۱۵ سند در اثبات امامت و ولایت💛
.
سند_شماره_4
💫آیه ی اکمال💫
.
🎀از جمله ی آیاتی که به ولایت مولای_متقیان اشاره دارد،
آیه ی اکمال است که خداوند در قرآن کریم فرموده است:
الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام دینا.
۳ مبارکه مائده
.
🎈امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم
و اسلام را به عنوان آیین جاودان شما پذیرفتم.
.
✔شان نزول آیه:
👤خطیب بغدادی با سند معتبر در شان نزول این آیه مینویسد:
ابوهریره نقل کرده است:
.
🔰روز غدیر_خم زمانیکه #پیامبر دست علی_بن_ابی_طالب را گرفت فرمود:
آیا من ولی مومنین نیستم؟
گفتند بله ای رسول خدا.
.
🌀پس فرمودند:
هر کس که من #مولای او هستم، پس علی مولای اوست.
.
👤بعد عمر_بن_خطاب گفت:
تبریک تبریک بر تو ای فرزند ابی طالب
از این پس تو مولای من و مولای هر مسلمانی هستی،
.
🎀سپس این آیه نازل شد:
✧امروز دین شما را برایتان کامل کردم.✧
📚 تاریخ_بغداد ، ج ۹، ص ۲۲۲
.
↩امیرالمومنین نیز با توجه به این آیه فرمودند:
به درستی که به سبب ولایت من
خداوند دین این امت را کامل کرد
و نعمت را بر آنان اتمام
و از اسلام آنان راضی شد.
.
📚 الامالی ، ص ۲۰۵
📚 الخصال ، ج ۲، ص ۴۱۵
فقط_حیدر_امیرالمؤمنین_است
علی_ولی_الله
.
سند_شماره_4
💫آیه ی اکمال💫
.
🎀از جمله ی آیاتی که به ولایت مولای_متقیان اشاره دارد،
آیه ی اکمال است که خداوند در قرآن کریم فرموده است:
الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام دینا.
۳ مبارکه مائده
.
🎈امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم
و اسلام را به عنوان آیین جاودان شما پذیرفتم.
.
✔شان نزول آیه:
👤خطیب بغدادی با سند معتبر در شان نزول این آیه مینویسد:
ابوهریره نقل کرده است:
.
🔰روز غدیر_خم زمانیکه #پیامبر دست علی_بن_ابی_طالب را گرفت فرمود:
آیا من ولی مومنین نیستم؟
گفتند بله ای رسول خدا.
.
🌀پس فرمودند:
هر کس که من #مولای او هستم، پس علی مولای اوست.
.
👤بعد عمر_بن_خطاب گفت:
تبریک تبریک بر تو ای فرزند ابی طالب
از این پس تو مولای من و مولای هر مسلمانی هستی،
.
🎀سپس این آیه نازل شد:
✧امروز دین شما را برایتان کامل کردم.✧
📚 تاریخ_بغداد ، ج ۹، ص ۲۲۲
.
↩امیرالمومنین نیز با توجه به این آیه فرمودند:
به درستی که به سبب ولایت من
خداوند دین این امت را کامل کرد
و نعمت را بر آنان اتمام
و از اسلام آنان راضی شد.
.
📚 الامالی ، ص ۲۰۵
📚 الخصال ، ج ۲، ص ۴۱۵
فقط_حیدر_امیرالمؤمنین_است
علی_ولی_الله
ندای اسلام
#سوال_با توجه به این که واقعه غدیر خم بعد از مراسم #حج بودآیابرای اعلام #خلافت #امیرالمؤمنین بهتر نبود در مراسم #حج که همه مردم حضود داشتند این اعلام انجام می شد؟ 💢به دلیل دو #ضلعی بودن پرسش پاسخ در دو محور ارایه میشود:⬇️ #الف_ جایگاهی که برای ابلاغ پیام…
در همان #خطبه_غدیر حضرت #پیامبر قبل از اعلان خلافت و #ولایت_امیر_مؤمنان با تعبیر « #من_کنت #مولاه_فهذا_علی_مولاه» این جمله را خطاب به مردم فرمود:
« #ألست_أولی_بکم_من_أنفسکم؛ آیا من در #حق تسلط و #ولایت و سرپرستی بر شما از خودتان #سزاوارتر نیستم؟» همه گفتند: #بلی یا #رسول الله؛ آری شما سزاوارتر هستید.
آن گاه حضرت فرمود: «هر کس من #مولای اویم، #علی_مولای اوست».
از این معلوم میشود که کلمه مولا در کلام حضرت به معنای سرپرستی است و نه دوستی.
همان طور که کلام پیشین #حضرت به معنای سرپرستی است.
💢
#چهارم: #خلافت و #جانشینی #امیر مؤمنان(ع) غیر از جریان غدیر در چند مورد دیگر نیز از سوی پیامبر ابلاغ شده است، مثلاً در جریان یوم الدار، حدیث یوم الدار و حدیث منزلت، حدیث ثقلین و مانند آنها درباره جانشینی امیر مؤمنان سخن گفته شده، این روایات غیر از منابع شیعی در کتابهای اهل سنت نیز به صورت متواتر نقل شده است.
پس به دلایل گوناگون کلمه مولا در حدیث غدیر مفهوم روشنی دارد. هرگز نمیتوان آن را به معنای دوستی در آن رخداد تلقی کرد. پیامبر در مکه و در عرفات و منی نیز خواست که مسله ولایت را ابلاغ کند، ولی بر اثر سر و صدای عدهای موفق نشد.
یکی از دلایل این که #مولا به معنای #پیشوایی است، این که در شعر حسان که به مناسبت #غدیر سروده، #مولا به همین معنا آمده است.
پینوشتها:
۱.مایده(۵) آیه۶۷.
۲. همان، آیه ۵۵.
۳. سیمای اهل بیت در عرفان امام خمینی، ص۲۰۸، نشر مؤسسه آثار امام خمینی ۱۳۸۷ش.
۴. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۴، ص۸۶۸، نشر صدرا ۱۳۷۴ش.
