#سیدیاسر_جبرائیلی:
سخن حق رئیس کل بانک مرکزی درباره FATF
▫️آقای دکتر همتی گفته است: "عدم تعیین تکلیف FATF میتواند در #نبود_تحریمها مانعی برای سیستم بانکی کشور در انجام مبادلات بانکی بینالمللی باشد".
این فرمایش ایشان کاملا دقیق است. اما یک واقعیت دقیق مستتر در این بیان هست که شاید به چشم نیاید، و یک واقعیت دقیق دیگر هست که ایشان نگفتهاند.
▪️سخن رئیس کل بانک مرکزی کاملا صحیح است که اگر روزی تحریمها رفع شود -به بیان ایشان در شرایط نبود تحریم- اگر استانداردهای FATF را اجرا نکنیم، برای مبادلات بانکی به مشکل برمیخوریم. میتوان ساعتها برای این سخن دقیق آقای همتی استدلال کرد که نظام بانکی بینالمللی از استانداردهایی پیروی میکند که توصیههای FATF یکی از مهمترین آنهاست و اگر کشوری این استانداردها را رعایت نکند، مبادلات بانکی برای او سخت میشود. لذا روزی که تحریم نباشیم، حتما یکی از موافقان اجرای استانداردهای استانداردهای FATF این حقیر خواهم بود.
▫️اما اجازه دهید از همین سخن آقای همتی استفاده کرده و بگوییم ایشان با ما همراه هستند که در شرایطی که تحریم هستیم، اجرای استانداردهای FATF باعث عادی شدن مبادلات بانکی ما نخواهد شد. ایشان حتما میپذیرند که در شرایط تحریم، اجرای استانداردهای FATF کاری لغو است و مسئلهای از ما حل نخواهد کرد.
▪️با این وجود، یک نکته مهم دیگر در این میان وجود دارد و آن اینکه چون رئیس کل بانک مرکزی به اقتضای تخصص و مسئولیت خود، عنایتی به وجه سیاسی ماجرا ندارند، به این جنبه ماجرا نمینگرند که آمریکاییها از استانداردهای FATF برای هوشمندسازی و موثرسازی تحریمهای خود استفاده میکنند. کسی که کتاب آقای خوان زاراته (جنگ خزانهداری) را خوانده است، نیک میداند که برخی توصیههای FATF با تلاش وزارت خزانهداری آمریکا برای بستن منافذ دور زدن تحریم در کتابچه توصیهها وارد شده است. به عبارت دیگر، اجرای استانداردهای FATF در شرایط تحریم، دور زدن تحریم را برای ما سختتر میکند؛ چنانکه کرده است!
▫️معالاسف به دلایل آشکار از دولت نمیتوان انتظار توجه به وجه سیاسی ماجرای FATF را داشت. اما سخنان آقای همتی باب مصالحه بین منتقدان و دولت در این زمینه را باز کرده است: هر زمانی که تحریمی علیه ما وجود نداشت، ما با شما همراه میشویم و با کمک همدیگر این استانداردها را در نظام بانکی خود اجرا میکنیم. اما به استناد همین سخن آقای همتی که میگویند اجرا نکردن FATF در شرایط "نبود تحریم" مانع مبادلات بانکی میشود، بیایید و تا زمانی که تحریمها پابرجا هستند، شما با منتقدان همراه شوید و استانداردهای FATF را اجرا نکنید تا گشایش در حوزه مبادلات تجاری را ببینید.
▪️مردم عزیز ایران یادشان هست که پیش از ورود ایران به لیست سیاه FATF "تیم تحریف" مدعی بود اگر وارد لیست سیاه شویم، تجارت ایران صفر خواهد شد. همان ایام راقم این سطور با تحلیل آمار تجارت خارجی نشان داد که در دورههای قبلی، ایران در لیست سیاه بوده و تجارتش نه تنها صفر نشده است، بلکه در مواردی افزایش نیز یافته است. در قریب به یک سال گذشته نیز که ایران در لیست سیاه بوده، نه تنها تجارتش صفر نشده، بلکه بالغ بر ۵۰ میلیارد دلار صادرات و واردات داشتهایم. اگر با منطق و حقایق روشن بجنگید، حق دهید که کسانی بگویند خدای ناکرده نفوذی و عامل دشمن هستید و قصد خیانت دارید.
@syjebraily
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
سخن حق رئیس کل بانک مرکزی درباره FATF
▫️آقای دکتر همتی گفته است: "عدم تعیین تکلیف FATF میتواند در #نبود_تحریمها مانعی برای سیستم بانکی کشور در انجام مبادلات بانکی بینالمللی باشد".
این فرمایش ایشان کاملا دقیق است. اما یک واقعیت دقیق مستتر در این بیان هست که شاید به چشم نیاید، و یک واقعیت دقیق دیگر هست که ایشان نگفتهاند.
▪️سخن رئیس کل بانک مرکزی کاملا صحیح است که اگر روزی تحریمها رفع شود -به بیان ایشان در شرایط نبود تحریم- اگر استانداردهای FATF را اجرا نکنیم، برای مبادلات بانکی به مشکل برمیخوریم. میتوان ساعتها برای این سخن دقیق آقای همتی استدلال کرد که نظام بانکی بینالمللی از استانداردهایی پیروی میکند که توصیههای FATF یکی از مهمترین آنهاست و اگر کشوری این استانداردها را رعایت نکند، مبادلات بانکی برای او سخت میشود. لذا روزی که تحریم نباشیم، حتما یکی از موافقان اجرای استانداردهای استانداردهای FATF این حقیر خواهم بود.
▫️اما اجازه دهید از همین سخن آقای همتی استفاده کرده و بگوییم ایشان با ما همراه هستند که در شرایطی که تحریم هستیم، اجرای استانداردهای FATF باعث عادی شدن مبادلات بانکی ما نخواهد شد. ایشان حتما میپذیرند که در شرایط تحریم، اجرای استانداردهای FATF کاری لغو است و مسئلهای از ما حل نخواهد کرد.
▪️با این وجود، یک نکته مهم دیگر در این میان وجود دارد و آن اینکه چون رئیس کل بانک مرکزی به اقتضای تخصص و مسئولیت خود، عنایتی به وجه سیاسی ماجرا ندارند، به این جنبه ماجرا نمینگرند که آمریکاییها از استانداردهای FATF برای هوشمندسازی و موثرسازی تحریمهای خود استفاده میکنند. کسی که کتاب آقای خوان زاراته (جنگ خزانهداری) را خوانده است، نیک میداند که برخی توصیههای FATF با تلاش وزارت خزانهداری آمریکا برای بستن منافذ دور زدن تحریم در کتابچه توصیهها وارد شده است. به عبارت دیگر، اجرای استانداردهای FATF در شرایط تحریم، دور زدن تحریم را برای ما سختتر میکند؛ چنانکه کرده است!
▫️معالاسف به دلایل آشکار از دولت نمیتوان انتظار توجه به وجه سیاسی ماجرای FATF را داشت. اما سخنان آقای همتی باب مصالحه بین منتقدان و دولت در این زمینه را باز کرده است: هر زمانی که تحریمی علیه ما وجود نداشت، ما با شما همراه میشویم و با کمک همدیگر این استانداردها را در نظام بانکی خود اجرا میکنیم. اما به استناد همین سخن آقای همتی که میگویند اجرا نکردن FATF در شرایط "نبود تحریم" مانع مبادلات بانکی میشود، بیایید و تا زمانی که تحریمها پابرجا هستند، شما با منتقدان همراه شوید و استانداردهای FATF را اجرا نکنید تا گشایش در حوزه مبادلات تجاری را ببینید.
▪️مردم عزیز ایران یادشان هست که پیش از ورود ایران به لیست سیاه FATF "تیم تحریف" مدعی بود اگر وارد لیست سیاه شویم، تجارت ایران صفر خواهد شد. همان ایام راقم این سطور با تحلیل آمار تجارت خارجی نشان داد که در دورههای قبلی، ایران در لیست سیاه بوده و تجارتش نه تنها صفر نشده است، بلکه در مواردی افزایش نیز یافته است. در قریب به یک سال گذشته نیز که ایران در لیست سیاه بوده، نه تنها تجارتش صفر نشده، بلکه بالغ بر ۵۰ میلیارد دلار صادرات و واردات داشتهایم. اگر با منطق و حقایق روشن بجنگید، حق دهید که کسانی بگویند خدای ناکرده نفوذی و عامل دشمن هستید و قصد خیانت دارید.
@syjebraily
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
#امین_توکلیزاده:
ارتفاع پست
سالها برای درس آموزی از حاج آقای امجد پای منبرش نشستیم و چقدر در لیالی قدر با او گریستیم. تهران بدون حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی، آیت الله خوشوقت، آیت الله حق شناس، استاد فاطمی نیا و حاج آقای امجد برایمان قابل تحمل نبود و هر کدام به نوعی جانی دوباره به روح خسته مان می داند تا سال ۸۸ سال که فتنه فرا رسید غبار همه جا را گرفته بود و فقط با خورشید ولایت می شد راه را پیدا کرد نور ستاره ها کفایت روشنایی راه برای خودشان را هم نمی داد.
ولی امام امت درخشان تر از دیروز و با صلابت تر از همیشه بود و نوبت نخبگان و علما بود که به این شک و تردید ها پایان دهند علمای روشن ضمیر و انقلابی به رسالت خود عمل کردند و با تمام وجود به میدان آمدند ولی برخی دیگر با سکوت و نجوای تردید مردم را در فتنه رها کردند.
فتنه یک امتحان بزرگ بود که همه راغربال می کرد. آن روزها محمد امجد، مهدی هاشمی و روح الله زم جزء فعالین فتنه بودند پسران شیوخی که هر کدام به نحوی از مسیر ولایت دور افتاده بودند و برخی در حال تدارک برای ایستادن در برابر نائب امام زمان بودند.
دلمان برای استاد اخلاق می سوخت باورمان نمی شد او بر خلاف درس هایی خودش حرکت کند او یک بار همین امتحان را در مسجد کوی دانشگاه سال ۷۸با قبولی داده بود، ولی حالا اصحاب فتنه را صدیق می دانست و برای آنهادعا می کرد.
حرم امام زاده صالح که می توانست نقش مسجد کوی دانشگاه سال ۷۸ را داشته باشد شده بود پاتوق اصحاب فتنه، و البته مردم تحمل نکردند و با تشدید اعتراض های مردمی به شیخ مجبور به ترک این مکان مقدس شد.
چه شده بود که استاد از شاگردان خود باز مانده بود چرا امجد سال ۸۸ توان تشخیص سال ۷۸ را نداشت عده ای از دلسوزان دست نکشیدند جلسات متعددی با برخی از آقایان مثل ایشان برگزار کردند، کاشف به عمل آمد برخی از فتنه گران از جمله مهدی هاشمی برنامه ریزی ویژه ای برای بیوت آقایان ترتیب داده اند و مرتب با تزریق اطلاعات غلط و نشان دادن عکس جنازه و ضرب و شتم و درگیری و نامه نگاری های هدایت شده سعی در تحریک آنها دارند .
علت منبرهای فتنه انگیز و سکوت های طولانی تا حدی معلوم شد،کودکان دیروز بزرگ شده بودند و پدران پیر و تسلیم فرزندان.
عده ای از دلسوزان شروع کردند با برخی از آقایان ارتباط گرفتن و دادن اطلاعات واقعی البته تفاوت کار این بود که زحمت این عزیزان منحصر می شد به چند جلسه و کار حلقه های اطراف و فرزندان ناخلف شبانه روزی و مستمر بود.
با شیخ امجد جلسه ای مفصل برگزار شد و آنقدر استدلال و سند آوردند تا ایشان قانع شد ولی در نهایت شیخ شرطی محالی گذاشت، او گفت اگر محمد ما را متقاعد کردید من قبول می کنم همه متعجب بودند آخر چرا شیخ تسلیم فرزند خود و حلقه اطرافیان شده شیخ دلیل متحیر کننده تری آورد او گفت من به محمد نان حلال داده ام امکان ندارد دروغ بگوید، سست بودن دلیل شیخ بر همه آشکار بود و محمد را هم همه می شناختند او از مبنا دچار انحراف بود البته حضور مداوم محمد هاشمی و اظهار ارادتمندی و خاکساری و مرید و نژاد بازی او هم بی تاثیر نبود و حتی یک دهه محمد امجد و محمد هاشمی منبر می رفتند و حاج آقا شده بود پا منبری اینها.
شیخ، دیکتاتوری موسوی در مقابل رای اکثریت مردم را نمی دید، ایستادن او را در برابر قانون را نمی دید، ولی خطای یک پاسبان و درجه دار را در برخورد با آشوبگران اغتشاشگران را فریاد میزد.
شیخ به چشم خود می دید که خیابان ها را ضد انقلاب اشغال کرده و پشت امثال او منافقان و قاتلان هزاران انسان بی گناه پنهان شده اند ولی سکوت می کرد او در برابر تهمت تقلب به نظام اسلامی مظلوم سکوت می کرد، شیخ قدرت تشخیص خود را به حلقه اطرافیان خود و پسرش محمد واگذار کرده بود و افکار آنها را فریاد می زد یک روز تشکیل حکومت اسلامی پیش از ظهور را رد می کرد و روز دیگر و در رفتاری متناقض اصرار بر حضور در انتخابات مجلس خبرگان را داشت و وقتی رد صلاحیت شد مثل میر حسین به جای اعتراض قانونی با صدور بیانیه بر علیه نظام به انحراف ادامه می داد یک روز از سیاست دوری می کرد روز دیگر حامی حسن روحانی می شد و توافق برجام را تبریک می گفت و این اواخر هم در فرانسه برای مرگ امیر ارجمند منافق پیام تسلیت صادر کرد و کنار برادر فتنه گر او بر علیه جمهوری اسلامی بیانیه صادر کرد.
ارتفاع پست
سالها برای درس آموزی از حاج آقای امجد پای منبرش نشستیم و چقدر در لیالی قدر با او گریستیم. تهران بدون حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی، آیت الله خوشوقت، آیت الله حق شناس، استاد فاطمی نیا و حاج آقای امجد برایمان قابل تحمل نبود و هر کدام به نوعی جانی دوباره به روح خسته مان می داند تا سال ۸۸ سال که فتنه فرا رسید غبار همه جا را گرفته بود و فقط با خورشید ولایت می شد راه را پیدا کرد نور ستاره ها کفایت روشنایی راه برای خودشان را هم نمی داد.
ولی امام امت درخشان تر از دیروز و با صلابت تر از همیشه بود و نوبت نخبگان و علما بود که به این شک و تردید ها پایان دهند علمای روشن ضمیر و انقلابی به رسالت خود عمل کردند و با تمام وجود به میدان آمدند ولی برخی دیگر با سکوت و نجوای تردید مردم را در فتنه رها کردند.
فتنه یک امتحان بزرگ بود که همه راغربال می کرد. آن روزها محمد امجد، مهدی هاشمی و روح الله زم جزء فعالین فتنه بودند پسران شیوخی که هر کدام به نحوی از مسیر ولایت دور افتاده بودند و برخی در حال تدارک برای ایستادن در برابر نائب امام زمان بودند.
دلمان برای استاد اخلاق می سوخت باورمان نمی شد او بر خلاف درس هایی خودش حرکت کند او یک بار همین امتحان را در مسجد کوی دانشگاه سال ۷۸با قبولی داده بود، ولی حالا اصحاب فتنه را صدیق می دانست و برای آنهادعا می کرد.
حرم امام زاده صالح که می توانست نقش مسجد کوی دانشگاه سال ۷۸ را داشته باشد شده بود پاتوق اصحاب فتنه، و البته مردم تحمل نکردند و با تشدید اعتراض های مردمی به شیخ مجبور به ترک این مکان مقدس شد.
چه شده بود که استاد از شاگردان خود باز مانده بود چرا امجد سال ۸۸ توان تشخیص سال ۷۸ را نداشت عده ای از دلسوزان دست نکشیدند جلسات متعددی با برخی از آقایان مثل ایشان برگزار کردند، کاشف به عمل آمد برخی از فتنه گران از جمله مهدی هاشمی برنامه ریزی ویژه ای برای بیوت آقایان ترتیب داده اند و مرتب با تزریق اطلاعات غلط و نشان دادن عکس جنازه و ضرب و شتم و درگیری و نامه نگاری های هدایت شده سعی در تحریک آنها دارند .
علت منبرهای فتنه انگیز و سکوت های طولانی تا حدی معلوم شد،کودکان دیروز بزرگ شده بودند و پدران پیر و تسلیم فرزندان.
عده ای از دلسوزان شروع کردند با برخی از آقایان ارتباط گرفتن و دادن اطلاعات واقعی البته تفاوت کار این بود که زحمت این عزیزان منحصر می شد به چند جلسه و کار حلقه های اطراف و فرزندان ناخلف شبانه روزی و مستمر بود.
با شیخ امجد جلسه ای مفصل برگزار شد و آنقدر استدلال و سند آوردند تا ایشان قانع شد ولی در نهایت شیخ شرطی محالی گذاشت، او گفت اگر محمد ما را متقاعد کردید من قبول می کنم همه متعجب بودند آخر چرا شیخ تسلیم فرزند خود و حلقه اطرافیان شده شیخ دلیل متحیر کننده تری آورد او گفت من به محمد نان حلال داده ام امکان ندارد دروغ بگوید، سست بودن دلیل شیخ بر همه آشکار بود و محمد را هم همه می شناختند او از مبنا دچار انحراف بود البته حضور مداوم محمد هاشمی و اظهار ارادتمندی و خاکساری و مرید و نژاد بازی او هم بی تاثیر نبود و حتی یک دهه محمد امجد و محمد هاشمی منبر می رفتند و حاج آقا شده بود پا منبری اینها.
