#بسم_الله_الرحمن_الرحیم*
*و أعِدّوا لهم ما استَطَعتُم مِن قُوَّة*
هر انسان متدین، شرعا موظف است که عقائد اسلامی را به شکلی فرا گیرد که در مواجهه با افکار معاند، دچار تزلزل یا انحراف نگردد. (رساله مراجع عظام)
همچنین با رشد حداکثری شبکه های فکری معاند از جمله آتئیسم در فضای مجازی و... رغم سستی مبانی و ضعف در تقریر عقلانی مباحث، این حقیر جز کادر مجموعه شیعه پاسخ اسلام به عنوان یک خادم کاربران شیعی درون تلگرام و اساتید شیعی خود را موظف دانسته که بجهت ارائه ایدئولوژی اسلامی در قالب عقلی و فلسفی و همچنین رد شبهات فِرَق معاند، زین پس این مباحث را در این کانال خدمت بزرگواران با کمک اساتیدمان ارائه دهیم 💢
@pasokh_islam313
#لبیک_یا_علی_علیه_السلام
*و أعِدّوا لهم ما استَطَعتُم مِن قُوَّة*
هر انسان متدین، شرعا موظف است که عقائد اسلامی را به شکلی فرا گیرد که در مواجهه با افکار معاند، دچار تزلزل یا انحراف نگردد. (رساله مراجع عظام)
همچنین با رشد حداکثری شبکه های فکری معاند از جمله آتئیسم در فضای مجازی و... رغم سستی مبانی و ضعف در تقریر عقلانی مباحث، این حقیر جز کادر مجموعه شیعه پاسخ اسلام به عنوان یک خادم کاربران شیعی درون تلگرام و اساتید شیعی خود را موظف دانسته که بجهت ارائه ایدئولوژی اسلامی در قالب عقلی و فلسفی و همچنین رد شبهات فِرَق معاند، زین پس این مباحث را در این کانال خدمت بزرگواران با کمک اساتیدمان ارائه دهیم 💢
@pasokh_islam313
#لبیک_یا_علی_علیه_السلام
🔻 #بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#قسمت 1⃣
🔰 بسیاری از عرفا و حکما، از فرطِ علاقه به خدا، خدا را نامتناهی میدانند و جایی برای خودشان و دیگران باقی نمیگذارند! اما به نظر میرسه نامتناهی دانستن خدا، پوچ و بیمعنا است و برخلاف عقل و دین و بدیهیات زندگی است. مگر میشه خدا نامتناهی باشه و درعینحال، من و شما هم باشیم؟! اگر خدا همه مکانها را پرکرده، جایی برای من و شما باقی نمیماند!
✍ #مقدمه:
از مسائل مهم در فلسفه و عرفان اسلامی، ازاینقرار است که نامتناهی بودن خدا به چه معنایی است و چگونه خدای نامتناهی را در نسبت با سایر موجودات توضیح دهیم. به تعبیری، مسئله ازاینقرار است: اگر خداوند نامتناهی است، آیا نباید موجودات دیگری وجود داشته باشد؛ و اگر موجودات دیگری وجود دارند، آیا خداوند متناهی است؟ حکیمان و فیلسوفان و عارفان مسلمان، در پاسخ به این پرسش، مطالب متنوعی ارائه کردهاند که در ادامه، به برخی از آنها میپردازیم:
🔸 #نکته_اول:
ابتدا لازم است معانی و کاربستهای مختلف نامتناهی را مورد واکاوی قرار دهیم. نامتناهی به شکلهای مختلفی مطرحشده است:
🔹 نامتناهی عددی: موجوداتی که ازنظر تعداد، نامتناهی باشند. در این صورت، تمام موجودات، داخل در مجموعه نامتناهی خواهند بود چراکه خروج از آن مجموعه، مستلزم محدود بودن آن مجموعه است.
