقاط کره زمین سرایت کرد، تکلیف اطلاعرسانی در باب این خبر فوقالعاده عظیم برای تحریریههای نیویورک تایمز روشن شد. روزنامهنگاران دهها سرویس روزنامه در دوسه قاره به کار خود سرعت بخشیدند و نقشهای خود را عوض کردند تا بتوانند…
🔸چرا نسخه چاپی روزنامهها مهم است؟
▫️#پژمان_موسوی
این یادداشت به دنبال پاسخ به این پرسش است که چرا در روزهای جولانِ #کرونا در ایران، نسخه کاغذی روزنامهها «مهم»است و چرا #فضای_مجازی نمیتواند در شرایط کنونی ایران جایگزین خوبی برای #روزنامهها باشد.
نخست از همین گزاره آخر شروع میکنم؛ کسی مخالف فضای مجازی و ظرفیتهای آن نیست؛ اتفاقا باید تمام قد پشت آن ایستاد و تمام ظرفیتهای آن را برای اطلاعرسانی، آگاهیبخشی و مطالبهگری فعال کرد؛بحث بر سر جایگزینی است؛ دقیقا به همین دلیل که روزنامهها در ایران کارکرد و وظیفه خاصی را بر عهده دارند و نمیتوانند جای فضای مجازی را بگیرند، فضای مجازی هم خصوصا با تعریفِ ایرانیِ آن نمیتواند و نباید جای روزنامهها به ویژه نسخه کاغذی آنها را بگیرد. فضای مجازی این روزها کشکولی عجیبی است از راست و دروغ، درست و غلط و خبر و شایعه. هر روز حجم زیادی از اخبار و اطلاعاتِ غلط در گروهها و کانالهای مختلف از خبری گرفته تا خانوادگی رد و بدل میشود و خیلی از آنها هم هیچگاه تکذیب یا اصلاح نمیشوند و پایهای میشوند برای رفتار و تصمیمگیریهای غلط. علت اصلی این نوع اطلاعرسانیِ غیر مسئولانه هم چیزی نیست جز نگاه غیر حرفهای به خبر و روزنامهنگاری. بسیاری از کانالها و مراجعِ مجازی اطلاعرسانی، برای جذب #مخاطب و #کلیک بیشتر، هر شایعهای را به نام خبر منتشر میکنند و هیچیک از اصول حرفهای #روزنامهنگاری را در فعالیتهای روزانهشان رعایت نمیکنند چرا که اساسا برای بسیاری از فعالان فضای مجازی، «دقت»همواره باید فدای «سرعت» شود.این در حالی است که روزنامهنگاران حرفهای دقیقا به دلیل فضایی که در آن کار میکنند و اعتبار رسانهای که در آن قلم میزنند، میبایست برای انتشار هر خبر، یادداشت، گزارش یا آمار اطلاعاتی، به خوبی تحقیق کرده و بر اساس اصل دقت و صحت و البته بر پایه شرافت حرفهای، به انتشار یافتههای خود بپردازند. حتی با فرضِ فعالیت دقیق و مسئولانه در فضای مجازی و انتشارِ اخبار و اطلاعات درست و دقیق، فضای مجازی تنها جای خبر است؛ و این دقیقا همان چیزی است که از آن به گرفتنِ تمرکزِ مخاطب و مواجه کردن او با دریایی از اطلاعات بدون امکان تبیین و تحلیل یاد میشود. در مقابل، روزنامه جایی است برای تمرکز، برای تحلیل و برای تفسیر هر آنچه روزانه به شکل خبر عرضه شده و نیازمند تحلیل و تفسیر است. در فضای مجازی #اطلاعرسانی سریع در اولویت است اما مردم این روزها نیازمند متون آموزشی هم هستند و طبیعتا خواندن متون طولانی در فضای آنلاین برای بسیاری خوشایند نیست و روزنامههای چاپی میتوانند این خلا را پر کنند. ماندگاری نسخههای چاپی هم امتیاز دیگری است که این روزها باید به خوبی از آن استفاده شود.
و چه چیزی مهمتر است از «صحت» اخبار منتشره و تحلیل و تفسیر آنها در روزهای اوج شیوع کرونا؟ نکته دیگر این است که هنوز روزنامهها در ایران تاثیر حاکمیتی دارند و این به آن معناست که بخشی از ساختار دولتی و نهادی ایران، روی انتشار اخبار و اطلاعات و تحلیل آنها در روزنامهها حساس است و به آن واکنش نشان میدهد. از همین رو مطالبهگری و بازتابِ صدای مردم خصوصا در مواردی که به کمکاری و اهمال مدیران در بحرانی چون کرونا مربوط است و انتشار آن در روزنامهها،بسیار تاثیر گذار بوده و به تغییر رفتار منجر خواهد شد. تجربه جهانی در بحران کرونا هم تایید کننده این فرضیههاست. در کدام کشور دیدید که روزنامهها به شکل کلیِ آن به دلیل کرونا تعطیل شوند؟اگر میشد خلا روزنامهها را با فضای مجازی پر کرد که کشورهای پیشرفته که ابزارهای دیجیتال و دسترسیهای بیشتری در مقایسه با ما در حوزه فضای مجازی دارند، باید خیلی زود روزنامههایشان را تعطیل میکردند و همه را به فضای مجازی حواله میدادند. پس چرا این اتفاق نه در ایتالیا رخ داد، نه در اسپانیا،نه در انگلیس و نه در فرانسه و آمریکا؟ نه تنها روزنامهها در کشورهای درگیر با کرونا محدود و ممنوع از انتشار نشدند، که امکانات جدیتری برای حضور خبرنگاران این رسانهها در حوزههای مرتبط با کرونا هم اعطا شد تا این رسانهها بتوانند هم با قدرت و قوت بیشتری آمار و اطلاعات را به مردمشان برسانند هم امکان بیشتری برای تحلیل درست و همهجانبه از بحران را در اختیار مخاطبان قرار دهند. آنطور که برخی در ایران از نسخه آنلاین در برابر نسخه کاغذی دفاع میکنند هم هیچکدام از این روزنامهها به نسخه آنلاین خود بسنده نکردند چرا که اگر نسخه آنلاین برای همهی مخاطبان پاسخگو بود، هیچگاه #گاردین به خود زحمت نمیداد با صرف هزینه بسیار، نسخههای چاپی خود را رایگان جلوی درب منازل شهروندانش توزیع کند یا باقی روزنامهها ریسک نمیکردند در شرایطی که میدانند ممکن است فروش نسخه کاغذیشان محدودتر باشد، نسخه کاغذی منتشر کنند.
▫️#پژمان_موسوی
این یادداشت به دنبال پاسخ به این پرسش است که چرا در روزهای جولانِ #کرونا در ایران، نسخه کاغذی روزنامهها «مهم»است و چرا #فضای_مجازی نمیتواند در شرایط کنونی ایران جایگزین خوبی برای #روزنامهها باشد.