شیخ، دیکتاتوری موسوی در مقابل رای اکثریت مردم را نمی دید، ایستادن او را در برابر قانون را نمی دید، ولی خطای یک پاسبان و درجه دار را در برخورد با آشوبگران اغتشاشگران را فریاد میزد.
شیخ به چشم خود می دید که خیابان ها را ضد انقلاب اشغال کرده و پشت امثال او منافقان و قاتلان هزاران انسان بی گناه پنهان شده اند ولی سکوت می کرد او در برابر تهمت تقلب به نظام اسلامی مظلوم سکوت می کرد، شیخ قدرت تشخیص خود را به حلقه اطرافیان خود و پسرش محمد واگذار کرده بود و افکار آنها را فریاد می زد یک روز تشکیل حکومت اسلامی پیش از ظهور را رد می کرد و روز دیگر و در رفتاری متناقض اصرار بر حضور در انتخابات مجلس خبرگان را داشت و وقتی رد صلاحیت شد مثل میر حسین به جای اعتراض قانونی با صدور بیانیه بر علیه نظام به انحراف ادامه می داد یک روز از سیاست دوری می کرد روز دیگر حامی حسن روحانی می شد و توافق برجام را تبریک می گفت و این اواخر هم در فرانسه برای مرگ امیر ارجمند منافق پیام تسلیت صادر کرد و کنار برادر فتنه گر او بر علیه جمهوری اسلامی بیانیه صادر کرد.
ولی حرمت شیخ را نظام حفظ کرد، با توصیه شاگردان و مریدان انقلابی شیخ و برخی از اعضا بیتش سعی شد محمد هاشمی و محمد را از شیخ دور کنند ولی محمد او را رها نمی کرد به مالزی و فرانسه که رفت اوضاع بدتر شد اندک دسترسی های شاگردان دیروز و دلسوزان امروز او هم قطع شد و هر چند مدت یکبار پیامی از شیخ صادر می شد که مایه افسوس بیشتر می شد ولی واقعا مظلوم تر این انقلاب نداریم در همان ایام فتنه، او همچنان از عواید امام زاده بهرمند بود، و وقتی همسر ایشان درسال ۸۸ به رحمت خدا رفت در سرداب امام زاده با احترام دفن شده، خانه و خودرو و تمام امکانات برای ایشان حفظ کرده بودند تا مبادا شیخ احساس بدی کند ولی فایده ای نداشت نجواهای شیطانی فرزند ناخلف و حلقه مشاورین منحرف را با هیچ چیز نمی شد جبران کرد.
امروز وقتی فیلم سقوط شیخ را از آن ارتفاع به این مقام پست دیدم احساس کردم او دیگر حاج آقا امجد نیست هر چه به صورتش نگاه کردم کمترین اثری از نورانیت آن شبهای قدر ندیدم و چقدر چهره اش درس آموز شده و داستان امجد داستان تکراری تاریخ است.
داستانی عبرت آموز از انحراف یک عالم که تسلیم مشاوران و فرزند منحرف خود شده البته راه توبه باز است شاید شبی شیخ راهی مسجد شود و توبه نصوح کند ولی با دلهایی که منحرفشان کرد چه می کند. فساد و انحراف علما را جبران کردن سخت و دشوار است خدا عاقبت همه ما را بخیر کند.
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
امروز وقتی فیلم سقوط شیخ را از آن ارتفاع به این مقام پست دیدم احساس کردم او دیگر حاج آقا امجد نیست هر چه به صورتش نگاه کردم کمترین اثری از نورانیت آن شبهای قدر ندیدم و چقدر چهره اش درس آموز شده و داستان امجد داستان تکراری تاریخ است.
داستانی عبرت آموز از انحراف یک عالم که تسلیم مشاوران و فرزند منحرف خود شده البته راه توبه باز است شاید شبی شیخ راهی مسجد شود و توبه نصوح کند ولی با دلهایی که منحرفشان کرد چه می کند. فساد و انحراف علما را جبران کردن سخت و دشوار است خدا عاقبت همه ما را بخیر کند.
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
#کبری_آسوپار
📝تحریف رهبری، ظلمی اصلاحطلبانه
🔻تیتر اصلی چند روزنامهی اصلاحطلب در روز پنجشنبه ۲۷ آذر ۹۹، پیرامون سخنرانی رهبری را ببینیم:
روزنامه شرق: "مقام معظم رهبری: اگر بتوان تحریمها را لغو کرد، یک ساعت هم نباید تاخیر کنیم"
روزنامه سازندگی: "رهبرانقلاب: در رفع تحریمها یک ساعت هم نباید تاخیر کنیم"
روزنامه آرمان: "در رفع تحریمها یک ساعت هم نباید تاخیر کرد"
روزنامه اعتماد: "نباید حتی یک ساعت در رفع تحریم تاخیر کنیم"
روزنامه همشهری: "اگر بتوان تحریم را رفع کرد، یک ساعت هم نباید تاخیر کرد"
🔻از این تیترهای رسانههای اصلاحطلب و حامی دولت، اینگونه برداشت میشود که نظر رهبری بر فوریت رفع تحریمهاست. اما آیا واقعاً اینگونه است؟
🔻جملهی شرطی و معترضهی رهبری پیرامون عدم تاخیر برای رفع تحریمها، با تحریف گسترده در روزنامهها و کانالهای تلگرامی و صفحات مجازی اصلاحطلبان مواجه شد. حضرت آیتالله خامنهای روز چهارشنبه گفتند که "رفع تحریم دست دشمن است" و "ما که خودمان نمیتوانیم رفع تحریم کنیم". مفهوم این جملات روشن است و آن اینکه ایشان انتظار سیاست و اقدامی غیر از تلاش برای رفع تحریمها از مسئولین کشور دارند. در ادامه البته تاکید میکنند که "نمیگویم دنبال رفع تحریمها نباشیم"، یعنی من که با رفع تحریمها مخالف نیستم، اما... و آنچه پس از این اما و اگرها میآید، اصل موضع رهبریست. جملات بعدی ایشان موید این نظر است که توانایی رفع تحریمها در ما وجود ندارد و در واقع، توضیح همان جمله است که ابتدا فرمودند؛ اینکه "رفع تحریمها دست دشمن است و ما خودمان نمیتوانیم". برای آنکه روشن شود مخالفتی با رفع تحریمها ندارند، میگویند که "اگر بتوانیم تحریم را رفع کنیم، یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم. البتّه چهار سال است تأخیر شده، از سال ۹۵ بنا بوده همهی تحریمها یکباره برداشته بشود [امّا] تا الان نه فقط برداشته نشده، زیاد هم شده." مفهوم جمله روشن است؛ جمله شرطی و معترضهایست با لفظ "اگر" که یعنی نتوانستید تحریمی را "یکباره" لغو کنید، چهار سال از آن زمانی که رییسجمهور گفته بود "تحریمها یک باره لغو میشود" گذشته و تحریمها "زیاد" هم شده است. گویی رهبری برای سخنانشان در باب اینکه رفع تحریمها دست ما نیست، شاهد مثال میآورند؛ شاهدی از سخنانِ خود مدعیان تلاش برای رفع تحریم. حال دیگر چه وجهی دارد از رفع تحریمها و عدم تاخیر یک دقیقهای در صورت امکان آن بگویند، وقتی دیدیم و میدانیم و خود آقا هم میگویند امکان آن دست ما نیست؟ بله، وجهی ندارد و رهبری هم این را نگفتهاند، اما اصلاحطلبان با بریدن و تیتر کردن یک بخش از سخنان ایشان که بدون ذکر جملات قبلی و بعدی، معنای دیگری مییابد، خواستهاند بگویند که رهبر انقلاب نظر بر رفع سریع تحریمها دارند. آیا این ظلم به رهبری نیست که سخنان ایشان را با دیدگاه خودمان تغییر داده و حتی برعکس آنچه نظرشان بوده، نشان دهیم تا بگوییم رهبری با ما همراه است؟
🔻اصلاحطلبان و دولت تدبیر و امیدی که بر سر کار آوردند، برای درست نشان دادن سیاستهای خود در اداره کشور، از هیچ تحریفی رویگردان نیستند. وقتی توانستند از خونینترین قیام شیعه، درس مذاکره بگیرند، یا برجامی را که با عملیات رسانهای و چانهزنی در بالا و فشار از پایین، به نظام تحمیل کردند، به نام نظر کل نظام جا بزنند، دیگر تحریف یک جمله از رهبر انقلاب که لابد برایشان ساده است. گرچه که تحریف مواضع مهم یک فرد و نمایش چهرهای مخدوش از او، در واقع تحریف شخصیت اوست. هم از این روست که این نوشتار برای تذکر به اصلاحطلبان، این اساتید تحریف و خدایگان مصادره و تخریب شخصیت، حرفی ندارد، بر آنان برای رعایت اخلاق حرفهای حرجی نیست، به تحریف خو کردهاند، بارها تاریخ را هم به گونهای دیگر روایت کردهاند و شخصیتهای انقلاب را به نفع خود و با دروغ مصادره کردهاند؛ انتظاری از آنان نیست، اما این نوشته به مخاطب میگوید که فریب نخورد. تیترها حتی وقتی بازتاب سخنان شخص اول مملکت است، میتواند گزیدهای باشد که واقعیت را به گونهای دیگر و حتی برعکس نشان دهد و از سخنان رهبر انقلاب برای گذشتن از تلاش برای رفع تحریم، امر به تلاش برای رفع تحریم بسازد. از انتقاد رهبری به دولت، حمایت از دولت درآوردن، نامش کار حرفهای رسانه نیست، دروغگویی به مردم و ظلم به آقاست، فریب نخوریم.
🔗این یادداشت ۲۹ آذر ۹۹ با تیتر "تحریف زنجیرهای سخن رهبری به نفع تحریمها" در روزنامه جوان منتشر شده است.
🖇 @asoupar
https://t.iss.one/asouparmedia/9
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
📝تحریف رهبری، ظلمی اصلاحطلبانه
🔻تیتر اصلی چند روزنامهی اصلاحطلب در روز پنجشنبه ۲۷ آذر ۹۹، پیرامون سخنرانی رهبری را ببینیم:
روزنامه شرق: "مقام معظم رهبری: اگر بتوان تحریمها را لغو کرد، یک ساعت هم نباید تاخیر کنیم"
روزنامه سازندگی: "رهبرانقلاب: در رفع تحریمها یک ساعت هم نباید تاخیر کنیم"
روزنامه آرمان: "در رفع تحریمها یک ساعت هم نباید تاخیر کرد"
روزنامه اعتماد: "نباید حتی یک ساعت در رفع تحریم تاخیر کنیم"
روزنامه همشهری: "اگر بتوان تحریم را رفع کرد، یک ساعت هم نباید تاخیر کرد"
🔻از این تیترهای رسانههای اصلاحطلب و حامی دولت، اینگونه برداشت میشود که نظر رهبری بر فوریت رفع تحریمهاست. اما آیا واقعاً اینگونه است؟
🔻جملهی شرطی و معترضهی رهبری پیرامون عدم تاخیر برای رفع تحریمها، با تحریف گسترده در روزنامهها و کانالهای تلگرامی و صفحات مجازی اصلاحطلبان مواجه شد. حضرت آیتالله خامنهای روز چهارشنبه گفتند که "رفع تحریم دست دشمن است" و "ما که خودمان نمیتوانیم رفع تحریم کنیم". مفهوم این جملات روشن است و آن اینکه ایشان انتظار سیاست و اقدامی غیر از تلاش برای رفع تحریمها از مسئولین کشور دارند. در ادامه البته تاکید میکنند که "نمیگویم دنبال رفع تحریمها نباشیم"، یعنی من که با رفع تحریمها مخالف نیستم، اما... و آنچه پس از این اما و اگرها میآید، اصل موضع رهبریست. جملات بعدی ایشان موید این نظر است که توانایی رفع تحریمها در ما وجود ندارد و در واقع، توضیح همان جمله است که ابتدا فرمودند؛ اینکه "رفع تحریمها دست دشمن است و ما خودمان نمیتوانیم". برای آنکه روشن شود مخالفتی با رفع تحریمها ندارند، میگویند که "اگر بتوانیم تحریم را رفع کنیم، یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم. البتّه چهار سال است تأخیر شده، از سال ۹۵ بنا بوده همهی تحریمها یکباره برداشته بشود [امّا] تا الان نه فقط برداشته نشده، زیاد هم شده." مفهوم جمله روشن است؛ جمله شرطی و معترضهایست با لفظ "اگر" که یعنی نتوانستید تحریمی را "یکباره" لغو کنید، چهار سال از آن زمانی که رییسجمهور گفته بود "تحریمها یک باره لغو میشود" گذشته و تحریمها "زیاد" هم شده است. گویی رهبری برای سخنانشان در باب اینکه رفع تحریمها دست ما نیست، شاهد مثال میآورند؛ شاهدی از سخنانِ خود مدعیان تلاش برای رفع تحریم. حال دیگر چه وجهی دارد از رفع تحریمها و عدم تاخیر یک دقیقهای در صورت امکان آن بگویند، وقتی دیدیم و میدانیم و خود آقا هم میگویند امکان آن دست ما نیست؟ بله، وجهی ندارد و رهبری هم این را نگفتهاند، اما اصلاحطلبان با بریدن و تیتر کردن یک بخش از سخنان ایشان که بدون ذکر جملات قبلی و بعدی، معنای دیگری مییابد، خواستهاند بگویند که رهبر انقلاب نظر بر رفع سریع تحریمها دارند. آیا این ظلم به رهبری نیست که سخنان ایشان را با دیدگاه خودمان تغییر داده و حتی برعکس آنچه نظرشان بوده، نشان دهیم تا بگوییم رهبری با ما همراه است؟
🔻اصلاحطلبان و دولت تدبیر و امیدی که بر سر کار آوردند، برای درست نشان دادن سیاستهای خود در اداره کشور، از هیچ تحریفی رویگردان نیستند. وقتی توانستند از خونینترین قیام شیعه، درس مذاکره بگیرند، یا برجامی را که با عملیات رسانهای و چانهزنی در بالا و فشار از پایین، به نظام تحمیل کردند، به نام نظر کل نظام جا بزنند، دیگر تحریف یک جمله از رهبر انقلاب که لابد برایشان ساده است. گرچه که تحریف مواضع مهم یک فرد و نمایش چهرهای مخدوش از او، در واقع تحریف شخصیت اوست. هم از این روست که این نوشتار برای تذکر به اصلاحطلبان، این اساتید تحریف و خدایگان مصادره و تخریب شخصیت، حرفی ندارد، بر آنان برای رعایت اخلاق حرفهای حرجی نیست، به تحریف خو کردهاند، بارها تاریخ را هم به گونهای دیگر روایت کردهاند و شخصیتهای انقلاب را به نفع خود و با دروغ مصادره کردهاند؛ انتظاری از آنان نیست، اما این نوشته به مخاطب میگوید که فریب نخورد. تیترها حتی وقتی بازتاب سخنان شخص اول مملکت است، میتواند گزیدهای باشد که واقعیت را به گونهای دیگر و حتی برعکس نشان دهد و از سخنان رهبر انقلاب برای گذشتن از تلاش برای رفع تحریم، امر به تلاش برای رفع تحریم بسازد. از انتقاد رهبری به دولت، حمایت از دولت درآوردن، نامش کار حرفهای رسانه نیست، دروغگویی به مردم و ظلم به آقاست، فریب نخوریم.
🔗این یادداشت ۲۹ آذر ۹۹ با تیتر "تحریف زنجیرهای سخن رهبری به نفع تحریمها" در روزنامه جوان منتشر شده است.
🖇 @asoupar
https://t.iss.one/asouparmedia/9
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
Telegram
asoupar_media
🔻واکنش پوستری سایت رهبر انقلاب به تحریف سخنان ایشان درباره تحریم در رسانههای اصلاحطلب و حامی دولت
#محسن_مهدیان:
⛔️"آقای جمهوری اسلامی" و سندرم گُندگی
فکر می کنید منشع بسیاری از تحلیل های شاذ و هیجانی چیست؟ یا علت بسیاری از داد و فریادهای رسانه ای؟ یا ناسزاهای سیاسی؟ مثلا طعنه های رایج و به هر بهانه ای به "آقای جمهوری اسلامی"؟
واقعا فکر می کنید اغلب مبنای اعتقادی و گرایشی دارند؟ من اینطور فکر نمی کنم.
توئیتر کجاست؟ جائی که باید به اختصار حرف بزنید. همین؟ خیر. باید حرف جدید هم بزنید. دیگه؟. باید خوب دست به دست شوید چرا؟ تابازدید و لایک ممبر بگیرید.
هیچ کدام از این موارد بد نیست. اتفاقا رعایتش هنرست اگر در خدمت محتوای عالمانه قرار بگیرد.ماجرا کجا تبدیل به آسیب می شود؟
وقتی برخی در رعایت این موارد دچار بدفهمی و بدسلیقگی شده و توان جمع کردن همه را با هم ندارند. در نتیجه گرفتار 4 نقش توهمی می شوند: حکیم باش ها-پهلوان باش ها- هوارکش ها- هورا کش ها
✅یکم/ حکیم باش ها
برخی بعد از مدتی موجز نویسی جدی جدی احساس می کنند حکمت می نویسند. قبای حکیم باشی به تن می کنند و هر روز صبح خود را موظف می دانند که حکمت بگویند. این حس توهمی باعث می شود متن ها دچار تصلب و تعصب شود. "همین است و جز این نیست" ها ناشی از همین قبای تنگ است. "منیت" ها نیز.