🔹 نامتناهی زمانی: نامتناهی زمانی، مقدار و کمیت حرکت نامتناهی است. اگر حرکت نامتناهی نداشته باشیم، زمان نامتناهی نیز نخواهیم داشت. از منظر عقلی، محال نیست ما چند زمان نامتناهی داشته باشیم چراکه هرکدام درحرکت و امتداد خودش نامتناهی است.
🔹 نامتناهی حجمی: حجم نامتناهی همان جسم نامحدود است که به باور مشهور –که تداخل اجسام را محال میدانند- جایی برای حجم و جسم دیگر باقی نمیگذارد.
🔹 نامتناهی مکانی: مکان نامتناهی همان مکان نامحدود است که به باور مشهور –که تداخل اجسام را محال میدانند- جایی برای مکان دیگر باقی نمیگذارد.
نامتناهی وجودی: وجود نامتناهی همان وجود نامحدود است که در وجودش حدومرزی نیست و به باور مشهور –که تداخل وجودی را محال میدانند- مجالی برای دیگری باقی نمیگذارد.
وقتی گفته میشود خداوند نامتناهی است، منظور نامتناهی وجودی است چراکه در خداوند، تغییر و حرکت راه ندارد تا زمان متناهی داشته باشد؛ یا خداوند جسم ندارد تا جسم و مکان نامتناهی داشته باشد.
🔸 #نکته_دوم:
در متون دینی، به نامتناهی بودن خدا اشارهشده است؛ چنانکه از امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه روایتشده که فرمودند: «حدّ و اندازهای برای او نیست و به شمارش درنمیآید... آری او خداوندی است که نه تغییر در ذات او راه دارد و نه زوال و غروب و افول بر او رواست. کسی را نزاد او تا خود مولود دیگری باشد و از کسی زاده نشد تا محدود به حدودی گردد...».
آیاتی از قبیل «اوّل و آخر و پیدا و پنهان اوست»، «مشرق و مغرب، از آن خداست و به هر سو رو كنید، خدا آنجاست، خداوند بینیاز و داناست»،«و خداوند به هر چیزی احاطه دارد»و «ما انسان را آفریدیم و وسوسههای نفس او را میدانیم و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم» را نیز شواهدی به سودِ نامتناهی بودن خدا دانستهاند.
🔸 #نکته_سوم:
یکی از دلایل عقلی برای اثبات نامتناهی بودن وجودی خدا که مبتنی بر اصالت وجود و مرتبط با وحدت وجود است، ازاینقرار است:
وجود از آن نظر که وجود است، موجود است و ممکن نیست که عدم بپذیرد و هر چیزی که ممکن نباشد، عدم بپذیرد، واجبالوجود بالذات است؛ بنابراین، وجود، واجبالوجود بالذات است. این حقیقتِ واجبالوجود، بینهایت و بیکرانه است؛ زیرا اگر حقیقت وجود محدود و دارای کرانه باشد، در این صورت حقیقت وجود، حقیقتی مرکب از وجود و قیدی که او را محدود به حد خاصی کند، خواهد بود ، لیکن حقیقت وجود مقید به قیدی نمیشود؛ زیرا قیدی که حقیقت وجود را مقید کند یا حقیقت وجود است یا عدم و یا امری مندرج در عدم؛ ولی نشان دادیم که اولاً حقیقت وجود –بلکه هیچچیزی- به خودش مقید نمیشود و ثانیاً به نقیضش مقید نمیشود چراکه تقیید وجود به عدم، اجتماع نقیضان است؛ بنابراین حقیقت وجود، واجبالوجود و بدون قید و بیکران و بینهایت است*
🔸 #نکته_چهارم:
طرفداران این دیدگاه، با این مشکل روبرو هستند که اگر خداوند واحد و یگانه و بیانتها است، مجالی برای دیگری پدید نمیآید! در این صورت، چگونه کثرت موجودات دیگر را توضیح دهیم؟!