نخست از همین گزاره آخر شروع میکنم؛ کسی مخالف فضای مجازی و ظرفیتهای آن نیست؛ اتفاقا باید تمام قد پشت آن ایستاد و تمام ظرفیتهای آن را برای اطلاعرسانی، آگاهیبخشی و مطالبهگری فعال کرد؛بحث بر سر جایگزینی است؛ دقیقا به همین دلیل که روزنامهها در ایران کارکرد و وظیفه خاصی را بر عهده دارند و نمیتوانند جای فضای مجازی را بگیرند، فضای مجازی هم خصوصا با تعریفِ ایرانیِ آن نمیتواند و نباید جای روزنامهها به ویژه نسخه کاغذی آنها را بگیرد. فضای مجازی این روزها کشکولی عجیبی است از راست و دروغ، درست و غلط و خبر و شایعه. هر روز حجم زیادی از اخبار و اطلاعاتِ غلط در گروهها و کانالهای مختلف از خبری گرفته تا خانوادگی رد و بدل میشود و خیلی از آنها هم هیچگاه تکذیب یا اصلاح نمیشوند و پایهای میشوند برای رفتار و تصمیمگیریهای غلط. علت اصلی این نوع اطلاعرسانیِ غیر مسئولانه هم چیزی نیست جز نگاه غیر حرفهای به خبر و روزنامهنگاری. بسیاری از کانالها و مراجعِ مجازی اطلاعرسانی، برای جذب #مخاطب و #کلیک بیشتر، هر شایعهای را به نام خبر منتشر میکنند و هیچیک از اصول حرفهای #روزنامهنگاری را در فعالیتهای روزانهشان رعایت نمیکنند چرا که اساسا برای بسیاری از فعالان فضای مجازی، «دقت»همواره باید فدای «سرعت» شود.این در حالی است که روزنامهنگاران حرفهای دقیقا به دلیل فضایی که در آن کار میکنند و اعتبار رسانهای که در آن قلم میزنند، میبایست برای انتشار هر خبر، یادداشت، گزارش یا آمار اطلاعاتی، به خوبی تحقیق کرده و بر اساس اصل دقت و صحت و البته بر پایه شرافت حرفهای، به انتشار یافتههای خود بپردازند. حتی با فرضِ فعالیت دقیق و مسئولانه در فضای مجازی و انتشارِ اخبار و اطلاعات درست و دقیق، فضای مجازی تنها جای خبر است؛ و این دقیقا همان چیزی است که از آن به گرفتنِ تمرکزِ مخاطب و مواجه کردن او با دریایی از اطلاعات بدون امکان تبیین و تحلیل یاد میشود. در مقابل، روزنامه جایی است برای تمرکز، برای تحلیل و برای تفسیر هر آنچه روزانه به شکل خبر عرضه شده و نیازمند تحلیل و تفسیر است. در فضای مجازی #اطلاعرسانی سریع در اولویت است اما مردم این روزها نیازمند متون آموزشی هم هستند و طبیعتا خواندن متون طولانی در فضای آنلاین برای بسیاری خوشایند نیست و روزنامههای چاپی میتوانند این خلا را پر کنند. ماندگاری نسخههای چاپی هم امتیاز دیگری است که این روزها باید به خوبی از آن استفاده شود.
و چه چیزی مهمتر است از «صحت» اخبار منتشره و تحلیل و تفسیر آنها در روزهای اوج شیوع کرونا؟ نکته دیگر این است که هنوز روزنامهها در ایران تاثیر حاکمیتی دارند و این به آن معناست که بخشی از ساختار دولتی و نهادی ایران، روی انتشار اخبار و اطلاعات و تحلیل آنها در روزنامهها حساس است و به آن واکنش نشان میدهد. از همین رو مطالبهگری و بازتابِ صدای مردم خصوصا در مواردی که به کمکاری و اهمال مدیران در بحرانی چون کرونا مربوط است و انتشار آن در روزنامهها،بسیار تاثیر گذار بوده و به تغییر رفتار منجر خواهد شد. تجربه جهانی در بحران کرونا هم تایید کننده این فرضیههاست. در کدام کشور دیدید که روزنامهها به شکل کلیِ آن به دلیل کرونا تعطیل شوند؟اگر میشد خلا روزنامهها را با فضای مجازی پر کرد که کشورهای پیشرفته که ابزارهای دیجیتال و دسترسیهای بیشتری در مقایسه با ما در حوزه فضای مجازی دارند، باید خیلی زود روزنامههایشان را تعطیل میکردند و همه را به فضای مجازی حواله میدادند. پس چرا این اتفاق نه در ایتالیا رخ داد، نه در اسپانیا،نه در انگلیس و نه در فرانسه و آمریکا؟ نه تنها روزنامهها در کشورهای درگیر با کرونا محدود و ممنوع از انتشار نشدند، که امکانات جدیتری برای حضور خبرنگاران این رسانهها در حوزههای مرتبط با کرونا هم اعطا شد تا این رسانهها بتوانند هم با قدرت و قوت بیشتری آمار و اطلاعات را به مردمشان برسانند هم امکان بیشتری برای تحلیل درست و همهجانبه از بحران را در اختیار مخاطبان قرار دهند. آنطور که برخی در ایران از نسخه آنلاین در برابر نسخه کاغذی دفاع میکنند هم هیچکدام از این روزنامهها به نسخه آنلاین خود بسنده نکردند چرا که اگر نسخه آنلاین برای همهی مخاطبان پاسخگو بود، هیچگاه #گاردین به خود زحمت نمیداد با صرف هزینه بسیار، نسخههای چاپی خود را رایگان جلوی درب منازل شهروندانش توزیع کند یا باقی روزنامهها ریسک نمیکردند در شرایطی که میدانند ممکن است فروش نسخه کاغذیشان محدودتر باشد، نسخه کاغذی منتشر کنند.
🔸ما، "تلویزیون" و نظریه تحلیل کاشت
▫️#پژمان_موسوی
رسانهها حاکمانِ بلامنازعِ جهانِ امروز هستند؛این نه یک ادعا، که واقعیتِ جهان امروز است. جهانی که بیش از هر زمانی رسانهای شده و تحت تاثیر #رسانهها قرار گرفته است. روزگاری،تصورِ اینکه روزی خواهد آمد که احساس و برداشتِ ما از واقعیت را نه خودِ واقعیت که رسانهها شکل خواهند داد عجیب و غیر قابل باور بود اما این روزها و با پیچیدگیهای جهانِ مدرن، تقریبا همگان پذیرفتهاند که مجبورند #اطلاعات خود را از منابع واسطهای به دست آورند تا تجربه مستقیم. اطلاعاتی که البته چون گذشته دیگر به «خبر» محدود نمیشود و «نگاه» و «جهانبینی» ما را هم در بر میگیرد. از همین رو هم هست که رقابتِ عصرِ ما، رقابت رسانهها بر سرِ جذب و دربرگیری افکار عمومی است و البته شیوههای تاثیرگذاری بر افکارِ تودهها.
