#شهادت_امام_حسین(ع)، #تقدیر_یا_ تصمیم💢
هر حادثهای در جهان علت و سببی دارد و این نظامی است تخلف ناپذیر و خداوند چنین مقرّر كرده است. این مسئله با اصل آزادی و اختیار انسان ناهمگونی ندارد، زیرا اختیار و آزادی یكی از اسباب و علل جهان است؛ یعنی خداوند خواسته و مقدّر كرده كه بشر كارهای خود را به اراده و انتخاب خود انجام دهد، و سرنوشت خویش را رقم زند. این كه میگوییم كارهای انسان هم به اختیار او است و هم قضا و قدر الهی دخالت دارد، به همین معنی است كه خدا اراده فرموده و مقدّر كرده كه بشر در تعیین سرنوشت خود مؤثر باشد و بتواند با اختیار خود از میان تقدیرهای مختلف یکی را برگزیند و همان میشود قضای الهی. (۱)
انسان فقط یك سرنوشت حتمی ندارد، بلكه سرنوشتهای غیر حتمی گوناگونی در پیش دارد كه ممكن است هر كدام از آنها جانشین دیگری گردد. در تعیین و حتمی شدن یكی از آنها، اراده شخص تأثیر جدی دارد، مثلاً اگر بیمار شود، سرنوشت او بستگی به درمان دارد. اگر اقدام كند، ممكن است معالجه شود و اگر اقدام نكند، از بین میرود. حتمی شدن یكی از آن دو، به اختیار خودش میباشد.
امام حسین(ع) با علم و آگاهی و به خاطر رسوا كردن بنیامیه و عمل به دستور جدّ بزرگوارش (كه سكوت در مقابل حاكم ستمگرِ بدعتگذار را جایز ندانسته بود)(۳) حاضر نشد با یزید بیعت كند و به جوار خانه خدا پناهنده شد. در آن جا نامههای بیشمار كوفیان را دریافت كرد و وقتی مكه را نا امن دید، در جواب دعوت مردم كوفه، به سوی آن شهر رهسپار شد، ولی سپاه "عبیدالله" مانع ورود ایشان به كوفه گشت و به اجبار ایشان را به كربلا برد. در آن جا امام را بین دو راه آزاد گذاشت: بیعت ذلیلانه با یزید، یا رو به رو شدن با شمشیرهای سپاه عبیداالله. امام راه دوم را انتخاب كرد.(۴) بنابراین راهی كه امام انتخاب کرد هم اختیاری خود ایشان است و هم تقدیر الهی.
امام حسین فرمود: "قد شاءالله أن یرانی مقتولاً مذبوحاً ظلماً و عدواناً؛ خداوند میخواهد مرا كشته و سربریدۀ از روی ستم ببیند". (۵) خداوند میخواست امام حسین(ع) بهترین راه را برگزیند كه نتیجه آن زنده شدن اسلام در مقابل شهادت مظلومانه ایشان بود، ولی امام حسین(ع) در انتخاب آن راه مجبور نبود.
حضرت خود را آزاد میدانست، ولی فقط اراده و خواست خدا را میپسندید، زیرا خواست خدا را بهترین سرنوشت و عاقبت میدانست.
#پی_نوشتها:
۱. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار(انسان و سرنوشت) ص۳۸۵؛ مؤسسه در راه حق، بیست پاسخ، ص۱۷.
۳. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۸۲.
۴. موسوعه كلمات الامام الحسین(ع)، ص۴۲۵.
۵. پیشین، ص۲۹۳) 💢
هر حادثهای در جهان علت و سببی دارد و این نظامی است تخلف ناپذیر و خداوند چنین مقرّر كرده است. این مسئله با اصل آزادی و اختیار انسان ناهمگونی ندارد، زیرا اختیار و آزادی یكی از اسباب و علل جهان است؛ یعنی خداوند خواسته و مقدّر كرده كه بشر كارهای خود را به اراده و انتخاب خود انجام دهد، و سرنوشت خویش را رقم زند. این كه میگوییم كارهای انسان هم به اختیار او است و هم قضا و قدر الهی دخالت دارد، به همین معنی است كه خدا اراده فرموده و مقدّر كرده كه بشر در تعیین سرنوشت خود مؤثر باشد و بتواند با اختیار خود از میان تقدیرهای مختلف یکی را برگزیند و همان میشود قضای الهی. (۱)
انسان فقط یك سرنوشت حتمی ندارد، بلكه سرنوشتهای غیر حتمی گوناگونی در پیش دارد كه ممكن است هر كدام از آنها جانشین دیگری گردد. در تعیین و حتمی شدن یكی از آنها، اراده شخص تأثیر جدی دارد، مثلاً اگر بیمار شود، سرنوشت او بستگی به درمان دارد. اگر اقدام كند، ممكن است معالجه شود و اگر اقدام نكند، از بین میرود. حتمی شدن یكی از آن دو، به اختیار خودش میباشد.
امام حسین(ع) با علم و آگاهی و به خاطر رسوا كردن بنیامیه و عمل به دستور جدّ بزرگوارش (كه سكوت در مقابل حاكم ستمگرِ بدعتگذار را جایز ندانسته بود)(۳) حاضر نشد با یزید بیعت كند و به جوار خانه خدا پناهنده شد. در آن جا نامههای بیشمار كوفیان را دریافت كرد و وقتی مكه را نا امن دید، در جواب دعوت مردم كوفه، به سوی آن شهر رهسپار شد، ولی سپاه "عبیدالله" مانع ورود ایشان به كوفه گشت و به اجبار ایشان را به كربلا برد. در آن جا امام را بین دو راه آزاد گذاشت: بیعت ذلیلانه با یزید، یا رو به رو شدن با شمشیرهای سپاه عبیداالله. امام راه دوم را انتخاب كرد.(۴) بنابراین راهی كه امام انتخاب کرد هم اختیاری خود ایشان است و هم تقدیر الهی.
امام حسین فرمود: "قد شاءالله أن یرانی مقتولاً مذبوحاً ظلماً و عدواناً؛ خداوند میخواهد مرا كشته و سربریدۀ از روی ستم ببیند". (۵) خداوند میخواست امام حسین(ع) بهترین راه را برگزیند كه نتیجه آن زنده شدن اسلام در مقابل شهادت مظلومانه ایشان بود، ولی امام حسین(ع) در انتخاب آن راه مجبور نبود.
حضرت خود را آزاد میدانست، ولی فقط اراده و خواست خدا را میپسندید، زیرا خواست خدا را بهترین سرنوشت و عاقبت میدانست.
#پی_نوشتها:
۱. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار(انسان و سرنوشت) ص۳۸۵؛ مؤسسه در راه حق، بیست پاسخ، ص۱۷.
۳. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۸۲.
۴. موسوعه كلمات الامام الحسین(ع)، ص۴۲۵.
۵. پیشین، ص۲۹۳) 💢