▫️در عزای اسطوره موسيقی ايران #محمدرضا_شجريان
🔸تسليت به ملت ايران
اين يك آگهی تسليت در حجم روزنامه است، بسياری از شخصيتها درگذشت استاد شجريان را به طرق مختلف تسليت گفتهاند. موج تسليتهای ارسالي به «اعتماد» تا زمان آماده شدن صفحات روزنامه ادامه داشت
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/156336
🔸تسليت به ملت ايران
اين يك آگهی تسليت در حجم روزنامه است، بسياری از شخصيتها درگذشت استاد شجريان را به طرق مختلف تسليت گفتهاند. موج تسليتهای ارسالي به «اعتماد» تا زمان آماده شدن صفحات روزنامه ادامه داشت
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/156336
روزنامه اعتماد
تسليت به ملت ايران
اين يك آگهي تسليت در حجم روزنامه است، بسياري از شخصيتها درگذشت استاد شجريان را به طرق مختلف تسليت گفتهاند. موج تسليتهاي ارسالي به « اعتماد» تا زمان آماده شدن صفحات روزنامه ادامه داشت و ما را ناگزير كرد از دوستان و خوانندگان بخواهيم كه دنباله تسليتگويي…
🔸رسانه را آوازي ديگر داد؛ چرا؟
▫️استاد شجريان از نگاه مطالعات رسانه و ژورناليسم
▫️#مجيد_رضائيان*
رسانه مصاديق متفاوتي پيدا كرده است و روند تحولات وب در سال ٢٠٢٠ به ما ميآموزد كه چندي است «كاربران» و اينك به تعبير #مانوئل_كاستلز «خود - ارتباطگران» به يك #رسانه تبديل شدهاند. با چه معياري؟ اينكه هم خود «توليد محتوا» ميكنند و هم «ارسالكننده» هستند. در اين ميان اما، مصداق متفاوتي از رسانه نيز، در برابر ما خودنمايي ميكند: «شخصيتها و چهرههاي اثرگذار كه از جغرافياي عرصه خويش پا فراتر نهادهاند و به تنهايي به يك رسانه تبديل شدهاند؛ بدون آنكه وابسته باشند به متغير و عامل تكنولوژي ارتباطي.» از اين زاويه نگاه، استاد #محمدرضا_شجريان چندي است كه در نقش يك رسانه ظاهر شده است. در اين زمينه ميتوان از منظر «مطالعات رسانه و ژورناليسم»، نكاتي را به شرح فهرست زير تقديم كرد:
يكم) شاخص بودن: بيترديد، استاد نهتنها در موسيقي سنتي- با تمامي زواياي پيچيدهاش-كه در عرصههاي فرهنگ، ادبيات و جامعه، به يك «چهره شاخص» تبديل شد. مگر «رسانه بودن» چيزي جز «ديده شدن» است؟ رسانه تا شاخص نشود، ديده نميشود و نيك اثرش بسيار گذرا خواهد بود. او توانست به يك عنصر «فراعرصهاي» و «فرامتني» تبديل شود و همين شاخص بودن از او يك رسانه تمامعيار ساخت.
دوم) عيني بودن: پايه روزنامهنگاري و رسانه، «عينيگرايي» است. با وجود ظهور ژانرهاي متفاوت تا امروز- ژانر روزنامهنگاري تحليلي- اين پايه مهم از ميان نرفته است. نگاه عينی استاد به مسائل، رويدادها و دغدغههاي مردم سرزمينش، از او چهرهاي ساخت كه هر «كنش و واكنشي» از اين نماد موسيقي و فرهنگ، موجي ميساخت كه ميتوان با استدلال رسانه بودن، منطبق ساخت.
سوم) همگاني و ملي بودن: كم سراغ نداريم افرادي كه به تعبير هارولد لاسول، در «رمزگذاريهاي پيام» براي مخاطبانشان، ناكام ماندهاند. شما زماني ميتوانيد مخاطب را به سوي خويش ترغيب سازيد كه #رمزگذاري شما همانگونه «رمزگشايي» شود كه منظور نظر شما بوده است. اين موفقيت استاد بود كه نگاهي مردمي داشت و از موسيقي، «آوازي ديگر» ساخت و «صداي مردم» شد. اين كار كمي نيست و همين، رسانه بودن او را بار ديگر به اثبات ميرساند.
