#چرا_سگ_نجس است آیا در #قرآن آیه ای برای نجاست سگ داریم❓⬇️
از منظر دین اسلام سگ، از حیوانات نجس است. دلیل نجاست سگ، روایات است؛ اما در قرآن، آیه ای نداریم که بر نجاست سگ دلالت کند. البته باید توجه داشت که تمام احکام دینی در آیات قرآن بیان نشده است؛ بلکه برخی احکام، در روایات از پیامبر و امامان معصوم (ع) آمده است که از جمله آن ها حکم نجاست سگ می باشد. روایات نیز آن را به طور مطلق بیان کردهاند که شامل همه سگ ها می شود. #فرقی بین انواع سگها نگذاشته اند.
برای نمونه چند مورد از این روایات ذکر می شود: ⬇️
1. «سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْکَلْبِ فَقَالَ رِجْسٌ نِجْسٌ لَا یُتَوَضَّأْ بِفَضْلِهِ وَ اصْبُبْ ذَلِکَ الْمَاءَ وَ اغْسِلْهُ بِالتُّرَابِ أَوَّلَ مَرَّةٍ ثُمَّ بِالْمَاءِ»؛ (2) «از امام صادق (ع) در مورد سگ پرسیده شد. حضرت فرمود: آن، پلید و نجس است و از باقیمانده آبی که خورده نمی توان وضو گرفت. چنین آبی را دور بریز و ظرف را اول با خاک و آن گاه با آب بشوی».
2. «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْکَلْبِ یُصِیبُ شَیْئاً مِنْ جَسَدِ الرَّجُلِ قَالَ یَغْسِلُ الْمَکَانَ الَّذِی أَصَابَهُ»؛ (3) «راوی می گوید از امام صادق - علیه السلام - در مورد سگ پرسیدم که به بدن انسان برخورد می کند؟ حضرت فرمود: همان قسمت برخورد را بشوید».
3. «سُئِلَ عَنْ سُؤْرِ الْکَلْبِ یُشْرَبُ مِنْهُ أَوْ یُتَوَضَّأُ قَالَ لَا قُلْتُ أَ لَیْسَ سَبُعٌ قَالَ لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ»؛ (4) «از امام صادق - علیه السلام - در مورد باقیمانده آب سگ سؤال شد که آیا می توان آن را خورد یا با آن وضو گرفت؟ حضرت فرمودند: خیر. راوی پرسید: آیا سگ همانند سایر حیوانات درنده نیست؟ (که می توان باقیمانده آبشان را خورد) حضرت فرمود: به خدا قسم نه، او نجس است. به خدا قسم نه، او نجس است».
4. «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْکَلْبِ السَّلُوقِیِّ فَقَالَ إِذَا مَسِسْتَهُ فَاغْسِلْ یَدَکَ»؛ راوی گوید از امام در مورد سگ شکاری پرسیدم. حضرت فرمود: هر گاه به او دست زدی، دستت را بشوی».
5. «تَنَزَّهُوا عَنْ قُرْبِ الْکِلَابِ فَمَنْ أَصَابَ الْکَلْبَ وَ هُوَ رَطْبٌ فَلْیَغْسِلْهُ»؛ (5) «امام علی - علیه السلام - فرمودند: از نزدیکی با سگ ها دوری کنید. پس هر کس با سگ برخورد داشت، در حالی که بدنش خیس بود، باید بدنش (محل برخورد) را بشوید».
اما در مورد دلایل این حکم باید گفت اگر به دنبال دلایل علمی باشیم ، مطلب قطعی و صد در صدی در این زمینه وجود ندارد. بعید است که این نوع حرمت ها مربوط به جنبه های ظاهری و مشکلات طبیعی باشد. از ظاهر روایات هم برمی آید که منظور از لزوم پرهیز از سگان، پلیدی باطنی و معنوی است؛ هر چند زمینه ظاهری هم می تواند مد نظر باشد؛ چنان که مثلاً گفته شده: در روده سگ کِرم کوچکی به طول چهار میلی متر به نام «تینیا ایکینوسکوس» است. وقتی این کرم از طریق مدفوع سگ بیرون می آید، تخم های زیادی از این کرم همراه مدفوع خارج می شود و به اطراف مقعد سگ می چسبد. سگ به وسیله زبانش آن تخم ها را به قسمت های دیگر بدنش منتقل نموده و همه جا را آلوده می کند. اگر یکی از این تخم ها به معده انسان وارد شود، مرض های گوناگونی تولید می کند. (6)
اما باز تاکید می کنیم هیچ دلیلی بر انتساب حکم نجاست سگ به این موارد وجود ندارد و اگر این مشکل و نظایر آن هم کاملا حل شود باز حکم نجاست به جای خود باقی است .
پی نوشت ها:
1. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 3، باب 12، از ابواب نجاسات، ص 415، مؤسسه آل البیت علیهمالسلام، قم، 1409 هجری قمری.
2. همان، ص 416.
3. همان.
4. همان.
5. همان، ص 417.