برای تصحیح کثرت، چند راهکار مطرحشده است: رابطه وجود رابط و وجود مستقل، رابطهشان و ذی شان و رابطه تداخل وجودی. در ادامه، بهاختصار هر یک از این راهکارها را بررسی میکنیم تا روشن شود طبق هر یک از این دیدگاهها، نامتناهی بودن خدا، مستلزم نفی کثرت از جهان مخلوقات نیست*
#ادامه_دارد
〰〰〰〰〰〰
* #و_أعِدّوا_لهم_ما_استَطَعتُم_مِن_ قُوَّة**
#لبیک_یا_علی_علیه_السلام
#قسمت 1⃣
🔰 بسیاری از عرفا و حکما، از فرطِ علاقه به خدا، خدا را نامتناهی میدانند و جایی برای خودشان و دیگران باقی نمیگذارند! اما به نظر میرسه نامتناهی دانستن خدا، پوچ و بیمعنا است و برخلاف عقل و دین و بدیهیات زندگی است. مگر میشه خدا نامتناهی باشه و درعینحال، من و شما هم باشیم؟! اگر خدا همه مکانها را پرکرده، جایی برای من و شما باقی نمیماند!
✍ #مقدمه:
از مسائل مهم در فلسفه و عرفان اسلامی، ازاینقرار است که نامتناهی بودن خدا به چه معنایی است و چگونه خدای نامتناهی را در نسبت با سایر موجودات توضیح دهیم. به تعبیری، مسئله ازاینقرار است: اگر خداوند نامتناهی است، آیا نباید موجودات دیگری وجود داشته باشد؛ و اگر موجودات دیگری وجود دارند، آیا خداوند متناهی است؟ حکیمان و فیلسوفان و عارفان مسلمان، در پاسخ به این پرسش، مطالب متنوعی ارائه کردهاند که در ادامه، به برخی از آنها میپردازیم:
🔸 #نکته_اول:
ابتدا لازم است معانی و کاربستهای مختلف نامتناهی را مورد واکاوی قرار دهیم. نامتناهی به شکلهای مختلفی مطرحشده است:
🔹 نامتناهی عددی: موجوداتی که ازنظر تعداد، نامتناهی باشند. در این صورت، تمام موجودات، داخل در مجموعه نامتناهی خواهند بود چراکه خروج از آن مجموعه، مستلزم محدود بودن آن مجموعه است.
🔹 نامتناهی زمانی: نامتناهی زمانی، مقدار و کمیت حرکت نامتناهی است. اگر حرکت نامتناهی نداشته باشیم، زمان نامتناهی نیز نخواهیم داشت. از منظر عقلی، محال نیست ما چند زمان نامتناهی داشته باشیم چراکه هرکدام درحرکت و امتداد خودش نامتناهی است.
🔹 نامتناهی حجمی: حجم نامتناهی همان جسم نامحدود است که به باور مشهور –که تداخل اجسام را محال میدانند- جایی برای حجم و جسم دیگر باقی نمیگذارد.
🔹 نامتناهی مکانی: مکان نامتناهی همان مکان نامحدود است که به باور مشهور –که تداخل اجسام را محال میدانند- جایی برای مکان دیگر باقی نمیگذارد.
نامتناهی وجودی: وجود نامتناهی همان وجود نامحدود است که در وجودش حدومرزی نیست و به باور مشهور –که تداخل وجودی را محال میدانند- مجالی برای دیگری باقی نمیگذارد.
وقتی گفته میشود خداوند نامتناهی است، منظور نامتناهی وجودی است چراکه در خداوند، تغییر و حرکت راه ندارد تا زمان متناهی داشته باشد؛ یا خداوند جسم ندارد تا جسم و مکان نامتناهی داشته باشد.
🔸 #نکته_دوم:
در متون دینی، به نامتناهی بودن خدا اشارهشده است؛ چنانکه از امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه روایتشده که فرمودند: «حدّ و اندازهای برای او نیست و به شمارش درنمیآید... آری او خداوندی است که نه تغییر در ذات او راه دارد و نه زوال و غروب و افول بر او رواست. کسی را نزاد او تا خود مولود دیگری باشد و از کسی زاده نشد تا محدود به حدودی گردد...».
