🔸ریشههای جامعه اطلاعاتی
يكی از اصطلاحاتی كه بحث جامعه اطلاعاتی از درون آن سربرآورد، اصطلاح #جامعهفراصنعتی بود كه پروفسور #دانيل_بل (Daniel Bell) آنرا مطرح ساخت (Bell:۱۹۷۳).
از ديدگاه او نيرویكار در بخش خدمات -آن هم خدمات اطلاعرسایی- نسبت به نيروی كار در بخش توليد سخت افزارها فزونی گرفته و همين امر سبب شده تا انسانها به جامعه فراصنعتی برسند. چيزی كه میتوان آن را به نوعي #جامعهاطلاعاتی قلمداد كرد.
مدتی بعد #مانوئل_كستلز (Manuel Castells) به همين بحث از زاويهای ديگر پرداخت. اواعلام كرد، اين كه افزايش اهميت بخش خدمات به معني كاهش اهميت بخش توليد است، يك بحث بیمورد است (Castells:۱۹۸۹:۱۳۰)
در عين حال نمیتوان از كنار نام #آلوين_تافلر (Alvin Toffler) در اين زمينه بیتفاوت گذشت او نيز در زير مجموعه بحث جامعه فراصنعتي، عبارت #موجسوم را مطرح ساخت، موجي كه محصول گذار از موجهای اول يا كشاورزی و دوم (صنعت) بود (Toffler :۱۹۸۱).
#نوام_چامسكی (Noam Chomsky) زبانشناس آمريكایی هم در تقابل با ديدگاههای بل و تافلر اعلام كرد تكنولوژیهای نوين درجامعهاطلاعاتی باعث ايجاد شغلهای كم دستمزد و همچنين باعث خصوصی سازی اقتصاد شده است (۱۲۸:َ chomsky ۱۹۹۶).
بحث كاركنان دانش يا Knowledge Workers كه توسط #پيتر_دراكر (peter Drucker) چهره مطرح عرصه مديريت عرضه شد، تعريف ديگری از جامعهاطلاعاتي به دست داد. از ديدگاه او دانش به يك منبع كليدی كه جغرافيا نمیشناسد تبديل شده، به منبعي كه پديدههای اجتماعی قرن بيستم را تحتالشعاع خود قرار داده است (Drucker:۱۹۹۳).
- Bell D(1973) the coming of post industrial Society :A venture in social Forecasting:New York :Basic books
- Castells M (1989) the Informational city -Information Technology/ Economic Restructuring and the urban -regional Process/ Oxford; Blackwell
- Chomsky N(1996) Powers and Prospects :Reflections on Human Nature and the Social Order/ London :Pluto Press
- Drucker P(1993) Post Capitalist :Peter Drucker in Conversation with peter Schwartz. wired online.
- Toffler A(1981) The Third Wave/ New York :Bantam Books
@younesshokrkhah
يكی از اصطلاحاتی كه بحث جامعه اطلاعاتی از درون آن سربرآورد، اصطلاح #جامعهفراصنعتی بود كه پروفسور #دانيل_بل (Daniel Bell) آنرا مطرح ساخت (Bell:۱۹۷۳).
از ديدگاه او نيرویكار در بخش خدمات -آن هم خدمات اطلاعرسایی- نسبت به نيروی كار در بخش توليد سخت افزارها فزونی گرفته و همين امر سبب شده تا انسانها به جامعه فراصنعتی برسند. چيزی كه میتوان آن را به نوعي #جامعهاطلاعاتی قلمداد كرد.
مدتی بعد #مانوئل_كستلز (Manuel Castells) به همين بحث از زاويهای ديگر پرداخت. اواعلام كرد، اين كه افزايش اهميت بخش خدمات به معني كاهش اهميت بخش توليد است، يك بحث بیمورد است (Castells:۱۹۸۹:۱۳۰)
در عين حال نمیتوان از كنار نام #آلوين_تافلر (Alvin Toffler) در اين زمينه بیتفاوت گذشت او نيز در زير مجموعه بحث جامعه فراصنعتي، عبارت #موجسوم را مطرح ساخت، موجي كه محصول گذار از موجهای اول يا كشاورزی و دوم (صنعت) بود (Toffler :۱۹۸۱).