۵.الغدیر،ج۲، ص۳۴ نشر دارالکتب الاسلامیه،تهران ۱۳۶۶ ش؛
۶. محمد سعیدی مهر، آموزشی کلام اسلامی، ج۲، ص۱۶۵، طه،قم،۱۳۸۳ ش. 💢2⃣ #تمام
« #ألست_أولی_بکم_من_أنفسکم؛ آیا من در #حق تسلط و #ولایت و سرپرستی بر شما از خودتان #سزاوارتر نیستم؟» همه گفتند: #بلی یا #رسول الله؛ آری شما سزاوارتر هستید.
آن گاه حضرت فرمود: «هر کس من #مولای اویم، #علی_مولای اوست».
از این معلوم میشود که کلمه مولا در کلام حضرت به معنای سرپرستی است و نه دوستی.
همان طور که کلام پیشین #حضرت به معنای سرپرستی است.
💢
#چهارم: #خلافت و #جانشینی #امیر مؤمنان(ع) غیر از جریان غدیر در چند مورد دیگر نیز از سوی پیامبر ابلاغ شده است، مثلاً در جریان یوم الدار، حدیث یوم الدار و حدیث منزلت، حدیث ثقلین و مانند آنها درباره جانشینی امیر مؤمنان سخن گفته شده، این روایات غیر از منابع شیعی در کتابهای اهل سنت نیز به صورت متواتر نقل شده است.
پس به دلایل گوناگون کلمه مولا در حدیث غدیر مفهوم روشنی دارد. هرگز نمیتوان آن را به معنای دوستی در آن رخداد تلقی کرد. پیامبر در مکه و در عرفات و منی نیز خواست که مسله ولایت را ابلاغ کند، ولی بر اثر سر و صدای عدهای موفق نشد.
یکی از دلایل این که #مولا به معنای #پیشوایی است، این که در شعر حسان که به مناسبت #غدیر سروده، #مولا به همین معنا آمده است.
پینوشتها:
۱.مایده(۵) آیه۶۷.
۲. همان، آیه ۵۵.
۳. سیمای اهل بیت در عرفان امام خمینی، ص۲۰۸، نشر مؤسسه آثار امام خمینی ۱۳۸۷ش.
۴. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۴، ص۸۶۸، نشر صدرا ۱۳۷۴ش.
۵.الغدیر،ج۲، ص۳۴ نشر دارالکتب الاسلامیه،تهران ۱۳۶۶ ش؛
۶. محمد سعیدی مهر، آموزشی کلام اسلامی، ج۲، ص۱۶۵، طه،قم،۱۳۸۳ ش. 💢2⃣ #تمام
اگر صلح امام حسن مجتبی علیه السلام نبود یک شیعه را زنده نمیگذاشتند!
شیخ صدوق رحمه الله روایت کرده است:
۲- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ (رحمه الله) قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ دَاوُدَ الدَّقَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ اللَّيْثِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حُمَيْدٍ قَالَ حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ أَبِي بُكَيْرٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْعَلَاءِ الْخَفَّافُ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ عَقِيصَا قَالَ: قُلْتُ لِلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(علیهم السلام ) يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ دَاهَنْتَ مُعَاوِيَةَ وَ صَالَحْتَهُ وَ قَدْ عَلِمْتَ أَنَّ الْحَقَّ لَكَ دُونَهُ وَ أَنَّ مُعَاوِيَةَ ضَالٌّ بَاغٍ فَقَالَ يَا أَبَا سَعِيدٍ أَ لَسْتُ حُجَّةَ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ إِمَاماً عَلَيْهِمْ بَعْدَ أَبِي (علیهم السلام ) قُلْتُ بَلَى قَالَ أَ لَسْتُ الَّذِي قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) لِي وَ لِأَخِي الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا قُلْتُ بَلَى- قَالَ فَأَنَا إِذَنْ إِمَامٌ لَوْ قُمْتُ وَ أَنَا إِمَامٌ إِذْ لَوْ قَعَدْتُ يَا أَبَا سَعِيدٍ عِلَّةُ مُصَالَحَتِي لِمُعَاوِيَةَ عِلَّةُ مُصَالَحَةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) لِبَنِي ضَمْرَةَ وَ بَنِي أَشْجَعَ وَ لِأَهْلِ مَكَّةَ حِينَ انْصَرَفَ مِنَ الْحُدَيْبِيَةِ أُولَئِكَ كُفَّارٌ بِالتَّنْزِيلِ وَ مُعَاوِيَةُ وَ أَصْحَابُهُ كُفَّارٌ بِالتَّأْوِيلِ يَا أَبَا سَعِيدٍ إِذَا كُنْتُ إِمَاماً مِنْ قِبَلِ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ لَمْ يَجِبْ أَنْ يُسَفَّهَ رَأْيِي فِيمَا أَتَيْتُهُ مِنْ مُهَادَنَةٍ أَوْ مُحَارَبَةٍ وَ إِنْ كَانَ وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِيمَا أَتَيْتُهُ مُلْتَبِساً أَ لَا تَرَى الْخَضِرَ (علی نبینا واله وعلیه السلام) لَمَّا خَرَقَ السَّفِينَةَ وَ قَتَلَ الْغُلَامَ وَ أَقَامَ الْجِدَارَ سَخِطَ مُوسَى (علی نبینا واله وعلیه السلام) فِعْلَهُ لِاشْتِبَاهِ وَجْهِ الْحِكْمَةِ عَلَيْهِ حَتَّى أَخْبَرَهُ فَرَضِيَ هَكَذَا أَنَا سَخِطْتُمْ عَلَيَّ بِجَهْلِكُمْ بِوَجْهِ الْحِكْمَةِ فِيهِ وَ لَوْ لَا مَا أَتَيْتُ لَمَا تُرِكَ مِنْ شِيعَتِنَا عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ أَحَدٌ إِلَّا قُتِلَ.
