چه شد که پس از مدت کوتاهی که از واقعه #غدیر و جانشینی حضرت #علی(ع) برای #پیامبر(ص) نگدشته بوداوضاع به گونه دیگری ورق خورد؟
به نظر میرسد این یکی از پرسشهای اساسی است که از #شیعه میشود؛ زیرا شیعه:
الف) با بهرهگیری از منابع معتبر خود و اهل سنت به اثبات اصل ماجرای غدیر میپردازد؛ منابعی که در آن صدها صحابی و تابعی شناخته شده وجود دارد.
ب) با دلیلهای متقن و شواهد مستحکم لغوی، قرآنی، سنتی و تاریخی واژه #ولایت موجود در روایت غدیر را به معنای سرپرستی و به دست گرفتن امور جامعه مسلمانان میداند نه دوستی.
ج) اثبات میکند #پیامبر اکرم(ص) در این ماجرا بر اساس دستور خداوند در پی تعیین جانشین بود نه معرفی کاندیدای #خلافت.
با این همه در گزارشهای تاریخی - جز چند منبع که در اعتبار آنها سخن فراوان است از واکنش شدید مردم و یاد آوری ماجرای غدیر خم کمتر سخن به میان آمده است. با آنکه قطعاً بیشتر مردم مدینه در ماجرای غدیر حضور داشتند، چرا پس از حدود ۷۰ روز(ماجرای غدیر خم در روز ۱۸ ذی حجه واقع شد و وفات پیامبر اکرم(ص) و ماجرای سقیفه در ۲۸ صفر) از این ماجرا آن را فراموش کردند؟
البته احتمال #اعتراض عدهای از مردم و یاد کرد ماجرای غدیر به وسیله آنها و مخفی ماندن این واکنش، به سبب سیاست ممنوعیت نقل و تدوین حدیث، وجود دارد؛ ولی در عدم گستردگی این اعتراضها تردید نیست.
با توجّه به ماجرای غدیر و تأکید پیامبر اکرم(ص) بر تعیین جانشین، انتظار اعتراض گسترده نامعقول نمینماید. بنابراین، واکنشی چنین محدود چگونه توجیه میشود؟
برای یافتن سرنخهای تاریخی این مشکل باید موقعیت زمانی این قطعه از تاریخ و نیز سیر جریانهای سیاسی و اجتماعی از زمان واقعه تا وفات پیامبر اکرم(ص) به دقت بررسی شود. بر این اساس، پیگیری بحث در محورهای زیر ضرورت دارد:
۱. قبل از تشکیل #دولت مدینه به دست #پیامبر اکرم(ص)، مردم شهرهای بزرگ حجاز و بادیهها تحت نظام قبیلهای به سر میبردند.
در این نظام سرآمد بودن در صفاتی چون سنّ، سخاوت، شجاعت، بردباری و شرافت معیار گزینش رهبر به شمار میآمد و رهبر قبیله حق نداشت از میان فرزندان و خویشانش جانشین برگزیند.
۲. #پیامبر اکرم(ص) نخستین کسی بود که در این سرزمین نهادی به نام دولت پدید آورد و ارزشهای فرا #قبیلهای ارائه داد.
آن حضرت(ص) توانست قبایل مختلف شهرها و بادیههای منطقه را تحت یک نظام واحد متمرکز سازد. مردم که وی را پیامبری آسمانی میدانستند، تشکیل دولت از سوی او را امری الهی به شمار آوردند و در برابر آن مقاومتی قابل توجّه نشان ندادند.
۳. پیش از فتح مکه اسلام به گونهای روز افزون در میان مردم شهرها و بادیهها گسترش یافت تا جایی که سال بعد (سال نهم هجرت) عام الوفود (سال هیأتها) نام گرفت؛ یعنی سالی که مردم دسته دسته در قالب هیئتهای مختلف نزد پیامبر اکرم(ص) میشتافتند و اسلام خویش را آشکار میساختند. ناگفته پیدا است، انگیزه همه این هیأتها معنوی نبود و همه تازه مسلمانان ایمان قلبی نداشتند.
۴. یکی از آموزههای اسلامی که پذیرش آن برای مردم دشوار مینمود، مسأله تعیین جانشین بود؛ زیرا:
الف) مردم فقط پیامبر(ص) را دارای بُعد الاهی میدانستند و حکومت فرا قبیلهای اش را میپذیرفتند. در نگاه آنان، جانشین پیامبر از چنین ویژگی ای برخوردار نبود.
