عرصه‌های‌ ارتباطی
3.65K subscribers
29.8K photos
3.06K videos
874 files
5.99K links
🔸عرصه‌های‌ ارتباطی
▫️کانال رسمی یونس شُکرخواه
Agora | The official Telegram channel of Younes Shokrkhah
https://t.iss.one/boost/younesshokrkhah
🔹اکانت اینستاگرام من:
https://www.instagram.com/younesshokrkhah
Download Telegram
#شعر🔸 هنگامه افرنگ
کشیدی باده‌ها در صحبت بیگانه پی در پی
به‌نور دیگران افروختی پیمانه پی در پی
ز دست ساقی خاور دو جام ارغوان در کش
که از خاک تو خیزد نالهٔ مستانه پی در پی
دلی کو از تب و تاب تمنا آشنا گردد
زند بر شعله خود را صورت پروانه پی در پی
ز اشک صبحگاهی زندگی را برگ و ساز آور
شود کشت تو ویران تا نریزی دانه پی در پی
بگردان جام و از هنگامه افرنگ کمتر گوی
هزاران کاروان بگذشت ازین ویرانه پی در پی
▫️#اقبال_لاهوری
@younesshokrkhah
#شعر | 🔸 آن سواران
بیا که خاوریان نقش تازه‌ئی بستند
دگر مرو به‌طواف بتی که بشکستند
چه جلوه‌ایست که دل‌ها به‌لذت نگهی
ز خاک راه مثال شراره بر جستند
کجاست منزل تورانیان شهر آشوب
که سینه‌های خود از تیزی نفس خستند
تو هم به‌ذوق خودی رس که صاحبان طریق
بریده از همه عالم به‌خویش پیوستند
به‌چشم مرده دلان کائنات زندانی‌است
دو جام باده کشیدند و از جهان رستند
غلام همت بیدار آن سوارانم
ستاره را به سنان سفته در گره بستند
فرشته را دگر آن فرصت سجود کجاست
که نوریان به‌تماشای خاکیان مستند
▫️#اقبال_لاهوری
@younesshokrkhah
#شعر🔸رگ خواب
بر دل بیتاب من ساقی می نابی زند
کیمیا ساز است و اکسیری به‌سیمابی زند
من ندانم نور یا نار است اندر سینه‌ام
این قدر دانم بیاض او به مهتابی زند
بر دل من فطرت خاموش می‌آرد هجوم
ساز از ذوق نوا خود را به مضرابی زند
غم مخور نادان که گردون در بیابان کم آب
چشمه‌ها دارد که شبخونی به سیلابی زند
ای‌که نوشم خورده‌ئی از تیزی نیشم مرنج
نیش هم باید که آدم را رگ خوابی زند
▫️#اقبال_لاهوری
@younesshokrkhah
#شعر🔸 موزون شود
فروغ خاکیان از نوریان افزون شود روزی
زمین از کوکب تقدیر ما گردون شود روزی
خیال ما که او را پرورش دادند طوفان‌ها
ز گرداب سپهر نیلگون بیرون شود روزی
یکی در معنی آدم نگر از من چه می‌پرسی
هنوز اندر طبیعت می‌خلد موزون شود روزی
چنان موزون شود این پیش پا افتاده مضمونی
که یزدان را دل از تأثیر او پرخون شود روزی
▫️#اقبال_لاهوری
@younesshokrkhah
#شعر 🔸 آسوده نمی‌گردد
من هیچ نمی‌ترسم از حادثهٔ شب‌ها
شب‌ها که سحر گردد از گردش کوکب‌ها
نشناخت مقام خویش افتاد بدام خویش