ابو سعید عقیصا میگوید: به حضرت امام حسن علیه السلام گفتم: چرا با معاویه صلح کردید و حال آنکه حق با تو بوده و معاویه گمراه و ستمگر است؟ فرمود: آیا من پس از پدرم، حجت خدا و امام نیستم؟ گفتم آری. فرمود: مگر رسول خدا صلی الله علیه و آله در حق من و برادرم نفرمود: حسن و حسین امامند چه قیام کنند و چه نکنند؟ گفتم: آری. فرمود: پس من امام هستم، چه قیام کنم و چه نکنم. آنگاه برای او، علت آنکه قیام نفرمود، توضیح داد که: به همان سبب با معاویه صلح کردم که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با بنى ضمره و بنى اشجع و با اهل مکه در حدیبیه صلح کرد، با این تفاوت که آنان کافر بودند و معاویه و یاران او در حکم کافرند. اى ابو سعید! اگر من از جانب خداوند امامم، دیگر معنا ندارد که راى مرا سبک بشماری، گر چه مصلحت آن بر تو پوشیده باشد. مثل من و تو، چون خضر و موسی است. خضر کارهایی میکرد که موسی مصلحت آن را نمیدانست و در خشم میشد اما چون خضر او را آگاه میساخت، آرام میگرفت، من هم خشم شما را بر انگیختهام به این جهت که به مصالح کار من آشنا نیستید، اما همین قدر بدان که اگر با معاویه صلح نمیکردم، شیعهای روی زمین باقی نمیماند.
علل الشرائع، تالیف شیخ صدوق رحمت الله علیه، جلد ۱، باب ۱۵۹، حدیث ۲، صفحه ۲۸۱-۲۸۲
اسکن روایت:
https://bit.ly/2Uq7xJJ
پوستر:
https://bit.ly/2RD99OF
#صلح_امام_حسن علیه السلام
(مطالب بیشتر در اینده انشاءالله)
#مولای_مظلومم
#مولای_غریبم
شیخ صدوق رحمه الله روایت کرده است:
۲- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ (رحمه الله) قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ دَاوُدَ الدَّقَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ اللَّيْثِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حُمَيْدٍ قَالَ حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ أَبِي بُكَيْرٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْعَلَاءِ الْخَفَّافُ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ عَقِيصَا قَالَ: قُلْتُ لِلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(علیهم السلام ) يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ دَاهَنْتَ مُعَاوِيَةَ وَ صَالَحْتَهُ وَ قَدْ عَلِمْتَ أَنَّ الْحَقَّ لَكَ دُونَهُ وَ أَنَّ مُعَاوِيَةَ ضَالٌّ بَاغٍ فَقَالَ يَا أَبَا سَعِيدٍ أَ لَسْتُ حُجَّةَ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ إِمَاماً عَلَيْهِمْ بَعْدَ أَبِي (علیهم السلام ) قُلْتُ بَلَى قَالَ أَ لَسْتُ الَّذِي قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) لِي وَ لِأَخِي الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا قُلْتُ بَلَى- قَالَ فَأَنَا إِذَنْ إِمَامٌ لَوْ قُمْتُ وَ أَنَا إِمَامٌ إِذْ لَوْ قَعَدْتُ يَا أَبَا سَعِيدٍ عِلَّةُ مُصَالَحَتِي لِمُعَاوِيَةَ عِلَّةُ مُصَالَحَةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) لِبَنِي ضَمْرَةَ وَ بَنِي أَشْجَعَ وَ لِأَهْلِ مَكَّةَ حِينَ انْصَرَفَ مِنَ الْحُدَيْبِيَةِ أُولَئِكَ كُفَّارٌ بِالتَّنْزِيلِ وَ مُعَاوِيَةُ وَ أَصْحَابُهُ كُفَّارٌ بِالتَّأْوِيلِ يَا أَبَا سَعِيدٍ إِذَا كُنْتُ إِمَاماً مِنْ قِبَلِ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ لَمْ يَجِبْ أَنْ يُسَفَّهَ رَأْيِي فِيمَا أَتَيْتُهُ مِنْ مُهَادَنَةٍ أَوْ مُحَارَبَةٍ وَ إِنْ كَانَ وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِيمَا أَتَيْتُهُ مُلْتَبِساً أَ لَا تَرَى الْخَضِرَ (علی نبینا واله وعلیه السلام) لَمَّا خَرَقَ السَّفِينَةَ وَ قَتَلَ الْغُلَامَ وَ أَقَامَ الْجِدَارَ سَخِطَ مُوسَى (علی نبینا واله وعلیه السلام) فِعْلَهُ لِاشْتِبَاهِ وَجْهِ الْحِكْمَةِ عَلَيْهِ حَتَّى أَخْبَرَهُ فَرَضِيَ هَكَذَا أَنَا سَخِطْتُمْ عَلَيَّ بِجَهْلِكُمْ بِوَجْهِ الْحِكْمَةِ فِيهِ وَ لَوْ لَا مَا أَتَيْتُ لَمَا تُرِكَ مِنْ شِيعَتِنَا عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ أَحَدٌ إِلَّا قُتِلَ.
ابو سعید عقیصا میگوید: به حضرت امام حسن علیه السلام گفتم: چرا با معاویه صلح کردید و حال آنکه حق با تو بوده و معاویه گمراه و ستمگر است؟ فرمود: آیا من پس از پدرم، حجت خدا و امام نیستم؟ گفتم آری. فرمود: مگر رسول خدا صلی الله علیه و آله در حق من و برادرم نفرمود: حسن و حسین امامند چه قیام کنند و چه نکنند؟ گفتم: آری. فرمود: پس من امام هستم، چه قیام کنم و چه نکنم. آنگاه برای او، علت آنکه قیام نفرمود، توضیح داد که: به همان سبب با معاویه صلح کردم که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با بنى ضمره و بنى اشجع و با اهل مکه در حدیبیه صلح کرد، با این تفاوت که آنان کافر بودند و معاویه و یاران او در حکم کافرند. اى ابو سعید! اگر من از جانب خداوند امامم، دیگر معنا ندارد که راى مرا سبک بشماری، گر چه مصلحت آن بر تو پوشیده باشد. مثل من و تو، چون خضر و موسی است. خضر کارهایی میکرد که موسی مصلحت آن را نمیدانست و در خشم میشد اما چون خضر او را آگاه میساخت، آرام میگرفت، من هم خشم شما را بر انگیختهام به این جهت که به مصالح کار من آشنا نیستید، اما همین قدر بدان که اگر با معاویه صلح نمیکردم، شیعهای روی زمین باقی نمیماند.