#نوام_چامسكی (Noam Chomsky) زبانشناس آمريكایی هم در تقابل با ديدگاههای بل و تافلر اعلام كرد تكنولوژیهای نوين درجامعهاطلاعاتی باعث ايجاد شغلهای كم دستمزد و همچنين باعث خصوصی سازی اقتصاد شده است (۱۲۸:َ chomsky ۱۹۹۶).
بحث كاركنان دانش يا Knowledge Workers كه توسط #پيتر_دراكر (peter Drucker) چهره مطرح عرصه مديريت عرضه شد، تعريف ديگری از جامعهاطلاعاتي به دست داد. از ديدگاه او دانش به يك منبع كليدی كه جغرافيا نمیشناسد تبديل شده، به منبعي كه پديدههای اجتماعی قرن بيستم را تحتالشعاع خود قرار داده است (Drucker:۱۹۹۳).
- Bell D(1973) the coming of post industrial Society :A venture in social Forecasting:New York :Basic books
- Castells M (1989) the Informational city -Information Technology/ Economic Restructuring and the urban -regional Process/ Oxford; Blackwell
- Chomsky N(1996) Powers and Prospects :Reflections on Human Nature and the Social Order/ London :Pluto Press
- Drucker P(1993) Post Capitalist :Peter Drucker in Conversation with peter Schwartz. wired online.
- Toffler A(1981) The Third Wave/ New York :Bantam Books
@younesshokrkhah
#روزنامهنگاری #متدولوژی
🔸گفتمان رسانهای
اكنون باور همگانی این است كه رابطه علایم، معانی و شرایط تاریخی و اجتماعی حاكم بر ساختار نشانهای #گفتمان (Discourse) از لحاظ محتوا قابل تحلیل است و همینطور #خبر، كه آن نیز نوعی گفتمان محسوب میشود. و میدانیم كه گفتمان در حقیقت اصطلاحی است كه به گونههای كاربرد زمانی كه در نتیجه یك #كنشارتباطی حاصل شده است، مربوط به میشود به دیگر سخن، در حالی كه گرامر یا دستور زبان قوانین كاربردهای زبانی را بررسی میكند تا واحدهای دستوری نظیر جمله، عبارت و گزاره را ایجاد نماید، گفتمان واحدهای بزرگتر زبانی همچون پاراگرافها، مكالمات و مصاحبهها را در برمیگیرد. آنچه اكنون تحت عنوان #تحلیلگفتمانانتقادی (Critical Discourse Analysis) در برابر #تحلیلمحتوا (Content Analysis) در پژوهشهای ارتباطی مطرح شده است، عملاً به مطالعه این امر اختصاص دارد كه چطور جملات در زبان مكتوب، واحدهای بزرگتر معنایی نظیر پاراگرف، مكالمه و مصاحبه را شكل میدهند و چگونه تكوین این واحدهای معنایی برساخت كل گفتمان تأثیر میگذارد. و طبعاً میدانیم كه در حالی كه شیوه تحلیل محتوا بهطور سُنتی بر محتوای آشكار پیامهای وسایل ارتباط جمعی و بررسی كمّی آنها تأكید میورزد، در تحلیل گفتمان انتقادی، پیامهای وسایل ارتباط جمعی از جنبههای #كیفی و #كمّی بررسی میشوند و رابطه آنها با ساختهای فراگیرتر سیاسی یا فرهنگی و یا مناسبات قدرت سنجیده میشود. در تحلیل گفتمان انتقادی، پیامهای وسایل ارتباط جمعی در قالب #كلیتهایساختمند (Suructured Wholes) دیده میشوند.
