عرصه‌های‌ ارتباطی
3.65K subscribers
29.8K photos
3.06K videos
874 files
5.99K links
🔸عرصه‌های‌ ارتباطی
▫️کانال رسمی یونس شُکرخواه
Agora | The official Telegram channel of Younes Shokrkhah
https://t.iss.one/boost/younesshokrkhah
🔹اکانت اینستاگرام من:
https://www.instagram.com/younesshokrkhah
Download Telegram
#رساله🔸پوشش خبری جنگ در رسانه‌های بریتانیا: تحلیل محتوای جنگ عراق در خبرهای گاردین
▫️استاد راهنما: #یونس_شکرخواه
▫️استاد مشاور: #حسام‌الدین_واعظ‌زاده
▫️دانشجو: #پریسا_عباسیان
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، دانشگاه تهران؛دانشکده مطالعات جهان، ۱۳۹۴ [ارشد]
▫️کلیدواژه: #جنگ #گاردین #عراق #تحلیل_محتوا
*زبان رساله: انگلیسی
عرصه‌های‌ ارتباطی
#تاریخ🔸 بهمن ۶۴؛ یک عکس از آبادان ▫️خاطره‌ای از دکتر #حبیب_احمدزاده، نویسنده و سینماگر @younesshokrkhah
فقط داستان یک عکس با کمی لرزش دست از جنگ
این عکس را من گرفتم از لحظه انفجار اطاقک یک آسانسور که دیدگاه دوم ما در تمام #جنگ شده بود، آن لحظه بود که دیگر مسجل شد لو رفته، دقیقا در حدود بهمن ماه سال شصت و چهار، انفجار یک گلوله تانک درست وسط پنجره‌اش در بالای دستگاه کت کراکر در پالایشگاه #آبادان و من که زیر دستگاه ایستاده و از این لحظه اصابت با صدای مهیب و لرزش اجباری ناشی از موج در دستانم کنار امده و با دوربین یاشیکای شخصی تصویر می‌گرفتم و سنگ خورده‌های آجر و شیشه که دور و برم می‌ریختند و منی که با کمی فاصله احتیاطی سعی می‌کردم در مابین خط شلیک تانک تی شصت و دو دشمن و اطاقک دیدگاه قرار نگیرم.
حال اگر بدانید که لحظه اصابت گلوله‌های تانک به این اطاقک و انفجارهای مهیب آن، یک انسان با تمام گوشت و پوستش درون این اطاق وجود داشته چه حسی به شما دست خواهد داد؟ ترس؟ کنجکاوی؟ خوشحالی که خود درون این اطاقک نبوده‌اید.
چند دقیقه قبل‌تر رزمنده جوانی از #کرمان به بالای دیدگاه رفته بود به نام #زندی، تا آن دست رودخانه را به‌دلیلی شناسایی کند، که گلوله اول دشمن از پنجره وارد و دقیقا از کنار صورت او گذشته و از بغل به موتور بزرگ اسانسور برخورد کرده با زاویه نود درجه به سمت سقف کج و از دریچه کوچک بالای سر که هزاران بار دیده بودیمش و تنها اطاقک را از باران محافظت می‌کرد خارج و در همان جا منفجر شده بود وقتی سیصد و خورده‌ای پله را غلام و امیر دویده تا خود را به بالا برسانند، زندی با کمی موج گرفتگی درحال خروج از اطاقک بود، با آنکه خورده اجرها و سوت گوش تنش و شنواییش را ازرده بود و کاملا ولی با استانداردهای ان زمان جنگ کاملا سالم محسوب می‌شد. وقتی رسیدم امیر و غلام او را پایین اورده و زندی به جای بیمارستان، دوباره به خط #فاو برگشته بود.