علل الشرائع، تالیف شیخ صدوق رحمت الله علیه، جلد ۱، باب ۱۵۹، حدیث ۲، صفحه ۲۸۱-۲۸۲
اسکن روایت:
https://bit.ly/2Uq7xJJ
پوستر:
https://bit.ly/2RD99OF
#صلح_امام_حسن علیه السلام
(مطالب بیشتر در اینده انشاءالله)
#مولای_مظلومم
#مولای_غریبم
اگر صلح امام حسن مجتبی علیه السلام نبود یک شیعه را زنده نمیگذاشتند!
شیخ صدوق رحمه الله روایت کرده است:
۲- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ (رحمه الله) قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ دَاوُدَ الدَّقَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ اللَّيْثِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حُمَيْدٍ قَالَ حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ أَبِي بُكَيْرٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْعَلَاءِ الْخَفَّافُ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ عَقِيصَا قَالَ: قُلْتُ لِلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(علیهم السلام ) يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ دَاهَنْتَ مُعَاوِيَةَ وَ صَالَحْتَهُ وَ قَدْ عَلِمْتَ أَنَّ الْحَقَّ لَكَ دُونَهُ وَ أَنَّ مُعَاوِيَةَ ضَالٌّ بَاغٍ فَقَالَ يَا أَبَا سَعِيدٍ أَ لَسْتُ حُجَّةَ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ إِمَاماً عَلَيْهِمْ بَعْدَ أَبِي (علیهم السلام ) قُلْتُ بَلَى قَالَ أَ لَسْتُ الَّذِي قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) لِي وَ لِأَخِي الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا قُلْتُ بَلَى- قَالَ فَأَنَا إِذَنْ إِمَامٌ لَوْ قُمْتُ وَ أَنَا إِمَامٌ إِذْ لَوْ قَعَدْتُ يَا أَبَا سَعِيدٍ عِلَّةُ مُصَالَحَتِي لِمُعَاوِيَةَ عِلَّةُ مُصَالَحَةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) لِبَنِي ضَمْرَةَ وَ بَنِي أَشْجَعَ وَ لِأَهْلِ مَكَّةَ حِينَ انْصَرَفَ مِنَ الْحُدَيْبِيَةِ أُولَئِكَ كُفَّارٌ بِالتَّنْزِيلِ وَ مُعَاوِيَةُ وَ أَصْحَابُهُ كُفَّارٌ بِالتَّأْوِيلِ يَا أَبَا سَعِيدٍ إِذَا كُنْتُ إِمَاماً مِنْ قِبَلِ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ لَمْ يَجِبْ أَنْ يُسَفَّهَ رَأْيِي فِيمَا أَتَيْتُهُ مِنْ مُهَادَنَةٍ أَوْ مُحَارَبَةٍ وَ إِنْ كَانَ وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِيمَا أَتَيْتُهُ مُلْتَبِساً أَ لَا تَرَى الْخَضِرَ (علی نبینا واله وعلیه السلام) لَمَّا خَرَقَ السَّفِينَةَ وَ قَتَلَ الْغُلَامَ وَ أَقَامَ الْجِدَارَ سَخِطَ مُوسَى (علی نبینا واله وعلیه السلام) فِعْلَهُ لِاشْتِبَاهِ وَجْهِ الْحِكْمَةِ عَلَيْهِ حَتَّى أَخْبَرَهُ فَرَضِيَ هَكَذَا أَنَا سَخِطْتُمْ عَلَيَّ بِجَهْلِكُمْ بِوَجْهِ الْحِكْمَةِ فِيهِ وَ لَوْ لَا مَا أَتَيْتُ لَمَا تُرِكَ مِنْ شِيعَتِنَا عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ أَحَدٌ إِلَّا قُتِلَ.
ابو سعید عقیصا میگوید: به حضرت امام حسن علیه السلام گفتم: چرا با معاویه صلح کردید و حال آنکه حق با تو بوده و معاویه گمراه و ستمگر است؟ فرمود: آیا من پس از پدرم، حجت خدا و امام نیستم؟ گفتم آری. فرمود: مگر رسول خدا صلی الله علیه و آله در حق من و برادرم نفرمود: حسن و حسین امامند چه قیام کنند و چه نکنند؟ گفتم: آری. فرمود: پس من امام هستم، چه قیام کنم و چه نکنم. آنگاه برای او، علت آنکه قیام نفرمود، توضیح داد که: به همان سبب با معاویه صلح کردم که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با بنى ضمره و بنى اشجع و با اهل مکه در حدیبیه صلح کرد، با این تفاوت که آنان کافر بودند و معاویه و یاران او در حکم کافرند. اى ابو سعید! اگر من از جانب خداوند امامم، دیگر معنا ندارد که راى مرا سبک بشماری، گر چه مصلحت آن بر تو پوشیده باشد. مثل من و تو، چون خضر و موسی است. خضر کارهایی میکرد که موسی مصلحت آن را نمیدانست و در خشم میشد اما چون خضر او را آگاه میساخت، آرام میگرفت، من هم خشم شما را بر انگیختهام به این جهت که به مصالح کار من آشنا نیستید، اما همین قدر بدان که اگر با معاویه صلح نمیکردم، شیعهای روی زمین باقی نمیماند.