✅دوم/ پهلوان باش ها
برخی تازگی را به غلط متفاوت بودن برداشت کردند. تصور می کنند بجای زاویه دید جدید باید متفاوت بود. متفاوت نمایی را هم در دوقطبی سازی دیدند. اینکه حتما باید یک غیریت ساخته شود تا "من" دیده شوم. لغزخوانی های استقلال پرسپولیسی در سیاست (تحلیل های صفر و یکی) برای همین پهلوان بازی هاست.
✅سوم. هوارکش ها
برخی دست به دست شدن را تنها در هیجانی نوشتن می دانند. هیجانی نویسی را هم در داد زدن. یک وقت هایی هم که همه داد می زنند، برای یک پرده بالاتر به فحش و ناسزا می رسند تا در بازار مسگرها شنیده شوند.
✅چهارم. هوراکش ها
خیلی ها برای دیده شدن سعی می کنند همیشه در تیم برنده ها باشند. تیم برنده ها چه تیمی است؟ تیم اکثریت. لذا به ذائقه اکثریت می نویسند. این افراد عمدتا در بیان حق لکنت دارند.
این 4 آسیب سندرم گندگی می سازد.
طعنه به "آقای جمهوری اسلامی" یکی از عوارض این بیماری است. هم حس حکیم باشی به فرد می دهد. بالاخره تعبیر آقای جمهوری اسلامی خودش معرکه ساز است. هم پهلوانی است در کوچه بن بست، چون کسی نیست یقه ای بگیرد. همه در بازار مسگرها صدایی است پرطنین و در نهایت باب میل جماعتی که با "ما بی شماریم" زنده اند.
@mahdian_mohsen
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
⛔️"آقای جمهوری اسلامی" و سندرم گُندگی
فکر می کنید منشع بسیاری از تحلیل های شاذ و هیجانی چیست؟ یا علت بسیاری از داد و فریادهای رسانه ای؟ یا ناسزاهای سیاسی؟ مثلا طعنه های رایج و به هر بهانه ای به "آقای جمهوری اسلامی"؟
واقعا فکر می کنید اغلب مبنای اعتقادی و گرایشی دارند؟ من اینطور فکر نمی کنم.
توئیتر کجاست؟ جائی که باید به اختصار حرف بزنید. همین؟ خیر. باید حرف جدید هم بزنید. دیگه؟. باید خوب دست به دست شوید چرا؟ تابازدید و لایک ممبر بگیرید.
هیچ کدام از این موارد بد نیست. اتفاقا رعایتش هنرست اگر در خدمت محتوای عالمانه قرار بگیرد.ماجرا کجا تبدیل به آسیب می شود؟
وقتی برخی در رعایت این موارد دچار بدفهمی و بدسلیقگی شده و توان جمع کردن همه را با هم ندارند. در نتیجه گرفتار 4 نقش توهمی می شوند: حکیم باش ها-پهلوان باش ها- هوارکش ها- هورا کش ها
✅یکم/ حکیم باش ها
برخی بعد از مدتی موجز نویسی جدی جدی احساس می کنند حکمت می نویسند. قبای حکیم باشی به تن می کنند و هر روز صبح خود را موظف می دانند که حکمت بگویند. این حس توهمی باعث می شود متن ها دچار تصلب و تعصب شود. "همین است و جز این نیست" ها ناشی از همین قبای تنگ است. "منیت" ها نیز.
✅دوم/ پهلوان باش ها
برخی تازگی را به غلط متفاوت بودن برداشت کردند. تصور می کنند بجای زاویه دید جدید باید متفاوت بود. متفاوت نمایی را هم در دوقطبی سازی دیدند. اینکه حتما باید یک غیریت ساخته شود تا "من" دیده شوم. لغزخوانی های استقلال پرسپولیسی در سیاست (تحلیل های صفر و یکی) برای همین پهلوان بازی هاست.
✅سوم. هوارکش ها
برخی دست به دست شدن را تنها در هیجانی نوشتن می دانند. هیجانی نویسی را هم در داد زدن. یک وقت هایی هم که همه داد می زنند، برای یک پرده بالاتر به فحش و ناسزا می رسند تا در بازار مسگرها شنیده شوند.
✅چهارم. هوراکش ها
خیلی ها برای دیده شدن سعی می کنند همیشه در تیم برنده ها باشند. تیم برنده ها چه تیمی است؟ تیم اکثریت. لذا به ذائقه اکثریت می نویسند. این افراد عمدتا در بیان حق لکنت دارند.
این 4 آسیب سندرم گندگی می سازد.
طعنه به "آقای جمهوری اسلامی" یکی از عوارض این بیماری است. هم حس حکیم باشی به فرد می دهد. بالاخره تعبیر آقای جمهوری اسلامی خودش معرکه ساز است. هم پهلوانی است در کوچه بن بست، چون کسی نیست یقه ای بگیرد. همه در بازار مسگرها صدایی است پرطنین و در نهایت باب میل جماعتی که با "ما بی شماریم" زنده اند.
@mahdian_mohsen
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
#محمدجواد_اخوان:
چگونه قوی شویم؟
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دستاندرکاران مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی، در ضمن توصیههای خود فرمودند: «به مسئولین کشور و ملّت عزیزمان میخواهم توصیه بکنم سعی کنند قوی بشوند؛ به قول شاعر خراسانی ما “برو قوی شو اگر راحت جهانطلبی”. باید قوی بشوید؛ هم در اقتصاد قوی بشوید، هم در علم قوی بشوید، هم در فنّاوری باید قوی بشوید، هم در دفاع نظامی باید قوی بشوید؛ باید قوی بشوید. تا قوی نشوید، دشمنها به شما طمع خواهند کرد، به شما تعرّض خواهند کرد، تجاوز خواهند کرد. این توصیه اوّل که توصیه همیشگی من است و من خودم تا توان دارم و تا توفیق از طرف پروردگار داشته باشم، این قضیه را دنبال میکنم؛ مسئولین هم موظّفند دنبال کنند.»
به نظر میرسد با توجه به آنکه این سیاست کلان یعنی «قدرتمندسازی همه جانبه ایران» شکلدهنده مجموعه کلانراهبردها و خطمشی اجرایی کشور در حوزههای گوناگون در آتیه پیش رو است، ضروری است برخی مؤلفههای آن مبتنی بر رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی تبیین و ترسیم گردد:
۱. قوی شدن همهجانبه: اگر تا پیش از این تجربه مثبتی در قدرتمند شدن در حوزه نظامی و استراتژیک، داشتهایم و این تجربه بهعنوان الگویی موفق پیشرفت توانمندی دفاعی کشور را رقمزده است، اکنون سخن از بهرهگیری از این الگو در حوزههای گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی است. اینک باید در جبهه مقابله با جنگ ترکیبی دشمن، در تمام حوزههای آسیبپذیر قدرت تولید کرد و باید با اطمینان در استحکام ساخت درونی خودی، دشمن را در تهاجم در تمام حوزههای یادشده دچار تردیدهای اساسی کرد. برای نمونه اگر اقتصاد ملی به سطحی از قدرت برسد، هزینههای اعمال تحریم چنان از فایدههای آن بالاتر میرود که خودبهخود دشمن از اعمال آن منصرف میگردد.
۲. چندبعدی بودن: قوی شدن کامل، زمانی تحقق مییابد که حداقل سطحی از قدرت و بهگونهای متناسب و متقارن در حوزههای مختلف تحقق یابد. نمیتوان از قدرت اقتصادی سخن گفت، درحالیکه برای تولید قدرت سیاسی و یا فرهنگی هیچ گامی برداشته نشده باشد. اقتدارآفرینی پدیدهای چندبعدی است و این بدان معناست که ابعاد آن در تعامل و همافزایی با یکدیگر هستند و رشد و پیشرفت ابعاد گوناگون بر یکدیگر مؤثر خواهد بود.
۳. روحیه جهادی و عزم ملی برای نیل به قله اقتدار: برخلاف اقتدارآفرینی در محیط دفاعی و امنیتی که نهادها و مراجع ذیربط مشخصی متولی آن هستند، در تولید و ارتقای قدرت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، نهادهای گوناگون دولتی و غیردولتی و نخبگان و آحاد ملت دخیلند. ازاینرو با تصمیم و اراده بخشی نمیتوان به آن دستیافت و در کنار وجود روحیه انقلابی و جهادی در مسئولان، وجود نوعی عزم و اراده ملی و فراگیر ضروری به نظر میرسد. لازمه تحقق این عزم همگانی، تبدیلشدن آن به گفتمان عمومی و همآرایی و همسانسازی نظری در لایههای مختلف اجتماعی در پیرامون این مهم است.
۴. برنامهریزی راهبردی و طویلالمدت: هرچند شرایط خاص و فوقالعاده کنونی، لزوم توجه بیشتر به مفهوم مقاومت و استحکام ساخت درونی را آشکار ساخته است، اما اولاً روشن است که تحقق کامل این هدف زمانبر بوده و ثانیاً نیازمند حرکتی مستمر و بیوقفه است. ازاینرو باید در برنامهریزی برای قدرتمندشدن فراگیر، قله چشمانداز همواره مدنظر بوده و بر اساس زمان لازم برای نیل به آن طرحریزی کرد و همچنین اعمال سلیقههای فردی و یا تغییرات سیاسی نتواند برنامه راهبردی نیل به آن را با چالش مواجه سازد. بهبیاندیگر اگر بهعنوان نمونه بر اساس برآوردها، زمان موردنیاز برای تحقق این هدف چند دوره دولت چهارساله را شامل شود باید همه رؤسای جمهور آینده و اعضای کابینه و سایر مسئولان بدانند که در این ریلگذاری باید حرکت و از هرگونه سلیقه گرایی و تکروی پرهیز کنند.
۵. پایش و نظارت مستمر بر پیشرفت: هرگونه جهش راهبردی نیازمند رصد، پایش، بازخوردگیری و ارزیابی مستمر است و بدون توجه به این نکته مهم، عملاً نمیتوان راه به جایی برد. از اینرو ضروری است با تعیین شاخصها و معیارهای قابلسنجش، میزان موفقیت و یا عدم موفقیت برنامهریزیهای اجراشده در مسیر قویسازی ارکان کشور بهصورت نوبهای موردمطالعه قرارگرفته و راهکارهای اصلاحی توصیه گردد.
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
چگونه قوی شویم؟
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دستاندرکاران مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی، در ضمن توصیههای خود فرمودند: «به مسئولین کشور و ملّت عزیزمان میخواهم توصیه بکنم سعی کنند قوی بشوند؛ به قول شاعر خراسانی ما “برو قوی شو اگر راحت جهانطلبی”. باید قوی بشوید؛ هم در اقتصاد قوی بشوید، هم در علم قوی بشوید، هم در فنّاوری باید قوی بشوید، هم در دفاع نظامی باید قوی بشوید؛ باید قوی بشوید. تا قوی نشوید، دشمنها به شما طمع خواهند کرد، به شما تعرّض خواهند کرد، تجاوز خواهند کرد. این توصیه اوّل که توصیه همیشگی من است و من خودم تا توان دارم و تا توفیق از طرف پروردگار داشته باشم، این قضیه را دنبال میکنم؛ مسئولین هم موظّفند دنبال کنند.»
به نظر میرسد با توجه به آنکه این سیاست کلان یعنی «قدرتمندسازی همه جانبه ایران» شکلدهنده مجموعه کلانراهبردها و خطمشی اجرایی کشور در حوزههای گوناگون در آتیه پیش رو است، ضروری است برخی مؤلفههای آن مبتنی بر رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی تبیین و ترسیم گردد:
۱. قوی شدن همهجانبه: اگر تا پیش از این تجربه مثبتی در قدرتمند شدن در حوزه نظامی و استراتژیک، داشتهایم و این تجربه بهعنوان الگویی موفق پیشرفت توانمندی دفاعی کشور را رقمزده است، اکنون سخن از بهرهگیری از این الگو در حوزههای گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی است. اینک باید در جبهه مقابله با جنگ ترکیبی دشمن، در تمام حوزههای آسیبپذیر قدرت تولید کرد و باید با اطمینان در استحکام ساخت درونی خودی، دشمن را در تهاجم در تمام حوزههای یادشده دچار تردیدهای اساسی کرد. برای نمونه اگر اقتصاد ملی به سطحی از قدرت برسد، هزینههای اعمال تحریم چنان از فایدههای آن بالاتر میرود که خودبهخود دشمن از اعمال آن منصرف میگردد.
۲. چندبعدی بودن: قوی شدن کامل، زمانی تحقق مییابد که حداقل سطحی از قدرت و بهگونهای متناسب و متقارن در حوزههای مختلف تحقق یابد. نمیتوان از قدرت اقتصادی سخن گفت، درحالیکه برای تولید قدرت سیاسی و یا فرهنگی هیچ گامی برداشته نشده باشد. اقتدارآفرینی پدیدهای چندبعدی است و این بدان معناست که ابعاد آن در تعامل و همافزایی با یکدیگر هستند و رشد و پیشرفت ابعاد گوناگون بر یکدیگر مؤثر خواهد بود.
۳. روحیه جهادی و عزم ملی برای نیل به قله اقتدار: برخلاف اقتدارآفرینی در محیط دفاعی و امنیتی که نهادها و مراجع ذیربط مشخصی متولی آن هستند، در تولید و ارتقای قدرت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، نهادهای گوناگون دولتی و غیردولتی و نخبگان و آحاد ملت دخیلند. ازاینرو با تصمیم و اراده بخشی نمیتوان به آن دستیافت و در کنار وجود روحیه انقلابی و جهادی در مسئولان، وجود نوعی عزم و اراده ملی و فراگیر ضروری به نظر میرسد. لازمه تحقق این عزم همگانی، تبدیلشدن آن به گفتمان عمومی و همآرایی و همسانسازی نظری در لایههای مختلف اجتماعی در پیرامون این مهم است.
۴. برنامهریزی راهبردی و طویلالمدت: هرچند شرایط خاص و فوقالعاده کنونی، لزوم توجه بیشتر به مفهوم مقاومت و استحکام ساخت درونی را آشکار ساخته است، اما اولاً روشن است که تحقق کامل این هدف زمانبر بوده و ثانیاً نیازمند حرکتی مستمر و بیوقفه است. ازاینرو باید در برنامهریزی برای قدرتمندشدن فراگیر، قله چشمانداز همواره مدنظر بوده و بر اساس زمان لازم برای نیل به آن طرحریزی کرد و همچنین اعمال سلیقههای فردی و یا تغییرات سیاسی نتواند برنامه راهبردی نیل به آن را با چالش مواجه سازد. بهبیاندیگر اگر بهعنوان نمونه بر اساس برآوردها، زمان موردنیاز برای تحقق این هدف چند دوره دولت چهارساله را شامل شود باید همه رؤسای جمهور آینده و اعضای کابینه و سایر مسئولان بدانند که در این ریلگذاری باید حرکت و از هرگونه سلیقه گرایی و تکروی پرهیز کنند.
۵. پایش و نظارت مستمر بر پیشرفت: هرگونه جهش راهبردی نیازمند رصد، پایش، بازخوردگیری و ارزیابی مستمر است و بدون توجه به این نکته مهم، عملاً نمیتوان راه به جایی برد. از اینرو ضروری است با تعیین شاخصها و معیارهای قابلسنجش، میزان موفقیت و یا عدم موفقیت برنامهریزیهای اجراشده در مسیر قویسازی ارکان کشور بهصورت نوبهای موردمطالعه قرارگرفته و راهکارهای اصلاحی توصیه گردد.
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
#محمد_ایمانی:
آقای دبّه!
🔹اعتماد به نفس بانیان خسارت برجام، حیرت انگیز است. البته عناوین واقعی تری به جای "اعتماد به نفس" وجود دارد که جای گفتنش نیست.
♦️آقای علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی به عنوان متهم شراکت در نابودی یا تعلیق 95 درصد برنامه هسته ای، گفته است:
-"آقای جلیلی، یک مقدار که چه عرض کنم؛ انعطافش کم بود. علت این که مذاکرات گامی به جلو نرفت این بود که آقای جلیلی سفت گرفته بود
-جلیلی در مذاکرات، آرمانگرا بود اما ظریف، عملگراست. جلیلی تجربه نداشت. ظریف یک کوله باری از تجربه پشت سرش بود. در ذهن جلیلی، "ستد" بود ولی "داد"ی نبود.
-قانون هسته ای را تصویب کردند، اما نگفتند پول انجام این کار توسط سازمان انرژی اتمی را چه کسی میدهد؟ با کدام بضاعت مالی؟
-می گویند چرا قسم خوردی؟ قسمم را الان دو برابر می خورم؛ الان در همه امور صنعت هسته ای در حال پیشروی هستیم".
🔹طنز ماجرا این است که صالحی چند بار اذعان کرده آمریکا از همان ابتدای اجرای برجام، نه یک بار بلکه چند بار دبّه کرد. او بهتر از هر کس می داند که تشدید تحریم ها و چند برابر شدن آن یعنی چه؟ اما با این وجود، رویکرد آقای جلیلی را نکوهش می کند.