سال‌ها گذشت تا هفته قبل که در راه رفتن به #بلوچستان پنجشنبه غروب از کرمان گذر کردیم، با آقا مکی به سر مزار #حاج_قاسم هم رفتیم و فردا صبح در راه از راننده کرمانی سراغ زندی را گرفتم. گفت می‌شناسمش در همان عملیات فاو #شهید شد با افسوس گفتم عجب ولی نکته دیگرش بیشتر ناراحتم کرد گفت فرمانده گردان ادوات و خمپاره‌انداز #لشکر_ثارالله بود می‌گفتند خانمش وسط همان عملیات بهش پیغام داده که خودت را برسان دخترمان مریضه، وسط عملیات نتونسته نیروهاش را ول کنه بره و دختر فوت کرده بوده، بعد یک ماه وسط همان عملیات هم خودش شهید شده. نگاه اقا مکی کردم، سری تکان داد همین که یعنی چه‌ها گذشته تا این مملکت مونده، و از بیابان‌های پایین دست کرمان که می‌گذشتیم غرق در فکر داستان و خاطره‌ای بودم عجیب که این رادمرد، نادیده برایم رقم زده بود.
🔸کار کوه، کوه بودن است
▫️#محمد_کیاسالار
#دنیل_اُفری کتابی دارد که افروز معتمد آن را ترجمه کرده: آنچه شما می‌گویید، آنچه پزشک می‌شنود.
دکتر اُفری هم استادیار داخلی دانشکده پزشکی دانشگاه نیویورک است، هم اهل نویسندگی و #روزنامه‌نگاری. هم در #لنست مقاله‌ دارد، هم در #نیویورک‌تایمز یادداشت می‌نویسد.
اُفری می‌گوید سالهاست بین زبان مردم و زبان پزشکان فاصله افتاده و زیاد پیش می‌آید که آنها حرف همدیگر را نمی‌فهمند یا بد متوجه می‌شوند: ...و با رشد بيشتر علم پزشكي و پيچيده‌تر شدن بيماری‌ها، فاصله ميان آنچه بيمار مي‌گويد و آنچه پزشک می‌شنود- و برعكس (آنچه پزشک مي‌گويد و آنچه بیمار می‌شنود)- چشمگيرتر می‌شود...
بیشتر پزشکان ایران نه #سلبریتی هستند، نه #رسانه‌ای. نه با #دوربین سر و کار دارند، نه با #میکروفون. سر و کارشان با #بیمار است و #بیمارستان. کتاب و کلاس. مقاله و مطب.
ذهنشان پر است از اعداد و ارقام و درصدهای مربوط به احتمال بقای بیمار پس از ابتلا به بیماری؛ درصدهای خشک و بی‌روحی که اگر آنها را در همین رسانهٔ ملی از روی کتاب بخوانی، متهم می‌شوی به بی‌رحمی و سنگدلی. اگرچه همین #کتاب‌زدگی و #رسانه‌نشناسی گهگاه لحن برخی پزشکان را ناهمدلانه می‌کند، اما کیست که نداند آنها از دیروز تا امروز، از #جنگ تا #کرونا، همدلانه خود را سپر مردم کرده‌اند؟ دست‌کم کرونا این را نشان داد و رسانه‌ها آن را بازتاب دادند.