علل الشرائع، تالیف شیخ صدوق رحمت الله علیه، جلد ۱، باب ۱۵۹، حدیث ۲، صفحه ۲۸۱-۲۸۲
اسکن روایت:
https://bit.ly/2Uq7xJJ
پوستر:
https://bit.ly/2RD99OF
#صلح_امام_حسن علیه السلام
(مطالب بیشتر در اینده انشاءالله)
#مولای_مظلومم
#مولای_غریبم
شیخ صدوق رحمه الله روایت کرده است:
۲- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ (رحمه الله) قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ دَاوُدَ الدَّقَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ اللَّيْثِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حُمَيْدٍ قَالَ حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ أَبِي بُكَيْرٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْعَلَاءِ الْخَفَّافُ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ عَقِيصَا قَالَ: قُلْتُ لِلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(علیهم السلام ) يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ دَاهَنْتَ مُعَاوِيَةَ وَ صَالَحْتَهُ وَ قَدْ عَلِمْتَ أَنَّ الْحَقَّ لَكَ دُونَهُ وَ أَنَّ مُعَاوِيَةَ ضَالٌّ بَاغٍ فَقَالَ يَا أَبَا سَعِيدٍ أَ لَسْتُ حُجَّةَ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ إِمَاماً عَلَيْهِمْ بَعْدَ أَبِي (علیهم السلام ) قُلْتُ بَلَى قَالَ أَ لَسْتُ الَّذِي قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) لِي وَ لِأَخِي الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا قُلْتُ بَلَى- قَالَ فَأَنَا إِذَنْ إِمَامٌ لَوْ قُمْتُ وَ أَنَا إِمَامٌ إِذْ لَوْ قَعَدْتُ يَا أَبَا سَعِيدٍ عِلَّةُ مُصَالَحَتِي لِمُعَاوِيَةَ عِلَّةُ مُصَالَحَةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) لِبَنِي ضَمْرَةَ وَ بَنِي أَشْجَعَ وَ لِأَهْلِ مَكَّةَ حِينَ انْصَرَفَ مِنَ الْحُدَيْبِيَةِ أُولَئِكَ كُفَّارٌ بِالتَّنْزِيلِ وَ مُعَاوِيَةُ وَ أَصْحَابُهُ كُفَّارٌ بِالتَّأْوِيلِ يَا أَبَا سَعِيدٍ إِذَا كُنْتُ إِمَاماً مِنْ قِبَلِ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ لَمْ يَجِبْ أَنْ يُسَفَّهَ رَأْيِي فِيمَا أَتَيْتُهُ مِنْ مُهَادَنَةٍ أَوْ مُحَارَبَةٍ وَ إِنْ كَانَ وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِيمَا أَتَيْتُهُ مُلْتَبِساً أَ لَا تَرَى الْخَضِرَ (علی نبینا واله وعلیه السلام) لَمَّا خَرَقَ السَّفِينَةَ وَ قَتَلَ الْغُلَامَ وَ أَقَامَ الْجِدَارَ سَخِطَ مُوسَى (علی نبینا واله وعلیه السلام) فِعْلَهُ لِاشْتِبَاهِ وَجْهِ الْحِكْمَةِ عَلَيْهِ حَتَّى أَخْبَرَهُ فَرَضِيَ هَكَذَا أَنَا سَخِطْتُمْ عَلَيَّ بِجَهْلِكُمْ بِوَجْهِ الْحِكْمَةِ فِيهِ وَ لَوْ لَا مَا أَتَيْتُ لَمَا تُرِكَ مِنْ شِيعَتِنَا عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ أَحَدٌ إِلَّا قُتِلَ.
ابو سعید عقیصا میگوید: به حضرت امام حسن علیه السلام گفتم: چرا با معاویه صلح کردید و حال آنکه حق با تو بوده و معاویه گمراه و ستمگر است؟ فرمود: آیا من پس از پدرم، حجت خدا و امام نیستم؟ گفتم آری. فرمود: مگر رسول خدا صلی الله علیه و آله در حق من و برادرم نفرمود: حسن و حسین امامند چه قیام کنند و چه نکنند؟ گفتم: آری. فرمود: پس من امام هستم، چه قیام کنم و چه نکنم. آنگاه برای او، علت آنکه قیام نفرمود، توضیح داد که: به همان سبب با معاویه صلح کردم که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با بنى ضمره و بنى اشجع و با اهل مکه در حدیبیه صلح کرد، با این تفاوت که آنان کافر بودند و معاویه و یاران او در حکم کافرند. اى ابو سعید! اگر من از جانب خداوند امامم، دیگر معنا ندارد که راى مرا سبک بشماری، گر چه مصلحت آن بر تو پوشیده باشد. مثل من و تو، چون خضر و موسی است. خضر کارهایی میکرد که موسی مصلحت آن را نمیدانست و در خشم میشد اما چون خضر او را آگاه میساخت، آرام میگرفت، من هم خشم شما را بر انگیختهام به این جهت که به مصالح کار من آشنا نیستید، اما همین قدر بدان که اگر با معاویه صلح نمیکردم، شیعهای روی زمین باقی نمیماند.
علل الشرائع، تالیف شیخ صدوق رحمت الله علیه، جلد ۱، باب ۱۵۹، حدیث ۲، صفحه ۲۸۱-۲۸۲
اسکن روایت:
https://bit.ly/2Uq7xJJ
پوستر:
https://bit.ly/2RD99OF
#صلح_امام_حسن علیه السلام
(مطالب بیشتر در اینده انشاءالله)
#مولای_مظلومم
#مولای_غریبم
اگر صلح امام حسن مجتبی علیه السلام نبود یک شیعه را زنده نمیگذاشتند!
شیخ صدوق رحمه الله روایت کرده است:
۲- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ (رحمه الله) قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ دَاوُدَ الدَّقَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ اللَّيْثِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حُمَيْدٍ قَالَ حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ أَبِي بُكَيْرٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْعَلَاءِ الْخَفَّافُ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ عَقِيصَا قَالَ: قُلْتُ لِلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(علیهم السلام ) يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ دَاهَنْتَ مُعَاوِيَةَ وَ صَالَحْتَهُ وَ قَدْ عَلِمْتَ أَنَّ الْحَقَّ لَكَ دُونَهُ وَ أَنَّ مُعَاوِيَةَ ضَالٌّ بَاغٍ فَقَالَ يَا أَبَا سَعِيدٍ أَ لَسْتُ حُجَّةَ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ إِمَاماً عَلَيْهِمْ بَعْدَ أَبِي (علیهم السلام ) قُلْتُ بَلَى قَالَ أَ لَسْتُ الَّذِي قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) لِي وَ لِأَخِي الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا قُلْتُ بَلَى- قَالَ فَأَنَا إِذَنْ إِمَامٌ لَوْ قُمْتُ وَ أَنَا إِمَامٌ إِذْ لَوْ قَعَدْتُ يَا أَبَا سَعِيدٍ عِلَّةُ مُصَالَحَتِي لِمُعَاوِيَةَ عِلَّةُ مُصَالَحَةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) لِبَنِي ضَمْرَةَ وَ بَنِي أَشْجَعَ وَ لِأَهْلِ مَكَّةَ حِينَ انْصَرَفَ مِنَ الْحُدَيْبِيَةِ أُولَئِكَ كُفَّارٌ بِالتَّنْزِيلِ وَ مُعَاوِيَةُ وَ أَصْحَابُهُ كُفَّارٌ بِالتَّأْوِيلِ يَا أَبَا سَعِيدٍ إِذَا كُنْتُ إِمَاماً مِنْ قِبَلِ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ لَمْ يَجِبْ أَنْ يُسَفَّهَ رَأْيِي فِيمَا أَتَيْتُهُ مِنْ مُهَادَنَةٍ أَوْ مُحَارَبَةٍ وَ إِنْ كَانَ وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِيمَا أَتَيْتُهُ مُلْتَبِساً أَ لَا تَرَى الْخَضِرَ (علی نبینا واله وعلیه السلام) لَمَّا خَرَقَ السَّفِينَةَ وَ قَتَلَ الْغُلَامَ وَ أَقَامَ الْجِدَارَ سَخِطَ مُوسَى (علی نبینا واله وعلیه السلام) فِعْلَهُ لِاشْتِبَاهِ وَجْهِ الْحِكْمَةِ عَلَيْهِ حَتَّى أَخْبَرَهُ فَرَضِيَ هَكَذَا أَنَا سَخِطْتُمْ عَلَيَّ بِجَهْلِكُمْ بِوَجْهِ الْحِكْمَةِ فِيهِ وَ لَوْ لَا مَا أَتَيْتُ لَمَا تُرِكَ مِنْ شِيعَتِنَا عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ أَحَدٌ إِلَّا قُتِلَ.