چهارم) پشتوانه ادبيات: ادبيات، شعر و به ويژه غزلهاي ما- از مولانا، حافظ تا خيام و حتي اشعار نو- با استاد، آوازي متفاوت گرفت و به مراتب درخشانتر هم ديده شد و هم شنيده شد. پشتوانه محكم موسيقي او، ادبيات كمنظير، خوشآهنگ و شيرين پارسي بود. او توانست ادبيات را چونان متن در تار و پود موسيقي كمنظيرش بگنجاند و ببافد و محصولي ارايه كند كه پيام و متن متفاوتي از آن جلوهگر شود. رسانه نيز جز «متن و ادبيات» چيز ديگري نيست. آخر) مظهر وحدت: از «ربنا»ي استاد تا آلبوم «بيداد»، «مرغ سحر» به همه ما آموخت كه او ميخواست همه «نگاههاي مذهبي»، «ملي و عرفي» را بهم نزديك سازد و ميانشان پيوندي محكم برقرار كند. اين ويژگی منحصر به فرد او بود. شايد به همين دليل نيز ميخواست با انتقادهاي گاه و بيگاهش، همواره صداي مردم باشد و در مسير اين وحدت، يگانه و پرچمدار. راستي! اگر نگاهي از روي سعه صدر و قدري فراخ داشته باشيم استاد شجريان- جداي از سنجههاي پيشگفته و به مراتب افزونتر- نميبايست خود به يك رسانه مستقل و مردمي تبديل ميشد؟ ... اينك، چه خوش آرميده است اين صداي نيم قرنِ اخير و اسطورهاي ايران- در كنار فردوسي و اخوان ثالث- هر كدام از يك مكتب متفاوت. تاريخ ترا كم داشت كه اينك ندارد.
▫️*استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورناليسم
▫️استاد شجريان از نگاه مطالعات رسانه و ژورناليسم
▫️#مجيد_رضائيان*
رسانه مصاديق متفاوتي پيدا كرده است و روند تحولات وب در سال ٢٠٢٠ به ما ميآموزد كه چندي است «كاربران» و اينك به تعبير #مانوئل_كاستلز «خود - ارتباطگران» به يك #رسانه تبديل شدهاند. با چه معياري؟ اينكه هم خود «توليد محتوا» ميكنند و هم «ارسالكننده» هستند. در اين ميان اما، مصداق متفاوتي از رسانه نيز، در برابر ما خودنمايي ميكند: «شخصيتها و چهرههاي اثرگذار كه از جغرافياي عرصه خويش پا فراتر نهادهاند و به تنهايي به يك رسانه تبديل شدهاند؛ بدون آنكه وابسته باشند به متغير و عامل تكنولوژي ارتباطي.» از اين زاويه نگاه، استاد #محمدرضا_شجريان چندي است كه در نقش يك رسانه ظاهر شده است. در اين زمينه ميتوان از منظر «مطالعات رسانه و ژورناليسم»، نكاتي را به شرح فهرست زير تقديم كرد:
يكم) شاخص بودن: بيترديد، استاد نهتنها در موسيقي سنتي- با تمامي زواياي پيچيدهاش-كه در عرصههاي فرهنگ، ادبيات و جامعه، به يك «چهره شاخص» تبديل شد. مگر «رسانه بودن» چيزي جز «ديده شدن» است؟ رسانه تا شاخص نشود، ديده نميشود و نيك اثرش بسيار گذرا خواهد بود. او توانست به يك عنصر «فراعرصهاي» و «فرامتني» تبديل شود و همين شاخص بودن از او يك رسانه تمامعيار ساخت.
دوم) عيني بودن: پايه روزنامهنگاري و رسانه، «عينيگرايي» است. با وجود ظهور ژانرهاي متفاوت تا امروز- ژانر روزنامهنگاري تحليلي- اين پايه مهم از ميان نرفته است. نگاه عينی استاد به مسائل، رويدادها و دغدغههاي مردم سرزمينش، از او چهرهاي ساخت كه هر «كنش و واكنشي» از اين نماد موسيقي و فرهنگ، موجي ميساخت كه ميتوان با استدلال رسانه بودن، منطبق ساخت.
سوم) همگاني و ملي بودن: كم سراغ نداريم افرادي كه به تعبير هارولد لاسول، در «رمزگذاريهاي پيام» براي مخاطبانشان، ناكام ماندهاند. شما زماني ميتوانيد مخاطب را به سوي خويش ترغيب سازيد كه #رمزگذاري شما همانگونه «رمزگشايي» شود كه منظور نظر شما بوده است. اين موفقيت استاد بود كه نگاهي مردمي داشت و از موسيقي، «آوازي ديگر» ساخت و «صداي مردم» شد. اين كار كمي نيست و همين، رسانه بودن او را بار ديگر به اثبات ميرساند.