این روزها که کرونا پای پزشکان برومند و غیررسانه‌ای را هم به رسانه‌ها باز کرده و هرازگاه مصاحبه‌های ایشان حاشیه‌ساز می‌شود، از ‌رسانه‌ای‌ها انتظار همدلی می‌رود، نه هیاهو. از رسانه‌هایی که خیلی وقت است تکلیفشان را با ایران معلوم کرده‌اند، انتظاری نیست اما از دلسوزان رسانه‌ای و رسانه‌های دلسوز انتظار می‌رود برای امثال خانم دکتر اسدی، آقای دکتر سهراب‌پور و سایر "سهراب‌"های این سرزمین که کرونا شب و روزشان را به هم دوخته و این روزها به تعبیر #شمس_لنگرودی، "سربازان سلامت ما" هستند، رستم نشوند؛ که این سهراب‌کُشی تفاوت چندانی با خودکشی ندارد:
از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است، شکایت کجا بریم؟
برای تمام سربازان سلامت این سرزمین که دل و دعای یک ملت پشت و پناه آنهاست، سلامت و موفقیت آرزو می‌کنم و امیدوارم آنِ "نیش باید خورد و انگارید نوش" را دریابند و به کوه بودن ادامه دهند:
آنکه کوه نیست
کوه را نشان می‌دهد
کار کوه، کوه بودن است
@smtumspr
@younesshokrkhah
▫️انتقاد از عملکرد صدای آمریکا
🔸عصبانیت #برایان_هوک از شکست #جنگ نرم آمریکا علیه ایران
▫️نماینده ویژه دولت آمریکا در امور ایران نوشت لازم است #صدای_آمریکا عملکرد بهتری در مقابله با پروپاگاندای ایران و انتشار اطلاعات نادرست از سوی این کشور داشته باشد. این برای دولت ترامپ اولویت است. فارس
#روزنامه‌نگاری #روزنامه‌نگاری‌صلح
#زوم🔸روزنامه‌نگاری صلح
▫️#یونس_شکرخواه
روزنامه‌نگاری صلح یكی از شاخه‌های روزنامه‌نگاری #پیشگیرانه است و فعالیت‌هایی را در بر می‌گیرد كه با هدف تعقیب مستمر خبری، تحلیل و نور افكندن بر همه عناصری كه به تخاصم و #جنگ دامن می‌زند، صورت می‌گیرد. علی‌القاعده در این تعقیب، تحلیل و روشنگری، به همه عناصر ذیمدخل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی كه به تخاصم و جنگ دامن می‌زنند، پرداخته می‌شود. هدف اصلی این نوع روزنامه‌نگاری ارتقای صلح است.
در سطوح سازمانی؛ عدم وجود شناخت نسبت به اصل روزنامه‌نگاری صلح، اصلی‌ترین مانع دستیابی به این نوع از روزنامه‌نگاری و اهداف آن است. اما در سطوح فرا سازمانی، نوع موانع تفاوتی با موانع كلاسیك موجود در برابر فعالیت روزنامه‌نگاری به عنوان یك فعالیت روشنگرانه ندارد. ارزیابی این موانع با تكیه بر یافته‌های مباحث مرتبط با اقتصاد سیاسی به نتایج بهتری منجر می‌شود.
روزنامه نگاری صلح فرصت‌هایی را نیز به همراه می‌آورد که عبارتند از:
- هشدار سریع روزنامه‌نگاری صلح در قبال گسترش دامنه مخاطرات ناشی از تخاصم.
- رویكرد تاریخی روزنامه‌نگاری صلح باعث می‌شود تا بحران‌های روز فورا در آیینه تاریخ دیده شوند و لذا فراگیرتر نشوند.
- افشای جانبداری‌های رسانه‌های موسوم به جریان اصلی (mainstream media) از سوی روزنامه‌نگاری صلح باعث می‌شود، صف‌آرایی‌های خونین طولانی‌تر نشود.
- كانون‌های اصلی منازعه‌گر نتوانند یك‌‌سویه اطلاع رسانی كنند
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸محمدجواد ظریف از موقعیتِ پیچیده‌ جدید جهانی می‌گوید
🔹#ظریف: شیوع کرونا نظم جهان را تغییر دهد است؛ حالا چه می‌شود؟
🔹حالا جهان، در دوران گذار قرار دارد؛ دورانی مثل #جنگ_سرد که ۵۰ سال طول کشید. این دوره گذار نیز ممکن است تا همین مدت و حتی بیشتر، طول بکشد.
Forwarded from اتچ بات
🌐جنگی نامرئی با بی‌نهایت سناریو

🔹دو مؤلفه «نامرئی بودن» و «نداشتن محدودیت در طراحی سناریو» از امتیازات ویژه #جنگ_شناختی است. جنگ شناختی جنگی نامرئی است. نه نقشه آن معلوم است و نه آرایش نیروها در آن قابل‌ مشاهده عینی است. شوالیه‌ها و سربازان این عرصه بدون هیچ محدودیتی وارد بخش‌های مختلف ذهن حریف خود می‌شوند و مرکز فرماندهی اعمال و رفتارهای او را تحت اشغال و کنترل خود درمی‌آورند. تا جایی که حتی کنش‌های او را به نفع خود مصادره کرده و حریف خود را به مکمل‌ بخشی از پازل خود تبدیل می‌کنند.

