وحید یامین پور
24.4K subscribers
1.8K photos
605 videos
41 files
629 links
Islamic Republic of IRAN🇮🇷/ Writer ✒️

شبکه های اجتماعی:
https://zil.ink/yaminpour
Download Telegram
خواندن رمان #ارتداد دارویی برای روح تب‌دارم در این روزها بود. در طول خواندنش، بارها و بارها خدا را شکر کردم و به خودم نهیب زدم که مبادا کفران نعمت کنم.

#وحید_یامین_پور در ارتداد، به شیوه‌ای نو، یک نعمت بسیار بزرگ را یادآوری می‌کند: "نعمت پیروزی انقلاب اسلامی." و برای ما ماهیان خوش‌بخت آب‌نشین، روایت می‌کند که اگر آب نبود، چه بلایی در انتظارمان بود.

یامین‌پور با کتاب خواندنی #نخل_و_نارنج شگفت‌زده‌مان کرده و اکنون با ارتداد، می‌کوشد نام خود را به عنوان یک داستان‌نویس تثبیت کند.

ارتداد تخیل فرداهای یک #اگر بزرگ است: اگر امت در اجرای دستور امام در ۲۱ بهمن ۱۳۵۷، ترس به دل راه می‌داد، فردا چه می‌شد؟
و همین خیال‌پردازی اندیشمندانه نویسنده، پیامدهای آن ترس را در بستر تاریخ بازسازی می‌کند.

بنابرین ارتداد همین که می‌تواند شکر نعمت انقلاب را در دلمان پایدار کند، نمره قبولی می‌گیرد و در فهرست رمانهای #ادبیات_استراژیک قرار می‌گیرد.

اما رمان ارتداد از منظر پیرنگ داستانی، اثری قوی به شمار نمی‌رود و چیرگی محتوا بر قالب، فرصت درخشش داستانی یک رمان انقلابی را کم کرده.

از سوی دیگر، وامداری نویسنده به نثر مرحوم #نادر_ابراهیمی چشمگیر است و خوانندگانی که این شیوه نوشتن را دوست دارند، از ارتداد خوششان خواهد آمد.

انتشارات #سوره_مهر ، چاپ هشتم رمان ارتداد را در ۲۴۵ صفحه و به قیمت ۳۵ هزار تومان منتشر کرده.

#کتاب_خوب #کتاب #رمان #داستان #معرفی_کتاب #یامین_پور #پرفروش #انقلاب #انقلاب_اسلامی #پهلوی #رضا_پهلوی #امام #امام_خمینی #خمینی #رهبر #خامنه_ای #بهشتی #مطهری #طالقانی #متوسلیان #ایران #لبنان

https://www.instagram.com/p/CExNJHkJQp5/
گفت: کسی‌که واقعاً شاد است، هیچ‌وقت بلند بلند نمی‌خندد. خنده‌ی بلند اغلب برای پنهان کردن یک افسردگی درونی است. مثل افسردگی در ساعت‌های پایانی یک تعطیلات که آدم را به دست و پا زدن برای یک شادی مضحک وا می‌دارد. نکند زمان بگذرد و من به اندازه کافی شاد نبوده باشم!

من به‌یاد کسانی می‌افتم که در راه بازگشت از شمال، با اضطراب آخرین ساعت‌های فراغت‌شان را می‌گذرانند... با پایکوبی دسته جمعی کنار جاده‌ها و نعره زدن در تونل‌ها...

شادی، کالایی نیست که با خرج کردن پول و زمان، بدست آید؛ شادی با فائق آمدن و چیره شدن بر زمان بدست نمی‌آید. تلاش برای شاد بودن مساوی است با اضطراب و نهایتا افسردگی.
بهجت و انبساط خاطر حقیقی، نه نسبتی با "تعطیلی" دارد و نه دارایی. شادی حقیقی از چشمه درون می‌جوشد. در هنگام "انس" و نه در "نسیان".

#بشنو_از_نی
#یادگاری

➕️ @yaminpour
#داستان_فراموشی
وحید یامین پور
ما گاهی در جایی "هستیم" ولی آنجا "قرار" نداریم. بودن در جایی -یا جایگاهی- همیشه مساوق قرار گرفتن در آنجا نیست. "قرار" داشتن در گوشه‌ای از این جهان، چیز کمیابی است‌. وقتی جایی هستیم که آن‌جا قرار نداریم، دست‌مان به یک کار حقیقی نمی‌رود، دست‌مان دچار پریشانی…
ادامه...