سالها پیش، #گئورک_گربنر نظریه پردازِ شهیرِ ارتباطات، نظریه معروفِ خود #تحلیل_کاشت را بر پایه #تلویزیون مطرح کرد. او در این نظریه بر این باور بود که این تلویزیون است که شیوه تفکر و ارتباط جامعه را شکل میدهد زیرا تلویزیون نه رسانهای مثلِ سایر رسانهها که اتفاقا بسیار متفاوت از سایر شکلهای رسانههای جمعی است چرا که به نظر او تلویزیون در چگونگی مشاهده جهان توسط مردم نقشی بسیار اساسی و در عین حال متفاوت با سایرِ مدیومهای رسانهای دارد.نظریه «تحلیل کاشت» چه در زمانی که نخستین بار به عنوانِ یک دیدگاه راهبردی در حوزه رسانهای مطرح شد و چه در روزگارِ ما که سالها از طرحِ آن میگذرد، نشانگرِ عمقِ دیدگاهِ استراتژیکِ نظریهپردازِ آن است. این اهمیت جز نگاه و بینشِ دقیق، علمی و کاربردیِ واضعِ آن،به دلیلِ نقشِ بیبدیلی است که تلویزیون از آن زمان تاکنون در سپهر رسانهای جهان بر عهده داشته است؛ نقشی که نه تنها با عبور از سالها کمرنگ نشده،که بسیار هم پررنگتر و جدیتر در میانِ جوامع و مللِ جهان مطرح شده است.
پرسشِ اصلی اما این است: تکلیفِ ما شهروندانِ ایران در مواجهه با رسانهای به نام تلویزیون چیست؟ حال که ما میدانیم کارکردِ اصلی تلویزیون، شکلدهیِ شیوهی تفکر و ارتباط جامعه است، چگونه باید با تلویزیون کنار بیاییم و مقهورِ آن نشویم؟ آن هم تلویزیونی با سیاستهای تلویزیونِ ایران که نه با رقابت، که با انحصار توانسته است به جایگاهِ امروزیاش برسد.
یک امر مسلم است: مهمتر از شیوههای مقابله، این آگاهی از نقش و کارکردِ تلویزیون است که اهمیت دارد: کارکردی که در ایران با سطحی شدنِ مخاطبان و مبتذل کردنِ سلیقهی آنها مترادف و همزاد شده است. جمعِ کارکردِ تلویزیون در معنای اعمِ آن در جهان و کارکردِ تلویزیون در معنای اخصِ آن در ایران، یک پیامِ مشخص دارد: به تلویزیون نباید اعتماد کرد و خود را به تمامی به آن سپرد. اگر مخاطبان از این موضوع آگاه شوند و به سیاستِ ساختاری تلویزیون که «شکلدهی به شیوه تفکر جامعه» و «تاثیرگذاری بر ذهن و روانِ مخاطب» است پی ببرند، میتوان امیدوار بود که از مخاطبانی منفعل به مخاطبانی فعال و آگاه بدل شوند و مصرفکنندهی صرفِ محصولاتِ تلویزیون نباشند. این بسیار حیاتی است که مخاطبان تلویزیون در ایران به برنامههای این رسانه، چه برنامههای خبری و تفسیری و چه برنامههای طنز و سرگرمی،یک نگاهِ انتقادیِ جدی داشته باشند. آنها باید بدانند که تلویزیون یک لایه رویی دارد و یک هسته مرکزی و برای مقهور نشدن و وابسته نشدنِ تام و تمام به تلویزیون، باید از لایه رویی عبور کرد و به هسته مرکزی رسید. با شناختِ هسته مرکزی است که دستِ هر رسانهای از جمله تلویزیون برای مخاطب باز میشود و دریچهای برای شناختِ سیاستهای آن فراهم میآید. البته این انتظارِ زیادی است که همهی مخاطبانِ تلویزیون با هر سطحی از سواد، تحصیلات و طبقه اجتماعی، نگاهی انتقادی و کنشگرانه به برنامههای آن داشته باشد و همین، نقشِ گروههای واسط از جمله منتقدان و کارشناسانِ حوزه رسانه را برای شناختِ همهجانبه تلویزیون و سیاستهایِ هسته مرکزیِ آن مهم و ضروری میکند. از همین رو، وجودِ رسانهها و روزنامهنگارانِ مستقل که نگاهِ انتقادی به تلویزیون و سیاستهای خبری، #اطلاعرسانی و برنامهسازیِ آن داشته باشد، این روزها و در زمانهی استیلای تلویزیون بیش از هر زمانِ دیگری ضروری است. البته خودِ این، یک پیش شرطِ مهم و تعیینکننده دارد: اینکه تولیداتِ رسانهها و روزنامهنگارانِ مستقل و نوشتن و گفتن از تلویزیون و ترویجِ نگاهِ انتقادی نسبت به آن، دیده و مهمتر از آن خوانده شود.
▫️روزنامه شرق ۲۰ اردیبهشت ۹۹
▫️#پژمان_موسوی
رسانهها حاکمانِ بلامنازعِ جهانِ امروز هستند؛این نه یک ادعا، که واقعیتِ جهان امروز است. جهانی که بیش از هر زمانی رسانهای شده و تحت تاثیر #رسانهها قرار گرفته است. روزگاری،تصورِ اینکه روزی خواهد آمد که احساس و برداشتِ ما از واقعیت را نه خودِ واقعیت که رسانهها شکل خواهند داد عجیب و غیر قابل باور بود اما این روزها و با پیچیدگیهای جهانِ مدرن، تقریبا همگان پذیرفتهاند که مجبورند #اطلاعات خود را از منابع واسطهای به دست آورند تا تجربه مستقیم. اطلاعاتی که البته چون گذشته دیگر به «خبر» محدود نمیشود و «نگاه» و «جهانبینی» ما را هم در بر میگیرد. از همین رو هم هست که رقابتِ عصرِ ما، رقابت رسانهها بر سرِ جذب و دربرگیری افکار عمومی است و البته شیوههای تاثیرگذاری بر افکارِ تودهها.
سالها پیش، #گئورک_گربنر نظریه پردازِ شهیرِ ارتباطات، نظریه معروفِ خود #تحلیل_کاشت را بر پایه #تلویزیون مطرح کرد. او در این نظریه بر این باور بود که این تلویزیون است که شیوه تفکر و ارتباط جامعه را شکل میدهد زیرا تلویزیون نه رسانهای مثلِ سایر رسانهها که اتفاقا بسیار متفاوت از سایر شکلهای رسانههای جمعی است چرا که به نظر او تلویزیون در چگونگی مشاهده جهان توسط مردم نقشی بسیار اساسی و در عین حال متفاوت با سایرِ مدیومهای رسانهای دارد.نظریه «تحلیل کاشت» چه در زمانی که نخستین بار به عنوانِ یک دیدگاه راهبردی در حوزه رسانهای مطرح شد و چه در روزگارِ ما که سالها از طرحِ آن میگذرد، نشانگرِ عمقِ دیدگاهِ استراتژیکِ نظریهپردازِ آن است. این اهمیت جز نگاه و بینشِ دقیق، علمی و کاربردیِ واضعِ آن،به دلیلِ نقشِ بیبدیلی است که تلویزیون از آن زمان تاکنون در سپهر رسانهای جهان بر عهده داشته است؛ نقشی که نه تنها با عبور از سالها کمرنگ نشده،که بسیار هم پررنگتر و جدیتر در میانِ جوامع و مللِ جهان مطرح شده است.
