{ #قسم_اول_از_علم_امام. 🌺}
🍁🌺🍁🌺🍁🌺🍁🌺🍁🌺🍁🌺🍁🌺🍁🌺🍁🌺🍁🌺🍁🌺🍁🌺🍁🌺🔰 🌐⚜
💠🔴 #امام_عليه_السلام_به_حقايق #جهان_هستى، در هرگونه شرايطى وجود داشته باشند، به اذن #خدا_واقف است؛ اعم از آنها كه تحت حس قرار دارند و آنها كه بيرون از دايره حس مىباشند، مانند موجودات آسمانى و حوادث گذشته و وقايع آينده. دليل اين مطلب:
راه اثبات علم از راه نقل روايات #متواترهاى است كه در جوامع حديث شيعه، مانند كتاب{كافى و بصائر} و كتب صدوق و كتاب{ #بحارالانوار} و غير آنها ضبط شده
به موجب اين روايات كه به حد و حصر نمىآيد، امام عليه السلام از راه موهبت الهى و نه از
〰🔸〰〰〰〰🔸〰〰〰🔶〰〰🔻
***{بررسي هاي اسلامي، ج1، ص: 195}
راه اكتساب، به همه چيز واقف و از همه چيز آگاه است و هرچه را بخواهد به اذن خدا، به ادنى توجهى مىداند.
البته در قرآن كريم آياتى داريم كه علم غيب را مخصوص ذات خداى متعال و منحصر در ساحت مقدس او قرار مىدهد، ولى استثنايى كه در آيه كريمه{«عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً* إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ» «1» وجود دارد نشان مىدهد كه اختصاص علم غيب به خداى متعال به اين معناست كه غيب را مستقلًا و از پيش خود (بالذات) كسى جز خداى نداند، ولى ممكن است پيغمبران پسنديده به تعليم خدايى بدانند و ممكن است پسنديدگان ديگر نيز به تعليم پيغمبران آن را بدانند، چنان كه در بسيارى از اين روايات وارد است كه پيغمبر و نيز هر امامى در آخرين لحظات زندگى خود علم امامت را به امام پس از خود مىسپارد.
و از راه عقل، براهينى است كه به موجب آنها امام عليه السلام به حسب مقام نورانيّت خود كاملترين انسان عهد خود و مظهر تام اسماء و صفات خدايى و بالفعل به همه چيز عالم و به هر واقعه شخصى آشناست و به حسب وجود عنصرى خود به هر سوى توجه كند، براى وى حقايق روشن مىشود. (ما تقرير اين براهين را نظر به اينكه به يك سلسله مسائل عقلى پيچيده متوقف و سطح آنها از سطح اين مقاله بالاتر است، به محل مخصوص آنها احاله مىدهيم).🌺
〰🟨〰〰〰🔸〰〰〰〰🔸
🍁🌺🍁🌺🍁🌺🍁🌺🍁🌺🍁🌺🍁🌺🍁🌺🍁🌺🍁🌺🍁🌺🍁🌺🍁🌺🔰 🌐⚜
💠🔴 #امام_عليه_السلام_به_حقايق #جهان_هستى، در هرگونه شرايطى وجود داشته باشند، به اذن #خدا_واقف است؛ اعم از آنها كه تحت حس قرار دارند و آنها كه بيرون از دايره حس مىباشند، مانند موجودات آسمانى و حوادث گذشته و وقايع آينده. دليل اين مطلب:
راه اثبات علم از راه نقل روايات #متواترهاى است كه در جوامع حديث شيعه، مانند كتاب{كافى و بصائر} و كتب صدوق و كتاب{ #بحارالانوار} و غير آنها ضبط شده
به موجب اين روايات كه به حد و حصر نمىآيد، امام عليه السلام از راه موهبت الهى و نه از
〰🔸〰〰〰〰🔸〰〰〰🔶〰〰🔻
***{بررسي هاي اسلامي، ج1، ص: 195}
راه اكتساب، به همه چيز واقف و از همه چيز آگاه است و هرچه را بخواهد به اذن خدا، به ادنى توجهى مىداند.
البته در قرآن كريم آياتى داريم كه علم غيب را مخصوص ذات خداى متعال و منحصر در ساحت مقدس او قرار مىدهد، ولى استثنايى كه در آيه كريمه{«عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً* إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ» «1» وجود دارد نشان مىدهد كه اختصاص علم غيب به خداى متعال به اين معناست كه غيب را مستقلًا و از پيش خود (بالذات) كسى جز خداى نداند، ولى ممكن است پيغمبران پسنديده به تعليم خدايى بدانند و ممكن است پسنديدگان ديگر نيز به تعليم پيغمبران آن را بدانند، چنان كه در بسيارى از اين روايات وارد است كه پيغمبر و نيز هر امامى در آخرين لحظات زندگى خود علم امامت را به امام پس از خود مىسپارد.
و از راه عقل، براهينى است كه به موجب آنها امام عليه السلام به حسب مقام نورانيّت خود كاملترين انسان عهد خود و مظهر تام اسماء و صفات خدايى و بالفعل به همه چيز عالم و به هر واقعه شخصى آشناست و به حسب وجود عنصرى خود به هر سوى توجه كند، براى وى حقايق روشن مىشود. (ما تقرير اين براهين را نظر به اينكه به يك سلسله مسائل عقلى پيچيده متوقف و سطح آنها از سطح اين مقاله بالاتر است، به محل مخصوص آنها احاله مىدهيم).🌺
〰🟨〰〰〰🔸〰〰〰〰🔸