ابو سعید عقیصا میگوید: به حضرت امام حسن علیه السلام گفتم: چرا با معاویه صلح کردید و حال آنکه حق با تو بوده و معاویه گمراه و ستمگر است؟ فرمود: آیا من پس از پدرم، حجت خدا و امام نیستم؟ گفتم آری. فرمود: مگر رسول خدا صلی الله علیه و آله در حق من و برادرم نفرمود: حسن و حسین امامند چه قیام کنند و چه نکنند؟ گفتم: آری. فرمود: پس من امام هستم، چه قیام کنم و چه نکنم. آنگاه برای او، علت آنکه قیام نفرمود، توضیح داد که: به همان سبب با معاویه صلح کردم که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با بنى ضمره و بنى اشجع و با اهل مکه در حدیبیه صلح کرد، با این تفاوت که آنان کافر بودند و معاویه و یاران او در حکم کافرند. اى ابو سعید! اگر من از جانب خداوند امامم، دیگر معنا ندارد که راى مرا سبک بشماری، گر چه مصلحت آن بر تو پوشیده باشد. مثل من و تو، چون خضر و موسی است. خضر کارهایی میکرد که موسی مصلحت آن را نمیدانست و در خشم میشد اما چون خضر او را آگاه میساخت، آرام میگرفت، من هم خشم شما را بر انگیختهام به این جهت که به مصالح کار من آشنا نیستید، اما همین قدر بدان که اگر با معاویه صلح نمیکردم، شیعهای روی زمین باقی نمیماند.
علل الشرائع، تالیف شیخ صدوق رحمت الله علیه، جلد ۱، باب ۱۵۹، حدیث ۲، صفحه ۲۸۱-۲۸۲
اسکن روایت:
https://bit.ly/2Uq7xJJ
پوستر:
https://bit.ly/2RD99OF
#صلح_امام_حسن علیه السلام
(مطالب بیشتر در اینده انشاءالله)
#مولای_مظلومم
#مولای_غریبم
شیخ صدوق رحمه الله روایت کرده است:
۲- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ (رحمه الله) قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ دَاوُدَ الدَّقَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ اللَّيْثِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حُمَيْدٍ قَالَ حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ أَبِي بُكَيْرٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْعَلَاءِ الْخَفَّافُ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ عَقِيصَا قَالَ: قُلْتُ لِلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(علیهم السلام ) يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ دَاهَنْتَ مُعَاوِيَةَ وَ صَالَحْتَهُ وَ قَدْ عَلِمْتَ أَنَّ الْحَقَّ لَكَ دُونَهُ وَ أَنَّ مُعَاوِيَةَ ضَالٌّ بَاغٍ فَقَالَ يَا أَبَا سَعِيدٍ أَ لَسْتُ حُجَّةَ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ إِمَاماً عَلَيْهِمْ بَعْدَ أَبِي (علیهم السلام ) قُلْتُ بَلَى قَالَ أَ لَسْتُ الَّذِي قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) لِي وَ لِأَخِي الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا قُلْتُ بَلَى- قَالَ فَأَنَا إِذَنْ إِمَامٌ لَوْ قُمْتُ وَ أَنَا إِمَامٌ إِذْ لَوْ قَعَدْتُ يَا أَبَا سَعِيدٍ عِلَّةُ مُصَالَحَتِي لِمُعَاوِيَةَ عِلَّةُ مُصَالَحَةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) لِبَنِي ضَمْرَةَ وَ بَنِي أَشْجَعَ وَ لِأَهْلِ مَكَّةَ حِينَ انْصَرَفَ مِنَ الْحُدَيْبِيَةِ أُولَئِكَ كُفَّارٌ بِالتَّنْزِيلِ وَ مُعَاوِيَةُ وَ أَصْحَابُهُ كُفَّارٌ بِالتَّأْوِيلِ يَا أَبَا سَعِيدٍ إِذَا كُنْتُ إِمَاماً مِنْ قِبَلِ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ لَمْ يَجِبْ أَنْ يُسَفَّهَ رَأْيِي فِيمَا أَتَيْتُهُ مِنْ مُهَادَنَةٍ أَوْ مُحَارَبَةٍ وَ إِنْ كَانَ وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِيمَا أَتَيْتُهُ مُلْتَبِساً أَ لَا تَرَى الْخَضِرَ (علی نبینا واله وعلیه السلام) لَمَّا خَرَقَ السَّفِينَةَ وَ قَتَلَ الْغُلَامَ وَ أَقَامَ الْجِدَارَ سَخِطَ مُوسَى (علی نبینا واله وعلیه السلام) فِعْلَهُ لِاشْتِبَاهِ وَجْهِ الْحِكْمَةِ عَلَيْهِ حَتَّى أَخْبَرَهُ فَرَضِيَ هَكَذَا أَنَا سَخِطْتُمْ عَلَيَّ بِجَهْلِكُمْ بِوَجْهِ الْحِكْمَةِ فِيهِ وَ لَوْ لَا مَا أَتَيْتُ لَمَا تُرِكَ مِنْ شِيعَتِنَا عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ أَحَدٌ إِلَّا قُتِلَ.