♦️ دکتر جلیلی حاضر نشد و بلد نبود حقوق و منافع ملی را با مشتی وعده نسیه معامله کند. این تجارت سراسر خسارت، فقط از تیم روحانی (ظریف و صالحی و...) بر می آمد که؛
🔹از ده هزار کیلو اورانیوم غنی شده، 9700 کیلو را واگذار کنند، 15 هزار سانتیریفیوژ از 19 هزار دستگاه را از هم بگسلانند، هویت رآکتور آب سنگین اراک را از بین ببرند، و تولید سوخت 20 درصد و غنی سازی در فردو را متوقف نمایند. آخر سر هم، یک سوم قبل از برجام، نفت بفروشند و تورم بالای 50 درصد را سر سفره مردم بیاورند!
♦️فقط امثال آقای صالحی با این همه خسارت، می توانند عین آب خوردن قسم بخورند که برنامه هسته ای با برجام پیشرفت کرد! آنها می گفتند در صورت بدعهدی طرف مقابل، به سرعت به روز اول بر می گردیم، اما حالا با طلبکاری می گویند پول از کجا بیاوریم که مصوبه مجلس برای جبران بخش کوچکی از تعلیق ها را اجرا کنیم؟!
🔹آقای صالحی! ما فریاد شما سر نمایندگان مجلس و لبخند منفعلانه تان در برابر طرف آمریکایی را از یاد نمی بریم؛ هر قدر هم که بخواهید دبّه کنید. اکنون نه چرخ سانتریفیوژها و نه چرخ اقتصاد، هیچ کدام نمی چرخد؛ و شما به عنوان عضو فنی تیم مذاکرات، در این خسارت سهیم هستید.
@IMANImohamad5
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
آقای دبّه!
🔹اعتماد به نفس بانیان خسارت برجام، حیرت انگیز است. البته عناوین واقعی تری به جای "اعتماد به نفس" وجود دارد که جای گفتنش نیست.
♦️آقای علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی به عنوان متهم شراکت در نابودی یا تعلیق 95 درصد برنامه هسته ای، گفته است:
-"آقای جلیلی، یک مقدار که چه عرض کنم؛ انعطافش کم بود. علت این که مذاکرات گامی به جلو نرفت این بود که آقای جلیلی سفت گرفته بود
-جلیلی در مذاکرات، آرمانگرا بود اما ظریف، عملگراست. جلیلی تجربه نداشت. ظریف یک کوله باری از تجربه پشت سرش بود. در ذهن جلیلی، "ستد" بود ولی "داد"ی نبود.
-قانون هسته ای را تصویب کردند، اما نگفتند پول انجام این کار توسط سازمان انرژی اتمی را چه کسی میدهد؟ با کدام بضاعت مالی؟
-می گویند چرا قسم خوردی؟ قسمم را الان دو برابر می خورم؛ الان در همه امور صنعت هسته ای در حال پیشروی هستیم".
🔹طنز ماجرا این است که صالحی چند بار اذعان کرده آمریکا از همان ابتدای اجرای برجام، نه یک بار بلکه چند بار دبّه کرد. او بهتر از هر کس می داند که تشدید تحریم ها و چند برابر شدن آن یعنی چه؟ اما با این وجود، رویکرد آقای جلیلی را نکوهش می کند.
♦️ دکتر جلیلی حاضر نشد و بلد نبود حقوق و منافع ملی را با مشتی وعده نسیه معامله کند. این تجارت سراسر خسارت، فقط از تیم روحانی (ظریف و صالحی و...) بر می آمد که؛
🔹از ده هزار کیلو اورانیوم غنی شده، 9700 کیلو را واگذار کنند، 15 هزار سانتیریفیوژ از 19 هزار دستگاه را از هم بگسلانند، هویت رآکتور آب سنگین اراک را از بین ببرند، و تولید سوخت 20 درصد و غنی سازی در فردو را متوقف نمایند. آخر سر هم، یک سوم قبل از برجام، نفت بفروشند و تورم بالای 50 درصد را سر سفره مردم بیاورند!
♦️فقط امثال آقای صالحی با این همه خسارت، می توانند عین آب خوردن قسم بخورند که برنامه هسته ای با برجام پیشرفت کرد! آنها می گفتند در صورت بدعهدی طرف مقابل، به سرعت به روز اول بر می گردیم، اما حالا با طلبکاری می گویند پول از کجا بیاوریم که مصوبه مجلس برای جبران بخش کوچکی از تعلیق ها را اجرا کنیم؟!
🔹آقای صالحی! ما فریاد شما سر نمایندگان مجلس و لبخند منفعلانه تان در برابر طرف آمریکایی را از یاد نمی بریم؛ هر قدر هم که بخواهید دبّه کنید. اکنون نه چرخ سانتریفیوژها و نه چرخ اقتصاد، هیچ کدام نمی چرخد؛ و شما به عنوان عضو فنی تیم مذاکرات، در این خسارت سهیم هستید.
@IMANImohamad5
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
#سیدیاسر_جبرائیلی
⚡️از آقای ربیعی بابت این اعتراف تاریخی تشکر میکنم. ایشان میفرمایند: برای انجام تراکنش مالی و خرید دارو از کره جنوبی، اوفک(OFAC) باید تایید میکرد. اما کاش دقیقتر بفرمایند تا مردم روشن شوند که اوفک همان دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری آمریکاست. یعنی مانعی که به آن استناد میشود، تحریم آمریکاست نه FATF. آقای ربیعی حتما میپذیرند که اگر به کنوانسیونهای تکلیفی FATF هم بپیوندیم، مسئله اوفک برطرف نمیشود و باز هم نیاز به تایید اوفک هست، که نخواهد کرد. فلذا از دولت محترم تقاضا داریم کشور را بیجهت وارد یک سیاهچال دیگر نکند که چون برجام راه خروجی برای آن متصور هم نباشد و بعدها خساراتش بیفتد گردن "تصمیم نظام". اجرای توصیههای FATF مشکلی از ما حل نخواهد کرد، راههای خنثیسازی تحریم را هم خواهد بست. ما هم اینک از ۴۱ بند تعهدات خود به این نهاد، ۳۹ مورد را اجرا میکنیم، اما نه تنها مشکلی از ما حل نشده، بلکه موانع جدی در برابر نقل و انتقالات ارزی ما ایجاد کرده است. از طرف دیگر نیز ما را در لیست سیاه قرار دادهاند.بلاتردید اولین اقدام #دولت_جوان_حزبالهی توقف اجرای این ۳۹ بند خواهد بود تا موانع ایجاد شده بر سر نقل و انتقالات ارزی برطرف شده و قیمت ارز کاهش یابد. هرگاه تحریم نبودیم، استانداردهای اینها را هم اجرا میکنیم.
▪️اما آیا خرید واکسن ممکن نیست؟ این یک دروغ بزرگ است. این بحث جداست که متخصصین امر خرید واکسن خارجی کرونا را یک تهدید امنیت ملی میدانند و توضیحات قابل تامل هم دارند. منتهی جریان تحریف حق ندارد جوری وانمود کند که "تحریمها نمیگذارند حتی واکسن خرید کنیم"!
▫️تجارت کشور با وجود تحریمها برقرار است و در ۸ ماهه ۹۹ ما بالغ بر ۴۴ میلیارد دلار صادرات و واردات داشتهایم. اولا همت میخواهد که درآمدهای ارزی را در چرخه اقتصاد قرار دهد و کالا را تا رسیدن به دست مصرفکننده نهایی رهگیری کند تا نیازهای اساسی مردم بدون حاشیه سود دلالی رفع شود. ثانیا شجاعت میخواهد که قالبهای بسته موجود را بشکند تا از وابستگی به این مسیر رها شویم و "آنچه داریم ز بیگانه تمنا نکنیم".
@syjebraily
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
⚡️از آقای ربیعی بابت این اعتراف تاریخی تشکر میکنم. ایشان میفرمایند: برای انجام تراکنش مالی و خرید دارو از کره جنوبی، اوفک(OFAC) باید تایید میکرد. اما کاش دقیقتر بفرمایند تا مردم روشن شوند که اوفک همان دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری آمریکاست. یعنی مانعی که به آن استناد میشود، تحریم آمریکاست نه FATF. آقای ربیعی حتما میپذیرند که اگر به کنوانسیونهای تکلیفی FATF هم بپیوندیم، مسئله اوفک برطرف نمیشود و باز هم نیاز به تایید اوفک هست، که نخواهد کرد. فلذا از دولت محترم تقاضا داریم کشور را بیجهت وارد یک سیاهچال دیگر نکند که چون برجام راه خروجی برای آن متصور هم نباشد و بعدها خساراتش بیفتد گردن "تصمیم نظام". اجرای توصیههای FATF مشکلی از ما حل نخواهد کرد، راههای خنثیسازی تحریم را هم خواهد بست. ما هم اینک از ۴۱ بند تعهدات خود به این نهاد، ۳۹ مورد را اجرا میکنیم، اما نه تنها مشکلی از ما حل نشده، بلکه موانع جدی در برابر نقل و انتقالات ارزی ما ایجاد کرده است. از طرف دیگر نیز ما را در لیست سیاه قرار دادهاند.بلاتردید اولین اقدام #دولت_جوان_حزبالهی توقف اجرای این ۳۹ بند خواهد بود تا موانع ایجاد شده بر سر نقل و انتقالات ارزی برطرف شده و قیمت ارز کاهش یابد. هرگاه تحریم نبودیم، استانداردهای اینها را هم اجرا میکنیم.
▪️اما آیا خرید واکسن ممکن نیست؟ این یک دروغ بزرگ است. این بحث جداست که متخصصین امر خرید واکسن خارجی کرونا را یک تهدید امنیت ملی میدانند و توضیحات قابل تامل هم دارند. منتهی جریان تحریف حق ندارد جوری وانمود کند که "تحریمها نمیگذارند حتی واکسن خرید کنیم"!
▫️تجارت کشور با وجود تحریمها برقرار است و در ۸ ماهه ۹۹ ما بالغ بر ۴۴ میلیارد دلار صادرات و واردات داشتهایم. اولا همت میخواهد که درآمدهای ارزی را در چرخه اقتصاد قرار دهد و کالا را تا رسیدن به دست مصرفکننده نهایی رهگیری کند تا نیازهای اساسی مردم بدون حاشیه سود دلالی رفع شود. ثانیا شجاعت میخواهد که قالبهای بسته موجود را بشکند تا از وابستگی به این مسیر رها شویم و "آنچه داریم ز بیگانه تمنا نکنیم".
@syjebraily
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
#محسن_مهدیان
تاکتیکهای اصلاحات برای تخطئه حریف
اصلاحطلبان برای تخطئه حریف سه تاکتیک را به کار میبرند. اولین تاکتیک اصلاحطلبان، ایجاد دوقطبی است چون اساسا زیست اصلاحات در فضای دوقطبی و صفر و یکی تعریف میشود.
دوقطبیهایی که اصلاحطلبان در مسائل مختلف اعم از برجام، افایتیاف یا واکسن ایجاد میکنند، دوقطبیهای مرگ و زندگی است؛ یعنی شما یا طرف زندگی قرار میگیرید یا طرف مرگ. اگر بخواهید طرف زندگی باشید، پس باید مذاکره کنید، در غیر این صورت، باید طرف مرگ قرار بگیرید.
اصلاحطلبان با کمک سیاست «پهلوانپنبه»، نوع استدلال شما را آنچنان ساده بازنمایی میکنند که مخاطب شما نمیتواند آن را بپذیرد. مثلا وقتی گفته میشود واکسن داخلی باید مورد استفاده قرار بگیرد، اصلاحطلبان میگویند که اینها میخواهند فضا را جوری پیش ببرند که شرکتهای داخلی نفع اقتصادی ببرند؛ لذا با این سادهسازیها مخاطب را دچار عصبیت میکنند.
در مورد فرمایشات اخیر رهبر انقلاب که به صراحت از اولویت «خنثیسازی تحریمها» بر «رفع تحریمها» سخن گفتند، باز هم اصلاحطلبان دو واژه «رفع» و «خنثیسازی» را جوری به کار بردند که گویی اولویت اول رهبری، رفع تحریمها بوده است.
اینها با سیاست «هیولاسازی»، جوری وانمود میکنند که گویی مردم با فرد یا جریانی مواجهند که اساسا نمیشود هیچگونه ارتباطی با او گرفت. مثلا اینها در انتخابات ۹۶ گفتند که اگر اصولگرایان بیایند، در پیادهروها دیوار میکشند یا مثلا با ایجاد هشتگ «واکسن بخرید»، اینگونه القا میکنند که مسوولان نظام حاضرند مردم بمیرند اما از بیرون خرید نکنند. این هیولا جوری تصویر میشود که اصلا نمیشود با او ارتباط برقرار کرد و هیچ نسبتی با جامعه و واقعیات ندارد.
جریان اصلاحطلب موضوعیت خود را از دست داده است
بعد از اینکه شبکههای اجتماعی رونق گرفت و مردم به این شبکهها اقبال نشان دادند و توانستند تحلیل طرفهای مختلف را ببینند، دوقطبی اصلاحطلب-اصولگرا از نگاه آنها منهدم شد و الان دیگر دوقطبی انقلابی-ضدانقلابی موضوعیت دارد.
در دوقطبی انقلابی-ضدانقلابی، جریان ضدانقلاب خودش زبان گویا و صریح و روشنی دارد و دیگر نیازی به جریان اصلاحطلب ندارد؛ لذا جریان اصلاحطلب کلا از بین رفت و موضوعیت خود را از دست داد.
تخریب، تحریف و هراسافکنی، دستوپازدنهای آخر اصلاحات بود
سیاست تخریب و تحریف و هراسافکنی، دست و پازدنهای آخر جریان اصلاحطلب بود و انتخاب مردم همیشه از بین جریان انقلابی و ضدانقلابی بوده است.
در این میان، اصلاحطلبان سهم و نقشی ندارند، مگر اینکه بخواهند یا ابزار پیشبرد اهداف ضدانقلاب باشند یا پیشبرنده اهداف جریان انقلابی؛ در هر دو صورت، جریان اصلاحطلب دیگر موضوعیت خود را از دست داده است.
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
تاکتیکهای اصلاحات برای تخطئه حریف
اصلاحطلبان برای تخطئه حریف سه تاکتیک را به کار میبرند. اولین تاکتیک اصلاحطلبان، ایجاد دوقطبی است چون اساسا زیست اصلاحات در فضای دوقطبی و صفر و یکی تعریف میشود.
دوقطبیهایی که اصلاحطلبان در مسائل مختلف اعم از برجام، افایتیاف یا واکسن ایجاد میکنند، دوقطبیهای مرگ و زندگی است؛ یعنی شما یا طرف زندگی قرار میگیرید یا طرف مرگ. اگر بخواهید طرف زندگی باشید، پس باید مذاکره کنید، در غیر این صورت، باید طرف مرگ قرار بگیرید.
اصلاحطلبان با کمک سیاست «پهلوانپنبه»، نوع استدلال شما را آنچنان ساده بازنمایی میکنند که مخاطب شما نمیتواند آن را بپذیرد. مثلا وقتی گفته میشود واکسن داخلی باید مورد استفاده قرار بگیرد، اصلاحطلبان میگویند که اینها میخواهند فضا را جوری پیش ببرند که شرکتهای داخلی نفع اقتصادی ببرند؛ لذا با این سادهسازیها مخاطب را دچار عصبیت میکنند.
در مورد فرمایشات اخیر رهبر انقلاب که به صراحت از اولویت «خنثیسازی تحریمها» بر «رفع تحریمها» سخن گفتند، باز هم اصلاحطلبان دو واژه «رفع» و «خنثیسازی» را جوری به کار بردند که گویی اولویت اول رهبری، رفع تحریمها بوده است.
اینها با سیاست «هیولاسازی»، جوری وانمود میکنند که گویی مردم با فرد یا جریانی مواجهند که اساسا نمیشود هیچگونه ارتباطی با او گرفت. مثلا اینها در انتخابات ۹۶ گفتند که اگر اصولگرایان بیایند، در پیادهروها دیوار میکشند یا مثلا با ایجاد هشتگ «واکسن بخرید»، اینگونه القا میکنند که مسوولان نظام حاضرند مردم بمیرند اما از بیرون خرید نکنند. این هیولا جوری تصویر میشود که اصلا نمیشود با او ارتباط برقرار کرد و هیچ نسبتی با جامعه و واقعیات ندارد.
جریان اصلاحطلب موضوعیت خود را از دست داده است
بعد از اینکه شبکههای اجتماعی رونق گرفت و مردم به این شبکهها اقبال نشان دادند و توانستند تحلیل طرفهای مختلف را ببینند، دوقطبی اصلاحطلب-اصولگرا از نگاه آنها منهدم شد و الان دیگر دوقطبی انقلابی-ضدانقلابی موضوعیت دارد.
در دوقطبی انقلابی-ضدانقلابی، جریان ضدانقلاب خودش زبان گویا و صریح و روشنی دارد و دیگر نیازی به جریان اصلاحطلب ندارد؛ لذا جریان اصلاحطلب کلا از بین رفت و موضوعیت خود را از دست داد.
تخریب، تحریف و هراسافکنی، دستوپازدنهای آخر اصلاحات بود
سیاست تخریب و تحریف و هراسافکنی، دست و پازدنهای آخر جریان اصلاحطلب بود و انتخاب مردم همیشه از بین جریان انقلابی و ضدانقلابی بوده است.
