#شعر🔸جاموارهٔ دریا
▫️سوگسرودی برای #سهروردی اشراق
جز از حضورِ نور نمیگفت
جز با دعای جرزِ گلِ سرخ
هرگز شبی به عمر نمیخفت
میخواست،در سراسر آفاق
شمشیر بر مدارِ قضا و قدر کشد.
از خونِ خود مرکّبِ سُرخی
آورد بهرِ عصر
تا نقشۀ جدید زمین را
بیمرزِ اعتقاد و
بیمرزِ رنگها
انسان دوباره، دور ز خوف و خطر کشد.
تا باز
تا باز
تا باز بوتههای گلِ سرخ
در این زمین دوباره سر از خاک برکشد.
این بود سرگذشتش، آری
وین است سرنوشت کسی کو
میخواست جاموارۀ دریا را (بیدار یا که خواب)
یکباره سر کشد.
▫️#محمدرضا_شفیعی_کدکن
▫️طفلی به نام شادی، تهران: ۱۳۹۹، ص ۱۷۴
▫️سوگسرودی برای #سهروردی اشراق
جز از حضورِ نور نمیگفت
جز با دعای جرزِ گلِ سرخ
هرگز شبی به عمر نمیخفت
میخواست،در سراسر آفاق
شمشیر بر مدارِ قضا و قدر کشد.
از خونِ خود مرکّبِ سُرخی
آورد بهرِ عصر
تا نقشۀ جدید زمین را
بیمرزِ اعتقاد و
بیمرزِ رنگها
انسان دوباره، دور ز خوف و خطر کشد.
تا باز
تا باز
تا باز بوتههای گلِ سرخ
در این زمین دوباره سر از خاک برکشد.
این بود سرگذشتش، آری
وین است سرنوشت کسی کو
میخواست جاموارۀ دریا را (بیدار یا که خواب)
یکباره سر کشد.
▫️#محمدرضا_شفیعی_کدکن
▫️طفلی به نام شادی، تهران: ۱۳۹۹، ص ۱۷۴