ابو سعید عقیصا میگوید: به حضرت امام حسن علیه السلام گفتم: چرا با معاویه صلح کردید و حال آنکه حق با تو بوده و معاویه گمراه و ستمگر است؟ فرمود: آیا من پس از پدرم، حجت خدا و امام نیستم؟ گفتم آری. فرمود: مگر رسول خدا صلی الله علیه و آله در حق من و برادرم نفرمود: حسن و حسین امامند چه قیام کنند و چه نکنند؟ گفتم: آری. فرمود: پس من امام هستم، چه قیام کنم و چه نکنم. آنگاه برای او، علت آنکه قیام نفرمود، توضیح داد که: به همان سبب با معاویه صلح کردم که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با بنى ضمره و بنى اشجع و با اهل مکه در حدیبیه صلح کرد، با این تفاوت که آنان کافر بودند و معاویه و یاران او در حکم کافرند. اى ابو سعید! اگر من از جانب خداوند امامم، دیگر معنا ندارد که راى مرا سبک بشماری، گر چه مصلحت آن بر تو پوشیده باشد. مثل من و تو، چون خضر و موسی است. خضر کارهایی میکرد که موسی مصلحت آن را نمیدانست و در خشم میشد اما چون خضر او را آگاه میساخت، آرام میگرفت، من هم خشم شما را بر انگیختهام به این جهت که به مصالح کار من آشنا نیستید، اما همین قدر بدان که اگر با معاویه صلح نمیکردم، شیعهای روی زمین باقی نمیماند.
علل الشرائع، تالیف شیخ صدوق رحمت الله علیه، جلد ۱، باب ۱۵۹، حدیث ۲، صفحه ۲۸۱-۲۸۲
اسکن روایت:
https://bit.ly/2Uq7xJJ
پوستر:
https://bit.ly/2RD99OF
#صلح_امام_حسن علیه السلام
(مطالب بیشتر در اینده انشاءالله)
#مولای_مظلومم
#مولای_غریبم
اگر صلح امام حسن مجتبی علیه السلام نبود یک شیعه را زنده نمیگذاشتند!
شیخ صدوق رحمه الله روایت کرده است:
۲- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ (رحمه الله) قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ دَاوُدَ الدَّقَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ اللَّيْثِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حُمَيْدٍ قَالَ حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ أَبِي بُكَيْرٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْعَلَاءِ الْخَفَّافُ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ عَقِيصَا قَالَ: قُلْتُ لِلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(علیهم السلام ) يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ دَاهَنْتَ مُعَاوِيَةَ وَ صَالَحْتَهُ وَ قَدْ عَلِمْتَ أَنَّ الْحَقَّ لَكَ دُونَهُ وَ أَنَّ مُعَاوِيَةَ ضَالٌّ بَاغٍ فَقَالَ يَا أَبَا سَعِيدٍ أَ لَسْتُ حُجَّةَ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ إِمَاماً عَلَيْهِمْ بَعْدَ أَبِي (علیهم السلام ) قُلْتُ بَلَى قَالَ أَ لَسْتُ الَّذِي قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) لِي وَ لِأَخِي الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا قُلْتُ بَلَى- قَالَ فَأَنَا إِذَنْ إِمَامٌ لَوْ قُمْتُ وَ أَنَا إِمَامٌ إِذْ لَوْ قَعَدْتُ يَا أَبَا سَعِيدٍ عِلَّةُ مُصَالَحَتِي لِمُعَاوِيَةَ عِلَّةُ مُصَالَحَةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) لِبَنِي ضَمْرَةَ وَ بَنِي أَشْجَعَ وَ لِأَهْلِ مَكَّةَ حِينَ انْصَرَفَ مِنَ الْحُدَيْبِيَةِ أُولَئِكَ كُفَّارٌ بِالتَّنْزِيلِ وَ مُعَاوِيَةُ وَ أَصْحَابُهُ كُفَّارٌ بِالتَّأْوِيلِ يَا أَبَا سَعِيدٍ إِذَا كُنْتُ إِمَاماً مِنْ قِبَلِ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ لَمْ يَجِبْ أَنْ يُسَفَّهَ رَأْيِي فِيمَا أَتَيْتُهُ مِنْ مُهَادَنَةٍ أَوْ مُحَارَبَةٍ وَ إِنْ كَانَ وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِيمَا أَتَيْتُهُ مُلْتَبِساً أَ لَا تَرَى الْخَضِرَ (علی نبینا واله وعلیه السلام) لَمَّا خَرَقَ السَّفِينَةَ وَ قَتَلَ الْغُلَامَ وَ أَقَامَ الْجِدَارَ سَخِطَ مُوسَى (علی نبینا واله وعلیه السلام) فِعْلَهُ لِاشْتِبَاهِ وَجْهِ الْحِكْمَةِ عَلَيْهِ حَتَّى أَخْبَرَهُ فَرَضِيَ هَكَذَا أَنَا سَخِطْتُمْ عَلَيَّ بِجَهْلِكُمْ بِوَجْهِ الْحِكْمَةِ فِيهِ وَ لَوْ لَا مَا أَتَيْتُ لَمَا تُرِكَ مِنْ شِيعَتِنَا عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ أَحَدٌ إِلَّا قُتِلَ.
ابو سعید عقیصا میگوید: به حضرت امام حسن علیه السلام گفتم: چرا با معاویه صلح کردید و حال آنکه حق با تو بوده و معاویه گمراه و ستمگر است؟ فرمود: آیا من پس از پدرم، حجت خدا و امام نیستم؟ گفتم آری. فرمود: مگر رسول خدا صلی الله علیه و آله در حق من و برادرم نفرمود: حسن و حسین امامند چه قیام کنند و چه نکنند؟ گفتم: آری. فرمود: پس من امام هستم، چه قیام کنم و چه نکنم. آنگاه برای او، علت آنکه قیام نفرمود، توضیح داد که: به همان سبب با معاویه صلح کردم که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با بنى ضمره و بنى اشجع و با اهل مکه در حدیبیه صلح کرد، با این تفاوت که آنان کافر بودند و معاویه و یاران او در حکم کافرند. اى ابو سعید! اگر من از جانب خداوند امامم، دیگر معنا ندارد که راى مرا سبک بشماری، گر چه مصلحت آن بر تو پوشیده باشد. مثل من و تو، چون خضر و موسی است. خضر کارهایی میکرد که موسی مصلحت آن را نمیدانست و در خشم میشد اما چون خضر او را آگاه میساخت، آرام میگرفت، من هم خشم شما را بر انگیختهام به این جهت که به مصالح کار من آشنا نیستید، اما همین قدر بدان که اگر با معاویه صلح نمیکردم، شیعهای روی زمین باقی نمیماند.