پرسشِ اصلی اما این است: تکلیفِ ما شهروندانِ ایران در مواجهه با رسانهای به نام تلویزیون چیست؟ حال که ما میدانیم کارکردِ اصلی تلویزیون، شکلدهیِ شیوهی تفکر و ارتباط جامعه است، چگونه باید با تلویزیون کنار بیاییم و مقهورِ آن نشویم؟ آن هم تلویزیونی با سیاستهای تلویزیونِ ایران که نه با رقابت، که با انحصار توانسته است به جایگاهِ امروزیاش برسد.
یک امر مسلم است: مهمتر از شیوههای مقابله، این آگاهی از نقش و کارکردِ تلویزیون است که اهمیت دارد: کارکردی که در ایران با سطحی شدنِ مخاطبان و مبتذل کردنِ سلیقهی آنها مترادف و همزاد شده است. جمعِ کارکردِ تلویزیون در معنای اعمِ آن در جهان و کارکردِ تلویزیون در معنای اخصِ آن در ایران، یک پیامِ مشخص دارد: به تلویزیون نباید اعتماد کرد و خود را به تمامی به آن سپرد. اگر مخاطبان از این موضوع آگاه شوند و به سیاستِ ساختاری تلویزیون که «شکلدهی به شیوه تفکر جامعه» و «تاثیرگذاری بر ذهن و روانِ مخاطب» است پی ببرند، میتوان امیدوار بود که از مخاطبانی منفعل به مخاطبانی فعال و آگاه بدل شوند و مصرفکنندهی صرفِ محصولاتِ تلویزیون نباشند. این بسیار حیاتی است که مخاطبان تلویزیون در ایران به برنامههای این رسانه، چه برنامههای خبری و تفسیری و چه برنامههای طنز و سرگرمی،یک نگاهِ انتقادیِ جدی داشته باشند. آنها باید بدانند که تلویزیون یک لایه رویی دارد و یک هسته مرکزی و برای مقهور نشدن و وابسته نشدنِ تام و تمام به تلویزیون، باید از لایه رویی عبور کرد و به هسته مرکزی رسید. با شناختِ هسته مرکزی است که دستِ هر رسانهای از جمله تلویزیون برای مخاطب باز میشود و دریچهای برای شناختِ سیاستهای آن فراهم میآید. البته این انتظارِ زیادی است که همهی مخاطبانِ تلویزیون با هر سطحی از سواد، تحصیلات و طبقه اجتماعی، نگاهی انتقادی و کنشگرانه به برنامههای آن داشته باشد و همین، نقشِ گروههای واسط از جمله منتقدان و کارشناسانِ حوزه رسانه را برای شناختِ همهجانبه تلویزیون و سیاستهایِ هسته مرکزیِ آن مهم و ضروری میکند. از همین رو، وجودِ رسانهها و روزنامهنگارانِ مستقل که نگاهِ انتقادی به تلویزیون و سیاستهای خبری، #اطلاعرسانی و برنامهسازیِ آن داشته باشد، این روزها و در زمانهی استیلای تلویزیون بیش از هر زمانِ دیگری ضروری است. البته خودِ این، یک پیش شرطِ مهم و تعیینکننده دارد: اینکه تولیداتِ رسانهها و روزنامهنگارانِ مستقل و نوشتن و گفتن از تلویزیون و ترویجِ نگاهِ انتقادی نسبت به آن، دیده و مهمتر از آن خوانده شود.
▫️روزنامه شرق ۲۰ اردیبهشت ۹۹
#کرونا
🔸بیانیه انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران
▫️همزمان با بازگشت فعالیتهای عمومی کشور به وضعیت عادی و برخی نگرانیها از عادیشدنِ بیرویه اوضاع و بازتاب این عادیسازی در رسانهها، انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران خطاب به جامعه #روزنامهنگاران ایران بیانیهای صادر کرد. متن این بیانیه به این شرح است:
#پاندمی کرونا کشور را در موقعیت بحران مستمر و پایدار قرار داده است؛ بحرانی نه همانند زلزله و سیل که بیشتر شبیه بحران یک جنگ. هم اکنون، براساس آمار رسمی، و در وضعیتی که ادعا میشود شیوع بیماری تحت کنترل است، میانگین تعداد شهروندانی که جان خود را بر اثر بیماری کرونا از دست میدهند نزدیک به دو برابر انسانهایی است که تا سال قبل در تصادفهای جادهای کشته میشدند. و اگر تعداد مرگ و میر را بر اساس آمار فوتیهای کشور بدانیم این رقم بیش از دو برابر خواهد شد. این در حالی است که چشماندازی کوتاه و حتی میانمدت برای حل بحران، نه در ایران و نه در جهان، وجود ندارد. مهمتر اینکه:
۱. هر آن احتمال گسترش و از کنترل خارج شدن بحران و شدت یافتن بیماری و مرگ و میر وجود دارد. کما اینکه مسؤولان و صاحبنظران در ایران و جهان از احتمال وقوع موجهای دوم و سوم بیماری، به ویژه با نزدیک شدن فصل سرما، سخن میگویند.
۲. تأکید حکومت بر ضرورت بازگشت به فعالیتهای متعارف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بههمراه الزامهای فردی در این خصوص، از دامنه، عمق و کارآمدی راهکارهای پیشگیرانه میکاهند؛
۳. طبعا خستگی اجتماعی و نیاز روحی همگان به مراودات اجتماعی و جابهجایی سبب کمتوجهی به رعایت اصول پیشگیری و فاصلهگذاری اجتماعی میشود؛
۴. میل طبیعی به فراموشی وضعیتهای تلخ و عادی انگاشتن موقعیت، سبب میگردد که اذهان به مرور خطر بیماری و احتمال مرگ و میر را امری «عادی» بینگارند و همانند حوادث جادهای به پیامدهای بحران «عادت» کنند.
۵. جامعه بهداشت و درمان کشور براثر پنج ماه درگیری مستقیم و مستمر با بیماری و عوارض آن در وضعیت روحی و جسمی سختی بهسر میبرد و ادامه آن نیز این خستگی را دوچندان خواهد کرد.
۶. چه بسا تداوم تحریمها، بحران را در شرایط شیوع دوباره وخیمتر کند.
۷. و ...
وظیفه حرفهای روزنامهنگاران و جامعه رسانهای کشور در چنین موقعیتی، #اطلاعرسانی و #آگاهیبخشی مستمر، پیگیری مسائل و چالشها، نظارت بر فرایندها و سیاستها، پرسشگری درباره راهکارها و شیوههای اقدام و کمک به یافتن راهحلهای احتمالی است؛ در یک کلام، پرهیز دادن جامعه و مسؤولان نسبت به فراموش کردن و عادی انگاشتن وضعیت بحرانی.