6. مجله المنار، سا ل ششم، ص 307.
از منظر دین اسلام سگ، از حیوانات نجس است. دلیل نجاست سگ، روایات است؛ اما در قرآن، آیه ای نداریم که بر نجاست سگ دلالت کند. البته باید توجه داشت که تمام احکام دینی در آیات قرآن بیان نشده است؛ بلکه برخی احکام، در روایات از پیامبر و امامان معصوم (ع) آمده است که از جمله آن ها حکم نجاست سگ می باشد. روایات نیز آن را به طور مطلق بیان کردهاند که شامل همه سگ ها می شود. #فرقی بین انواع سگها نگذاشته اند.
برای نمونه چند مورد از این روایات ذکر می شود: ⬇️
1. «سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْکَلْبِ فَقَالَ رِجْسٌ نِجْسٌ لَا یُتَوَضَّأْ بِفَضْلِهِ وَ اصْبُبْ ذَلِکَ الْمَاءَ وَ اغْسِلْهُ بِالتُّرَابِ أَوَّلَ مَرَّةٍ ثُمَّ بِالْمَاءِ»؛ (2) «از امام صادق (ع) در مورد سگ پرسیده شد. حضرت فرمود: آن، پلید و نجس است و از باقیمانده آبی که خورده نمی توان وضو گرفت. چنین آبی را دور بریز و ظرف را اول با خاک و آن گاه با آب بشوی».
2. «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْکَلْبِ یُصِیبُ شَیْئاً مِنْ جَسَدِ الرَّجُلِ قَالَ یَغْسِلُ الْمَکَانَ الَّذِی أَصَابَهُ»؛ (3) «راوی می گوید از امام صادق - علیه السلام - در مورد سگ پرسیدم که به بدن انسان برخورد می کند؟ حضرت فرمود: همان قسمت برخورد را بشوید».
3. «سُئِلَ عَنْ سُؤْرِ الْکَلْبِ یُشْرَبُ مِنْهُ أَوْ یُتَوَضَّأُ قَالَ لَا قُلْتُ أَ لَیْسَ سَبُعٌ قَالَ لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ»؛ (4) «از امام صادق - علیه السلام - در مورد باقیمانده آب سگ سؤال شد که آیا می توان آن را خورد یا با آن وضو گرفت؟ حضرت فرمودند: خیر. راوی پرسید: آیا سگ همانند سایر حیوانات درنده نیست؟ (که می توان باقیمانده آبشان را خورد) حضرت فرمود: به خدا قسم نه، او نجس است. به خدا قسم نه، او نجس است».
4. «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْکَلْبِ السَّلُوقِیِّ فَقَالَ إِذَا مَسِسْتَهُ فَاغْسِلْ یَدَکَ»؛ راوی گوید از امام در مورد سگ شکاری پرسیدم. حضرت فرمود: هر گاه به او دست زدی، دستت را بشوی».
5. «تَنَزَّهُوا عَنْ قُرْبِ الْکِلَابِ فَمَنْ أَصَابَ الْکَلْبَ وَ هُوَ رَطْبٌ فَلْیَغْسِلْهُ»؛ (5) «امام علی - علیه السلام - فرمودند: از نزدیکی با سگ ها دوری کنید. پس هر کس با سگ برخورد داشت، در حالی که بدنش خیس بود، باید بدنش (محل برخورد) را بشوید».
اما در مورد دلایل این حکم باید گفت اگر به دنبال دلایل علمی باشیم ، مطلب قطعی و صد در صدی در این زمینه وجود ندارد. بعید است که این نوع حرمت ها مربوط به جنبه های ظاهری و مشکلات طبیعی باشد. از ظاهر روایات هم برمی آید که منظور از لزوم پرهیز از سگان، پلیدی باطنی و معنوی است؛ هر چند زمینه ظاهری هم می تواند مد نظر باشد؛ چنان که مثلاً گفته شده: در روده سگ کِرم کوچکی به طول چهار میلی متر به نام «تینیا ایکینوسکوس» است. وقتی این کرم از طریق مدفوع سگ بیرون می آید، تخم های زیادی از این کرم همراه مدفوع خارج می شود و به اطراف مقعد سگ می چسبد. سگ به وسیله زبانش آن تخم ها را به قسمت های دیگر بدنش منتقل نموده و همه جا را آلوده می کند. اگر یکی از این تخم ها به معده انسان وارد شود، مرض های گوناگونی تولید می کند. (6)
اما باز تاکید می کنیم هیچ دلیلی بر انتساب حکم نجاست سگ به این موارد وجود ندارد و اگر این مشکل و نظایر آن هم کاملا حل شود باز حکم نجاست به جای خود باقی است .
پی نوشت ها:
1. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 3، باب 12، از ابواب نجاسات، ص 415، مؤسسه آل البیت علیهمالسلام، قم، 1409 هجری قمری.
2. همان، ص 416.
3. همان.
4. همان.
5. همان، ص 417.
6. مجله المنار، سا ل ششم، ص 307.