عشقی که نمودی خواست از شورش یارب‌ها
آهی که ز دل خیزد از بهر جگر سوزیست
در سینه شکن او را آلوده مکن لب‌ها
در میکده باقی نیست از ساقی فطرت خواه
آن می که نمی‌گنجد در شیشهٔ مشرب‌ها
آسوده نمی‌گردد آن‌دل که گسست از دوست
با قرأت مسجد‌ها با دانش مکتب‌ها
▫️#اقبال_لاهوری
@younesshokrkhah
#شعر🔸 نیاکان شما
چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما
ای جوانان عجم جان من و جان شما
غوطه‌ها زد در ضمیر زندگی اندیشه‌ام
تا بدست آورده‌ام افکار پنهان شما
مهر و مه دیدم نگاهم برتر از پروین گذشت
ریختم طرح حرم در کافرستان شما
تا سنانش تیزتر گردد فرو پیچیدمش
شعله‌ئی آشفته بود اندر بیابان شما
فکر رنگینم کند نذر تهی‌دستان شرق
پارهٔ لعلی که دارم از بدخشان شما
می‌رسد مردی که زنجیر غلامان بشکند
دیده‌ام از روزن دیوار زندان شما
حلقه گرد من زنید ای پیکران آب و گل
آتشی در سینه دارم از نیاکان شما
▫️#اقبال_لاهوری
#شعر🔸 نیاکان شما
چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما
ای جوانان عجم جان من و جان شما
غوطه‌ها زد در ضمیر زندگی اندیشه‌ام
تا بدست آورده‌ام افکار پنهان شما
مهر و مه دیدم نگاهم برتر از پروین گذشت
ریختم طرح حرم در کافرستان شما
تا سنانش تیزتر گردد فرو پیچیدمش
شعله‌ئی آشفته بود اندر بیابان شما
فکر رنگینم کند نذر تهی‌دستان شرق
پارهٔ لعلی که دارم از بدخشان شما
می‌رسد مردی که زنجیر غلامان بشکند
دیده‌ام از روزن دیوار زندان شما
حلقه گرد من زنید ای پیکران آب و گل
آتشی در سینه دارم از نیاکان شما
#اقبال_لاهوری
#شعر🔸سحر
به سواد دیدهٔ تو نظر آفریده‌ام من
به ضمیر تو جهانی دگر آفریده‌ام من
همه خاوران به‌خوابی که نهان ز چشم انجم
به سرود زندگانی سحر آفریده‌ام من
▫️#اقبال_لاهوری
@younesshokrkhah
#شعر🔸سحر
به سواد دیدهٔ تو نظر آفریده‌ام من
به ضمیر تو جهانی دگر آفریده‌ام من
همه خاوران به‌خوابی که نهان ز چشم انجم
به سرود زندگانی سحر آفریده‌ام من
▫️#اقبال_لاهوری
#کتیبه #شعر #زبان #فرهنگ
🔸شعر فارسی بر دروازۀ قلعه مولتان-پاکستان
شهر #مولتان، قدیمی‌ترین شهر #پاکستان است و به دلیل وجود بناهای زیبای تاریخی یکی از مهمترین جاذبه‌های گردشگری در این کشور است. قلعۀ باستانی مولتان کارکردی نظامی داشته و تاریخی سه هزار ساله دارد. این قلعه پیش از حمله و تخریب توسط ارتش انگلستان (۱۸۴۹م) دارای چهار دروازه بوده که اکنون تنها یکی از آنها برجای است.
در بازسازی دروازه، کتیبه‌ای بزرگ حاوی شعری از علامه #اقبال_لاهوری نصب شده است.