🔹بسیاری از کشورها امروز به دلیل نداشتن درک درستی از مفهوم جنگ شناختی و قلمرو آن، به فراهم کردن زیرساخت‌ها و مستقر کردن سامانه‌های دفاعی و پدافندی در مرزها و نقاط استراتژیک این قلمرو بی‌توجه‌اند. همین امر موجب می‌شود دشمن بتواند به‌راحتی و بدون مواجه شدن و مقابله با هیچ مرزبانی، وارد این قلمرو شود و به‌راحتی کنترل مراکز فرماندهی و مراکز استراتژیک که همان قلمرو شناخت باشد را به دست گیرد.

🔹علاوه بر نامرئی بودن، امتیاز دیگر جنگ شناختی داشتن بی‌نهایت سناریو و عدم محدودیت از این لحاظ است. در هر جنگی سناریوها و عملیات‌های احتمالی آن جنگ تقریبا مشخص و قابل پیش‌بینی است. به‌عنوان‌مثال در جنگ نظامی سه نیروی زمینی، هوایی و دریایی و در کنار این‌ها یگان‌های سایبری و جنگ الکترونیک و نهایتا عملیات‌های روانی پشتیبانی‌کننده عملیات‌های جنگی، عرصه جنگ را به‌طورکلی تشکیل می‌دهند و یگان‌ها و تیپ‌های انسانی، زرهی، الکترونیک و... نیز تقریباً مشخص و قابل شناسایی هستند. درنهایت ترکیبی از این نیروهای مشخص، عملیات‌ها و سناریوهای جنگی را انجام می‌دهند.

🔹اما در عرصه شناخت، بی‌نهایت سناریو توسط بی‌نهایت کنشگر می‌تواند اتفاق بیفتد که به‌هیچ‌عنوان قابل پیش‌بینی و تخمین نیست. به‌هیچ‌وجه نمی‌توان پیش‌بینی کرد که چه اقداماتی، توسط کدام کنشگران، در چه زمانی و برای تکمیل پازل‌های چه سناریویی قرار است انجام پذیرد. بلکه تنها بعد از انجام عملیات می‌توان آن را تحلیل کرد و متوجه شد که چه سناریوی شناختی‌ای در دستور کار بوده است.

#عصر_هوشمندی، مجموعه تخصصی سواد رسانه ای و اطلاعاتی
asrehooshmandi.ir
@asrehooshmandi
#روزنامه‌نگاری
🔸تنگناهای انتشار خبرهای جنگ
#محمدتقی_روغنی‌ها
از دوران جنگی که رژیم صدام بر ایران تحمیل کرد مدت زیادی نمی‌گذرد، اما تحولات گسترده‌ای که در عرصه تولید و انتشار خبر رخ داده، فضای #اطلاع‌رسانی را به‌گونه‌ای دگرگون کرده که شاید بسیاری از مردم و به‌خصوص جوانان، تصویری روشن از شیوه‌های کسب و انتشار خبر در دوران #جنگ نداشته باشند.
در دهه ۶٠ #ایرنا تنها خبرگزاری کشور بود که تقریباً منبع اصلی تأمین خبرها و گزارش‌های روزنامه‌ها محسوب می‌شد. تعداد روزنامه‌های یومیه در حدود تعداد انگشتان یک دست بود.
ستاد تبلیغات جنگ مسؤولیت هدایت و کنترل اطلاع‌رسانی در مورد جنگ از جمله انتشار اخبار را بر عهده داشت و نمایندگان خبرگزاری جمهوری اسلامی، صداوسیما، سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی در آن حضور داشتند.
زمان عملیات که نزدیک می‌شد، نمایندگان صداوسیما و خبرگزاری نسبت به کلیات آن توجیه می‌شدند و ستاد‌های خبری در این دو سازمان شکل می‌گرفت. در پی آن خبرنگاران، عکاسان، فیلمبرداران و سایر عوامل به مناطق عملیاتی اعزام و در قرارگاه‌ها، لشگرها و سایر یگان‌ها مستقر می‌شدند تا همزمان با شروع عملیات با رزمندگان همراه شوند.