انجام درست و نتیجهبخش چنین وظیفهای، نیازمند تلاش تکتک روزنامهنگاران و رسانهها و مهمتر هماندیشی و همکاری همهجانبه و اقدام مشترک جامعه رسانهای کشور، در مقام حرفهای ملتزم به مسؤولیت اجتماعی است. ابتکارهای فردی، قطعا اثرگذار و شایسته تقدیرند، اما ابعاد و دامنه بحران بهگونهای است که مجموعه رسانهها، روزنامه نگاران و مدیران، متخصصان ارتباطات بحران و سلامت و استادان دانشگاه باید در جستوجوی شیوههای جمعی و مؤثرتر جلبتوجه #افکارعمومی و مدیریت بهینه بحران باشند.
با توجه به این نکات انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران،از کلیه همکاران مطبوعاتی درخواست میکند که نظرات و پیشنهادهای خود را در خصوص رفتارهای مشترک حرفهای در بحران کنونی منتقل نمایند. تا با جمعبندی آنها به راهکارهای بهتر عملی و موثر برای کمک به مردم و جامعه در مواجهه با این بحران جهانی دستیابیم.
همچنین انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران آمادگی خود را برای تشکیل کارگروهی جهت همکاری با انجمنهای طراحان گرافیک و تبلیغاتی و انجمنهای جامعه شناسی، ارتباطات و مطالعات فرهنگی و سازمان نظام پزشکی با هدف ارائه ایدههای خلاقانه مشترک اعلام میکند و از آنان برای چنین اقدامی دعوت مینماید.
🔸بیانیه انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران
▫️همزمان با بازگشت فعالیتهای عمومی کشور به وضعیت عادی و برخی نگرانیها از عادیشدنِ بیرویه اوضاع و بازتاب این عادیسازی در رسانهها، انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران خطاب به جامعه #روزنامهنگاران ایران بیانیهای صادر کرد. متن این بیانیه به این شرح است:
#پاندمی کرونا کشور را در موقعیت بحران مستمر و پایدار قرار داده است؛ بحرانی نه همانند زلزله و سیل که بیشتر شبیه بحران یک جنگ. هم اکنون، براساس آمار رسمی، و در وضعیتی که ادعا میشود شیوع بیماری تحت کنترل است، میانگین تعداد شهروندانی که جان خود را بر اثر بیماری کرونا از دست میدهند نزدیک به دو برابر انسانهایی است که تا سال قبل در تصادفهای جادهای کشته میشدند. و اگر تعداد مرگ و میر را بر اساس آمار فوتیهای کشور بدانیم این رقم بیش از دو برابر خواهد شد. این در حالی است که چشماندازی کوتاه و حتی میانمدت برای حل بحران، نه در ایران و نه در جهان، وجود ندارد. مهمتر اینکه:
۱. هر آن احتمال گسترش و از کنترل خارج شدن بحران و شدت یافتن بیماری و مرگ و میر وجود دارد. کما اینکه مسؤولان و صاحبنظران در ایران و جهان از احتمال وقوع موجهای دوم و سوم بیماری، به ویژه با نزدیک شدن فصل سرما، سخن میگویند.
۲. تأکید حکومت بر ضرورت بازگشت به فعالیتهای متعارف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بههمراه الزامهای فردی در این خصوص، از دامنه، عمق و کارآمدی راهکارهای پیشگیرانه میکاهند؛
۳. طبعا خستگی اجتماعی و نیاز روحی همگان به مراودات اجتماعی و جابهجایی سبب کمتوجهی به رعایت اصول پیشگیری و فاصلهگذاری اجتماعی میشود؛
۴. میل طبیعی به فراموشی وضعیتهای تلخ و عادی انگاشتن موقعیت، سبب میگردد که اذهان به مرور خطر بیماری و احتمال مرگ و میر را امری «عادی» بینگارند و همانند حوادث جادهای به پیامدهای بحران «عادت» کنند.
۵. جامعه بهداشت و درمان کشور براثر پنج ماه درگیری مستقیم و مستمر با بیماری و عوارض آن در وضعیت روحی و جسمی سختی بهسر میبرد و ادامه آن نیز این خستگی را دوچندان خواهد کرد.
۶. چه بسا تداوم تحریمها، بحران را در شرایط شیوع دوباره وخیمتر کند.
۷. و ...
وظیفه حرفهای روزنامهنگاران و جامعه رسانهای کشور در چنین موقعیتی، #اطلاعرسانی و #آگاهیبخشی مستمر، پیگیری مسائل و چالشها، نظارت بر فرایندها و سیاستها، پرسشگری درباره راهکارها و شیوههای اقدام و کمک به یافتن راهحلهای احتمالی است؛ در یک کلام، پرهیز دادن جامعه و مسؤولان نسبت به فراموش کردن و عادی انگاشتن وضعیت بحرانی.
انجام درست و نتیجهبخش چنین وظیفهای، نیازمند تلاش تکتک روزنامهنگاران و رسانهها و مهمتر هماندیشی و همکاری همهجانبه و اقدام مشترک جامعه رسانهای کشور، در مقام حرفهای ملتزم به مسؤولیت اجتماعی است. ابتکارهای فردی، قطعا اثرگذار و شایسته تقدیرند، اما ابعاد و دامنه بحران بهگونهای است که مجموعه رسانهها، روزنامه نگاران و مدیران، متخصصان ارتباطات بحران و سلامت و استادان دانشگاه باید در جستوجوی شیوههای جمعی و مؤثرتر جلبتوجه #افکارعمومی و مدیریت بهینه بحران باشند.
با توجه به این نکات انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران،از کلیه همکاران مطبوعاتی درخواست میکند که نظرات و پیشنهادهای خود را در خصوص رفتارهای مشترک حرفهای در بحران کنونی منتقل نمایند. تا با جمعبندی آنها به راهکارهای بهتر عملی و موثر برای کمک به مردم و جامعه در مواجهه با این بحران جهانی دستیابیم.
همچنین انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران آمادگی خود را برای تشکیل کارگروهی جهت همکاری با انجمنهای طراحان گرافیک و تبلیغاتی و انجمنهای جامعه شناسی، ارتباطات و مطالعات فرهنگی و سازمان نظام پزشکی با هدف ارائه ایدههای خلاقانه مشترک اعلام میکند و از آنان برای چنین اقدامی دعوت مینماید.
🔸دو نکته درباره عرصههای ارتباطی
▫️آنچه در کانال عرصههای ارتباطی میبینید تلاش من است برای انتقال آموزهها و تجاربم در زمینه طیفی از مفاهیم، نظریهها و کاربردها پیرامون عرصههای گوناگون کلاسیک ارتباطی که ممکن است بر رگههای بزرگتری چون مسائل مرتبط با #روندهای_سایبری، #فرهنگ، #تکنولوژی، #روزنامهنگاری و #نیومدیا استوار باشد.