شاید به این فکر کنید که هرگاه احساس بی‌قراری کردید، جا و جایگاه خود را تغییر دهید تا به قرار برسید. اما بی‌قراری با جا-به-جا شدن منتفی نمی‌شود. وقتی از این سوی اتاق به آن‌سو نقل مکان کنید، اتاق شما عوض نمی‌شود. ما در عالَم هستیم در نسبت با چیزهایی دیگر. باید نسبت را تغییر داد تا عالم تغییر کند.
کسی‌که نسبتش با عالم و آدم از جنس سود و زیان است با همه آدمهای دیگر از این جنس، در همه جای جهان در یک اتاق است و گاهی ممکن است از کسی که در اتاقش همجوار او نشسته دور و بیگانه باشد.
نسبت‌هاست که عالمی را برای ما پدیدار و مرئی و عالمی را ناپدید و نامرئی می‌کند. آنگاه با آن‌ها که در یک عالمیم، هم‌زبان و هم‌نوا می‌شویم. اما جهان امروز جهان سوءتفاهم‌ و تخاصم و کین‌توزی است.

#یادگاری
#داستان_فراموشی
✒️وحید یامین‌پور
➕️ @yaminpour
"پوچ‌گرایی" ترجمه‌ی بسیار نارسا و بدی برای "نیهیلیسم" است، حتی بدتر از اینکه "اومانیسم را "انسان‌گرایی" ترجمه کنیم.
نیهیلیسم، کشف فلسفی بزرگی برای توضیح عالم ماست.
فیلسوف، کاشف نظم عالَمی است که انسان در هر دوره در آن به سر می‌برد. نیچه مخترع نیهیلیسم نیست یا بنا نیست بی‌خدایی را تجویز و توصیه کند، بلکه او محاکات کننده وضعی است که در آن بود و نبود خدا یکسان است. فلسفه بیرون از فیلسوف است و فیلسوف به آن راه می یابد و با آن یگانه می‌شود و سپس آنرا بر زبان می‌آورد.
بشر جدید پس از دو هزار سال فهم متافیزیک از خدا و ماوراء، با آلت قتاله‌ی سوبژکتیویته، خدا را زخمی کرده است و خدای دست‌ساز خود را جای آن نشانده است.
این پرسش ابراهیم نبی (ع) در تاریخ باقی است: قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ؟!
آیا آنچه با دست خود ساخته و پرداخته‌اید، می‌پرستید؟!

#یادگاری
#داستان_فراموشی
➕️ @yaminpour
وحید یامین پور
"پوچ‌گرایی" ترجمه‌ی بسیار نارسا و بدی برای "نیهیلیسم" است، حتی بدتر از اینکه "اومانیسم را "انسان‌گرایی" ترجمه کنیم. نیهیلیسم، کشف فلسفی بزرگی برای توضیح عالم ماست. فیلسوف، کاشف نظم عالَمی است که انسان در هر دوره در آن به سر می‌برد. نیچه مخترع نیهیلیسم نیست…
خدا، مرده است و خدای دست‌ساز، تکنیک، گوگل، هوش مصنوعی، گوشی هوشمند... و آنچه که ما را از تفکر، ریاضت، خلوت و ذکر در محضر یک حقیقت متعالی بی‌نیاز کرده، به خود می‌خواند... ما با آن خو گرفته‌ایم(ذکر) و به آن گوش می‌سپاریم(عبادت) و با آن آرام می‌شویم(ایمان) و به آن اتکا می‌کنیم(توکل) و از قدرت و سرعت و دقتش به وجد می‌آییم و تحسینش می‌کنیم(تسبیح)... ساینس و تکنولوژی پروردگار بشر جدید است. ما را در دامان خود می‌پرورد و ما با آن انس می‌گیریم و از نبودنش به وحشت می‌افتیم.
آرام آرام در جان‌مان واگویه‌ای صدایش را بلند می‌کند که خدای قرآن، آنکه خلقت آسمان‌ها را بر ستون‌های نامرئی می‌داند، سخن علمی و دقیقی گفته یا آنچه تلسکوپ‌های غول‌پیکر ماژلان و هابی-ابرلی گزارش می‌کنند...
و آیا الگوریتم‌های پیچیده در پس و پشت پلتفرم‌ها و شبکه‌های اجتماعی در کشف تمایلات و نیازهای ما باهوش‌تر از ملائکه‌ی رقیب و عتید نیستند؟
و آیا پاسخهای خیره‌کننده هوش مصنوعی از مکاشفات و معاینات اهل معنا در کشف علل حوادث و چرایی امور عالَم، اطمینان‌بخش‌تر نیست؟
و اساساً چه نیازی هست که انسان، معنا و بنیاد ارزشمندی و معناداری امور را در جایی بیرون از خودش جستجو کند؟
ما احترام خدا را نگه می‌داریم ولی در جان‌مان چندان به او و دستگاه غیرعلمی‌اش اطمینان نداریم. همه ما فرزندان کوجیتوی دکارتیم.
#یادگاری
#داستان_فراموشی
➕️ @yaminpour
وحید یامین پور
اگر اندیشه مرگ نباشد و زندگی تا بی‌نهایت ممتد فرض شود، آنگاه هیچ درکی از مسئولیت، اولویت و فوریت در زندگی نخواهد بود. << ابوسعید ابوالخیر را پرسیدند از تفسیر این خبر که: "تفکّر ساعة خيرٌ من عبادة سنة". شیخ ما گفت: "یک ساعت اندیشه از نیستی خویش بهتر از یک سال…
وجدان و خودِ اصیل انسانی تا زمانی‌که گم‌گشته در اهواء‌ و ورّاجی‌ها و بوالفضولی‌های همگانیِ خیابانی است، از ما پنهان است. فقط آن‌گاه که دلشوره‌ی مرگ رخ می‌دهد و انسان مرگ را نه مرگ دیگری بلکه مرگ خود می‌بیند یا با یک مرگ ناگهانی بزرگ غیرمنتظره مواجه می‌شود، در آستانه‌ی افشاشدگی خود قرار می‌گیرد.
بیرون از افشاگری مرگ، همه‌ی فهم‌ها منفعلانه و دروغین است و آنچنانکه آوینی در "آخرین دوران رنج" می‌گوید، نظم و انضباط نهیلیستی در متن روزمرگی اختیار و آگاهی انسان را می‌رباید و خفه می‌کند.
راز اینکه هنر و شعر در همسايگی رنج و دلشوره‌ی مرگ متولد می‌شود همین آگاهی حقیقی و بی‌پرده از خویش و هستی است.