در این میان، اصلاحطلبان سهم و نقشی ندارند، مگر اینکه بخواهند یا ابزار پیشبرد اهداف ضدانقلاب باشند یا پیشبرنده اهداف جریان انقلابی؛ در هر دو صورت، جریان اصلاحطلب دیگر موضوعیت خود را از دست داده است.
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
#محسن_مهدیان
تاکتیکهای اصلاحات برای تخطئه حریف
اصلاحطلبان برای تخطئه حریف سه تاکتیک را به کار میبرند. اولین تاکتیک اصلاحطلبان، ایجاد دوقطبی است چون اساسا زیست اصلاحات در فضای دوقطبی و صفر و یکی تعریف میشود.
دوقطبیهایی که اصلاحطلبان در مسائل مختلف اعم از برجام، افایتیاف یا واکسن ایجاد میکنند، دوقطبیهای مرگ و زندگی است؛ یعنی شما یا طرف زندگی قرار میگیرید یا طرف مرگ. اگر بخواهید طرف زندگی باشید، پس باید مذاکره کنید، در غیر این صورت، باید طرف مرگ قرار بگیرید.
اصلاحطلبان با کمک سیاست «پهلوانپنبه»، نوع استدلال شما را آنچنان ساده بازنمایی میکنند که مخاطب شما نمیتواند آن را بپذیرد. مثلا وقتی گفته میشود واکسن داخلی باید مورد استفاده قرار بگیرد، اصلاحطلبان میگویند که اینها میخواهند فضا را جوری پیش ببرند که شرکتهای داخلی نفع اقتصادی ببرند؛ لذا با این سادهسازیها مخاطب را دچار عصبیت میکنند.
در مورد فرمایشات اخیر رهبر انقلاب که به صراحت از اولویت «خنثیسازی تحریمها» بر «رفع تحریمها» سخن گفتند، باز هم اصلاحطلبان دو واژه «رفع» و «خنثیسازی» را جوری به کار بردند که گویی اولویت اول رهبری، رفع تحریمها بوده است.
اینها با سیاست «هیولاسازی»، جوری وانمود میکنند که گویی مردم با فرد یا جریانی مواجهند که اساسا نمیشود هیچگونه ارتباطی با او گرفت. مثلا اینها در انتخابات ۹۶ گفتند که اگر اصولگرایان بیایند، در پیادهروها دیوار میکشند یا مثلا با ایجاد هشتگ «واکسن بخرید»، اینگونه القا میکنند که مسوولان نظام حاضرند مردم بمیرند اما از بیرون خرید نکنند. این هیولا جوری تصویر میشود که اصلا نمیشود با او ارتباط برقرار کرد و هیچ نسبتی با جامعه و واقعیات ندارد.
جریان اصلاحطلب موضوعیت خود را از دست داده است
بعد از اینکه شبکههای اجتماعی رونق گرفت و مردم به این شبکهها اقبال نشان دادند و توانستند تحلیل طرفهای مختلف را ببینند، دوقطبی اصلاحطلب-اصولگرا از نگاه آنها منهدم شد و الان دیگر دوقطبی انقلابی-ضدانقلابی موضوعیت دارد.
در دوقطبی انقلابی-ضدانقلابی، جریان ضدانقلاب خودش زبان گویا و صریح و روشنی دارد و دیگر نیازی به جریان اصلاحطلب ندارد؛ لذا جریان اصلاحطلب کلا از بین رفت و موضوعیت خود را از دست داد.
تخریب، تحریف و هراسافکنی، دستوپازدنهای آخر اصلاحات بود
سیاست تخریب و تحریف و هراسافکنی، دست و پازدنهای آخر جریان اصلاحطلب بود و انتخاب مردم همیشه از بین جریان انقلابی و ضدانقلابی بوده است.
در این میان، اصلاحطلبان سهم و نقشی ندارند، مگر اینکه بخواهند یا ابزار پیشبرد اهداف ضدانقلاب باشند یا پیشبرنده اهداف جریان انقلابی؛ در هر دو صورت، جریان اصلاحطلب دیگر موضوعیت خود را از دست داده است.
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
تاکتیکهای اصلاحات برای تخطئه حریف
اصلاحطلبان برای تخطئه حریف سه تاکتیک را به کار میبرند. اولین تاکتیک اصلاحطلبان، ایجاد دوقطبی است چون اساسا زیست اصلاحات در فضای دوقطبی و صفر و یکی تعریف میشود.
دوقطبیهایی که اصلاحطلبان در مسائل مختلف اعم از برجام، افایتیاف یا واکسن ایجاد میکنند، دوقطبیهای مرگ و زندگی است؛ یعنی شما یا طرف زندگی قرار میگیرید یا طرف مرگ. اگر بخواهید طرف زندگی باشید، پس باید مذاکره کنید، در غیر این صورت، باید طرف مرگ قرار بگیرید.
اصلاحطلبان با کمک سیاست «پهلوانپنبه»، نوع استدلال شما را آنچنان ساده بازنمایی میکنند که مخاطب شما نمیتواند آن را بپذیرد. مثلا وقتی گفته میشود واکسن داخلی باید مورد استفاده قرار بگیرد، اصلاحطلبان میگویند که اینها میخواهند فضا را جوری پیش ببرند که شرکتهای داخلی نفع اقتصادی ببرند؛ لذا با این سادهسازیها مخاطب را دچار عصبیت میکنند.
در مورد فرمایشات اخیر رهبر انقلاب که به صراحت از اولویت «خنثیسازی تحریمها» بر «رفع تحریمها» سخن گفتند، باز هم اصلاحطلبان دو واژه «رفع» و «خنثیسازی» را جوری به کار بردند که گویی اولویت اول رهبری، رفع تحریمها بوده است.
اینها با سیاست «هیولاسازی»، جوری وانمود میکنند که گویی مردم با فرد یا جریانی مواجهند که اساسا نمیشود هیچگونه ارتباطی با او گرفت. مثلا اینها در انتخابات ۹۶ گفتند که اگر اصولگرایان بیایند، در پیادهروها دیوار میکشند یا مثلا با ایجاد هشتگ «واکسن بخرید»، اینگونه القا میکنند که مسوولان نظام حاضرند مردم بمیرند اما از بیرون خرید نکنند. این هیولا جوری تصویر میشود که اصلا نمیشود با او ارتباط برقرار کرد و هیچ نسبتی با جامعه و واقعیات ندارد.
جریان اصلاحطلب موضوعیت خود را از دست داده است
بعد از اینکه شبکههای اجتماعی رونق گرفت و مردم به این شبکهها اقبال نشان دادند و توانستند تحلیل طرفهای مختلف را ببینند، دوقطبی اصلاحطلب-اصولگرا از نگاه آنها منهدم شد و الان دیگر دوقطبی انقلابی-ضدانقلابی موضوعیت دارد.
در دوقطبی انقلابی-ضدانقلابی، جریان ضدانقلاب خودش زبان گویا و صریح و روشنی دارد و دیگر نیازی به جریان اصلاحطلب ندارد؛ لذا جریان اصلاحطلب کلا از بین رفت و موضوعیت خود را از دست داد.
تخریب، تحریف و هراسافکنی، دستوپازدنهای آخر اصلاحات بود
سیاست تخریب و تحریف و هراسافکنی، دست و پازدنهای آخر جریان اصلاحطلب بود و انتخاب مردم همیشه از بین جریان انقلابی و ضدانقلابی بوده است.
در این میان، اصلاحطلبان سهم و نقشی ندارند، مگر اینکه بخواهند یا ابزار پیشبرد اهداف ضدانقلاب باشند یا پیشبرنده اهداف جریان انقلابی؛ در هر دو صورت، جریان اصلاحطلب دیگر موضوعیت خود را از دست داده است.
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
#محمد_ایمانی:
شامورتی بازی انتخاباتی
♦️نظامی بودن، شغل محترمی است؛ در کنار سایر مشاغل. پر زحمت هم هست. مخصوصا خدمت نظامی در کشور ما، قرین حماسه و دادن هزینه و جراحت و شهادت است.
🔹قانون اساسی، هیچ رشته شغلی را از نامزدی ریاست جمهوری منع نکرده است. اصل 115می گوید: "رييس جمهور بايد از ميان رجال مذهبي و سياسي که واجد شرايط زير باشند، انتخاب گردد: ايراني الاصل، تابع ايران، مدير و مدبر، داراي حسن سابقه و امانت و تقوي، مومن و معتقد به مباني جمهوري اسلامي ايران و مذهب رسمي کشور".
♦️اما برخی عناصر رسانه ای حق العمل کار، مامورند و معذور. بنابراین از مافیای کارفرما نمی پرسند که چرا باید نظامیان را تخریب و علیه نامزد شدن آنها در کنار نامزدهایی از میان سایر رشته های شغلی، فضاسازی کرد؟!
🔹نگارنده، شخصا هیچ تاکیدی بر نظامی بودن رئیس جمهور ندارد. اما جای شگفتی است که افراطیون مدعی اصلاحات و اعتدال، چند ماه است علیه نامزدی چهره های نظامی فضا سازی می کنند؛ و حال آن که راسا، بدترین کارنامه مدیریت دولت ها را در سابقه خود دارند.
♦️آنها طیفی هستند که در میان شان، از حامیان ابوالحسن بنی صدر تا حامیان حسن روحانی دیده می شود. بنی صدر، حقوق و اقتصاد خوانده بود. به اصطلاح حقوقدان بود اما خیانت کرد و می خواست کودتا کند که ناکام ماند و گریخت. هاشمی، خاتمی و روحانی، نیز لباس روحانیت بر تن داشتند؛ اگر چه خلاف لوازم آن رفتار کردند.
🔹طیف هوچی، در دوران طولانی مدیریت، کشور را گرفتار عواقب بی کفایتی و سوء مدیریت فاحش خویش کرده اند، اما به جای شرمندگی، برای انتخابات هم تعیین تکلیف می کنند!
♦️در کشور ما، برترین قهرمانان ملی، شهیدانی در لباس نظامی هستند. بسیاری از این قهرمانان، شغل و کسوت دیگری داشتند، اما از سر احساس مسئولیت، لباس نظامی بر تن کردند و در خطوط مقدم دفاع همه جانبه، جان فشانی کردند.
🔹بسیاری از پیشرفت های دفاعی و اقتصادی و فنی- مهندسی و حتی سیاسی- امنیتی، مدیون این قهرمانان است. چنین نظامییان خدوم و پاکباخته ای، درست در نقطه مقابل نظامیان آمریکا و انگلیس یا برخی کشورهای آفریقایی و آمریکای جنوبی هستند.
@IMANImohamad51
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
شامورتی بازی انتخاباتی
♦️نظامی بودن، شغل محترمی است؛ در کنار سایر مشاغل. پر زحمت هم هست. مخصوصا خدمت نظامی در کشور ما، قرین حماسه و دادن هزینه و جراحت و شهادت است.
🔹قانون اساسی، هیچ رشته شغلی را از نامزدی ریاست جمهوری منع نکرده است. اصل 115می گوید: "رييس جمهور بايد از ميان رجال مذهبي و سياسي که واجد شرايط زير باشند، انتخاب گردد: ايراني الاصل، تابع ايران، مدير و مدبر، داراي حسن سابقه و امانت و تقوي، مومن و معتقد به مباني جمهوري اسلامي ايران و مذهب رسمي کشور".
♦️اما برخی عناصر رسانه ای حق العمل کار، مامورند و معذور. بنابراین از مافیای کارفرما نمی پرسند که چرا باید نظامیان را تخریب و علیه نامزد شدن آنها در کنار نامزدهایی از میان سایر رشته های شغلی، فضاسازی کرد؟!
🔹نگارنده، شخصا هیچ تاکیدی بر نظامی بودن رئیس جمهور ندارد. اما جای شگفتی است که افراطیون مدعی اصلاحات و اعتدال، چند ماه است علیه نامزدی چهره های نظامی فضا سازی می کنند؛ و حال آن که راسا، بدترین کارنامه مدیریت دولت ها را در سابقه خود دارند.
♦️آنها طیفی هستند که در میان شان، از حامیان ابوالحسن بنی صدر تا حامیان حسن روحانی دیده می شود. بنی صدر، حقوق و اقتصاد خوانده بود. به اصطلاح حقوقدان بود اما خیانت کرد و می خواست کودتا کند که ناکام ماند و گریخت. هاشمی، خاتمی و روحانی، نیز لباس روحانیت بر تن داشتند؛ اگر چه خلاف لوازم آن رفتار کردند.
🔹طیف هوچی، در دوران طولانی مدیریت، کشور را گرفتار عواقب بی کفایتی و سوء مدیریت فاحش خویش کرده اند، اما به جای شرمندگی، برای انتخابات هم تعیین تکلیف می کنند!
♦️در کشور ما، برترین قهرمانان ملی، شهیدانی در لباس نظامی هستند. بسیاری از این قهرمانان، شغل و کسوت دیگری داشتند، اما از سر احساس مسئولیت، لباس نظامی بر تن کردند و در خطوط مقدم دفاع همه جانبه، جان فشانی کردند.
🔹بسیاری از پیشرفت های دفاعی و اقتصادی و فنی- مهندسی و حتی سیاسی- امنیتی، مدیون این قهرمانان است. چنین نظامییان خدوم و پاکباخته ای، درست در نقطه مقابل نظامیان آمریکا و انگلیس یا برخی کشورهای آفریقایی و آمریکای جنوبی هستند.
@IMANImohamad51
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
#سیدیاسر_جبرائیلی
✨یک پیشنهاد ارزی به نمایندگان محترم/ بودجه ۱۴۰۰ بودجه ارزی کشور نیز باشد
صادراتی که ارز حاصل از آن، به چرخه اقتصادی کشور بازنگردد و نیازهای وارداتی ما را تامین نکند، به معنی خروج سرمایه از کشور است و باید با آن مقابله شود.
تا پیش از تحریمها، چون واردات کشور از محل ارزهای نفتی تامین مالی میشد، دولتها توجهی به این موضوع نداشتند و ارز حاصل از صادرات غیرنفتی نسبت سازمانیافته و منضبطی با تامین نیازهای وارداتی کشور نداشت. در سالهای اخیر اما با اخلال در درآمدهای نفتی به سبب تحریم، دولت به فکر پیمانسپاری ارزی و جهتدهی به مصارف ارز حاصل از صادرات غیرنفتی افتاد که هرچند با قدرت اجرا نشد و ایرادات قابل توجهی بر آن وارد است، اما به هر حال موثر بود.
راقم این سطور معتقد است که اگر پیمانسپاری ارزی با قوت ادامه یابد و برای راهکارهای راهبردی نظیر تهاتر -به عنوان باطلالسحر تحریم مالی- نیز سامانه طراحی شود تا صادرکنندگان، بتوانند بدون درگیر کردن ارز، در ازای صادرات خود، کالاهای مورد نیاز کشور را که توسط دولت تعیین میشود وارد کنند، شاکله تحریمها از هم خواهد گسست و نرخ ارز کاملا کنترل خواهد شد.
اما جریانی که تحت پوشش بازرگانی مشغول سوداگری بوده است، این انضباط ارزی را برنمیتابد و بر اساس شنیدهها به تعبیر خودشان دنبال "برچیدن بساط پیمانسپاری" در سال ۱۴۰۰ هستند. اگر این اتفاق بیفتد، کشور بار دیگر لَنگ تامین ارز برای کالاهای اساسی خواهد بود.
خواهشی که از نمایندگان محترم دارم مشخصا این است که بودجه سال ۱۴۰۰، شامل بودجه ارزی کشور نیز باشد. یعنی برای منابع و مصارف ارزی ملی تعیین تکلیف شود. به عبارت دیگر ما بدانیم که سال آینده درآمدهای ارز حاصل از صادرات نفتی و غیرنفتی، خصوصی و دولتی و خصولتی، چه میزان برآورد میشود و این درآمدها مشخصا و صرفا باید به چه مواردی باید تخصیص یابد و به چه مواردی نباید.
@syjebraily
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
✨یک پیشنهاد ارزی به نمایندگان محترم/ بودجه ۱۴۰۰ بودجه ارزی کشور نیز باشد
صادراتی که ارز حاصل از آن، به چرخه اقتصادی کشور بازنگردد و نیازهای وارداتی ما را تامین نکند، به معنی خروج سرمایه از کشور است و باید با آن مقابله شود.
تا پیش از تحریمها، چون واردات کشور از محل ارزهای نفتی تامین مالی میشد، دولتها توجهی به این موضوع نداشتند و ارز حاصل از صادرات غیرنفتی نسبت سازمانیافته و منضبطی با تامین نیازهای وارداتی کشور نداشت. در سالهای اخیر اما با اخلال در درآمدهای نفتی به سبب تحریم، دولت به فکر پیمانسپاری ارزی و جهتدهی به مصارف ارز حاصل از صادرات غیرنفتی افتاد که هرچند با قدرت اجرا نشد و ایرادات قابل توجهی بر آن وارد است، اما به هر حال موثر بود.
راقم این سطور معتقد است که اگر پیمانسپاری ارزی با قوت ادامه یابد و برای راهکارهای راهبردی نظیر تهاتر -به عنوان باطلالسحر تحریم مالی- نیز سامانه طراحی شود تا صادرکنندگان، بتوانند بدون درگیر کردن ارز، در ازای صادرات خود، کالاهای مورد نیاز کشور را که توسط دولت تعیین میشود وارد کنند، شاکله تحریمها از هم خواهد گسست و نرخ ارز کاملا کنترل خواهد شد.