در این میان، مطالب دیگری از دیگران هم #بازنشر میشود. در این موارد، تصریح میکنم که بازنشر به مفهوم تائید مطالب نیست و فقط به قصد #اطلاعرسانی درباره آنچه در جهان ارتباطی میگذرد؛ صورت میگیرد. حتی دیدهاید که در پارهای از موارد که مطالبی از این دست فوروارد میشود اشتباهات نگارشی نیز به چشم میخورد که عملا امکان ویرایش آنها فراهم نیست.
نکته بعدی حجم مطالب ارائه شده در کانال است. سابقه ۳۵ سال روزنامهنگاری باعث میشود که به خبرهای فراگیر جهانی بیتوجه نباشم. نمونه بارز این خبرها موضوع #کرونا است یا همین موج تازه جهانی #نژادپرستی که با قتل #جورج_فلوید شروع شد و همچنین خبرهای روز درباره روندهای سایبری، فرهنگ، تکنولوژی، روزنامهنگاری و نیومدیا.
درباره دو مورد پیشگفته؛ یعنی بازنشر مطالب دیگران و ارائه خبرهای فراگیر مربوط به مسائل مرتبط با روندهای سایبری، فرهنگ، تکنولوژی، روزنامهنگاری و نیومدیا بازخوردهای فراوانی از دوستان و مخاطبان داشتهام که دو مورد برجسته دارند:
۱. نگرانی در این باره که بازنشرها ممکن است تائید این نوع مطالب قلمداد شوند؛
۲. خبرهای فضای سایبر، فرهنگ و نیومدیا کمتر شوند و به مباحث پایهای ارتباطات و روزنامهنگاری بیشتر پرداخته شوند
درباره مطالب بازنشری توضیح دادم که به معنی تایید نیست و فقط به قصد اطلاع رسانی درباره آنچه در جهان ارتباطی میگذرد؛ بازنشر میشوند
اما درباره مورد دوم یعنی حجم خبرها هم سعی میکنم به بازخوردها بیشتر فکر کنم و تا میشود از میزان خبرها کم کنم. ولی ناگفته نگذارم که خبرها هم دنبالکنندگان فراوانی دارند.
خوشبختانه در موارد دیگری نظیر #کتاب، #تاریخ، #سینما #زوم، #کیوسک، #فرهنگ، #آنتراکت، #متدولوژی #چهره، #تراس و... اشتراک نظر کامل برقرار است
▫️آنچه در کانال عرصههای ارتباطی میبینید تلاش من است برای انتقال آموزهها و تجاربم در زمینه طیفی از مفاهیم، نظریهها و کاربردها پیرامون عرصههای گوناگون کلاسیک ارتباطی که ممکن است بر رگههای بزرگتری چون مسائل مرتبط با #روندهای_سایبری، #فرهنگ، #تکنولوژی، #روزنامهنگاری و #نیومدیا استوار باشد.
در این میان، مطالب دیگری از دیگران هم #بازنشر میشود. در این موارد، تصریح میکنم که بازنشر به مفهوم تائید مطالب نیست و فقط به قصد #اطلاعرسانی درباره آنچه در جهان ارتباطی میگذرد؛ صورت میگیرد. حتی دیدهاید که در پارهای از موارد که مطالبی از این دست فوروارد میشود اشتباهات نگارشی نیز به چشم میخورد که عملا امکان ویرایش آنها فراهم نیست.
نکته بعدی حجم مطالب ارائه شده در کانال است. سابقه ۳۵ سال روزنامهنگاری باعث میشود که به خبرهای فراگیر جهانی بیتوجه نباشم. نمونه بارز این خبرها موضوع #کرونا است یا همین موج تازه جهانی #نژادپرستی که با قتل #جورج_فلوید شروع شد و همچنین خبرهای روز درباره روندهای سایبری، فرهنگ، تکنولوژی، روزنامهنگاری و نیومدیا.
درباره دو مورد پیشگفته؛ یعنی بازنشر مطالب دیگران و ارائه خبرهای فراگیر مربوط به مسائل مرتبط با روندهای سایبری، فرهنگ، تکنولوژی، روزنامهنگاری و نیومدیا بازخوردهای فراوانی از دوستان و مخاطبان داشتهام که دو مورد برجسته دارند:
۱. نگرانی در این باره که بازنشرها ممکن است تائید این نوع مطالب قلمداد شوند؛
۲. خبرهای فضای سایبر، فرهنگ و نیومدیا کمتر شوند و به مباحث پایهای ارتباطات و روزنامهنگاری بیشتر پرداخته شوند
درباره مطالب بازنشری توضیح دادم که به معنی تایید نیست و فقط به قصد اطلاع رسانی درباره آنچه در جهان ارتباطی میگذرد؛ بازنشر میشوند
اما درباره مورد دوم یعنی حجم خبرها هم سعی میکنم به بازخوردها بیشتر فکر کنم و تا میشود از میزان خبرها کم کنم. ولی ناگفته نگذارم که خبرها هم دنبالکنندگان فراوانی دارند.
خوشبختانه در موارد دیگری نظیر #کتاب، #تاریخ، #سینما #زوم، #کیوسک، #فرهنگ، #آنتراکت، #متدولوژی #چهره، #تراس و... اشتراک نظر کامل برقرار است
🔸دو نکته درباره عرصههای ارتباطی
▫️آنچه در کانال عرصههای ارتباطی میبینید تلاش من است برای انتقال آموزهها و تجاربم در زمینه طیفی از مفاهیم، نظریهها و کاربردها پیرامون عرصههای گوناگون کلاسیک ارتباطی که ممکن است بر رگههای بزرگتری چون مسائل مرتبط با #روندهای_سایبری، #فرهنگ، #تکنولوژی، #روزنامهنگاری و #نیومدیا استوار باشد.
در این میان، مطالب دیگری از دیگران هم #بازنشر میشود. در این موارد، تصریح میکنم که بازنشر به مفهوم تائید مطالب نیست و فقط به قصد #اطلاعرسانی درباره آنچه در جهان ارتباطی میگذرد؛ صورت میگیرد. حتی دیدهاید که در پارهای از موارد که مطالبی از این دست فوروارد میشود اشتباهات نگارشی نیز به چشم میخورد که عملا امکان ویرایش آنها فراهم نیست.
نکته بعدی حجم مطالب ارائه شده در کانال است. سابقه ۳۵ سال روزنامهنگاری باعث میشود که به خبرهای فراگیر جهانی بیتوجه نباشم و همچنین به خبرهای روز درباره روندهای سایبری، فرهنگ، تکنولوژی، روزنامهنگاری و نیومدیا.