آیاتی از قبیل «اوّل و آخر و پیدا و پنهان اوست»، «مشرق و مغرب، از آن خداست و به هر سو رو كنید، خدا آنجاست، خداوند بینیاز و داناست»،«و خداوند به هر چیزی احاطه دارد»و «ما انسان را آفریدیم و وسوسههای نفس او را میدانیم و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم» را نیز شواهدی به سودِ نامتناهی بودن خدا دانستهاند.
🔸 #نکته_سوم:
یکی از دلایل عقلی برای اثبات نامتناهی بودن وجودی خدا که مبتنی بر اصالت وجود و مرتبط با وحدت وجود است، ازاینقرار است:
وجود از آن نظر که وجود است، موجود است و ممکن نیست که عدم بپذیرد و هر چیزی که ممکن نباشد، عدم بپذیرد، واجبالوجود بالذات است؛ بنابراین، وجود، واجبالوجود بالذات است. این حقیقتِ واجبالوجود، بینهایت و بیکرانه است؛ زیرا اگر حقیقت وجود محدود و دارای کرانه باشد، در این صورت حقیقت وجود، حقیقتی مرکب از وجود و قیدی که او را محدود به حد خاصی کند، خواهد بود ، لیکن حقیقت وجود مقید به قیدی نمیشود؛ زیرا قیدی که حقیقت وجود را مقید کند یا حقیقت وجود است یا عدم و یا امری مندرج در عدم؛ ولی نشان دادیم که اولاً حقیقت وجود –بلکه هیچچیزی- به خودش مقید نمیشود و ثانیاً به نقیضش مقید نمیشود چراکه تقیید وجود به عدم، اجتماع نقیضان است؛ بنابراین حقیقت وجود، واجبالوجود و بدون قید و بیکران و بینهایت است*
🔸 #نکته_چهارم:
طرفداران این دیدگاه، با این مشکل روبرو هستند که اگر خداوند واحد و یگانه و بیانتها است، مجالی برای دیگری پدید نمیآید! در این صورت، چگونه کثرت موجودات دیگر را توضیح دهیم؟!
برای تصحیح کثرت، چند راهکار مطرحشده است: رابطه وجود رابط و وجود مستقل، رابطهشان و ذی شان و رابطه تداخل وجودی. در ادامه، بهاختصار هر یک از این راهکارها را بررسی میکنیم تا روشن شود طبق هر یک از این دیدگاهها، نامتناهی بودن خدا، مستلزم نفی کثرت از جهان مخلوقات نیست*
#ادامه_دارد
〰〰〰〰〰〰
* #و_أعِدّوا_لهم_ما_استَطَعتُم_مِن_ قُوَّة**
#لبیک_یا_علی_علیه_السلام
ندای اسلام
🔻 #بسم_الله_الرحمن_الرحیم #قسمت 1⃣ 🔰 بسیاری از عرفا و حکما، از فرطِ علاقه به خدا، خدا را نامتناهی میدانند و جایی برای خودشان و دیگران باقی نمیگذارند! اما به نظر میرسه نامتناهی دانستن خدا، پوچ و بیمعنا است و برخلاف عقل و دین و بدیهیات زندگی است. مگر میشه…
#قسمت 2⃣
✍ #راهکار_اول: رابطه وجود رابط و وجود مستقل
🔸 #راهکار اول متمرکز بر تفکیک وجود رابط از وجود مستقل است. گروهی از فلاسفه معتقدند که وجود دارای مراتب تشکیکی است که در رأس آن مراتب،
وجود خداوند است و سایر موجودات در مراتب پایینتر قرار میگیرند. از این منظر، وجود حقیقت واحدی است که هم در خداوند بهصورت شدید و کامل و درنتیجه، غنی و مستقل، حضور دارد؛ و هم در مخلوقات بهصورت ضعیف و ناقص و درنتیجه، عین ربط و نیاز به وجود مستقل، حضور دارد. وجود خدا و وجود مخلوقاتش، وجود حقیقی هستند که یکی نامتناهی و مستقل است و دیگری متناهی و رابط.