ب) هنوز بسیاری از مردم خود را به اطاعت محض از دستورهای دنیوی آن حضرت مقید نمیدانستند؛ چنان که در مواردی چون صلح حدیبیه واکنش اعتراض آمیز نشان دادند.(۶)
ج) بسیاری از مردم اطاعت از فرمانهای دنیوی مربوط به بعد از زندگانی رسول خدا را نمیپذیرفتند؛ زیرا هنوز از آموزههای جاهلی که به رئیس قبیله اجازه تعیین جانشین نمیدهد، دل نبریده بودند؛ و طبیعی بود که مسأله ریاست دولت را از ریاست یک قبیله مهمتر بدانند.
د) هنوز بعضی از قریشیان تازه مسلمان چنان میپنداشتند که حضرت(ص) در راستای رقابت قبیلهای مسأله نبوت را مطرح کرده است. این گروه با توجّه به اقبال عمومی مردم به آن حضرت(ص) جرأت مخالفت نداشتند؛ ولی با تعیین جانشین به ویژه از تیره بنی هاشم، لب به اعتراض گشادند و با بهره گیری از پشتوانه فرهنگ قبیلهای مردم اعتراض خویش را روشنتر بیان کردند.
ه) در زمان جاهلیت تنها اشرافی به مجلس مشورتی قریش (دارالندوه) راه مییافتند که به چهل سالگی رسیده باشند.
بر این بنیاد، پذیرش جانشین رسول خدا، به ویژه اگر آن فرد #داماد پیامبر(ص) بود و کمتر از چهل سال(حضرت علی(ع) در آن هنگام طبق قول مشهور ۳۳ سال داشت). داشت، بسیار دشوارتر میشد.
۵. دو نکته دیگر، پذیرش جانشینی امام #علی(ع) را دشوار میساخت:
الف) حضرت #علی(ع) نزد قریشیان، به سبب دلاوریهایش در جنگهایی مانند بدر و اُحُد و به خاک و خون کشیدن بزرگان قریش، چهره منفی داشت. این پدیده سبب شد به تبلیغات گسترده روی آورند و چهره علی(ع) را نزد #ادامه_دارد⬇️
به نظر میرسد این یکی از پرسشهای اساسی است که از #شیعه میشود؛ زیرا شیعه:
الف) با بهرهگیری از منابع معتبر خود و اهل سنت به اثبات اصل ماجرای غدیر میپردازد؛ منابعی که در آن صدها صحابی و تابعی شناخته شده وجود دارد.
ب) با دلیلهای متقن و شواهد مستحکم لغوی، قرآنی، سنتی و تاریخی واژه #ولایت موجود در روایت غدیر را به معنای سرپرستی و به دست گرفتن امور جامعه مسلمانان میداند نه دوستی.
ج) اثبات میکند #پیامبر اکرم(ص) در این ماجرا بر اساس دستور خداوند در پی تعیین جانشین بود نه معرفی کاندیدای #خلافت.
با این همه در گزارشهای تاریخی - جز چند منبع که در اعتبار آنها سخن فراوان است از واکنش شدید مردم و یاد آوری ماجرای غدیر خم کمتر سخن به میان آمده است. با آنکه قطعاً بیشتر مردم مدینه در ماجرای غدیر حضور داشتند، چرا پس از حدود ۷۰ روز(ماجرای غدیر خم در روز ۱۸ ذی حجه واقع شد و وفات پیامبر اکرم(ص) و ماجرای سقیفه در ۲۸ صفر) از این ماجرا آن را فراموش کردند؟
البته احتمال #اعتراض عدهای از مردم و یاد کرد ماجرای غدیر به وسیله آنها و مخفی ماندن این واکنش، به سبب سیاست ممنوعیت نقل و تدوین حدیث، وجود دارد؛ ولی در عدم گستردگی این اعتراضها تردید نیست.