ذكر یك مثال به درك موضوع كمك میكند. یك فیلم سینمایی را در نظر بگیرید. این فیلم یك گفتمان است. حالا فرض كنید كه میخواهیم عنصر خشونت را در این فیلم بررسی كنیم. پس از عملیاتی كردن متغیر خشونت، در شیوه تحلیل محتوا باید فراوانی موارد خشونت را مأخذ بگیریم. و باز فرض كنید كه قهرمان فیلم در این فیلم مفروض، پنجاه بار دست به خشونت میزند، و در مقابل فقط یكبارـ و به عنوان مثال در انتهای فیلم ـ دست به یك اقدام كاملاً مثبت میزند به نحوی كه همه آن پنجاه مورد خشونت را تحتالشعاع قرار دهد ـ مثلاً آن عمل مثبت نوعی پشیمانی و بازگشت از پیشینه شخصیتی او باشد ـ حالا صرف «فراوانیها» (۵٠ مورد) ما را به اشتباه میاندازد و نمیتوانیم با تكیه بر این ۵٠ مورد اقدام خشونتآمیز به ارزیابی صحیح از پیام فیلم (بهعنوان گفتمان) برسیم. پس در واقع در بررسی این فیلم اگر فقط به خود عنصر خشونت بپردازیم نگاه ما به تحلیل محتوا آمیخته بوده است، ولی وقتی به فیلم بهعنوان یك گفتمان بنگریم و كلیتهای ساختمند را در نظر بگیریم، به فیلم به عنوان #ارتباط درباره خشونت نگریستهایم و پیام آن را به طرزی صحیح درك كردهایم. نمیخواهم در اینجا وارد بحثهای پیچیده زبانشناسی شوم، ولی به همه علاقهمندان زبان خبر توصیه میكنم كه با زبانشناسی آشنا شوند و یافتههایش را به كار گیرند.
بهنظر من نظریه گشتاری ـ زایشی (Transformational – Generative) كه #نوام_چامسكی (Noam Chomsky) زبانشناس آمریكایی مطرح ساخته است، بهویژه از وجه امكانات ساختاری موجود در زبان به عنوان پدیدهای جهانی؛ و همچنین آرای #امایك _هالیدی (Michael Alexander Kirkwood Halliday) زبانشناس انگلیسی در زمینه #زبانشناسی سیستماتیك ـ كاركردی كه در آن ساختارهای زبانی و كنشهای ارتباطی را به بحث میكشاند، بهخصوص در زمینه خبر در رسانههای نوشتاری میتوانند به ابزارهای برُندهای در تحلیل زبان خبر تبدیل شوند. بهویژه اگر این موضوع را از یاد نبریم كه خبر یك ”ساخت“ است و باید آن را برحسب شرایط نشانهای و اجتماعی آن تحلیل كرد و لذا اهمیت زبان در این فرایند ساختپذیری جایگاه ویژهای مییابد.
🔸گفتمان رسانهای
اكنون باور همگانی این است كه رابطه علایم، معانی و شرایط تاریخی و اجتماعی حاكم بر ساختار نشانهای #گفتمان (Discourse) از لحاظ محتوا قابل تحلیل است و همینطور #خبر، كه آن نیز نوعی گفتمان محسوب میشود. و میدانیم كه گفتمان در حقیقت اصطلاحی است كه به گونههای كاربرد زمانی كه در نتیجه یك #كنشارتباطی حاصل شده است، مربوط به میشود به دیگر سخن، در حالی كه گرامر یا دستور زبان قوانین كاربردهای زبانی را بررسی میكند تا واحدهای دستوری نظیر جمله، عبارت و گزاره را ایجاد نماید، گفتمان واحدهای بزرگتر زبانی همچون پاراگرافها، مكالمات و مصاحبهها را در برمیگیرد. آنچه اكنون تحت عنوان #تحلیلگفتمانانتقادی (Critical Discourse Analysis) در برابر #تحلیلمحتوا (Content Analysis) در پژوهشهای ارتباطی مطرح شده است، عملاً به مطالعه این امر اختصاص دارد كه چطور جملات در زبان مكتوب، واحدهای بزرگتر معنایی نظیر پاراگرف، مكالمه و مصاحبه را شكل میدهند و چگونه تكوین این واحدهای معنایی برساخت كل گفتمان تأثیر میگذارد. و طبعاً میدانیم كه در حالی كه شیوه تحلیل محتوا بهطور سُنتی بر محتوای آشكار پیامهای وسایل ارتباط جمعی و بررسی كمّی آنها تأكید میورزد، در تحلیل گفتمان انتقادی، پیامهای وسایل ارتباط جمعی از جنبههای #كیفی و #كمّی بررسی میشوند و رابطه آنها با ساختهای فراگیرتر سیاسی یا فرهنگی و یا مناسبات قدرت سنجیده میشود. در تحلیل گفتمان انتقادی، پیامهای وسایل ارتباط جمعی در قالب #كلیتهایساختمند (Suructured Wholes) دیده میشوند.