درباره دو مورد پیشگفته؛ یعنی بازنشر مطالب دیگران و ارائه خبرهای فراگیر مربوط به مسائل مرتبط با روندهای سایبری، فرهنگ، تکنولوژی، روزنامهنگاری و نیومدیا بازخوردهای فراوانی از دوستان و مخاطبان داشتهام که دو مورد برجسته دارند:
۱. نگرانی در این باره که بازنشرها ممکن است تائید این نوع مطالب قلمداد شوند؛
۲. خبرهای فضای سایبر، فرهنگ و نیومدیا کمتر شوند و به مباحث پایهای ارتباطات و روزنامهنگاری بیشتر پرداخته شوند
درباره مطالب بازنشری توضیح دادم که به معنی تایید نیست و فقط به قصد اطلاع رسانی درباره آنچه در جهان ارتباطی میگذرد؛ بازنشر میشوند
اما درباره مورد دوم یعنی حجم خبرها هم سعی میکنم به بازخوردها بیشتر فکر کنم و تا میشود از میزان خبرها کم کنم. ولی ناگفته نگذارم که خبرها هم دنبالکنندگان فراوانی دارند.
خوشبختانه در موارد مطالب دیگر کانال عرصههای ارتباطی نظیر #کتاب، #تاریخ، #سینما #زوم، #کیوسک، #فرهنگ، #آنتراکت، #متدولوژی #چهره، #تراس و... اشتراک نظر کامل برقرار است
▫️آنچه در کانال عرصههای ارتباطی میبینید تلاش من است برای انتقال آموزهها و تجاربم در زمینه طیفی از مفاهیم، نظریهها و کاربردها پیرامون عرصههای گوناگون کلاسیک ارتباطی که ممکن است بر رگههای بزرگتری چون مسائل مرتبط با #روندهای_سایبری، #فرهنگ، #تکنولوژی، #روزنامهنگاری و #نیومدیا استوار باشد.
در این میان، مطالب دیگری از دیگران هم #بازنشر میشود. در این موارد، تصریح میکنم که بازنشر به مفهوم تائید مطالب نیست و فقط به قصد #اطلاعرسانی درباره آنچه در جهان ارتباطی میگذرد؛ صورت میگیرد. حتی دیدهاید که در پارهای از موارد که مطالبی از این دست فوروارد میشود اشتباهات نگارشی نیز به چشم میخورد که عملا امکان ویرایش آنها فراهم نیست.
نکته بعدی حجم مطالب ارائه شده در کانال است. سابقه ۳۵ سال روزنامهنگاری باعث میشود که به خبرهای فراگیر جهانی بیتوجه نباشم و همچنین به خبرهای روز درباره روندهای سایبری، فرهنگ، تکنولوژی، روزنامهنگاری و نیومدیا.
درباره دو مورد پیشگفته؛ یعنی بازنشر مطالب دیگران و ارائه خبرهای فراگیر مربوط به مسائل مرتبط با روندهای سایبری، فرهنگ، تکنولوژی، روزنامهنگاری و نیومدیا بازخوردهای فراوانی از دوستان و مخاطبان داشتهام که دو مورد برجسته دارند:
۱. نگرانی در این باره که بازنشرها ممکن است تائید این نوع مطالب قلمداد شوند؛
۲. خبرهای فضای سایبر، فرهنگ و نیومدیا کمتر شوند و به مباحث پایهای ارتباطات و روزنامهنگاری بیشتر پرداخته شوند
درباره مطالب بازنشری توضیح دادم که به معنی تایید نیست و فقط به قصد اطلاع رسانی درباره آنچه در جهان ارتباطی میگذرد؛ بازنشر میشوند
اما درباره مورد دوم یعنی حجم خبرها هم سعی میکنم به بازخوردها بیشتر فکر کنم و تا میشود از میزان خبرها کم کنم. ولی ناگفته نگذارم که خبرها هم دنبالکنندگان فراوانی دارند.
خوشبختانه در موارد مطالب دیگر کانال عرصههای ارتباطی نظیر #کتاب، #تاریخ، #سینما #زوم، #کیوسک، #فرهنگ، #آنتراکت، #متدولوژی #چهره، #تراس و... اشتراک نظر کامل برقرار است
#روزنامهنگاری
🔸تنگناهای انتشار خبرهای جنگ
#محمدتقی_روغنیها
از دوران جنگی که رژیم صدام بر ایران تحمیل کرد مدت زیادی نمیگذرد، اما تحولات گستردهای که در عرصه تولید و انتشار خبر رخ داده، فضای #اطلاعرسانی را بهگونهای دگرگون کرده که شاید بسیاری از مردم و بهخصوص جوانان، تصویری روشن از شیوههای کسب و انتشار خبر در دوران #جنگ نداشته باشند.
در دهه ۶٠ #ایرنا تنها خبرگزاری کشور بود که تقریباً منبع اصلی تأمین خبرها و گزارشهای روزنامهها محسوب میشد. تعداد روزنامههای یومیه در حدود تعداد انگشتان یک دست بود.
ستاد تبلیغات جنگ مسؤولیت هدایت و کنترل اطلاعرسانی در مورد جنگ از جمله انتشار اخبار را بر عهده داشت و نمایندگان خبرگزاری جمهوری اسلامی، صداوسیما، سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی در آن حضور داشتند.
زمان عملیات که نزدیک میشد، نمایندگان صداوسیما و خبرگزاری نسبت به کلیات آن توجیه میشدند و ستادهای خبری در این دو سازمان شکل میگرفت. در پی آن خبرنگاران، عکاسان، فیلمبرداران و سایر عوامل به مناطق عملیاتی اعزام و در قرارگاهها، لشگرها و سایر یگانها مستقر میشدند تا همزمان با شروع عملیات با رزمندگان همراه شوند.
در این میان یکی از بزرگترین مشکلات خبرنگاران و گزارشگران، ارسال اخبار و گزارشهای مکتوب و تصویری به پشت جبهه و دفاتر و مراکز سازمانی خود بود. خبرها با بیسیم از خطوط عملیات به قرارگاهها مخابره میشد. البته همین کار هم باید با بسیاری از ملاحظات حفاظتی انجام میشد تا برخی از اطلاعات ارسالی که نباید منتشر میشد، توسط دشمن شنود نشود.
اگر در قرارگاهها خطوط مستقیم تلفنهای موسوم به «افایکس» وجود داشت، خبرها به اهواز، کرمانشاه، سنندج یا تهران ارسال میشد و اگر هم خط مستقیم وجود نداشت، خبرنگار باید همراه با خبرهایش، خود را به اولین مرکز، پایگاه و قرارگاهی که در آن امکانات ارتباطی وجود داشت، رسانده یا آن را در اختیار راننده قرار دهد تا به مرکز مورد نظر برساند.
خبرهای مکتوب از طریق تلکس که بهترین وسیله ارتباطی آن زمان بود و امروزه کاملاً منقرض شده است، به اتاق خبر خبرگزاری ارسال میشد و از آنجا هم برای شورای اخبار جنگ که در ساختمان پخش صداوسیما در جامجم قرار داشت، مخابره میشد تا اعضای شورا آن را با ضوابط انتشار، تطبیق داده و مجوز پخش بدهند. پس از آن ایرنا خبرهای خود را روی تلکس مطبوعات میفرستاد.