در این میان یکی از بزرگ‌ترین مشکلات خبرنگاران و گزارشگران، ارسال اخبار و گزارش‌های مکتوب و تصویری به پشت جبهه و دفاتر و مراکز سازمانی خود بود. خبرها با بی‌سیم از خطوط عملیات به قرارگاه‌ها مخابره می‌شد. البته همین کار هم باید با بسیاری از ملاحظات حفاظتی انجام می‌شد تا برخی از اطلاعات ارسالی که نباید منتشر می‌شد، توسط دشمن شنود نشود.
اگر در قرارگاه‌ها خطوط مستقیم تلفن‌های موسوم به «اف‌ایکس» وجود داشت، خبرها به اهواز، کرمانشاه، سنندج یا تهران ارسال می‌شد و اگر هم خط مستقیم وجود نداشت، خبرنگار باید همراه با خبرهایش، خود را به اولین مرکز، پایگاه و قرارگاهی که در آن امکانات ارتباطی وجود داشت، رسانده یا آن را در اختیار راننده قرار دهد تا به مرکز مورد نظر برساند.
خبرهای مکتوب از طریق تلکس که بهترین وسیله ارتباطی آن زمان بود و امروزه کاملاً منقرض شده است، به اتاق خبر خبرگزاری ارسال می‌شد و از آنجا هم برای شورای اخبار جنگ که در ساختمان پخش صداوسیما در جام‌جم قرار داشت، مخابره می‌شد تا اعضای شورا آن را با ضوابط انتشار، تطبیق داده و مجوز پخش بدهند. پس از آن ایرنا خبرهای خود را روی تلکس مطبوعات می‌فرستاد.
ارسال فیلم و تصاویر از جبهه‌ها مشکلات بیشتری داشت. فیلم‌ها و عکس‌ها با خودرو به پشت جبهه و از آنجا به اولین مراکز استان مانند اهواز و کرمانشاه و سنندج و ارومیه ارسال می‌شد و تصاویر تلویزیونی از مراکز صداوسیما در آن شهرها با خط مستقیم ارتباطی به «نودال پخش» صداوسیما در تهران مخابره می‌شد تا از شبکه‌های سراسری پخش شود.
کسب خبر در جبهه‌ها هم برای خبرنگاران و گزارشگران کار ساده‌ای نبود. خبرنگار می‌توانست مشاهدات خود در صحنه را بنویسد و با رزمندگان مصاحبه کند، اما کسب اطلاعات از محور عملیاتی و جمع‌بندی اوضاع را باید از فرماندهان کسب می‌کرد که این کار هم چندان ساده نبود.
اما سختی کار آنجا بیشتر می‌شد که عملیات با پیروزی همراه نبود. در این میان رسانه‌ها باید خبرهایی را منتشر کنند تا پاسخگوی نیاز جامعه و مردم باشند و از طرفی هم نمی‌شد صریحاً از شکست یا به قولی عدم‌الفتح حرفی زد که به تضعیف روحیه و نگرانی مرم و از طرفی بازتاب‌های نامطلوب در سطح جهان بیانجامد.
▫️منبع: گزیده‌ای از مقاله‌ای به نام «انتشار خبرهای جنگ؛ روش‌ها و تنگناها»، منتشر شده در شماره ۴ #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، شهریور ١٣٨٩
#خبرنگاری #دفاع_مقدس
برای خواندن متن کامل مقاله، به این لینک مراجعه کنید:
https://t.iss.one/cm_magazine
#تاریخ 🔸 به خط هیتلر؛ ۳۴هزار یورو
مونیخ: یک جزوه از یادداشت‌های دست‌نویس سخنرانی #آدولف_هیتلر، رهبر آلمان نازی، در حراجی‌ای در مونیخ به فروش رفت. این دست‌نوشته‌ها ۹ صفحه و متعلق به دوران قبل از شروع #جنگ_جهانی_دوم بودند.
