#شعر 🔸حیا
پل و زورق نمیخواهد محیط کبریا اینجا
به هرسو سیر کشتی برکمر دارد گدا اینجا
دماغ بینیازان ننگ خواهش برنمیدارد
بلندی زیر پا میآید از دست دعا اینجا
غبار دشت بیرنگیم و موج بحر بیساحل
سر آن دامن از دستکه میگردد رها اینجا
درین صحرا به آداب نگه باید خرامیدن
که روی نازنینان میخراشد نقش پا اینجا
غبارم آب میگردد ز شرم گردنافرازی
ز شبنم برنیایم گر همهگردم هوا اینجا
لباسی نیستهستی را، که پوشد عیبپیدایی
سحر از تار و پود چاک میبافد ردا اینجا
شبستان جهان و سایهٔ دولت، چهفخراست این
مگر در چشم خفاش آشیان بندد هما اینجا
حضور استقامت میپرستد شمع این محفل
به پا افتد اگر گردد سر از گردن جدا اینجا
بهدوش نکهتگل میروم از خویش و میآیم
که میآرد پیام ناز آن آواز پا اینجا
بهگوشم از تب و تاب نفس آواز میآید
که گر صدسال نالی بر در دل نیست جا اینجا
امید دستگیری منقطع کن زین سبک مغزان
که چون نی ناله برمیخیزد از سعی عصا اینجا
صدای التفاتی از سر این خوان نمیجوشد
لبگوری مگر وا گردد و گوید بیا اینجا
هومن گر چاکی از دامان عریانی به دست آرد
نیفتد در فشار تنگی از بند قبا اینجا
به رنگآمیزی اقبال منعم نازها دارد
ندید این بیخبر روی که میسازد سیا اینجا
طبایع را فسون حرص دارد در به در بیدل
جهان لبریز استغناست گر باشد حیا اینجا
▫️#عبدالقادر_بیدل_دهلوی
پل و زورق نمیخواهد محیط کبریا اینجا
به هرسو سیر کشتی برکمر دارد گدا اینجا
دماغ بینیازان ننگ خواهش برنمیدارد
بلندی زیر پا میآید از دست دعا اینجا
غبار دشت بیرنگیم و موج بحر بیساحل
سر آن دامن از دستکه میگردد رها اینجا
درین صحرا به آداب نگه باید خرامیدن
که روی نازنینان میخراشد نقش پا اینجا
غبارم آب میگردد ز شرم گردنافرازی
ز شبنم برنیایم گر همهگردم هوا اینجا
لباسی نیستهستی را، که پوشد عیبپیدایی
سحر از تار و پود چاک میبافد ردا اینجا
شبستان جهان و سایهٔ دولت، چهفخراست این
مگر در چشم خفاش آشیان بندد هما اینجا
حضور استقامت میپرستد شمع این محفل
به پا افتد اگر گردد سر از گردن جدا اینجا
بهدوش نکهتگل میروم از خویش و میآیم
که میآرد پیام ناز آن آواز پا اینجا
بهگوشم از تب و تاب نفس آواز میآید
که گر صدسال نالی بر در دل نیست جا اینجا
امید دستگیری منقطع کن زین سبک مغزان
که چون نی ناله برمیخیزد از سعی عصا اینجا
صدای التفاتی از سر این خوان نمیجوشد
لبگوری مگر وا گردد و گوید بیا اینجا
هومن گر چاکی از دامان عریانی به دست آرد
نیفتد در فشار تنگی از بند قبا اینجا
به رنگآمیزی اقبال منعم نازها دارد
ندید این بیخبر روی که میسازد سیا اینجا
طبایع را فسون حرص دارد در به در بیدل
جهان لبریز استغناست گر باشد حیا اینجا
▫️#عبدالقادر_بیدل_دهلوی