ارسال فیلم و تصاویر از جبههها مشکلات بیشتری داشت. فیلمها و عکسها با خودرو به پشت جبهه و از آنجا به اولین مراکز استان مانند اهواز و کرمانشاه و سنندج و ارومیه ارسال میشد و تصاویر تلویزیونی از مراکز صداوسیما در آن شهرها با خط مستقیم ارتباطی به «نودال پخش» صداوسیما در تهران مخابره میشد تا از شبکههای سراسری پخش شود.
کسب خبر در جبههها هم برای خبرنگاران و گزارشگران کار سادهای نبود. خبرنگار میتوانست مشاهدات خود در صحنه را بنویسد و با رزمندگان مصاحبه کند، اما کسب اطلاعات از محور عملیاتی و جمعبندی اوضاع را باید از فرماندهان کسب میکرد که این کار هم چندان ساده نبود.
اما سختی کار آنجا بیشتر میشد که عملیات با پیروزی همراه نبود. در این میان رسانهها باید خبرهایی را منتشر کنند تا پاسخگوی نیاز جامعه و مردم باشند و از طرفی هم نمیشد صریحاً از شکست یا به قولی عدمالفتح حرفی زد که به تضعیف روحیه و نگرانی مرم و از طرفی بازتابهای نامطلوب در سطح جهان بیانجامد.
▫️منبع: گزیدهای از مقالهای به نام «انتشار خبرهای جنگ؛ روشها و تنگناها»، منتشر شده در شماره ۴ #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، شهریور ١٣٨٩
#خبرنگاری #دفاع_مقدس
برای خواندن متن کامل مقاله، به این لینک مراجعه کنید:
https://t.iss.one/cm_magazine
🔸تنگناهای انتشار خبرهای جنگ
#محمدتقی_روغنیها
از دوران جنگی که رژیم صدام بر ایران تحمیل کرد مدت زیادی نمیگذرد، اما تحولات گستردهای که در عرصه تولید و انتشار خبر رخ داده، فضای #اطلاعرسانی را بهگونهای دگرگون کرده که شاید بسیاری از مردم و بهخصوص جوانان، تصویری روشن از شیوههای کسب و انتشار خبر در دوران #جنگ نداشته باشند.
در دهه ۶٠ #ایرنا تنها خبرگزاری کشور بود که تقریباً منبع اصلی تأمین خبرها و گزارشهای روزنامهها محسوب میشد. تعداد روزنامههای یومیه در حدود تعداد انگشتان یک دست بود.
ستاد تبلیغات جنگ مسؤولیت هدایت و کنترل اطلاعرسانی در مورد جنگ از جمله انتشار اخبار را بر عهده داشت و نمایندگان خبرگزاری جمهوری اسلامی، صداوسیما، سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی در آن حضور داشتند.
زمان عملیات که نزدیک میشد، نمایندگان صداوسیما و خبرگزاری نسبت به کلیات آن توجیه میشدند و ستادهای خبری در این دو سازمان شکل میگرفت. در پی آن خبرنگاران، عکاسان، فیلمبرداران و سایر عوامل به مناطق عملیاتی اعزام و در قرارگاهها، لشگرها و سایر یگانها مستقر میشدند تا همزمان با شروع عملیات با رزمندگان همراه شوند.
در این میان یکی از بزرگترین مشکلات خبرنگاران و گزارشگران، ارسال اخبار و گزارشهای مکتوب و تصویری به پشت جبهه و دفاتر و مراکز سازمانی خود بود. خبرها با بیسیم از خطوط عملیات به قرارگاهها مخابره میشد. البته همین کار هم باید با بسیاری از ملاحظات حفاظتی انجام میشد تا برخی از اطلاعات ارسالی که نباید منتشر میشد، توسط دشمن شنود نشود.
اگر در قرارگاهها خطوط مستقیم تلفنهای موسوم به «افایکس» وجود داشت، خبرها به اهواز، کرمانشاه، سنندج یا تهران ارسال میشد و اگر هم خط مستقیم وجود نداشت، خبرنگار باید همراه با خبرهایش، خود را به اولین مرکز، پایگاه و قرارگاهی که در آن امکانات ارتباطی وجود داشت، رسانده یا آن را در اختیار راننده قرار دهد تا به مرکز مورد نظر برساند.
خبرهای مکتوب از طریق تلکس که بهترین وسیله ارتباطی آن زمان بود و امروزه کاملاً منقرض شده است، به اتاق خبر خبرگزاری ارسال میشد و از آنجا هم برای شورای اخبار جنگ که در ساختمان پخش صداوسیما در جامجم قرار داشت، مخابره میشد تا اعضای شورا آن را با ضوابط انتشار، تطبیق داده و مجوز پخش بدهند. پس از آن ایرنا خبرهای خود را روی تلکس مطبوعات میفرستاد.
ارسال فیلم و تصاویر از جبههها مشکلات بیشتری داشت. فیلمها و عکسها با خودرو به پشت جبهه و از آنجا به اولین مراکز استان مانند اهواز و کرمانشاه و سنندج و ارومیه ارسال میشد و تصاویر تلویزیونی از مراکز صداوسیما در آن شهرها با خط مستقیم ارتباطی به «نودال پخش» صداوسیما در تهران مخابره میشد تا از شبکههای سراسری پخش شود.
کسب خبر در جبههها هم برای خبرنگاران و گزارشگران کار سادهای نبود. خبرنگار میتوانست مشاهدات خود در صحنه را بنویسد و با رزمندگان مصاحبه کند، اما کسب اطلاعات از محور عملیاتی و جمعبندی اوضاع را باید از فرماندهان کسب میکرد که این کار هم چندان ساده نبود.
اما سختی کار آنجا بیشتر میشد که عملیات با پیروزی همراه نبود. در این میان رسانهها باید خبرهایی را منتشر کنند تا پاسخگوی نیاز جامعه و مردم باشند و از طرفی هم نمیشد صریحاً از شکست یا به قولی عدمالفتح حرفی زد که به تضعیف روحیه و نگرانی مرم و از طرفی بازتابهای نامطلوب در سطح جهان بیانجامد.
▫️منبع: گزیدهای از مقالهای به نام «انتشار خبرهای جنگ؛ روشها و تنگناها»، منتشر شده در شماره ۴ #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، شهریور ١٣٨٩
#خبرنگاری #دفاع_مقدس
برای خواندن متن کامل مقاله، به این لینک مراجعه کنید:
https://t.iss.one/cm_magazine
Telegram
ماهنامه مديريت ارتباطات
ماهنامه مدیریت ارتباطات
نشریه تخصصی حوزه ارتباطات، رسانه، روابطعمومی، جامعه اطلاعاتی و تبلیغات
مدیرمسئول: امیرعباس تقیپور
سردبیر: علی ورامینی
ادمین:
@majalleh2
تلفن:
۰۲۱۸۸۳۵۶۰۷۶
نشریه تخصصی حوزه ارتباطات، رسانه، روابطعمومی، جامعه اطلاعاتی و تبلیغات
مدیرمسئول: امیرعباس تقیپور
سردبیر: علی ورامینی
ادمین:
@majalleh2
تلفن:
۰۲۱۸۸۳۵۶۰۷۶