اما جریانی که تحت پوشش بازرگانی مشغول سوداگری بوده است، این انضباط ارزی را برنمیتابد و بر اساس شنیدهها به تعبیر خودشان دنبال "برچیدن بساط پیمانسپاری" در سال ۱۴۰۰ هستند. اگر این اتفاق بیفتد، کشور بار دیگر لَنگ تامین ارز برای کالاهای اساسی خواهد بود.
خواهشی که از نمایندگان محترم دارم مشخصا این است که بودجه سال ۱۴۰۰، شامل بودجه ارزی کشور نیز باشد. یعنی برای منابع و مصارف ارزی ملی تعیین تکلیف شود. به عبارت دیگر ما بدانیم که سال آینده درآمدهای ارز حاصل از صادرات نفتی و غیرنفتی، خصوصی و دولتی و خصولتی، چه میزان برآورد میشود و این درآمدها مشخصا و صرفا باید به چه مواردی باید تخصیص یابد و به چه مواردی نباید.
@syjebraily
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
#کبری_آسوپار:
📝دوگانه رسمی و غیررسمی از آقا
🔻اسم مستند «غیررسمی» است و در فضای مجازی هم میپیچد که قرار است بخشهایی خاص و منتشر نشده از دیدارهای رهبری پخش شود. این همه یعنی آنکه تصاویر رهبری در چارچوب رسانه و به تبع آن در نگاه مردم، دوگانه است؛ بخشی رسمی و بخشی غیررسمی. بخش رسمی که همواره دیدهاند و قاب معمولی یک مقام عالی رتبه سیاسی -و البته معمم و ایرانی و انقلابی- است و بخشی غیررسمی که پخش نشده و اگر هم قابهایی از آن به مخاطب نشان داده شده، زیر انبوه قابهای رسمی، چندان دیده نشده و همواره به عنوان بخشی «خاص» از رفتار رهبر باقی مانده است.
🔻بازنمایی رسانهای از رفتار آیتالله خامنهای و مشی و منش ایشان همواره در همین دوگانه رسمیِ حداکثری و غیررسمیِ حداقلی باقی مانده و خاص سازی از بخش عمدهای از منش ایشان با عدم پخش آنها و یا پخش با شرایط ویژه باعث شده که مخاطب نتواند شخصیت آیتالله خامنهای را آمیختهای از این دو رفتار ببیند و به جای دیدن رهبری با دو رفتار رسمی و غیررسمی، دو رهبرِ رسمی و غیررسمی ببیند.
🔻همواره تصویری رسمی و جدی و البته سیاسی از رهبری ارائه شده و بعد سالی یک بار به مردم میگوییم حالا میخواهیم تصاویری دیگر از رهبری هم نشان بدهیم، غیررسمی و خودمانی. چرا؟ چرا باید همواره رسمیها را نشان دهیم که بعد مجبور شویم برای شناساندن رهبر، مستند بسازیم و با تصاویری منتخب از ۳۱ دیدار خودمانی، لحظاتی از مشی ایشان را به نمایش بگذاریم و آن را برای مخاطب «خاص» کنیم؟ از سویی، کنار صدها کادر رسمی، یک کادر غیررسمی چقدر میتواند به شناخت یک شخصیت کمک کند و تصویری واقعی از او به مخاطب ارائه دهد؟
🔻به نظر میرسد آنچه خاص است و عادی نیست، نه دیدارهای خودمانی رهبر، بلکه نحوه بازنمایی تیم رسانهای دفتر ایشان از ایشان است. ۳۱ دیدار هفتگی در طول چهار سال، باید در ۳۱ هفته و طی چهار سال و به تدریج برای مردم پخش شود. همان هفتهای که مردم اقتدار و جدیت ایشان در سخنرانی رسمی را هنگام پاسخ به تهدیدات دولت امریکا میبینند که «اولاً غلط میکنید...»، همان هفته هم باید ببینند که با آرامش در دیداری خودمانی و غیررسمی نشستهاند و سخنان کارگردان انیمشینهای آموزشی تلویزیون را میشنوند و یا در مورد فلان فیلم سینمایی نظر میدهند. همان هفتهای که مردم دیدهاند رهبری میانجیگری نخست وزیر ژاپن میان ایران و امریکا را نپذیرفتهاند و در دیدار رسمی با او گفتهاند که «ترامپ را شایسته مبادله هیچ پیامی نمیدانم و هیچ پاسخی هم به او ندارم و نخواهم داد.»، همان هفته باید ببینند که جوانی مقابل همین رهبر جدی و رسمی نشسته و از او برای عدم جوانگرایی در انتصابات انتقاد میکند و همین رهبر مقتدر مقابل دشمنان، اینجا متواضعانه نشسته و گوش میدهد و اگر جوابی لازم است، میدهد. همان هفته که مردم دیدهاند رهبر از حقوقهای نجومی، امید بستن به غرب، عدم برخورد کافی با قاچاق کالا و چه و چه خطاب به مسئولان کشور جدی و رسمی انتقاد میکنند، همان هفته باید ببینند که صمیمانه و غیررسمی پای درد دل فیلمسازانی نشستهاند که به رهبری گلایه مسئولان را میکنند که انتقادپذیر نیستند و شوخیهای ما را سانسور میکنند و رهبر میگوید که من به آنها میگویم با شما کاری نداشته باشند، اگر گوش کنند!
🔻مشکل این است رسمی و غیررسمی آیتالله خامنهای را از هم جدا کردهایم و در کنار صدها خبر رسمی گاه دو تصویر کوتاه غیررسمی از ایشان نشان میدهیم و بعد منتظر هستیم بازخوردهای مثبت آنچنانی از تأثیرگذاری این قابهای غیررسمی بگیریم. نمیشود، امکان وقوعی ندارد که «رحماء بینهم» را از «اشداء علی الکفار» جدا و اولی را حداقلی و دومی را حداکثری پخش کنیم و بعد، از مخاطب خاکستری انتظار داشته باشیم خودش این دو قاب را با هم بیامیزد و رهبر کشورش را درست بشناسد. این رفتارها، چه رسمی و چه غیررسمی هر دو در جایگاه حقوقی آیتالله خامنهای روی داده و باید با هم و به موازات هم به مخاطب نشان داده شود. اینگونه نبوده که ایشان ۱۱ ماه سال رسمی باشند و یک ماه غیررسمی شوند؛ پس رویدادها را همان گونه که ایشان رقم میزند و رفتار میکند، باید پخش کنیم و از رفتارهای عادی ایشان همچون تواضع و مردمداری و گوش دادن به سخنان اقشار مختلف از خواص و انتقادپذیری و توجهشان به موضوعات مختلف کشور و ... رویدادی خاص نسازیم.
روزنامهی جوان
۸ دی ۹۹
🖇 @asoupar
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
📝دوگانه رسمی و غیررسمی از آقا
🔻اسم مستند «غیررسمی» است و در فضای مجازی هم میپیچد که قرار است بخشهایی خاص و منتشر نشده از دیدارهای رهبری پخش شود. این همه یعنی آنکه تصاویر رهبری در چارچوب رسانه و به تبع آن در نگاه مردم، دوگانه است؛ بخشی رسمی و بخشی غیررسمی. بخش رسمی که همواره دیدهاند و قاب معمولی یک مقام عالی رتبه سیاسی -و البته معمم و ایرانی و انقلابی- است و بخشی غیررسمی که پخش نشده و اگر هم قابهایی از آن به مخاطب نشان داده شده، زیر انبوه قابهای رسمی، چندان دیده نشده و همواره به عنوان بخشی «خاص» از رفتار رهبر باقی مانده است.
🔻بازنمایی رسانهای از رفتار آیتالله خامنهای و مشی و منش ایشان همواره در همین دوگانه رسمیِ حداکثری و غیررسمیِ حداقلی باقی مانده و خاص سازی از بخش عمدهای از منش ایشان با عدم پخش آنها و یا پخش با شرایط ویژه باعث شده که مخاطب نتواند شخصیت آیتالله خامنهای را آمیختهای از این دو رفتار ببیند و به جای دیدن رهبری با دو رفتار رسمی و غیررسمی، دو رهبرِ رسمی و غیررسمی ببیند.
🔻همواره تصویری رسمی و جدی و البته سیاسی از رهبری ارائه شده و بعد سالی یک بار به مردم میگوییم حالا میخواهیم تصاویری دیگر از رهبری هم نشان بدهیم، غیررسمی و خودمانی. چرا؟ چرا باید همواره رسمیها را نشان دهیم که بعد مجبور شویم برای شناساندن رهبر، مستند بسازیم و با تصاویری منتخب از ۳۱ دیدار خودمانی، لحظاتی از مشی ایشان را به نمایش بگذاریم و آن را برای مخاطب «خاص» کنیم؟ از سویی، کنار صدها کادر رسمی، یک کادر غیررسمی چقدر میتواند به شناخت یک شخصیت کمک کند و تصویری واقعی از او به مخاطب ارائه دهد؟
🔻به نظر میرسد آنچه خاص است و عادی نیست، نه دیدارهای خودمانی رهبر، بلکه نحوه بازنمایی تیم رسانهای دفتر ایشان از ایشان است. ۳۱ دیدار هفتگی در طول چهار سال، باید در ۳۱ هفته و طی چهار سال و به تدریج برای مردم پخش شود. همان هفتهای که مردم اقتدار و جدیت ایشان در سخنرانی رسمی را هنگام پاسخ به تهدیدات دولت امریکا میبینند که «اولاً غلط میکنید...»، همان هفته هم باید ببینند که با آرامش در دیداری خودمانی و غیررسمی نشستهاند و سخنان کارگردان انیمشینهای آموزشی تلویزیون را میشنوند و یا در مورد فلان فیلم سینمایی نظر میدهند. همان هفتهای که مردم دیدهاند رهبری میانجیگری نخست وزیر ژاپن میان ایران و امریکا را نپذیرفتهاند و در دیدار رسمی با او گفتهاند که «ترامپ را شایسته مبادله هیچ پیامی نمیدانم و هیچ پاسخی هم به او ندارم و نخواهم داد.»، همان هفته باید ببینند که جوانی مقابل همین رهبر جدی و رسمی نشسته و از او برای عدم جوانگرایی در انتصابات انتقاد میکند و همین رهبر مقتدر مقابل دشمنان، اینجا متواضعانه نشسته و گوش میدهد و اگر جوابی لازم است، میدهد. همان هفته که مردم دیدهاند رهبر از حقوقهای نجومی، امید بستن به غرب، عدم برخورد کافی با قاچاق کالا و چه و چه خطاب به مسئولان کشور جدی و رسمی انتقاد میکنند، همان هفته باید ببینند که صمیمانه و غیررسمی پای درد دل فیلمسازانی نشستهاند که به رهبری گلایه مسئولان را میکنند که انتقادپذیر نیستند و شوخیهای ما را سانسور میکنند و رهبر میگوید که من به آنها میگویم با شما کاری نداشته باشند، اگر گوش کنند!
🔻مشکل این است رسمی و غیررسمی آیتالله خامنهای را از هم جدا کردهایم و در کنار صدها خبر رسمی گاه دو تصویر کوتاه غیررسمی از ایشان نشان میدهیم و بعد منتظر هستیم بازخوردهای مثبت آنچنانی از تأثیرگذاری این قابهای غیررسمی بگیریم. نمیشود، امکان وقوعی ندارد که «رحماء بینهم» را از «اشداء علی الکفار» جدا و اولی را حداقلی و دومی را حداکثری پخش کنیم و بعد، از مخاطب خاکستری انتظار داشته باشیم خودش این دو قاب را با هم بیامیزد و رهبر کشورش را درست بشناسد. این رفتارها، چه رسمی و چه غیررسمی هر دو در جایگاه حقوقی آیتالله خامنهای روی داده و باید با هم و به موازات هم به مخاطب نشان داده شود. اینگونه نبوده که ایشان ۱۱ ماه سال رسمی باشند و یک ماه غیررسمی شوند؛ پس رویدادها را همان گونه که ایشان رقم میزند و رفتار میکند، باید پخش کنیم و از رفتارهای عادی ایشان همچون تواضع و مردمداری و گوش دادن به سخنان اقشار مختلف از خواص و انتقادپذیری و توجهشان به موضوعات مختلف کشور و ... رویدادی خاص نسازیم.
روزنامهی جوان
۸ دی ۹۹
🖇 @asoupar
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
#امیر_زاهد:
دولت در ماههای پایانی خود دقیقا در فضای فکری سال های آغازین خود به سر می برد و با توهمی که از تعامل با دموکراتها دارد، بودجه ۱۴۰۰را کاملا بایدنی بسته است.
فروش ۲.۳ میلیون بشکه نفت درحالیکه در سالهای اوبامایی کاخ سفید هم به این میزان فروش نفت نرسیده بودیم علاوه بر اینکه سیگنال ضعف را در عرصه بینالمللی مخابره میکند به طرفهای غربی نیز این پالس را میدهد که ما ناچار به مذاکره با شما هستیم.
خوشبینی بیش از حد دولتیها به درآمدهای نفتی در لایحه بودجه ۱۴۰۰ این احتمال را تقویت کرده که در سال آینده نه تنها کسری شدید بودجه داریم، بلکه احتمالاً با ابرتورم تقدیمی دولت، مردم فقیرتر و سفره انها کوچکتر میشود.
گفتنی است دولت لوایح بودجه ۹۸ و ۹۹ را هم مشابه لایحه بودجه ۱۴۰۰ به صورت «صوری» و با بیش برآورد عمدی منابع نفتی و با تکیه بر منابع غیرقابل تحققی مانند فروش اموال مازاد تنظیم کرد و با توجه به عدم اصلاح جدی این لوایح در مجلس دهم، شاهد بودیم که حدود یک سوم منابع مصوب قوانین بودجه در این سالها محقق نشد. نهایتا دولت برای جبران این کسری بودجه چشمگیر، با استفاده از ظرفیت شورای عالی هماهنگی سران قوا، به سراغ برداشت گسترده از منابع صندوق توسعه ملی و انتشار چشمگیر اوراق مالی مازاد بر قانون بودجه رفت که ماحصل این روش جبران کسری بودجه تورم ایجاد شده در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ بود.
علی ایحال اگر بخواهیم بودجه سال جاری را در چند خط خلاصه کنیم باید گفت بودجه ۱۴۰۰ با بالاترین اتکا به استقراض و آیندهفروشی؛
کمترین تحول در ساختار؛
کمترین تغییر در نظام مالیاتی؛
بیشترین وابستگی به نفت و برآورد غلط نسبت به فروش نفت؛
کم سابقهترین کسری تراز عملیاتی؛
واقعا برای ادارۀ کشور در شرایط جنگ اقتصادی بسته شده است یا هدف دیگری دارد؟
https://telegram.me/amirzahed59
https://eitaa.com/amirzahed
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
دولت در ماههای پایانی خود دقیقا در فضای فکری سال های آغازین خود به سر می برد و با توهمی که از تعامل با دموکراتها دارد، بودجه ۱۴۰۰را کاملا بایدنی بسته است.
فروش ۲.۳ میلیون بشکه نفت درحالیکه در سالهای اوبامایی کاخ سفید هم به این میزان فروش نفت نرسیده بودیم علاوه بر اینکه سیگنال ضعف را در عرصه بینالمللی مخابره میکند به طرفهای غربی نیز این پالس را میدهد که ما ناچار به مذاکره با شما هستیم.
خوشبینی بیش از حد دولتیها به درآمدهای نفتی در لایحه بودجه ۱۴۰۰ این احتمال را تقویت کرده که در سال آینده نه تنها کسری شدید بودجه داریم، بلکه احتمالاً با ابرتورم تقدیمی دولت، مردم فقیرتر و سفره انها کوچکتر میشود.
گفتنی است دولت لوایح بودجه ۹۸ و ۹۹ را هم مشابه لایحه بودجه ۱۴۰۰ به صورت «صوری» و با بیش برآورد عمدی منابع نفتی و با تکیه بر منابع غیرقابل تحققی مانند فروش اموال مازاد تنظیم کرد و با توجه به عدم اصلاح جدی این لوایح در مجلس دهم، شاهد بودیم که حدود یک سوم منابع مصوب قوانین بودجه در این سالها محقق نشد. نهایتا دولت برای جبران این کسری بودجه چشمگیر، با استفاده از ظرفیت شورای عالی هماهنگی سران قوا، به سراغ برداشت گسترده از منابع صندوق توسعه ملی و انتشار چشمگیر اوراق مالی مازاد بر قانون بودجه رفت که ماحصل این روش جبران کسری بودجه تورم ایجاد شده در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ بود.
علی ایحال اگر بخواهیم بودجه سال جاری را در چند خط خلاصه کنیم باید گفت بودجه ۱۴۰۰ با بالاترین اتکا به استقراض و آیندهفروشی؛
کمترین تحول در ساختار؛
کمترین تغییر در نظام مالیاتی؛
بیشترین وابستگی به نفت و برآورد غلط نسبت به فروش نفت؛
کم سابقهترین کسری تراز عملیاتی؛
واقعا برای ادارۀ کشور در شرایط جنگ اقتصادی بسته شده است یا هدف دیگری دارد؟
https://telegram.me/amirzahed59
https://eitaa.com/amirzahed
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
#سیدیاسر_جبرائیلی:
✨دیشب جلسهای چهار ساعته با جمعی از فعالان سیاسی- فرهنگی زاهدان داشتم. برای سخنرانی دعوت شده بودم اما تقاضا کردم آنها حرف بزنند و من بیشتر شنونده باشم. اگر بخواهم حرفهایشان را در یک جمله خلاصه کنم باید بگویم سیستان و بلوچستان ترکیب دردناکی از داراییها و محرومیتهاست.