درباره رابطه این دو وجود نیز گفتهشده است که چون موجودات رابط، مخلوق و معلول وجود مستقل خدا هستند، چیزی در برابر وجود مستقل خدا نیستند تا با حضورشان در کنار وجود خدا، محدودیتی برای وجود مستقل خدا ایجاد شود. آری، ذهن قادر است این موجودات رابط را با نگرش ثانوی، مستقل لحاظ کند و درنتیجه آنها را در کنار خداوند یک موجود تلقی نماید و به همین جهت این سؤال برایش پدید آید که چگونه خدای نامتناهی، مجالی برای موجودات دیگر باقی گذاشته است؛ اما اگر نگرش کثرت بین ذهن را کنار بگذاریم و با نگرش حقیقتبین به واقعیت بنگریم، متوجه میشویم فقط یک وجود مستقل است که سایر موجودات عین ربط به او هستند و استقلالی از او ندارند تا او را محدود کنند.(۹)
رابطه حقیقت وجود مستقل با موجودات متکثر مخلوق، شبیه به رابطه من و تفکرم است که دو وجود مستقل از هم نیستند بلکه تفکر، وجودش عین ربط به من است و مستقل از من نیست. بهبیاندیگر، تفکر، هم متمایز از من است و هم مستقل از من نیست و قطعنظر از من وجودی ندارد.
✍ #راهکار_دوم: رابطه ظاهر و باطن
🔸 #راهکار_دوم متمرکز بر رابطهشان و ذی شان یا ظاهر و باطن است ، گروهی از عارفان بر این باورند که حقیقت خارجی وجود، منحصر به خدا است و کثرتی در وجود نیست. وجود خداوند نیز به دلیل نامتناهی بودن، تمام مواطن هستی را پرکرده و جایی برای دیگران باقی نمانده است. هر آنچه غیر از خدا است، تجلیات و آیات و ظهور و شأنی از شئون او هستند. از این منظر، مخلوقات، حقیقتاً از سنخ وجود و هستی نیستند بلکه ظهورات و شئون وجود و هستی هستند؛ ازاینرو، کثرت در آنها نیز مستلزم کثرت در حقیقت هستی نیست؛ چنانکه مستلزم تناهی در حقیقت نامتناهی هستی نیست.(۱۰)
برای تقریب به ذهن میتوان به رابطه نور و تصاویر تلویزیون اشاره کرد. تصاویری که بر صفحه تلویزیون ظاهر میشود، در حقیقت نور است که بر صفحه ظاهرشده است و در عین اینکه نور است، درخت، کوه و اسب و … هم هست. ظاهربین میگوید: من در صفحه کوه و درخت را میبینیم؛ اما متخصص در فن نور و صدا و تصویر میگوید: این نور، الکتریسیته، برق و انرژی است که به این صورت تجلی کرده است و ما نمیتوانیم تصاویر را از نور و نور را از تصاویر تفکیک کنیم. درعیناینکه معتقدیم نور است و تصاویر، تصاویر و صورت، ظهور نور و نور ظاهر در این صورت است.
✍ #راهکار_سوم: تداخل وجودی
🔸 در این زمینه دیدگاه دیگری با عنوان «تداخل وجودی» نیز مطرحشده که توجه به آن، خالی از لطف نیست. در تداخل وجودی، هویت دو وجود و تغایرشان محفوظ است اما درعینحال، یکی در دیگری تداخل دارد. همه موجودات محدود، مخلوق خدا و متمایز از او هستند؛ اما چون خداوند نامتناهی است، در تمام این موجودات جاری و ساری است. ازاینرو گفته میشود خداوند نور آسمان و زمین است و از رگ گردن به شما نزدیکتر است.