چهارم) پشتوانه ادبيات: ادبيات، شعر و به ويژه غزلهاي ما- از مولانا، حافظ تا خيام و حتي اشعار نو- با استاد، آوازي متفاوت گرفت و به مراتب درخشانتر هم ديده شد و هم شنيده شد. پشتوانه محكم موسيقي او، ادبيات كمنظير، خوشآهنگ و شيرين پارسي بود. او توانست ادبيات را چونان متن در تار و پود موسيقي كمنظيرش بگنجاند و ببافد و محصولي ارايه كند كه پيام و متن متفاوتي از آن جلوهگر شود. رسانه نيز جز «متن و ادبيات» چيز ديگري نيست. آخر) مظهر وحدت: از «ربنا»ي استاد تا آلبوم «بيداد»، «مرغ سحر» به همه ما آموخت كه او ميخواست همه «نگاههاي مذهبي»، «ملي و عرفي» را بهم نزديك سازد و ميانشان پيوندي محكم برقرار كند. اين ويژگی منحصر به فرد او بود. شايد به همين دليل نيز ميخواست با انتقادهاي گاه و بيگاهش، همواره صداي مردم باشد و در مسير اين وحدت، يگانه و پرچمدار. راستي! اگر نگاهي از روي سعه صدر و قدري فراخ داشته باشيم استاد شجريان- جداي از سنجههاي پيشگفته و به مراتب افزونتر- نميبايست خود به يك رسانه مستقل و مردمي تبديل ميشد؟ ... اينك، چه خوش آرميده است اين صداي نيم قرنِ اخير و اسطورهاي ايران- در كنار فردوسي و اخوان ثالث- هر كدام از يك مكتب متفاوت. تاريخ ترا كم داشت كه اينك ندارد.
▫️*استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورناليسم
▫️چكيده یک مقاله
🔸استاد شجریان
#محمدرضا_شجريان ميراثي بیبديل در عرصهی فرهنگ، هنر و تاريخ ايران زمين.
▫️مقالهای از #محمد_شیرکوند در بنیاد میراث ناملموس سازمان جهانی #یونسکو
https://www.unesco-ichcap.org/master-shajarian/
🔸استاد شجریان
#محمدرضا_شجريان ميراثي بیبديل در عرصهی فرهنگ، هنر و تاريخ ايران زمين.
▫️مقالهای از #محمد_شیرکوند در بنیاد میراث ناملموس سازمان جهانی #یونسکو
https://www.unesco-ichcap.org/master-shajarian/
pdf.pdf
2.3 MB
#موسیقی #سینما #جامعهشناسی
🔸چرا شجريان موقعيت ویژهای دارد؟
▫️روايتی از فيلم سياوش در آتش به كارگردانی كيوان مهرگان
🔹#محسن_گودرزي
اشاره: روز ١٨ آبان ١۴٠٢ در محل باشگاه كتابخواني ازتا فيلم سياوش در آتش اثر #كيوان_مهرگان مستندساز براي جمعي از علاقهمندان به نمايش گذاشته شد. اين فيلم مستندي درباره زندگی و شخصيت #محمدرضا_شجريان است. پس از نمايش فيلم، تماشاگران پرسشهايی را درباره فيلم با كيوان مهرگان مطرح كردند. در قسمتي از اين گفتوگو پرسشها به سمت مباحث جامعهشناختی كشيده شد. محسن گودرزی كه از پديدآورندگان كتاب راز مانا است به اين پرسشها پاسخ داد. كتاب راز مانا گفتوگوي طولاني با محمدرضا شجريان است كه در اواسط دهه هفتاد منتشر شد و در آن ديدگاه شجريان درباره موضوعات مختلف مثل موسيقی، شعر، تحولات اجتماعی و سياسی منعكس شده است. متن صحبتهای محسن گودرزي در روزنامه اعتماد را در فایل پیوست بخوانید.
🔹فایل پیوست را دانلود کنید.
🔸چرا شجريان موقعيت ویژهای دارد؟
▫️روايتی از فيلم سياوش در آتش به كارگردانی كيوان مهرگان
🔹#محسن_گودرزي
اشاره: روز ١٨ آبان ١۴٠٢ در محل باشگاه كتابخواني ازتا فيلم سياوش در آتش اثر #كيوان_مهرگان مستندساز براي جمعي از علاقهمندان به نمايش گذاشته شد. اين فيلم مستندي درباره زندگی و شخصيت #محمدرضا_شجريان است. پس از نمايش فيلم، تماشاگران پرسشهايی را درباره فيلم با كيوان مهرگان مطرح كردند. در قسمتي از اين گفتوگو پرسشها به سمت مباحث جامعهشناختی كشيده شد. محسن گودرزی كه از پديدآورندگان كتاب راز مانا است به اين پرسشها پاسخ داد. كتاب راز مانا گفتوگوي طولاني با محمدرضا شجريان است كه در اواسط دهه هفتاد منتشر شد و در آن ديدگاه شجريان درباره موضوعات مختلف مثل موسيقی، شعر، تحولات اجتماعی و سياسی منعكس شده است. متن صحبتهای محسن گودرزي در روزنامه اعتماد را در فایل پیوست بخوانید.
🔹فایل پیوست را دانلود کنید.