▪️متاسفانه هرگاه سخن از محرومیتزدایی میشود، تصور این است که باید بودجهای کنار بگذاریم و منطقهای را آباد کنیم. این نگاه غلط، ریشه همه عقبماندگیها و محرومیتهاست. همان نگاهی است که به جای اینکه اشتغال را عامل تولید ثروت بداند، به دنبال این است که با صرف پول، اشتغال ایجاد کند.
▫️سیستان و بلوچستان گنجینهای است که بهرهبرداری از آن، نه فقط نیازهای این استان، بلکه بخش مهمی از نیازهای ملی ما را رفع خواهد کرد. انشاءالله در روزهای آینده که در این منطقه هستم، از این گنج با شما سخن خواهم گفت.
▪️آقای خزائی از بچههای بسیج دانشجویی گفت مسئولان به اینجا میآیند تا #تجارت_محرومیت کنند. با فقرا عکس میگیرند و خود را طرفدار محرومان معرفی میکنند و میروند و پایان پروازشان، پایان دغدغهشان درباره سیستان و بلوچستان نیز هست. به او گفتم من نیامدهام تا با محرومان و مستضعفان شما عکس یادگاری بگیرم. عکس یادگاری من با گنجهای نهفته در این استان خواهد بود و ارسال این پیام که #آنچه_داریم_ز_بیگانه_تمنا_نکنیم.
@syjebraily
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
✨دیشب جلسهای چهار ساعته با جمعی از فعالان سیاسی- فرهنگی زاهدان داشتم. برای سخنرانی دعوت شده بودم اما تقاضا کردم آنها حرف بزنند و من بیشتر شنونده باشم. اگر بخواهم حرفهایشان را در یک جمله خلاصه کنم باید بگویم سیستان و بلوچستان ترکیب دردناکی از داراییها و محرومیتهاست.
▪️متاسفانه هرگاه سخن از محرومیتزدایی میشود، تصور این است که باید بودجهای کنار بگذاریم و منطقهای را آباد کنیم. این نگاه غلط، ریشه همه عقبماندگیها و محرومیتهاست. همان نگاهی است که به جای اینکه اشتغال را عامل تولید ثروت بداند، به دنبال این است که با صرف پول، اشتغال ایجاد کند.
▫️سیستان و بلوچستان گنجینهای است که بهرهبرداری از آن، نه فقط نیازهای این استان، بلکه بخش مهمی از نیازهای ملی ما را رفع خواهد کرد. انشاءالله در روزهای آینده که در این منطقه هستم، از این گنج با شما سخن خواهم گفت.
▪️آقای خزائی از بچههای بسیج دانشجویی گفت مسئولان به اینجا میآیند تا #تجارت_محرومیت کنند. با فقرا عکس میگیرند و خود را طرفدار محرومان معرفی میکنند و میروند و پایان پروازشان، پایان دغدغهشان درباره سیستان و بلوچستان نیز هست. به او گفتم من نیامدهام تا با محرومان و مستضعفان شما عکس یادگاری بگیرم. عکس یادگاری من با گنجهای نهفته در این استان خواهد بود و ارسال این پیام که #آنچه_داریم_ز_بیگانه_تمنا_نکنیم.
@syjebraily
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
#محسن_مهدیان
1️⃣دسته اول مازوخیست ها
کسانی که به غربزدگی خو کرده اند.
اینها وقتی وزیر بهداشت گفت این اولین بار نیست که واکسن می سازیم احتمالا گوششان را گرفتند. گفت: ما صدسال است واکسن می سازیم و به همه جای دنیا صادر می کنیم و بزودی 70 درصد مردم واکسینه می شوند.
2️⃣دسته دوم ترسوها
کسانی که از سر ترس توان رفتار عقلانی نداشتند. اینها می گفتند ما می ترسیم بمیریم پس بهتر اینکه به گرگ ها دل ببندیم. واکسن که هیچ، وقتی ماسک و موادضدعفونی کننده و ونتیلاتور و حتا داروی آنفلوآنزا را هم بخاطر تحریم بما ندادند بازهم در در داخل تولید کردیم و البته عده ای نخواستند ببینند.
3️⃣دسته سوم مسخ شده ها
کسانی که همه داشته های خبری شان را از پای رسانه های سعودی و انگلیسی گرفتند. ساده لوحانه می گفتد واکسن ایرانی را می خواهند سر مردم امتحان کنند و واکسن خارجی برای از ما بهتران هاست. حالا دیدند نفر اولی که واکسن دریافت کرد دختر عالی ترین مسوول ساخت واکسن است. این یعنی هم اعتماد علمی و هم ایثار اجتماعی.
4️⃣دسته چهارم/ کاسبان مذاکره
عده ای که با هشتگ واکسن بخرید دنبال فشار اجتماعی برای اف ای تی اف و مذاکره بودند هم دست شان را بالا بردند.
@mahdian_mohsen
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
1️⃣دسته اول مازوخیست ها
کسانی که به غربزدگی خو کرده اند.
اینها وقتی وزیر بهداشت گفت این اولین بار نیست که واکسن می سازیم احتمالا گوششان را گرفتند. گفت: ما صدسال است واکسن می سازیم و به همه جای دنیا صادر می کنیم و بزودی 70 درصد مردم واکسینه می شوند.
2️⃣دسته دوم ترسوها
کسانی که از سر ترس توان رفتار عقلانی نداشتند. اینها می گفتند ما می ترسیم بمیریم پس بهتر اینکه به گرگ ها دل ببندیم. واکسن که هیچ، وقتی ماسک و موادضدعفونی کننده و ونتیلاتور و حتا داروی آنفلوآنزا را هم بخاطر تحریم بما ندادند بازهم در در داخل تولید کردیم و البته عده ای نخواستند ببینند.
3️⃣دسته سوم مسخ شده ها
کسانی که همه داشته های خبری شان را از پای رسانه های سعودی و انگلیسی گرفتند. ساده لوحانه می گفتد واکسن ایرانی را می خواهند سر مردم امتحان کنند و واکسن خارجی برای از ما بهتران هاست. حالا دیدند نفر اولی که واکسن دریافت کرد دختر عالی ترین مسوول ساخت واکسن است. این یعنی هم اعتماد علمی و هم ایثار اجتماعی.
4️⃣دسته چهارم/ کاسبان مذاکره
عده ای که با هشتگ واکسن بخرید دنبال فشار اجتماعی برای اف ای تی اف و مذاکره بودند هم دست شان را بالا بردند.
@mahdian_mohsen
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
#عبدالله_گنجی:
🌐 رسمی و غیررسمی دوگانهای غلطانداز
پخش مستند «غیررسمی» از دیدارهای مقام معظم رهبری با نخبگان، صنوف و اقشار، قضاوتهای مختلفی را به همراه داشت. اصل این اقدام هم قابل تقدیر است و هم قابل تکرار. قبل از ورود به بحث، از سازندگان آن خصوصاً جوان خوشنام و مؤمن کشورمان جناب صدرینیا تشکر میکنم. آنچه در ادامه خواهد آمد، ارزش این زحمت را تقلیل نمیدهد، اما میتواند به استمرار این تجربه کمک کند.
ارائه دوگانه رسمی و غیررسمی از رهبری و دوگانه شخصیتی یا رفتاری از ایشان ارائه کردن نوعی غلطاندازی و انحراف ادراکی است.
شاخص رسمی بودن چیست که اینجا غیررسمی بودن را تجویز کردیم؟ سؤال اساسی این است که کدام یک از رفتارها و اتفاقات نشان داده شده در این مستند دهها بار در آنچه فعلاً رسمی گفته میشود، مشاهده نشده است؟ آیا شوخی، انتقاد، خنده و طنز فقط در جلسات این سه سال اتفاق افتاده است و در آنچه رسمی میگوییم وجود نداشته است؟ رهبری حتی در جلسه هیئت دولت با ایشان شوخی نکردهاند؟
نگارنده در بیش از ۱۰ دیدار دانشجویی حضور داشتهام که از وسط جمعیت فردی بلند شده و انتقاد کرده است یا رهبری با دانشجویی شوخی کردهاند یا نکتهای را فرمودهاند که همه خندیدهاند. با شعرا از دوران ریاستجمهوری جلسات مستمر داشتهاند و شعرهای طنز شاعران و پاسخهای رهبری هنوز هم در شبکههای اجتماعی قابل دسترس است.
پس شاخص رسمی و غیررسمی چیست؟ اگر نامگذاری غیررسمی براساس امکانپذیر نبودن پخش جلسه بوده است که خود مستند این ملاحظه را باطل میکند. رهبری نه دیپلمات است و نه اهل تشریفات، اصولاً رسمی بودن و تشریفاتی بودن همدیگر را معنا میکنند، اما از نگاه دوست و دشمن، مقام معظم رهبری هیچ موقع اهل تشریفات نبودهاند. زیطلبگی، سادگی، بیتکلف بودن، صادقانه سخن گفتن و شنونده بودن سیره مقام معظم رهبری است. آیا این خصلتها قابل تقسیم به رسمی و غیررسمی است؟
حتی دیدارهای خارجی ایشان از جهت مکان، چینش محیط و نوع سخن با جلسات داخلی تفاوتی ندارد؛ لذا چه اصراری داریم رهبری را دوگانه تصویر نماییم؟ رابطه رهبری و ملت به تعبیر حضرت آیتالله خامنهای یک محبت دوطرفه است، حال باید پرسید این محبت رسمی ابراز میشود یا غیررسمی؟ نقد دوم به این مستند ارائه بخشی بسیار کوتاه از جلسهای سه، چهار ساعته است، جلسه چهار ساعته در یک الی دو دقیقه ارائه شده است.
اگر ۲۵ نشست مبنای این مستند است، یعنی حدود ۱۰۰ ساعت گفتگو را در یک ساعت خلاصه کردهایم و فشردگی مستند القای تیزر تبلیغاتی مینماید. تبلیغات نه با روحیه رهبری که ما میشناسیم سنخیت دارد و نه ایشان و نظام به این تبلیغ نیاز دارد. چه اشکال داشت مثلاً پنج جلسه هنرمندان در یک مستند، جلسات فلان صنف در یک مستند و ۲۵ جلسه در چند مستند آورده میشد که مخاطب احساس نکند دوربین را در یک اتاق چرخاندهاند و تمام.
اگر طراحان یا ایدهپردازان این مستند، قصد ارائه تمایز داشتند یا دارند، به جای دوگانه نشان دادن رهبری، میتوانستند مدلهای دیگری را نامگذاری کنند، مثلاً «جمعهای کوچک»، «تریبون دست حاضرین»، «نشست موضوعی»، «نشست تخصصی» و «نشستهای آسیبشناسی» با این نشستها سنخیت بیشتری دارد.
نگارنده که خود در این جلسات شرکت کردهام، باور دارم که حجم این جلسات در سه سال اخیر بیشتر شده، اما اینطور نیست که در ۳۰ سال گذشته هر آنچه بوده، رسمی بوده است و طوری القا شود که گویی آنچه رسمی است اشکالی دارد و بار ارزشی آن منفی است.
مشابه این مستند میتواند در خصوص جلسات درس خارج رهبری، سفرهای استانی، سرکشی از خانواده شهدا و دیدارهای خارجی نیز اتفاق بیفتد، اما یک رهبر است با تنوع مخاطب ولی رسمی و غیررسمی نیست.
🔗 @Dr_A_Ganji
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
🌐 رسمی و غیررسمی دوگانهای غلطانداز
پخش مستند «غیررسمی» از دیدارهای مقام معظم رهبری با نخبگان، صنوف و اقشار، قضاوتهای مختلفی را به همراه داشت. اصل این اقدام هم قابل تقدیر است و هم قابل تکرار. قبل از ورود به بحث، از سازندگان آن خصوصاً جوان خوشنام و مؤمن کشورمان جناب صدرینیا تشکر میکنم. آنچه در ادامه خواهد آمد، ارزش این زحمت را تقلیل نمیدهد، اما میتواند به استمرار این تجربه کمک کند.
ارائه دوگانه رسمی و غیررسمی از رهبری و دوگانه شخصیتی یا رفتاری از ایشان ارائه کردن نوعی غلطاندازی و انحراف ادراکی است.
شاخص رسمی بودن چیست که اینجا غیررسمی بودن را تجویز کردیم؟ سؤال اساسی این است که کدام یک از رفتارها و اتفاقات نشان داده شده در این مستند دهها بار در آنچه فعلاً رسمی گفته میشود، مشاهده نشده است؟ آیا شوخی، انتقاد، خنده و طنز فقط در جلسات این سه سال اتفاق افتاده است و در آنچه رسمی میگوییم وجود نداشته است؟ رهبری حتی در جلسه هیئت دولت با ایشان شوخی نکردهاند؟
نگارنده در بیش از ۱۰ دیدار دانشجویی حضور داشتهام که از وسط جمعیت فردی بلند شده و انتقاد کرده است یا رهبری با دانشجویی شوخی کردهاند یا نکتهای را فرمودهاند که همه خندیدهاند. با شعرا از دوران ریاستجمهوری جلسات مستمر داشتهاند و شعرهای طنز شاعران و پاسخهای رهبری هنوز هم در شبکههای اجتماعی قابل دسترس است.
پس شاخص رسمی و غیررسمی چیست؟ اگر نامگذاری غیررسمی براساس امکانپذیر نبودن پخش جلسه بوده است که خود مستند این ملاحظه را باطل میکند. رهبری نه دیپلمات است و نه اهل تشریفات، اصولاً رسمی بودن و تشریفاتی بودن همدیگر را معنا میکنند، اما از نگاه دوست و دشمن، مقام معظم رهبری هیچ موقع اهل تشریفات نبودهاند. زیطلبگی، سادگی، بیتکلف بودن، صادقانه سخن گفتن و شنونده بودن سیره مقام معظم رهبری است. آیا این خصلتها قابل تقسیم به رسمی و غیررسمی است؟
حتی دیدارهای خارجی ایشان از جهت مکان، چینش محیط و نوع سخن با جلسات داخلی تفاوتی ندارد؛ لذا چه اصراری داریم رهبری را دوگانه تصویر نماییم؟ رابطه رهبری و ملت به تعبیر حضرت آیتالله خامنهای یک محبت دوطرفه است، حال باید پرسید این محبت رسمی ابراز میشود یا غیررسمی؟ نقد دوم به این مستند ارائه بخشی بسیار کوتاه از جلسهای سه، چهار ساعته است، جلسه چهار ساعته در یک الی دو دقیقه ارائه شده است.
اگر ۲۵ نشست مبنای این مستند است، یعنی حدود ۱۰۰ ساعت گفتگو را در یک ساعت خلاصه کردهایم و فشردگی مستند القای تیزر تبلیغاتی مینماید. تبلیغات نه با روحیه رهبری که ما میشناسیم سنخیت دارد و نه ایشان و نظام به این تبلیغ نیاز دارد. چه اشکال داشت مثلاً پنج جلسه هنرمندان در یک مستند، جلسات فلان صنف در یک مستند و ۲۵ جلسه در چند مستند آورده میشد که مخاطب احساس نکند دوربین را در یک اتاق چرخاندهاند و تمام.
اگر طراحان یا ایدهپردازان این مستند، قصد ارائه تمایز داشتند یا دارند، به جای دوگانه نشان دادن رهبری، میتوانستند مدلهای دیگری را نامگذاری کنند، مثلاً «جمعهای کوچک»، «تریبون دست حاضرین»، «نشست موضوعی»، «نشست تخصصی» و «نشستهای آسیبشناسی» با این نشستها سنخیت بیشتری دارد.
نگارنده که خود در این جلسات شرکت کردهام، باور دارم که حجم این جلسات در سه سال اخیر بیشتر شده، اما اینطور نیست که در ۳۰ سال گذشته هر آنچه بوده، رسمی بوده است و طوری القا شود که گویی آنچه رسمی است اشکالی دارد و بار ارزشی آن منفی است.
مشابه این مستند میتواند در خصوص جلسات درس خارج رهبری، سفرهای استانی، سرکشی از خانواده شهدا و دیدارهای خارجی نیز اتفاق بیفتد، اما یک رهبر است با تنوع مخاطب ولی رسمی و غیررسمی نیست.
🔗 @Dr_A_Ganji
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
#سیدمصطفی_موسوی_نژاد:
در رثای #علامه_مصباح_یزدی هر چه بنویسم، نه فکرم یاری میکند، نه قلمم. حال چندانی برای نوشتن ندارم. چند خطی درد دل مینویسم تا آرام شوم و بس.
شاید یکی از اولین کتبی که در حوزه سیاسی خواندم، کتاب #گفتمان_مصباح بود. کتابی قطور که وقتی شروع به خواندن کردم، نتوانستم رهایش کنم. با خواندن آن کتاب که تقریبا تمام شبهات پیرامون آن علامه را پاسخ داده بود، ارادتم به ایشان فزونی یافت. بیانصافی منتقدین در شیوه نقد علیالخصوص در دهه هفتاد و هشتاد و پاسخهای بزرگوارانه ایشان هر منصفی را به تفکر وامیداشت.