#یادگاری #داستان_فراموشی
#آوینی #هایدگر
➕️ @Yaminpour
به تعبیر #هایدگر در زمانه‌ما گفتار به وراجّی و ژاژخایی بدل شده؛ وراجّی همان یاوه‌ای است که در آن فقط حرف زدن اهمیت دارد و نه محتوای سخن.
همه سخن می‌گویند ولی همزبانی در کار نیست. در عین حال گم‌شدن در هیاهوی یاوه‌ها و همرنگ جماعت شدن همان غفلت و خلسه‌ی لذت‌بخشی است که ما را از دلشوره‌های هستی‌شناختی نجات می‌دهد و از دست خویشتن اصیل می‌رهاند.

#یادگاری #داستان_فراموشی
#انتخابات #رسانه
#شبکه_های_اجتماعی
➕️ @Yaminpour
"شادی" آنگاه رو می‌آورد که انسان "آزاد" باشد. آزادی آنگاه رو می‌کند که انسان توان تهی کردن خود از توهمات را داشته باشد. توهمات آنگاه پراکنده میشود که انسان با "خود اصیل" خویش روبه‌رو شود. خود اصیل آنگاه حجاب از چهره می‌گشاید که انسان در وجدان خویش مطیع "آنها" نباشد. آنها همان das-man "فرد منتشر" اند‌؛ همان توده‌ی بی‌قواره‌ی یک‌شکل گم‌شده در هیاهوی هم. همان جماعت یکرنگ شکل یافته از اخبار رسانه‌ها. و رها شدن از این تارهای در هم‌تنیده با "مرگ‌آگاهی" میسر می‌شود.

#یادگاری
#هایدگر
#داستان_فراموشی
➕️ @Yaminpour
دور، دور پیامبران رسالت‌نیافته(فرستاده نشده!) است. و عاقبت نوبت احزاب سیاسی است که در صدد الوهیت یافتن‌اند. به این طریق که هرآنچه با اصول مورد اعتقاد آنها و مقاصد تغییر پذیرشان مناسب باشد، ملاک اخلاق می‌شود...
#نیهیلیسم
(توضیح جلال آل‌احمد در این‌باره: این‌که وقتی ارزش‌های مهم اخلاقی و مذهبی بی‌اثر شدند و جاشان خالی ماند آن وقت کمترین ارزشها را می‌توان جانشین آنها کرد.)
با از تخت‌به‌زیر آوردن برترین ارزشها هرکسی این امکان را می‌یابد که نیمچه فرقه‌ی خود را آذین ببندد...
#یادگاری
#داستان_فراموشی
▪️ارنست یونگر، عبور از خط

➕️ @yaminpour
انسانی که به اندازه‌گیری و انباشت اطلاعات رو می‌آورد، به اندیشیدن پشت میکند. علم جدید، انسان بی‌اندیشه می‌سازد. اولین تاثیر بیگانگی با اندیشه، آوارگی است. اندیشیدن با "ریشه داشتن" همراه است. انسان بیگانه با اندیشه، روی زمین جایی برای سُکنی گزیدن و ریشه دوانیدن پیدا نمی‌کند. ما اغلب مسکن داریم ولی سُکنی، نه. به همین جهت انسانِ آواره، به توریسم و سپس به مهاجرت رو میاورد. ولی هیچ مقصدی برای توریست یا مهاجر، محلی برای سکنی نیست. انسان بدون انس با اندیشه، همه جا آواره است. او با زمینی که ریشه‌هایش را بپروراند، بیگانه است.

#یادگاری
#داستان_فراموشی

➕️ @yaminpour