علل الشرائع، تالیف شیخ صدوق رحمت الله علیه، جلد ۱، باب ۱۵۹، حدیث ۲، صفحه ۲۸۱-۲۸۲
اسکن روایت:
https://bit.ly/2Uq7xJJ
پوستر:
https://bit.ly/2RD99OF
#صلح_امام_حسن علیه السلام
(مطالب بیشتر در اینده انشاءالله)
#مولای_مظلومم
#مولای_غریبم
شیخ صدوق رحمه الله روایت کرده است:
۲- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ (رحمه الله) قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ دَاوُدَ الدَّقَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ اللَّيْثِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حُمَيْدٍ قَالَ حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ أَبِي بُكَيْرٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْعَلَاءِ الْخَفَّافُ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ عَقِيصَا قَالَ: قُلْتُ لِلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(علیهم السلام ) يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ دَاهَنْتَ مُعَاوِيَةَ وَ صَالَحْتَهُ وَ قَدْ عَلِمْتَ أَنَّ الْحَقَّ لَكَ دُونَهُ وَ أَنَّ مُعَاوِيَةَ ضَالٌّ بَاغٍ فَقَالَ يَا أَبَا سَعِيدٍ أَ لَسْتُ حُجَّةَ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ إِمَاماً عَلَيْهِمْ بَعْدَ أَبِي (علیهم السلام ) قُلْتُ بَلَى قَالَ أَ لَسْتُ الَّذِي قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) لِي وَ لِأَخِي الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا قُلْتُ بَلَى- قَالَ فَأَنَا إِذَنْ إِمَامٌ لَوْ قُمْتُ وَ أَنَا إِمَامٌ إِذْ لَوْ قَعَدْتُ يَا أَبَا سَعِيدٍ عِلَّةُ مُصَالَحَتِي لِمُعَاوِيَةَ عِلَّةُ مُصَالَحَةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) لِبَنِي ضَمْرَةَ وَ بَنِي أَشْجَعَ وَ لِأَهْلِ مَكَّةَ حِينَ انْصَرَفَ مِنَ الْحُدَيْبِيَةِ أُولَئِكَ كُفَّارٌ بِالتَّنْزِيلِ وَ مُعَاوِيَةُ وَ أَصْحَابُهُ كُفَّارٌ بِالتَّأْوِيلِ يَا أَبَا سَعِيدٍ إِذَا كُنْتُ إِمَاماً مِنْ قِبَلِ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ لَمْ يَجِبْ أَنْ يُسَفَّهَ رَأْيِي فِيمَا أَتَيْتُهُ مِنْ مُهَادَنَةٍ أَوْ مُحَارَبَةٍ وَ إِنْ كَانَ وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِيمَا أَتَيْتُهُ مُلْتَبِساً أَ لَا تَرَى الْخَضِرَ (علی نبینا واله وعلیه السلام) لَمَّا خَرَقَ السَّفِينَةَ وَ قَتَلَ الْغُلَامَ وَ أَقَامَ الْجِدَارَ سَخِطَ مُوسَى (علی نبینا واله وعلیه السلام) فِعْلَهُ لِاشْتِبَاهِ وَجْهِ الْحِكْمَةِ عَلَيْهِ حَتَّى أَخْبَرَهُ فَرَضِيَ هَكَذَا أَنَا سَخِطْتُمْ عَلَيَّ بِجَهْلِكُمْ بِوَجْهِ الْحِكْمَةِ فِيهِ وَ لَوْ لَا مَا أَتَيْتُ لَمَا تُرِكَ مِنْ شِيعَتِنَا عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ أَحَدٌ إِلَّا قُتِلَ.
ابو سعید عقیصا میگوید: به حضرت امام حسن علیه السلام گفتم: چرا با معاویه صلح کردید و حال آنکه حق با تو بوده و معاویه گمراه و ستمگر است؟ فرمود: آیا من پس از پدرم، حجت خدا و امام نیستم؟ گفتم آری. فرمود: مگر رسول خدا صلی الله علیه و آله در حق من و برادرم نفرمود: حسن و حسین امامند چه قیام کنند و چه نکنند؟ گفتم: آری. فرمود: پس من امام هستم، چه قیام کنم و چه نکنم. آنگاه برای او، علت آنکه قیام نفرمود، توضیح داد که: به همان سبب با معاویه صلح کردم که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با بنى ضمره و بنى اشجع و با اهل مکه در حدیبیه صلح کرد، با این تفاوت که آنان کافر بودند و معاویه و یاران او در حکم کافرند. اى ابو سعید! اگر من از جانب خداوند امامم، دیگر معنا ندارد که راى مرا سبک بشماری، گر چه مصلحت آن بر تو پوشیده باشد. مثل من و تو، چون خضر و موسی است. خضر کارهایی میکرد که موسی مصلحت آن را نمیدانست و در خشم میشد اما چون خضر او را آگاه میساخت، آرام میگرفت، من هم خشم شما را بر انگیختهام به این جهت که به مصالح کار من آشنا نیستید، اما همین قدر بدان که اگر با معاویه صلح نمیکردم، شیعهای روی زمین باقی نمیماند.
علل الشرائع، تالیف شیخ صدوق رحمت الله علیه، جلد ۱، باب ۱۵۹، حدیث ۲، صفحه ۲۸۱-۲۸۲
اسکن روایت:
https://bit.ly/2Uq7xJJ
پوستر:
https://bit.ly/2RD99OF
#صلح_امام_حسن علیه السلام
(مطالب بیشتر در اینده انشاءالله)
#مولای_مظلومم
#مولای_غریبم