▫️متن کتیبه:
مشو ای غنچهٔ نورسته دلگیر
ازین بستان سرا دیگر چه خواهی
لب جو، بزم گل، مرغ چمن سیر
صبا ، شبنم، نوای صبحگاهی
#مرتضی_رضوانفر
▫️پژوهشگاه میراث فرهنگی
#شعر 🔸 گوهر
گر به‌خود محکم شوی سیل بلا انگیز چیست
مثل گوهر در دل دریا نشستن می‌توان
▫️#اقبال_لاهوری
#شعر 🔸 زندگی
زندگی در صدف خویش گهر ساختن است
در دل شعله فرو رفتن و نگداختن است
عشق ازین گنبد در بسته برون تاختن است
شیشهٔ ماه ز طاق فلک انداختن است
سلطنت نقد دل و دین ز کف انداختن است
به یکی داد جهان بردن و جان باختن است
حکمت و فلسفه را همت مردی باید
تیغ اندیشه بروی دو جهان آختن است
مذهب زنده دلان خواب پریشانی نیست
از همین خاک جهان دگری ساختن است
▫️#اقبال_لاهوری
#شعر 🔸 دگران
مثل آئینه مشو محو جمال دگران
از دل و دیده فرو شوی خیال دگران
آتش از ناله مرغان حرم گیر و بسوز
آشیانی که نهادی به نهال دگران
در جهان بال و پر خویش گشودن آموز
که پریدن نتوان با پر و بال دگران
مرد آزادم و آن گونه غیورم که مرا
می‌توان کشت به‌یک جام زلال دگران
ای‌که نزدیک‌تر از جانی و پنهان ز نگه
هجر تو خوش‌ترم آید ز وصال دگران
#اقبال_لاهوری
#کتیبه🔸عید نوروز مبارک
دم مرا صفت باد فرودین کردند
گیاه را ز سِرشکم چو یاسمین کردند
درآ به سجده و یاری ز خسروان مطلب
که روز فقر نیاکان ما چنین کردند
▫️بخشی از کتیبۀ فارسی آرامگاه علامه اقبال لاهوری
علامه #اقبال در لاهور، کمبریج و مونیخ به مطالعه در فلسفه و حقوق پرداخت، او که به زبانهای اردو، انگلیسی و آلمانی مسلط بود، اعتقاد داشت تنها شعرِ فارسی بویژه قالب مثنوی است که می‌تواند افکار بلند او را تبیین نموده و در جهان جاودانه کند.
با آموختن زبان #فارسی نزد استاد، شروع به سرودن شعر و تدوین کتاب‌های منظوم جاوید نامه، زبورِ عجم، اسرار خودی، رموز بیخودی، پیام مشرق ... نمود.
#مرتضی_رضوانفر
https://t.iss.one/katibefarsi
#شعر🔸از توست
من همان مشت غبارم که به‌جائی نرسد
لاله از توست و نم ابر بهاری از توست
نقش پرداز توئی ما قلم افشانیم
حاضر آرائی و آینده‌نگاری از توست
#اقبال
#شعر🔸راز زندگی
از خودی مگذر بقا انجام باش
قطره‌ای می‌باش و بحر آشام باش
هستی و از نیستی ترسیده‌ای
ای سرت گردم غلط فهمیده‌ای
چون خبر دارم ز ساز زندگی
با تو گویم چیست راز زندگی
پر زن و از جذب خاک آزاد باش
همچو طایر ایمن از افتاد باش
تو اگر طایر نه‌ای ای هوشمند
بر سر غار آشیان خود مبند
ای که باشی در پی کسب علوم
با تو می‌گویم پیام پیر روم
علم را بر تن زنی ماری بود
علم را بر دل زنی یاری بود
#اقبال
▫️این ابیات گزیده شده از یک شعر بلند اقبال لاهوری است، اصرار می‌کنم آنرا بخوانید و بر واژه واژه‌اش مکث کنید. اینجا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸سلام آقای بی‌نیاز گوهرین
ای سکندر سلطنت نازک‌تر از جام جم است
یک جهان آیینه از سنگی شکستن می‌توان
گر به خود محکم شوی سیل بلاانگیز چیست
مثل گوهر در دل دریا نشستن می‌توان
من فقیرم بی‌نیازم مشربم این است و بس
مومیایی خواستن نتوان شکستن می‌توان
#اقبال
#شعر🔸زندگی
زندگی در صدف خویش گهر ساختن است
در دل شعله فرو رفتن و نگداختن است
مذهب زنده دلان خواب پریشانی نیست
از همین خاک جهان دگری ساختن است
#اقبال