از این منظر، رابطه میان خدای نامتناهی با موجودات متناهی، رابطه تداخل وجودی است؛ یعنی خداوند بااینکه موجودی نامتناهی است، مجالی برای دیگران باقی میگذارد چراکه دیگران، با او تداخل وجودی دارند. نامتناهی بودن وجود خداوند بدین معنا است که وجود خدا همه مواطن وجودی را پرکرده و هیچ موطنی از وجودش خالی نیست؛ بنابراین، نمیتوان وجود دیگری را خارج از موطن وجودی خداوند تصور کرد چراکه مستلزم تناهی وجودی خدا است. هر موجودی غیر از خدا، در موطن وجود خدا، موجود است و بیرون از آن نیست تا باوجودش، وجود نامتناهی خدا را محدود کند.(۱۱)
برای مثال میتوان به نور و بلور اشاره کرد که نور در بلور جاری است. بااینکه نور و بلور دو وجود متمایز از همدیگرند اما بااینحال نور در آن جاری است. منظورمان این نیست که رابطه خدا با مخلوقاتش، رابطه تداخل دو جسم نور و بلور است؛ بلکه با این مثال، درصدد تقریب به ذهن هستیم. در جای خودش اثباتشده که منظور از نورانی بودن خدا نیز نور فیزیکال و بصری نیست.
طرفداران این دیدگاه، تأکیددارند که منظورشان از تداخل وجودی، انضمام وجودی یا ترکیب وجودی یا امتزاج وجودی یا حلول نیست.(۱۲)
#ادامه_دارد
〰〰〰〰〰〰
*و أعِدّوا لهم ما استَطَعتُم مِن قُوَّة**
#لبیک_یا_علی_علیه_السلام
✍ #راهکار_اول: رابطه وجود رابط و وجود مستقل
🔸 #راهکار اول متمرکز بر تفکیک وجود رابط از وجود مستقل است. گروهی از فلاسفه معتقدند که وجود دارای مراتب تشکیکی است که در رأس آن مراتب،
وجود خداوند است و سایر موجودات در مراتب پایینتر قرار میگیرند. از این منظر، وجود حقیقت واحدی است که هم در خداوند بهصورت شدید و کامل و درنتیجه، غنی و مستقل، حضور دارد؛ و هم در مخلوقات بهصورت ضعیف و ناقص و درنتیجه، عین ربط و نیاز به وجود مستقل، حضور دارد. وجود خدا و وجود مخلوقاتش، وجود حقیقی هستند که یکی نامتناهی و مستقل است و دیگری متناهی و رابط.
درباره رابطه این دو وجود نیز گفتهشده است که چون موجودات رابط، مخلوق و معلول وجود مستقل خدا هستند، چیزی در برابر وجود مستقل خدا نیستند تا با حضورشان در کنار وجود خدا، محدودیتی برای وجود مستقل خدا ایجاد شود. آری، ذهن قادر است این موجودات رابط را با نگرش ثانوی، مستقل لحاظ کند و درنتیجه آنها را در کنار خداوند یک موجود تلقی نماید و به همین جهت این سؤال برایش پدید آید که چگونه خدای نامتناهی، مجالی برای موجودات دیگر باقی گذاشته است؛ اما اگر نگرش کثرت بین ذهن را کنار بگذاریم و با نگرش حقیقتبین به واقعیت بنگریم، متوجه میشویم فقط یک وجود مستقل است که سایر موجودات عین ربط به او هستند و استقلالی از او ندارند تا او را محدود کنند.(۹)
رابطه حقیقت وجود مستقل با موجودات متکثر مخلوق، شبیه به رابطه من و تفکرم است که دو وجود مستقل از هم نیستند بلکه تفکر، وجودش عین ربط به من است و مستقل از من نیست. بهبیاندیگر، تفکر، هم متمایز از من است و هم مستقل از من نیست و قطعنظر از من وجودی ندارد.