دروغهایی چون عدم سابقه مبارزاتی قبل انقلاب، رابطه نامساعد با امام خمینی(ره)، تئوریسازی برای خشونت، تندروی، عدم حضور ایشان و شاگردانشان در دفاع مقدس و ... همه و همه جبهه عظیم ضدانقلاب علیه وی را نشان میداد. تا جایی که آیتالله بهجت پیامی دادند که بیم جان ایشان را دارم، مراقب ایشان باشید.
در مقابل، تعاریف عجیب و حمایتهای رهبری از ایشان، چون مطهری و طباطبایی زمان، بصیر، فیلسوف، متفکر و ... نشان از درستی مسیر ایشان میداد.تا جایی که رهبری فرمودند برای هر سخنرانی شما یا انتشار کتاب شما، خدا را شکر میکنم.
در زمان امام خمینی(ره) هم امام فرمودند بودجه موسسه آقای مصباح(در راه حق) را خودم شخصا میدهم و امام چک بودجه موسسه را به حساب شخصی علامه واریز میکردند.
علامه حسنزاده آملی میفرمودند خدا را شاهد میگیرم که پشت ایشان نماز میخوانم. ایشان انسان زحمت کشیده ایست.
آقای مشکینی میگفتند حوزهها باید دهها سال کار کنند تا در هر عصری بتوانند یکی مثل ایشان تربیت کنند.
بگذریم!
اینها را برای بیماردلان گفتم. شاید جایش الان نبود.
اولین دیدار حضوری که خدمتشان داشتم، در طرح ولایتی بود که به همت قرارگاه حضرت ولیعصر(عج) بیرجند برگزار میشد. بعد سخنرانی ایشان، راه خروج ایشان را پیدا کردم و هر جور شده خودم را به مسیر عبوری ایشون رساندم.جلوی ایشان رو گرفتم و گفتم علامه عزیز، آیا به این آیه قرآن که میفرماید«هل جزا الاحسان الا الاحسان» اعتقاد دارید. گفتند:«بله»
گفتم هر شب توفیق میشود که نماز شب بخوانم بدون استثنا برای شما هم دعا میکنم. علامه دستی به سرم کشیدند و با خندهای که دلم را ربود پیشانیام را بوسیدند. لحظهای شیرینتر از آن در زندگی به یاد ندارم.
بار دیگری که خدمت ایشان رسیده بودم، به همراهی آیتالله سید علیرضا عبادی، نماینده ولیفقیه در خراسانجنوبی بود. با هم(و البته جمعی از علما) به دفتر ایشان در قم رفتیم، بعد از جلسه خدمت ایشان رسیدم و گلایهای داشتم از حضور کمرنگشان در صحنه. گفتم ما جوانان انقلابی دلمان به شما و امثال شما خوش است. ایشان در پاسخ گفتند:«تا جایی که توان داشته باشم همچنان موضع میگیرم، اما دیگر عمری و توانی برای مان باقی نمانده.»
از این پاسخ ایشان خیلی دلگیر شدم. دنیای بدون ایشان را خیلی قابل تصور نمیدانستم. نمیدانستم که قرار است مثل امشبی هم فرا برسد. شبهایی که دیگر فانوسی برای روشن کردن مسیر ندارد.
بدرود علامه بصیر، الدنیا سجن المومن. برای ما و عاقبت ما هم دعا کن و سلام ما را به امام(ره)، حاج قاسم و همه شهدا برسان و بگو ما جوانان انقلاب هزار عیب و ایراد داریم، اما با دعای شما بزرگان تا پای جان پای رهبری و انقلاب ایستادهایم.
@s_mmn
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
در رثای #علامه_مصباح_یزدی هر چه بنویسم، نه فکرم یاری میکند، نه قلمم. حال چندانی برای نوشتن ندارم. چند خطی درد دل مینویسم تا آرام شوم و بس.
شاید یکی از اولین کتبی که در حوزه سیاسی خواندم، کتاب #گفتمان_مصباح بود. کتابی قطور که وقتی شروع به خواندن کردم، نتوانستم رهایش کنم. با خواندن آن کتاب که تقریبا تمام شبهات پیرامون آن علامه را پاسخ داده بود، ارادتم به ایشان فزونی یافت. بیانصافی منتقدین در شیوه نقد علیالخصوص در دهه هفتاد و هشتاد و پاسخهای بزرگوارانه ایشان هر منصفی را به تفکر وامیداشت.
دروغهایی چون عدم سابقه مبارزاتی قبل انقلاب، رابطه نامساعد با امام خمینی(ره)، تئوریسازی برای خشونت، تندروی، عدم حضور ایشان و شاگردانشان در دفاع مقدس و ... همه و همه جبهه عظیم ضدانقلاب علیه وی را نشان میداد. تا جایی که آیتالله بهجت پیامی دادند که بیم جان ایشان را دارم، مراقب ایشان باشید.
در مقابل، تعاریف عجیب و حمایتهای رهبری از ایشان، چون مطهری و طباطبایی زمان، بصیر، فیلسوف، متفکر و ... نشان از درستی مسیر ایشان میداد.تا جایی که رهبری فرمودند برای هر سخنرانی شما یا انتشار کتاب شما، خدا را شکر میکنم.
در زمان امام خمینی(ره) هم امام فرمودند بودجه موسسه آقای مصباح(در راه حق) را خودم شخصا میدهم و امام چک بودجه موسسه را به حساب شخصی علامه واریز میکردند.
علامه حسنزاده آملی میفرمودند خدا را شاهد میگیرم که پشت ایشان نماز میخوانم. ایشان انسان زحمت کشیده ایست.
آقای مشکینی میگفتند حوزهها باید دهها سال کار کنند تا در هر عصری بتوانند یکی مثل ایشان تربیت کنند.
بگذریم!
اینها را برای بیماردلان گفتم. شاید جایش الان نبود.
اولین دیدار حضوری که خدمتشان داشتم، در طرح ولایتی بود که به همت قرارگاه حضرت ولیعصر(عج) بیرجند برگزار میشد. بعد سخنرانی ایشان، راه خروج ایشان را پیدا کردم و هر جور شده خودم را به مسیر عبوری ایشون رساندم.جلوی ایشان رو گرفتم و گفتم علامه عزیز، آیا به این آیه قرآن که میفرماید«هل جزا الاحسان الا الاحسان» اعتقاد دارید. گفتند:«بله»
گفتم هر شب توفیق میشود که نماز شب بخوانم بدون استثنا برای شما هم دعا میکنم. علامه دستی به سرم کشیدند و با خندهای که دلم را ربود پیشانیام را بوسیدند. لحظهای شیرینتر از آن در زندگی به یاد ندارم.
بار دیگری که خدمت ایشان رسیده بودم، به همراهی آیتالله سید علیرضا عبادی، نماینده ولیفقیه در خراسانجنوبی بود. با هم(و البته جمعی از علما) به دفتر ایشان در قم رفتیم، بعد از جلسه خدمت ایشان رسیدم و گلایهای داشتم از حضور کمرنگشان در صحنه. گفتم ما جوانان انقلابی دلمان به شما و امثال شما خوش است. ایشان در پاسخ گفتند:«تا جایی که توان داشته باشم همچنان موضع میگیرم، اما دیگر عمری و توانی برای مان باقی نمانده.»
از این پاسخ ایشان خیلی دلگیر شدم. دنیای بدون ایشان را خیلی قابل تصور نمیدانستم. نمیدانستم که قرار است مثل امشبی هم فرا برسد. شبهایی که دیگر فانوسی برای روشن کردن مسیر ندارد.
بدرود علامه بصیر، الدنیا سجن المومن. برای ما و عاقبت ما هم دعا کن و سلام ما را به امام(ره)، حاج قاسم و همه شهدا برسان و بگو ما جوانان انقلاب هزار عیب و ایراد داریم، اما با دعای شما بزرگان تا پای جان پای رهبری و انقلاب ایستادهایم.
@s_mmn
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
#مهدی_محمدی
امریکا در ماه های گذشته بارها آرایش تهاجمی گرفته و تهدیدهای بزرگ کرده اما به سرعت معلوم شده هدفش نه درگیری بلکه ‘ایجاد بازدارندگی از طریق تهدید به تلافی’ است.
آخرین بار همین دو ماه پیش وقتی در معرض حملات مقاومت عراق قرار گرفت، نهایتا تهدیدی بزرگ تر از این در چنته نداشت که سفارتش را در بغداد تعطیل می کند!
اکنون هم با قطعی شدن رفتن ترامپ و در آستانه سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی و پس از ضربات اخیر در عراق نگرانند همه اینها مقدمه ضربه ای بزرگ تر باشد. تهدید به جنگ تنها ابزار آنها برای جلوگیری فاجعه ای است که انتظارش را می کشند.
ترامپ پس از اسقاط پهپاد گلوبال هاوک و حمله عین الاسد نشان داد جنگ را خط قرمز خود می داند. اساسا به او تضمین داده اند ریسک جنگ وجود ندارد تا بتوانند مجوز ترور و خرابکاری را بگیرند.
جنگ برای امریکا بهانه نمی خواهد. امریکا فکر می کند به مدلی رسیده که می تواند ضربه بزند و بعد با ژست های تهاجمی جلوی تلافی را بگیرد. این روند باید متوقف شود.
پس از شهادت شهید فخری زاده هم امریکا و هم اسراییل فهمیده اند روند فعلی قابل تداوم نیست و ایران جایی ترمز کار را خواهد کشید. بخشی از آنچه می بینید هم نتیجه ارزیابی حتمی بودن یک پاسخی است که زمان ومکانش را نمی دانند.
جنگ برای امریکا خط قرمز است، تلافی هم دام نیست. دام تحلیل هایی است که می گویند تلافی نکنیم تا ضربه نخوریم و ضربه بعدی که وارد می شود می گویند این یکی دیگر واقعا دام است و بهتر است دست از پا خطا نکنیم و همینطور الی آخر ...!
در شرایط پیچیده مهم داشتن تفکر روشن راهبردی است. صبر راهبردی به تشدید تحریم و فشار انجامید و مقاومت فعال محاسبات طرف غربی را تغییر داد. اسراییل و سعودی باید به رفتن ترامپ عادت کنند و به برخی چیزهای دیگر هم.
هر چیزی مبهم باشد یک چیز قطعی است. وقتی عقب بروید ضربات یکی پس از دیگری دردناک تر خواهد شد. دشمنی که ما می شناسیم فقط به ‘موازنه وحشت’ پاسخ می دهد. این بخش کانونی میراث شهید سلیمانی است. رحمت الله علیه.
@mahdi_mohammadi61
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
امریکا در ماه های گذشته بارها آرایش تهاجمی گرفته و تهدیدهای بزرگ کرده اما به سرعت معلوم شده هدفش نه درگیری بلکه ‘ایجاد بازدارندگی از طریق تهدید به تلافی’ است.
آخرین بار همین دو ماه پیش وقتی در معرض حملات مقاومت عراق قرار گرفت، نهایتا تهدیدی بزرگ تر از این در چنته نداشت که سفارتش را در بغداد تعطیل می کند!
اکنون هم با قطعی شدن رفتن ترامپ و در آستانه سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی و پس از ضربات اخیر در عراق نگرانند همه اینها مقدمه ضربه ای بزرگ تر باشد. تهدید به جنگ تنها ابزار آنها برای جلوگیری فاجعه ای است که انتظارش را می کشند.
ترامپ پس از اسقاط پهپاد گلوبال هاوک و حمله عین الاسد نشان داد جنگ را خط قرمز خود می داند. اساسا به او تضمین داده اند ریسک جنگ وجود ندارد تا بتوانند مجوز ترور و خرابکاری را بگیرند.
جنگ برای امریکا بهانه نمی خواهد. امریکا فکر می کند به مدلی رسیده که می تواند ضربه بزند و بعد با ژست های تهاجمی جلوی تلافی را بگیرد. این روند باید متوقف شود.
پس از شهادت شهید فخری زاده هم امریکا و هم اسراییل فهمیده اند روند فعلی قابل تداوم نیست و ایران جایی ترمز کار را خواهد کشید. بخشی از آنچه می بینید هم نتیجه ارزیابی حتمی بودن یک پاسخی است که زمان ومکانش را نمی دانند.
جنگ برای امریکا خط قرمز است، تلافی هم دام نیست. دام تحلیل هایی است که می گویند تلافی نکنیم تا ضربه نخوریم و ضربه بعدی که وارد می شود می گویند این یکی دیگر واقعا دام است و بهتر است دست از پا خطا نکنیم و همینطور الی آخر ...!
در شرایط پیچیده مهم داشتن تفکر روشن راهبردی است. صبر راهبردی به تشدید تحریم و فشار انجامید و مقاومت فعال محاسبات طرف غربی را تغییر داد. اسراییل و سعودی باید به رفتن ترامپ عادت کنند و به برخی چیزهای دیگر هم.
هر چیزی مبهم باشد یک چیز قطعی است. وقتی عقب بروید ضربات یکی پس از دیگری دردناک تر خواهد شد. دشمنی که ما می شناسیم فقط به ‘موازنه وحشت’ پاسخ می دهد. این بخش کانونی میراث شهید سلیمانی است. رحمت الله علیه.
@mahdi_mohammadi61
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
#عبدالله شهبازی
ترامپیسم و سرنوشت حزب جمهوریخواه
شاید بتوان وضع کنونی حزب جمهوریخواه آمریکا را از جهاتی به حزب لیبرال بریتانیا در اوائل سده بیستم میلادی، دوران دولت دیوید لوید جرج، شبیه دانست.
از اواسط سده نوزدهم تا اوائل سده بیستم میلادی نظام سیاسی بریتانیا بر دو حزب لیبرال (ویگ) و محافظهکار (توری) مبتنی بود. در سده نوزدهم در رأس حزب لیبرال چهرههای نامداری چون لرد جان راسل و ویلیام گلادستون قرار داشتند. در کوران جنگ جهانی اول، در دسامبر ۱۹۱۶، یکی از رهبران حزب لیبرال بنام دیوید لوید جرج زمام دولت ائتلافی تحت رهبری این حزب را به دست گرفت. لوید جرج عوامفریبی فاسد بود با رفتارهای پوپولیستی. در زمان دولت او رسواییهای مالی بزرگی چون فروش القاب اشرافی و زدوبند مالی با کمپانی مارکونی، جنجالی شد. پایان دولت لوید جرج (۱۹۲۲) پایان کار حزب لیبرال بعنوان یکی از دو حزب حاکم بر بریتانیا بود و حزب نوپدید کارگر جای این حزب را در ساختار سیاسی بریتانیا گرفت. از آن زمان تا به امروز رقابت حزب کارگر و حزب محافظهکار سیستم دوحزبی این کشور را شکل داده است.
اگر ترامپ پس از پایان دولتش بتواند به حیات سیاسی خود ادامه دهد، با توجه به بحران و دودستگی عظیمی که در درون حزب جمهوریخواه پدید آورده، محتمل است که این حزب دستخوش انشعاب شود و در انتخابات آتی جمهوریخواهان مخالف ترامپ راه خود را از ترامپیستها جدا کنند. بهرروی، ترامپیسم ساختار سیاسی دوحزبی آمریکا را با چالشهای جدید و ناشناخته مواجه کرده و خواهد کرد.
@abdollahshahbazi
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400
ترامپیسم و سرنوشت حزب جمهوریخواه
شاید بتوان وضع کنونی حزب جمهوریخواه آمریکا را از جهاتی به حزب لیبرال بریتانیا در اوائل سده بیستم میلادی، دوران دولت دیوید لوید جرج، شبیه دانست.
از اواسط سده نوزدهم تا اوائل سده بیستم میلادی نظام سیاسی بریتانیا بر دو حزب لیبرال (ویگ) و محافظهکار (توری) مبتنی بود. در سده نوزدهم در رأس حزب لیبرال چهرههای نامداری چون لرد جان راسل و ویلیام گلادستون قرار داشتند. در کوران جنگ جهانی اول، در دسامبر ۱۹۱۶، یکی از رهبران حزب لیبرال بنام دیوید لوید جرج زمام دولت ائتلافی تحت رهبری این حزب را به دست گرفت. لوید جرج عوامفریبی فاسد بود با رفتارهای پوپولیستی. در زمان دولت او رسواییهای مالی بزرگی چون فروش القاب اشرافی و زدوبند مالی با کمپانی مارکونی، جنجالی شد. پایان دولت لوید جرج (۱۹۲۲) پایان کار حزب لیبرال بعنوان یکی از دو حزب حاکم بر بریتانیا بود و حزب نوپدید کارگر جای این حزب را در ساختار سیاسی بریتانیا گرفت. از آن زمان تا به امروز رقابت حزب کارگر و حزب محافظهکار سیستم دوحزبی این کشور را شکل داده است.
اگر ترامپ پس از پایان دولتش بتواند به حیات سیاسی خود ادامه دهد، با توجه به بحران و دودستگی عظیمی که در درون حزب جمهوریخواه پدید آورده، محتمل است که این حزب دستخوش انشعاب شود و در انتخابات آتی جمهوریخواهان مخالف ترامپ راه خود را از ترامپیستها جدا کنند. بهرروی، ترامپیسم ساختار سیاسی دوحزبی آمریکا را با چالشهای جدید و ناشناخته مواجه کرده و خواهد کرد.
@abdollahshahbazi
📝 کانال قلمدان؛ برای انعکاس سریع و منسجم دیدگاههای یادداشتنویسان متعهد @yaddasht_ghalamdan
ارتباط با ادمین @reporter1400