به گزارش یورونیوز، در این اوراق رهبر حکومت #رایش_سوم رئوس نطق سخنرانی خود برای دیدار با تازه‌افسران نظامی درسال ۱۹۳۹ را نوشته است. برخی بر این باورند که فروش اقلام این‌چنینی مشوقی برای گروه‌های نئونازی است.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تاریخ 🔸کنفرانس‌ تهران
#کنفرانس‌_تهران در محوطه سفارت شوروی در تهران (باغ اتابک) با حضور: سران بریتانیا، شوروی و آمریکا #چرچیل، #استالین، #روزولت، #جنگ_جهانی_دوم
▫️آذر ۱۳۲۲ - نوامبر ۱۹۴۳
▫️عصر ایران
عرصه‌های‌ ارتباطی
#سینماویژن🔸همشهری ولز: آمیزۀ نبوغ، بیماری و جاه‌طلبی ▫️یادداشتی به یهانۀ زادروز #اورسن_ولز
#سینماویژن 🔸همشهری ولز؛
آمیزۀ نبوغ، بیماری و جاه‌طلبی

▫️یادداشت: #مهران_آرین
ز اوج شروع کردم و پس از آن چیزی جز سراشیبی نبود"
وقتی ‌#اورسن_‌ولز ٢۵ساله در حال ساخت اولین و بهترین فیلمش بود، نمی‌دانست دارد با همراهی و یاری گرگ تولندِ فیلمبردار و هرمن منکیه‌ویچِ فیلمنامه‌نویس – که سهمی هم‌پای او در خلق این شاهکار داشتند - یکی از بهترین آثار تاریخ سینما را می‌سازد. پیش از این، البته، اجرای رادیویی واقع‌نما و خلاقانه‌اش از #جنگ_دنیاها کشوری را به هم ریخته بود اما هنوز این‌که چگونه کمپانی معظمی چون RKO در آن زمان به جوانی بیست‌وچندساله وبدون سابقه فیلمسازی اعتماد می‌کند تا با قراردادی هنوز بی‌نظیر در تاریخ سینما با "اختیار تام" و "کنترل خلاقانه کامل" فیلمش را بسازد، هنوز در پرده‌ای از ابهام است. وسواس بیمارگونه اما، تنها بخش کوچکی از کلکسیون بیماری‌های ولز بود؛ بیماری‌هایی از دیفتری و سیاه‌سرفه و مالاریا گرفته تا آسم و کف پای صاف و تبعاتش، کمردرد و پادرد مزمن. می‌گفتند بداخلاق، متفرعن، غیرقابل‌تحمل و بالاتر از همه بودجه‌خوار است؛ موجودی مورد تنفر تهیه‌کنندگان و سرمایه‌گذارها و دلال‌ها و همیشه لنگ بودجه وامکانات و گله‌مند از طمع تهیه‌کننده‌ها (روایت دست اول بهمن فرمان‌آرا از بازی‌های ولزی شنیدنی‌ست). اما نابغۀ خود ویرانگر، به رغم همه این‌ها، برایمان نیم‌دوجین اثر درخشان به جای گذاشته که در بالاترین رتبه‌های همۀ پانتئون‌ها قرار می‌گیرند، هرچند کمی آن‌سوتر چند پروژۀ ناکامل یا شکست‌خورده (دن‌کیشوت، تاجر ونیزی) و انبوهی فیلمنامه و طرح ساخته‌نشده خودنمایی می‌کنند که دیگر نه توان و حوصله‌ای برای ساختن‌شان داشت و نه دیگر کسی پول بی‌زبانش را دودستی تقدیمش می‌کرد تا جاه‌طلبی‌هایش را تکمیل کند. از جایی به بعد به خاطر یک مشت دلار در فیلم این و آن بازی می‌کرد یا با آن صدای قوی و پرطنین برای آگهی‌های تجاری، نریشن می‌گفت.
اورسن ولز، این مجنون بیمارِناکامِ سربه هوا، سینمارفتن را اصلا دوست نداشت.
@filmemrooz_official
Music: Coward Of The County by Kenny Rogers