✍ #راهکار_دوم: رابطه ظاهر و باطن
🔸 #راهکار_دوم متمرکز بر رابطهشان و ذی شان یا ظاهر و باطن است ، گروهی از عارفان بر این باورند که حقیقت خارجی وجود، منحصر به خدا است و کثرتی در وجود نیست. وجود خداوند نیز به دلیل نامتناهی بودن، تمام مواطن هستی را پرکرده و جایی برای دیگران باقی نمانده است. هر آنچه غیر از خدا است، تجلیات و آیات و ظهور و شأنی از شئون او هستند. از این منظر، مخلوقات، حقیقتاً از سنخ وجود و هستی نیستند بلکه ظهورات و شئون وجود و هستی هستند؛ ازاینرو، کثرت در آنها نیز مستلزم کثرت در حقیقت هستی نیست؛ چنانکه مستلزم تناهی در حقیقت نامتناهی هستی نیست.(۱۰)
برای تقریب به ذهن میتوان به رابطه نور و تصاویر تلویزیون اشاره کرد. تصاویری که بر صفحه تلویزیون ظاهر میشود، در حقیقت نور است که بر صفحه ظاهرشده است و در عین اینکه نور است، درخت، کوه و اسب و … هم هست. ظاهربین میگوید: من در صفحه کوه و درخت را میبینیم؛ اما متخصص در فن نور و صدا و تصویر میگوید: این نور، الکتریسیته، برق و انرژی است که به این صورت تجلی کرده است و ما نمیتوانیم تصاویر را از نور و نور را از تصاویر تفکیک کنیم. درعیناینکه معتقدیم نور است و تصاویر، تصاویر و صورت، ظهور نور و نور ظاهر در این صورت است.
✍ #راهکار_سوم: تداخل وجودی
🔸 در این زمینه دیدگاه دیگری با عنوان «تداخل وجودی» نیز مطرحشده که توجه به آن، خالی از لطف نیست. در تداخل وجودی، هویت دو وجود و تغایرشان محفوظ است اما درعینحال، یکی در دیگری تداخل دارد. همه موجودات محدود، مخلوق خدا و متمایز از او هستند؛ اما چون خداوند نامتناهی است، در تمام این موجودات جاری و ساری است. ازاینرو گفته میشود خداوند نور آسمان و زمین است و از رگ گردن به شما نزدیکتر است.
از این منظر، رابطه میان خدای نامتناهی با موجودات متناهی، رابطه تداخل وجودی است؛ یعنی خداوند بااینکه موجودی نامتناهی است، مجالی برای دیگران باقی میگذارد چراکه دیگران، با او تداخل وجودی دارند. نامتناهی بودن وجود خداوند بدین معنا است که وجود خدا همه مواطن وجودی را پرکرده و هیچ موطنی از وجودش خالی نیست؛ بنابراین، نمیتوان وجود دیگری را خارج از موطن وجودی خداوند تصور کرد چراکه مستلزم تناهی وجودی خدا است. هر موجودی غیر از خدا، در موطن وجود خدا، موجود است و بیرون از آن نیست تا باوجودش، وجود نامتناهی خدا را محدود کند.(۱۱)
برای مثال میتوان به نور و بلور اشاره کرد که نور در بلور جاری است. بااینکه نور و بلور دو وجود متمایز از همدیگرند اما بااینحال نور در آن جاری است. منظورمان این نیست که رابطه خدا با مخلوقاتش، رابطه تداخل دو جسم نور و بلور است؛ بلکه با این مثال، درصدد تقریب به ذهن هستیم. در جای خودش اثباتشده که منظور از نورانی بودن خدا نیز نور فیزیکال و بصری نیست.
طرفداران این دیدگاه، تأکیددارند که منظورشان از تداخل وجودی، انضمام وجودی یا ترکیب وجودی یا امتزاج وجودی یا حلول نیست.(۱۲)
#ادامه_دارد
〰〰〰〰〰〰
*و أعِدّوا لهم ما استَطَعتُم مِن قُوَّة**
#لبیک_یا_علی_علیه_السلام