ذكر یك مثال به درك موضوع كمك میكند. یك فیلم سینمایی را در نظر بگیرید. این فیلم یك گفتمان است. حالا فرض كنید كه میخواهیم عنصر خشونت را در این فیلم بررسی كنیم. پس از عملیاتی كردن متغیر خشونت، در شیوه تحلیل محتوا باید فراوانی موارد خشونت را مأخذ بگیریم. و باز فرض كنید كه قهرمان فیلم در این فیلم مفروض، پنجاه بار دست به خشونت میزند، و در مقابل فقط یكبارـ و به عنوان مثال در انتهای فیلم ـ دست به یك اقدام كاملاً مثبت میزند به نحوی كه همه آن پنجاه مورد خشونت را تحتالشعاع قرار دهد ـ مثلاً آن عمل مثبت نوعی پشیمانی و بازگشت از پیشینه شخصیتی او باشد ـ حالا صرف «فراوانیها» (۵٠ مورد) ما را به اشتباه میاندازد و نمیتوانیم با تكیه بر این ۵٠ مورد اقدام خشونتآمیز به ارزیابی صحیح از پیام فیلم (بهعنوان گفتمان) برسیم. پس در واقع در بررسی این فیلم اگر فقط به خود عنصر خشونت بپردازیم نگاه ما به تحلیل محتوا آمیخته بوده است، ولی وقتی به فیلم بهعنوان یك گفتمان بنگریم و كلیتهای ساختمند را در نظر بگیریم، به فیلم به عنوان #ارتباط درباره خشونت نگریستهایم و پیام آن را به طرزی صحیح درك كردهایم. نمیخواهم در اینجا وارد بحثهای پیچیده زبانشناسی شوم، ولی به همه علاقهمندان زبان خبر توصیه میكنم كه با زبانشناسی آشنا شوند و یافتههایش را به كار گیرند.
بهنظر من نظریه گشتاری ـ زایشی (Transformational – Generative) كه #نوام_چامسكی (Noam Chomsky) زبانشناس آمریكایی مطرح ساخته است، بهویژه از وجه امكانات ساختاری موجود در زبان به عنوان پدیدهای جهانی؛ و همچنین آرای #امایك _هالیدی (Michael Alexander Kirkwood Halliday) زبانشناس انگلیسی در زمینه #زبانشناسی سیستماتیك ـ كاركردی كه در آن ساختارهای زبانی و كنشهای ارتباطی را به بحث میكشاند، بهخصوص در زمینه خبر در رسانههای نوشتاری میتوانند به ابزارهای برُندهای در تحلیل زبان خبر تبدیل شوند. بهویژه اگر این موضوع را از یاد نبریم كه خبر یك ”ساخت“ است و باید آن را برحسب شرایط نشانهای و اجتماعی آن تحلیل كرد و لذا اهمیت زبان در این فرایند ساختپذیری جایگاه ویژهای مییابد.