با توجّه به ماجرای غدیر و تأکید پیامبر اکرم(ص) بر تعیین جانشین، انتظار اعتراض گسترده نامعقول نمینماید. بنابراین، واکنشی چنین محدود چگونه توجیه میشود؟
برای یافتن سرنخهای تاریخی این مشکل باید موقعیت زمانی این قطعه از تاریخ و نیز سیر جریانهای سیاسی و اجتماعی از زمان واقعه تا وفات پیامبر اکرم(ص) به دقت بررسی شود. بر این اساس، پیگیری بحث در محورهای زیر ضرورت دارد:
۱. قبل از تشکیل #دولت مدینه به دست #پیامبر اکرم(ص)، مردم شهرهای بزرگ حجاز و بادیهها تحت نظام قبیلهای به سر میبردند.
در این نظام سرآمد بودن در صفاتی چون سنّ، سخاوت، شجاعت، بردباری و شرافت معیار گزینش رهبر به شمار میآمد و رهبر قبیله حق نداشت از میان فرزندان و خویشانش جانشین برگزیند.
۲. #پیامبر اکرم(ص) نخستین کسی بود که در این سرزمین نهادی به نام دولت پدید آورد و ارزشهای فرا #قبیلهای ارائه داد.
آن حضرت(ص) توانست قبایل مختلف شهرها و بادیههای منطقه را تحت یک نظام واحد متمرکز سازد. مردم که وی را پیامبری آسمانی میدانستند، تشکیل دولت از سوی او را امری الهی به شمار آوردند و در برابر آن مقاومتی قابل توجّه نشان ندادند.
۳. پیش از فتح مکه اسلام به گونهای روز افزون در میان مردم شهرها و بادیهها گسترش یافت تا جایی که سال بعد (سال نهم هجرت) عام الوفود (سال هیأتها) نام گرفت؛ یعنی سالی که مردم دسته دسته در قالب هیئتهای مختلف نزد پیامبر اکرم(ص) میشتافتند و اسلام خویش را آشکار میساختند. ناگفته پیدا است، انگیزه همه این هیأتها معنوی نبود و همه تازه مسلمانان ایمان قلبی نداشتند.
۴. یکی از آموزههای اسلامی که پذیرش آن برای مردم دشوار مینمود، مسأله تعیین جانشین بود؛ زیرا:
الف) مردم فقط پیامبر(ص) را دارای بُعد الاهی میدانستند و حکومت فرا قبیلهای اش را میپذیرفتند. در نگاه آنان، جانشین پیامبر از چنین ویژگی ای برخوردار نبود.
ب) هنوز بسیاری از مردم خود را به اطاعت محض از دستورهای دنیوی آن حضرت مقید نمیدانستند؛ چنان که در مواردی چون صلح حدیبیه واکنش اعتراض آمیز نشان دادند.(۶)
ج) بسیاری از مردم اطاعت از فرمانهای دنیوی مربوط به بعد از زندگانی رسول خدا را نمیپذیرفتند؛ زیرا هنوز از آموزههای جاهلی که به رئیس قبیله اجازه تعیین جانشین نمیدهد، دل نبریده بودند؛ و طبیعی بود که مسأله ریاست دولت را از ریاست یک قبیله مهمتر بدانند.
د) هنوز بعضی از قریشیان تازه مسلمان چنان میپنداشتند که حضرت(ص) در راستای رقابت قبیلهای مسأله نبوت را مطرح کرده است. این گروه با توجّه به اقبال عمومی مردم به آن حضرت(ص) جرأت مخالفت نداشتند؛ ولی با تعیین جانشین به ویژه از تیره بنی هاشم، لب به اعتراض گشادند و با بهره گیری از پشتوانه فرهنگ قبیلهای مردم اعتراض خویش را روشنتر بیان کردند.
ه) در زمان جاهلیت تنها اشرافی به مجلس مشورتی قریش (دارالندوه) راه مییافتند که به چهل سالگی رسیده باشند.
بر این بنیاد، پذیرش جانشین رسول خدا، به ویژه اگر آن فرد #داماد پیامبر(ص) بود و کمتر از چهل سال(حضرت علی(ع) در آن هنگام طبق قول مشهور ۳۳ سال داشت). داشت، بسیار دشوارتر میشد.
۵. دو نکته دیگر، پذیرش جانشینی امام #علی(ع) را دشوار میساخت:
الف) حضرت #علی(ع) نزد قریشیان، به سبب دلاوریهایش در جنگهایی مانند بدر و اُحُد و به خاک و خون کشیدن بزرگان قریش، چهره منفی داشت. این پدیده سبب شد به تبلیغات گسترده روی آورند و چهره علی(ع) را نزد #ادامه_دارد⬇️